کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب حنا

اگر کسی در خواب به پای خود حنا می مالید، در راه دین کوشا است و اگر دست خود را حنا می بست، دستی گره گشا و خیر دارد. اگرحنا بر موی سرش می گذاشت، به زیبایی و آرایش خود اهمیت می دهد و اگر محاسن و ریش خود را حنا می گذاشت به سنت عمل می کند.

    امام صادق (ع) می فرماید: حنا بستن در خواب بر سه وجه است:
  1. آرایش خویشان،
  2. ستر اهل بیت،
  3. غم و اندوه.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

51 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

آسمان‌

آسمان‌ : سلام. ممنون

پاسخ
لینک۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۱۸:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اینکه به او گفته اند که در 37 سالگی ازدواج می کنی منظور این است که او باید متعهد به انجام کاری بشود که زندگی اش را وقف آن کار خواهد کرد. ازدواج به تعهد اشاره می کند و 40 نفر به کسانی که برای او دعای خیر فرستاده اند . او احتمالا نماز شب می خواند و برای 40 مومن دعا می کند و آنها هم در عوض به او خبر داده اند که او به کاری مشغول و متعهد خواهد شد. حنای خاکی همان به هم خوردن جریان عقد شماست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۷:۲۷
Asman

Asman : سلام من خواب دیدم تو کلاس دانشگاه هستم وسرم را حنا گذاشتم وهمه با تعجب به من نگاه میکردند چه تعبیری دارد ممنون

پاسخ
لینک۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۱۱:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از شرایط حاضر خود نگران هستید و سعی می کنید که اوضاع را خوب کنید. تلاش شما باعث تحسین دیگران خواهد بود.

پاسخ
لینک۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۸:۱۹
Fereshte

Fereshte : سلام شرمنده
رفته بودم اداره همسرم كه كاراي حقوقم رو درست كنن و رو تخته وايت برد داشتن حساب وكتاب ميكردن و يكي از همكاراي همسرم اومد و تو دست راست من كه يه پارچه فكر كنم زرشكي بود حنا خشك ريخت و گفت اين واسه دخترتون، اخه من يه دختر ٣ ماهه دارم

پاسخ
لینک۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۵۷:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. روحشان شاد. به صورتی منطقی مشکلات شما حل خواهد شد هر چند شما حس می کنید در معرض آزمون سختی در زندگی قرار گرفته اید. دستی گره گشا به زندگی شما خیر و برکت می رساند و دخترتان آینده ای بسیار خوب خواهد داشت انشالله . عزیز دلم <3

پاسخ
لینک۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۶:۳۳
Fereshte

Fereshte : سلام وقتتون بخير
من خواب ديدم كه رفتم اداره همسرم و روي تخته وايت بورد داشتن حساب كتاب ميردن حقوقمرو كه قراره بهم بدن اخه همسرم فوت كردن و يكي از همكاراي همسرم اومد و تو دست راست كه يه پارچه ي زرشكي بود البته مطمعن نيستم حنا خشك ريخت و گفت واسه دخترم چ تعبيري داره
ممنونم

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۸:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام فرشته عزیز. روح همسرتان شاد. معذرت می خوام من متوجه منظور شما نشدم تو دست راست کی پارچه گذاشت خودش یا شما. دختر کی؟ او گفت واسه دخترم یا واسه دختر شما ریخت؟ لطفا جوری خواب خود را بنویسید که من که در ذهن و زندگی شما نیستم متوجه شوم. سوم اینکه مطمئن نیستید پارچه بود یا حنا؟ یا تو پارچه حنا بود؟

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۹:۰۹
زهرا

زهرا : سلام وقت به خیر
دیشب خواب دیدم یکی از دختر عمه هام اومده خونه مون و میگه براتون حنا آوردم که به سر ودست تون بمالم و خودمون هم حنا بذاریم چون خونه خودمون نمیشه حنابذاریم( مادرش چندماهه فوت کرده) و منم خیلی خوشحال بودم

پاسخ
لینک۲۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۲۹:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روح مادرشان شاد. شما وارد مرحله جدیدی از زندگی تان می شوید و خوش شانسی به شما رو می آورد. مشکلاتتان حل خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۴۷:۵۲
mohommad

mohommad : با سلام . خواب دیدم که استخوان های بدنم شکسته بود و مادرم و مادربزرگم ( الان فوت شده) بر روی بدنم حنا میبندند و من همش میگم برم دکتر برم دکتر در راه بیمارستان انگار بدنم خوب شده بود و همش میگفتم باید کار کنم کار کنم در راه بیمارستان یکی از دوستانم را میبینم و او مرا به سمت خانه ای هدایت میکند و بعد حضرت خامنه ای که لباسی سفید و رگه هایی زرد به همراه کلاه وارد شدند و من بیرون می ایستم و دوست من که انگار پرده دار هستند با او صحبت میکردم و اقای خامنه ای به حرف های ما گوش می داد و ایشان گویا از گفته های من خوششان امده بود

پاسخ
لینک۲۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۴:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. شما متوجه نقاط ضعف خودتان در برنامه ها و خط فکری تان خواهید شد و دعای خیر مادر و مادر بزرگتان پشت سر شماست و شما دعا می کنید و با سعی و تلاش زیاد، ایده ی بزرگ و جدیدی به ذهنتان خواهد رسید که شما را به قدرت و موفقیت می رساند. شما باید مراقب باشید که ایده ی خودتان را برای پیشرفت در مسائل مالی، لو ندهید و رازتان را با هرکسی نگویید که ایده هایتان را ندزدند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۱۳:۱۹
Nika

Nika : سلام عزیزم ، خواب دیدم انگار دوران نوجوانی من و همه خواهر برادرهامه، از خونه مادربزرگم اومدم بیرون دارم میرم خونه پدرم تونیک بلند پو شیدم بدون روسری. وموهام بلند باز بود و قتی از در اومدم بیرون دوسه تا پسر جوون دمه در باهم حرف میزدن منکه رد شدم از پشت سرم یکیشون یک سکه پانصد تومنی پشت سرم انداخت زمین صداشو شنیدم برگشتم پشت سرم نگاه کردم و سکه رو رو زمین دیدم و رد شدم توو دلم گفتم اوندفعه هم اینکار رو کرد محلش نذاشتم دوباره یکی دیگه یک سکه محکمتر پرتاب کرد کمی جلوتر از من افتاد زمین صدای سکه ها کاملا شنیده میشد این دفعه سکه رو برداشتم دیدم پول نیست تصویر یک دختر و چندتا چیز دیگه روش حک شده اون پسره اومد پیشم کت خردلی رنگ پوشیده بود ویکذره ریش هم زبر لبش گذاشته بود با چشم و ابر وی مشکی و پوست سفید قیافه و تیپش بدلم نشست، کنارم ابستاد و یک سکه مسی رنگ جلوتر پرتاب کرد افتاد لایه برگها انگار میخواست بازی کنیم منم سکه رو که ازمین برداشته بودم انداختم افتاد درست کنار سکه اون و من بازی رو بردم (این بازی رو بچگیها می کردیم) پولها هردو به برنده مبرسید ولی برنداشتمشون و به راهم ادامه دادم دوباره اون یکی پسر یک سکه پرتاب کرد ولی من به راهم ادامه دادم اومدم خونه، جلوی درمون یک گلدون بود پر از کاغذهای باطله، رفتم توو راهرو خودمو تو اینه نگاه کردم دیدم ابروهامرو تا زیر چشمام یک حنای غلیظ گذاشتن دستامو دیدم ناخنها تا دوسه بند پایینتر انگشتهامو حنای خیلی غلیظ گذاشته بودن ناراحت شدم فکر کردم اون پسرها منو با این قیافه دیدن فکر کردن خل و چل هستم همینطور که داشتم میشستمشون خواهرم صدا زدم گفتم این حنارو کی گذاشته رو دست و صورتم گفت شاید وقتی خوابیدی مادریزرگ گذاشته وقتی شستم دیدم ابروهام تیره خوشرنگ شدن و انگشتهامو ناخنهام قرمز خوشگل شدن پایینتر از مچ دست چپم به سمت ارنجم هم حنایی بود اون هم رنگی شده بود ولی کمرنگتر از جاهای دیگه.داشتم توو خواب به بکی تعریف میکردم و رنگهارو نشون میدادم و خوشحال بودم و خیلی خیلی تعجب داشتم که چه کسی این حنارو گذاشته بود.

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۵۴:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در عین بی ریایی و سادگی و بی خیالی خود، گشایش کار خواهید یافت و زندگی شما بر وفق مرادتان پیش خواهد رفت. به مرحله جدیدی از زندگی خود وارد می شوید که خوش شانسی بصورتی شدید با شماست!!

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۸:۰۹
زهرااااا

زهرااااا : با سلام و تشکراز زحمات شماااا.....
خواب دیدم در بیمارستانی بستری هستم و روی تختی در اتاقی بودم خواهرم آنجا بود ...من به پشت دراز کشیدم و خواهرم ببخشید مقعدم رو پاک میکرد ..دقیقا یادم نیست چکار میکرد انگار ی جوری میخواست منو درمان کنه ...بعد تمام سرم رو حنا مالید ...یهو دیدم کل سرم و ی قسمتهایی از بدم حنا مالیده شده و سبز رنگه و سینه هام هم بیرونه احساس کردم پیرهن ندارم ..چند تا آقا هم اونجا بودن و داشتن تلوزیون میدیدن ...حس بدی بهم دست داد بهشون گفتم بفرمایید بیرون اما اونا اعتنا نکردن ...یکیشون روحانی بود با عمامه ی سفید ‌....بعد خواهرم ژاکتم رو که بالا رفته بود داد پایین و بدنم و سینه هام پوشیده شد ...شلوار هم داشتم ...ی روسری سفید هم سرم بود که اونم حنا مال شده بود ...خیالم راحت شد که پیش مردا بدنم پوشیده شد ...بعد یهو مادرم از در اومد و لباسام رو با خودش آورده بود من خوشحال شدم که حالم خوب شده ازش پرسیدم اومدی منو ببری ...گفت میریم سوار قطار شیم ...من احساس کردم خودش میخواد بره و ما میخوایم بریم بدرقش ...

پاسخ
لینک۲۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۵:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. خواهرتان افکار منفی را از وجودتان پاک می کند و می خواهد که خوشبین باشید و مثبت فکر کنید. خوش شانسی به شما رو می آورد و وارد مرحله جدیدی از زندگی تان می شوید. زندگی تان در مسیر درست پیش خواهد رفت. اتفاقات خوب در راه است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۰۴:۰۴
عباس

عباس : با سلام.خواب دیدم موی سرم را حنا گذاشتم خیلی خوش رنگ شده بود

پاسخ
لینک۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۱:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. به مرحله جدیدی از زندگی خود وارد می شوید که روشن فکری و خوش شانسی با شما همراه خواهند بود.

پاسخ
لینک۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۲:۰۴
zeinab

zeinab : سلام روزتون بخیر
من صبح خواب دیدم مرحوم مادربزرگم دست و پاشونو حنا گذاشته بودن انگار برای پدرم هم حنا گذاشته بودن مادربزرگم خوشحال بودن به من گفتن بیا دستهاتو برات حنا بزارم ولی من داشتم به این فکر میکردم جاش میمونه سرکار میخوام برم به مامانم گفتم تو ناخناتو حنا بزار مامانم هم گفتن نه...

پاسخ
لینک۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۷:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. مادر بزرگ شما در راه دین کوشا بوده و الان عاقبتش به خیر است. دعای خیر او پشت سر پدر شماست و شانس به پدر شما رو می آورد و سعی می کند در راه دین کوشا باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۲۴:۴۴
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.