تعبیر خواب حیض
اگر مردی در خواب خود را حائض ببیند، به گناه آلوده می شود و بر عکس اگر زنی خود را در حال حیض ببیند، از غم و اندوه رهایی می یابد. اگر مردی خواب ببیند که قصد همخوابگی با همسرش را داشت و او را حائض دید، کارهایش دچار مشکل خواهد شد و اگر دید که همسرش از حائض بودن پاک شد و غسل کرد و با او همبستر شد، دلیل که فرزند صالحی از آنان به وجود خواهد آمد که در امور شرعی و دینی پایبند اصول است. اگر مرد همسرش را حائض دید و از همبستری با وی امتناع نکرد، گناهی سخت مرتکب خواهد شد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر مردی در خواب خود را حائض ببیند، گناهی مرتکب خواهد شد و اگر زنی خود را حائض ببیند، به ثروتش اضافه خواهد شد. اگر مردی ببیند که حائض شد، دلیل که به قدر آن خون او را مال حرام نصیب گردد.
اگر مردی ببیند که زنش حائض شد، دلیل که کارهای دنیا بر وی بسته شود. اگر ببیند زنش از غسل پاک شد، دلیل که کار دین و دنیا بر وی گشاده شود. اگر ببیند با زن حائض جماع کرد، دلیل که کارهای دنیائی بر وی آسان شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ماهور : سلام. وقت بخیر
خواب دیدم داخل زندان هستم وبسیار نا امید، خیلی سعی میکردم سر وصدا نکنم تا بتوانم یواشکی فرار کنم با اینکه به فرار فکر میکردم ولی ته دلم نا امید بودم وگفتم فرارم بکنم بیرون از زندان دشمنان منو دوباره دستگیر میکنند، بعد شوهرمو با بچم توبغلش ویه عده ادم دیگه رو دیدم که داخل زندان اینقدر سر وصدا میکنند ومیخواند باهم عکس بگیرند واصلا عین خیالشون نیست توی زندان هستند، هرچی بهشون میگفتم ساکت صدامونو دشمنان نشوند ولی اصلا فایده نداشت ومن یه گوشه واسه خودم، ناراحت کز کرده بودم. بعد دیدم جایی هستم که رفت وامد هست ومن پرید شدم وخونریزی بسیار شدید آلبالویی رنگ داشتم ولی پد بهداشتی از خودم نداشتم وباید یه خانمی بهم میداد واون خانم نمیدونم چه مشکلی بامن داشت که ازاین کار طفره میرفت وآخرم یه نوار بهداشتی کوچک بهم داد، منم به یک خانم دیگه گفتم اخه من خونریزی شدید دارم اینکه فایده نداره لباسم زیرم کثیف میشه، اونم بهم گفت حالابیا اینا رو بگیر(یه جعبه پر از گوش پاک کن) استفاده کن تا ببینم چکار میتونم برات بکنم(خانم دومی هوامو داشت) به خودم گفتم اخه اینا که به دردم نمیخوره، بعد دیدم یه عالمه نوار بهداشتی که کاملا پرخون (خون آلبالویی رنگ) بود رو داشتم روهم میذاشتم ومیگفتم وای چقدر ازم خون رفته. من چون در بیداری نهایت خونریزیم تا پايان روز چهارمه. در خوابم به خودم گفتم نهایت تا روز چهارم اینجورم. ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید در جایی از زندگی تان اسیر شده اید و مستاصل هستید و توجه کافی به نیازهای شما نمی شود و شوهرتان هم متوجه شدت نگرانی و ناراحتی شما نیست. اما این مشکل همیشگی نیست. شما از غم فارغ خواهید شدو بار استرس شدیدی که وجودتان را گرفته را دور می ریزید و شما در ابتدا نمی خواهید به نصایح اطرافیانتان گوش دهید و خودتان را به کری می زنید یا از این گوش می شنوید و از آن گوش در می کنید ولی خاطرات این روزهای سخت بعدا در ذهنتان می ماند در حالی که همه ی سختی ها تمام خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : عرض سلام خدمت شما خانوم هراتی عزیز..خواب دیشبم ک البته مربوط ب بعداز اذان صبح بود رو کامل یادم نیست اما اینجاشو یادمه ک تازه از حیض پاک شده بودم و رفتم وضو گرفتم ک نمازمو بخونم..نمازمو کامل خوندم اما بعدش، یهو دیدم خونریزی دارم..قرمزی رنگ خون رو هنوزم یادمه ،خیلی ناراحت شدم و احساس گناه داشتم چون وقتی همچنان حیض بودم نماز خوندم...
ممنون
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما از غم فارغ خواهید شد و خدای مهربان را شکر می کنید. بسیار خوشحال می شوید. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام.خواب ديدم توي دستشويي خونه ام ولي درو ديوارو حفاظي نداشت و روي توالت نشستم و پريودم و نوار بهداشتي خوني رو نگاه کردم و به خودم گرفتم و نگه داشتم نوار رو و دو نفر از فاميلا اونجا بودن يه خانم نشسته بود نزديکم و نگام ميکرد و يکي از پسراي فاميلمون روبه روم وايساده بود ديد من به دستمال کاغذي نياز دارم زود بهم دستمال داد تا خودمو پاک کنم.ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما از غم فارغ خواهید شد. فامیل شما به مشکل شما واقف هستند و پسر فامیلتان می خواهد که شما گذشته تلخ خودتان و چیزی که فکرتان را ناراحت کرده است پاک کنید و استرس و نگرانی هایتان را دور بریزید. تشکر از همراهیتون.
زهره : سلام. روزتون بخیر . من پریشب خواب دیدم انگار فرصت من برای زندگی تموم شده ویه عده که من ازشون میترسیدم ما رو بردن توی یه جایی مثلا سردخونه بود البته من زنده بودم و اونجا شبیه سردخونه واقعی نبود شبیه اتاقهای هتل بود من با یه دختر غریبه بودم شماره اتاقمون هم ۱۰۷ بود دو تا خواهرامم تو اتاق ۱۰۴ بودن . بعد زمان مرگ اون دختره رسید ( به نظرم اون دختر از اولم مرده بود، تو اتاقم دراز کشیده میدیدمش)و من باید تایید میکردم که اون مرده من خیلی ترسیده بودم ولی خانمی که این عملیاتو انجام میداد و من ازش میترسیدم خندید ( از ترس من خندش گرفت) و گفت باید تو تایید کنی منم جلو رفتم و گفتم اره مرده. بعد دیدم خودم پریود شدم و لباسم یه کم خونی شد خیلی میترسیدم گفتم اینا بفهمن پریود شدم باهام دعوا میکنن. بعد انگار به من فرصت زندگی دوباره ای داده شد و من احساس راحتی کردم چون قبلش خیلی همه چیز خیلی وحشتناک بود . بعد خودم تو باغ خودمون دیدم مامانم و خواهرامم بودن یادمه من و مامانم با همون لباسی بودیم که اونا بهمون داده بودن (لباس مخصوصی داشتیم، البته من یادم نیست مامانمم میخواست بمیره یا جز اون افرادی بود که میخواستن کارای مرگ بقیه رو انجام بدن ، چون اون خانمه که بهم خندید حس میکردم بعضی جاها مامانمه) یه لباس خیلی خیلی گشاد و بلند صورتی کدر بود که با اینکه خیلی گشاد بود پارچه ش رو هم نیفتاده بود صاف وایستاده بود تو تنم! ولی هم مال من و هم مال مامانم خون روش بود که البته تعجب نکردم چون از اونجایی که اومده بودیم خون اونجا زیاد بود البته من میدونستم لکه های رو لباس من یه کمی مال خون پریودیمی( یعنی تازه به یه ارامش رسیده بودم که هنوز حواسم زیاد به لباسم نبود ) بعد به خودم گفتم : حالا که بهت یه فرصت دیگه دادن یادت باشه دیگه گناه نکنی.
به نظرم اوایل این خواب، یه جایی دیدم شب بود و خیلی شلوغ . همه ادما منتظر یه اتوبوس بودن، خواهرمم بود و من میدونستم اتوبوسه بیاد خواهرم سریع میره تو و برای منم جا میگیره.( در واقعیتم همینجوریه تو شلوغی من نمیتونم سوار اتوبوس شم) متوجه بودم که مقنعه زیبایی داشتم ( مشکی و طلایی) که پشت و رو پوشیده بودم و منتظر بودم برم تو اتوبوس بشینم درستش کنم و کمی به خاطر این موضوع خجالت میکشیدم ولی هیچکسی متوجه پشت و رو بودن مقنعه من نمیشد و من به خودم میگفتم تو همیشه مقنعه تو پشت و رو میپوشی . و تو ذهنم یه عالمه مقنعه های دیگه م میمومد که تو واقعیت ندارمشون و انگار اونارو هم قبلا همینجوری سرم کرده بود.
واژه ی مرگ رو ندیدم که مهم ترین قسمت خوابم بود بخاطر همین اینجا نوشتم.
فریبا هراتی
: سلام لطفا همیشه خوابهایتان را سعی کنید خیلی کوتاه بنویسید. شما آماده هستید که گذشته را کنار بگذارید و رها کنید ولی یک سری اخبار شوکه کننده نسبت به بعضی وقایع به شما می رسد. هویت و شخصیت شما در حال تغبیر است و حالت ذهنی تازه ای خواهید داشت. زندگی شما متحول می شود و عادات و طرز فکرهای قدیمی تان را رها خواهید کرد. شما باید نهایت سعیتان را بکنید که موفق شوید و خواهرانتان را هم باید پایداری بیشتری در کارهایشان داشته باشند. زندگی شما متحول خواهد شد و باید چشمتان را نسبت به تجربیات دیگران باز کنید و از آنها درس بگیرید. شما از غم فارغ خواهید شد. فرصت خواهید یافت که اشتباهاتتان را جبران کنید. مادرتان می خواهد که شما از تجارب دیگران خوب درس بگیرید و حواستان را جمع کنید تا در زندگی ضربه نخورید. باید سعی کنید که راحت و مهربان باشید و سعی کنید که تکمیلتر و قوی تر از قبل باشید. استرس و نگرانی دارید که رفتارتان اشتباه نباشد.شما نباید صرفا همرنگ جماعت شوید و هرکاری باقی کردند بکنید. باید فکرتان را به کار بیاندازید. خودتان مسئول زندگی خودتان هستید. فکرتان خوب است و می توانید موفق باشید. ولی خودتان را دست کم می گیرید و از مردم تقلید می کنید. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام خداقوت
من خواب دیدم احساس دسشویی شدید داشتم میخواستم برم دسشویی برادر و زن برادرم هم میخواستن برن دسشویی او از من به دسشویی نزدیک تر بودن من سرعت راه رفتیم و اونا رو با دست کنار زدم و گفتم من خیلی احساس دسشویی دارم و من باید اول برم
وقتی رفتم دسشویی دیدم که پریود شدم و خیلی هم شدیده نواربهداشتی و لباس زیرم کامل خونی بود مدت زیادی دسشویی بودم و همش خون میومد خونش تیره نبود و رنگش مثل خون تازه بود چون با خودم وار بهداشتی نبرده بودم همش فکر میکردم تا دستمو بشورم و برم خونه شلوارم هم خونی میشه وقتی از دسشویی بیرون اومدم دوتا سطل آب ریختم تا خون های توی دسشویی بره اما باز یکی دوتا لک کوچیک باقی موند
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما خیلی نگران هستید که مشکلاتتان حل شود. صبر و طاقت شما کم شده. اما خبر خوش اینکه از غم فارغ خواهید شد و همه مشکلاتتان از بین می رود. انرژی منفی و استرس از زندگی شما پاک می شود ولی فقط کمی از خاطره تلخ گذشته ضمیرتان را مکدر کرده که خیلی هم مهم نیست. تجربه است و باید از گذشته بیاموزید تا دوباره به مشکل برنخورید. تشکر از همراهیتون.
Nazi : سلام خواب دیدم مامانم که یائسه هستن پشت دامنش که دامن طرح دار خاکستری هم پوشیده بود یه لکه قرمز بود رفتم با تعجب به مامانم گفتم مامانم هم گفت آره چیزی نیست یکم اینجوری میشم بعدش خوب میشه
فریبا هراتی
: سلام. مادرتان از نگرانی فکری بیرون می آید و خیالش راحت می شود. تشکر از همراهیتون.
مینو : با سلام.و خدا قوت خواب دیدم مغازه پدرم یه در دیگه هم داره که کلید روی در هست میام ببندم پدرم با خنده میرسه و میره داخل .میرم خونه پدرم میبینم مادرم وسط هال نشسته و سه تا ظرف زیبا دو تا بلور و یه چینی داره که داخلشون اب میریزه برای من و دو خواهرم..دوتا گوی بلوری هم داخلشون میندازه و اب شروع به حرکت میکنه و ظرفها تبدیل به استخر میشن پر از اب...دلم میخواست داخلشون شنا کنم اما پریود بودم..سریع میرم دستشویی میبینم خیلی خونریزی دارم.لباس زیرم هم خونی شده بود و دو قطره روی صورتم بود.تو اینه نگاه میکنم نوجوان شدم دور سوراخ بینی ام آب لزج سرماخوردگی و دورش هم کمی خون حلقه زده بود میام پاک کنم میبینم بینی چاقی دارم و‌دو تا سوراخش یکی هست خیلی سعی کردم وسط بینی رو پیدا کنم دیدم اتصال بین دو سوراخ به صورتم کنده شده .سعی میکنم امید بدم که در اثر اب بینی زیاد این کنده شده و بعدها خود بخود جوش میخوره.(پدر و مادرم در قید حیات هستند)ممنون از تعبیر شما.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. ماشاالله روزی پدرتان زیاد است و او خیالش راحت است. مادرتان می خواهد شما بچه هایش، روحیه ای بسیار خوب و شاد داشته باشید و خوشبخت باشید. او برای روشنگری شما تلاش می کند و می گوید که حساس و دقیق باشید. شما به ثروت و خوشبختی زیادی خواهید رسید. شما از غم فارغ هستید ولی گاهی الکی ناراحت می شوید. گاهی بچه بازی در می آورید و ساده لوحی به خرج م یدهید. افکار منفی از ذهنتان بیرون می آید و ابراز ناراحتی می کنید ولی مشکلی نیست که برایتان حل نشدنی باشد. شما کمی غلو می کنید و بزرگنمایی می کنید و حرفتان را برای دیگران تعریف می کنید و ناله الکی سر می دهید. قدر خوشبختی تان را بدانید. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام روزتون بخیر
من خواب دیدم که یه جایی انگار سرکلاس بودم ( کلاس طراحی که الان توی واقعیت دارم میگذرونم) با دوستم رفتم خونه اول دیدم بابام دو کارتن نوار بهداشتی خریده، دیدم که پریود شدم و خون زیادی میومد طوریکه لباس زیرم کاملا کثیف شده بود میخواستم لبا زیرمو عوض کنم یه اقای مسن که بهش میگفتم عمو (ولی در واقعیت عموم نبود) اومد توی اتاق من رفتم توی کمدکه لباس زیرمو عوض کنم و میخواستم اون اقا منو نبینه وقتی که عوض کردم دیدم توی کمد یه رختخواب بود و اون رختخواب هم موقع عوض مردن خونی شده بود، نواری که گذاشته بودم انگار یه پلاستیک خیلی نازک بود به خودم گفتم دوباره هم باید لباس زیرمو عوض کنم چون خیلی خونریزی زیاده و این نوار خیلی نازکه
فریبا هراتی
: سلام. شما از غم فارغ خواهید شد و همه ذهنیت و افکار منفی را دور می ریزید. گشایش کار می یابید و این خوشبختی را می خواهید به صورت راز برای خودتان نگه دارید. تشکر از همراهیتون.
Somayeh : سلام وقت شما بخیر ، دوستم خواب دیده که پریود شده و خیلی ترسیده ( ایشون بچه دار نمیشن) و مادرش بهش میگفته که بچه ت سقط شده و همینجوری خونریزی داشته و ناراحت بوده
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مشکل ایشان حل خواهد شد و از غم فارغ می شود. احتمال دارد حامله شوند. مادرشان باور ندارد که ایشان بتواند حامله شود. تشکر از همراهیتون.
زینب ه : سلام خانوم هراتی بزرگوار
من نزدیکا اذان صبح خواب دیدم تو دستشویی نشسته بودمو پریود شدم و خون سیاه از من بیرون میومد و خون ریزی نسبتا شدید بود و گوله گوله خون سیاه بیرون میومد شکمم هم یه کم درد داشت به خودم میگفتم من که تازه پریود قبلیم تموم شده نباید پریود میشدم خواهرم هم کنارم بود من بهش گفتم از بس تو این مدت به ما سختی دادن و من سختی کشیدم دیگه مریض شدم و خون سیاه از من بیرون میاد تو خواب خیلی ناراحت بودم یه تیکه از خواب که دقیق یادم نیست این بود که فکر کنم نمیخواستم به مامانم بگم دقیق یادم نمیاد ولی به مامانم نمیگفتم چون پیش خودم میگفتم مامانم که واسه من کاری نمیکنه چرا بهش بگم البته این تیکه از خواب خوب یادم نمیاد
ممنون میشم برام تعبیر کنین
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما از جمیع غم ها فارغ خواهید شد و استرس و اضطراب از وجودتان دفع می شود. تغییراتی در زندگی تان به وجود می آید که استرس ناشی از فشار احساسات سرکوب شده در وجودتان را دفع خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.