تعبیر خواب خانه
اگر کسی خود را در خانه جدیدی دید که متعلق به خود اوست، و در آن خانه وسایل رفاه و راحتی کاملی وجود داشت، به زودی ازدواج می کند و به خوشبختی و رفاه خواهد رسید. اگر شخص متاهلی این خواب را ببیند، نشانه داشتن زندگی مرفه و خوبی است. ورود به خانه نو نیز ازدواج است.
اگر دید در خانه ای بدون وسایل و تک و تنها به سر می برد، نشانه نزدیک شدن به پایان عمر است. اگر کسی ببیند خانه ای محقر و ویرانه دارد و آن خانه متعلق به خودش است، زندگی بر او تنگ خواهد شد و درآمدش کاهش خواهد یافت. چنان چه ببیند یکی از اتاقهای خانه آشفته و خراب است، بخشی از زندگی بیننده خواب دچار خرابی و ویرانی می شود و غمی و زیانی به او می رسد.
اگر ببینید که درب خانه شما آهنی است، زندگی قابل دوامی دارید و ثروتمند می شوید. اگر درب خانه شما از نقره بود، بیننده خواب گنه کار است و باید توبه کند. اگر درب نویی به خانه اش وصل کردند، بیننده خواب شغل و کار جدیدی پیدا می کند.
اگر کسی دید درب خانه خود را کند، و به دور انداخت، اگر درب کهنه و شکسته بود، و به جای آن درب نویی گذاشت، از غم و اندوه مالی خلاصی و نجات پیدا می کند و به مال و نعمت می رسد و اگر کسی دید که دیگری درب خانه او را می کند، از آن شخص خصومت خواهد دید و اگر دید درب خانه اش بزرگ شده به مقام وی افزوده می شود.
اگر کسی دید درب از خانه ی قدیمی می کند، در خیرات به رویش گشوده می شود. اگر کسی درب خانه ی خود را کوچک دید که به زحمت می توانست وارد سرای شود، به تنگدستی دچار می شود.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سرای به خواب بر هشت وجه است:
- مرد را زن و زن را شوهر،
- توانگری،
- ایمنی،
- عیش خوش،
- مال،
- ولایت،
- عزت،
- امانت.
محمد ابن سیرین می گوید: خانه مفرد درخواب، زن است. اگر ببیند خانه یا ستونهای خانه را از جای برداشت، دلیل که زن با مروتی می خواهد و به زودی زنش آبستن خواهد شد. اگر ببیند وارد خانه ای نو شد، دلیل که زنی خواهد و توانگر شود.
اگر ببیند که خانه مفرد به کنج اندوه بود و ندانست که خانه از کیست، دلیل که از دنیا رحلت کند. اگر ببیند درب خانه باز بود و او در را قفل نکرده بود و آن خانه به خانه دیگر راه داشت، دلیل که از غم و اندوه رها گردد. اگر بیمار این خواب را ببیند، شفا یابد. اگر ببیند درب خانه خود را بشکست، دلیل که از کسی او را مالی رسد.
اگر ببیند درب سرای بشکست یا بسوخت، دلیل که برای صاحب سرای مصیبت اتفاق خواهد افتاد. اگر ببیند زمین سرای او بزرگ و فراخ شد، دلیل که به قدر آن فراخی او را روزی در دنیا فراخ شود. اگر برخلاف این ببیند، روزی بر وی تنگ شود. اگر ببیند سرای او را می کندند، دلیل که راه صلاح بر خود ببندد و نماز و عبادت کم کند. اگر ببیند سرای کهن را می کند، در خیرات بر وی گشاده شود و خرم گردد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که خانه بر وی افتاد، دلیل که مالی بسیار بدو رسد. اگر ببیند که خانه بزرگ و فراخ گردید و از آن که بود بزرگتر شد، دلیل که مال و نعمت بسیار بر وی رسد. اگر ببیند درِب خانه او آهنین بود، دلیل که توانگر شود.
اگر درب خانه او سیمین است، دلیل که او باید از گناه و معصیت توبه کند. اگر توانگر بود، نعمتش زیادتر شود. اگر ببیند پیرامون خانه او هیچ خانه ای نبود، دلیل که حالش تباه شود. اگر ببیند که میان سرایِ نو شد، دلیل که او را دختری یا خواهری آید و هم او گوید که صفحه سرای، دلیل کند بر پدر و مادر. اگر دید صفحه سرای او نو و پاکیزه است، دلیل است بر تندرستی تن مادر و پدر.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند در سرای بیگانه شد و هیچکس را نشناخت و در آنجا مردگان دید، دلیل که آن سرای آخرت بود و وقت اجل وی رسیده است، اگر ببیند در آنجا شد و بیرون آمد، دلیل که بیمار شود و نزدیک هلاک باشد و شفا یابد. اگر در سرای معروف وارد شد که بنیاد آن از گل بود، دلیل که روزی حلال یابد.
اگر ببیند بنیاد سرای او از خشت پخته و گچ بود، دلیل که جوینده مال حرام است. اگر ببیند از آن بیرون آمد، دلیل که از حرام توبه کند. اگر ببیند در سرائی بزرگ و فراخ بود، دلیل که روزی بر وی فراخ شود. اگر سرای کوچکی و تنگ دید، دلیلش به خلاف این باشد.
جابرمغربی می گوید: اگر کسی دید در سرائی بزرگ و پاکیزه و نو داخل شد و دانست که آن سرای ملک او بود، دلیل که روزی بر وی فراخ و گشاد شود و عزت و جاه یابد و زن خوبروی خواهد و توانگر شود و ولایت یابد. اگر این خواب را زنی دید، شوهر توانگر بخواهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Fatemeh : سلام وقت بخیر چندین بار خواب دیدم خونه جدیدی خریدم و تو همه موارد خونه بزرگ بود یه بار استخر داشت یه بار دیدم پر از کمد و کابینته
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. برای این کامنت از شما حق خواب کسر نشد. تشکر از همراهیتون.
Freshna : سلام وقت بخیر خوابی که ارسال می کنم را خواهرم دیده بعداز فوت مادر خانه موروثی بین ما تقسیم شده و این خواهرم باماهمراهی کرده ولی کلا بیشتر درمورد اجاره دادن و اسباب خونه وفروش وخیلی چیزای دیگه سخت گیری می کنه
سلام من ساکن اصفهانمو خواب دیدم منزلم در تهران و کوچه مادرم هستیم بعددیدم بین همسایه ها ونارامی و اضطراب هست و صحبت از اینکه می خواد سیل بیادبا سراسیمگی به همسرم گفتم و همگی بدون اینکه چیزی برداریم به جای امن رفتیم ولی فردا که برگشتیم فهمیدیم سیل امده ولی همه چیزسرجاشه فقط خونه مابود که تمام وسایلش و برده بودن فقط چندتا چیز مثل دیس غذا و فلاکس و یه یخچال قدیمی ویه سری چیزای جزی بود و بقیه رو برده بودن ولی اصلا برام مهم نبود بعد همسایه مامانم دیدم و جویای اوضاع شدم فهمیدم اونا توخونهاشون موندن ووسایلشونم سرجاشه و به ما گفت هرکی مثل شما از ترس رفته وسایلشون و بردن بعد یه دفعه ناراحت شدم و گفتم ای وای چرا ما رفتیم که وسایلمون و ببرن ولی همسرم هی من و دلداری می دادو می گفت خداروشکر خودمون و بچه ها سلامت هستیم ولی من بی نهایت ناراحت بودم که چرا رفتیم که این بلا سرمون بیاد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما به زندگی مادرتان فکر می کنید. به خاطر فوت مادرتان، شما به شدت احساساتی شده اید و تحت تاثیر این آشفتگی های احساسی، بصورت ناخودآگاه سعی می کنید که با درخواستها و ابراز نظرات تان به صورت جدی و قوی، همه را تحت فشار بگذارید. شما معتقدید که اگر به وسائل مادرتان توجه کافی نداشته باشید؛ همه چیز را از چنگتان بیرون می آورند و از داشته های مادرتان و ارثیه ی شما سو استفاده می کنند. تشکر از همراهیتون
Freshna : سلام وعرض ادب وایام بکام
خواب دیدم تو یه خونه بزرگ قدیمی هستیم که به اتاقهای زیادی تقسیم می شد و انگار یه پیرمردی اونجا زندگی می کرد اول از دیدن پیرمرد احساس خاصی نداشتم ولی بعد انگار چندنفرو که توشون بچه هم بود و انگار منم با یه تعدادی از خانواده من و که فقط احساسشون می کردم گروگان گرفته خیلی دوست داشتم هرجوری که شده بچه حدودا ۵ یا ۶ ساله بودرونجات بدم.
بعددیدم باهمسرم تو یه اتاقی مثل کتابخونه هستم که تاریک بود و نورزیادی نداشت و یه قالیچه ۳متری تیره رنگی وسطش افتاده بود ولی بیشتر شبیه یه کیشه مثل قالیچه بود و داخل اون کیسه انگار چندتا مار درحال حرکت بودن که ما اصلا خودشون و نمیدیم فقط حرکتشون می دیدیم من با پاپریدم روشون و سعی کردم اونهارو بکشم ودقیقا احساس کردم
چندجاشوی بدن ماهارو باپاهام قطع کردم بعددیدم انگار تو حیاط خونه وایسادم طبقه پایین خونه یه پنجره سفید سرتاری داشت مثل اکواریوم بود یه دفه دیم یه عالمه اب زلال از طبقه بالا به پایین امد که برادرم و خواهرم هم داخل اون اب بودن وحالشون خوب بود وبرادرم مثل ماهی تو اکواریوم داشت شنا می کرد و نزدیک شیشه بود ولی خواهرم انگار روسریش گیر کرده بود و عقبتر بود درست یادم نیست که شوهرم داخل اب بود یا کنار من تو حیاط از دیدنشون خوشحال شدم یه چیز دیگه اینکه طبقه بالا خیلی نور نداشت و تاریک بود با اینکه مجلل تر بود اصلا حس خوبی نداشتم ولی طبقه پایین خیلی خونه ساده وروشنی بود واصلا احساس ترس و اضطراب نداشتم دنبال یه راهی بودم بیارمشون بیرون که از خواب بیدارشدم
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما شخصیتی اصیل و با فرهنگ دارید و در شرایط و موقعیت های مختلفی که در آن قرار می گیرید سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و از عقلانیت و بینش و شهودتان در موقعیت های مختلف استفاده کنید. شما احساس می کنید که خانواده ی شما مجبور هستند که در چنین شرایطی، پا به پای شما با مشکلات کنار بیایند و انگار که آنان قربانی شرایط موجود هستند. شما می خواهید که اهدافتان به موفقیت ختم شود و به سعادت خانوادگی برسید. شما می خواهید سعی کنید که شرایط تان را بخوبی ارزیابی کنید و راه حلی پیدا کنید تا مشکلاتتان رفع شوند. ولی همزمان اطلاعات کافی برای حل مشکلاتتان ندارید و نمی توانید تصمیم درستی برای زندگی تان بگیرید از این جهت؛ فکرتان ناراحت است و کمی افسرده شده اید. شما می خواهید تمام خطرات و مسائل منفی که در زمینه ی زندگی شما خدشه ای وارد می کنند را از بین ببرید و با سعی و تلاشتان، تا اندازه ای هم موفق به اینکار می شوید. شما به روابطی که در خانواده و دوستان و فامیل با دیگران دارید فکر می کنید. برادر و خواهر و شاید همسرتان، احساس می کنند که زندگیشان در دور باطل قرار گرفته و به جایی نمی رسد. شما از سبک زندگی اصیل و قدیمی و ساده ی خودتان بیشتر خوشتان می آید تا از سبک زندگی مدرنتر و فکر می کنید که نگرانیهای خواهر و برادر و همسرتان مسبب همین تمایل آنان به مدرن تر زندگی کردن است. تشکر از همراهیتون
Hashemi : سلام خانم هراتی بزرگوار و محترم مردی میانسال هستم پنجشنبه 29 جمادی الاول خواب دیدم خانه جدیدی خریداری کردیم درهمسایگی خانواده همسرم ، به خودم گفتم سرانجام به آرزویش رسید وهمسایه خانواده اش شد . بیرون بودم ، همسرم در حالی از خانه بیرون آمدکه حجاب کامل داشت(قبلا در خوابی که او را می دیدم بی حجاب بیرون می آمد وازمن کتک می خورد، البته او در عالم واقع فردی محجب ومتدین است) و با موبایل صحبت می کرد، دراین حین یک شخص کشیش رد شد و نگاه متعجبانه به حجاب همسرم انداخت ورد شد، من هم وارد خانه شدم و وقتی سفره غذا را دیدم پای سفره نشستم ، غذا(ناهار) قورمه سبزی وبرنج بود هسرم هم قبلا خورده بود.با تشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که هویت جدیدی به خودتان گرفته و خانواده ی همسرتان را بیشتر از گذشته درک کنید و ارتباط قویتری با آنان ایجاد کنید. همسر شما رازدار شماست و سعی می کند که ارتباطات خودش را با خانواده اش تقویت کند. اشخاصی که از نظر فکری در تعارض با همسرتان هستند، از شخصیت قوی و رازدار همسرتان متعجب می شوند. شما تمایل دارید که همسرتان از شما حمایت کند ولی گاهی به او شک می کنید، فکر می کنید که دروغگوست، ترش می کنید و بداخلاق می شوید و همسرتان از این بی اعتمادی شما به خودش حمایتی نمی کند و تمایلی ندارد که اینطور باشید. تشکر از همراهیتون
Lia : با سلام خدمت خانم هراتی عزیز. خواب دیدم از کوچه های خیلی تنگ با همسرم داریم میریم صحنه از راست به چپه..کف کوچه ها خاک و ماسه و تپه ای آن. خانه ها ردیف در دست چپ با آجرهای کرم روشن کوچک و دست راست سراسر نرده های میله ای سبز رنگه. میگم شهرداری قول داده کوچه ها رو دیوار بکشه و درست کنه. یه عابر قدبلند کچل می‌شنوه و همینو تکرار می‌کنه! بعد در یه خونه بازه. نمیدونم چرا من اشتباهی میرم داخل این خونه.سر بلند میکنم میبینم تو حمام هستم و سه چهار تا مرد غریبه لخت اونجا هستن. ....... و پیداست.یکیشون قد بلندی ندارد و عینک داره ک نمی‌شناسمش. برام مهم نیست فقط سریع از اونجا میام بیرون. همسرم تو همون خونه زیر یه پرده توری قایم شده انگار زنجیر سینه زنی ی بچه رو گرفته و بخشی از زنجیرهای اون رو قفل زده. یهو از زیر پرده میاد بیرون جلوی من ظاهر میشه( تو بیداری فکر میکنم می‌خواسته مچ منو بگیره) به راه ادامه میدیم. تو حیاط بسیار تنگ و کوچک شاید همون خونه چند تا زن بی‌حجاب دارن والیبال بازی میکنن و یقه بلوز ورزشی سیاه یکیشون کمی بازه.
فریبا هراتی
: سلام. شما و همسرتان در شرایط سخت و بغرنج زیادی قرار می گیرید و با محدودیت هایی در زندگی تان مواجه می شوید و تدریجا منطق تان را کنار می گذارید و احساساتی تر رفتار می کنید. شما از مشکلات زیادی که تجربه کرده اید و کدورت ها و سخت گیریهای همسرتان حرف می زنید و اینکه چقدر او احساسات شما را جریحه دار کرده و شما در ظاهر خودتان را بخاطر حفظ منافعتان قوی نشان داده اید. شما بخاطر زورگویی های همسرتان احساس کمبود حمایت و قدرت می کنید و امیدوارید که خداوند به شما کمک کند. شما امیدوار هستید که خواسته هایتان محقق شود. شما همسرتان را با مردهای دیگر مقایسه می کنید. به اینکه چطور آنان می خواهند قدرت و اقتدارشان را به رخ هم بکشند و یا نشان می دهند که بینشی قوی دارند. همسر شما پنهانکاری می کند و سعی می کند که برای خودش و دیگران محدودیت ایجاد کند. برای شما سخت است که حتی در اجتماع در حضور زنهایی که افکار و احساسات شان را صریح و رک مطرح می کنند؛ با همسرتان ظاهر شوید. شما می دانید که برای موفقیت باید بصورت یک تیم فعالیت کنید و هر چند که حریم خصوصی تان را از دیگران می پوشانید ولی بعضی حرفها را باید گفت!! تشکر از همراهیتون
Lia : با عرض پوزش بخش اول خوابم صحنه ای رو جا انداختم..دیدم پسر عموم با همسرش یه جورایی تمایل دارن آشتی کنن(در واقع جدا شدن)با هم هستن و دلم میخواد بگم قدر زندگیتتونو بدونید.بعد من تو پارک بهشت مادران برای استراحت چادر بزرگی مثل سایبان زدم. ی خانم ناآشنا (شبیه مادر یه اینستاگرامر)چند تا حیوون شبیه روباه که نوک عجیب شبیه جغد دارن رو قلاده زده میاد. روباهایش ی کم وحشین ی کم مهربون. در نهایت اون خانوم مجبور میشه بخاطر روباهاش ک وول میخورن بره. شاید عموم هم توی بخشی از خوابم بود. با تشکر
فریبا هراتی
: دل پسر عمویتان هنوز با همسرش است ولی شما حتی به این اندازه هم به همسرتان دلبستگی ندارید. شما دوست دارید تنها باشید و فکرتان به آرامش برسد. می خواهید با زیرکی و دانایی از خودتان مراقبت کنید و اجازه ندهید که کسی آزارتان دهد و از این جهت، ارتباطتان را با بعضی از مردم قطع می کنید. تشکر از همراهیتون
Lia : با سلام خانم هراتی عزیز.خواب دیدم خواهرای همسرم ک باهاشون ارتباطی ندارم ازم می‌خوان یه کاری رو (ک یادم نمیاد)انجام بدم شاید جایی رو‌تمیز کنمبعد انگار یکیشون پشت سرم اومد.من اون کارو انجام ندادم. بعد هنر پیشه جوان پاشا رستمی با چند نفر اومدن خواستگاری من داشتم از طبقه بالا اونها رو در پایین پله های شاید چوبی که کمی تاریک بود میدیدم و انگار خونه چوبی بود. بعد مرحوم امین تارخ از کت شلوار داماد ایراد گرفت که چرا رسمی نپوشیده!البته داماد کت شلوار پوشیده بود (شاید یکم نامرتب بود) اما امین تارخ و برادراش کت شلوار بسیار فیت تن و کروات مرتب عالی پوشیده بودن.مثل همیشه ممنون از تعابیر خوبتون بانو. تنتون سالم و جیبتون پر از پول باشه
فریبا هراتی
: سلام. خواهران همسرتان از اینکه شما نسبت به گذشته کینه به دل دارید و خاطرات بد گذشته را از یادتان نمی برید؛ ناراحتند. کسی از خانواده ی شوهرتان که جوانتر است از باقی، در باره ی شما حرف منفی خواهد زد و باعث می شود که ارتباط شما و آنان بدتر از گذشته هم بشود. شما در موضع برتر و قدرت قرار دارید و احساسی بین شما و آنان وجود ندارد. شما از آنان خودتان را برتر و بالاتر می دانید و انتظار دارید که با شما با پرستیژ بیشتری رفتار کنند ولی شخصیت آنان با شما هماهنگ نیست و از اینجهت، آنان هیچ امیدی به بهبود رابطه شان با شما نمی توانند داشته باشند. محبت دارید خانم گل.
.Bahaarr : سلام وقت بخیر
اوایل خوابم تو ذهنم محوه انگار اشخاصی از فامیل به حساب مادرم پول واریز میکردن شاید برای تبریک.بعدش دیدم تو خونه ای هستم با مادرم و پارتنرم و قرار بود اون شب،شب اول زندگی مشترک من و پارتنرم باشه و اون خونه مون بود.خونه خیلی بزرگ بود تمیز و مرتب بود اما همکف بود ،فرشهای خیلی بزرگ قدیمی داشت و دور تادور پشتی بود.من زیاد ناراضی نبودم اما کمی غر میزدم و میگفتم ما که وسعمون میرسه اینجا رو بفروشیم یه خونه یذره کوچیکتر اما جدیدتر بخریم.مادرم سعی میکرد قانعم کنه که همینجا خوبه باباتم اوکیه و پارتنرم داشت دیوارا رو رنگ طوسی میزد با قسمتهای کوچیک طرح شطرنجی که مثلا خونه رو نو تر کنه.
(درحال حاضر اصلا بحث ازدواج با این آقا نداریم اما چندساله آشناییم)
ممنون میشم تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. فامیل شما برای مادرتان اعتبار قائلند و از او حمایت می کنند. تحولات تازه ای در زندگی تان در جریان است و روحیات شما عالیتر و بهتر از گذشته خواهد شد. شما تمایل دارید که سبک زندگی مدرنتری داشته باشید در حالی که مادرتان می خواهد که به فرهنگ خودتان پایبند باشید و با اشخاص زیادی در ارتباط قرار بگیرید و از حمایت آنان برخوردار باشید. پارتنر شما سعی می کند که غرورش را حفظ کرده و راجع به جنبه های مثبت و منفی ارتباط تان حرفی به زبان نیاورد. تشکر از همراهیتون
شیدا : سلام.شب پنجشنبە کە صبحش میشه ٩/٩،بە قمری هم میشه پانزدە یا شانزدهم جمادی الاولی،خواب دیدم کە دو خانم مسن آمدند خواستگاری من،یکیشون کە اصل بود و تمرکزم روی اون بود،مانتو و شلوار و روسری سیاە تنش بود، و برای پسرش آومدە‌بود، اون یکی هم کە نمیدونم همراهش بود یا خواستگار بود لباس تقریبا کرمی داشت،در طبقەی پایین خونەمون کە مبل ندارە و سادەست نشستن.احساس میکنم سرزدە اومدن.بعد من و برادرا و خواهرام رفتیم خونەی اون خانم مشکی پوش،خانە بە قدری بزرگ بود کە قادر بە توصیف آن نیستم، اصلا در خیال نمیگنجد،پر بود از وسایل قدیمی اما زیبا، مبلهای طلایی و قدیمی، فرشهای دستباف قدیمی،یە قالی قرمز بزرگ گرد داشتن کە یە طرفش کشیدە بود مثل انار،با خودم گفتم ازشون بپرسم کە اینو کجا خریدن تا منم بخرم .خانە مثل دوبلکس اما طبقات زیاد داشت،بعد یە طرف پلکانهای بزرگ و طلایی رنگ و زیبا دیدم،گفتم بچەها نگاە کنید یە طبقەی دیگەم دارە،برادر وسطیم گفت اینو بکوبن امروزیش کنن چی میشە،گفتم حیف نیست خونە بە این زیبایی،اصلا جوری بود نمیتونم وصفش کنم،فقط یک یا دو اتاق خواب دیدم،اون همە بیشتر هال بود خیلی خیلی بزرگ.آشپزخانە رو زیاد یادم نیست.با خودم گفتم یعنی منو میارن اینجا باخانوادەش زندگی کنم.این کە عالیە،بعد با برادرم رفتیم تا پشت بام،اونجام خیلی بزرگ و زیبا بود.بامهای اطرافشم همینطور.آخر سر انگار خونەی خودمون بودیم از خواهرم پرسیدم حالا داماد کارش چیه؟کە صحنە عوض شد و آقای جوان خوش چهرە جواب داد کارمند سازمان آبە،خودم حدس زدم یا این آقا گفت یە آپارتمان کوچک دارە،انگار ناراحت شدم کە مثل والدینش خونە بزرگ ندارە.این مدت هر خوابی دیدم بە خواستگاری وازدواج تعبیر کردەاید.انشاللە کە بە واقعیت بدل بشە.سپاس از شما
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که برای شما خواستگار خواهد آمد و به صورتی جدی تمایل خواهند داشت که شما با آنان بیشتر آشنا شوید. شما و خواهر و برادرانتان به شرایط زندگی ایشان کنجکاو می شوید. آنان سبک زندگی سنت گرایانه ولی متمولانه ای دارند. با اشخاص با فرهنگ و اصیلی در تعامل هستند. مرفه و پر شور و شوق هستند و ارتباطات اجتماعی شاین با دیگران قویست. شما در چنین شرایطی احساس خواهید کرد که یک سرو گردن از دیگران متمولتر و مرفه تر هستید. هر چند که زیاد از شرایط مالی آنان از همان ابتدا شاید با خبر نشوید. اما در زندگیشان بسیار موفق هستند و شما هم از ایشان خوشتان خواهد آمد. کسی که از شما خواستگاری می کند بسیار با احساس و مهربان است. او می خواهد از نظر احساسی و مالی مستقل باشد و وابستگی زیادی به خانواده اش نداشته باشد و از اینجهت شما زیاد با نظر او موافق نیستید چون دوست دارید که همسرتان مرفه و متمول باشد. انشالله که برای شما بهترین شرایط پیش بیاید. تشکر از همراهیتون
سحرم : خواهرم دقیق یادش نیس ولی فک‌کنه مولوی ۴۵ بوده ممنون
فریبا هراتی
: سلام. من نمی دانم راجع به چه صحبت می کنید. کامنت هر خواب باید زیر خودش ثبت نشود نه در جای دیگر. برای این کامنت از شما حق خواب کسر نشد.