تعبیر خواب خربزه
دیدن خربزه شیرین و بزرگ در خواب، رسیدن به خوشبختی و امکانات رفاهی است. اگر خواب ببینید که خربزه شیرین و بزرگی را می خورید، به عیش و عشرتی خواهید رسید و شیرین کام خواهید شد. داشتن خربزه تلخ برعکس است و نشانه رسیدن غم و اندوه است. اگر در فصل خربزه، آن را می خوردید تعبیری نیکو دارد و غم و اندوه شما از بین می رود اما اگر در غیر فصل ببینید خربزه می خورید، خوب نیست و نشان غم و اندوه است. دیدن خربزه لکه دار نیز خوب نیست.
محمد ابن سیرین می گوید: خربزه زرد در خواب، بیماری است و خربزه سبز که شیرین باشد، بهتر از زرد است و خربزه بزرگ دیدن بهتر از کوچک است و خوردنش درخواب زیانی ندارد.
ابراهیم کرمانی می گوید: خربزه شیرین درخواب دیدن در وقت خویش و خوردن آن، دلیل بر زوال غم و اندوه است. اگر بی وقت بود، بدان قدر گرفتار شود که آن را علاج نداند. جابر مغربی می گوید: چون خربزه سبز خام است، خاصه که به طعم شیری باشد، بهتر است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن خربزه درخواب بر پنج وجه است:
- بیماری،
- زن،
- غم،
- منفعت،
- عیش خوش، خاصه که شیرین است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
amir : سلام خسته نباشید...خواب دیدم که پشت ویترین یک مغازه بودم خربزه یا طالبی هاشو کامل پوست کنده بود خود فروشنده هم پشت ویترینش بود اینا رو هی جا به جا میکرد و ازشون تعریف میکرد فقط مطمئن نیستم ولی بنظرم طالبی بودم تنها مطمئن بودم که خیلی جنس خوبی هستن پرسیدم کیلویی چنده که فروشنده گفتش کیلویی 350 هزار تومن بعد من گفتم 2 کیلو میخوام برام کشید من وقتی خواستم حساب کنم700 تومن بش دادم منظورم 700 تا تک تومنی هست که اصلا جا خورد گفتش که این نمیشه گفتم من فک کردم میگی کیلویی 350 تک تومنی ... البته قبل از حساب کردن انگار فهمیده بودم ماجرا چیه به خودم گفتم برای تو پول زیادیه واسه 2 کیلو طالبی یا خربزه چرا اخه خریدی-انگار مثلا الکی به فروشنده گفتم فک کردم کیلویی 350 تک تومنیه که ناراحت نشه منم خجالت نکشم که البته خجالت هم کشیدم ...که فروشنده بهم گفت اینا (منظورش همون خربزه یا طالبی ها بودن) الماسن ! ...فک کنم منظورش تعریف از جنسش بود خلاصه اونوقت رفت که پول منو پس بده در حالیکه من پولی پرداخت نکرده بودم جز اون هفتصد تومن تک تومنی اما وقتی فروشنده برگشت فیش موجودی حسابم رو بهم داد که 702 هزار تومن موجودی داشت ینی پول 2 کیلو خربزه یا طالبیشو به همون قیمتی که خودش میفروخت برام کارت به کارت کرد فیششو بهم داد ...خربزه یا طالبی ای اخر انگار بهم نرسید ولی مبلغی معادل پول 2 کیلوشو که قصد داشتم بخرم به حسابم واریز کرد ینی پول جنسی که پرداخت نکرده بودم رو بهم پس داد !!! ...بنظرم مسخره س یا اینکه تعبیری نداره ولی بازم چون عجیب بود گفتم اینجا مطرحش کنم بلکه تعبیری اگر داشته باشه شما لطف کنید برای من توضیحش بدید ...موفق باشید...
فریبا هراتی
: سلام. شما دوست دارید به خوشی های حاضر آماده و بی زحمت برسید و بتوانید به دیگران خوش شانسی خود را نمایش دهید ولی اینکه دیده اید گفته کیلویی 350 هزار تومن یعنی با وجودی که می دانید که چه می خواهید ولی در زندگی بیداری تان هارمونی و هماهنگی بین خواسته ها و توانایی هایتان وجود ندارد. شما مجبور می شوید به دنبال بهبود و سازندگی شرایط خود باشید. مبلغ هفتصد تومن که شما به او پول داده اید، بیانگر سعی شما برای رسیدن به هماهنگی در زندگی بین روح و امکاناتتان است و اینکه قاعده خاصی به ذهنتان نمی رسد که چگونه این شرایط را فراهم کنید. ولی می خواهید به آرامش برسید. مبلغ 702 که او به حساب شما ریخته یعنی به هدف خود خواهید رسید و طول عمر خواهید داشت تا زندگی خود را به صورتی که برایتان شیایسته است ساخته و پیش ببرید. تشکر از همراهیتون.
مجتبی : : سلام خواب دیدم تو روستا که اقواممون هست رفتیم و همه مرده بودن بعد یهو خودمو با پسر عمم سوار موتور دیدم تو جاده روستایی قشنگ که پسر عمم پیاده شد از مزارع کنار جاده یه خربزه بزرگ برداشت گفت این خوردن داره گفتم اجازه نگرفتی گفت اشکال نداره تو بخور البته بگم پسر عمم هم سن خودمه که حدود ۲۰ساله فوت کرده خیلی با هم رفیق بودیم
فریبا هراتی
: سلام. فامیل شما در روستا همه به افسردگی و ناامیدی دچار شده اند و زندگی شان خیلی سخت می گذرد. زندگی آنان متحول خواهد شد و از لحاظ روحی به اندازه ای تغییر می کنند که انگار دیگر آن آدم سابق نیستند و شاید این سختی ها خیلی آنان را آزار دهد ولی در دراز مدت انسانهای بهتر و موفق تری خواهند شد. روح پسر عمه تان شاد. شما در زندگی مسئولیت کمتری به عهده دارید و با سرعت به سمت اهدافتان می روید و می خواهید آزاد باشید. پسر عمه تان روحش شاد و آزاد است و از زندگی اش در آخرت لذت می برد. زندگی شما خوب و شیرین خواهد شد. دعای خیر او پشت سر شماست. تشکر از همراهیتون.
مجتبی : سلام خواب دیدم تو روستا که اقواممون هست رفتیم و همه مرده بودن بعد یهو خودمو با پسر عمم سوار موتور دیدم تو جاده روستایی قشنگ که پسر عمم پیاده شد از مزارع کنار جاده یه خربزه بزرگ برداشت گفت این خوردن داره گفتم اجازه نگرفتی گفت اشکال نداره تو بخور البته بگم پسر عمم هم سن خودمه که حدود ۲۰ساله فوت کرده خیلی با هم رفیق بودیم
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز برای تعبیر ثبت شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.
Hosein : سلام خواب دیدم یه طالبی شیرین آبدار دارم میخورم بقیه دارن چایی میخورن...فقط پسر کوچیکم اومد یه قاچ گرفت و خورد و تو بغلم خوابید صداش زرم گفتم تو ک همه لباسامو پر کردی فقط نگاهکرد و خوابید.... طالبی زرد و شیرین و خیلی پرآب بود
فریبا هراتی
: سلام. شما از بیرون سخت و از درون حساس و شکننده هستید و نسبت به دوستانتان که صرفا دور هم برای دوستی جمع می شوند، با احساس ترید و شرایط به گونه ای خواهد شد که شادی و خوشبختی به زندگی شما راه پیدا می کند و از غم فارغ شده به ثروت زیادی می رسید. فرزند شما مانند شما با احساس است و عشق او همه وجودتان را پر کرده و البته شما از او حمایت خواهید کرد.
Narjeskhatoon : ممنون قبول حق ان شالله
بابت زحماتتون ممنون ان شالله خدا اجر خیرشو بهتون بده...
فریبا هراتی
: تشکر
Narjeskhatoon : سلام روزتون به خیر
خانم هراتی عزیز چند روز پیش میلاد امام رضا (ع) با چند نفر از اشناهامون مشهد بودم تو راه برگشت نزدیکای قم نمیدونم خواب یا چرت بود نمیدونم واقعا زمان خیلی کمی چشام بسته بود ...
دیدم که تو مکانی فرشاش آبی بود دیواراش آبی رو به قبله نماز میخوندم که یه آقا یا خانمی دقیق یادم نیست خربزه پوست گرفته و قاچ شده که بهش میومد شیرین باشه گذاشت رو فرش پشت سرم گفت از طرف خانم واسه شماست ...تو خواب فکر کردم حضرت زینب منظورشونه ...
بعد که بیدار شدم رسیدم جمکران فهمیدم اون مکان آبی رنگ همون مسجد جمکران بود
آیا خواب من تعبیر داره ؟و اصلا این حالت ها که نه خواب نه بیداری و یه حسی به آدم میده خواب حساب میشه؟
میشه راهنماییم کنید...ممنونم بابت صبرو پاسخ گوییتون
فریبا هراتی
: سلام. هر وقت که به خواب عمیق بروید و خواب ببینید ، خواب محسوب می شود حتی اگر 5 دقیقه باشد. زیارت شما قبول. چون به دلتان آمده که حضرت زینب ع به شما خربزه داده اند، به این تعبیر است که شیرینکام و حاجت روا خواهید شد و در دعاهایتان متوسل به ایشان شوید. امام زمان ع هم به شما گفته اند که حضرت زینب ع همان جایی است که قلب و روح شما او را صدا می زند و پیش هر کدام از معصومین، دیگری را بخوانید، او می شنود و اینکه قلب پاک شما باعث شده ایشان محب شما باشند. تشکر از همراهیتون.
Fati : سلام.خواب دیدم که مادرم تو حیاط خونه مشغول کاری هستیم و یهو یه اقایی میاد تو و من چون حجاب نداشتم تو چادر مادرم میرم و سرمو میپوشونم.اون اقا هم تو خواب نمیشناختم و تو خواب احترام چندانی برامون نداشت.انگار یه چیرایی رو چک میکرد مثل در ماشین و فک کنم کلید انداخته بود و در ماشینو باز میکرد.چون رفتنش طول کشید به مادرم گفتم که چادرو بده به من چون مادرم حجاب داشت.چادرو گرفتم ازش و مادرم رفت.چن تا میوه بود مثل طالبی که قاچ شده بود و اون مرده گف میتونم بردارم و منم گفتم نوش جان و یه قاچ از اون میوه برداشت.(این میوه که میگم هم شبیه خربزه هس هم طلالبی).راسی اون اقا لاغر و قد یلند بود و سیبیل داشت.چن نفر دیگه هم انگار بودن تو حیاط براشون شیرینی قرابیه که خیلی خوشمزه به نظر میرسید تعارف میکردم.به این اقا هم تعارف کردم گفت نمیخوره و منم بگی نگی خوشحال شدم گفتم چه بهتر خودم میخورم. ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما باطل است عزیزم.
ندا : سلام من امروز حدود ساعت ۱۱ صبح تا ۱ بعدازظهر (نمیدونم دقیقا تو چه ساعتی) خواب دیدم که با دوست پسرم تو یه جایی مثل آموزشگاه بودیم چون فرش و وسایل خونه نداشت میز و تخته داشت و یکی از آشناهامون که هم رشته ی هنری دوست پسرم هست و از دوستان مشترک هم به حساب میاد داشت روی تخته نقاشی میکشید و نقاشیاش خیلی خوب بود و من دوست پسرمو بغل کرده بودم و میگفتم که چقدر قشنگ کشیده اما اون کلا بی تفاوت بود و با من هم سرد بود دوست دختر فردی هم که نقاشی میکشید پشت سر ما رو یه میز خیلی بی تفاوت و بدون لبخند نشسته بود یادمه من یه لحظه خواهر کوچیکترمو صدا کردم که بیا تو هم نقاشیتو نشون بده انگار یه لحظه خونمون بود و من خواهرمو صدا کردم که از اتاق بیاد بیرون ولی هیچ واکنشی نشون نداد یهو نمیدونم چی شد از اینجای خوابم فضای اتاق تغییر کرد انگار انگار ما یهو رفتیم یه جا دیگه البته شاید یادم نمیاد چجوری رفتیم ..تو فضای جدید دوستای مشترک بیشتری بودن و دو سه نفری از این دوستا بودن که من باهاشون الان قهرم و کلا دلخوری تو رابطه من و دوست پسرم به وجود اووردن یهو دوست پسرم منو رها کرد گفت باید بره بیرون رفت تو آشپزخونه و شروع کرد با اون افرادی که من باهاشون قهرم و یکیش هم یه زنه خوش و بش کردن و یه چیزی تعریف میکرد اونا هم میخندیدن تو دستشم خربزه یا طالبی بود اونا هم داشتن میخوردن به نظرم هم طالبی بود اونجا هم خربزه ولی انگار چیزی که تو دست امیرعلی بود یه قاچ از طالبی بود که یه ذره گاز زده بود یه تیکه هاییشم خراب بود من یهو با ناراحتی اومدم به دوست پسرم گفتم اگه خاطرات خنده دارت تموم شد بیا کارت دارم و اون قاچ طالبی یا خربزه رو ازش گرفتم و از جای سالمش یه گاز زدمو بقیشو انداختم تو یه سطل آشغال خیلی بزرگی که تو آشپزخونه بود (البته جمله ای که گفتم دقیق یادم نیست ولی تو همین مایه ها بود و با تیکه گفتم) اونا هم همشون جلو سینگ ظرفشویی آشپزخونخ ایستاده بودن و حرف میزدن و میخندیدن ..چهره ی اون زن هم برام پررنگ تر بود .. بعد از اینکه من قاچ میوه رو پرت کردم دوست پسرم رفت توی سطل آشغال نشست و ته پوست خربزه ها و طالبی ها رو خم شد و خورد و من هی میگفتم وا نکن کثیفه این چه کاریه ..بهم نگاه کرد گفت چه کاریه؟ با بی تفاوتی و ادامه داد ... در طول خوابمم هوا روشن بود و صبح بود .. من با دوست پسرم حدودا یه هفته س کات کردیم.نمیدونم تعبیر این خواب چیه ..ببخشید طولانی بود
فریبا هراتی
: سلام. شما و دوست پسرتان باید از زندگی تان درس بگیرید و یا می خواهید به هم درسی از زندگی یاد بدهید. شما از افکار کسی که نقاشی میکشیده تعریف می کنید و به نظرتان او آدم خلاق و با استعدادی است در حالیکه دوست پسر شما او را دوست ندارد و دوست دختر خود او هم دوستش ندارد. دوست پسر شما می خواهد همانطور که شما نظراتتان را آزادانه مطرح می کنید و کاری ندارید که دوست پسرتان خوشش می اید یا خیر، او هم با هر کسی که شما با آنها مشکل دارید رفت و امد کندو بگو بخند راه بیاندازد حالا شما دوست داشته باشید یا نه، برایش مهم نیست. شما نمی خواهید بینتان اختلاف بیافتد ولی او تصمیم گرفته کاری کند که شما بدتان می آید دقیقا می خواهد شما را عصبانی کند و نشان دهد که به شما علاقه ا ی ندارد. کم کم ذهنیات دوست پسرتان برایتان واضح و روشن خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Seyamak : با سلام واحترام.
داخل ماشبن اداره چند تا طالبی دیدم . یکی از اونها رو قارچ کردم و خوردم. خیلی شیرین و آبدار بود.
بقیه داخل پلاستیک بود و بیرون آوردم.
یک قارچ به راننده مدیرم دادم و یک طالبی کامل هم به ایشان دادم. دخترایشان هم در کنارش بود و مقداری از طالبی را هم
خورد.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. سود زیادی از کارتان به شما خواهد رسید و همه ی شما ذینفع خواهید بود و مدیر بیشتر!! تشکر از همراهیتون.
soha : با سلام و وقت بخیر. خواب دیدم تو ایوان خونه خودمون هستم. از حمام بیرون اومدم و حوله به موهام هست و دارم تو ایوان لباسهامو که شستم رو بند فلزی پهن میکنم، پایه های بندکس خراب هست و میخواد بیفته که یکی از همکارای سابقم کنارم ایستاده و کمک میکنه درست باایسته و نیفته( بعد لباسهای شسته شده رو روی بند جدید محکمی که به تازگی خریدیم میبینم که نمی افته)، بعد در همون حال نگاه میکنم میبینم کلی از لباسهام تو حیاط و به سمت راه پله زیر زمین ریخته، به شکل یک رد از تو حیاط تا راه پله زیر زمین، میرم جمع میکنم و میریزم تو سبد که ببرم بشورم، به دنبال لباسها میرم تو زیرزمین و میبینم اونجا هم یه بند فلزی پر لباسهامو شستم و پهن کردم و کف زیر زمین پر از اب هست ولی به لباسهای من نمیخوره. بعد میام تو خونه و چون موهام خیس و حجاب ندارم سریع از جلوی پسر داییم رد میشم که منو نبیته، میرم تو اشپزخونه و میبینم زن پسر داییم یه خربزه بزرگ رو با چاقو به شکل کوسه در اورده، مثل میوه هایی که شب یلدا تزئین میکنند، پوست خربزه کلا کنده بود و سبز رنگ بود و به شکل کوسه ماهی بود،( با دیدنش هیچان زده و خوشحال شدم، شاید تو خواب احساس میکردم برای من هست) که من خواستم از جلوش کمی ببرم بخورم، اون یکی داییم که سالهاست باهاش ارتباطی ندارم و بهم بدکرده، گفت از پشتش ببر که ظاهرش خراب نشه ، یه ذره از پشتش بریدم و خوردم و قرار بود خربزه رو ببریم تو سالن بخوریم. ممنون میشم تعبیر بفرمائید بخصوص معنی اینکه اون خربزه به شکل کوسه بود یعنی چی؟!
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید به رفاه برسید از افکار منفی دست بردارید و فکرتان راحت باشد. می خواهید پایه ی محکمی در زندگی تان وجود داشته باشد که بتوانید به او اعتماد کنید و برایش درددل کنیدو رفتارتان را عوض خواهید کرد. اشتباهات گذشته را می شویید می رود و سعی می کنید که هر حرکتی که اشتباه بوده را جبران کنید و در خاطرات قدیمتان مسائل و اشتباهات زیادی داشته اید که احترامتان به خاطر آنها کم شده و احساسات منفی زیادی در خاطرات شما هست ولی سعی می کنید که تجارب مثبت و رفتار امروزتان باعث شود که مشکلات قدیمی جبران شود. خانم پسر دایی شما به شدت عصبانی و ناراحت است و در روحیه ی او حالت خصومت و جبهه گیری نسبت به خانواده تان وجود دارد. در حالیکه در رفاه زندگی می کنید ولی باید مراقب باشید که با او رودررو به مشکلی برنخورید تا رابطه تان خراب نشود. تشکر از همراهیتون.