تعبیر خواب خرس
خرس در خواب، دشمنی قوی، هرزه و هوس باز است که دشمنی او از روی حماقت است. اگر دیدید که خرس را کشتید، بر مشکلات پیروز می شوید یا دشمن را از پای در می آورید. اگر دیدید که بر خرسی نشسته اید، از طرف حاکم آن سامان مورد خطر و تهدید قرار دارید.
اگر دیدید که از خرس فرار می کنید، از مشکلات فرار می کنید. خوردن گوشت خرس و داشتن پوست آن، دچار ترس شدن ولی رسیدن به بهره و سودی از قبال دشمن، یا چیره شدن بر او است. دسترسی پیدا کردن به خرس ماده، وارد شدن زنی دیوانه و کودن در زندگی مرد است و اگر زنی چنین خوابی ببیند، شوهر وی مرد احمق و بوالهوسی است.
محمد ابن سیرین می گوید: خرس به خواب دیدن، دشمنی فرومایه، دزد و احمق است. اگر ببیند بر خرس نشسته بود، دلیل که از پادشاه خواری یابد. اگر ببیند خرس را بکشت، دلیل که بر دشمن ظفر یابد. اگر ببیند گوشت او می خورد یا پوستش را با خود داشت، دلیل که ترس و بیم به وی رسد.
ابراهیم کرمانی می گوید: خرس به خواب، انسانی بدبخت و دیوانه است. اگر ببیند خرس ماده را بگرفت، دلیل که زنی بدین صفت به نکاح بخواهد. اگر ببیند که خرس به خانه او آمد، دلیل که زنی بخواهد اگر ماده بود و اگر نر بود، مردی بدین صفت به خانه او درآید. اگر ببیند خرس را بکشت یا بر وی نشست، دلیل که بر دشمن ظفر یابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آرزو : ممنون جالب بود .باید در گذاشتن خوابم در صفحه و زمان خودش دقت می کردم.
فریبا هراتی
: خواهش می کنم.
آرزو : من معلمم و با همکارم با خانواده من در خانه من بودیم که عنکبوتهای زیادی به رنگهای مختلف روی فرش دیده می شد و به نظر می رسید از کارتون کتابی بیرون آمده اند چند تا از عنبکبوتها به من چسبیدند و مرانیش زدند ولی آخر سر همه را با بایگون کشتم و هر چی هم که احساس کردم به آنها مربوط می شود شستم غیر از آن کتاب جذاب که می خواندمش . صبح این خواب را دیدم و همش با همکارم فکر می کردیم با مطالعه کناب مدرسه دیر می شود.
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز لطفا همیشه خوابتان را در صفحه تعبیر خواب مربوط به خودش بنویسید. خواب شما مربوط به عنکبوت است ولی در تعبیر خواب خرس ثبت کرده اید. چنانچه در ادامه در صفحه تعبیر خواب غیر مرتبط با خودش خوابتان را ثبت کنید به هیچ وجه تعبیر نخواهد شد. تعبیر خوابتان این است که شما نسبت به محیط کارتان یا بعضی از همکارانتان احساس بیگانگی می کنید و فکر می کنید که بهتر است فاصله ی خودتان را با آنان حفظ کنید چون آنها می خواهند شما را کنترل کنند. معلومات شما بالاتر رفته و خلاقیت شما بیشتر می شود و به خاطر سخت کوشی تان پاداش یا ترفیع خواهید گرفت. بین شما و کسی که می خواهد شما را کنترل کند کشمکش هایی بوجود خواهد آمد. ( شاید مادرتان یا خانم مدیر یا صاحب مقامی در مدرسه) و شما نمی خواهید که تسلط خودتان را در یک موقعیت از دست بدهید. تشکر از همراهیتون.
آرزو : خیلی جالب بود ممنون..این استعداد قشنگی هست که شما داری.رمز گشایی دنیای دیگری که قسمتی از زندگی ماست.
فریبا هراتی
: تشکر.
آرزو : سِلام خانم هراتی .صبح بعدا از انجام چندکار احساس خستگی کردم و خوابیدم در خواب دیدم در ماشینم در حال رانندگی ام بعد متوجه شدم یک خرس قهوه ای که عصبانی هم نبود مرا دنبال می کند اول فکر کردم سگه ولی خرس بزرگ قهوه ای بود ترسیدم و سعی کردم سرعت ماشین را زیاد کنم ولی ماشین خاموش شد و شیشه های ماشین باز بود بعد احساس کردم دست خرس به من خورده .از خواب پریدم.
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی قوی و مستقل دارید و احتمالا متفکر و درون گرا هستید. می توانید خشمتان را کنترل کنید و محافظه کار و عملگرا هستید. به سعادت خانواده تان فکر می کنید و تا اندازه ای هم دنیا پرست هستید. تشکر از همراهیتون.
Emirhossien : سلام خسته نباشید...من دیشب خواب دیدم که ؛ دارم با خواهرم که بزرگتر از من هستش توی شهرکمون قدم میزنم که چشمم به یه بچه خرس و یه خرس متوسط میوفته و یکم جا میخورم...اما نمیترسم...و همینطور از کنار اون خرسه با خواهرم رد میشم(این دوتا خرسه داشتن توی شهرکمون واسه خودشون پرسه میزدن)...موقع برگشتن به طرف خونه ، خواهرم زیاد از خرسه میترسه و میگه ممکنه دنبالمون کنه اما من بهش میگم اگه بِدَویم ، بدتر میشه...آهسته آهسته سرعتمونو زیاد کردیم که یهو فک کنم خرسه فهمیدو روی دوتا پاهاش ایستاد و عین پنگوئن دنبالمون داشت میومد که دیگه نمیدونم چطوری شایدم بخاطر سرعت بالامون شرش کم شد...خواهرمم توی خواب چادر نماز کلا سرش بود...همینطور که داشتم میرفتم خونه (البته اینجا دیگه خواهرم نبود همرام)با یکی از همسایه و آشناها برخورد کردم و با اونا رفتم سمت خونه که دیدم یه سایه بون آهنی با ورقه های آلومینیومی و برگای بزرگ نخل جلوی حیاطمون ساختن...من میگفتم این بدرد نمیخوره اما بقیه میگفتن که این خوب و محکمه...بعد من آقا آشناهرو دعوتش کردم خونمون...اولش نیومد اما بعدش اومدو برا خودش غذا برداشتن و خورد و منم میخواستم براش چیزی ببرم اما همش طول میکشید و نمیتونستم کاری کنم یعنی همش یه جوری میشد که طول میکشید و اونم میگفت اگه هست برام سیب زمینی بیار...تهشم فک کنم از بس طول کشید بهش بر خورد و مامانم که داشت با تلفن حرف میزد منو یه آدم دست و پا بسته تلقی میکرد...اما مَرده یه جورایی پررو هم بود و حس خوبی بهش نداشتم اما واقعا نمیدونم چرا اونجوری شد که طول کشید و از این حرفا...قیافشم یه آدم کوتاه سبزه بود که موهاشم ریخته بود...هم موقع بستنی اوردن و هم موقع قاشق چنگال اوردن بین مدلای مختلف تردید داشتم که باعث شد طول بکشه...
ممنون میشم راهنمایی کنید...
فریبا هراتی
: سلام تشکر. شما و خواهرتان وارد یک دوره ی درونگرایی شده اید و افکارتان را به کسی بروز نمی دهید. هر دوی شما خشم زیادی در وجودتان نسبت به یک سری مسائل دارید و احساس می کنید که انگار به دلیلی گیر کرده اید و مورد تهدید واقع شده اید یا احساس می کنید که دیگران کارهایتان را کنترل می کنند. خانواده ی شما از داشته های خودشان خوشحالند و امید ها و آرمانهایشان، برایشان با ارزش هستند و می خواهند که حفظشان کنند هر چند که شاید در نظر دیگران این داشته های آنها اصلا برای شما مهم نباشد. ( دوست عزیز لطفا جوری خوابتان را بنویسید که من هم که در دل شما نیستم متوجه منظورتان بشوم. نوشته اید آقا آشناهرو دعوت کردم خونمون بعد می نویسید نمی شناسمش! یه ادم کوتاه سبزه که موهاش ریخته. ) شما می خواهید کاری را انجام دهید و نسبت به انجامش خونسرد هستید و زیاد فکر نمی کنید و بی خیالید و به همین دلیل مادرتان از دست شما عصبانی می شود. تا اندازه ای هم ساده دل هستید و زود گول می خورید. تشکر از همراهیتون.
Emirhossien : اون آقا ، آشنا و همکار پدر من هستش و پدر دوست خواهرمم هست...من اون مشخصاتش رو گفتم...و من خیلی درباره ی کارام فکر میکنم جوری که دیگه حالم از فکر کردن بهم میخوره...ولی راستش رو بخواید هیچ کس به فکر من نیست و درکم نمیکنه...من خیلی برا کارم اهمیت قائلم و با هیجان زیادی دنبالش میکنم ولی امان از دست اطرافیان...فقط مانع کار آدمن و خودشون باعث میشن آدم به هدفش نرسه و بعد تو رو به کم کاری متهم میکنن...
فریبا هراتی
: بله . درک می کنم. عرض کردم درونگرا هستید و تفکرتان را بروز نمی دهید.
Lia : با سلام خواب مال دوستی هست. میگن خواب دیدن در یک غار زندگی می کنم و بیرون در غار ی خرس بزرگه میرم از برادرم می خوام ک کاری کنه اون خرس بره با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. برادر شما می خواهد از شما حمایت و حفاظت کند و او اینکار را به صورتی افراطی انجام می دهد. شما احساس می کنید که استقلالتان به خطر افتاده و برادرتان شاید با خشونت و پرخاشگری رفتار می کند و از او می خواهید که از این کارها دست بردارد. تشکر از همراهیتون.
mahsa11111 : سلام خانم هراتی خدا قوت.از زبان شخصی نقل قول میکنم.خواب دیدم داخل خونمون هستم و یه خرس قهوه ای داخل خونمونه ومن داخل اتاق رفتم و در نرده ای اهنی رو بستم که خرس داخل نیاد داخل اتاق سفره ای پهن بود و من از داخل سفره نون و برنج و گوجه و چند باری نون و ماهی لقمه گرفتم واز لای نرده به سمت خرس پرت میکردم و اون هم میخورد یه بار که دستمو به سمتش گرفتم گه لقمه بدم. دستمو.گرفت و به سمت خودش کشید ولی با نگاهی که همراه با مهربونی بود دستمو ول کرد واحساس کردم ازاری بهم نمیرسونه و منو دیگه میشناسه.در جایی دیگه خواب روح زن دادا ش م که در واقعیت به رحمت خدا رفته رو دیدم که خیلی خوشحاله و بامن صحبت میکنه و باهم میخندیم وپیش خودم گفتم روح زن داداشم پیشمونه و از بودنش خوشحالیم و همه میبینیمش پس مردنش با زنده بودنش فرقی نداره.در ادامه دیدم خواهر شوهرم زینب که در واقعیت زندست اما در خواب مرده وفقط من روحشو میبینم و بقیه احساسش نمیکنن و جاریم پرسید مگه زینب ومیبینی منم گفتم بین ما ها نشسته و جاریم غش کرد و کف از دهنش بیرون اومد و من دست تو دهنش کردم و به هوش اومد از روح خواهرشوهرم پرسیدم چرا فقط من میبینمت گفت چون خدا گفته یه کاری هست که فقط تو میتونی انجام بدی.ممنون ببخشید خیلی طولانی شد .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شخصیتی قوی، مستقل، درون گرا و متفکر دارید. محافظه کار و عملگرا هستید. شخصیتی مادی دارید و به سعادت خانواده تان می اندیشید. روح خانم برادرتان شاد. او آمرزیده شده و بین شما زندگی می کند و فقط جسم او فوت شده و نباید او را مرده حساب کنید.خواهر شوهرتان از درون افسرده شده و مرده ولی کسی قدرت درک نگرانیهای او را ندارد و نمی تواند به او کمک کند. وجود او برای باقی آدمها هم مهم نیست و نسبت به او بی تفاوت هستند. شما تنها کسی هستید که می توانید او را کمک کنید. تشکر از همراهیتون.
Mitra : سلام خواب دیدم که با خانواده که بیشتر خواهرم و بچه ش یادم میاد نشسته ایم جایی که انگار طبیعته یهو یه خرس که رنگشو یادم نیست ولی احتمالا قهوه ای بود میاد روبرمون منم میترسم و به خواهرم میگم بلند شو ممکنه بمون حمله کنه و به نظرم خرس اومد سمتم ولی حمله ای ازش تو ذهنم نیست
فریبا هراتی
: سلام. شما احتمالا شخصیتی درون گرا و تفکر دارید و روی دیگران تاثیر گذار هستید. خشم و پرخاشگری تان را سعی می کنید که کنترل کنید ولی احساس می کنید که در یک موقعیت گیر کرده اید و یا در یک رابطه قرار گرفته اید که شما را کنترل می کنند و این گیجتان کرده است. شخصیتی محافظه کار و مادیگرا دارید و به امنیت و رفاه مالی خانواده تان می اندیشید. تشکر از همراهیتون.
نسترن : سلام خانم هراتی خسته نباشید.من خواب دیدم با همسرم تو جاده بودیم بعد که نگه داشتیم، میرفتیم که سرویس بهداشتی رو پیدا کنیم ولی یه سگ دیدیم که نشسته بود و همسرم برای اینکه من نترسم کاری کرد که سگ از جاش پرید و تقریبا عصبی شد.بعد دیدیم موجودی شبیه خرس سفیده که داره همسرم رو میزنه منم اومدم بزنمش منو هل داد ولی احساس ترس نکردم اما برای همسرم نگران شدم زیاد.حقیقتا من یکی از اساتیدم رو خیلی قبول دارم و خیلی بهش احترام و ارادت دارم. ولی اصلا این نوع دوس داشتن به معنی بدی نیست.نمیدونم این خواب ربط داره یا خیر.گفتم بگم شاید تو تعبیر خواب اثر داشته باشه.ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و همسرتان در مسیر زندگی تان می خواهید که به آرامش رسیده و انرژی های منفی را از وجودتان تخلیه کنید. سگ در خوابتان یک دوست بی آزار است که همسرتان الکی به او گیر می دهد و هدفش این است که شما آرامش داشته باشید چون به خیال خودش می خواهد از شما حمایت کند. شاید همان استادتان باشد که همسرتان نسبت به او احساس منفی پیدا می کند. اما خرس عصبانیت و خشونتی است که در مقابل شما از خودتان بروز خواهید داد و این خرس سفید، احساسی است که به وسیله رفتاری سرد و احساسات سرد و سفت سخت شما ممکن است از خودتان بروز دهید. برای همین شما در خوابتان از خرس نترسیدید و نگران همسرتان شدید. خواب شما می گوید که باید سعی کنید گرمی و محبت بین خودتان را قویتر کنید و به خاطر هیچ کسی صمیمیت و محبت و عشق بین خودتان را خدشه دار نکنید. تشکر از همراهیتون.
شفق گستر یزد : سلام خانم هراتی عزیز
فاطمه هستم
خواب میبینم که در منزل پدربزرگم هستیم که ایشان البته در قید حیات هستند.ازپنجره به حیاط نگاه میکنم میبینم چند تا گوسفند در گل و لای در حال عذابی هستند ؛شاید گردابی کوچک سعی میکرد انها رو به سمت داخل زمین بکشد.از پله ها پایین رفتم تا به حیاط برسم اواسط پله ها که می آیم میبینم در کنار در حیاط مادرم کله یکی از گوسفندها را گرفته؛دقت که میکنم میبینم که گوسفند نیست و کله یک خرس بسیار بزرگ است که در دستان مادرم تقلا میکند.مادرم سعی میکند سر خرس را بپیچاند.و بسیار قوی عمل میکند.من بهت کرده بودم.البته بگویم انگار بین آن چند گوسفند فقط همین خرس بود و بقیه گوسفند بودند.مادر برادرم را صدا میزند و میگوید بیا من تنها نمیتونم و برادرم به سرعت از کنار من عبور میکند و از پله ها پایین میرود و به کمک مادرم میرسد و مادرم عقب مینشیند و برادرم سر خرس را میگیرد –احساس میکنم خرس کمی بیشتر از انچه در دستان مادرم بود به دردسر می افتد و تقلا میکند.سرش همچنان در دستان برادرم بود،هم برادرم زور میزند که سرش را بپیچاند هم او بسیار زور میزند که رها شود.میبینم که برادرم احتیاج به کمک دارد.پدرم را صدا میزنم.او به سرعت باور نکردنی ای خودش را به برادرم میرساند و سر خرس را میگیرد؛انگار درخواب به من گفته میشود که خبالت راحت باشد پدر رسید و او از پس این قضیه برمی اید.قدرت پدرم را در خواب حس میکردم.البته چیرگی یا عدم چیرگی پدر رادر خواب ندیدم.متشکرم از شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما به سنت ها و اعتقاداتی که پدر بزرگتان به آنها پایبند است، اعتماد و باور دارید و یکی از این سنت ها این است که به مردم محرومی که هیچ ندارند و فکرشان را هم به کار نمی اندازند و فقط از دیگران تبعیت می کنند کمک می کنید تا زندگی شان بهتر شود. مادر شما متوجه می شود که کسی هست که قصد سو استفاده از محبت های خانواده ی شما را دارد و قدرت تشخیص این موضوع را دارد که این شخص، شخصیت بدی دارد و خودش را به گرسنگی زده و طماع و دزد است و با کمک خانواده تان همگی تلاش می کنید که او نتواند سرتان را کلاه بگذارد. تعبیر دوم این است که در برابر سختی های اجتماعی شما همگی قدرت دارید که جلوی نادانی و جهل و حماقت و یا خشم کنترل نشده تان را بگیرید و روحیه مثبت خودتان را قویتر سازید و بر شرایط سخت مسلط و چیره شوید. تعبیر سوم هم این است که دوره استقلال و رستاخیر فرارسیده و شما سعی می کنید که واقعگرا باشید و برخلاف عده ای که فقط می خورند و می چرند، درک و فهمتان را بالا می برید تا قویتر باشید و در زندگی تان پیشرفت کنید. تشکر از همراهیتون.