کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب خرس

خرس در خواب، دشمنی قوی، هرزه و هوس باز است که دشمنی او از روی حماقت است. اگر دیدید که خرس را کشتید، بر مشکلات پیروز می شوید یا دشمن را از پای در می آورید. اگر دیدید که بر خرسی نشسته اید، از طرف حاکم آن سامان مورد خطر و تهدید قرار دارید.

اگر دیدید که از خرس فرار می کنید، از مشکلات فرار می کنید. خوردن گوشت خرس و داشتن پوست آن، دچار ترس شدن ولی رسیدن به بهره و سودی از قبال دشمن، یا چیره شدن بر او است. دسترسی پیدا کردن به خرس ماده، وارد شدن زنی دیوانه و کودن در زندگی مرد است و اگر زنی چنین خوابی ببیند، شوهر وی مرد احمق و بوالهوسی است.

محمد ابن سیرین می گوید: خرس به خواب دیدن، دشمنی فرومایه، دزد و احمق است. اگر ببیند بر خرس نشسته بود، دلیل که از پادشاه خواری یابد. اگر ببیند خرس را بکشت، دلیل که بر دشمن ظفر یابد. اگر ببیند گوشت او می خورد یا پوستش را با خود داشت، دلیل که ترس و بیم به وی رسد.

ابراهیم کرمانی می گوید: خرس به خواب، انسانی بدبخت و دیوانه است. اگر ببیند خرس ماده را بگرفت، دلیل که زنی بدین صفت به نکاح بخواهد. اگر ببیند که خرس به خانه او آمد، دلیل که زنی بخواهد اگر ماده بود و اگر نر بود، مردی بدین صفت به خانه او درآید. اگر ببیند خرس را بکشت یا بر وی نشست، دلیل که بر دشمن ظفر یابد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

101 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

shabnam

shabnam : سلام خانم هراتی اولین هفته سال بر شما مبارک باشه

، با تشکر فراوان!

پاسخ
لینک۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۶:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر عزیزم همینطور برای شما. شما عصبانی هستید ولی باید بیشتر تفکر کنید و اجازه ندهید که خشمتان روی شما تاثیر منفی بگذارد. بخش زیادی از خواب شما بازتاب افکارتان در بیداریست و فقط نکته ی مهم خوابتان این است که خرس همان نشان دادن حساسیت زیاد از حد در مقابل بی تفاوتی دوست پسرتان، باعث می شود که شخصیت شما ضعیف و " ببخشید " کم عقل جلوه داده شود. دوست خوبم عشق را گدایی نکنید. این جور روابط مفت شان هم گران است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۱۸:۱۹
Laleh

Laleh : دختر خاله ام تو يه سراشيبي با يه خرس سياه نر ميجنگيد. من از دور نگاه ميكردم. يه خانم و يه روباه رفتن بالا. روباهه با خرس در افتاد و دختر خاله امو نجات داد. خانمه دست دختر خاله امو نشون ميداد كه از پنجه هاي خرس زخمي بود. زياد هم بود.
بعد خانمه و دختر خاله ام رفتن تو آسمون و به شكل ابر باريدن سمت من. دختر خاله ام كنار من بود و با هم برف بازي ميكرديم.

پاسخ
لینک۲۰ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۷:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دختر خاله ی شما از جانب یک آدم عصبانی و خشمگین و منفی باف و کینه ای و احمق تهدید می شود و سعی می کند که مشکلاتش را حل کرده و زندگی اش را متحول کند. یک خانم باهوش و کاردان که ممکن است نقش مشاور داشته باشد به دختر خاله تان راه حل مشکلاتش را نشان خواهد داد و مشکل او را حل خواهد کرد. دختر خاله ی شما یاد می گیرد که امیدوار باشد و به آرامش خواهد رسید و درک او بالا خواهد رفت. احساس مثبت خوشبختی دختر خاله تان به شما خواهد رسید و او تجاربش را با شما در میان خواهد گذاشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۶:۰۸
hediehh

hediehh : سلام خواب ديدم خونه ي قديميان بودم و همه بوديم و خاله ام ودخترش با يك موتور اومد توي خونمون ولي موتور گازي و فرسوده بود و دختر خالم گفت من ميرم خونه و موتور رو برداشت كه بره ولي گفتم اين خرابه نميخاد بري و گفت پس پياده ميرم و موتور رو برديم حياطمون و ديدم توي حياط يك خرس خاكي رنگ خيلي بزرگ بود و براي دختر خالم بود و ميخاست اون خرس رو بزاره پشت موتور با خودش ببره( البته دقيق يادم نيست اين حيوان خرس بود ولي شبيه خرس بود و خيلي گنده بود) و من به دختر خالم گفتم ولش كن حالا اين خرس گنده رو نميتوني ببري بزار همينجا باشه فردا بيا ببرش و گفت باشه و به سمت خرس رفت و اين خرس خيلي مطيع دختر خالم بود و هر چي بهش ميگفت انجام ميداد و بهش گفت همينجا بخاب و دراز كشيد و گوشه ي حياطمون خابيد و دختر خالمم رفت و فردا كه شد من توي خونه تنها بودم و ديدم خرس بيدار شد و خيلي ترسيدم گفتم به من حمله نكنه و اومد توي خونه و سمت من كه به من حمله كنه من بهش گفتم برو توي حياط فاطمه اونجاس(فاطمه همون دخترخالم كه صاحب اين بود) و منو ول كرد رفت توي حياط و بعد صحنه عوض شد و وقتي رفت توي حياط اينگار اونجا هتل بود و دم در هتل يك شخصيت مهم دنيا كه خارجي بود ماشينش رو كه يك ماشين بسيار گرون خارجي و مشكي رنگ بود جلوي هتل گذاشته بود و خودش هم داخل هتل بود و اون خرسه ماشين رو كه ديد خوشش اومد و سوارش شد و با سرعت خيلي زياد از اونجا رفت و من با خودم گفتم چجوري اين خرس ميتونه رانندگي كنه و تمام كاركنان هتل ناراحت شدن و همه دسته جمعي راه افتادن كه برن ماشين رو از خرسه بگيرن و من گفتم اين خرس خيلي خطرناك و وحشيه حتما تفنگ ببريد و همه تفنگ برداشتن و به دنبالش رفتن و منم رفتم ب دنبالشون و پليس هم به دنبالش بود و تونستن اون خرس رو بگيرن و داخل يه خونه گرفته بودنش و داشتن بازخواستش ميكردن و من رفتم داخل خونه كه خرسه رو ببينم ديدم اون خرس تبديل شده بود به يك پيرمرد مظلوم كه يك پسر بچه هم داشت و خيليا اونجا ميگفتن ايشالله به خاطر بچش پيرمرد رو ازاد كنن و همينطور اون ماشين گرون رو هم ازش گرفته بودن و باز ترسيدم و يواشكي از اون خونه اومدم بيرون ديدم توي حياط اون خونه يكي اومد و يك خرس مشكي اسباب بازي كه تقريبا كوچولو بود و تيرخورده بود و يك قسمتش پاره شده بود به من نشون داد و اينگار اين همون خرس واقعيه بود كه تير بهش زده بودن و تبديل به اسباب بازي شده بود و من گفتم من اينو نميخام بزار همينجا باشه و پيش خودم گفتم الان دختر خالم اين خرس رو اينجوري ببينه ناراحت ميشه.( اين خرس كه اولش خاكي رنگ بود خيلي مطيع دخترخالم بود و مظلوم بود ولي وقتي فردا شد و خرس بيدار شد يك خرس ترسناك و خطرناك شد). خودم و دخترخالم مجرديم

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۲۶:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما مانند گذشته تان فکر می کنید و به اعتقادات گذشته تان پایبند هستید. خاله ی شما و دخترش می خواهند با کمترین میزان مسئولیت پذیری، زود به اهدافشان برسند ولی امکانات آنها هم قوی نیست. خاله تان تحت تاثیر اخلاقیات و اعتقادات شما قرار می گیرد و مطابق شما فکر می کند ولی دخترش اینطور نیست. او با وجودی که با شما زندگی کند و نظریات شما را بشنود، ولی در واقع، او وارد یک دوره درون گرایی و تفکر بسیار قوی شده و اصلا نمی خواهد که احساسات و افکارش را بروز دهد. او مغرور و کم حرف است و نظراتش را خیلی بیان نمی کند ولی فکرش ناراحت است و ایده های بزرگی برای خودش در نظر گرفته که اگر با او مخالفت شود به شدت عصبانی می شود. دختر خاله ی شما می خواهد مستقل باشد و در کارهایش استقلال داشته باشد، قوی باشد و شروعی تازه برای خودش بسازد. شما نباید سعی کنید که با بحث های بیجا او را با خودتان دشمن کنید و کاری کنید که از شما بیشتر فاصله بگیرد. دختر خاله ی شما در حضور شما وانمود می کند که شما درست می گویید و هویت واقعی خودش را نشان نمی دهد. اما او در روابط احتماعی اش و خارج از محیط فامیل و خانه، ایده های بالایی برای خودش درنظر گرفته که شما نمی توانید آن ها را درک کنید. او می خواهد با پرستیژ بیشتری زندگی اش را کنترل کند و افکاری که دارد خالی از کینه یا گناه نیستند. دختر خاله تان سعی خواهد کرد که کاملا بی فکر و عجولانه و از روی تنفر و کینه نسبت به کسانی که مخالف او باشند، دنبال خواسته های خودش برود ولی بعد که با او صحبت کنند که چرا اینطور رفتار می کند، مثل یک آدم خردمند و دنیا دیده که می خواهد دنبال اهدافش برود صحبت می کند. وقتی که او متوجه شود که نمی تواند اهدافش را عملی کند، دوباره برمی گردد به همان دوران گذشته و به همان حالت قبلی. او خاطرات کودکی و امنیت و راحتی آن زمان را به یاد خواهد آورد و از اشتباهاتش پشیمان خواهد شد. او ذهنی نابالغ دارد که تا زمانی که ضربه نخورد و سرش به سنگ نخورد، عقلش به کار نمی افتد. شاید دختر خاله تان عاشق یک آدم هوسباز به ظاهر با پرستیژ ولی گناهکار شود و به خاطر همین هم به حرف هیچ کسی گوش نکند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۲۲:۵۵
hediehh

hediehh : سلام ،بله متوجه هستم و فكر كردم دو تا حق خاب دارم. ببخشيد ميشه يك خواب رو كسر كنيد كه من الان شارژ كنم كه همين را مجدد ارسال كنم. ممنون

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۴:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسر شد.

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۴:۰۶
hediehh

hediehh : سلام خواب ديدم خونه ي قديميان بودم و همه بوديم و خاله ام ودخترش با يك موتور اومد توي خونمون ولي موتور گازي و فرسوده بود و دختر خالم گفت من ميرم خونه و موتور رو برداشت كه بره ولي گفتم اين خرابه نميخاد بري و گفت پس پياده ميرم و موتور رو برديم حياطمون و ديدم توي حياط يك خرس خاكي رنگ خيلي بزرگ بود و براي دختر خالم بود و ميخاست اون خرس رو بزاره پشت موتور با خودش ببره( البته دقيق يادم نيست اين حيوان خرس بود ولي شبيه خرس بود و خيلي گنده بود) و من به دختر خالم گفتم ولش كن حالا اين خرس گنده رو نميتوني ببري بزار همينجا باشه فردا بيا ببرش و گفت باشه و به سمت خرس رفت و اين خرس خيلي مطيع دختر خالم بود و هر چي بهش ميگفت انجام ميداد و بهش گفت همينجا بخاب و دراز كشيد و گوشه ي حياطمون خابيد و دختر خالمم رفت و فردا كه شد من توي خونه تنها بودم و ديدم خرس بيدار شد و خيلي ترسيدم گفتم به من حمله نكنه و اومد توي خونه و سمت من كه به من حمله كنه من بهش گفتم برو توي حياط فاطمه اونجاس(فاطمه همون دخترخالم كه صاحب اين بود) و منو ول كرد رفت توي حياط و بعد صحنه عوض شد و وقتي رفت توي حياط اينگار اونجا هتل بود و دم در هتل يك شخصيت مهم دنيا كه خارجي بود ماشينش رو كه يك ماشين بسيار گرون خارجي و مشكي رنگ بود جلوي هتل گذاشته بود و خودش هم داخل هتل بود و اون خرسه ماشين رو كه ديد خوشش اومد و سوارش شد و با سرعت خيلي زياد از اونجا رفت و من با خودم گفتم چجوري اين خرس ميتونه رانندگي كنه و تمام كاركنان هتل ناراحت شدن و همه دسته جمعي راه افتادن كه برن ماشين رو از خرسه بگيرن و من گفتم اين خرس خيلي خطرناك و وحشيه حتما تفنگ ببريد و همه تفنگ برداشتن و به دنبالش رفتن و منم رفتم ب دنبالشون و پليس هم به دنبالش بود و تونستن اون خرس رو بگيرن و داخل يه خونه گرفته بودنش و داشتن بازخواستش ميكردن و من رفتم داخل خونه كه خرسه رو ببينم ديدم اون خرس تبديل شده بود به يك پيرمرد مظلوم كه يك پسر بچه هم داشت و خيليا اونجا ميگفتن ايشالله به خاطر بچش پيرمرد رو ازاد كنن و همينطور اون ماشين گرون رو هم ازش گرفته بودن و باز ترسيدم و يواشكي از اون خونه اومدم بيرون ديدم توي حياط اون خونه يكي اومد و يك خرس مشكي اسباب بازي كه تقريبا كوچولو بود و تيرخورده بود و يك قسمتش پاره شده بود به من نشون داد و اينگار اين همون خرس واقعيه بود كه تير بهش زده بودن و تبديل به اسباب بازي شده بود و من گفتم من اينو نميخام بزار همينجا باشه و پيش خودم گفتم الان دختر خالم اين خرس رو اينجوري ببينه ناراحت ميشه.( اين خرس كه اولش خاكي رنگ بود خيلي مطيع دخترخالم بود و مظلوم بود ولي وقتي فردا شد و خرس بيدار شد يك خرس ترسناك و خطرناك شد). خودم و دخترخالم مجرديم

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۴۶:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز در تمام صفحات تعبیر خواب آمده است: در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۱۰ خط باشد، ۲ حق خواب از شما کسر خواهد شد! شما خوابتان طولانی است و یک حق خواب بیشتر ندارید. من از شما حق خواب کسر نکردم. می توانید الان یک خواب کوتاه بفرستید و این را وقتی مجددا شارژ خریدید ارسال کنید. تشکر.

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۱:۱۳
Lili

Lili : خانم هراتی عزیز خواب من زده تعبیر شده ولی چک ک کردم کامنت یه خانم ب اسم شبنم هست وجواب شما اصلا واسه من نیست تو جواب ها

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۳:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. متاسفانه به دلیل اختلالات اینتر نت پاسخ من ثبت نشده بود. الان دوباره پاسختان را ارسال می کنم.

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۷:۴۶
Lili

Lili : سلام من خواب دیدم بابام ک ب تازگی فوت شدن تو خونمون (البته چند سالی هست ک مدل خونه هامونو تغییر دادیم ولی تو خوابم من همون خونه قدیمیارو دیدم)دراز کشیده بود بعد من حیاطو نگاه کردم یهو متوجه یه خرس تیره رنگ شدم کلی ترسیدم اومدم ب مادرو خواهرم گفتم زود باشید قایم شید‌ درو قفل کردم رفتیم تو اتاق از لای در نگاه کردم دیدم یهو خرسه تو اتاق بابامه اروم راه میرفت ولی کاری با بابام نداشت دنبال ما میگشت انگاری...یهو در اتاق ما خود ب خود باز شد اون خرسم اومد سمت ما ک دیگه از خواب پریدم...(خانم هراتی ب نظر شما این خواب ربطی نداره ب اینکه بابام چندین سال قبل تو کوهنوردی یه خرسو کشته بود و خیلی از این موضوع ناراحت بود همیشه چون میگفت بچش همراش بوده نباید میکشتمش

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۲۰:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. پدر شما در زمان حیاتشان مدتی به درونگرایی و تفکر روی آورده بودند و از این که این حیوان را کشته اند عذاب وجدان داشته اند. فکر می کرده اند که گناهی که مرتکب شده اند، وبال گردنشان خواهد شد. اما خدای مهربان پدرتان را بخشیده چون او از ته دلش از بابت کشته شدن این حیوان متاسف و پشیمان شده بوده است. اینکه دیده اید خرس و او در یک اتاق با آرامش هستند یعنی خدای مهربان از خطای پدرتان گذشته و او در آرامش است و نباید به خاطر گذشته ی او نگران او باشید. خرس به رستاخیز و چرخه ی زندگی اشاره می کند و اینکه او به طرف شما آمده، در واقع اشاره به این است که شما باید از تجربه ی پدرتان درس بگیرید و بدون تفکر هیچ کاری را انجام ندهید که بعدا به خاطر آن مثل پدرتان پشیمان شوید. همیشه خشمتان یا ترستان را در همه ی زمینه ها کنترل کنید و با آرامش و عاقلانه رفتار کنید تا بعدا پشیمان نشده و عذاب وجدان نگیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۴:۳۷
nima

nima : سلام
حدود ساعت ۸ صبح ، خواب دیدم که صحرا بودیم ، و رفیقم منو صدا کرد که اینجا یک خرس سفید خوابیده من هر کاری کردم خرس بیدار نمیشد و بلند میکردم انگار خیلی سبک بود و بلاخره بیدار نشد و رفیقم به من گفت که برو اسلحه شکاری پدرتو بیار یه گلوله شلیک کنیم از صدای اسلحه بلند میشه منم بهش گفتم اسلحه را بیاریم بزنیم سرش خلاص بشه رفیقم قبول نکرد و گفتم که با اسلحه شکاری نمیمیره رفیقم گفت نه، یک بود که انگار متخصص کشتی با خرسها بود امد اینقد اذیت کرد بلاخره بلند شد و با اون مرد کشتی گرفت و واقعآ زورش به مرد کشتی گیر نمیرسید و مرد کشتی گیر هم عادی داشت به ما نگاه میکرد و خرسه پاشو دهنش کرده بود که اصلا به اون نفر به عینش نبود و دوباره یه زنی که به همه زور میگفت ویک دختره را اذیت میکرد که بلاخره ترسیده بود و با یه بچه فرار میکرد که همون دختره بهش با اسلحه تیر اندازی کرد وزخمی کرد منم دیدم که زخمی شد و به زمین افتاد. و بیدار شدم.

پاسخ
لینک۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۱۹:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. چرخه ی زندگی شما عوض می شود و قدرت و روحیه و استقلالی تازه خواهید یافت. ذهنتان احیا می شود و مثل این است که رستاخیزی تازه خواهید یافت. شما درونگرا و متفکر هستید و وقتش رسیده که واقعیات را ببینید و از "تعمدا خودتان را به بی خیالی زدن"، بیرون بیایید. شما نسبت به بعضی از مسائل احساسات سردی از خودتان نشان می دهید و بی تفاوت رفتار می کنید. شما می دانید که در دنیا زورگویی و ظلم حاکم است ولی یک روز این زورگویی پاسخ داده خواهد شد و ظلم از بین خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۲۱:۴۹
Zahra

Zahra : سلام، خواب دیدم منو مادرم وارده منطقه ای شدیم که اهالیش به ظاهر کشاورز و مزرعه دار بودن
کل مزارع سوخته بودن و از اون ها دود بلند می شد
انگار روز قبلش خرس و گرگ به اونها حمله کرده بودند و گوسفنداشونو خورده بودند
اما در نهایت مزرعه دارا تعدادی از خرس و گرگ ها رو کشته بودند و پوستشون رو به عنوان لباس پوشیده بودن. تو خواب می گفتن برای دور کردن گرگ باید سرکه رو بجوشونی تا خشک بشه و بسوزه و خاکستر شه :|
من سعی کردم با یکی از مزرعه دارا حرف بزنم اما اون سعی کرد منو گول بزنه و با دودی منو بیهوش کنه
شخصی که منو از اونجا نجات داد به دنبال منافع شخصی خودش بود و بعد که دید منفعتی عایدش نمیشه منو کتک زد بعدش شخص دیگه ای به کمکم اومد که اونم دقیقا مثل شخص قبلی بود در نهایت به کمک مادرم از اونجا فرار کردیم

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۱:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شاهد این هستید که زحمت مردم و هر چه که در دنیا تلاش کرده اند به واسطه آدمهای پست و فاسد و بی وجدان، از بین رفته و فقط به مردم استرس و نگرانی و ناامیدی رسیده است. مردم به خاطر رفتار خشونت آمیز کسانی که می خواهند آنها را وادار کنند تا به نفعشان کار کنند و به خاطر عده ای که دندان تیز کرده اند تا ثروت مردم را از چنگشان درآورند، ساده لوحانه به حرفهای این آدمهای بی ایمان و خدانشناس گوش داده اند و در نهایت مردم با تفکر و درون گرایی به این نتیجه رسیده اند که باید به فکر نجات خودشان باشند. اما باز کسانی از مردم، در زمانی که به قدرت رسیدند مثل همان گرگ ها و خرسهای طماع ( آدمهای موذی و آبزیرکاه و خشن) رفتار کرده اند و پا جای پای آنها گذاشته اند. آنها مردم را به خرافات و دعانویسی تشویق کرده اند و چون می دانند که باید مردم جاهل باشند تا آنها بتوانند از جهل مردم استفاده کرده و از ایشان سو استفاده کنند. شما هم بر اثر تجربه و گذشت زمان به این نتیجه می رسید که به هیچ کسی نمی توانید اعتماد کنید مگر به مادرتان و یا به عقلانیت خودتان. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۳۹:۱۳
Xanum

Xanum : سلام خانم هراتی عزیز مادرم خواب دیدن یه خرس قهوه ای بمن حمله میکنه و مادرم دورش میکنه و نجاتم میده.
ممنون از تعابریتون

پاسخ
لینک۱۰ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۳۵:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به خاطر مسائل مالی و اقتصادی به شدت عصبانی می شوید و احساس می کنید که در خطر قرار گرفته و تهدید مالی می شوید و نمی توانید خشمتان را کنترل کنید. ولی مادرتان به شما کمک می کند تا عصبانیتتان را بروز ندهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۰۲:۱۴
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.