تعبیر خواب خرما
اگر در خواب دیدید که خرما می خورید، به شما شادی و خوشحالی می رسد و اگر ببینید که به کسی خرما می دهید، به او سود می رسانید. اگر دیدید که خرما خیرات می کنید، سود بسیار زیادی به شما می رسد که از آن به دیگران نیز انفاق می کنید. اگر دیدید که خرما می خورید و هسته اش را به زمین می افکنید، سود بی دغدغه می برید.
اگر ببینید که باغی از درختان نخل دارید، به ثروت عظیمی دست خواهید یافت و اگر ببینید در خانه خودتان یک درخت نخل دارید، همسر خوبی خواهید داشت که از او فرزندان خوبی عایدتان می شود. این خواب برای دختران و پسران جوان نیز خوب است و نشانه آینده ای روشن برای آنان است.
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن خرما، مال حلال است. دیدن بسر(غوره خرما) در خواب، دلیل دین پاک و مال حلال است و دیدن خرمای تازه، دلیل روشنایی چشم و فرزند نیکوست.
محمد ابن سیرین می گوید: خرما درخواب، مال و خواسته است. اگر ببیند خرما می خورد، دلیل که اگر از اهل علم است، علمش زیاده شود و اگر بازرگان است، مالش زیاد گردد. اگر ببیند خرما بخورد و دانه اش بینداخت، اگر از اهل علم بود، دلیل که احکام شریعت را به جای آورد و اگر بازرگان بود، از خیانت دور خواهد بود.
بعضی از معبران می گویند: اگر ببیند خرما می خورد، دلیل که میراث یابد. اگر ببیند خرمای نارسیده بخورد، دلیل که میراث فرزندان یابد. اگر ببیند در سرای او خرمای خشک بود، چنانکه بار بسیار داشت، دلیل که با شخص اصیلی ازدواج کند و از او منفعت یابد. اگر ببیند آن خرما، بن خشک بود، دلیل که میان ایشان جدائی افتد. اگر دید در سرای او خرما خشک شد و باز سبز گردید، دلیل که اگر بیمار است شفا یابد. اگر ببیند خرما را ببرید، دلیل که کسی از اهل بیت او بیمار شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند خرمای تازه داشت، دلیل که به قدر خرما نعمت و مال به سختی حاصل کند. اگر ببیند درخانه خرمای بسیار داشت، دلیل که به قدر خرما مال حاصل کند. اگر ببیند خرمای تازه یا خشک می خورد، دلیل که حلاوت ایمان بیابد و کارش به نظام شود. اگر ببیند خرما بن خشک می برید، دلیل که کاری که در دست دارد ناتمام و بی نظام گردد.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند خرما بدست گرفت، دلیل که زنی توانگر بخواهد و به قول دیگر مال یابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Bahar : با سلام خدمت خانم هراتی گرامی
خوابی دیدم در یک خانه ای هستم خیلی شبیه به خانه فعلی بود. همه جای آن سفید بود میزی را وسط گذاشته بودند با رومیزی سفید و پر از خوراکی های مختلف که اکثرا از خرما درست شده بود من یک دونه خرما خوردم ولی یک دونه سوسک از دهنم در آوردم و با شدت فراوان از دهنم انداختم روی زمین نمیدونم زنده بود یا مرده ولی خیلی چندشم شده بود. بعد رفتم آن طرف میز شروع به خوردن خرماهای بزرگ کردم ولی داخلش را نگاه می کردم دوباره سوسک نباشد خیلی خوشمزه بود شیرین و بافت نرم وتازه شیرینی های دیگری هم بود ولی به من خرما خیلی چسبیده و با ولع تمام می خوردم...بعد دیدم سر یک کلاس درسم مانند دانشگاه، با یک مرد جوان که مداوم با من بود( البته من دوباره درس خواندن را شروع کردم و سر کلاس خصوصی می روم ) احساس می کردم این مرد جوان را میشناسم با من خرید می آمد هر چی می خواستم کنار من بود. حس خوبی با او داشتم مقنعه ام را کنار او بودم برداشتم نسیم جالبی می وزید مو هایم را درست کردم روبرویم را دیدم که اتوبوسی ایستاده پر از دختر و پسر انگار سرویس دانشگاه باشه من با دیدن اتوبوس مقنعه مشکی را سرم کردم و از دوتا پله بالا رفتم فکر می کنم با کمک همان مرد جوان بالا رفتم دستم یا اینکه کمرم را گرفت. و اتوبوس به راه افتاد.
خانم هراتی گرامی با عرض پوزش من خواب یک روزم را نوشتم واشتباه من هم همینجا بود و برای شما زحمت شد چون در یک روز دوتا خواب دیدم فکر کردم موردی ندارد پوزش مرا بپذیرید. فرمودید یادآوری کنم برای کم کردن خواب...
با تشکر فراوان
فریبا هراتی
: سلام. روحیه ی شما قویتر و پاکتر خواهد شد. شما شخصیتی با کرامت و سرشار از آرامش و صلح طلبانه دارید و سعی می کنید که راجع به مردم درست قضاوت کنید. صبور هستید و سعی می کنید که نگرانی ها و استرس هایتان را از فکرتان خارج کنید و گاهی شاید مجبور شوید انتقاداتی هم بکنید و حرف بد بزنید یا حرف منفی بزنید. زندگی شما سرشار از ناز و نعمت و برکت و ثروت خواهد شد. درک شما بالاتر خواهد رفت. گشایش کار خواهید یافت و اوضاع برای شما در همه ی زمینه های زندگیتان خوب پیش خواهد رفت. سعی می کنید که مثبت اندیش باشید و درست فکر کنید. شما قویتر از همیشه مسیر زندگی تان را طی خواهید کرد. تشکر از یاد آوری عزیز دلم. امروز 2 حق خواب از شما کسر کردم یکی برای روز قبل و یکی برای الان. تشکر از همراهیتون..
فاطمه : سلام،من ديشب خواب ديدم ٤بسته خرما گرفتم و دادم به خيريه ايي كه بعضي مواقع بهشون خرما ميدم و من خوشحال بودم كه پول دستم اومد و تونستم اين ماه هم چند بسته خرما رو بدم به اون خيريه.(البته من چند روزه به اين فكر ميكنم كه اگر بتونم باز چند بسته خرما بدم به همون خيريه امااز نظر مالي برام راحت نيست و اينكه من چله ى ياسين گرفته بودم و ديشب تموم شد.)حالا نميدونم تعبير خواب من به اون خيريه ربط داره يا به چله ايي كه نذر كرده بودم ،ممنون ميشم اگر ممكن بود برام تعبير كنيد.
فریبا هراتی
: سلام. شما حاجت روا خواهید شد و می توانید با ثبات و پایداری سختی ها را کنار بگذارید و با صبر به اهدافتان برسید. چهله ی شما تمام شد و بابت این چهله 4 بسته خرما دیده اید که خریده اید یعنی نذرتان قبول است و انشالله به حاجتتان هم می رسید. حالا انشالله دستتان که باز شد در واقعیت هم 4 بسته خرما بخرید و به آن خیریه بدهید. تشکر از همراهیتون.
حسین ب : سلام خواب دیدم ،یه جعبه داخلش خرما و زولبیا بود درون یه کوره پهن(کود حیوانی )هست من پهنارو کنار میزنم و جعبه رو برمیدارم ومیگم ببینم چقد خرماها وزولبیاها سالمن اصلا لای این پهن ها خراب یا داخلشون نرفته!ممنون بابت تعبیرهای فوق العاده قبلیتون ،خیلی قبولتون دارم!
فریبا هراتی
: سلام. شما در بین این همه احساسات منفی و نگرانی های مالی، به ثروت خواهید رسید و متوجه می شوید که توانایی های شما برای رسیدن به موفقیت بسیار بالاست. صبر شما در سختی ها اکنون ثمر داده و نوبت شماست که مزه ی خوشبختی را بچشید. پول زیادی به شما می رسد که بابت آن شیرینکام خواهید شد. تشکر از محبت و همراهی شما.
زهرا : عرض سلام و احترام. امروز در فاصله قبل و بعد از طلوع در خواب دیدم به اتفاق خانواده سوار خودرو هستیم، سمت راست خیابان بنای تاریخی مرتفعی بود و من در یک لحظه ضمن عبور از برابر این بنا، آقای دکتر داروسازی را در حجرهای درباز مشرف به خیابان، کنار (و نه پشت) میزی دیدم. روی صندلی نشسته بودند و در حال صحبت با فرد دیگری که آن دیگری را نمی دیدم. (صندلی پشت میز متعلق به صاحب حجره، خالی بود). (با آقای دکتر داروساز، در عالمِ بیداری هیچ آشنایی یا قرابتی ندارم، جز یکبار که چندسال پیش از آن داروخانه و نه از شخص ایشان دارو گرفتهام). من داخل خودرو یک جعبۀ خرما در دست داشتم، به محض دیدن ایشان بسیار خوشحال شدم و به خانواده گفتم من همینجا پیاده می شوم باید این بسته خرما را بدست ایشان برسانم. و پیاده شدم، این بار مسیری را در طول خیابان و در آفتاب پیاده برگشتم تا به آن بنا برسم. ایوان این بنا از روبرو و طرفین، با چندین پله از مرمر سفید به پیادهروی خیابان مشرف بود، پلهها واقعا عریضتر و خیلی بلندتر از معمول بودند، بالارفتن از هرکدام قدری دشوارتر از معمول بود. خوشحال از پلهها بالا رفتم و خودم را به حجرهای رساندم که تا چندلحظه پیش ایشان را روی صندلی نشسته دیده بودم، اما در کمال تعجب آن صندلی و بلکه حجره خالی و درِ آن همچنان باز بود. با بستۀ خرما در دست، واقعا از نبود ایشان غمگین شدم و از اینکه نتوانستهام آن جعبه را حضوراً بدستشان برسانم. از بالای ایوان به هر طرف نگاه میکردم، که بلکه نشانی از ایشان پیدا کنم، آخرسر یک دو پله پایین آمدم و دوباره به اطراف نگاه کردم که بلکه خانواده و خودرو را پیدا کنم و عزم برگشتن کنیم، که آنها هم در تیررس دید من نبودند و متعجب بودم که برای منتظر ماندن تا برگشتِ من، کجا ممکن است خودرو را پارک کرده باشند ــ (توضیحِ مسالهای که شاید بتواند با این رویا مرتبط باشد: پیش از ظهر پنجشنبه قصد ارسال خیرات برای تعدادی از اموات داشتم، در زمان ارسال، خیراتِ دیگر اموات آماده بود و به شخص حامل تحویل شد، اما برای آقای دکتری که ایشان هم آشنای من نیستند اما خوشنام از دنیا رفتهاند، بستۀ خرمایی کنار گذاشته بودم. در آخرین لحظاتی که شخص حامل با خیرات عازم رفتن بود ناگهان بیاد آوردم که خرمای دکتر در یخچال جا مانده. درست در آخرین لحظه آن بسته را هم به حامل تحویل دادم...). با تشکر از توجه شما معبّر محترم
فریبا هراتی
: سلام . احترام متقابل. دوست خوبم خواب شما دقیقا همین توضیح آخری که نوشته اید را بیان می کند و بازتاب افکار شما در بیداریست. به همین جهت دیده اید که بسته ی خرمایی را می خواهید به کسی بدهید که دکتر است و ( مقام بالایی دارد- چون در ایوان مرمرین است) و اشاره می کند به اینکه خیراتی که شما می دهید در اصل محبتی است که شما به دیگران می کنید و ثوابش را تقدیم اموات می کنید و خود اموات خیرات را که استفاده نمی کنند. شما این واقعیت را به همین صورت در عالم رویا دیده اید که دکتری در کار نیست! اما عمل شماست که باقی است و ثواب کاری که انجام داده اید، بسیار زیاد و با ارزش است. خداوند انشالله محبت شما را در حق فقرا با بهترین توفیق ها برایتان پاسخ دهد. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام
خواب دیدم به همراه شخصی که دوستش دارم در حال قدم زدن هستیم دوتا دونه خارک(خرمای نارس) دستم بود از من خواست یکی از اونها رو بهش بدم من یکی رو بهش دادم و یکی هم خودم خوردم بسیار شیربن و خوشمزه بود. در واقعیت اصلا به فکر ایشون نبودم.
فریبا هراتی
: سلام. شما پیشرفت آرام و ثابتی به سمت اهدافتان دارید و هر دوی شما باید صبور باشید تا به خواسته هایتان برسید. برای شما صرفا رسیدن به هدف مهم نیست همین زمان انتظارش هم زیباست. تشکر از همراهیتون.
Nasiim : سلام روز شما بخیر. من خواب میدیم که در یک گلدان خیلی کوچک یک عدد هسته خرما رو کاشتم و رشد کرده بود سبز شده بود و کلی برگ داده بود. دوستم هم کاشته بود اما برای اون کوچک تر از من بود و کمتر سبز شده بود. و ناراحت بود از این قضیه که چرا کم سبز شده.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. ایمان شما زیاد است و صبور هستید و در مورد آینده خوشبین هستید و تلاش شما هم برای شما نتیجه ی مثبت خواهد داد. دوست شما نسبت به شما کمتر خوشبین است و بنابراین شانس کمتری هم خواهد داشت میزان موفقیت شما به انرژی که شما در دلتان دارید بستگی دارد. هر چه مثبت اندیش تر، موفق تر خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
Neda : واقعا ممنونم چه تعبیر زیبایی.چون قبل از خوابم و از شب و روز قبل همش بخدا میگفتم.برای حاجتم و گریه میکردم که ای خدد پس چی شد.سه سال شد صبر کردم.ولی بعدش گفتم خدایا هر چی خودت صلاح میدونی خدایا به صلاح و مصلحت خودت میسپارم حاجتم رو اگه صلاح میدانی و به مصلحتمه خدایا نشانه ای که جوابمو بگیرم.که این خواب رو دیدم پناه بر خدای بزرک و صلاح خودش انشالله نشانه ای برای حاجتم باشه.پس باید صبر کرد و توکل به خدای بزرگ البته من همیشه توکلم به حق است و مصلحتش
Neda : ببخشید اینو یادم رفت اضافه کنمشاخ و برگ درخت خرما توی بالکن خونمون بود.اینقدر درخت پر بار بود که شاخ و برگ و میوهاش از راه بالکن قابل دسترسی بود
Neda : سلام خانم هراتی نازنین عیدتون مبارک باشه و ایام به کامتون امیدوارم در این روز عزیز بحق مولامون به حاجاتون برسید شما و همه ی دوستان.خوابی دیدم که قبل از اذان ظهر بود. انگار در یک خانه در خواب خانه ی ما بود پشت یک پنجره شاخ و برگهای یک درخت نخل وارد شده بود و هنوز خارکهای ان درست نرسیده بود.دخت هم پر بار بودخیلی خارک و خرما داشت و چیزی نمونده بود برسه. ولی کال بودن یعنی به زردی میخورد.من حواسم به درخت بود.ولی گویا زیاد میومدن و از درخت دزدی میکردن چون توی خواب همین طور از توی بالکن میپایدم درخت رو.که کسی نیاد دزدی نکنه.ولی دیدم ی دونه از شاخهای درخت رو البته یکشاخه ی کوچیک یکپسر ۱۵ ۱۶ ساله اومد ازش دزدی کرد و کند گویا میخواست ببره بزاره تو اب رشد کنه بعد بکاره.من ناراحت شدم و شروع کردم ناسزا گفتن بلند ببخشید فحش مادر بهش دادم اونم زودی فرار کرد اروم بهم فحش مادر داد ولی زود رفت و وارد منزلشون شد همسایه ربرو و اپارتمان روبرو بود.و قسمت دیگه خوابم انگار یک سگ کوچک بود و خونه ی ما اومده بود ماهم مهمان داشتیم من داشتم یا دوستم نمیدونم کدومون بهش غذا میدادیم.کمی جوجه کباب توی ظرف براش گذاشتیم.البته این قست خوابم نمیدونم راجب سگ تعبیر داره چون شبش داشتم با دوستام راجب اتفات اخیری که سگها رو از بین میبرن حرف میزد .ممنونم از زحمات بی دریغتون.پایینده باشید
فریبا هراتی
: سلام. عید شما هم مبارک. تشکر عزیزم. همینطور شما. شما به آرامش، موفقیت و پیروزی در رسیدن به آرمانها و اهدافتان و نیز طول عمر خواهید رسید. ثروت شادی به زندگی تان راه می یابد ولی باید صبور باشید. شما باید به پاس موفقیت هایی که دارید، به دیگران هم کمک کنید تا مشکلاتشان حل شود و به موفقیت برسند. شما نباید خست به خرج دهید و باید با زیر دستانتان مهربان باشید. قسمت دوم خوابتان هم تعبیر ندارد. تشکر از همراهیتون.
تیرداد : سلام خواب دیدم انگار یه دختری رو واسه من خاستگاری کرده بودن ولی من میگفتم که اون دختر رو نمیخام بعد یکی از اقوام به من گفت که اگه اون رو بگیری شب عروسی مصیب باهات دعوا میکنه البته اونها رو نمیشناسم حتی این اسم رو که گفتم بعد دیدم عمویه دختره یا پدرش بود اومد پیشم یک کارتن خرما بهم داد که شب برم خونشون شاید رسم بود به داماد خرما بدن وقتی برا اولین بار قراره بره خونه عروس ولی من خرما رو قبول نکردم گفتم من پشیمون شدم ازازدواج با دخت شما بعد رفتم خونه خودمون دیدم دوتا تراکتور در حیاط که برن برامون شخم بزنن عدس کشت کنیم یک گونی عدن تو خونه بود که خواهرم گفت من باهاشون برم عدس بکاریم من گفتم تو بری اصلا هیچی نمیکاریم به تراکتورها گفتم شخم نمیزنیم از اینجا برید و رفتن بعد کسی بهم گفت زمینتون حالت گل هست تراکتور گیر میکنه تو یک قسمتش .
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به انجام کاری متعهد شوید که قرار است به واسطه ی آن به ثروت برسید. مصیب به معنی درستکار است و اینکه گفته اند مصیب با شما دعوا می کند یعنی انجام این کار قانونی و درست نیست و به نوعی گناه است پس شما از انجام آن منصرف می شوید. ثروتی را هم که بخواهند از این طریق به شما بدهند را نمی خواهید. خانواده ی شما می خواهند ابتکار و نبوغ به خرج بدهند و روی زمینه ای کار کنند که به واسطه ی آن بتوانند به ثروت برسند. ولی شما به خاطر اینکه مشکلات و نگرانی هایی دارید و خودتان هم نتوانسته اید که کاری که در ابتدا می خواستید انجام دهید را به پیش ببرید، تصمیم می گیرید که فعلا صبور باشید و مشکلاتتان را حل کنی و بعد به یک پروژه ی جدید مشغول شوید. تشکر از همراهیتون.