تعبیر خواب خروس
دیدن خروس در خواب بسیار خوب و مبارک است. شنیدن صدای خروس، رسیدن خبری خوش و خیر است که برای شما شادی می آفریند. اگر در خواب به هر شکل و عنوانی خروس ببینید، خبری خوش به شما می رسد که ممکن است هم مادی و هم معنوی باشد.
گم کردن و یا کشتن خروس در خواب خوب نیست و بیننده چنین خوابی زیان می کند و متحمل خسارتی می شود؛ ولی خوردن گوشت خروس خوب است. دیدن خروس سفید در خواب بهتر است از دیدن خروس رنگی چون خروس سفید، از رسیدن شادی و روشنی بخت خبر می دهد.
امام محمد باقر (ص) می فرماید: اگر کسی ببیند خروسی یافت، دلیل که بر مهترزاده ای از اصل خود دست یابد و بر وی غلبه کند. اگر ببیند خروس بیافت و بکشت، دلیل که بر مهتری یا مؤذّنی دست یابد و او را قهر کند.
جابر مغربی می گوید: اگر کسی ببیند خروسی داشت، یا صاحب فرزند پسر خواهد شد و یا با مردی او را صحبت افتد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آروینا : با سلام واحترام خدمت شما
من خواب دیدم، متوجه شدم یک پسری که نمی شناسمش همش تعقیبم میکرد ومن سعی میکردم ازش قایم شم و نمیذاشتم تعقیبم کنه و حتی بهش گیر دادم ولی باز میومد تو راهم دو تا خروس زنده دیدم گفتم مامانم خروس نذر کرده اینها را برای مادرم بگیرم به فروشنده گفتم اینها را بکش من میخوام کشتنشون را ندیدم ولی گوشتشون را دیدم بعد نمیدونم مادرم بود خودم بود گفتم همه خریدهامون را ما تو زنبیل انجام میدیم یک زنبیل پلاستیکی قرمز که پر بود را هم دیدم در واقعیت دوست پسری داشتم که تعادل روانی نداره از وقتی جواب رد برای ازدواج شنیده ایجاد مزاحمت میکنه احتمال داره به این موضوع ربط داشته باشه.ممنون میشم تعبیرش را بفرمائید.باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما و مادرتان دلتان شور می زند و فکرتان ناراحت است.احساس ناامنی می کنید و نمی خواهید که آدمهای خودستا و متکبر و خودخواه شما را اسیر افکار پلیدشان کنند. نذر کنید 2 مرغ یا خروس قربانی کنید و گوشتش را به فقرا ببخشید تا انشالله قضا بلا از سرتان دفع شود. شما افکاری انعطاف پذیر دارید و نصایح مثبت را می پذیرید و اجرا می کنید. تلاش و نتیجه ی زحمات شما به نتیجه ی مثبتی می رسد و شر این آدم از زندگی تان دفع خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
مهر : سلام خسته نباشید، خواب دیدم یکی از جوجه هام که خروسم هست (۴ماهشه) رو گرفته بودم تو دستم و دراز کشیدمو گذاشتمش رو شکمم و یه لحظه حس کردم داره چلغوز میکنه رو لباسم، سریع پاشدم گرفتمش تو دستمو دستمو گرفتم زیرش و بعد تو دستم چلغوز کرد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به مقداری ثروت خواهید رسید و به این خاطر به خودتان افتخار خواهید کرد و احساس مثبتی خواهید داشت. انشالله پولدار می شوید. شما هنوز دو حق خواب دیگر باقی دارید. تشکر از همراهیتون.
Mahshid : سلام خانم هراتی من در حال حاضر دو خواستگار دارم یکی از خواستگارها از طریق خواهرشون با من صحبت کردن ایشون یکسال که از همسرشون جدا زندگی میکنن و الان مراحل طلاق رو میگذرونن خواستگار دیگه یکی از همکارانم هستن دیشب خواب میدیدم خواستگاری که همکارم هستن اومدن و من در یک خونه قدیمی و تاریک و سیاه هستم مادرم اومدن توی آشپزخونه و گفتن چیکار میکنی سریع چیزی برای شام آماده کن من هم اضطراب داشتم که نکنه اون خواستگار دیگه و خواهرشون هم از راه برسن و این دو همدیگر رو ببینن چقدر بد میشه.گفتم چی درست کنم مادرم گفت ببین اینجا چی هست میدیدم چند خروس سفید مرده که پرشون جدا شده اونجاست مادرم گفت همینها رو قطعه کن و شام درست کن. من هم شروع کردم سرشون رو با چاقو جدا کردن و سرخ کردن بعد دیدم با اون آقای همکار رفتیم بیرون و کوچه ها تاریک بود دقیق یادم نیست بقیه شو
فریبا هراتی
: سلام. فکر شما ناراحت است و نمی دانید که چه تصمیمی باید برای زندگی تان بگیرید. مادرتان تمایل دارد که شما به خواستگار همکارتان پاسخ مثبت بدهید. او می خواهد که شما از فکر خواستگار دیگرتان که در شرایط حاضر افسرده و دلمرده شده بیرون بیایید و این خواستگار دومتان را بپذیرید. اما با آقای همکار هم معلوم نیست که واقعا اوضاع خوب به پیش برود چون شما نمی دانید آخرش چه خواهد شد و قطعا با محدودیت ها و شرایط بغرنجی هم مواجه خواهید شد. خواستگار با دوست پسر فرق دارد!! شما متعهد به هیچ خواستگاری نیستید و باید اول آنها را خوب بشناسید و شرایطشان را بدانید تا تشخیص دهید که کدام بیشتر می توانند شما را خوشبخت کنند. شما حق انتخاب دارید. تشکر از همراهیتون.
حمید : سلام. خواب دیدم با پسرعموم تو اتاق های خونه مرغ و خروس و جوجه ریخته بودیم و اماده کرده بودیم پسر عموم از سربازی اومده بود انگار فرار کرده باشه رفتم دنبالش اومد پیشم وقتی تو خونه رفتیم باهم تو اتاق دیدم مرغا و خروسا و جوجه ها سر جاشون خشک شدن و حالت تار عنکبوت گرفته و کپک زده داشتن.خیلی ناراحت بودیم که چندتا خروس و مرغ و جوجه دیدیم سالم وارد اتاق شدن. خوشحال همه وسایل رو از اتاق خارج کردیم و پسر عموم گفت دست به اینا که مردن نزن ممکنه آلوده باشن.بعدش دیدم وقتی این جوجه های سالم نزدیک مریض ها میشدن بیحال میشدن. هرچی پرنده مرده بود خارج کردیم و هیچی تو اتاق ها باقی نموند بعد همه اون پرندههای سالمو گذاشتیم تو اتاق. بعد پسرعموم تو اتاق خوابید.من امتحان داشتم رفتم دانشگاه دادمو برگشتم و با خودم گفتم کاش مجازی داده بودم و اینهمه راه نمیرفتمو بیام.وقتی برگشتم برم خونه، مامانم و زن عموم و خواهر پسر عموم برامون غذا اورده بودن. دختر عموم برا پسر عموم غذا حلیم آورده بود و حلیما خیلی غلیظ بود ولی مرتب مینداخت تو خاک و وقتی گفتم چرا اینجوری میکنی میگفت دست میکشم تمیز میشه و تا دستشو میکشید رو غذا کامل تمیز میشد. اومدم تو اتاق. پسر عموم خواب بود گفتم سری به مرغ و خروس ها بزنم دیدم تمام وسایلی که چیده بودیم بیرون، برگشته ته اتاق و بهم ریخته بود و یه پرده یه گوششو پوشونده بود.با خودم گفتم نکنه پسرعموم یا اجنه اینکارو کردن که ناگهان پشت در اتاق دیدم حجم فوقالعاده زیادی به صورت خطی مدفوع قهوهای رنگ کلفت و غلیظ ریخته شده.خواستم برم پسر عموم رو بیدار کنم که ته حیاط دیدم خروس سفیدی داره با نوکش کارتون باز میکنه و اونه که وسایل برگردونده وحشت زده شدم و رفتم پسر عموم رو بیدار کنم که پریدم از خواب
فریبا هراتی
: سلام. پسر عموی شما از اینکه محدود باشد و مجبور باشد با نظم و دیسیپلین زیاد رفتار کند خسته شده و شما می خواهید خودتان دست به کار شده و ثروت و سرمایه و رفاهتان را فراهم کنید. اما شما دقیقا نمی دانید که چطور باید شرایط را کنترل کنید و از بدشانسی خلاص شوید. شاید خانمی ( مثل مادر) سعی می کند که کارهای شما را کنترل کند و این کنترل بیش از اندازه باعث شده که شما نتوانید همه ی نقشه هایتان را عملی کنید و به اهدافتان برسید. شاید هم ارتباطات اجتماعی شما با دیگران "وب- تار" باعث عدم موفقیت شما شده است. به هر چهت شما تلاش می کنید که افکار منفی را از ذهنتان پاک کنید و تصمیم می گیرید که امکانات و سرمایه تان را برای هدف بعدی تان به کار ببرید. پسر عموی شما زیاد متوجه نیست که چطور باید مشکلات را حل کنید و در خواب غفلت به سر می برد. شما هم خودتان را تا جایی که می شناسید، می دانید که خردمند هستید و توانایی ها و درک خودتان را اثبات کرده اید و اعتماد به نفستان بالاست. از جهتی مادر شما و زن عمو و دختر عمویتان هم برای موفقیت شما تلاش می کنند. هر چند که دختر عمویتان از این صبر و کندی فعالیت های برادرش خسته شده و ناراحت است ولی او نمی خواهد که مانع رسیدن شما به موفقیت بشود. پس اشکال کار کجاست؟ چه کسی مانع پیشرفت شما شده است؟ شما در می یابید که یک مرد موفق و خودستا و متکبر و رجز خوان، سعی می کند که از افکار شما سر دربیاورد و مرتب به شما بگوید که شما نمی توانید موفق باشید. او سعی می کند که شما را به گمراهی بکشاند و ذهنتان را تیره و تار کند. او شما را می ترساند و نمی خواهد که شما واقعیات را بدانید بلکه می خواهد که ذهنتان خسته و شلوغ باشد و به شما القا می کند که شما نمی توانید در کارتان موفق باشید. این آدم خودش احتمالا متمول و موفق است. اما گول او را نخورید. شما می توانید از او موفقتر باشید. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام لطفا خواب نمایش داده نشود..
فریبا هراتی
: سلام. شما باید به دیدن او بروید چون در غیر اینصورت اگر بلایی سر او بیاید هرگز همسرتان شما را نخواهد بخشید. شما نباید فکر کنید که او می خواهد از شما سو استفاده کند. اگر به مادر همسرتان اهمیت ندهید، بعدا خدای نکرده همسرتان با شما بد رفتاری خواهد کرد و بین شما دشمنی و کینه ی شدیدی به وجود خواهد آمد. شما باید سعی کنید که مهربانتر و خونسرد تر و بیخیالتر باشید. اصلا کرونا گرفتن به حبس خانگی شدن هیچ ربطی ندارد. من خودم همیشه مراقب بودم که بیمار نشوم و با هیچ کسی هم ارتباط نداشتم. اما بر خلاف خانواده ام که همیشه همه جا می رفتند، فقط من مبتلا به کرونا شدم و البته خدا را شکر خفیف هم بود و تمام شد. اما کاری نکنید که یک عمر بعد از مادر شوهرتان، هر بار شوهرتان شما را می بیند سرتان داد و فریاد کند که تو به مادرم بی مهری کردی. قطعا اینکار را همین فردا بکنید. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم داخل حیاط خونه مون هستم. یه خروس بزرگ رنگی داریم. دست ب نوکش زدم انگشتان دستم کشید داخل دهنش. اما گازم نگرفت و بدون درد بیرون اوردم. در ادامه خواب عقب ماشین با یه همکار نشسته بودیم و یه مسیر رو باهم میرفتیم.
با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. کسی در زندگی اجتماعی شما وجود دارد که مغرور و رجز خوان و خودستا و شوخ طبع است و او مهارت های ذهنی و فیزیکی شما را به چالش می کشد ولی قصد آزار شما را ندارد. شما برای رسیدن به اهدافتان، از کسی تبعیت می کنید ( اگر راننده آشنا بوده ) یا از کسی کمک می خواهید ( اگر غریبه بوده) . شما و همکارتان نقش خاصی در اجرای بعضی نقشه ها ندارید و صرفا مسئولیت اجرایی کارها را به عهده دارید. تشکر از همراهیتون.
Parvane11 : سلام خانم هراتی.ممنون از تعبیرتون دخترم دوشب پیش شب سوم ماه خواب دیده توحیاط خونمون یه خروس بزرگ سفید هست (که قبلاً تو واقعیت همچین خروسی رو داشتیم) واین خروس که دیده خیلی بزرگتر بوده واین خروس گذاشته دنبال یه جوجه خروس کوچیک(که الان داریمش) و سر جوجه خروس رو کنده و جوجه خروس هنوز جون داشته ومیدویده و دخترم ترسیده بوده ممنون میشم تعبیر بفرمایید،
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خبرهای خوشی به شما می رسد. شاید برای دخترتان دو خواستگار رجز خوان و خودستا و مغرور و موفق و شوخ طبع پیدا می شود که یکی بر دیگری برتری دارد و باعث می شود که دخترتان از فکر یکی از آنها بیرون بیاید و در رقابت بین این دو نفر، خواستگار متمولتر و یا قویتر برنده ی ماجرا خواهد بود. خروس سفید همینطور می تواند نشانه ی بروز اتفاقات خوشایند در زندگی شما باشد که یکی از دیگری بهتر و مهمتر هستند. تشکر از همراهیتون.
shamim : باسلام و خسته نباشید. خواب دیدم یکی از اقایان اشنامون اومد خونمون برای یه کاری، دید که تو حیاطمون یه خروس نیمه بالغ لاری که پرهای سفید و مشکی داشت و تاجش به شکل عادی نبود بلکه انگاری به شکل پرزهای قاصدک شکل بود و حالت درخشانی داشت -بنفش صورتی و نقره ای رو قاطی کنیم یه رنگ خاصی در بیاد اون رنگی بود- و چشماش به شکل عادی که هرکدوم یه طرف صورت خروس باشه نبود.انگار هر دو رو به روی من بود و چشم راست کوچکتر از چپ. اون اقا گفت چرا این خروس رو که به شما دادم رو سرش رو نبریدید اگه هر چه بزرگتر بشه خودش باچنگال خودش چشماشو درمیاره.من یه لحظه تو ذهنم خروس پخته تو فسنجون تصور کردم مثلا اگه سرش ببریم.ولی خروس رو سرنبریدم و داشت راه میرفت. در واقعیت ما دوتا جوجه اردکمون مرده اونارو هم تو حیاط دیدم اگه زنده بودن الان اونقدری شده بودن با پرهای قهوه ی. مرسی
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از مردی که برایتان خودستایی می کند و با تکبر و غرور می خواهد در زندگی تان بتازد، نشان دهد که عاشقتان است با شما مهربان است و برایتان می ماند، ولی بینش او قوی نیست در زندگی تان رنج می برید و شاید اینها همه خصلت های همان آقای آشنای شما باشد ( یا کسی که این آشنای شما به شما معرفی کرده است ) که او می خواهد خیالش را راحت کنید و او را از نگرانی بیرون بیاورید. شما به ثروت و رسیدن به تمول و رفاه مالی فکر می کنید ولی هنوز به این فامیلتان پاسخ رک و پوست کنده ای نگفته اید که فکرش راحت شود و تکلیف خودش را بداند. تشکر از همراهیتون.
شهرام : سلام و عرض ادب،چند شبه که خوابهایی میبینم که فکر کنم بهم ربط داره ،شب قبل خروس بزرگی که به من داده بودن نوک پهن وبزرگی داشت که یه بار گونه منو بصورت نوازش و تذکر گرفت و دیشب هم خواب دیدم که موهای سرم میریخت بصورتی که داخل ارایشگاه مو رو کوتاه میکنن اندازه انها کوتاه میشد خودبخود میریخت هم جلو ایینه ریخته بود ودست توی موهام میکردم بازم ریزش داشت ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما شخصیتی مغرور و متکبر، شجاع دارید که گاهی رجز خوانی می کنید و شوخ طبع هستید شما یا خودتان غیبت می کنید و یا دیگران از شما غیبت می کنند و البته دوستتان دارند و برایتان احترام قائل هستند. شما فقط مجاز به ثبت یک خواب در هر کامنت هستید، و یک حق خواب هم بیشتر باقی نداشتید. لطفا در صورت تمایل خواب دومتان را که هیچ ربطی به خواب اولتان ندارد را بعدا ارسال بفرمایید. تشکر از همراهیتون.
زهره : سلام. وقت بخیر
خواب دیدم که دو تا خروس محلی رنگی حنایی با خالهای سفید و شاید دو سه تا هم مرغ هم بود ، توی حیاطمون این و رو اون ور میرفتن و من و پدر و مادرم نگاه میکردیم و من چشمم دنبال خروس کوچیکتره بود و حواسم به اون بود بیشتر و دنبالشون میرفتیم و انگار رفتن سمت لونشون و من براشون دون ریختم که فک کنم توی دونه ها مغز بادوم هم بود که البته مامانم گفت که نباید دون میریختی براشون، انگار مثلا دون داشتن.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با آقایانی که دوست دارند مردانگی شان را به رخ دیگران بکشند، رچز خوان و خودستا، مغرور و شجاع، گستاخ و متکبر هستند و شور و هیجان زیادی برای خودنمایی و شوخ طبعی در وجودشان هست، آشنا می شوید و سعی می کنید که دلشان را بدست بیاورید. مادر شما مخالف این است که شما بخواهید برای کسی که از او خوشتان می آید پول خرج کنید و یا ثروتتان را به رخ او بکشید. تشکر از همراهیتون.