تعبیر خواب خرید و فروش
خرید هر مالی در خواب حاکی از آن است که به شما سود و فایده خواهد رسید اما فروش خوب نیست.
معبران نوشته اند که فروختن در خواب، زیان کردن یا رسیدن غم و اندوه است؛ خصوصا اگر ببینید که برای آنچه که می فروشید، پول می گیرید. اما دادن پول به کسی در مقابل جنسی که می گیرید، خوب است.
خریدن اشیا شکننده و ضایع شدنی در خواب، اتلاف مال تعبیر شده؛ مثل خرید شیشه، سفال، کاسه و کوزه چینی و گلی یا میوه ها و سبزی هایی که ماندنی نیستند و زود فاسد می شوند. خریدن این چیزها در خواب نشانه آن است که کارهایی که در آینده انجام می دهید، بی فایده و بی اعتبار و توام با ضرر است.
محمد ابن سیرین می گوید: خرید و فروش کردن درخواب بد است. اگر کسی ببیند که کسی دیگر، او را بفروخت، دلیل که کارش شوریده شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: خرید و فروش، نشانه این است که به قدر و قیمت کار، چیزی یابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
elmira : خیلی ممنونم
ایین : ممنونم.شرمندم؛ ببخشید من اول تعبیر خواب روچندین بار خوندم متوجه نمیشم. کنترل زندگیم رو به خدابسپارم یا به پدرشوهرم؟ پدرشوهرم در خواب فقط نماد بوده وخود شخص مد نظر نبوده؟
فریبا هراتی
: به خدا بسپارید. بله ایشان نماد هستند.
ایین : سلام. وقت بخیر
خواب دیدم پدرشوهرم به منو دیگران مثل برادرشوهرم پیشنهاد خرید بعضی از اموالشون رو میدادالبته این موضوع در رابطه باخودم واضحتر بود ودر رابطه با برادرشوهرم صحنه های گنگی میدیدم. من یه ماشین پیکان نه چندان نویی داشتم ومیخواست از من 120تومن اونو بخره. منم گفتم درسته این پیکان ارزش زیادی نداره ولی 120تومنم خیلی مفته، به جای اینکه بفروشم میتونم باهاش مسافرکشی وکسب در امد کنم واین حرفو به پدرشوهرم زدم. در طول خواب سعی داشت منو راضی به فروش کنه وحتی پیشنهاد داد به ازای پول ماشین به من یه حلقه سیم کابل که ارزشش از120تومن بالاتره بده(در بیداری اجناسی ازاین قبیل خرید وفروش میکنه) ولی من گفتم نمیتونم بهش اعتماد کنم وشاید نداد. خلاصه نفروختم، (درعالم خواب پدرشوهرم صامت وبی صدابود وچهره جدی وکمی عصبانی داشت واونو تنها میدیدم وتمامی صحبتها ازجانب او به من القا میشد) . پدرشوهرم توی خونش بود ولی بعد که رفتم خونه برادرشوهرم دیدم اونجاست، جاخوردم وبه جاریم گفتم چه جوری اینجاست مگه راه دیگه ای بین خونه شماست گفت اره یه راهی هست که به کنار دستشویی اونا میرسه. پدرشوهرم جوری برخورد میکرد که انگار خیلی عقل معاش ومخ اقتصادی داره وبا برادرشوهرم روبروی من انگار معامله ای کرد. منم درعالم خواب یادچندین خوابی که در رابطه با ایشون دیده بودم وشما تعبیر کرده بودید که پدرشوهرت ضرر مالی بزرگی میکنه ونقشه هایش برای تصاحب ثروت نقش بر اب میشه افتادم برای همین روی یه برگه ای نوشتم حسابهات درست از آب در نمیاد. انگشت زدم وامضاکردم ولای کاغذی گذاشتم ودادم پدرشوهرم وگفتم پیش خودت نگه دار وهر وقت گفتم اونوباز کن وبخون. خواستم با این کارم بگم من ازقبل میدونستم ضرر خواهی کرد واینقدر برای من ادای ادمای عقل کل رو در نیاره ومنو بابت خیلی چیزهانرجونه. گذشت وصحنه عوض شد. جایی پیاده میرفتم من جلوتر وپدر شوهرم عقبتر کمی لنگ میزد ومیامد. ماباهم تله پاتی داشتیم. انگار پدرشوهرم فهمیده بود ممکنه چه اتفاقی براش بیفته،حرفی ازجانبش بهم القا شدبا این مضمون که ازقسمت فراری نیست منم برگشتم وبا تبسم خیلی کوچکی فقط نگاهش کردم. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پدر شوهر شما در خوابتان، گشایش کار، اختیار و حمایت الهی است و به شما گفته شده که به شما اعلام تعهد می کندکه به خدا تکیه کنید تا او از شما حمایت کند. اینکه گفته ماشینت را بفروش به من یعنی کنترل زندگی ات را به من بسپار و من تعهد می کنم که خیالت راحت باشد که زندگی خوبی خواهی داشت. او می خواهد که به زندگی شما شادی و نشاط وارد کند همانطور که قبلا او زندگی خیلی ها را حمایت کرده و کارما، نتیجه کار مثبت آنان را به آنان برگردانده. کارما می خواهد برای رضای خدا و تعهدش به او شما را حمایت کند. او می خواهد که زندگی تان با دوام و با استقامت باشد ولی شما به او اعتماد ندارید. در واقع مثل این است که شما به حمایت خداوند خیلی اعتماد ندارید و دلتان شور می زند ! در حالی که کسی که به خداوند توکل می کند دلش نباید شور بزند. برادر شوهرتان هم مثل شما، به خاطر قلبش با کارما و قانون الهی سروکار دارد. شما قسمت را قبول ندارید؟ از قسمت فرار نمی توانید بکنید. شما تمام مدت او را با پدر شوهرتان در خواب اشتباه می گیرید. حتی پدر شوهرتان هم در واقعیت نمی تواند از شما جلو بزند و لنگ لنگان دنبالتان می آید او هم نمی تواند از قسمت فرار کند.
Maryam : سلام خانم هراتی عزیزوقت بخیر
بخواب دیدم که با مادر و پدرم داخل یه فروشگاه مشغول خرید بودیم.مادرم تو صف نوبت واسه پرداخت پول بود .مادرم شکداشت که ماهی و میگو بخریم یا نه از بابام پرسیدم .تو ذهنم بود که سیب بخریم مامانم انگار برداشته بود و به من گفت تا نوبتمون شه برو شیر پاکتی و سیب بیار و از بابات هم بپرس.رفتم دیدم چند سیب زرد کوچولوکمی هم لکه داشتند تو سینی بود اومدم بردارم دیدم گلابی هم هست یادم نیست گلابی را برداشتم یا نه و گردو هم با پوست دیدم اومدم گردو بردارم دو تا پسر جوان انگار با عصبانیت اومدن مرا بزنند.خلاصه چیزی برنداشتم و رفتم شیر بردارم انگار جای همیشگی شیرها را می دانستم ولی پر بود از مایعی سرد و مردی دایم انرا هم میزد گفتم شیر پاکتی کجاست گفت دست کنی میتونی برداری و منم یه پاکت شیر برداشتم و جلد پلاستیکی شیر های یارانه ای سفید شده بود و من میدیدم که شیر حالت نیمه یخ زده شده اول فکر کردم شیر فاسد شده از مرده پرسیدم این چرا اینجوریه گفت ظرفش رو غذاهای یخ زده گذاشتیم و بخاطر سرمای زیاد هست.اومدم برم سیبهای زرد و کوچولویی که راضی به گل زدگی شونم شده بودم را بردارم دیدم مادرم تعدادی سیب سرخ ریز برگردوند تو سینی و گفت این سیبها رو پشیمون شدم بردارم.دوست داشتم گردوبردارم ولی یادم نیست از دست پسرها تونستم یا نه؟ولی شیر را بردیم تا بخریم.ماهی و میگو هم انگار منصرف شدیم.ممنون میشم تعبیر خواب رو زحمت بکشید.البته بگم خدمتتون که دیروز با مادرم سر عجله برای انجام طلاقم گله و بحث و ندامت داشتم و ایشون گفتن اگه بخوای برگردی با همسرم که خارج هست دوباره از سر بگیری از نظر ما مشکلی نیست طوری هم که هنوز نشده حتی خودش گفت کارهایم را درست میکنه واسه آشتی (البته میدانم که تو دلشون راضی نیستند و شوهرم را مناسب من نمیدانندو خود من هم بسیار دو به شک هستم اینقدر ابهام دارم که حال روحی بدی دارم منطقا میدانم که بدرد هم نمیخوریم ولی دلم برا تنهایی همسرم و خراب شدن زندگیش هم دلم میسوزه.)
فریبا هراتی
: سلام. وقت شمام خوش. شما از نظر احساسی و ذهنی خسته هستید و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید. خوب این خوابی که شما تعریف کردید دقیقا همین احساستان است که آخر خواب بیان کردید. شرایط مناسب نیست و نمی دانید دقیقا چه می خواهید و چه مناسب شماست. من نمی توانم قضاوت کنم که این همسرتان برایتان مناسب است یا خیر. ولی به نظرم باید خودتان بررسی کنید اگر اوضاع خیلی نابسامان نشده و حرمت ها بین شما نشکسته و او هنوز شما را دوست دارد و با شما در تماس است ... فرق می کند تا اینکه همه چیز را خراب کرده باشید و پل ها را پشت سرتان شکسته باشید. شرایط اقتصادی برای خانواده شما هم رو به سختی است و مادرتان از این جهت شاید نگران شماست. مهمترین بخش قضیه این است که شما و نامزدتان از لحاظ روحی تناسبی دارید یا خیر. پول زیاد مهم نیست. تشکر از همراهیتون.
mahsa : با سلام و وقت بخير
خواب ديدم با يك فردي دارم دعوا ميكنم بعد دوس پسرم مياد و بغلم ميكنه و ازم دفاع ميكنه بعد انگار كه تو خواب باردارم و دوتايي ميريم سيسمرني ميخريم برا بچه مون و كل خواب درگير لباس و كالسكه و پول و ... برا بچه بودم
ممنون از وقت و انرژي كه ميذارين
فریبا هراتی
: سلام. دوست شما حامی شماست و مشکل و ناراحتی در دلتان هست که برای حل و فصل آن با شما همفکری خواهد کرد و راه حل مناسبی با هم برای حل مشکلاتتان پیدا خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام خانوم گل ان شاءالله خوب هستید
یکی دو شب پشت سر هم خواب خریدن دیدم
شب اول دیدم که دارم شلوار لی می خرم اولش فکر کردم شاید سایزش بهم نخوره ولی وقتی پرو کردم خیلی بهم میومد و فیکس تنم بود اینقدر ازش خوشم اومد که دیگه درش نیاوردمش و خریدمش
شب بعدی دیدم که با پدرم رفتیم برای خرید پالتو ،دنبال ی پالتو با قیمت مناسب بودیم که چشمم ی پالتو را گرفت رفتم دیدم چرم اصل و جنس اعلاست چون آخریش بود حراج زده بودن پنجاه درصد زیر قیمت منم خریدمش اولش که پوشیدم حس کردم برام تنگه ولی بعد از چند لحظه دیدم سایزش فیکس و تن خوریش عالیه رنگ پالتو قهوه ای نه روشن و نه تیره بود مدلش در عین سادگی شیک بنظر می رسید
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که کار و شغلی بادوام یا همسری کاری و سخت کوش برای خودتان پیدا کنید و البته به هدفتان هم می رسید. ضمن اینکه باید عرض کنم نوشتن 2 خواب در یک خواب خلاف مقررات سایت است ولی اینبار چون دیر به دیر به سایت تشریف میاورید خدمتتان عرض می کنم تعبیرش را و آن این است که شما دنبال گرمی و حمایت و راحتی هستید ولی نمی خواهید کسی باشد که خیلی خودش را بگیرد و برای خودش کلاس گذاشته و خودش را با ارزش بداند. فروتنی این شخص حامی باعث می شود چشمتان او را بگیرد. او با کلاس و شیک و پولدار و عملگرا، خانواده دوست و محافظه کار است. تشکر از همراهیتون.
مریم : تشکر،
بنده قوانین را می دونم چون حدس می زدم محتوای هر دو خواب یکی باشد فرستادم
ان شاءالله در آینده بیشتر توجه می نمایم
Ronak afshar : سلام خسته نباشید من خواب دیدم به جشن عروسی دعوت شده بودم که برای خرید لباس آن مراسم با مادرم به بوتیک شیکی رفتیم تا از آنجا برایم لباس بخرد در آنجا من دو یا سه لباس برداشتم که پرو کنم من خودم بک پیرهن صورتی انتخاب کردم که دوست داشتم آن را بخرم و حس میکردم به من خیلی میاد ولی مادرم اصرار داشت لباس( آستین حلقه ای با شلوار تا زانو) ابریشم قرمز گران قیمت را بخرم چون میگفت این با ارزشتره ولی بنظر خودم خیلی با اون لباس بد قیافه و شبیه آدمهای مسن شده بودم و تو تنم سختم بود
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز برای تعبیر ثبت شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.
ص : روز سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت یک ربع به هفت خواب دیدم به همراه خواهر بزرگم در نمایشگاهی بودم و به همراه خواهر دستگاهی پیشرفته که الان یادم نمیاید چیست خریدم در ابتدا به همراه اقایی به داخل مغازه برای خرید رفتیم و فروشنده گفت ۱۷۲۰(یک میلیون و هفتصد و بیست هزار )تومان بعد گفت اشتباه گرده ۷۱۲۰(هفت میلیون و صد و بیست هزار تومان.)
ان دستگاه پیشرفته را خریدم و در راه باید از راهرویی عبور میکردم که از سقف ان به علت باران اب روی زمین میریخت. پسری کمکم کرد از پس عبور خودم و دستگاهم برایم و دستگاه را برایم اورد. در انتهای راهرو دستگاه را گرفتم و به همراه خواهر بزرگم راه را ادامه دادیم. چون می خواستیم به داخل مغازه ها برویم دستگاه را جمع کردم و کوچک کردم به طوری که یک گوجه فرنگی شد. در همانجا یک باغچه بود و در زیر درختش تعدادی گوجه فرنگی بود. من هم گوجه فرنگی را در بین بقیه گوجه فرنگی ها گذاشتم تا بعد از خرید های خودمان ان را بردارم. خواهرم می خواست گوجه فرنگی را را خود بیاورد اما من گفتم لازم نیست. بعد به همراه خواهرم حرکت کردیم به سوی بقیه جاها. من دیدم راهمان طولانی است نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم بروم و گوجه فرنگی را با خودم بیاورم. برگشتم اما گوجه فرنگی خودم را پیدا نکردم و تعدادی گوجه خراب انجا بود. یکی امد و گوجه فرنگی من را که در کیسه گذاشته بود و قدری خراب شده بود پیدا کرد و به من داد. من هم شروع کردم بزرگ کردن گوجه فرنگی و دیدم ساقه شد و بزرگتر نشد. دختری ساقه از من گرفت و به قصد بزرگتر کردن ان را از وسط دو نیمه کرد. من به هم ریختم و گفتم من این را گران خریده بودم. دختر گفت پدرم پولدار است و شرکت بیمه دارد(یا شرکت بیمه کار میکند) من هم که ناراحت بودم با سرعت به مغازه ای نزدیک همان باغچه رفتم و گفتم شاهد باشید سمعک گرانی خریدم و این دختر پاره اش کرد. بعد ان مردی که در ابتدا کمکم کرده بود گویی دختر شده بود و به من گفت برای سارا(خواهر بزرگم) همین الان سمعک خریدم ۱۷۲۰ ( یک میلیون و هفتصد و بیست هزار تومان). من هم گفتم فروشنده ان موقع اشتباه قیمت داد و قیمت ۷۱۲۰( هفت میلیون و صد و بیست هزار تومان) بود. ان دختر بلند شد گفت من بروم دستشویی و شروع کرد از پله ها بالا رفتن
ان دختر که سمعک را که به صورت ساقه متوسطی شده بود پاره کرده بود سرش بی حجاب شده بود و گفت من بروم که بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما به جنبه های مختلف زندگی تان نگاهی دقیقتر و نزدیک تر می اندازید و شخصیت خودتان را بررسی می کنید و می خواهید تا حس فرهنگی را در خودتان رشد دهید. شانس و دستاورد بزرگی به زندگی شما رو می آورد. شما ذر یک دوره ی گذار در زندگی تان بسر می برید و زندگی تان متحول خواهد شد ولی تحت تاثیر احساساتی قرار دارید که بعضا به شما تحمیل می شود و همه اش از افکار خودتان نیست. شما نمی خواهید که احساس خوبتان را به همه نمایش دهید و ترجیح می دهید که افکار مثبتتان را برای خودتان حفظ کنید. این احساس خوب را کنار باقی آرزوهایتان نگه می دارید و بعد از مدتی فکر می کنید که لازم است مثبت اندیشتر باشید و اهداف خوبتان را دنبال کنید ولی اول خیال می کنید که این احساس خوب انگار در وجودتان مرده و نمی توانید مثل قبل حس خوبی داشته باشید. اما کسی به شما راهنمایی می دهد و شما می خواهید امیدتان را دوباره زنده کنید اما اشتباهتان این است که خیلی دهن بین خواهید بود و به حرف دیگران بیشتر از اعتقادات قلبی تان توجه می کنید برای همین حرفهای خوب و امیدهایی که در دلتان داشته بودید را دستخوش افکار منفی دیگران کرده و آنها امیدتان را از بین می برند. خواب شما به شما گوشزد می کند که اگر تدریجی به این امید و خوشی برسید، آن را حفظ خواهید کرد ولی اگر به یکباره به شما بگویند که به اوج خوشبختی رسیده اید، دیگر خودتان را موظف نمی دانید که خوشبختی تان را حفظ کنید و قدرش را نخواهید دانست. شما توجه کافی به چیزی که کسی به شما می خواهد بگوید ندارید! تشکر از همراهیتون.
soha : ببخشید شاید باید این نکته رو هم ذکر میکردم که راحله عینکی شبیه عینک افتابی من زده بود، همون عینک، همون فریم و همون مدل و مارک ولی رنگ شیشه عینک افتابی که راحله زده بود روشن بود در حالیکه در واقعیت رنگ لنز عینک افتابی من تیره هست. متشکر از شما.
soha : با سلام و وقت بخیر. خواب دیدم دستفروش شدم و روی یه چرخ دستی اجناسی مثل لباش و کفش میفروشم، با خودم میگم من و دستفروشی!! این کار در شان من نیست همینکه این اجناسم رو فروختم پولم دو برابر میشه و میزارم کنار، این یه باره فقط. بعد مشتری میاد لباس بخره من وقت کارم تموم شده و دارم لباسها رو میزارم تو کیسه ها که برم و بهشون میگم فردا،فردا بیاین کار تموم شد و نمیفروشم و چیزی نمیفروشم. فرداش دوستم راحله رو میبینم که تو همون مکان داره دستفروشی میکنه، انگار کار ثابت و دائمش هست، من تو ذهنم هست که تا اون موقع یه مقدار خیلی کمی از اجناسم رو فروختم و سرمایه همون اجناس ِکم، دو برابر شده و باز با خودم میگم تموم که شد دیگه ول میکنم(ولی تو خواب صحنه ای که به کسی جنسی فروخته باشم نمیبینم). ولی میبینم راحله دستفروش هست و چند نفر ادم سواستفاده گر و شیاد دورو برش هستند و به عنوان شراکت سرش کلاه میزارند و مدام بلا به سرش میارن و سودش رو میبرند، براش نقشه های شومی میکشند، جائی راحله رو شبیه بچه میبینم، یه بچه که گاهی عینک افتابی شبیه عینک افتابی من زده، با خودم میگم، ااِ راحله مدل عینک افتابی من رو زده!! خوبه دیگه از فردا همه میخوان همین مدل عینک من رو بزنند و پر بشه! تو خواب میبینم اون متوجه بد صفتی ادمهایی که اطرافش هستند نیست و یا اگر متوجه هست بعد از گذر از هر بلایی که اونها سرش اوردن باز هم به این افراد شیاد و ناتو دست دوستی میده و فرداش که از خواب بلند میشه باز اونا رو بغل میکنه و با اونا میره و همون آش و همون کاسه و اونا یه بلای جدیدتری سرش میارند، خدا مدام به راحله کمک میکنه و اونو از بلاهایی که اون افراد بسرش اوردن نجاتش میده ولی او به این روند ادامه میده، صحنه های زیادی از نقشه های اون افراد رو میبینم، حتی جائی از خوابم میبینم که راحله با اون افراد میره و اونا با کلک میندازنش ته چاه و میرند اونور چاه علیهش توطئه میکنند، و پول و سودش رو تصاحب میکنند ، (اینکه اون افراد ف افراد ثابت و مشخصی هستند یا نه متغییرند مطمئن نیستم ولی گویا مدام این روال ادامه داره) ... در ادامه خودم رو میبینم که از راحله جزوه میخوام و جایی قرار میزاریم که جزوه ازش بگیرم و اون و خودم رو پشت میزی میبینم، که جزوه رو ازش گرفتم و مطالب جزوه رو نوشته ام و خواهرهاش که به نظر من دخترای خوبی میان( یه دختر لاغر قد بلند-یکی تپل قد کوتاه و یکی میانه) به اون مکان میان و کمی درباره مطالب جزوه با هم صحبت میکنیم که مربوط به یه کلاس ورزشی هست و من بهشون میگم من قبل از راحله این کلاس رو میرفتم ولی مدتی نشد برم و ول کردم و الان از راحله جزوشو گرفتم که دوباره شروع کنم و ادامه بدم( راحله موهاش مش کرده هست).بعد خواهرهاش میرند دنبال کاراشون و من نشستم و راحله میخواد بره دوباره سر همون کار دستفروشی و به قول خودش معامله کردن و میگه فلان ساعت میخوام برم سر معامله کردن و من نگاهش میکنم و ته دلم نگرانش هستم و حتی میخوام بهش بگم میخوای برات لقمه بگیرم ببری وسط کار بخوری که بیدار میشم...( راحله دوست دوران لیسانس من هست که خیلی وقته ندیدمش و ارتباط بسیار کمی باهاش دارم ). عذرخواهم از طولانی شدن، ممنون میشم تعبیر این خوابم رو بفرمائید.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید زندگی تان را تغییر دهید و از چشم اندازی متفاوت به مسائل نگاه می کنید. می خواهید کار جدیدی را شروع کنید ولی می خواهید قبل از آن مطمئن شوید که اینکار، همان کاری است که خودتان می خواهید و نه چیزی که به شما القا می کنند که درست است و یا اینکه وادارتان کنند که آن کار را انجام دهید. دوست شما سعی می کند مثل شما متفکر و رازدار به نظر بیاید و افکارش را برای خودش نگه دارد ولی او فقط ژست شما را می گیرد و بسیار ساده لوحانه رفتار می کند که با نگاه به او می توان تمام افکارش را خواند. او هم می خواهد زندگی اش را تغییر دهد ولی مرتب دنبال این و آن است که کی چه می گوید و به نصایح همه گوش می دهد و باز ضربه می خورد ولی متوجه نیست. او انسانی ساده لوح است. ضمنا دوست خوبم لطفا تا می توانید خوابتان را کوتاه بنویسید. هر روز صدها نفر به سایت مراجعه می کنند و من با کمبود وقت مواجه می شوم پس از ذکر مسائل تکراری و غیر ضروری اجتناب کنید. تشکر از همراهیتون.