کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب خرید و فروش

خرید هر مالی در خواب حاکی از آن است که به شما سود و فایده خواهد رسید اما فروش خوب نیست.
معبران نوشته اند که فروختن در خواب، زیان کردن یا رسیدن غم و اندوه است؛ خصوصا اگر ببینید که برای آنچه که می فروشید، پول می گیرید. اما دادن پول به کسی در مقابل جنسی که می گیرید، خوب است.

خریدن اشیا شکننده و ضایع شدنی در خواب، اتلاف مال تعبیر شده؛ مثل خرید شیشه، سفال، کاسه و کوزه چینی و گلی یا میوه ها و سبزی هایی که ماندنی نیستند و زود فاسد می شوند. خریدن این چیزها در خواب نشانه آن است که کارهایی که در آینده انجام می دهید، بی فایده و بی اعتبار و توام با ضرر است.

محمد ابن سیرین می گوید: خرید و فروش کردن درخواب بد است. اگر کسی ببیند که کسی دیگر، او را بفروخت، دلیل که کارش شوریده شود.

ابراهیم کرمانی می گوید: خرید و فروش، نشانه این است که به قدر و قیمت کار، چیزی یابد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

126 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Bahar

Bahar : با سلام خدمت خانم هراتی گرامی
خوابی دیدم که داخل محیطی هستم مانند مغازه کالایی را به یک مشتری معرفی می کردم که بسیار مرغوب است و بهشان گفتم خودم هم از این کالا بردم و راضی هستم حتی بسته ای که برای خودم کنار گذاشته بودم از جلدش بیرون آوردم که بهشان ثابت کنم. می دانستم که این مغازه برای عمویم هست (من قبلا با دختر عمویم شریک بودم و با هم کار می کردیم ) عمویم داخل معازه شد در واقع انبار بود ولی انباری تمیز با اجناسی تمیز و تازه آنجا بود رفتارش خوب بود بعد یک مدت دختر عمویم وارد شد خنده رو و جویا احوالم شد عمویم تعریف منو خیلی می کرد و می گفت چقدر خوب کالا را معرفی کردم جلوی مشتری و راضی بودند. من هم نگاهی بهشان انداختم چون داشتم وسایلم را جمع می کردم و انجناسی که خریده بودم را با خودم بیرون می آوردم.
خانم هراتی گرامی به دلیل شراکتمان ویکسری حرفها بین خانوادها بهم خورده و قطع رابطه شده است. البته عمویم خیلی سعی می کند رابطه رادرست کند.
باتشکر

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۲۰:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دقیقا همین است که فرمودید. عموی شما از شما خیلی تعریف می کند و از اینکه نهایت سعیتان را می کردید و از خودتان مایه می گذاشتید که کارها خوب پیش برود برای دیگران می گوید. از نظر او شما ذهنیت و قلب پاکی دارید و راز نگه دار هستید و دختر عمویتان از شما ناراحت است ولی پدر او حق را به شما می دهد. شما شاید سعی می کنید که کلا هیچ شراکتی با آنان نداشته باشید ولی آرزوی عموی شما خلاف این است. او با دخترش هم به خاطر شما بحث و دعوا کرده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۴۳:۵۴
سیروس

سیروس : سلام سرکار خانم هراتی
وقتتون بخیر
امیدوارم حالتون خوب باشه
ببخشید بابت طولانی بودن خواب و اینکه موضوعات مختلفی رو شامل میشه
من خواب دیدم ک همراه با خانواده به کانادا سفر کردیم و اونجا همه خیلی خیلی زیاد به ما احترام میذاشتن و به نیکی از ما یاد میکردن و مداوم از برادرم تعریف میکردن ک خیلی خدمت کرده به ایران (در حالی که شغل برادرم ی چیز دیگه اس ) و از این بابت همه خیلی خوشحال بودیم بعدش دقیق یادم نمیاد کجا ولی همگی دور سفره جمع شده بودیم و داشتیم غذا میخوردیم غذا ها خیلی خوشمزه بود و خیلی زیاد بود جوری ک تموم نمیشد و یه عالمه نون توی سفره بود ک من هرچی لقمه میگرفتم تموم نمیشد و هر از چند لقمه برای خودم برای بچه خواهرمم لقمه میگرفتم و بهش میدادم و اون خیلی خوشحال میشد بعد از اینکه غذا خوردیم من گفتم ک این نون ها خیلی خوشمزه بودن بیاین بخریم با خودمون ببریم ایران ک اونجا هم بتونیم بخوریم خلاصه رفتیم ی سوپر مارکت بزرگ ک فروشنده هاش خیلی احترام میذاشتن و ما اونجا ی عالمه نون خریدیم و جوری بسته بندیش کردیم ک تازه بمونه و بعد از اون کلی خوراکی دیگه و من به برادرم گفتم بیا شکلات و قهوه اینام بخریم ک قبول کرد و موقع خرید یهو چشممون به ماهی افتاد برادرم 5 6 تا ماهی برداشت گفت ببین به این میگن ماهی تازه با این که کاملا منجمد بود ولی بوی تازگی میداد و اون ماهی ها رو داد به من گفت ببر بده فروشنده که بذاره توی بسته خریدهامون و من به سختی ماهی ها رو با دستام داشتم میبردم ک موقعی ک فروشنده میخواست وزنشون کنه یکی از ماهی ها از دستم لیز خورد و دندوناش توی شلوارم گیر کرد و ی کم شلوارم رو پاره کرد(شلوار جین نو پام بود ) ک بعد ی کم تقلا کردن ماهی رو جدا کردم و دادم به فروشنده که حساب کنه و باز برگشتم که ادامه خریدهامون رو انجام بدیم و ی عالمه خرید کردیم و همگی خوشحال بودیم و در فروشگاه هرکس ما رو میدید بهمون کلی احترام میذاشت و به نیکی از ما یاد میکرد
ممنونم میشم اگه تعبیری داره لطف بفرمایید
سپاس از لطف شما

پاسخ
لینک۳ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۰:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خواهش می کنم. شما به موفقیت های بسیار زیادی خواهید رسید و فراوانی و ثروت زیادی به دست خواهید آورد. کانادا در شمال است و سفر به شمال به پیروزی بزرگ و موفقیت شما اشاره می کند. احساس مثبت ، ثروت زیاد و البته باید دقت کنید که احساسات و افکار قدیمی که داشته اید حالا با نقشی که دارید و احساسات جدیدتان تعارض نداشته باشد و باعث بدنامی شما نشود. شما به سعادت خانوادگی می رسید و مسیر زندگی تان عوض خواهد شد. نه تنها خودتان ثروتمند می شوید بلکه خانواده تان را هم حمایت مالی خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۴۸:۱۶
Eli

Eli : سلام خانم هراتی با عرض ادب و احترام...خواب دیدم که توی یه بقالی هستم انگار چیزی رو خریدم اما نمیدونم چی بود و به جای پول دو تا شی شبیه خطکش متوسط ( اما خط کش نبودن ) که دورش با پارچه یا کاغذ به رنگ کاهی پیچیده شده بود به فروشنده دادم چون کاغذ دورشون بود نمیدونم اون دو تا شی چی بودن....وقتی اون دو تا شی رو گذاشتم روی پیشخوان، متوجه شدم که فروشنده دوست پسرمه، یه آن جا خوردم... پشت پیشخوان که دوست پسرم ایستاده بود اندازه یه پله بالاتر از این طرف پیشخوان بود که من ایستاده بودم...ضمنا هیکلش درشت تر از دوست پسرم بود ...ممنون از تعبیر شما....

پاسخ
لینک۱۸ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۲:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید و نگران هستید که به پای استانداردهای دوست پسرتان نرسید. امروز به خاطر اشتیاقتان به هم، به این مسائل خیلی دقت نمی کنید ولی باید درانتخاب های خودتان و تصمیم گیریها و قضاوتتان نسبت به هم دقت کنید. دوست پسر شما از نظر شما بالاتر از شماست و یا وانمود می کند که از شما بالاتر است. خوب دقت کنید که فردا پیش او کم نیاورید یا شما را کوچک نپندارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۱:۵۶
حسین

حسین : سلام خواب دیدم داداش بزرگم که خواب اون خانه لوکسو ازش دیده بودم داره تو یه سایتی که شباهت به سایت دیوار داشت یه ماشینی میخره که قیمتشم فکر کنم ۲۱ میلیون بود و داشت به من میگفت ببین و فلان و...

پاسخ
لینک۱۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۲۱:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. با توجه به صدها خوابی که هر روز برایم ارسال می شود متاسفانه خواب قبلی شما را در یاد ندارم. ولی اینکه ایشان ماشین می خرند به این اشاره می کند که او می خواهد کنترل زندگی اش را به دست بگیرد و با جاه طلبی دنبال اهدافش برود. عدد 21 بیانگر نقطه عطف در زندگی ایشان است و گذار کامل به بزرگسالی است. مربوط به مسئولیت هایی است که ایشان می خواهند به عهده بگیرند. ایشان مسئولیت پذیر شده اند . تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۰۲:۲۷
Vahideh

Vahideh : سلام برشما. ممنون از تعبیر خواب قبلی..
خواب میدیدم با پدرم تو لوازم التحریری هستیم.. دو تا چیز میخواستم بخرم که انگار یکیش تیغ نامه‌بُری بود! اولیش رو راحت پیدا کردم، اما دومیش رو فروشنده میگفت اونجاست..روی قفسه تو جامدادی چندتا نوک اتود بود. برداشتم دیدم اون نیست.. بعد گفتم آهااان، اینجارو میگی؟ شبیه همون ظرف نُوک‌های اتود بود. پدرم دورتر ایستاده بود. من خواستم پرداخت کنم. جلوی فروشنده شلوغ بود و نمیدونم چطور پرداخت کردم.اما از همون فاصله دست بلند کردم و پولشو دادم به فروشنده...
بعد با پدرم راهمون رو ادامه دادیم. میگفت بریم اون مغازهه که سنگ‌های زینتی داشت!! تعجب کردم گفتم اونجا چیکار داره؟ گفتم رد شدیم ازش که. بعد گفتم بذار فکر کنم. یادم اومد یکی هم تو مسیر هست. خلاصه دالان بازار رو رفتیم تو و پیدا کردیم مغازه‌رو..فروشنده‌هاش دو تا خانم بودن. پدرم سریع رفت تو، هی سنگ‌ها رو برمیداشت. سنگ آویز گردنی صورتی و چند تا دیگه.. دستاش پر شده بود.خیلی سریع برداشت اون همه رو و دو دستی نگهشون داشته بود با کمک سینه‌ش.. خجالت کشیدم گفتم به فروشنده که چقدر میشه؟ انتهای مغازه به بیرون پنجره داشت. هرچی پدرم برداشته بود رو ریخت تو پیاده رو روی آسفالت! گفتم چرا ریختی بیرون پس؟! (چون سنگ‌ها زینتی بود و ممکن بود بشکنن) بدو بدو رفتم بیرون! دیگه پدرمو ندیدم..
اما یه دختربچهء ۶ساله رو دیدم که کنار رِگالی که دامن‌های مختلف بهش آوبزون بود، ٣تا دامن برداشته و گیر داده میخواد براش بخریم! (انگار آشنا بود ولی من نمیدونم کی بود) خم شدم گفتم ببین٣تاش زیاده. البته یکی دوتا از دامنا هم کمی زدگی و پارگی داشت.

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۲:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید خیلی درست و با دقت کاری را انجام دهید و خبری را که به شما می رسد را به خوبی و با دقت بررسی کنید تا بتوانید درست انتخاب کنید و تصمیم درستی بگیرید. شما می خواهید روی زندگی و تصمیماتتان اثر درستی بگذارید و پدر شما برای اتخاذ تصمیمات درست همراه و کمک شماست. او می خواهد که شما موفق باشید و بدرخشید. او آرزوهای زیادی برای شما دارد و می خواهد که در مسیر زندگی تان از خصلت هایی استفاده کنید که بدرخشید و موفق باشید. شما دامنه ی آرزوهایتان وسیع است و می خواهید به موفقیت برسید ولی درست که فکر کنید بعضی از آرزوها خیلی هم به نفع شما نیستند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۳:۰۴
Maria

Maria : سلام شوهرم خواب دیده یه مغازه ۲۸ متری داخل محله خودشون خریده ولی با صاحب مغازه دعواش شده که ۲۳ متر مغازه اس بعد از خریدن مغازه تو خرید مغازه فقط یه آشنا و اهالی محل بودن هیچ کس فامیل نبودن و بعد دعوا مغازه رو میزاره زیر قیمت خودش حراج میگه میخوام زود بفروشم برم خارج

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۵۵:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز خوابتان را 14 بار ثبت کرده اید و حالا من باید 13 بار از روی سایت حذفشان کنم که اصلا کار راحتی نیست. لطفا دقت داشته باشید که سرعت نت کم است و نباید روی دکمه ثبت مرتب تند تند کلیک کنید. در نوبت هستید.

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۰:۴۶
Maria

Maria : سلام شوهرم خواب دیده یه مغازه ۲۸ متری داخل محله خودشون خریده ولی با صاحب مغازه دعواش شده که ۲۳ متر مغازه اس بعد از خریدن مغازه تو خرید مغازه فقط یه آشنا و اهالی محل بودن هیچ کس فامیل نبودن و بعد دعوا مغازه رو میزاره زیر قیمت خودش حراج میگه میخوام زود بفروشم برم خارج

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۵۱:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما می خواهد به دستاورد بزرگ و پولی آسان برسد ولی او اهداف بلند و غیر واقعی ای برای خودش در نظر گرفته و خیلی ایده آل گرایانه به مسائل نگاه می کند و زیادی حواسش به مردم و خواسته های آنهاست. او از انجام هدفش پشیمان خواهد شد و خودش را دست کم می گیرد. همسر شما اجازه می دهد که فرصتی از دستش برود و بعد احساس می کند که زندگی اش با هرج و مرج مواجه شده و باید راه حل جدیدی پیدا کند. خواب ایشان می گوید که منطقی و با دقت فکر کند و هر پیشنهادی که خیلی خوب به نظر می رسد را باور نکند. سنگ بزرگ همیشه علامت نزدن است. برای دفع شر هم صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۵:۱۷
MeRd

MeRd : سلام خواب دیدم که نزدیکه محرمه و با خانوادم رفتیم بیرون دور همی یهو صدای مردم میاد که شروع کردن به عزاداری و منم متعجب گفتم اینا دیگه شورشو دراوردن به این حرکت میگن جهالت بعد نزدیک.ماهم یه اقای روحانی نشسنه بود پرسید ازم چرا میگی جهالت گفتم چراشو نمیگم چون میترسم
بعد از کنارش رد شدم برم سوپر مارکت میخواستم چیپس و پفک بخرم اما سوپر مارکت انگار محصولاتش تموم شده بود و چیزی نداشت اخر یادم.نمیاد چیزی خریدم یا نه امدم بیرون
چندساعت بعد دوباره برگشتم سوپر مارکت چیزی بخرم داشتم فکر میکردم چی بخرم
که یهو 2تا اقا امدن داخل و با دختر فروشنده شروع به صحبت کردن اشناهاش بودن با خودشون دو سه بسته چیپس و پفک اوردن دختره گذاشن برای فروش، قرار بود با خواهر برادرش برن سفر دختره هم از مامانش اجازه گرفت و رفت. منم مجددا چیزی نخریدم و خارج شدم
تو مغازه خیلی صبر کرده بودم و شب شده بود تاریک بود
وسط خیابون رختخواب پهن کردم و خوابیدم
اما بعد فکر کردم بهتره برم پیش خانوادم و رختخوابمو جمع کردم انداختم روی کولم و تو تاریکی داشتم تو خیابون راه میرفتم که یهو یه ماشین امد. و یه اقایی ازش پیاده شد ناجور نگام میکرد سرمو برگردوندم یه طرف دیگه و 2 تا مرد دیگه هم داشتن بهم نزدیک.میشدن بد نگام میکردن همراه با یه لبخند انگار که بگن گیرت اوردیم حس کردم میخوان مورد تجاوز قرارم بدن خیلی ترسیده بودم که از خواب پریدم

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۵:۵۸:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از اینکه افکار منفی زیادی را دوروبرتان احساس کنید خسته شده اید و می خواهید که کمی شادی و نشاط بیشتر در زندگی تان وجود داشته باشد. اما چیزی نیست که شما را شاد کند و ایده ی زیادی هم به ذهنتان نمی رسد که چطور می توانید خوش باشید. به این فکر می کنید که عده ای که دستشان بازتر است و متمول تر هستند، آزادی بیشتری برای حق انتخاب دارند ولی شما با محدودیت های بیشتری مواجه هستید. فکرتان ناراحت است و نمی خواهید که خیلی هم منفی بافی کنید و همین موقعیت و اختیارات امروزتان را هم از دست بدهید. باید برای امنیت و آرامش بیشتر با خانواده تان مشورت کنید و تنهایی دست به انجام کاری نزنید که بعدا گرفتاری برایتان پیش بیاید. برای دفع شر هم صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۳۵:۳۲
Sadghi1

Sadghi1 : سلام خانم هراتی صبح بخیر من خواب دیدم جلو مغازه‌ای کفش و دمپای فروشی بوده که یکی از همکاران خانم من امد و وارد مغازه کفش دمپایی فروشی شد،من جلو آن مغازه ایستاده بودم درحال انتخاب کردن دمپایی بود من صداش کردم گفتم بیا بیرون جواب داد یک لحظه صبر کن می ایم بعد از نگاه کردن کفش دمپایی آمد بیرون از معازه

پاسخ
لینک۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۳۸:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دوست خوبم برای اینکه در تعابیر اشتباه به وجود نیاید به فعل هایی که می نویسید با دقت فکر کنید!! شما خواب دیده اید که جلوی مغازه کفش و دمپایی فروشی (( بوده)) کی؟ شما یا کسی؟ دوباره نوشته اید من جلو آن معازه ایستاده بودم در حال انتخاب کردن دمپایی ((بود)). دوست شما که داخل مغازه است!!! خودتان را می گویید که در حال انتخاب کردن دمپایی ((بود))؟؟ من نفهمیدم شما دمپایی انتخاب می کردید یا او اگر اشتباه در تعبیر رخ دهد برای تصحیح آن دوباره یک حق خواب از شما کسر خواهم کرد. من در ذهن شما نیستم که اخر حرفهایتان را ناقص بنویسید و متوجه شوم چه می گویید. تعبیر خوابتان این است که شما و همکار خانمتان نسبت به یک مسئله رویکرد و موضع گیری خاصی خواهید داشت و شما مخالف نظر او هستید و می خواهید نظرش را عوض کند و مثل شما فکر کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۳:۵۶
سارا

سارا : سلام روز خوش
همسرم خواب دیده که خواهرم و شوهر خواهرم که در پاریس زندگی می کنن یه کشتی تفریحی خریدن وهمین طور یه خانه ویلای کنار رودخونه که همسرم خواهرم و کنار خونه و شوهر خواهرم و سوار کشتی تفریحی دیده باتشکر

پاسخ
لینک۸ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۴:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. آنها زندگی عاشقانه و آرامی با هم دارند و در شرایط احساسی بسیار مثبتی زندگی می کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۲:۵۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.