کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب خوابیدن

اگر کسی خواب ببیند بر تختی مجلل یا بستری خوابیده است، بزرگی و آسایش دنیوی به او می رسد. اگر ببیند بر بستری کثیف یا تختی شکسته خوابیده است، نشانه حقارت و وجود مشکلاتی است که آرامش را از بیننده خواب سلب می کنند.
اگر کسی خواب ببیند که در میان مردگان خوابیده است، و کسی او را بیدار نمود، به خاطر کاری که انجام می دهد، در بین مردم برای خود شهرتی به دست می آورد. اگر کسی در خواب ببیند مرده ای خوابیده، دلیل بر ایمنی او است و اینکه آن مرده در آرامش است. خوابیدن برای بیمار، شفا و برای زندانی، خلاصی از زندان است.

جابر مغربی می گوید: اگر کسی ببیند که میان مرده ها خوابیده و کسی او را بیدار کرد، در میان مردم به کاری مشهور می شود.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر خواب ببینید که کسی که در واقعیت مرده است، بر بستری خوابیده، تعبیرش راحتی و آرامش او در آخرت است. اگر خواب ببینید که بیمار در بستر خوابیده، شفا می یابد و اگر زندانی را در حال خوابیدن در بستری ببینید، از زندان آزاد می شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

177 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Fateme

Fateme : سلام ،خواب دیدم پسری که بهش علاقه دارم و با هم کاتیم تو یه اتاقی خوابیده که فرشو پتویی هم نداره ،فقط دوتا بالش هست که یکی زیر سرشه و یکی کنار بالشش. من که میبینم ایشون خوابه میرم کنارش میخابم و بعد اینکه من کنارشون میخابم ایشون دستو پاشو میندازه رو من و بخاطر تلاقیه نفس ها انگار سخت میتونم نفس بکشم
واسه همین یه کم ازشون فاصله میدم صورتمو اما بعد با این قضیه کنار میامو وقتی نفساش بهم میخوره اصلا اذیت نمیشم
منم کنارشون خوابیدم و بعد حس کردم بیدار شد و باهام حرف زد ،منم دیدم بیدار شد انگار پاشدم از خواب اما من قبل ازین که باهاش حرف بزنم حس کردم قراره معاشقه ای صورت بگیره و رفتم صورتمو بشورم و اینکه من تموما حسه آرامش داشتم ازین که کنارشم؛
کلا تو یه اتاق بودیم که نمیدونستم کجاست

پاسخ
لینک۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۱۵:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در مقطع کنونی رابطه تان با او، او را دوست دارید و دلتان برای او می سوزد و فکر می کنید که هیچ پناهی ندارد و زمینه ی زندگی او با تنهایی و رکود همراه است و می خواهید همدم و کنار او باشید ولی در عین حال از بعضی اخلاقیات این آقا احساس می کنید که گیر کرده اید و کم می آورید. شما از لجبازیها و اینکه بخواهند وادارتان کنند بر طبق سلایق ایشان با او رفتار کنید خوشتان نمیی آید ولی الان چون دلتان برای او تنگ شده حتی حاضرید که این تضادهای روحی او را بپذیرید و نظرات او را به خودتان تحمیل کنید. شما می دانید که در نهایت قرار نیست که همیشه پیش هم بمانیدو می خواهید شروعی تازه داشته باشید و وجهه ی خوبی برای خودتان بگذارید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۲۵:۵۹
maryam

maryam : سلام وقت بخیر خواب دیدم انگار تو یک خونه ی بزرگ و با وسایل و مبلمان زیبا و مجلل و سلطنتی، تزئین شده با وسایل مختلف و بنظر ۲ طبقه بود که من اصلا طبقه بالا محوریت خوابم نبود با مادرشوهر و پدر شوهرم با هم زندگی می کردیم(که در واقعیت ما هر کدام در یک شهریم) و کلا خانواده شوهرم تو اتاق زیر پله می خوابیدن ولی من و همسرم توی یک گوشه از پذیرایی اون خونه ی بزرگ که بالاترین قسمت پذیرایی بود( یعنی به اندازه ی یک سکو میومدی بالا) می خوابیدیم ،انگار روی مبل داشتم با آرامش می خوابیدم که رختخوابهای سفید و ابری و راحتمون کنار مبل بود و اومدم روی رختخواب نرم و با همسرم کنار هم خوابیدیم و مادر شوهرم از اتاق در اومد و ما همونجا خواب بودیم.
با تشکر

پاسخ
لینک۱۴ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۲:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. انشالله شما و خانواده تان با همفکری با هم خواهید توانست زندگی تان را متحول کنید و شرایط خوبی برای زندگی تان فراهم کنید. شرایط اقتصادی شما و همسرتان از شرایط اقتصادی مادر و پدر شوهرتان بالاتر خواهد بود و درک و رفاهتان هم بالاتر خواهد بود. زندگی شما تحولی مثبت و موفق خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۰۸:۰۷
پریماه

پریماه : ببخشید اون لحظه که میخاست دراز بکشه یک کلاه شبیه کلاه کاموا قهوه ای روشن رو سرش گذاشت

پاسخ
لینک۲۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۰:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : او مادیگراست و می خواهد به ثروت زیاد برسد یا ثروتمند است و حمایت کامل مالی را در زندگی دارد.

پاسخ
لینک۲۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۵:۵۰
پریماه

پریماه : سلام من خاب دیدم خونه بابام هستیم یک صحنه یادمه خاستگارم ودیدم بین پدر ومادرم نشسته بود ومن روبه رو داشتیم صحبت میکردیم بعد ایشون سرش و گذاشت روی پای بابام و دراز کشید منم دراز کشیدم وخابم برد انگار ایشون هم خابید بعد از کمی بیدار شدم دیدم رفته ونیست گفتم کجا رفت هنوز که الان خابم برد چش شد ؟ و تعجب کردم که تا من خابم برده رفته ،دختر خاهرم که هشت سالش هست دم گوشم گفت همین الان رف هنوز سر کوچه نرسیده بری بهش میرسی ولی من نرفتم گفتم با خودم باشه اهمیت ندادم انگار کاری داشته . ممنون

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۹:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواستگار شما احتمالا به پدر و مادر شما دلخوش می کند و به آنها اعتماد دارد. اما انتظار ندارد که شما در مقابل او از او غافل شوید و بی خیال او باشید. او انتظار دارد که شما مرتب به او برسید و نسبت به او بی تفاوت نباشید. اگر از خودتان در مقابل او سردی نشان دهید او شما را نخواهد پسندید. و شما هم زیاد انگار برایتان مهم نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۰۷:۱۸
هلیا

هلیا : سلام .من پریشب خواب دیدم که کسی که همو دوست داشتیم الان از همه جدا هستیم اومده بود خونمون و تو اتاق من بود و انگار داشت با ی مردی صحبت میکرد و اون آقا مثل اینکه تو یک ورقه ایی نوشته بوده که ما زن و شوهریم و دوست پسرم بهش گفت که نه ما هنوز با هم ازدواج نکردیم ولی من خواهان ازدواج با اون هستم و من اینو شنیدم از پشت در و خوشحال شدم و تعجب کردم.بعد انگار بعد از ظهر شد و اون پایین تخت من رو فرش خوابید و مثله بچه ها پاهاش جمع کرده بود تو شکمش انگار پاهاش کوتاه شد.مامانم هم اومد دیدش گفت ببین چقدر مظلومانه خوابیده .

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۰:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. او به شما فکر می کند و دوست دارد که با شما ازدواج کند ولی استقلال او و توانایی او برای اینکه روی پاهای خودش بایستد کم است . پایان یک چرخه یا دوره برای شما فرا رسیده و شروعی تازه خواهید داشت. احتمال زیاد هست که او برای آشتی با شما پا پیش بگذارد ولی در حال حاضر او از روی استیصال جرات ندارد به شما رو بیاورد مگر اینکه خودتان به او کمک کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۶:۵۱
هلیا

هلیا : ممنون از تعبیر دقیقتون. این شروع تازه که فرمودید برای رابطه ما دوتاست یا برای خودم؟

پاسخ
لینک۳ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۵۹:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خوابتان بیشتر از این نمی گوید. وقتی که شما شروعی تازه داشته باشید خواهی نخواهی برای او هم شروع تازه ای خواهد بود.

پاسخ
لینک۳ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۴۲:۲۰
عبدالله یزدانی

عبدالله یزدانی : سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم روی مبلی نشسته بودم دست راستم کنارم خانمی که دوست دارم طوری که سرش نزدیک شانه من و صورتش طرف من به حالت نشسته خوابیده بود. دست چپ من هم یک خانم دیگه به همون حالت خواب بود. نشناختم کی هست یا اینکه یادم رفته ولی احتمالا از بستگان بود. از مبل پا شدم و به خانمی که دوست دارم نگاه کردم در حالی که آون خواب بود.

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۸:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما خانمی را دوست دارید و او نسبت به شما خواب و بی تفاوت است و کسی هم هست که شما را دوست دارد و شما نسبت به او بی تفاوت هستید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۳:۲۶
کیمیا

کیمیا : سلام
خواب دیدم توی اتاقی رختخواب پهن شده و مادر دوست پسر قبلی ام دراز کشیده و خوابیده و چشمهاش بسته بود ولی شبیه خونه خودمون بود و جایی که اون خواب بود همون جایی بود که شبها مادرم( فوت کرده) میخوابید، و سمت راست مادرش رختخوابی پهن بود که جای دوست پسرم بود و بهم گفت بیا بریم اونجا بخوابیم و دلش تنگ شده برام ولی من با اینکه دوست داشتم کنارش باشم اما گفتم مادرت یهو با سر و صدای ما بیدار میشه و منو میبینه برامون بد میشه و بقیه خواب یادم نمیاد

پاسخ
لینک۱ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۵۶:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر او به شما فکر می کند. هر چند که اطلاع چندانی از شما ندارد و از زندگی تان با خبر نیست ولی احتمالا دوست پسرتان چیزی از شما به او گفته. او از اینکه با شما رفتار درستی نشده ناراحت است و خودش را جای مادر شما می گذارد که دوست نداشته با بچه اش رفتار بدی بشود ( روح مادرتان شاد). دوست پسر شما هم راجع به شما فکر کرده ولی شما تمایلی به ادامه ی رفتاری ندارید که می دانید باعث بدنامی شما می شود و می خواهید که محترمانه با شما برخورد شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۲۵:۰۰
کیمیا

کیمیا : سلام وقت بخیر
خواب دیدم با دوست پسرم که چند ماهه باهاش کات کردم خونه خودمون دراز کشیدم، یادم نیست چی شده بود که اومده بود پیشم، با فاصله حدود یه متر از هم روبرو به هم خوابیده بودیم و هر کدوم لحاف کشیده بودیم روی خودمون و منتظر بود من حرفی بزنم، چشمام پر از اشک بود و ناراحت بودم ، بهش گفتم اصلا میدونی چیا کشیدم؟ هی گفتم دوستت دارم دیدم جای اینکه باور کنی رفته رفته مغرورتر میشی واسه همین سکوت کردم، پرسیدم توی این مدت چیکار میکردی؟ جای تعریف گفت چند وقت پیش رفته بودم جایی و اینو که میگفت چشماش داشت بسته میشد از خستگی بخوابه، توی دلم میدونستم دروغ سر هم میکنه ولی دوست داشتم بگه، برگشتم پشتمو بهش کردم بخوابم و بهش گفتم خوابت میاد بخواب صبح تعریف میکنی، گفت ازم دلخور شدی؟ گفتم نه دلخور نیستم دیدم خوابت میاد برای همین اینطور گفتم( موقع دوستی هم شبها موقع چت کردن باهام خوابش میبرد) ، بعد دیدم با خانواده توی یه باغ هستیم و تولد مامانمه(مامانم چند سال پیش فوت شده) یکی از زنداداشهام هم با خانواده اش بودن، داخل ویلا بودیم ،توی یه گلدون شاخه گلهای زرد و سرخ که براش اورده بودن رو گذاشتم و به مامانم گفتم اگه میخوای بمونه و خشک بشه باید بذارم اون گوشه که نور نمیخوره ، گفت اره بذار اونجا، منم برای مامانم هنزفری خریده بودم و توی کیفم بود و میخواستم کادو کنم بدم بهش، همه جای ویلا تزئین شده بود برای تولد و با صدای گوشی بیدار شدم

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۰۷:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و دوست پسرتان گاهی به هم فکر می کنید و هر کدام فکر رفاه و راحتی خودتان هستید. او کنجکاو است که شما چه احساسی نسبت به او دارید و شما دلتان می خواهد که می توانستید همه ی احساستان را به او بگویید. او بی خیال شماست و در غفلت و به فکر خودش است. روح مادرتان شاد. سالگرد مادرتان می رسد و شما فکر می کنید که مادرتان تنها کسی بود که پیغام و حرف شما را می گرفت و می فهمید. شما عزادار او هستید و می دانید که جسمش در این دنیا دیگر کنار شما نخواهد ماند. ولی عشق او در قلبتان هست و باید به این مسئله دقت کنید که روح او از شرایط شما باخبر است و زنده است و مادرتان را به چشم "مرده" نباید نگاه کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۲:۳۲
یاسمن

یاسمن : با سلام و احترام.
خواب دیدم خونه پدر و مادرم بودم.همسرم در یک اتاق روی تخت خواب بود،من و پدر و مادرم قرار بود بریم و یک سرویس لوازم آشپزخانه بخریم(یادم نیست چی بود)من جلو آینه در حال اماده شدن بودم و دیدم حجابم خیلی خوب نیست و دور گردنم هم پیداست،با اینحال گفتم عوضش قشنگه برگردم و همسرم ببینه خوشش میاد.(همسرم حجاب براش مهم هست البته).خواهرم هم قرار بود بمونه با بچه ش توی خونه.و من با خودم گفتم خب همسرم و خواهرم که خوب نیست اینجا باشن.موقع خروج خواهرم گفت هر وقت یک دو‌سه گفتم لامپ رو خاموش کن(اون هم توی هال کنار بچه ش میخواست بخوابه)و من لامپ رو خاموش کردم.وقتی رفتیم دم در،مادرم گفت خواهرت از شهرستان اومده من پیشش بمونم بهتره.منم گفتم باشه و توی دلم خوشحال شدم که دیگه همسرم و خواهرم تنها نیستن.کفش مشکی پاشنه بلند که انگار مال مادرم بود پوشیدم اما کاملا سایز پای من بود.توی آسانسور پدرم دکمه p رو زد و میگفت که با این تیپ اومدی مغازه دار تخفیف نمیده بهمون.البته من توی آینه میدیدم پشت پاهام که از توی کفش معلوم بود،تیره تر شده بود ،کفش مشکی پاشنه بلند داشتم و کلا به نظر خودم تیکه ساق پا به پایین که میدیدم زیادم قشنگ نبود.تشکر از زحماتتون

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۸:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام و احترام متقابل. شما و همسرتان از لحاظ روحی به ایده ها و افکار پدر و مادرتان خیلی نزدیک و شبیه هستید و از این جهت خیال همسرتان راحت است که پدر و مادرتان مراقب شما هستند و به گرمی و امنیت شما فکر می کنند. شما افکارتان را با خانواده تان به راحتی مطرح می کنید و احساستان را از ایشان مخفی نمی کنید. همسرتان اما دوست ندارد که شما همه ی احساساتتان را نسبت به زندگی با او با خانواده تان مطرح کنید. شما سعی می کنید که در عین صمیمیت، فاصله ها و حرمت ها را در خانواده تان حفظ کنید و حدود و اندازه ها را نگه دارید. مادر شما از لحاظ مالی شخصیتی مرفه و غنی دارد و شما هم همیشه مرفه بوده اید ولی اینکه بخواهید خودتان را با مادرتان مقایسه کنید و زندگی به اندازه ی او، مرفه داشته باشید شاید باعث شود که همسرتان خوشش نیاید و احساس کند که عملکرد شما گویای این است که تلاش او برای شما ناکافی است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۴۰:۲۴
zahra

zahra : سلام خانم هراتی عزیز خواب دیدم همسرم می خواد بخوابه به من می که جامو بنداز انگار تو خونه مهمون داریم وجا کمه میگه بیرون بنداز بیرون هوا هم خنکه و می بینم رختخواب صاف تمیز توی راه پله است بهش می گم اینجا زشته همسایه ها رد می شن تو خونه که جا زیاده و تو پذیرایی کنار نامزد دخترم هم که در واقعیت چند وقتیه خونمون نمیاد می خوابه و بعد با دخترم از دورتر میبینیم از خواب که بیدار شدند نامزد دخترم با شلوار لی خوابیده می گم چرا من دیشب یادم نبوده بهش شلوار راحتی بدم واو با یه حالت اخم و بی تفاوتی می گه شلوارم راحته. تشکر از تعبیرهای خوبتون

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۳۹:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما تصمیمات جدیدی در مورد زندگی تان می گیرد و رازها و یا حرفهای جدیدی دارد که به زودی بیان خواهد کرد. او احساس می کند که آنقدر شما سرتان شلوغ است که وقتی برای با او گذراندن ندارید و حس می کند که باید دست پیش را بگیرد که پس نیافتد و زودتر از اینکه شما به او بی محلی تان را زبانا" ابراز کنید به شما ابراز ناراحتی می کند. او می گوید که زندگی شما هم در فاز تحول قرار گرفته و از شما ناراحت است و خودش را هم تراز نامزد دخترتان که ارتباطش با دخترتان قطع شده قرار می دهد و خودش را با او در یک ردیف می داند. شما باید سعی کنید که بیشتر به او محبت کنید و نگذارید که امنیت زندگی تان به مخاطره بیافتد. نامزد دخترتان دارد سخت می کوشد تا مشکلاتش را حل کند و ترجیح می دهد که سخت کوش باشد و از زحمات خودش بهره ببرد به جای اینکه در رفاه باشد و شما سر او منتی بگذارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۷:۲۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.