تعبیر خواب خوابیدن
اگر کسی خواب ببیند بر تختی مجلل یا بستری خوابیده است، بزرگی و آسایش دنیوی به او می رسد. اگر ببیند بر بستری کثیف یا تختی شکسته خوابیده است، نشانه حقارت و وجود مشکلاتی است که آرامش را از بیننده خواب سلب می کنند.
اگر کسی خواب ببیند که در میان مردگان خوابیده است، و کسی او را بیدار نمود، به خاطر کاری که انجام می دهد، در بین مردم برای خود شهرتی به دست می آورد. اگر کسی در خواب ببیند مرده ای خوابیده، دلیل بر ایمنی او است و اینکه آن مرده در آرامش است. خوابیدن برای بیمار، شفا و برای زندانی، خلاصی از زندان است.
جابر مغربی می گوید: اگر کسی ببیند که میان مرده ها خوابیده و کسی او را بیدار کرد، در میان مردم به کاری مشهور می شود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر خواب ببینید که کسی که در واقعیت مرده است، بر بستری خوابیده، تعبیرش راحتی و آرامش او در آخرت است. اگر خواب ببینید که بیمار در بستر خوابیده، شفا می یابد و اگر زندانی را در حال خوابیدن در بستری ببینید، از زندان آزاد می شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Baran : سلام خانم هراتی عزیز وقت بخیر ... من ظهر خواب دیدیم توی ی خیابون بودم ماشینم رو پارک کردم و مادرم گفت کجا میری گفتم میرم میام بعد رفتم خونه ی ..اقایی که قبلا باهاشون ارتباط داشتم و قرار بود ازدواج کنیم ولی رفتن ... رفتم تو حیاط خونشون دیدیم ی ساختمان با نمای سفید و خیلی شیکه و حیاطش هم خیلی باصفابود پر از گل و دار و درخت خیلی از خونه واقعی خودشون زیباتر دیدیم دوتا خونه ی کناریشونم هم نماشون سفید و زیبا بود نمای خونشون سنگ بود بعد من توی حیاط بالش گذاشتم که بخوابم چه مادرم اومد گفت اینجا چکار میکنی منم میگفتم مامان شما برو الان میفهمن اینجاییم مامانم گوش نداد و دیدیدم که پدر و خواهر اون اقا اومدن تو حیاط منم تندی بلندشدم گفتم به مادرم مگه نگفتم بیا دیدی فهمیدن ما اومدیم کوچه و اونا هم دنبالمون اومدن و هی صدام زدن که وایسا من ایستادم خواهرش گفت خوب بگو منم با ناراحتی گفتم از جایی بگم که داداشت گذاشت رفت که باباش رو به دخترش گفت مگه نگفتم فلان کار را بکن ..من تو خواب برداشتم این بود که باباش با پسرش قهره و کاراشو به دخترش سپرده بجای پسرش ... اخه تو واقعیت پسرش باهاش کار میکنه ...که یهو بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما دوست دارید از شرایط او با خبر باشید و البته زندگی او خیلی بهتر از قبل شده و آرمانهای بلند و تحولاتی مثبت به زندگی او وارد شده و از لحاظ مالی متمول تر و ایده های تازه ای به ذهنش رسیده است و پدر او از اینکه پسرش با شما اینطور رفتار کرد ناراحت است. شما نباید در گذشته زندگی کنید و با فکر کردن به او عمرتان را حرام کنید. سعی کنید که آینده ی خوبی برای خودتان بسازید و قدر خودتان را بدانید. تشکر از همراهیتون.
فرزانه76 : سلام،خواب دیدم سوار یک ماشین شاسی بلند وبزرگ هستم که عقبش تخت داشت که رفتم دراز کشیدم ودیدم شوهرم تخت کناریش وکنار منه ودرازکشیده وشروع کرد به ابراز محبت شوخی نوازش کردن من واز پشت منو بغل کردپاهاشو باپاهای من سفت کرد ومیخواست رابطه ایجاد کنه که من نذاشتم،وهمش تو دلم میگفتم ما که تا چند لحظه دیگه طلاق میگیریم عیبی نداره واز ته دلم حس خیلی خوبی داشتم از محبتش ودرحال طلاقم وخوابمو دیشب دیدم
فریبا هراتی
: سلام. شما قدرت و کنترل و اختیارتان را دست قانون سپرده اید که از شما حمایت کند و خودتان عقب نشسته اید ببینید که نتیجه اش به کجا می کشد و همسر شما هم می داند که به زودی از هم جدا خواهید شد و دیگر نمی تواند مانع عملکرد شما باشد. تشکر از همراهیتون.
مائده : سلام من خواب دیدم که تو یه اتاق که فقط یه تخت و موکت توشه روی تخت با مرد مجردی که میشناسمش خوابیدم البته با حجاب بعد اون به من ابراز علاقه میکنه و من نا خودآگاه دستم را روی قلبش میزارم اون منو تو آغوش میکشه ( دستشو دورم حلقه میکنه)و دستمو نوازش میکنه و جالب اینه که هردومون کاملا آرامش داشتیم و در آخز به من گفت که نگران نباشم.تعبیرش چی میشه؟
فریبا هراتی
: سلام. شما نسبت به او تمایل و کشش قلبی دارید و او نیز احساس متقابلی نسبت به شما دارد. تشکر از همراهیتون.
منیره : سلام امروز صبح خواب دیدم میخواستم برم رو تختم بخوابم(تختم جای دیگه بود که نمیشناختم)دیدم آقایی که بهش علاقمندم روی تختم خوابیده ولی جا برای منم بود که بخوابم.بعد دوستمو(دختر)دیدم و باهاش حرف زدم اومدم بشینم کنارش دیدم پایین تنه ام لباس ندارم و سریع بلوزمو کشیدم که عورتم پیدا نباشه ولی یکی دوبار پیدا شد.بعد دیدم دوستم با اون آقا حرف میزد پرسیدم مگه شما همدیگه رو میشناسید گفت آره ولی در واقعیت همدیگه را نمیشناسن.
فریبا هراتی
: سلام. شما راجع به احساستان برای دوستتان صحبت می کنید و او شما را به خوبی می شناسد. آقایی که به او فکر می کنید، اگر او هم شما را می شناسد، به شما فکر می کند و اگر نه، شما تمایل به ارتباط بیشتر با او دارید. اما شما اشتباه می کنید که تمام احساس و عواطفتان را راجع به خودتان و کسی که دوستش دارید، برای دوستتان مطرح می کنید چون شما دارید تمام هویت او را برای دوستتان مشخص می کنید و او شناخت کافی از این آقا پیدا می کند. همیشه باید حد و اندازه ی هر چیز را نگه دارید و تمام هویت و خصوصیات خودتان را برای دوستانتان رو نکنید. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم اما در حال خواب دیدن بودم. قبلا شخص رو دوست داشتم. اون شخص یه پیام عادی فرستاده بود مثل یک کلیپ چنددقیقه ای. من جوابی به اون کلیپ ندادم بعد از اون شروع به چت کردن کرد و چندتا سوال پرسید در مورد چگونگی باطل کردن یه دعا...داشتم جوابش میدادم.از خواب بیدارشدم دیدم که خواب دیدم و اون پیامهایی که دادن ها داخل خواب بوده...بعد از اینکه از خواب بیدار شدم من و خواهرم قصد سفر داشتیم یه کفش پوشیدم که راحتی باشه و موقع سفر اذیت نشم.رفتم سراغ ساکم دیدم داخلش یه مارمولک سفید در حال تکون خوردن هست.
با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر یک مسئله ای که در گذشته انجام داده اید نگران هستید و احساس ترس دارید. شما به خاطر کسی که قبلا دوستش داشته اید؛ احساس می کنید که شاید با جادو جنبل بین شما را فاصله انداخته باشند ( در حالی که اگر به خدا ایمان داشته باشید و توکل مطلق به خدا بکنید هیچ جادویی به شما موثر واقع نخواهد شد). شما امروز به درک بالاتری از گذشته رسیده اید و زندگی تان از نظر معنوی متحول شده است. شما می خواهید که چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید و رویکرد و اعتقاداتتان نسبت به باورهایتان صحیح و درست باشد که راحت زندگی کنید و در سفر زندگی تان اذیت نشوید. مسئله ای در زندگی شما هست که برای حل آن، نیاز به توافق با یک نفر دیگر دارید و امیدوار هستید که به شما بله بگویند و با شما موافقت کنند. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام و ادب
کامنت خواب دیروز
خانم هراتی عزیز در پاسخ به تعبیر زیبای شما..شخص مورد علاقه خوشحال بود ک دعایی ک درست کردن چه براحتی باطل شد. ایشون داشتن داخل خواب میگفتن.
فریبا هراتی
: سلام. کلا اصلا هیچ جادویی برای مومن موثر نیست که بخواهد باطل شود یا نشود! اگر شما قبول داشته باشید که جادو باطل شده پس باید به قدرت جادو هم باور داشته باشید و من به هیچ جادویی باور ندارم مگر اینکه کسی که در حق او جادو می شود، معتقد باشد که قدرت شیطان از قدرت خداوند بالاتر است. اگر شما اینطور فکر می کنید، در این صورت جادو باطل شده و اثری ندارد. اما اگر مثل من اصلا اهل جادو نیستید خوابتان می گوید که کلا این فکر باطل است ( جادو) نه اینکه جادویی موثر باشد که حالا بخواهد باطل شود.
ناری : بله دقیقا با شما هم عقیده هستم. برام جالبه ک داخل خواب, خواب ببینم چنین موضوعی رو.
یاشار : سلام و عرض ادب و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما... خانم هراتی عزیز من امروز 21 رمضان خواب عجیب و غریبی دیدم که احساس میکنم حاوی پیام مهمی واسه من بود منتهی خواب دقیق یادم نمیاد متاسفانه.. قبل از تعبیر خواب یه پیش زمینه از خودم بگم تا هم شاید در تعبیر کمکتون کنه و هم مرشد بنده باشید در زندگی، چون به توصیه های شما ایمان دارم.. من واقعیت امر از بچگی نسبت به دین و اعمال دینی یقین کامل نداشتم ولی با این اوصاف نماز و روزهام رو از ده سالگی گرفتم و خوندم تا اینکه نسبت به نماز بی تفاوت شدم ولی رو هامو می گرفتم.. که اونم چندسال پیش به خاطر رفتن سر کار طاقت فرسایی زیر گرمای آفتاب عادت کردم به نگرفتن و همین باعث شد قبحش از بین بره.. پارسال هم چندتا گرفتم ولی دچار یبوست و مشقت در اجابت مزاج و.. شدم و تصمیم گرفتم نگیرم و امسال کلا با این تفاصیل و اینکه آیه ای از قرآن دیدم به این مضمون : یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر، خدا راضی به زحمت ما نیست و آسانی مارا میخواهد که باعث شد امسال ماه رمضان کلا بیخیال روزه گرفتن بشم و عذاب وجدانی هم نگیرم.. امروز هم نمیخواستم روزه بگیرم ولی خواب باعث شد تصمیم بگیرم بدون سحری روزه بگیرم.. تو خواب دیدم یه هدایتگر یا مرشدی برام داشت داستان مرگ و روح آدمی را توضیح میداد.. دقیق یادم نیست چه جوری بود ولی انگار داشت می گفت وقتی حادثه ای برامون پیش میاد و جسم ما از کار می افته و یا حتی وقتی خواب هستیم و هوشیاری نداریم و یا وقتی میمیریم، برای جبران اشتباهات گذشته روح باید شروع کنه خودشو از کالبد تنت جدا کنه و شایدم کالبدتو به تکانش قرار بده و تلنگر بزنه بهت تا برگردی به زندگی و جبران اشتباهات گذشته کنی و تو اگه این امر برات محقق بشه دچار بخشودگی و آرامش ابدی میشی از سمت خدا میشی ، بعد من داداشمو که چندین ساله دچار ضربه مغزی هست و خونه افتاده مثال زدم و گفتم چرا داداشم اینجوری نمیشه در حالی که تو گذشته خیلی گناه داشته ولی اون چندین ساله مثل جنازه افتاده و تلنگری بهش نمیخوره، شاید مغزش آسیب دیده اینجوری نمیشه و ناراحت بودم چرا نمیتونه، به راهنما می گفتم اون خیلی نیاز داره، اگه بتونه روحشو تلنگر بزنه سلامتیشو هم بدست میاره و درمان میشه پس کمکش کنید روحش تو کالبدش تقلا کنه به زندگی دوباره و من در داشتم همه سعیمو میکردم این کارو رو داداشم پیاده کنم، باور داشتم داداشم با این راه میتونه به زندگی برگرده و جبران اشتباهات گذشته رو بکنه و ناراحت بودم که خدا چرا نمیخواد اینجوری بشه در حالی که دست داداشم نیست و مغزش آسیب دیده و اراده ای نداره.. بعد انگار راهنما بهم خواست یاد بده چجوری روح خودمو وقتی در خواب عمیقی مثل مرگ فرو میرم به تکاپو در بیارم.. من به خواب عمیقی فرو رفتم، انگار مرگ بود بعد همه سعیمو کردم روحمو از بدنم خارج کنم، واقعا داشتم جداشدن روحم از بدنمو احساس میکردم انگار روحم با بدنم دچار استحکاک شده بود و هی خودشو میکوبید بر جداره های کالبدم همینجور تقلا میکردم که مادرم بیدارم کرد که داشتی توی خواب داد سر و صدا میکردی، تو لحظه بیدار شدن اذان صبح میشنیدم و توی فکر رفتم و دیدم از وقت سحر هم گذشته.. از شما میخوام مرشد و راهنمایم باشید با توجه به خوابی که دیدم و خصوصیاتی که از خودم گفتم.. من آدم معتقدی نیستم به دین و پیامبرت و اماما ولی احترام قائل هستم براشون و تنها چیزی که توی دنیا بهش ایمان کامل دارم خداست و حتی با بی خدایان بحث میکنم سر وجودش.. با تشکر، در ضمن هزینه این خواب هر چندتا بود کسر کنید تا شرمنده شما نباشم
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب و احترام متقابل. تشکر. در باره ی نماز و روزه در دوران بچگی، با وجودی که انجامشان خوب است ولی از روی تقلید از بزرگترهاست و آن زمان اسم انسان مسلمان است و نه مومن. در قرآن هم آمده که بگویید اسلام آوردیم نه اینکه ایمان اوردیم چون شما از روی یقین نمی دانید که کارتان درست است یا خیر. روزه گرفتن هم تا جایی که به بدن انسان ضربه نخورد مجاز است. مثلا کسی کارش زیر آفتاب شدید نیست و چربی هم زیاد دارد، او با روزه سلامت تر می شود ولی شما 20 کیلو زیر وزن باشید، چشمتان ضعیف باشد، فشارتان پایین باشد، کار سخت هم بکنید، روزه بگیرید که اسمش ایمان نیست اسمش خودکشی است! اگر بگویید من قهوه نخورم چشمم باز نمی شود روزه نمی گیرم ، این غلط است چون شما با روزه این اعتیاد به چای و قهوه را ترک می کنید. اما شرایط شما اینطور نیست. اما مرشدی که از مرگ و زندگی برایتان می گفت اشاره به آیاتی از قران کریم دارد که در آن آمده است که هنگام شب روح انسان بالا می رود ( درست مثل زمان مرگ) و هر کسی که عمرش به دنیاست، روح به او برمی گردد و صبح بیدار می شود و در غیر اینصورت روح به بدن بر نمی گردد. به این دلیل است که شما در هنگام خواب روح امواتتان را می بینید. چون خودتان هم در این دنیا نیستید و تماس شما با آنها تماس روح با روح است. در قران کریم همیشه از سه گروه انسان صحبت می شود و خداوند بعد از بیان آیاتی می گوید، این ها را برای کسانی گفتیم که می خوانند. برای بعضی ها می گوید اینها را برای کسی گفتیم که تعقل می کنند. یا اینها را برای کسانی گفتیم که مشاهده می کنند. در اصل خداوند می داند که مردم بعضی فقط می خوانند ولی عقلشان را به کار نمی برند. بعضی ها اما با مشاهده به یقین می رسند و نه با خواندن. و بعضی ها هم عقلانیت را به کار می برند و این گروه سوم کسانی هستند که ایمانشان قویست چون از روی عقل ایمان می آورند. اگر خداوند به شما اختیار عمل داده که بر مبنای سلامتی تان روزه بگیرید یا نگیرید، از شما این انتظار را هم دارد که بر همین مبنا قضاوت درست بکنید چون قوانین خداوند برای سلامت روح و جسم شما بنا نهاده شده. خداوند قصد آزار و شکنجه ی کسی را ندارد و همه ی هدفش ارتقای روح انسان است. در مورد برادرتان من از کارهای ایشان خبری ندارم و کلی گویی هم در رابطه با بیماران صحیح نیست. ولی بعضی گناهان هستند که بخشوده می شوند و بعضی به هیچ وجه بخشوده نمی شوند. خداوند گاهی با مجازات انسانها آنها را از اشتباهاتشان پاک می کند و بخشیده می شوند ولی بعضی گناهان کبیره به هیچ وجه بخشیده نمی شوند و گناهکاران هم در این دنیا زیاد مجازات نمی شوند چون قرار است بار سنگین گناهانشان در آخرت آنها را شدیدا فرا گرفته و به نابودی محض بکشاند و هیچ بخششی در کار آنها نخواهد بود. فکر کنم مرشد خواب شما من بودم :)))). به شما پیشنهاد می کنم که برای شناخت بیشتر خداوند قرآن را با معنی فارسی آن بخوانید و نه اینکه طوطی وار با صدای زیبایی کلماتی را قرائت کنید که از آن هیچ درکی ندارید. توضیح در مورد خداوند با چند خط در تعبیر خواب امکان پذیر نیست. ولی فقط به شما می گویم که اگر او را درک کنید از کل کائنات بی نیاز می شوید چون در مفهوم واقعی علیرغم تمام جنگ هایی که به نام خداوند در زمین در جریان است وجود و معنی خداوند فقط یعنی عشق کامل و امید و نور. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانم هراتی عزیز.خواب دیدم در خانه قدیمی مان همراه خواهرم در اتاق خوابمان،روی تشکامون دراز کشیده بودیم و در مورد خانواده و مادر سعید عشقم صحبت میکردیم(در مورد حقایقی از مادرش اینا حرف زدیم که احتمال میدم سعید ازشون آگاه نیست! الانم با سعید کاتم).صبح که بیدار شدیم دیدم سعید بالا سرمون رو تشک و پتو قدیمیم خوابیده! مادرم گفت سعید چند شبه ساعت نه شب میاد تو اتاقتون میخوابه من جاشو میندازم!(انگار عمدن زود میخوابه)گفتم وای سعید حرفامون شنیده؟!رفتم صبحونه تخم مرغ نیمرو درست کنم چندتا تخم مرغ شکوندم یکیشون به سختی شکست و مواد درونش سفت و کشو قوس میومد و شکل عجیب و انعطافپذیر داشت.(سکانس صبح حضور دشمنم حس میکردم)تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما گویای این مسئله است که سعید با فکر شما می خوابد و به شما علاقه دارد ولی اگر بداند که اینطور راجع به مادرش صحبت می کنید، احساس شکنندگی خواهد کرد و شخصیتش خورد می شود. هرگز جلوی هیچ مردی از مادرش بد نگویید. همیشه به مادر او احترام بگذارید تا اگر اهمالی بود، از جشم شما نبیند و هرگز نتوانند پشت سرتان بگویند که شما مسبب جدایی ایشان هستید. وقتی می خواهند یک شیر را رام کنند، در مقابل صورتش غرش نمی کنند!!! هر روز یک قدم محبت آمیز بر می دارند و به جلوتر می روند تا او رام شود. با مادر او هم همینطور باشید مبادا دهان باز کنید و هر چه خشم دارید خالی کنید در صورت این آقا!! پشت سر مادرش و جلوی کسی هم از مادرش غیبت نکنید! می برند حرفهایتان را می گذارند کف دست او. اینطوری شکست خواهید خورد و فقط خودتان را دشمن شاد می کنید. تشکر از همراهیتون.
سارا : باسلام خانم هراتی عزبز من خواب همسرم رو ک 6 ماه ازش جدا هستم وقهرم خونه پدرم رو دیشب دیدم خواب دیدم خودش و دخترش اومدن خونمون توی خواب دلتنگی عجیبی بهش داشتم باش حرف میزنم انگاری ک بش میگم بیا برگردیم اون دودول میگه باشه همونجامن اصلا دور فالگیر رو خط کشدم و فال نمیگیرم یه زن فالگیری بهم زنگ میزنه ک اسمش عجیب بود اسمش روزگار بود بهم میگه اول ک گرفتم واستون دلاتون پیش هم نیس ولی بعد نگاه میکنم جدا نمیشد شوهرت رو با کفالت آزاد میکنن و ...همون موقه شوهرم میگه شب میام وخونتون میمونم شب میام میببنم خودش و دخترش خوابن شوهرم میرم میبینم غرق خواب خوابیده بدون اینکه سراغ منو بگیره توری ک صدای خر و پفش رو میشنیدم نمی دونم این خواب اثر دلتنگی چون من اصلا خوابشو بندرت میبینم یا نشونه ای یا تعبیری داره
فریبا هراتی
: سلام. شما دلتان برای همسرتان تنگ شده و دوست دارید با او آشتی کنید. اما او هنوز عصبانی است و در این که به شما برگردد یا خیر، مردد است. اگر به او تضمین دهید که دیگر اشتباه نمی کنید، حاضر خواهد بود که با شما زندگی کند ولی اگر بخواهید به همین روال، به قهرتان ادامه دهید، او هم خودش را به خواب و بیخیالی می زند. تشکر از همراهیتون.
Shamim : سلام روز بخیر مادرم این خوابم دیدن و اززبان خودشون تعریف کردم: خواب دیدم که ما از در وارد شدیم ،احمد خواب بود .بعد من یک بچه کوچیک که غنداق پیچ شده بود کذاشتم پیش احمد ،تو خواب تکونی خورد. بعد من اونو بوسیدم ،گفتم عزیزم قوربونت برم ،چته ؟گفت مانی حالم بده منو ببر دکتر.گفتم باز قرص خوردی این قرصا برا چیته می خوری؟ بعد پتورو زد کنار که بلند بشه، گفت حالم خرابه منو ببر دکتر من تو خواب نگرانش بودم از خواب بیدار شدم پسرم یک سال ونیم پیش فوت کرد.
مرسی واسه تعبیر
فریبا هراتی
: سلام روحشان شاد. احمد نیاز به حمایت روحی شما دارد و می خواهد که بدانید که او شروعی تازه داشته و بی گناه و پاک شده است ولی در عین حال به خاطر ناراحتی شما فکر او هم ناراحت است. شما باید برای او و آرامش روحی اش خیلی دعا کنید. من نمی دانم دلیل فوت او چیست ولی شاید او از اینکه باعث ناراحتی شما شده بسیار متاسف است به خاطر شما ناراحت است و می خواهد که خیلی او را دعا کنید و حلالش کنید. تشکر از همراهیتون.
مجید : سلام. من تقریبا ۳ ساله که در بیداری به صورت ناخودآگاه خوابهایی را که در گذشته دیده ام (مثلا ۵ سال پیش) در ذهنم تداعی میشود و حسی رو که در اون خواب داشتم بهم وارد میشه.این یاد اوری ناخوداگاه خواب هیچ ربطی به اون زمان و مکان فعلی نداره .
بعضی زمانها این یادآوری ها زیادتر میشه و یه مدت کمتر میشه.
میخواستم ببینم شما علت این موضوع رو میدونید؟ و میتونید کمکی بکنید؟
ممنون از لطف شما.
فریبا هراتی
: سلام. معمولا خوابها زمانی در ذهن انسان تداعی می شوند که مسئله ی مشابهی در جریان باشد و ضمیر ناخودآگاه شما می خواهد به شما یاد آور شود که از تجربیات گذشته تان استفاده کنید. آنوقت به اصطلاح به دلتان می افتد که فلان کار را انجام دهید... جریانی مشابه احتمالا در شرف وقوع است. گاهی هم ذهن شما باز زیادی از اطلاعات و فشار روحی را در خودش ذخیره کرده و شما با کسی راجع به این مسائل صحبت و درددل نکرده اید و مسائل ناتمام و نیمه کاره ای در ذهن شما وجود دارند که هنوز سنگینی این مسائل ذهنتان را تحت فشار قرار می دهد. آنوقت در زمان خواب، بدون اینکه شما بخواهید، ذهنتان برای رهایی از این حجم فشار مغزی و استرس، به صورت غیر ارادی شروع به تجسم و تداعی آن مشکلات می کند تا آنها را تخلیه کند و بیرون بریزد. درست مثل زمانی که شما خسته هستید و یکباره دستتان یا پایتان می پرد! این خستگی با این پرشهای غیر ارادی از بدن شما دفع می شود. ذهن هم با خوابهای غیر ارادی خستگی اش را دفع می کند ( ذهنتان برایتان درددل می کند). سوم اینکه ممکن است مثلا کسی که چند سال پیش با او در ارتباط بوده اید، به شما فکر کند. بدن انسان مثل یک دیش ماهواره تمام امواجی را که به سوی او ساطع می شوند را دریافت می کند و در خواب به نمایش می گذارد. خواب کسی را می بینید که اصلا امروز با او ارتباط ندارید ولی قبلا داشته اید... او به شما فکر می کند یا راجع به شما در بیداری صحبت می کند. تشکر از همراهیتون.