کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب خوراکی و غذا

اگر کسی در خواب دید که از خوردنیهای لذیذ و نوشیدنی های گوارا بهره می برد، خوبی و نیکویی است و خوردنی ها و آشامیدنی های بد طعم و بد مزه دلیل بر غم و اندوه است. خوردن سیر و پیاز نیز تعبیر خوبی ندارد. کسی که در خواب ببیند خوراکیهای خوش طعم می فروشد، خوش سخن و خوش گفتار است و برعکس آن بد سخن و بد گفتار می باشد.

محمد ابن سیرین می گوید: هر خوردنی که بوی خوش دارد به خواب دیدن نیکی است. اگر بوی آن ناخوش بود، دلیل بر شر و بدی کند و سیر و پیاز در خواب، دلیل بر غم و اندوه و تباهی حال بیننده خواب می کند. اگر ببیند که خورش تلخ و ناخوش خورد، دلیل بر درویشی و بیچارگی کند.

ابراهیم کرمانی می گوید: خورش چون به طعم شیرین باشد، دلیل بر خرمی و شادی کند و چون به طعم ترش و ناخوش و تلخ و شور بود، دلیل بر رنج و اندوه کند و فروشنده خوردنی ها به تاویل کسی است که سخنور است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

71 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

elham

elham : سلام خسته نباشيد
خواب ديدم با يك اقايي در بيرون بودم و باهم رفتيم بهترين همبرگر يك ماشين ون هميرگر فروشي و همبرگر خورديم كه خيلي عالي بود مزش

پاسخ
لینک۱۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۹:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما احساس می کنید که از لحاظ احساسی، فیریکی یا فکری مولفه هایی در زندگی تان کم است و از زندگی امروزتان خوشنود نیستید. اگر آن آقا را می شناسید، خوابتان مربوط به رابطه با اوست و اگر او را نمی شناسید، گشایش کار خواهید یافت و هدفتان این است که زندگی تان را سروسامان دهید. موقعیت امروزتان شما را راضی نمی کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۲۶:۳۶
Fatemehd

Fatemehd : سلام،وقتتون بخیر،خواب دیدم که احساس دلتنگی به نامزدم دارم وقبل ازاینکه برم ببینمشون باشوهرخاله م رفتم بستی فروشی ویه بستی قیفی برای نامزدم وبستی کیلویی برای خودم و خانواده خریدیم‌.به نامزدم زنگ زدم که برم ببینمشون گفت سرمیدون وایسادم واسم شخصی به نام قاسم روبردکه قراره بیاددنبالش وبرن مراسم واونجادیجی باشن(درواقعیت دیجی هستن)من گفتم میام دنبالت هم ببینمت هم برسونمت مراسم مخالفت کرد وگفت چرابعضی چیزارومتوجه نمیشی.بعدازاذان ظهردوشنبه خواب دیدم.ممنون ازلطفتون.عذرمیخوام طولانی شد.

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۵۳:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. بستنی هم می تواند به رضایت از عشق و زندگی و خوش شانسی و موفقیت تعبیر شود که در این صورت شما احساس می کنید که از نامزدتان خوشحال تر و خوش شانس تر هستید و هم می تواند به این تعبیر شود که شما نیاز دارید جلوی خشم و عصبانیتتان را بگیرید و سعی کنید که از کوره در نروید چون بسیار عصبانی خواهید شد و باز هم نشان می دهد که شما از او عصبانی تر می شوید. شما می خواهید بیشتر با نامزدتان در ارتباط باشید و او می گوید که قسمت این است که جایی برود و اگر موزیک فراون و پایکوبی در مراسمشان باشد، از چیزی ناراحت خواهند شد. و البته او دوست ندارد که شما پا به پای او ناراحت شوید. در ضمن با توجه به اینکه شغل او دیجی است، نمی توان قطعا گفت که ناراحتی در پیش است چون شما در واقع بازتاب افکارتان راجع به او را در خواب دیده اید. به هر جهت برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۱۲:۰۴
یاسمن

یاسمن : سلام, خواب دیدم عمو م اومده خونمون و با خودش کلی خواربار و کیسه های برنج و انواع خواربار آورده و میده دست داداش و بابام و اونها میزارن تو خونه, منم دراز کشیده بودم و مامانم هم خیلی خوشحال بود. ممنون

پاسخ
لینک۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۵:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. ایده ها و راه های تازه ای برای شما باز می شود، زندگی شما بسیار خوب و غنی خواهد شد و خیالتان راحت می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۴:۱۴
نیلوفر

نیلوفر : با سلام و روز بخیر حضور شما، و تشکر از تعبیر خوابهای قبلیم. خواب دیدم خیلی عادی مثل بقیه سر کلاس بودم یهو استاد ازم پرسید چیز خوراکی تو کیفت چی داری بخورم؟ از تعجب اینکه چرا همچین سوالی ازم پرسیده همینجور متعجب نگاشون میکردم، (آخه همیشه در بیداری برخوردهامون خیلی جدی و رسمی هست) بعدش بیدار شدم،" میخواستم بدونم تعبیر خوابم چیه؟ خیلی ممنونم از شما

پاسخ
لینک۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۱:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. او می خواهد بداند احساس شما و نظر شما نسبت به کلاس او چیست. حس می کنید که خوب درس می دهد و کلاسش پربار است یا خیر. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۵۸:۱۵
 همسفر

همسفر : تشکر

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۲۷:۳۷
 همسفر

همسفر : سلام خانم هراتی عزیز، متاسفانه خیلی در این زمینه حساسم، و از طرفی هم دختر عموی شوهرم که قبلاً رفتار گرم ترب از خود نشان میداد یک هفته پیش به طور ناگهانی با همسرش به خانه ما آمدند برای سر زدن، اما من هم همان لحظه هم احساس سردی ای بین خودم و ایشان کردم برعکس قبلاً که خیلی ظاهراً گرم برخورد میکرد و دایم مرا زیر نظر داشت حتی نسبت به پوششم،

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۳:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : آنها را جدی نگیرید.

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۵۳:۴۳
 همسفر

همسفر : ، با سلام خانم هراتی عزیز، همین اول شرمنده ام و عذر میخوام بابت طولانی شدن خوابم، چون همش یه خواب بود، نشسته بودیم تو خونه مون، بعد من بی حواس و بدون روسری آمدم رو حیاط(البته خانه قدیم پدرم ، مثلا خونه ما بود)آقام امد روی حیاط وناراحت شد که چرا روسری نداری و حجاب، من متوجه وضعیتم شدم و بسیار ناراحت طوری که به صورتم چنگ انداختم که خدا مرگم بدهدر همین حال آقام یه کم حالش بد شد من فکر کردم بیهوش شد اما نشد ولی کسی منو رو ندید،نشست وتکیه داد به دیوار ، و قبلش بهم می‌گفت تو که حساسی در برابر نامحرم چرا خودت بدون روسری آمدی بیرون،بعد انگار پدرم با خواهر و دو تا از برادرام آمدند خونه ما اول ورودشون من حواسم یه جای دیگه بود بعد خیره شدم بنظر خواهر زن بابام بود که آمده بود دیدم نه زن بابامه، بابا رفت سریع نشست ، رفتم با زن بابام روبوسی کردم و رفتم پدرم رو ببوسم که یه مقدار صورتش متمایل به سرخی بود و گفت بابا من بدجور سرما خوردم.ساعت ۱۲ظهربود که پدرم اینا آمده بودند خونه ما به زن بابام گفتم آبگوشت (آب یخنی) با گوشت مرغ محلی درست کنم در زودپز یا عدس پلو چون دیر وقت بود، گفت عدس پلو . ما برنج ها رو سر پنجره گذاشته بودیم یکی از اقوام زن که بسیار شوخ طبع و راحته با نامحرم هم آمده بود و میخواست برنج برداره ازسر پنجره برای درست کردن عدس پلو، مثلا کمک من، وقتی وایستاده بود با یه مقدار فاصله کم، آقای من نشسته بودو بعد من، کارش لفت میداد و هی شوخی میکرد و میخندید، ولی آقام نه شوخی میکرد نه میخندید.من دیدم در این صورت یه مقدار برخورد می‌کنه با آقای من و چون از این رفتارهای این خانم خوشم نمی‌آمد به آقام برای رد گم کنی گفتم بابام تنهاست زشته برو پیشش بنشین بعد من سر جای آقام نشستم آقام بعد ازمن کنار من نشست و انگار محصور شده بودیم و کسی نمی‌توانست بعد آقام بنشینه، بعد من کاری داشتم و انگار خونه ما آپارتمانی شده بود با دامن تا زیر زانو و سر لخت رفتم از پله های طبقه بالا پایین که چیزی بیارم داشتم برمیگشتم طبقه بالا از رو پله ها، همسایه پایینی آقایی بود در خونش رو باز کرد من بالاتر بودم سریع بدوبدو آمدم به طرف در خونه خودم در حالی که ساق های پام روشنتر از حالت عادی بودند و غصه میخوردم کارم اشتباه بود میبایست چادری دورم بیندازنم و اگه همسایه منو میدید چی؟در همین حین صدای جیغ دختر۴ساله ام میامد، با هول و هراس رفتم دیدم (حالا خانه قدیمی پدرم در روستای محل کارش بود) رفته تو باغچه بازی کنه جیغ میزنه و دست به شلوارش میگیره ، دوتا شلوار پوشیده بود ، شلوارش رو کندم یه هزار پای زرد افتاد پایین و رو پای دخترم جای کندش(یه کم صورتی شده بود) دیده میشد، افتادم دنبالش بکشمش یه مقدار تاریک بود ,که باعث نشه دفعه بعد کسی دیگه رو نیش بزنه، آخر بنظرم تبدیل به یه مدل عنکبوت متوسط با پا ی بزرگ کرم رنگ شد، که وقتی روی تکه هیزم کلفتی قرار گرفت با دمپایی زدم و کشتمش افتاد پایین بین کلی مورچه مشکی یه ته جون داشت گفتم الان مورچه ها میخورنش و بابت این موضوع خیالم راحت شد. بعد انگار بیرون بودیم مثل صفی بود که مادر یکی از دوستام نذری میداد اما من توی صف نایستادم و خودشون با چند نفر دیگه گفتند فلانی یعنی من،واینمیسته اینجا تو صف ، می‌ره به جلسه قرآن برسه، بعد آمدم یه کم جلو دختر عموی آقام که قبلاً گفتم.دختر عموی آقام به حالت خشک شده و بدون تکان ایستاده بود و جلوی دهنش بستنی صورتی رنگ بود، من فکر کردم بستنی یخ زده به شکل دختر عموی اقام درست کردند،اما بعد چند دقیقه دیدم خودشه و داره بستنی میخوره، و خواهرش هم که متاهله کنارش بود همون نوع بستنی رو میخورد و صورتش خیلی کوچک شده بود

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۲:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما از شما می خواهد که حرفتان را به کسی نزنید و او از اینکه شما به این موضوع بی توجهی کنید و از پذیرفتن مسئولیت کارهایتان طفره بروید ناراحت می شود. پدر شما احساس می کند که رابطه اش با خانمش کمی سرد شده و شما از خانمش ناراحت هستید. شما از این می ترسید که در زندگی تان اشتباه کنید و مراقبید که کسی به همسرتان چشم نداشته باشد. شما باید از افکار منفی دست بکشید چون به ترسهایتان اجازه می دهید که جلوی پیشرفت شما و دخترتان را بگیرد و زیاده از حد مراقب دخترتان هستید. دختر عموی شوهرتان هم روابطش با شما سرد است و سعی می کند که ظاهری مهربان از خودش نشان دهد. و خواهر او در زندگی شما هیچ نقشی نخواهد داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۴:۳۳
مبینا

مبینا : سلام خانوم هراتی عزیز به عنوان اخرین سوال میخوام درباره ی تعبیر خوابم ازتون بپرسم ممنون میشم جواب بدید قبلا پرسیده شده بود ،تعبیر خوابم میتونه رسیدن به خواسته هام باشه یعنی میگم تعبیر دیگری دارد ممنون به خاطر سایت خوبتون

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۰۴:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : دوست عزیز شما در تعبیر خواب آبنبات خوابتان را یادداشت کرده بودید الان در تعبیر خواب خوراکی راجع به آن می پرسید!!! این کار خلاف مقررات سایت است و بنده کلی گشته ام تا خواب شما را پیدا کنم. مضافا به اینکه هر سه کامنت طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام قبول کردید برابر یک خواب از حق خوابهای شما کسر می کند و این سومین کامنت شماست!. بنده قبلا هم خدمتتان عرض کردم که آبنبات رسیدن شما به خواسته هایتان است و اینکه شیرینکام یا ثروتمند می شوید و اگر خواسته ی شما ازدواج است ازدواج می کنید من متوجه نمی شوم که با وجودی که قبلا هم این سوال را پرسیده بودید چرا باز همان سوال را تکرار کردید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۴:۲۰
Sara

Sara : اینو یادم رفت بگم اون اقا که خیلی منو اذیت کرد بعد از تموم شدن بستنی اش یه سیگار روشن کرد و داشت سیگار میکشید

پاسخ
لینک۲۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۰۶:۱۲
Sara

Sara : سلام ممنون از زحمات شما
من خواب دیدم با پدر و برادر و خواهرم و دخترعمه ام گفتیم بریم بستنی بخوریم، سفارش که دادیم دیدم یه اقایی (که قبلا توی واقعیت خیلی منو اذیت کرده و باعث اخراج من از کار شد) با منشی و چندتا کارمنداش هم اومدن اونجا که بستنی بخورن منو که دید اومد خودش رو بمن مالید و از کنارم رد شد من خیلی عصبانی شدم و به خواهرم گفتم از اونجا بریم وقتی سفارشمون اماده شد برگردیم، رفتیم توی مغازه خواهرم که نزدیک بستنی فروشی بود من از دور میدیدم که اون اقا و کارمنداش نشستن و دارن بستنی میخورن، پدرم و داداشم هم بستنی شون رو گرفتن و خوردن، گفتم حتما سفارش ماهم اماده است که پدرم اومد توی مغازه و گفت بستنی فروشی مغازه رو بست من گفتم الان غروبه چرا باید ببنده و خیلی عصبانی شدم گفتم میرم از یه جای دیگه بستنی میگیرم ولی بستنی اون مغازه از بقیه خوشمزه تر بود و ناراحت بودم

پاسخ
لینک۲۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۵۶:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید به خوش شانسی و خوشی، رضایت در زندگی و عشق برسید و لازم دارید تا خونسرد باشید و به اعصابتان کنترل داشته باشید و اجازه ندهید که زود از کوره در بروید. کسی که شما را آزار داده شرایط خوشگذرانی را به ظاهر دارد ولی روح او مریض است و مترصد است که شما را آزار دهد . این کلنجار رفتن او با خودش از بیماری اعصاب او خبر می دهد و سیگاری که می کشید یعنی مرتب دارد حرص می خورد هر چند که مرفه است و می تواندخوش باشد. شما اما از عصبانیت اجتناب می کنید و دور می شوید. هر چند که امروز بساط خوشی برای شما هنوز فراهم نشده و رضایت زیادی از زندگی نداشته اید اما همین که اجازه نمی دهید دیگران با اعصابتان بازی کنند خودش نصف خوشی هاست!! شرایط شما از او بهتر است. او روحش مریض است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۱:۵۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.