تعبیر خواب خون
اگر کسی در خواب ببیند که از ضربه ای، از بدن او خون جاری شد، خسران و زیان مالی می بیند ولی اجر معنوی دارد. اگر کسی روی بدن خود زخمی دید که از آنها خون جاری می شود، به اندوه دچار می شود ولی اگر کسی بدون زخم، دید که از نقطه ای، بخصوی روی شکم او، خون جاری می شود، آدمی رشوه گیر و حرام خوار است و اگر کسی دید لباسها و بدن او آلوده خون است، مالی از راه حرام به دست می آورد و خون خوردن در خواب، خوردن مال حرام است.
به هر حال دیدن خون در خواب ابتلا به گناه و آلودگی است. به خصوص اگر ببینیم که دست و پایمان یا لباسهایمان به خون آلوده شده است. اگر ببینیم که از دهان و دندانمان خون می آید، از طرف همسر و فرزندان و دیگر افراد خانواده خود، متضرر می شویم. اگر در خواب ببینیم از بینی ما خون می آید، تعبیرش گرفتاری های اجتماعی است که با آبروی ما سرو کار دارد و اگر ببینیم از بدنمان خون می رود، گرفتار غم و اندوه می شویم.
چنانچه ببینیم از چشممان خون روان است یا حتی نم خون زده است، از جهت فرزندان مبتلا و غصه دار می گردیم. اگر ببینیم در دعوا زخمی شدیم و جایی از بدنمان خون می آید، مردم درباره ما بد خواهند گفت و اگر دیگری به سبب ما خون آلود شود، غمی بین ما و دیگران به وجود می آید.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که بی جراحت خون از تن او آمد، دلیل که اگر رشوه ستاننده بود، رشوه ستاند. اگر نه، او را زیان رسد. اگر ببیند که بر تن وی جراحت ها بود و از آن جراحت ها خون می رفت، دلیل است او را زیان و غم و اندوه رسد. اگر ببیند کسی او را به شمشیر بزد و خون روان شد، دلیل که بر وی زبان خلق دراز گردد و برای او در آن ثواب است. اگر ببیند از جایگاهی که زخم است خون بیرون آمد و جامه و تن او آلوده شد، مالی است که به حرام حاصل کند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که خون می خورد، دلیل است مال حرام خورد یا خون ناحق کند. اگر اندامی از اندامهای او بریده شد، چنانکه آن اندام از وی جدا شد، دلیل است زننده زخم سفر کند. اگر ببیند که در تن او سوراخی بود که از آن سوراخ خون روان شد و جامه او را آلوده کرد، دلیل که او را به قدر آن مالی حرام رسد. اگر ببیند که خون از زخم و جراحت نیامد و آن جراحت تازه بود، دلیل که درمال او نقصان آید، یا از کسی سخنی سخت شنود و او را در آن ثواب است، زیرا که خون بر گناه باشد که از تن او بیرون آمد.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که درجائی درخون افتاد، دلیل است به خون ناحق مبتلا شود. اگر ببیند که در شهری یا کوچه ای خون می رفت، دلیل کند که در آن موضع خون بسیار ریخته گردد.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند که خون بسیار از بینی او بیرون آمد و ضعیف نشد، دلیل کند بر یافتن مال حرام، خاصه که جامه او به خون آلوده گردد. اگر ببیند که خون اندک فرود آمد و قوت او ضعیف شد و جامه آلوده نشد، دلیل است که درویش گردد و مالش را نقصان افتد. اگر ببیند که قوت بر تن او آمد، دلیل بر یافتن مال حرام کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
sami mt : سلام خانم هراتی عزیز ، عصر بخیر ، پریشب خواب دیدم که خوابیده بودم و پریود شدم وقتی بیدار شدم دیدم لبه فرش کمی خونی شده و من نگران بودم که چجوری فرش و تمیز کنم تو ذهنم دو راه بود که یا لبه فرش رو داخل یه لگن آب بشورم و یا کار دیگه باید بکنم .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از غم فارغ خواهید شد و مشکلاتتان حل می شود. پس جوری رفتار نکنید که تاثیر منفی این روزهایی که سختی کشیده اید، در زمینه ی زندگی تان باقی بماند. باید سعی کنید که با مثبت اندیشی نسبت به آینده، همه ی خاطرات تلخ قدیمی را بشورید برود. تشکر از همراهیتون.
ALI : سلام وقت بخیر
خواب دیدم یکی از همکاران سابقم که به شرکتی دیگر رفته است(ایشان جوان هستند ولی فرد مومن در حد پرداخت خمس و زکات است و مهندس است و اصلا مغازه دار و فروشنده نیست). عمده فروش لباس است کت و پیراهن های زیادی دارد.یک کت آبی خیلی خوش رنگ در بین کت ها دیدم که راه راه یا چهارخانه خیلی ریز داشت بود .ترکیبی از آبی و سفید.در عالم واقع هیچ وقت چنین رنگی را نمی خرم و رنگ های سنگین می پوشم.با خودم گفتم آخر ماه به مشکل می خورم پول کم می اورم ولی فایده نداشت کت را پسندیده بودم.همون موقع پوشیدم. قیمت را 120 هزار تومان بهم داد.می دانستم قیمت خیلی مناسبی بهم داد(شاید خرید به خرید) .کت خیلی بهم می امد و خوشحال بودم.یک پیراهن هم ست این کت دیدم خواستم بردارم که دیدم دوستم (عمده فروش)داده به یک فروشنده دیگر(خرده فروش).خیلی سر دوستم داد و بیدا کردم و ناراحت بودم چرا به من نداده.دوستم خیلی آرام بود و می فهمیدیم می گوید صبر کن دوباره از این بار و پیراهنم می اوریم.فکر کردم بروم گران تر ولی از خرده بخرم یا منتظر باشم دوستم دوباره از این بار و جنس بیاورد.همزمان در کنار این خواب خواهرم خانه اش را عوض کرده و از یک آپارتمان نسبتا ارام به آپارتمان پر واحد و شلوغ رفته بود .در بین طبقات دنبال راه خروج بودم و در همین حین در طبقات مختلف سرویس های بهداشتی عمومی را می دیدیم و نرده های که طبقات را از هم جدا کرده بودو بین طبقات اجازه عبور و مرور نمی داد. ناآگاه خودم را جلوی شیر آب دیدم ولی دستشویی ساختمان جدید خواهرم مثل آبخوری مدارس بود سیمانی نه دستشویی خانه. یکی از دختر عمه هام هم آنجا بود.(در وعالم واقع ۱۰ سال بزرگتر از من و صاحب خانواده هستند)از بینی ام خون می امد با چشم نمی دیدم ولی سعی می کردم با آب آن را تمیز کنم.دختر عمه می گفت چرا دکتر نمی روی شاید سرطان خون گرفته ای؟ در همین خانه همان دوستم هم که کت را 120 هزار تومان به من داد دنبال پول مهریه خواهرم بود.(بعد از خواب و الان هم نمی دانم چرا باید دوستم مهریه خواهرم را از خود خواهرم و شوهرش بگیرد.در واقع خواهرم باید مهریه زا از شوهرش بگیرد نه دوست من از خواهرم و شوهرش)به داماد و خواهرم گفت پول مهریت را چه جوری می دهی .هر دو (خواهرم و شوهرش) گفتند قسطی می ریزیم به حسابش ماهیانه.به دوستم گفتم پول کت را هم همراه قسط مهریه می دهم خواهرم به حسابت بریزد(120 هزار تومان را).
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همکار سابق شما در به وجود آوردن امکانات رفاهی برای دیگران و فراهم آوردن شرایطی که آنها بتوانند از خودشان و خانواده شان حمایت کنند، به صورت کلی فعالیت می کند و خیلی ها از رفتار او یاد می گیرند. شما سعی می کنید که با حفظ ضوابط و قوانینی که از روی خوشبینی و مثبت نگری و نیز از روی فداکاری و گذشت و آرامش و خردمندی است، از خانواده تان حمایت کنید. در واقع این نصایح او به شماست. شما به این طریق می توانید به قدرت معنوی و کمال الهی برسید. اینطوری شما حامی دیگران خواهید بود و شخصیت حمایتگرایانه و خوشبین را می پسندید. شما می خواهید رفتارتان همیشه اینطور باشد و شما را به عنوان خردمند و فداکار و ازخود گذشته بشناسند. خواهر شما افکار تازه ای در سرش است که می خواهد عملیشان کند یا شرایط روحی او عوض خواهد شد و فکرش شلوغ می شود. همه مردم مشکلات دارند و به خاطر محدودیت هایی که دارند نمی توانند در کار هم دخالت کنند و هر کسی سرش به مشکلات خودش گرم است. خواهر شما با مشکلاتی مواجه است. شما به خاطر او با استرسی مواجه هستید و عقلتان قد نمی دهد که باید چه کار کنید. دختر عمه شما می خواهد که شما برای رفع بدبینی و خود مقصر پنداری تان و همینطور اینکه به همه چیز گیر می دهید و مسائل را برای خودتان بزرگ می کنید، دعا کنید. دختر عمه شما در خوابتان می تواند اشاره به رفع مشکلات شما از طریق شخصیت اصیل شما داشته باشد). دوست شما امیدوار است که بتواند کاری کند که خواهرتان بتواند مهریه اش را بگیرد و به خاطر این کار خواهرتان باید به دیگران کمک کند و کارهای خیر خواهانه انجام دهد و صدقه دهد تا خداوند هم گشایشی در کار او به وجود بیاورد. اگر در عالم واقعیت خواهرتان می خواهد مهریه اش را بگیرد شما باید نذر کنید ماهیانه مقداری به اندازه ی وسعتان به فقرا کمک کنید. از طریق دوستتان که این پولها را جمع می کند و به نیازمندان می رساند. اگر هم در واقعیت خواهرتان و شوهرش اختلافی ندارند که بخواهند مهریه بگیرند و بدهند، برای حل مشکلی که در زندگی خواهرتان وجود دارد و گشایش کارش او باید نذر کند که ماهیانه مبلغی به فقرا کمک کند. اگر او وسعش نمی رسد که اینکار را بکند شما جای او باید اینکار را برایش بکنید. تشکر از همراهیتون.
Ommolbanin : سلام
شهره هستم
خواب دیدم دارم دوش می گیرم و آب به قدری زیاده که تمام تنم زیر آب هست و من شفافیت آب رو روی بدنم می بینم همینطور که دارم خودم رو می شورم و سرم به سمت پایینه متوجه لخته های خون زیادی میشم که از بدن ( قسمت تناسلی ) من خارج میشه با خودم می گم «آخی پریود شدم پس کمردردم برای پریودی بود» کاملا لخته های روشن خون رو میدیدم و با آب زیاد شسته میشد و می رفت، ساعت ۴:۴۰ بیدار شدم .(درضمن من دوسالی هست که یایسه شدم و تقریبا هر هفت ماه پریود میشم الان ده ماه میشه که این اتفاق نیفتاد و این روزها کمرم کمی درد می گیره و همش فکر می کنم درد پریودی هستم.
متشکرم
فریبا هراتی
: سلام. انرژی مثبت زیادی به زندگی شما راه می یابد. شما ناراحتی ها و نگرانی هایتان را می شویید می رود و شروعی تازه خواهید داشت. انرژی منفی زیادی از وجود شما دفع خواهد شد و از غم فارغ خواهید شد. آرامش شما شروع می شود و زمانهای سخت شما تمام خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
حسین ب : سلام خواب دیدم لباس سفید تنم بود خون از دماغم میاد ولباسمو خونی میکنه
فریبا هراتی
: سلام. شما رفتاری با کرامت و صلح طلب و بی گناه دارید ولی مسئله ای فکرتان را ناراحت می کند و شخصیت شما مورد حمله قرار می گیرد و از این جهت، شما هم رفتاری حاکی از استرس و نگرانی از خودتان بروز می دهید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام.دختر مجردم.خواب دیدم رفتم خونه دوستم.و اونجا خونشون تبدیل به جای دیگه ای شده بود خیلی قدیمی و داغون و کثیف انگار انباری بود، و باباش و دوستای باباش هم اونجا بودن و من گرفتم خوابیدم و وقتی بیدار شدم فهمیدم بابای دوستم و دوستاش بمن از مقعد تجاوز کردن و همشون یبار استفاده کردن و مقعدم دورش یکم خونی شده بود و من توی خواب هیچی متوجه نشده بودم و میگفتم منکه خوابم سبکه چطور بیدار نشدم تو اون موقعیت، و گریه میکردمو نگران بودم و میگفتم چرا اینکارو کردید اگه من ایدز بگیرم چی اگه بکارتم پاره شده باشه چی و دلم بحال خودم خیلی میسوخت.و یه صحنه دیدم که دارم اندام تناسلیمو که لخت بود رو از نزدیک بررسی میکنم دور مقعدم کمی خون خشک شده بود و داشتم به فاصله ی بین مقعد و واژنم نگاه میکردم که امکان داشته جای دیگه هم اشتباه تجاوز کرده باشن و میگفتم نه فکر نکنم از واژن کاری کرده باشن چون فاصله داره.و اونا عین خیالشون نبود و یکی از همون دوستای بابای دوستم میگفت تهران ازین کارا زیاد میکنن میرن یجایی کسی رو کرایه میکنن و بعد دوباره میرن میگن ما همون آدم قبلی رو میخوایم! در واقعیت همین پدر دوستم خیلی روی دوستم حساسه،نگران شدم که شاید در ارتباط با تفریحایی که با دوستم میکنیم و در ارتباطایی که برای آشنایی با جنس مخالف برقرار میکنیم مشکلی پیش میاد.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. ذهن دوستتان بسیار مشوش و فکرش خراب است. پدر او و دوستان پدرش همگی به زن ها زور می گویند و می خواهند به بهانه ی حمایت از آنها نظراتشان را به ایشان تحمیل کنند و اجازه ی آزادی به دوستتان را نمی دهند. شما به خاطر این مسئله احساس استرس می کنید و دلتان نمی خواهد که جای دوستتان باشید و به شما زور بگویند. اگر ایشان شخصیت هایی متعصب و مذهبی دارند همان تعبیر اول که عرض کردم درست است و اگر برعکس شخصیت هایی بی دین دارند ممکن است در واقع دوستتان احساس کند که به او نظر بد دارند و از این جهت فکرش ناراحت است. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام روزتون بخیر نزدیک سحر بود که خواب دیدم منو فرزندانم و همسرم و برادرم و شوهر خواهرم و خواهرم در یک جایی که آشنا نبود هستیم و من با ۶نفر افراد نا آشنا و عجیب سوار یک قطاری شدم که ۶نفره است وقتی قطار حرکت کرد من شروع کردم یکی یکی این افراد رو از قطار پرت کردم بیرون فقط یکیشون موند که اونم با خنجر زخمیش کردم طوری که دیدم داره خونش میریزه بعدقطار ایستاد و من واون فرد پیاده شدیم به خواهرم گفتم بکشش این دید که من همه رو کشتم نباید زنده بمونه اما خواهرمم چند ضربه زد ولی اون فرد نمرد و از پایش یشتر خون جاری شد من پسرم کشیدم سمت خودم گفتم به تو نخوره خون اون فرد بعداون از پله ها داشت میرفت پایین و همه جارو با خونش کثیف میکرد من به این فکر میکردم که چطور جای این خونها رو پاک کنم الان همه میفهمن که من قاتل بودم.بعد خواهر زادم دیدم که یک نامه نوشته به یک جایی راجع به عشق امام حسین داشت به من میگفت آنا من الحسین دیگه اون معنی رو نمیده انا من الحسین یعنی حسین جان خدا حافظ ببخشید میشه زود تعبیر خوابم بگین.ممنونم و سپاسگذار
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما باطل است. 24 ماه خوابها برعکس است و شما نمی توانید اینقدر گناهکار باشید که خشمتان را سر مردم خالی کنید و باعث بدبختی کسی شوید. محتوی خوابتان مشخصا گویای این است که خوابتان باطل است. مگر اینکه شما واقعا شخصیتی بی رحم و بی انصاف داشته باشید که مردم را از زندگی شان فلج کرده و به اسم امام حسین ع و پیروی از او دست به فعل حرام بزنید. تشکر از همراهیتون.
Mahpishoni : خانم هراتی عزیز در رابطه با فرمایشتان که فرمودید دو تعبیر می تونه داشته باشه.
من این خواب رو چندسال قبل از اینکه خواستگارم به خواستگاریم بیاید دیدم. و بعد از حدود چند سال که از این خواب گذشت این آقا به خواستگاری من اومد ما نامزد شدیم و نامزدی بهم خورد.
سپاس
فریبا هراتی
: هر دو تعبیر همزمان مصداق داشته.
Mahpishoni : سلام خدمت خانم هراتی عزیز و بزرگوار.
من چندین وقت پیش خواب دیدم که من لخت هستم و خواستگارم هم لخت است من روی زمین دراز کشیدم اون هم روی من دراز کشیده بود و جلوی بازوی سمت چپم توی دهنش بود و داشت خون می خورد و من سکوت کرده بودم و بی تحرک بودم و چیزی نمی گفتم.
البته هیچ سکسی بین ما اتفاق نیفتاد.
و هیچ حرفی هم با هم نزدیم.
سپاس از تعبیرتون.
فریبا هراتی
: سلام. این خواب 2 تعبیر متفاوت منوط به احساس و ارتباط شما با هم می تواند داشته باشد. اول اینکه دست سمت چپ شما به ارتباط احساسی شما با خواستگارتان اشاره می کند که او و شما در حالی که سعی می کرده اید که همه ی خصوصیات خودتان را با هم به صورتی رک و بی پرده در میان بگذارید، ولی او مترصد بوده که از شما و احساستان به او سو استفاده کند و یا اینکه او موجب وارد شدن استرس به شما می شده. تعبیر دیگر این است که شما احساس خودتان را به او می گفته اید و پیش او تخلیه ی احساسی یا ابراز به بیان نگرانی هایتان می کرده اید و او به درددل شما گوش می داده و برایتان غصه می خورده است. تشکر از همراهیتون.
Shahrzad : باسلام.من خواب دیدم رفتم پیش دکتر و روی تخت دراز کشیدم.احساس کردم حامله هستم و بچم داره سقط میشه ازم خون اومد ولی کم.به دکتر گفتم نزدیکی داشتم.و درد زیر شکم کمی هم داشتم ولی به مرور حالم بهتر شد و خون قطع شد.
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر مسئله ای نگران هستید و فکر می کنید که شاید نتوانید کارتان را با موفقیت به پیش ببرید. کارهای شما آنطور که دوست دارید پیش نمی رود و یک جای کارتان اشتباهی انجام داده اید که الان به خاطرش نگرانید. عصبانی شده اید یا تحت استرس شدید قرار گرفته اید ولی کم کم قادر خواهید بود که کارتان را به خوبی انجام دهید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خواب دیدم مادرم بهم زنگ زد و گفت پشت درتون میوه گذاشتم بردار در راهرو و باز کردم دیدم یه عالمه خربزه سبز بزرگ و کوچیک و چندتا خوشه انگور و پرتقال و سیب ریخته اونجا همسرم و صدا زدم میوه هارو جمع کنیم بریزیم تو ظرفش بچم خواب بود یه خانمی که همسایه مون بود و من نمیشناختم اومد کمک موقع جمع کردن انگار همسرم تبدیل به پدرم شده بود اصرار داشت همه رو تو ظرف بچینیم من با ناراحتی گفتم تو یه جعبه بریز من سریع خالی میکنم کمی داد زد گوشی مامانم هنوز دستم بود گفتم کاش نشنیده باشه احساس میکردم همسرم بوده که داد زده بعد دیدم پدرم با اون خانوم گرم گرفته بود و ناراحت شدم اون خانوم گفت نمیخواید اینجاهارو تزیین کنید همسایه بغل کلی واسه تولد پیامبر تزیین کرده در ضمن مجتمع هم وسایل تزیین رایگان گذاشته اینجا من رفتم خونه بغل دیدم خیلی خوشگل درست شده ولی یه دکتر و دستیارش اونجا بودن که از همه نمونه میگرفتن یه دستگاه خاصی داشتن به من دادن گفتن از بچتون هم نمونه گرفتیم من برگشتم رفتم دستشویی گوشم خیلی میخارید اون و کردم تو گوش چپم بیرون آوردم دیدم خونیه بعد کردم تو گوش راستم یه تیکه سیاه در اومد بعد یه دفعه یه لخته خون خشک شده مایل به سیاه بالا آوردم (انگار چندبار تکرار شده بود) بعد برگشتم تو اتاق دیدم کلی تزیین شده و پسرم یه عالمه اسباب بازی های شیک و چندتا ماشین و موتور و عروسک بچگونه داره با یه تخت سه طبقه جدید که روی طبقه سوم با مادر شوهرم خوابیده گفتم این از کجا اومده گفت اینایی که اومدن ازش نمونه گرفتن از بیمارستان بهش دادن گفتم اینجا همیشه چیزای خوب میده بعد یدفعه تخت تکون خورد و من خودم و کنترل کردم پسرم و بغل کردم اومدم پایین همسرم موند فقط میگفت مواظبش باش ما رفتیم بیرون دیدیدم بارون شدید گرفته و قراره زلزله باشه ماشینا آماده باش داشتن راه میفتادن ما روی طبقه سوم یه سکوی سه طبقه بودیم یه ماشین آتش نشانی هم اومد جلومون یدفعه زمین لرزید و طبقه سوم افتاد رو زمین اما منو پسرم و هیچ کس آسیبی ندید بعد که بلند شدیم من رفتم صلوات شمارم و که از دستم افتاده بود از زیر ساختمون بردارم که بچم گفت مامان داری برمیداری یه صلوات هم بفرست ومن فرستاد. میبخشید طولانی شد.
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما امیدوار است که شما زندگی خوبی داشته باشید و سلامت و ثروت و خوشبختی به زندگی تان راه یابد. او همه جوره برایتان آرزوهای خوب دارد. همسر شما می خواهد از شما حمایت کند ولی شخصیتی رهبرمآبانه و مسلط به خودش می گیرد و مدعی است که عقلانیت بیشتری نسبت به شما در انجام کارها دارد. او سعی می کند که به ثروت برسد و زیاد کار می کند و شما از کارکردن و فعالیت زیاد او سوءبرداشت می کنید و فکر می کنید که به شما توجه نمی کند و اهمیت نمی دهد. شما سعی می کنید که زندگی تان را خوب کنید و احساس می کنید که چیزی در زندگی تان کم است و روحتان را آزار می دهد ولی خدا با شماست و شما نباید ناامید و ناراحت باشید. شما از نظر احساسی تحت فشار هستید و نیاز به راهنمایی و کمک دیگران دارید ولی از شنیدن نصیحت سرباز می زنیدو نصیحت پذیر نیستید! بعضی وقتها نصایح را از این گوش می شنوید و از آن گوش در می کنید و خودتان را به کری می زنید. اما نگرانی های شما دفع خواهد شد و استرس از وجودتان خارج می شود. شما می خواهید که فرزندتان در امنیت باشد و دیدگاههای متفاوتی راجع به تربیت و رفاه او با شما مطرح می شود. مادر شوهرتان حرفش روی حرف شما و همسرتان سر است و شما از این بابت ناراحتید که مجبورید به نصایح او گوش کنید. شما شدیدا احساساتی می شوید و زندگی تان را تحت تاثیر بالا پایین های زندگی به خودتان تلخ می کنید. در نهایت مادر همسرتان از اینکه نظرات خودش را به شما تحمیل کند دست خواهد کشید. شما خدا را به خاطر رضایتتان از زندگی شکر خواهید کرد هر چند که مدتی به خاطر عصبانیت در اینکار کوتاهی کرده اید. تشکر از همراهیتون.