تعبیر خواب دختر
اگر کسی به خواب ببیند که صاحب فرزند دختری شده یا اینکه به او دختری دادند که بزرگ کند، تاویلش این است که باب رحمت خداوند به روی او گشوده شده و به برکت و ثروت بسیار خواهد رسید. اگر کسی ببیند در میان فرزندان خود دختری دارد ولی در بیداری چنان دختری را نداشته باشد، به نعمت و برکت می رسد و اگر در واقعیت دختری دارد ولی آن که در خواب دید نیست، بخت دخترش بزرگ و طالعش نیکوست.
اگر کسی دید با دختری ازدواج کرده و قبلا هم ازدواج نکرده باشد، عاشق می شود و زن می گیرد و اگر زن دارد، به ثروت هنگفتی خواهد رسید. اگر دختری چیزی به شما داد، سود می برید و اگر چیزی از شما گرفت زیان می کنید. اگر دختری زیبا را به خواب ببینید، بخت شما زیبا خواهد بود و اگر زشت بود کسالت می یابید و غمگین می شوید. اگر در خواب دختر زیبایی را دیدید که شما را به کاری ناپسند دعوت کرد، او شیطان است و اگر نپذیرید به خیر و صلاح می رسید.
محمد ابن سیرین می گوید: دختر به خواب دیدن، دلیل بر شادی و فرح دنیا باشد. اگر ببیند او را دختری آمد، یا کسی دختری به وی بخشید، دلیل که او را بر قدر جمال دختر خرمی و برکت و نعمت است. اگر ببیند که دختر او بمرد، تاویلش به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند دختری به کسی داد، دلیل که از او خرمی بدان کس رسد. اگر ببیند دختر او ناقص است، دلیل بر غم و اندیشه و نقصان احوال او کند. اگر ببیند که دختری برگرفته و می برد، دلیل است که خیر و نعمت به او رسد. اگر ببیند که او دختری شده بود، دلیل بر غم و اندوه کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
amir por : ببخشین اینجا مینویسم اینو یادم رفت دیشبم دیدم خواستم یه ورق رو برش دارم و برش گردانم بهم یکی گفت این ورش خیلی عالی و بچرخونی به پشت ورق خیلی بده و من هم دست نزدم همونجوری گذاشتمش رو میز که بود .اینا هر چقد هزینه باشه تقدیم میکنم شما تعبر کنید برام ممنون ازتون همیشه تعیبراتون علی بوده
فریبا هراتی
: سلام مجدد. تعبیر خوابتان این است که شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید ولی نباید به گذشته برگردید و نباید اشتباهات گذشته را تکرار کنید. تشکر از محبت و همراهیتون
amir por : سلام خانم هراتی در مورد خوابم دو تا سوال پرسیده بودین اول سکسی نبود این بود حرفم که مابینمون سکسی اتفاق نی افتاد اتفاقا بسیار زیبا هم بودم من پشت گردنش دیدم که موهاش انگار زده باشه و مو مابین گوشت گیره کرده باشه و بخواد رشد کنه خیلی هم تو خواب شیفتش بودم اونم منو ول نمیکرد و بعدشم دختر عمومی بنده متاهل هستم از یک سال به این ور فقط یه دوست خانم داشتم که به شدت با شخصیتش با ابروش با حیثیتش کلا سکیه یه پولش کردم و دلشو شکستم البته بخاطر خودش انجام دادم وعلا سوای این خانم من با هیچ خانمی برخورد بدی نداشتم کلا سوالم این بود اینو هم جواب بدید ممنون میشم
و خواب احضاریه دادگاه دیدن تو خواب چه معنی داره ممنون من دیدم بهم احضاریه اومده ترسیدم تو خواب که ازم شکایت کنن
فریبا هراتی
: سلام. شما در صورتی که با چنین کسی در زندگی تان آشنا شوید و ازدواج کنید، همیشه برای هم می مانید و او همه را به خاطر شما کنار می زند و حواسش به شما جمع است. اگر چنین کسی در بیداری وجود ندارد، دیدن دختر عموی متاهلتان در خوابتان در واقع به شما گوشزد می کند که شما باید با کسی ازدواج کنید که علاوه بر خصوصیاتی که عرض کردم هم فرهنگ شما باشد ( شما را درک کند. از یک سنت باشید و اختلافی با هم نداشته باشید). شما نگران هستید که همسر او از شما شکایت کند و این در ذهنتان باقی مانده و بازتاب افکارتان به خوابتان کشیده شد. تشکر از همراهیتون
amir por : خانم هراتی ارجمند اگر خوابن تو یع متن یک خوابی جا نگرفت و دو خواب حساب میشه تعیبر بفرمانید و بهم اعلان کنیو که شارژ کنم بنده که مشاری ثابت هستن ممنوت
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. لازم نیست خوابتان فقط یک حق خواب لازم داشت.در نوبت هستید.
amir por : با سلام پریروز بعد از اذان که صبح روشن شده بود دیدم تو خونه قدیمیمون هستم مادرم و دختر عموم هم هستن خوابیدیم زیر لحاف یهو کنار یه دختر خانم زیبا و با کمالات دراز کشیدن بعد یکم باهاشون حرف زدم این خانم کشوندم تو بغلم اصلا سکسی نبود ولی هم آغوشی و بوس بسیار زیبا اصلا احساس کردم عاشقش شدم تو خواب بعد مادرم اینا بلند شدم و من هنوز داشتم تو بغلم با دختر حرف میزدم در کل یادم نیست بیدار شدم یا دنبالش دیدم که تو دستم یاقوت سبز رنگی هست بسیار گرانبها یه تیکه کوچلوش شکسته به مادرم میگم گمش کردی این چنده میلیارد می لرزد بعد پیدا شد و کامل شد یاقوت یا زمرد یادم نیست سبز رنگ بسیار زیبا بعد رفتم بیرون انگار دوتا شیر داشتم شیر بزرک ولی رامم بودن اهلی اومدن کنارم بازی کردن
فریبا هراتی
: سلام. شما به این فکر می کنید که مطابق با سنت های خانوادگی تان، با کسی ازدواج کنید که هم فرهنگ شما باشد و به باورهای شما ایمان داشته باشد. کسی که با شما از یک ریشه و طرز فکر باشد. شاید این شخص خیلی زیبا و سکسی نباشد ولی شما به شدت به او وابسته خواهید شد چون احساس محبت و عشق و صداقت واقعی را به شما ابراز خواهد کرد. کسی در زندگی شما هست ( شاید دختر عمویتان) که باید سر صحبت را با او باز کنید. قدرش را بدانید هر چند که تا حالا کمی به احساسات او لطمه زده اید و دلش را شکسته اید ولی او با ارزش و قیمتی است. شما به مادرتان ( یا به خرد و عقلانیت تان ) رجوع می کنید تا او را برایتان خواستگاری کند. شما و او هر دو شجاع و با جربزه، مهربان و خویشتندار و عاقل و قوی و مسلط بر زندگی تان خواهید بود و او کاملا مطیع و رام شماست. انشالله خوشبخت باشید. تشکر از همراهیتون
Eli : سلام خانم هراتی دیشب بعد ادان ونمازصبح خواب دیدم که تو پذیرایی خانه ام روی مبل خوابیده ام و نصفه شب است یک دختر جوان حدود ۲۰ ساله وارد خانه ام شد و رفت تو اتاق خوابم و همش داشت با موبایلش حرف میزد صدایش نمیگذاشت بخوابم چندبار صدا کردم که ساکت شودولی اهمیتی نداداومدتو پذیرایی و رفت تو آشپزخانه من رفتم پیشش و گفتم تو کی هستی؟اورفت تو اتاق خواب و روی تخت نشست و بی توجه به من حرف میزد موبایلش را ازش گرفتم و گفتم از خونه من برو بیرون مگه پدرومادرنداری؟گفت نه ندارم بعدبا تلفن خانه با مردی شروع به صحبت کرد من دوباره اعتراض کردم که اگه بخوام کسی رو نگه دارم یه بچه میارم و برو بیرون ولی او بی تفاوت و کلافه رفتار میکرد و من کمی ترسیده بودم با خودم فکر کردم بگذارم صبح بشه بعد سروصدا کنم همسایه کمکم کنه.من تنها و مجرد هستم و پدرومادرم فوت کردند
فریبا هراتی
: سلام. روح پدر و مادرتان شاد. اگر شما مشکلات مالی دارید، این مشکلات تمام خواهند شد و اگر احساس تنهایی می کنید، این تنهایی ها تمام خواهند شد. شما نیاز به حمایت و پشتیبانی دارید و باید ارتباطاتتان را با دیگران تقویت کنید. باید با نشاط تر باشید و انشالله دنیا به شما رو می آورد و روزهای بهتری را در زندگی تان تجربه خواهید کرد. همینطور گشایش کار خواهید یافت و اوضاع به نفعتان به پیش می رود. تشکر از همراهیتون.
Hesam : سلام خانم هراتی وقتتون بخیر
دیشب منو یه خانمی که بهم دیگه علاقه داشتیم بینمشون بحث و جدال میشه و بینمشون هر چی که بود تموم میشه بعد همون شبش خواب میبینم که راننده دختر عموم هستم بعد به یک هتل میرسونمش می ره پلو یه آقایی و منتظرش میمونم بعد یهو اومد صورتش کبود و کلی گریه کرده بود که انگار اون آقا زدتش و من حرکت کردم رفتم که برسونمش
تعبیر این خواب چیه با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواب شما دو تعبیر می تواند داشته باشد. اول اینکه شما سعی می کنید که زندگی دختر عمویتان را هدایت و کنترل کنید و اگر او در صندلی جلو نشسته بوده از شما تبعیت می کند و اگر در عقب نشسته بوده، احساس او این است که شما به او بی توجه هستید. دختر عموی شما هم هویت تازه ای به خودش می گیرد و شاید او هم ارتباطش را با کسی قطع می کند و یا شاید حضور این آقا در کنار او به این تعبیر باشد که او قصد انجام کاری را داشته که در آن کار موفق نمی شود و از این بابت ناراحت است. شما سعی می کنید که ارتباط خودتان را با دختر عمویتان قویتر کنید، او را کمک و راهنمایی کنید و شاید قرار باشد که شروعی تازه را کنار او آغاز کنید. تعبیر دوم این است که شما شاید الان با دوست دخترتان به مشکلی برخورده اید ولی مطابق با شخصیت خانوادگی تان، به این فکر می کنید که اگر این اتفاق که برای او افتاد برای دختر عموی خودتان هم رخ می داد، سعی می کردید که او را راهنمایی و حمایت کنید و نه اینکه او را به حال خودش بگذارید و نسبت به او بی تفاوت باشید. تشکر از همراهیتون
Vahideh : سلام خاتم هراتی عزیزم
دوستم نیلوفر خواب دیده:
من و علی(همسر سابق) رفتیم خونه مادربزرگش،اردبیل. نیلوفر و شوهرش مجیدم اونجا بودن.علی انگار در دو نقش ظاهر شده بوده! تو خواب هم شوهرم بود،هم شوهرم نبود! من دنبال یه نفر میگشتم که نور داشته باشه و بتونم از معنویات و نورش بهرمند بشم. علی داشت به مجید میگفت اگر کسی رو میشناسی،به ما معرفی کن که وحیده رو ببریم اونجا تا وحیده هم به مراد دلش برسه. مجید هم گفت باشه،سعیم رو میکنم. تنها کسی که به ذهنش میرسید،خود علی بود! بعد گوشی نیلوفر رو گرفت که شماره علی توش سیو بود(در واقعیت سیو نیست) مجید زنگ زد به علی که باهاش هماهنگ کنه ما بریم اونجا. نیلوفر میره گوشی رو از دست مجبد میگیره میگه: "چیکار میکنی؟اون مرد به ما ثابت شدهست.گند زد رفت.دیگه اینکارو نکن.ما نمیخواییم باهاش در ارتباط باشیم" علی رفته بود بیرون خونه و نیلوفر اومد پیش من یواشکی گفت "وحیده این میخواد دوباره تو رو بکشه سمت خودش و ببره خونه. مجیدم چون از ماجراها خبر نداره،علی داره خرش میکنه که ما رو همراه کنه.آدرس اون عارفی که تو کرج بود رو بده که بریم پیشش علی دهنش بسته بشه" (این عارف در واقعیت هست) منم گفتم:"آره جون عمهش،علی میخواد بریم که ازم امضا بگیره منم دیگه نمیرم" یه دختر بچه اونجا نشسته بود نزدیک من که ۴-۵سالش بود.و انگار دختر من بود. نیلوفر فکر میکرده نکنه این دختر بخواد آنتن بشه و خبر ببره.
(فقط یک حق خواب دارم.تعبیر بفرمایید، من شارژ خواهم کرد مجدداً)
فریبا هراتی
: سلام. شما و همسرتان از هم به خاطر مسائل قدیمی که روی آنها خوب فکر کرده اید، بشدت عصبانی هستید. علی شخصیتی دوگانه و متزور و دمدمی مزاج دارد و در حالی که به شما علاقمند نیست وانمود می کند که نسبت به شما متعهد است. او سعی می کند که از مجید استفاده کند و مجید از نیلوفر بخواهد که نیلوفر به شما بگوید که با او آشتی کنید. او فکر می کند که می تواند شما را خوشبخت کند و نور هدایت زندگی شما باشد. نیلوفر می داند که شوهرش نباید گول علی را بخورد. تشکر از همراهیتون
Fati : سلام.خواب دیدم که یه دختر بچه هس که با پدرش بود.خوابم زیاد واضح نبود.حدس میزدم اون دختر مرده.مثل قصه یا فیلم بود.کم کم که من با دختره ارتباط گرفتم کم کم حالش بهتر شد.مثلا براش اهنگ پخش میکردم.اولش مثل گوشی که زود شارژش تموم بشه وا میرفت و انگار میمرد و باز من با چیز دیگر احیاش میکردم.کمی که بهتر شد فهمیدم دختره سندرم داون داره.و گفتم بخاطر همین مریض بوده.مدت ها طول کشید.دیگه بهتر شده بود
و نمیمرد.دیدم باهم داریم تو خیابون رو یه چیزی مثل موتور که خودبخود راه میرفت ایستادیم و اون وسیله حرکت میکنیه و اسمون بالا سرمون ابی بود و یجور حس خوبی داشیم بغل من بود.دستمو گذاشتم روی قلبش ضربان قلبشو حس میکردم و دیدم دارع میتپه.و اون لحظه احساسی شدم و اشک ریختم.خوشحال بودم که دیگه خوب شده و قلبش میزنه.ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. شما تلاش می کنید که خردمندانه رفتار کنید. روحیه تان مرده و احساس افسردگی می کنید و دلیل عمده ی این احساس، این است که فکر می کنید در بکار بردن عقلانیت کامل در کارهایتان، کوتاهی کرده اید. شما سعی می کنید که احساسات خودتان را بیشتر درک کنید؛ شاد باشید؛ مراقب خودتان باشید و نگاهی مثبت به زندگی داشته باشید. اینکار باعث می شود که رفته رفته به این باور برسید که می توانید بسیار خردمندانه رفتار کنید و عشق به زندگی را در وجودتان حس کنید. نگرانیهای شما تمام خواهد شد و انشالله شروعی تازه خواهید داشت. تشکر از همراهیتون
suzan : ممنون از تعبير شما محبت فرموديد، فقط اينكه سعي مي كند مانع از انجام كاري شود يعني چه؟ و هارموني و هماهنگي ايجاد كند؟ يعني در فكر برگشت است شايد؟
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. ناخنک زدن او به غذا یعنی می خواهد جلوی وقوع چیزی را بگیردو نگذارد که کار خاصی انجام شود. اما از خوابتان معلوم نیست چه کاری یا چه چیزی. اما هدفش این است که آرامش و تعادل به زندگی تان برگردد. خوابتان بیشتر از این نمی گوید. تشکر از همراهیتون
suzan : سلام خانم هراتى عزيز اميدوارم كه حال شما خوب باشد، لطفاً مخفي باشه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او به شما فکر می کند و به این که شاید باید جور دیگری با شما رفتار می کرد. او می داند که مادرتان از اینکه او شما را ناراحت کرده، غصه خورده است. او تلاش می کند که مانع از انجام کاری شود. امیدوار است که هارمونی و هماهنگی را بتواند به زندگی شما برگرداند. اما با توجه به اینکه خواب امروز نمی تواند صد در صد قابل استناد باشد، ( همانطور که نمی توان گفت صد در صد تعبیرش درست است)، باید صبور باشید که ببینید در واقعیت چه می کند. تشکر از همراهیتون