تعبیر خواب دروغ گفتن
اگر کسی در خواب دید که شهادت دروغ می دهد، آدمی مفسد است و اگر دید برای انجام کاری به دروغ گفتن متوسل شد، در دینش نیز فساد و خرابی وجود دارد.
محمد ابن سیرین می گوید: دروغ گفتن در خواب ، دلیل بر فساد دین است. اگر ببیند که گواهی به دروغ می دهد، دلیل که دین او تباه شود و تاویلش به خلل است.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند پادشاه یا حاکم دروغ می گفت، دلیل که مردم نکوهش و بدی او گویند و حرمت و آبروی او برود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افسون : با سلام و سپاس فراوان از شما. مي خواستم بابت تعبير خواب خوب و عالي تون تشكر كنم و بگم من اين خواب چند روز پيش صبح ديده بودم و با اتفاقاتي كه ديروز و امروز در جريان ، عين تعبير شما داره اتفاق مي افته و براي همين ميخواستم از لطفتون تشكر و بابت تواناييتون شما رو تحسين كنم.شاد و سربلند باشيد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر از محبت و حضور گرم شما. خیر پیش انشالله و خدا به همراهتون باشه. مرسی از حمایت و همراهی شما.
افسون : با سلام.خواب ديدم كه يه پسر افغاني با شناسنامه اش اومده بود و مي گفت من زنشم و اسم من تو شناسنامه اش هست. منم ازش ميترسيدم و ميخواست من با خودش ببره.خونه مامان بزرگم بودم ويه سري از فاميلم بودند و مي گفتند پسره راست ميگه ما هم شناسنامه شو ديديم. كه در ايوان يه مردي غريبه به من گفت اين روزا يه چنين چيزي زياد شده و اصلا باهاش نرو. بگو بزار زنگ مي زنم پليس . منم انگار تو خواب زدم اش و بهش گفتم اول با داداشم حسابي ميزنيم ات بعدم زنگ مي زنم پليس بياد كه انگار ترسيد و بعد خالم به دروغ اصرار داشت كه پسره راست ميگه بايد باهاش بري. وقتيم بهش گفتم به تو چه ، به تو ربطي نداره . انگار طلبكارم شده بود و به بچه هاش مي گفت واى ببينيد با من چه جوري حرف ميزنه. ممنون ميشم تعبير كنيد.
فریبا هراتی
: سلام. برای شما موقعیتی در کار یا ازدواج پیش می آید که شما از دست زدن به آن واهمه دارید و این شرایط را در شان و شایسته خود نمی بینید. عده ای اما از فامیل شما، فکر می کنند که شما خود را خیلی بزرگ می بینید و فکر می کنید که شایسته بهترین ها هستید و به دیده تمسخر به این خواسته شما می نگرند. وقتی که با دید باز به این موضوع فکر می کنید، متوجه می شوید که انسان های پست و بخیل همه جا هستند و تصمیم می گیرید که بدون درنظر گرفتن نظرات دیگران، خودتان باشید که حرف اول را می زنید! به امنیت خواهید رسید و شرایط به گونه ای خواهد شد که شما با این کار مخالفت می کنید و برادرتان حامی شماست. خاله شما در عوض شرایط روحی متضادی با شما دارد. تشکر از همراهیتون.
هادي : سلام در خواب ديدم كه عشقم بهم گفته كه داره با ماشين داداشش ميره بيرون ولي ماشين كسي ديگه اونجا پارك بود بهش كه گفتم و اون فهميد كه من فهميدم بهم خيانت كرده اسم يه نَفَر و برد گفت من با اين شخص اوكي شدم
فریبا هراتی
: سلام. عشق شما کنترل و اختیار خود را به کسی دیگر سپرده و به حالتی منفعل عمل می کند و کسی دیگر برای او تصمیم می گیرد. اگر ماشین مال خانواده او نبوده، اجتمالا رابطه جدیدی با کسی پیدا کرده.
Atena : سلام ببخشيد چون تو واقعيت همينطوري مريض شده و أصلا نميتونست رو زمين بشينه و من تو خواب ديدم أصلا اينطور نيست و رو زمين نشسته... قسمت دروغ نوشتمش
Atena : باسلام
چندوقت پيش خواب ديدم با مامانم و خواهرم ميريم خونه دوستم كه مريض بوده وقتي رفتيم خونشون ديدم اينكه سالم رو زمين نشسته كسي كه اصلا نميتونست از تخت پايين بياد اصلا رفتم نشستم پيشش باباش يه گوشه رو صندلي ناراحت نشسته بود مامانش و بقيه هم يه گوشه نشسته بودن ولي همگي خيلي دپرس و ناراحت! خواهر كوچيكش اومد پيشمون ديدم واي چرا اينقد زشت شده اين!!!دوستم غش كرد افتاد حالش بد شد گفتم اينكه خوب بود چش شد يهويي ولي دقيق نميدونم قبل از اومدن خواهرش حالش بد شد يا بعدش هيچكدوم از اعضاي خونوادش حتي نيومدن ببينن چشه از جاشون تكون هم نخوردن بعد ديدم دختر عموم با دخترش اومدن داخل رفت پيش باباش دستشو بوسيد گفتم اينا از كجا همو ميشناسن!!! پشت سرش زن عموم و دختراش و عروساش اومدن ديگه بعدش خونه پر شد از ادم كه خيلياشون فاميلا خودم هم بودن...
خيلي ممنون بابت پاسخگويي سريعتون و تعبيرا عالي
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز خواب شما هیچ ربطی به دروغ گفتن ندارد و در تعبیر خواب دروغگویی خوابتان را نوشته اید. در حالی که صحیح تر بود در تعبیر خواب بیماری خوابتان را می نوشتید. لطفا منبعد هر خواب را "فقط" در صفحه مرتبط با خودش بنویسید. دوست بیمار شما در خواب به ناراحتی روحی و تنش و ترس، ناامیدی، تغییری ناخوشایند در زندگی و یا به شکست عاطفی دچار شده. دوست شما احساس بیچارگی می کند و دست به کارهای بی ملاحظه ای می زند و خواهرش نسبت به دوستتان حس تنفر دارد. مثل این است که همه حق را به خواهرش می دهند. دستبوسی به معنی احترام گذاشتن به پدر او و به این معنی است که او شخصیت محترمی دارد.در واقع دوستتان به نظر مجرم و خطاکار است. تشکر از همراهیتون.