کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دزد

دیدن دزد در خواب، میهمان ناخوانده غریبه یا دوست و یا مسافری است که به خواستگاری دختر خانه می آید. ترس از دزد در خواب، تعبیرش شادی و خوشحالی است که به زودی با شنیدن خبری از آن مهمان ناخوانده یا دوست یا مسافر خواهد شنید.

تعبیر خواب دزدی (تاراج، غارت، چپاول)

اگر در خواب ببینیم که دزد پول های ما را غارت و چپاول کرد، از غم و غصه رهایی می یابیم. اگر ببینیم که پول های دیگری را می دزدند، آن شخص از اندوه رهایی می یابد. اگر چپاول به جز پول، ربودن وسایل آسایش یا کار کسی باشد، رسیدن ناراحتی به آن شخص تعبیر می شود.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند مال و نعمت کسی را به تاراج برد، دلیل که آن کس را غم و اندوه و زیان رسد، به قدر آن که از وی برده بود.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند لشگر اسلام دیار کفر را غارت کردند، دلیل که کافران را مصیبت رسد. اگر بیند لشگر کفر دیار اسلام را غارت کردند، دلیل که اندوهی به اسلام رسد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن غارت به خواب بر چهار وجه است:
  1. جنگ کردن،
  2. زیان مال،
  3. غم و اندوه،
  4. نرخهای ارزان.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

665 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

عاطی

عاطی : مخفی بشه لطفا
سلام خانم هراتی عزیز

پاسخ
لینک۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۲:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. افکار منفی سعی می کنند که با زور به ذهن شما راه پیدا کنند و آرامشتان را بهم بزنند. اما شما اجازه نمی دهید که این اتفاق بیافتد. شما قوی هستید و بیهوده نمی ترسید. اکثر این افکار منفی شما بیهوده هستند. من دسترسی به خوابهای قبلی شما ندارم. ذهن شما وقتی ناراحت باشد، افکار منفی هم باعث می شوند که خوابهای اینگونه مشاهده کنید. شما هر سوالی داشته باشید فقط از طریق سایت می توانید سوال بپرسید. به تعداد خطوطی که می نویسید از شما حق خواب کسر می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۲۰:۴۱
آرام

آرام : سلام خانم هراتي عزيز لطفا مخفي باشه

پاسخ
لینک۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۰۹:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. ممکن است که آنها بخواهند از دخترتان استفاده کنند تا شما را ناراحت کنند. ممکن است بخواهند شما را محدود کنند. من نمی دانم دختر شما چند ساله است ولی اگر او بخواهد کنار شما باشد، بعید می دانم که بتوانند با زور او را از شما بگیرند. مضافا به اینکه بالاخره بزرگ کردن بچه خرج دارد و آنان نمی خواهند که هم خانه را از دست بدهند، هم خرج دخترتان را بدهند!! اینجوری ضرر مضاعف می کنند. اما اگر حرفی به شما زدند که بچه را می گیریم، هیچ نقطه ضعفی از خودتان نشان ندهید بلکه بگویید که هیچ مسئله ای نیست!! بهتر!! دست من باز می شود که بتوانم شوهر کنم و در شکمم من پر است از بچه! اما اگر بخواهید او را من بزرگ کنم، خدمتش را خواهم کرد و از جانم بیشتر او را دوست خواهم داشت ولی فکر نکنید که اگر من را تهدید به این کنید که بچه را می گیرید، از ارثم می گذرم چون این اتفاق نخواهد افتاد!! آنها هم اگر این سخنان را بشنوند و عاقل باشند، هرگز حماقت نمی کنند که خانه را خالی به شما بدهند و بچه را ببرند تا شما راحت شوهر کنید. به شما قول می دهم این حماقت را نخواهند کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۲۳:۴۰
Mahta

Mahta : سلام, وقتتون بخیر, لطفا نمایش ندید

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۴۳:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. احتمال دارد که برای شما خواستگار بیاید و دل شما را ببرد. اما مادرتان نگران است که شما با کسی ازدواج کنید که مثل پدرتان باشد و همانطور که او اذیت شد، شما هم اذیت شوید. شما باید مراقب باشید و گول ظاهر کسی را نخورید چون احتمال دارد نگرانی مادرتان درست باشد. در اینصورت شما فکر می کنید که انرژی و وقت و ثروتتان و کنترل زندگی تان از دستتان در می آید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۴۴:۲۹
Golnesa

Golnesa : سلام. وقتتون بخیر.  چهارشنبه ۲۸ رجب بعدازظهر خواب دیدم با کسی که دوستش دارم میخواستیم بریم عروسی یه نفر. با ماشین اون رفتیم. تو راه من یادم افتاد آرایش نکردم بهش گفتم من که زیاد آرایش نمیکنم بذار ببینم اگه خواهرم هنوز حرکت نکرده بگم برام لوازم آرایش بیاره. بعد وایسادیم تو راه من داشتم شماره خواهرم رو میگرفتم. بعد جایی که وایسادیم چند نفر اونجا بودن مثل یه استخر آب بود. من میخواستم پیاده شم که اون گفت نه اینا ممکنه خطرناک باشن نرو. حس میکنم عدد ۵۰۶ شنیدم ولی مطمئن نیستم. در واقعیت ما مدتیه ارتباطی نداریم من برای برگشتنش دعا میکنم.بعد تو یه صحنه دیگه میخواستم برم دندونپزشکی بعد ماشینمو که پارک کردم یه لحظه رفتم یه جا برگشتم دیدم ماشینم رو دزدیدن هرچی اونورا رو نگاه کردم نبود.

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۱۳:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما فکرتان ناراحت است و می خواهید زندگی تان را متحول کنید، دوست دارید که از او تبعیت کنید ولی رفتار شما سیاستمدارانه نیست. دوست دارید که وجهه ی خوبی در حضور او و دیگران داشته باشید ولی مسائل احساسی مطرح است که این آقا ترجیح می دهد خودتان را درگیر این مسائل نکنید. او خودش خواسته که در انجام کاری شریک و سهیم باشد تا به سعادت خانوادگی برسد. شما می خواهید یاد بگیرید که چطور می توانید ارتباط تان را با او بهبود ببخشید ولی رابطه ی شما با او بهم خورده و کنترل اوضاع از دستتان در رفته است و موفقیت تان از شما سلب شده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۵۴:۵۹
مهدی

مهدی : سلام وقتتون بخیر
من یه خواب عجیب دیدم که تو خواب خیلی ترسیدم. خواب دیدم ساعت ۳صبح بود، خونه‌ی قبلیمون بودیم(یه حیاط بزرگ داشت که در حیاط انتهای حیاط بود)، من از در ورودی خونه اومدم بیرون دیدم مادرم طبق معمول نشسته تو تراس و داره هوا میخوره ولی انتخای حیاط، در حیاط بازه، رفتم دم در، سمت راستمو نگاه کردم دیدم یه یارویی بغل در منتظره با یه گونی بیاد تو، فهمیدم دزده و باهاش درگیر شدم، یه قمه همراه خودش داشت که ازش گرفتم و تو خواب با اسپری فلفل اونو زدم، اونم اسپری فلفل داشت و به سمتم اسپری کرد و بعدش از خواب پریدم. ممنون میشم تعبیر بفرمایید

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۰۴:۴۳:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که کسی به این فکر است که شما متمول هستید و سبک زندگی راحت و مرفهی دارید و تلاش می کند که از منابع و امکانات شما سو استفاده کرده و وقت و انرژی تان را هدر دهد یا واقعا قصد دزدی دارد. شما احساس می کنید که تحت فشار هستید و با این شخص برخورد تندی می کنید یا بحث داغ و دعوایی با او خواهید داشت و او با شما مقابله به مثل می کند. این خواب ممکن است بازتاب افکار شما در گذشته باشد و در اینصورت باید چنین کسی را بشناسید که اعصاب شما را بهم ریخته. اما اگر مربوط به گذشته نباشد، باید مراقب باشید چون خوابتان می تواند هشداری برای این باشد که کسی قصد دزدی از منزل شما را دارد. برای دفع شر بگویید یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۰۲:۳۷
مریم

مریم : سلام لطفا نمایش ندید.

پاسخ
لینک۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۴۵:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس خواهید کرد که با شما ناعادلانه رفتار می شود و کسی سعی می کند که موفقیت شما را بدزدد و از اعتبار شما کم کند. شما ممکن است فکر کنید که انرژی تان کم شده و یا فرصت هایی را از دست داده اید. اینکه پولهایتان را دزدیده اند، یعنی برای دفع قضا بلا و ناراحتی هایتان باید صدقه بدهید. اینطوری روی موقعیت هایی که شما کنترلی نسبت به آن در دست ندارید، شر و ناراحتی ها از زندگی تان دفع خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۴۵:۵۱
Mohadese

Mohadese : سلام وقت بخیر لطفامخفی باشه

پاسخ
لینک۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۴۳:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. متاسفانه کسی ( شاید دختر عمه تان) سعی کرده که با استفاده از جادو، نظر شما را نسبت به موضوعی عوض کند یا بخت شما را بدزدد. لازم به ذکر است که جادو هرگز در حق کسی که به خدای بزرگ ایمان داشته باشد و به جادو اعتقادی نداشته باشد؛ کارساز واقع نمی شود مگر اینکه خود شما یا خواستگارتان که به شما علاقه داشته، به جادو باور داشته باشد. هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر به اذن خداوند. اگر کسی سعی کند که امنیت و رفاه شما را از شما بزور بگیرد، خداوند به شما بهتر از آن را خواهد بخشید و جای کسانی که به جای توسل به ائمه ی اطهار به شیاطین و جنیان توسل می کنند در جهنم است چون به جای توکل به خدای بزرگ، از شیطان کمک می خواهند. برای دفع جادوی هر کسی کافیست آیت الکرسی زیاد بخوانید و نیز دعای جوشن کبیر را بخوانید. انشالله آنچه که قسمت شما باشد و خدای مهربان برایتان مقدر کرده باشد، همان خواهد شد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۲۱:۲۵
B

B : سلام ۱۷رجب خواب دیدم با خانواده و اقوام نزدیک رفتیم یه شهر دیگه واسه خرید و کل شهر یه بازار گرد بود که سه طبقه به نظر میومد ولی تو خواب به شکل طبقه نبود و رو سرهم نبود بیشتر شبیه مرحله بود.تو طبقه اول که مغازه ها بودن یادم نیست واسه چی من جا موندم از بقیه و همشون رفتن جلوتر بعد من رفتم برم پیششون انگار وارد طبقه بعدی شدم که خاکی بود و بازم حلقه ای طور بود و اونجا با تعجب دیدم مغازه نیست ولی مردم وایساده بودن و فهمیدم جاییه که گمشده ها وایمیسن تا همو پیدا کنن بعد دوتا از معلمای دوران راهنماییم هم بودن ک یکیش ی دختر کوچیک داشت من رفتم باهاشون احوالپرسی کردمو با دختربچه خوش و بش کردم و منتظر خانوادم و بقیه بودم ولی نیومدن من رفتم طبقه سوم داداش بزرگم و داداش کوچیکم اول ورودی بودن و جلوتر دوتا راه بود ک من از داداشم پرسیدم بقیه کجان کدوم راهو برم ولی درست جواب نمیداد بعد ک رفتم تو یکی از راه ها فهمیدم دزد ها همشونو گرفتن و داداشم میخواست غیر مستقیم کاری کنه منم نرم تا گیر نیفتم ولی وقتی وارد شدم فهمیدم این بازار پایین تله دزدا بوده تا مردمو گیر بندازن و وارد ی خونه طور شدم دیدم مامانم و چندتا دایی و خالم رو نشوندن و منم نشوندن همونجا و من با خودم گفتم فلان داییم و شوهر خالم که مردامون هستن حتما میان نجاتمون میدن ولی بعد دیدم اون دوتا هم گرفتن اوردن تو و همشون هم سر به زیر و ساکت بودن و کسی تقلا نمیکرد .من طلاهایی ک تو واقعیت دارمو پوشیده بودم ولی تو واقعیت همه اینارو باهم نمیپوشم درحالی ک تو خواب دستبندم دست چپم بود و ۳تا النگوم دست راستم و گوشوارمم داشتم و گردنبند یادم نیست بود یا ن.اول یکی از دزدا گوشوارمو خواست بکشه از ترس پاره شدن گوشم خودم دراوردم دادمش ولی ی گوی هایی ک گوشوارم داره رو با دستم یواشکی میکندم میذاشتم جیب پشتم تا حداقل کامل طلاهامو از دست نداده باشم بعد یادم نیست گردنبد داشتم یا نه و بعد دستبندو ازم گرفت بعد النگو هارو با ی دستگاه میخواست بشکنه من گفتم خودم کمک میکنم ولی گولش میزدمو همش تلاش میکردم حداقل تکه هایی از طلاهارو بردارم یواشکی میذاشتم جیب پشت شلوارم.دستگاه ی تکه از النگو ک باهاش درتماس بودو ذوب میکرد تا باز بشه ولی من یجوری میگرفتم ک دزده فک کنه النگو خیلی محکمه قابل دراوردن نیست و البته حس میکردم واقعا محکمه ولی بیشتر کلک خودم کارساز بود و با اینکه هر سه لنگه النگو ی قسمتشون ذوب شدگی گرفت ولی نشکست و تو دستم موند و دزد بیخیالش شد.بقیه هم شک داشتم ک جواهرات نپوشیده بودن یا قبل از من ازشون گرفته بودن.بعدش نمیدونم چی شد و تقلا کردیم برای فرار و چند بار شکست خوردیم و دراخر موفق شدیم و بقیه فرار کردن ولی من نفر اخر بودم ک اومدم بیرون چون من هنوز خبر نداشتم بقیه راه فرار پیدا کردن داشتم تو ی جا انگار اشپزخونشون یکیشونو تهدید میکردم ک میندازمت تو این سوراخ ک مث دستشویی بود و یکی دیگه گفت از چی میترسونیش این به عنوان مرغ بزرگ شده این سوراخم واسه مرغه ولی من انداختمش توش بعدا اومدم فرار کنم دیدم بقیه زودتر رفتن بیرون و منم بعدشون رفتم و انگار طلاها هم دیگه گیرم نیومد.دختر هستم

پاسخ
لینک۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۵۳:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید زندگی تان را متحول کنید و به خواسته های فیزیکی و احساسی تان برسید. می خواهید به کمال برسید ولی احساس می کنید که از زندگی عقب مانده اید و دارید دور باطل می زنید. شما فکرتان ناراحت است و می خواهید عشق و شریک روحی مناسبی در زندگی تان داشته باشید. تلاش می کنید که خردمندانه رفتار کنید و شرایط مالی تان را بهبود بخشیده و از تجارب و راهنمایی هایی که در زندگی تان آموخته اید، استفاده کنید. شما معتقدید که به خانواده تان بخاطر تلاش ایشان برای رسیدن به نیازهای عاطفی و احساسی شان، ظلم شده و وقت و اعتبار ایشان از ایشان ربوده شده و ارزش ایشان نادیده گرفته شده است. شما به صورت ناخودآگاه به این فکر می کنید که خاله ها و دایی هایتان ازدواج کرده اند و سر زندگی شان هستند ولی در واقعیت، زندگی های آنان، خواسته ی واقعی ایشان نیست و به ایده آلهای خودشان نرسیده اند یا کنترل زندگی شان دست خودشان نیست و هویت شان را از دست داده اند. شما شخصیتی بسیار مرفه و متمول دارید و این موفقیت شما برای خیلی از اشخاصی که با ایشان تعامل دارید، واضح است. شما نسبت به کسانی که دوستشان دارید و نسبت به وظائفی که به عهده تان گذاشته شده، احساس تعهد و مسئولیت پذیری دارید. کسی سعی می کند که شما را فریب دهد تا نصایحی که از قبل در زندگی تان آموخته اید را فراموش کنید و از ارزش و اعتبارتان کم کند ولی معنویت در وجود شما قویست و شخصیتی خردمند دارید و گول نمی خورید. حتی سعی می کنند که تعهد شما را نسبت به کسانی که دوستشان دارید از بین ببرند یا شما را تشویق کنند که از مسئولیت ها و وظائفتان دست بکشید ولی شما به تعهدات خودتان پایبند هستید. خانواده ی شما هم شاید بارها با اشخاصی مواجه شده اند که آن اشخاص می خواستند هویت آنان را از بین ببرند و از اعتبار و ارزشهایی که آنان به این ارزشها پایبند بوده اند، کم کنند، ولی در نهایت، تلاش کرده اند که از حقوق خودشان دفاع کنند. شما از اینکه کسی به جرم زن بودن تان بخواهد شما را بترساند و سبک زندگی محدود و اسارت باری را به شما تحمیل کند، فراری هستید و دوست دارید که آزاد زندگی کنید ولی شاید در مبارزه برای رسیدن به آزادی، مجبور شوید که خیلی از موفقیت هایتان را از دست بدهید و ارزش هایی را که برای آن اعتبار قائلید را نادیده بگیرید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۲۷:۴۴
سحرم

سحرم : سلام خانم هراتی عزیزمتنم مخفی بشه

پاسخ
لینک۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۴:۲۷:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که پدرتان ( روحش شاد) برای شما دعای خیر کرده که در زندگی تان موفق باشید و با قدرت و پرستیژ و آرامش و افتخار به پیش بروید. اما اینکه شما در زندگی تان تا چه اندازه موفق باشید، منوط به این است که تا چه اندازه شرایط را کنترل کنید. همه چیز دست دعا و تقدیر نیست خودتان باید هوشمندانه شرایط مختلف را در زندگی تان کنترل کنید و مطمئن باشید که اختیارتان را به دست کسی نمی دهید چون در غیر اینصورت هویت شما را از شما می گیرند و کنترل کارها را از دستتان در می آورند. مغرور به خودتان نباشید و فکر نکنید که شرایط خوب امروزتان همیشگی هستند. البته شرایط خوبتان می تواند همیشگی باشد منوط به اینکه خردمند باشید ولی اگر بی خیال و خونسرد رفتار کنید، به ضررتان تمام می شود. برای دفع شر صدقه بدهید انشالله بدیها از زندگی تان دور شود. خوابتان به منزله ی هشداری به شماست. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۱۱:۴۴
Wewe

Wewe : سلام خانم هراتی خواب دیدم خونه دختر داییم مراسم بود من لباس خوب نداشتم ومیخواستم برگردم انتهای کوچه دایی کوچیکم بایه پسربچه چرخ سوارک نشناختم داشتن میرفتن صداشون کردم ک همراهشون برم ولی نشنیدن بعد چند تا دزدهمون اطراف دنبالم میومدن از دور ی دوراهی دیدم ی طرف چندتا زن ومرد میرفتن یه طرف دیگه هم داییم میرفت دیدم که داییم دست مادربزرگم ک (فوت کردن) رو گرفت و میخواد با خودش ببره ولی مادربزگم همراش نرفت منم زود دویدم وقتی نزدیک مادبزرگم شدم دیدم داره با یه پیر مرد میخنده سلام کردم گفت سلام لیلا خانم من میدونستم مرده حالشو پرسیدم گفت خدا هرجوری که تو باشی باهات همونجوریه، بعد دستش رو گرفتم و بردم ی گوشه گفتم شاید بچه دار نشم (دوتا سقط داشتم)مادربزگم گفت واسه چی بچه دار نشی؟ میشی.
بعدازم درباره جواب ازمایش هام پرسید که کنار دیوار سرویس طلای خیلی زیبا با سنگ های فیروزه دیدم چنگ زدم برداشتم که دزد ها نبینن احساس کردم واسه مادرم هستن میخواستم بدم بهشون بعد دزد ها دیدن و دنبالم اومدن منم دویدم سمت خیابون اونجا یه ماشین ون بود رفتم دیدم که پرستار و دکتر اونجا هستن گفتم ب پلیس خبربدن ولی خارجی بودن و نفهمیدن بعد یکی از دزدا به یکی شلیک کرد منم طلا هارو انداختم طرفش ولی به منم شلیک کرد و تیر از کنار گردنم رد شد و بهم نخورد افتادم زمین و چشمام باز بود از دور یه سیاهی دیدم فک کردم مادربزرگمه ولی به سرعت نور اومد سمت من یه مرد قد بلند کت مشکی تا روی زمین پوشیده صورتش ترسناک نبود ولی هیبت ترسناک داشت خودشو روم انداخت فکرکردم عزراییله ترسیدم گلوش رو فشار میدادم و میخواستم دورش کنم ولی اون بهم اسیب نمیرسوند و صورتش پیر و جوان میشد بعد گفتم خدایا ببخشید ،غلط کردم و از خواب بیدار شدم.

پاسخ
لینک۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۰:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما باید سعی کنید که رفتار درستی از خودتان بروز دهید و از ناامیدی و افسردگی دست بردارید. شما می خواهید تعادل و آرامش را در زندگی تان بدست بیاورید و این آرامش را از دیگران طلب می کنید در حالی که شما خودتان به خودتان با بدبینی و منفی بافیهایتان آزار می رسانید. فکر می کنید که کسی می خواهد انرژی و عمرتان را هدر بدهد. روح مادربزرگتان شاد. او شخصیتی مثبت اندیش و خردمند داشته و الان هم روحش آزاد و زنده است و به شما می گوید که خدا هر جوری که تو باشی با تو همانجوریست. یعنی اگر فکر کنید مریضید، ناتوانید، افسرده اید، تنهایید، تنها و مریض و افسرده و ناتوان خواهید بود ولی اگر فکر کنید که خدایی هست که همراه شماست و تنهایتان نمی گذارد و عاشق شماست و حامی شماست و اوست که شما را به خواسته هایتان می رساند، آنوقت خدا هم دست رد به سینه ی شما نخواهد زد. این بدبینی و ناامیدی شماست که به شما ضربه می زند. اگر مثبت اندیش باشید صاحب فرزند هم خواهید شد. اما اگر بگویید نمی توانم به آرزویم برسم، آنوقت این افکار منفی واقعا مانع شما خواهند شد که به آرزویتان برسید. پس از این رفتارهای زشت و منفی بافی ها دست بردارید. شما فقط به خدا احتیاج دارید و او کنار شماست او را ببینید!! و هرگز احساس تنهایی نکنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۵۱:۰۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.