کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دستشویی (توالت، مستراح)

محمدبن سیرین می گوید: اگر کسی درخواب ببیند که دستشویی می ساخت، دلیل کند که به جمع کردن مال دنیا، حریص و راغب گردد و نخواهد که از مال خود چیزی خرج کند. اگر ببیند که در دستشویی بول و غائط می کرد، دلیل کند که درجمیع مال غرق شود.
اگر ببیند که کسی در چاه مستراح افتد، دلیل کند مال خویش را هزینه کند و اگر ببیند که خودش در چاه توالت بیفتاد، دلیل کند که مال کسی به غضب ستاند و اگر ببیند که بیفتاد و دست و پایش شکست، دلیل کند که بلای سخت به او رسد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن مستراح در خواب بر پنج وجه است:
  1. مال حرام،
  2. عیش دنیا،
  3. خزینه،
  4. شروع در حرام،
  5. زن خادمه و حرامخوار.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

332 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

آروینا

آروینا : با سلام واحترام خدمت شما
خواب دیدم که شلوارک تو خونه ایم را پوشیده بودم یکی از پشت شلوارم را کشید وگفت بوی بدی میدی گفتم اینطوری نیست گفت برو مسواک بزن بعد دیدم دو تا از دوستام که در واقعیت باهاشون قهر هستم یکیشون رو تخت دراز کشیده ودیگری داشت غذاشو گرم میکرد منم کنارش ایستاده بود وغذامو گرم میکردم ویک صحنه کنارش اداشو در آوردم.بعد رفتم از خونه بیرون ودنبال دستشویی عمومی میگشتم وتوراه باصدای بلند گریه میکردم بعد که از دستشویی اومدم بیرون وارد سالن بزرگی شدم که تماشاچی وورزشکارا بودن واون دوستی که باهاش قهرم(همونی که کنارم،غذاشو گرم میکرد )حرکات خیلی عجیب و جالب ورزشی انجام میداد ومن تعجب میکردم ممنون میشم تعبیرش را بفرمائید باتشکر

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۵۶:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما می خواهید بازتر و احتماعی تر باشید و بیشتر شخصیت درونی و افکارتان را به دیگران نشان دهید ولی اینطوری پشت سرتان حرف بد می زنند. شما نباید اجازه دهید که موقعیت تان متزلزل شود. باید اعتماد به نفستان را تقویت کنید و بدانید که می توانید بر مشکلات غلبه کنید. شما می خواهید از خودتان حمایت کنید. دوستی که ادای او را درآوردید، رفتاری دارد که شما به نحوی مشابه آن رفتار را دارید و از این بابت احساس خوبی ندارید و نمی خواهید که اینطور باشید. نمی خواهید که مثل او اشتباه رفتار کنید. شما ممکن است حریم خصوصی تان را بشکنید و برای دیگران درددل کنید. عزم و اراده ی شما برای رسیدن به موفقیت بالاست. باید تهاجمی تر جسورتر و قویتر رفتار کنید. باید سعی کنید که مشکلاتتان را مطرح و نظراتتان را آزادانه ابراز کنید. اما همزمان باید بتوانید نقطه نظرات مخالف خودتان را بپذیرید. سعی کنید که حقوقتان را بشناسید و خودتان را تمرین و ورز دهید تا قدرتتان بالاتر برود. شاید به خودتان خیلی سخت می گیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۳۱:۲۵
reza

reza : سلام وقت بخیر
همرا همسرم داخل یه ساختمان بودیم و به همراه یه پیرمرد و پیرزن غریبه داشتیم دستشویی هاشو نگاه میکردیم به عنوان یه خریدار، و دستشویی ها تمیز و شیک بودن دو دستشویی ایرانی و یه فرنگی بود و منم برا خانمم توضیح میدادم که فرق دستشویی فرنگی با ایرانی چیه، و ما دستشویی ها رو نگاه کردیم و نخریدیم و داشتیم راه میرفتیم که خانمم عصا دستش بود و پیر مرده هم کمکش میکرد انگاری پاهاش بی حس شده بودن و پیره زنه هم پشت سر ما میومد و من داشتم جلو میرفتم که با خودم گفتم بزار کمک خانمم کنم که برگشتم دستش و بگیرم که دستمو پس زد و با عصا آشاره کرد برو و خودم میام و دیدم آخر راهرو یه رستورانه که ما غذا سفارش دادیم و منتظر غذا هستیم و همراهان خیلی عجله داشتن برا غذا،
ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۵ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۴۲:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما در یک شرایط غیر قابل انتظار یا شرایطی که تا به حال با آن مواجه نبوده اید، قرار می گیرید و سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و با استفاده از منابع مالی تان، امکاناتی فراهم کنید که مشکلات احساسی و یا نیازهای عاطفی خانمتان رفع شوند ولی او اصلا حرف های شما را نمی پذیرد. خانمتان سعی می کند که عاقلانه رفتار کند ولی نیاز به حمایت و نصیحت دارد و حمایت شما را پس می زند. شاید شما کاری کرده اید که او به شما اعتماد ندارد و فکر می کند که نمی تواند به شما تکیه کند. شما و خانمتان نیاز به راهنمایی و حمایت اشخاصی عاقل و فرهیخته در زندگی تان دارید تا بتوانید تحولی مثبت در زندگی تان ایجاد کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۱۵:۴۹
Ommolbanin

Ommolbanin : سلام شهره هستم. دانشگاه شهید بهشتی هستم که محل کارم هم محسوب میشه و دستشویی دارم و میرم اتاق ریئس سابقم که داخلش توالت شخصی بود و اونجا کارم رو انجام میدم متوجه میشم ریئسم دیگه اونجا نیست وکس دیگه ای است و دیگه نمی تونم اونجا دستشویی برم دفعه بعد میرم دستشویی داخل راهرو می بینم همکارم خیلی لاغربا چادر و مقنعه مشکی کف دستشویی که خیس و پر آب بود خوابیده بلند میشه جاش رو عوض کنه سرش رو میذاره سمت سطل آشغالهای کثیف و زمین پر آب و من جیغ زده میگم چرا اینجا اینطوری خوابیده و میگه دیشب اصلا نخوابیده بود و با دست به سرش فشار می آورد سردرد داشت و صورتش از درد کج میشد با جیغ من دوباره یه سمت دیگه می خوابه . خودم رو تو آینه می بینم و در حال دست شستن هستم مقنعه مشکی با مانتو سورمه ای و خیلی جوان و سرزنده وخوشگلم چندبار مقنعه رو سفت و شل می کنم موهام باز بود و خیلی سرحال و شاد و براق و من لذت می بردم همینطور زیر لب ترانه (دلبرم دلبر ) رو زمزمه میکردم که دربی که به دستشویی آقایان راه داشت باز میشه و مردی با شلوار جین و تی شرت فسفری ادامه ترانه رو می خونه ( خانه خرابم کرد) و به من نگاه میکرد و من توجه نمیکردم ولی خوشم اومده بود. همینطور به خودم و موهای قشنگ پر و مشکی که رنگ قهوه ای کرده بودم و می درخشید نگاه میکردم و خوشحال بودم و با خودم می گفتم چرا رنگ موهام اینجا مشخص نیست و مشکی دیده میشه. از دستشویی خارج شده و آن مرد از پشت مرا میدید انتظار داشتم پشتم بیاد ولی نیومد به کفشم نگاه کردم کتونی سیاه فیکس پام بود ولی از تو خاک رفته بودم روش خاک نشسته بود و قهوه ای دیده میشدبا خودم گفتم اون مرد دید لباسام ارزونه فهمید من وضع مالی خوبی ندارم دنبالم نیومد و منم با غرور گفتم چه بهتر و رفتم.

پاسخ
لینک۳ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۱۲:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شرایط اقتصادی همکاران شما در دانشگاه بهشتی اصلا خوب نیست و شما اگر امروز آنجا کار می کردید، نمی توانستید مانند گذشته، پیشرفت اقتصادی خوبی داشته باشید. همکار خانم شما در توالت خصوصا، با مشکلات عدیده ی اقتصادی مواجه شده و بسیار فکرش ناراحت است و عقلش به جایی قد نمی دهد. شما اما شرایط اقتصادی خیلی خوبی دارید. متمولتر و مرفه تر هستید و زحماتی که کشیده اید حالا به شما نتیجه ی مثبت داده است. سبک زندگی فعال و پویا و مرفه ای بدست آورده اید و دیگر رکود و سختی و ناراحتی شما را دنبال نخواهد کرد. شما شروعی مثبت دارید و نگرانی هایتان را شسته اید و تمام شده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۹:۲۷
Vahideh

Vahideh : سلام خانم هراتی عزیزم
وقتتون بخیر و خوشی
/١/خواب میدیدم با همسر سابق(علی) و دختر و پسرش وارد خونه‌ای شدیم که دوبلکس بود.پسرش طاها کوچیکتر شده بود حدود۴-۵ساله(در واقعیت١٢-١٣ ساله‌س). علی به بالای راه‌پله خیره بود.من رفتم که برم بالا.بعدش میدیدم تو یه رستوران خیلی بزرگی هستیم.مثل خارج بود.علی اینا سر میز بودن.من رفتم دستشویی،خیلی بزرگ بود و توالت‌ها اتاقک-اتاقک بودن.تو هرکدوم رفتم،زمین و دیواراش کاشی‌های مربعی کوچیک و فیروزه‌ای بود،درصورتی که بقیه از بیرون سیمانی بودن با چهارچوب سبز.٢-٣تا رفتم نشد استفاده کنم،یکیش کاسه‌ش خیلی عمیق بود،یکیش...بعد میدیدم تو یکی از توالت‌ها طاها با لباسای سفید نشسته و من کنارشم تا دستشویی کنه(مثل همون موقع‌ها تو واقعیت که بچه بود)منو مامانش میدونست و برای منم عزیز بود.بعد داشتم میرفتم بیرون رستوران که یه مردی حدود۴٠ساله و مشکی پوش اومد چیزی بهم گفت(گویا من و علی باهاش کار میکردیم)صحنه بعدی میدیدم ظهره و جلوی خونه همون مرد هستیم.خونه‌ش چند تاپله میخورد میرفت بالا تا در ورودی.علی روی پله‌ها بود و میخواست زنگ خونه رو بزنه.من و طاها هم پایین پله‌ها بودیم،همه سفید تنمون بود./٢/میدیدم خونه جدید مادرشوهرسابقم(درواقعیت داخل خونه جدیدش رو ندیده بودم)سفیدپوش ایستاده بود و خواهرشوهرم(هستی)کنارش بود.توی سالن از این پشتی‌ها و متکاهایی که روی زمین برای نشستن استفاده میکنن بود.مخمل ومشکی با یراق‌های سفید.نو بودن و میدونستم هستی اونا رو خریده.انگار مهمونی قرار بود برگزار بشه.چندنفری از فامیلاشون بودن(مشکی‌پوش)علی رو هم اونجا دیدم که خندون با طاها(که بازم۴-۵ساله بود)بازی میکرد
عزیزم بین٢قسمت بیداری بوده.هرچقدر لازمه حق خواب کسر بفرمایید.

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۱۰:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و علی و خانواده اش درک بالاتری نسبت به شرایط تان پیدا کرده اید و واقع گرا تر شده اید. علی به این فکر می کند که خودش را در زندگی بالا بکشد، پسرش از لحاظ روحی احساس می کند که تضعیف شده و اعتماد به نفسش کم است و نیاز به حمایت بیشتری دارد. زندگی آنان دچار هرج و مرج شده و شما هم از جهاتی فکرتان ناراحت است و دلتان به خاطر طاها می سوزد. از این جهت، نمی توانید احساس آرامش داشته باشید. دوست داشتید که به او کمک می کردید که این انرژی منفی را از وجودش خارج کند. مرد 40 ساله در تعبیر به این اشاره می کند که شما گشایش کار خواهید یافت. دور دور شماست و اوضاع به نفع شماست. دوره ی تذهیب، مهیا شدن و رشد رسیده است. اگر این اتفاقات نمی افتاد و شما به علی سخت نمی گرفتید او هرگز متوجه این نمی شد که نبود شما در زندگی اش، چه تاثیری می توانست داشته باشد. علی نیاز به حمایت دارد و تحت فشار و استرس شدیدی قرار گرفته و می خواهد که خودش را در زندگی ارتقا ببخشد تا شاید مشکلاتش از بین بروند. شما و طاها بی گناه و با کرامت هستید. مادر شوهرتان هم افکار تازه ای به ذهنش رسیده و سعی می کند که رفتاری با کرامت داشته باشد. آنان در حالی که از شما کینه دارند اما سعی می کنند که خودشان را نرم و مهربان و حامی نشان دهند. فامیلهای آنان از اینکه علی و شما بخواهید ارتباط تازه ای با هم داشته باشید، خوششان نمی آید و نسبت به ارتباط شما بدبین هستند. شاید او به آشتی با شما فکر می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۶:۵۴
Marjanehhhhh

Marjanehhhhh : سلام وقت بخیر
من چندین سال پیش خوابی دیدم ذهنم هنوز درگیرشه
دستشوییمون توی هال بود و وقتی در رو باز میکردیم یک آیینه تقریبا بزرگ داشت روبروی در بود
من خواب دیدم که در دستشویی بازه و من بیرون در،یعنی توی هال ایستادم دارم تو آیینه خودمو نگاه میکنم و موهام سفید شده بود البته نه سفید صددرصد ولی مثل مِش،
اون موقع سنم زیر ۲۰ سال بود
فقط همین صحنه رو خواب دیدم
ممنونن از تعبیرتون

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۲۳:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما حرف دلتان را برای خانواده تان به راحتی مطرح می کرده اید و آنان هم نسبت به شما همینطور بوده اند و با شما درددل می کرده اند. شما شخصیتی خردمند و عاقل و مجربی دارید و مردم روی حرفتان و نظراتتان حساب می کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۰۳:۴۸
Stare

Stare : ببخشیدمن اینقدردلم شکسته ناخوشم فراموش کردم دیشب خواب ندیدم حدودساعت9صبح بودببخشیدباحواس پرتیم باعث اذیت شماشدم

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۱۹:۲۴
Stare

Stare : ببخشیدکامنت اضافه ميزارم یه سوال دارم اگرامکانش هست جواب بدین ممنون میشم من پسریازده سالموتوهمه خوابهام توسن 2تا3سال میبینم

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۶:۰۵
Stare

Stare : باسلام وعرض ادب خدمت شما خواب دیدم خواهرناتنیم ودخترودامادش سرزده میان مهمان ماظهربودهنوزخوابیده بودم خونه بهم ریخته بودبه دخترهام میگفتم خونه رومرتب کنیدخیلی زودرسیدن درخونه روبازکردم دیدم بادگردوخاک زیادبلندکرده رفته توچشم نوه خواهرم بهشون میگم خونه خودمون آپارتمان بوداصلاگردخاک نبودولی این خونه کنارجاده هست خیلی خاک میادشوهریه خواهردیگموبامادرمومیبینم که دخترم براشون دوتاتشک دونفره آورده وسط سالن روش خوابیدن میرم دستشویی میوه وغذاکه خوردم هضم نشده میریزه بیرون یه شلنگ سبزبلنددستمه میفته تودستشویی میره پایین آخرشادست میکنم درش میارم صحنه عوض شددیدم روپشت بام یه خونه هستیم زیادغذامیخورم بیشترش گوشت سیب زمینی بودبعددیدم میگن میخادعذاب الهی نازل شه پسرموبغلمه کناری میشینم مطمعنم چیزیمونمیشه پیش خودم میگم زمان پیامبرهاموقع عذاب زنده میموندن

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۳:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. خواهر ناتنی شما از شما کمک خواهد خواست و شما ممکن است احساس کنید که او می خواهد از شما سو استفاده کند که اینطور با خبرهایی شما را سورپرایز می کند و ذهن شما را به هم می ریزد. نوه ی خواهرتان با مشکلی مواجه می شود ( یا عملکرد خواهرتان به خاطر اشتباهی که کرده؛ به ضرر او تمام می شود). شماشاید از مادرتان و شوهر خواهرتان در این خصوص کمک و راهنمایی بگیرید. ( یا سعی می کنید که خردمندانه و دلسوز و مهربان باشید و از هر کاری که از دستتان بر می آید برای کمک به خواهرتان دریغ نخواهید کرد). هر چند که در عمل از این اتفاق ناراحت هستید. شما نمی توانید این موضوع را درک و هضم کنید و حرفتان را در سینه تان حبس می کنید. از روی رودرواسی چیزی نمی گویید و احساس بدی به شما دست می دهد. اما کم کم به احساساتتان تسلط بیشتری پیدا می کنید و خودتان را کنترل می کنید. شما در ازای کمکی که به دیگران می کنید، خودتان هم به مقام بالایی خواهید رسید و خداوند از شما در مقابل سختی ها و خطرات حمایت خواهد کرد. در خصوص دیدن پسرتان در سن پایین، تعبیر این است که شما احساس می کنید که پسرتان به اندازه ی کافی عاقل و خردمند نیست و نمی تواند از خودش حمایت کند و شما شخصیتی حمایتگرایانه نسبت به او دارید. می خواهید هر جور شده محافظ او باشید. استدعا می کنم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۱۹:۱۲
Saeid39

Saeid39 : سلام
خوب هستید ؟
خواب دیدم در یک مسافرخانه یا هتل هستم و در هر اتاق ۴ تا دستشویی بود بعد من رفتم در یکی از آنها و .... که هرچی سعی می کردم نمی تونستم رفع .... کنم یکی دیگه رو هم دیدم که در دستشویی بغلی بود اومدم بیرون با موتور رفتم به سمت اول جاده سنندج دیدم سه تا ماشین اونجا با هم تصادف کردن بعد خانم خیلی درشت و تیره پوستی (سبزه یه کم تیره تر) سر جاده وایساده بود با خودم می گفتم این به شهر خودمان برگشته پشیمان شدم و سمت ایشان برگشتم دیدم با ماشین دیگه ای رفته... بعد داخل شهر رفتم دیدم تعدادی پسر بچه کوچک با هم فوتبال بازی می کنند و یکی از اونها که خیلی کوچک و سیه چرده هم بود بند کرده بود به من و می خواست با من بازی کنه منم می گفتم با دوستات بازی کن بعد خواستم بدوم و از دستش فرار کنم ولی خیلی برام سخت بود و تقریبا نمی تونستم . ممنون

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۰۴:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که به رفتارها و عادات قدیمی تان خاتمه دهید و هویت تازه ای به خودتان بگیرید، تا بتوانید شرایط موجود را عوض کنید و تحولی تازه در زندگیتان بوجود بیاورید. شما در هر زمینه ی ممکن در زندگی تان، احساس نگرانی دارید ولی قادر به بیان احساساتتان نیستید یا نمی توانید نسبت به مشکلاتتان بی خیال باشید. شما نگرانیهایتان را در وجودتان نگه می دارید و حرفتان را در سینه تان حبس می کنید. شما می خواهید در رابطه با مشکلات و تحولات اخیر در زندگی تان اقدامی انجام دهید ولی متوجه می شوید که اشخاص دیگری برای خودشان درگیری و ناراحتی درست کرده اند و مرتکب گناهانی شده اند که به خاطر اشتباهات و گناهان آنان، جلوی پیشرفت آنان به سمت اهدافشان گرفته شده است. شما می دانید که الان اوضاع بسیار خطرناک است و به نفع شماست که احساستان را مطلقا بیان نکنید و از ادامه ی پیشروی به سمت اهدافتان منصرف شوید. شما نمی خواهید خودتان را در گیر بازیهای رقابتی آدمهای کم عقل کنید و برای خودتان دردسر درست کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۱۱:۰۴
Saeid39

Saeid39 : سلام ممنون

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۰:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : استدعا می کنم.

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۱۰:۱۷
سما

سما : سلام.من دو شب پشت سرهم خواب دیدم ک توی دستشویی زندگی میکنم،شب اول یه دسشویی تو حیاط خونمون بود کثیف نبود فقط احساسم اینو میگفت ک جایی ک هستم دسشوئیه،روز بعد هم خواب دیدم بادوستام کنار در حموم خونمون خوابیده بودیم،من خیلی شپش داشتم و دوستامم میفهمیدن اما خجالت میکشیدم بهشون بگم،بعد ک پا شدم یه شپش تو سر دوستم دیدم ک حدس زدم از سر من تو سرش افتاده بود اما تو خواب انکار میکردم و میگفتم مال من نیس مال خودته،بعد دوباره صحنه رفت تو دسشویی ک من با لپ تاپم اونجا دراز کشیده بودم کنار کاسه دسشویی و اصلنم حس بدی نداشتم

پاسخ
لینک۳۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۸:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نگرانی هایی دارید که می خواهید آنها را رفع کنید و افکار ناامیدانه و دلشوره هایی دارید و شاید احساس گناه می کنید. فرد، موقعیت یا رابطه ای وجود دارد که می خواهید آن را از خودتان دور کنید. شما افکارتان را با دوستانتان مطرح می کنید و با آنان درددل می کنید و ذهن دوست شما به خاطر شما مشوش می شود. اما شما وانمود می کنید که خود او از قبل مشکلاتی داشته و به خاطر شما افسرده و ناراحت نشده است. شما سعی می کنید که با دوستان مجازی درددل کنید و احساسات و نگرانی هایتان را با آنان به اشتراک بگذارید و تمایل دارید که به ثروت برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۳۶:۳۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.