کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دستشویی (توالت، مستراح)

محمدبن سیرین می گوید: اگر کسی درخواب ببیند که دستشویی می ساخت، دلیل کند که به جمع کردن مال دنیا، حریص و راغب گردد و نخواهد که از مال خود چیزی خرج کند. اگر ببیند که در دستشویی بول و غائط می کرد، دلیل کند که درجمیع مال غرق شود.
اگر ببیند که کسی در چاه مستراح افتد، دلیل کند مال خویش را هزینه کند و اگر ببیند که خودش در چاه توالت بیفتاد، دلیل کند که مال کسی به غضب ستاند و اگر ببیند که بیفتاد و دست و پایش شکست، دلیل کند که بلای سخت به او رسد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن مستراح در خواب بر پنج وجه است:
  1. مال حرام،
  2. عیش دنیا،
  3. خزینه،
  4. شروع در حرام،
  5. زن خادمه و حرامخوار.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

332 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

عادل

عادل : سلام
من خواب دیدم داخل دستشویی نشستم برای قضای حاجت ، ولی فکر کنم( تخلیه مدفوع و ادرار توی ذهنم نبود) بعد دیدم جلویم یک نعنای سبز و تقریبا پهن رشد کرده کنار در ، از مادرم پرسیدم که کی اینو ایجا گذاشته ، مادرم پاسخی داد که (متاسفانه یادم نیست دقیقا

پاسخ
لینک۲۴ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۵۴:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در موقعیت یا رابطه ای قرار گرفته اید که به خاطرش هیجان زده و ناآرام هستید و احتیاج به آرامش بیشتری دارید. می خواهید نگرانیهایتان را دور بریزید و خبر خوش اینکه به زودی آرامش بر زندگی تان حکمفرما خواهد شد و زمان اصلاح کارهایتان فرا رسیده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۴ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۴۵:۴۷
Erfan

Erfan : سلام وقت بخیر خواب دیده نشود
با تشکر

پاسخ
لینک۱۱ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۰۶:۲۹:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تمام درد دلهایتان را در رابطه با مسائل مادی و دنیایی برای خداوند می گویید و حریم خصوصی تان را جلوی خانواده تان شکسته اید ( اگر آنها هم منزل بودند). شما به موفقیت های زیادی در زندگی تان خواهید رسید. دور دور شماست و اوضاع به نفع شما خواهد شد. دوره ی تذهیب، مهیا شدن و رشد شما فرا رسیده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۱ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۲۵:۲۹
فرهاد

فرهاد : سلام وقت بخیر ، چند وقت پیش خواب دیدم که با بهترین دوستم و پدربزرگ مرحومم بیرون بودیم و دست پدربزرگم رو گرفته بودم و قدم میزدیم ولی بعد از مدتی دستشو ول کردم و دست دوستم رو گرفتم و به مسیر ادامه دادیم . یه دفعه رسیدیم به یه جایی مثل خونه بود(فضای داخل خونه بودیم) و یه دری رو باز کردم و جای بزرگی بود و مثل یه ورودی سرویس بهداشتی تمیز بود ولی چراغونی هم بود و تزیین شده بود فضاش ، پدربزرگم گفت خودش اونجا رو درست کرده . ممنون از راهنماییتون .

پاسخ
لینک۲۹ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۰۵:۰۵:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما در ابتدا به فرهنگ و سنت های خانوادگی تان بیشتر از دوست تان وابستگی داشتید ولی تدریجا، وابستگی و شباهت فکری شما به دوستتان قویتر از وابستگی شما به فرهنگ خانوادگی تان شده. اما بعدا برای شما مشخص می شود که چیزی که باعث می شود که شما مشکلاتتان را از وجودتان دور کنید، حس استیصال را در خودتان از بین ببرید و امیدوار و خوشحال باشید، همان افکار و باورهای مشابه پدربزرگتان و همان فرهنگ خانوادگی خودتان است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۹ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۱۲:۰۰
mahdis

mahdis : سلام وقت شما بخیر
خواب دیدم دوستم که آقا هستن ( مدتیه که به قصد اشنایی با هم هستیم)اومدن منزل ما و نشستن. داخل خونه کسی نبود و من نگران این بودم که مبادا یهو کسی بیاد و ایشون رو ببینه ولی بعدش باخودم میگم تا کی دیگه بالاخره که میفهمن بزار بیان ببینن و من ایشونو معرفی کنم یکم بعد مامانم میاد تو خونه و ایشونو میبینه و ناراحت میشه و میگه این آقا کیه اینجا پاشه بره بیرون منم سعی میکنم که به مادرم توضیح بدم و اون اقا رو معرفی کنم همونجا یهو میبینم که داخل توالت خونه خالم هستم و سنگ توالت مدل خیلی قدیمیه و به شدت کثیفه طوری که انگار سنگ توالت با مدفوع بسته شده بود و من که دیدم اینطوریه شروع کردم به تمیز کردنش و راه سنگ توالت رو باز کردم.اونجا با اینکه فضای خوابم تغییر کرده بود ولی اون اقا انگار هنوز توی ذهنم بود. نمیدونم به هم ربط دارن یا نه

پاسخ
لینک۲۲ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۲۲:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به دوست آقایتان فکر می کنید و اینکه کسی جز او در ذهنتان نیست. از اینکه بخواهید او را مخفی کنید ناراحتید و دوست دارید که خانواده تان روحیات و افکار شما را درک کنند و به صورت واقع بینانه تری شما و دوستتان را بشناسند. اما فرهنگ خانواده ی مادری تان، پذیرای مدرنیته نیست. آنان سنت گرا هستند و اجازه ندارند که حرف هایشان را آزادانه و صریح بیان کنند و حرفهای ناگفته ی زیادی روی دلشان مانده است و احساسات خودشان را همیشه سرکوب کرده اند. شما می خواهید این موانع احساسی را از بین ببرید و حرف و نظرات و احساستان را راحت بیان کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۳۶:۴۵
Mehrnika

Mehrnika : با عرض سلام و احترام
خانم هراتی نازنین
خوابی که دیدم البته قبلش که تو ساحل بودیم نمیدونم من و خانواده م بودیم یا نه ولی ‌کاملا قابل لمس بود برام انگار خونه ای داشتیم اونجا و خانواده ی دیگه ای اومدن و چادر زدن (ایرانی نبودن ، از امریکا) کمی بعد با غفلتشون چادر اتیش گرفت و انگار که ممکن بود کلبه ما هم اتیش بگیره و بعد در فضایی دیگه انگار ما پناه برده بودیم به یه زیر زمین که اونجا مثل یه دژ محکم بود که با پله های فراوان و کمی باریک به پایین میرسید، در زدن درو باز کردم پیک برامون غذا آورد(یه مرد امریکایی) مقابل در ایستادم تا غذا رو تحویل داد و موقع برگشت با اطمینان از اینکه داره میره بهش کفتم درو ببند و برگشتم به سمت پایین که یهو اون اقا بهمراه یه مرد دیگه به سمتم حمله کردن تمام مدت در حال گاز گرفتن دست و پاشون بودم و نمیدونم دیگه چی شدو بفدش اومدم تو سالن خونه سمت دستشویی که از جاه دستشویی اب فراوان و با سرعت بیرون زده بود و تمام فرشهای خونه رو گرفت هیچ کاری نمیتونستم بکنم به سرعت تمام فرشها رو گرفت و البته هیج بوی بدی نداشت در حالت عادی من سالن خونه رو اونهمه فرش پهن نمیکنم ولی تو خوابم کل سالن با فرشهای زیاد دستباف و لاکی رنگ پر شده بود،غصه می خوردم و عصبانی بودم چند تفر از اقوام اومدن رو فرش نشستن انگار خیس نبود ولی مطمئن بودم که اب دستشویی گرفته ان
گله مند بهشون گفتم این فرشا باید شسته بشه و همسرم جدی نمیگیره و چند پسر جوان داشتن مبلامو مبردن واسه شستشو با لبخند ازشون تشکر کردم ولی مبلها جدید بودن انگار
بی نهایت سپاسگزارم
چقدرر خوابم شبیه خونه تکونی بود.

پاسخ
لینک۶ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۸:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما به خاطر عملکرد کسانی که درک درستی از زندگی تان ندارند، یا به خاطر توجه تان به مشکلات دیگران، آرامشتان را از دست می دهید و اگر به خاطر این رفتار آنان یا بخاطر دلسوزی خودتان نبود، شما راحت به زندگی آرام خودتان ادامه می دادید. شما در ضمیر ناخودآگاه و در ذهن خودتان، حرفهایتان را نگه می دارید و با کسی راجع به باورهایتان چیزی نمی گویید. شما به صورت پنهانی حمایت هایی را از کسانی که درک درستی از ایشان ندارید، دریافت می کنید و یا اشخاصی که نمی شناسیدشان از نظرات شما حمایت می کنند ولی دوست ندارید که به صورت علنی راجع به نظراتتان با کسی صحبت کنید چون نمی خواهید که برایتان دردسر درست شود. شما حرفهای ناگفته ی زیادی روی دلتان مانده و احساسات منفی زیادی را در خودتان حبس کرده اید که نیاز دارید راجع به آن صحبت کنید و از شر این افکار منفی راحت شوید. ناراحتی های شما تاثیر منفی روی شادی و فعالیت های شما گذاشته و هر چند که کسی بویی از افکارتان نبرده ولی احساس شادی نمی کنید. شما زمینه های فعالیت های زیادی را تدارک دیده اید و دوست داشتید که خیلی راحت به کارهایتان می رسیدید و همه ی برنامه های شما تحت تاثیر این نگرانیهایتان قرار گرفته است. اقوام شما ممکن است از شما بپرسند که چرا فعالیت هایتان را متوقف کرده اید یا چرا بخوبی قبل با شادی فعالیت نمی کنید. کارهای تازه ای به شما پیشنهاد می شود که روحیه تان با انجامشان، شادتر شود. ارتباطات تازه ای پیدا می کنید و بعد از مدتی سکوت، فعالیتهای تازه ای را آغاز می کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۶ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۴۹:۳۹
Orkideh

Orkideh : با سلام و احترام. ممنون میشم راهنمایی کنید. این خواب رو به دفعات زیاد در طی سالهاست که میبینم.
نمونه چند شب پیش بود که خواب دیدم در خونمون یه فضایی شبیه به توالت عمومی که چنتا دستشویی داره پیدا کردم.سالنی از حموم(دوش) و دستشویی های زیاد که تو خونمون پیدا میکنم(مثل توالت عمومی) نزدیک اتاق خوابم .تو خواب خوشحال میشم میگم یکیشو مخصوص استفاده شخصی خودم میکنم و از بقیه قسمت ها هم به عنوان فضای اضافی که به اتاقم اضافه شده استفاده میکنم.مثل انبار کردن وسایل و غیره. در ضمن این سالن توش آلودگی نمیبینم اما حس میکنم که باید تمیزش کنم و همه جور استفاده ازین فضاها بکنم. تعبیر این پیدا کردن سرویس و حموم زیاد تو خونه چه معنایی میده. من همیشه دوست داشتم خونه مستقل داشته باشم که ندارم.
در ضمن میشه تو تلگرام از شما تعبیر خواب رو پرسید؟ ممنون از شما

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۴۶:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما موقعیت های زیادی برای رفع مشکلاتتان و تخلیه ی انرژیهای منفی از وجودتان در دسترس دارید. می توانید نگرانیهایتان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. شاید کسی هست که خصوصی با او درددل می کنید و از کمک های اشخاص دیگری هم در زندگی تان بهره مند هستید و مثلا رازهایتان را محفوظ نگه می دارند و به حرف دلتان گوش می کنند. شما می خواهید به زندگی تان نظم بیشتری ببخشید. برای تعبیر خواب در تلگرام لطفا به آی دی زیر پیام دهید:
@tabirekhabyotaab
تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۳۸:۰۷
رضا

رضا : مرسی از تعبیرتان. میتونم امروز خواب بفرستم ؟ فقط یک سوال کلی در مورد خوابی که تازه دیدم داشتم. میتوانم هر ۲ را بفرستم یا فقط یکی رو میتونم ؟

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۲۳:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. سوال و خواب را هر دو را می توانید بنویسید. امروز روز تعطیل سایت نیست.

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۰۰:۰۲
رضا

رضا : متشکرم. با عرض سلام و وقت بخیر، سوالم در مورد خوابی بود که به تازگی دیدم ولی جزئیاتش را یادم نمی آید! مسائل بسیار کلی ازش یادم مانده و در مورد اشخاصی که بودند هم شک دارم. اگر قرار بوده چیزی ببینم پس چرا کلیاتش یادم مانده ولی جزئیاتش خیر... بطوریکه جزئیاتش در حدی نیست که بتوانم آنرا برای تعبیر بنویسم. جزئیات خواب هایی که مدت ها پیش دیده ام و خلاصه آنرا نوشته ام یادم می آید ولی این یکی را نه. این چه پیام یا معنایی میتواند داشته باشد ؟ من در مورد اینکه ارتباطم با خداوند یا شما قطع شود همیشه نگرانم. آن خوابی که عرض کردم خواب معناداری بود بنظرم.

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۲۱:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : ذهن شما خسته است و تمرکزتان کم شده. اگر به خدای بزرگ توکل داشته باشید و نسبت به بنده هم غیر منصفانه موضع منفی نگیرید، هیچ دلیلی برای قطع ارتباط تان وجود ندارد. همیشه روی حرفی که می زنید اول فکر کنید و بعد آن را بیان کنید. خداوند هر طور که بخواهد به شما کمک می کند و من فقط خدمتگزارم.

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۳۵:۵۹
رضا

رضا : در بخش بعدی خوابم به خانه برگشته بودیم... در دستشویی بودم متوجه شدم در انتهای ستون فقراتم، ..، مهره ای آهنی کار گذاشته شده بود، آن را خانم دکتری گذاشته بود گویا در خواب مشکل دفع مدفوع داشتم و به این خاطر آنجا کار گذاشته شده است. بخشی آهنی را در دستم داشتم که میبایست از طریق همانجا به آن مهره میرساندم و پیچ میکردم. هر چقدر تلاش میکردم موفق نمیشدم چون ... تعجب کرده بودم ...چه نیازی به این وسایل داشتم(دقیقا چنین فکری در خواب داشتم). متوجه شدم پدرم آمد و در دستشویی ام را پیش کرد(نه اینکه ببندد). در دستشویی ام قبل از رفتن به سفر نایلونی بجا مانده بود، وقتی برگشتم دیدم آن نایلون کاملا سیاه شده است. در واقعیت آن .... هر جایی از خوابم بد توضیح دادم لطفا بفرمایین تا اصلاحش کنم چون واقعا نمیدانم که مثلا باید به نکته خاصی اشاره کنم یا نکنم.

پاسخ
لینک۶ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۴۴:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : در بخش بعدی خوابتان، شما به خصلت های خصوصی تر خودتان فکر می کنید. ( شما نباید در بیان احساستان در هیچ موردی خودتان را معذب بدانید. من محرم اسرار همه ی اشخاصی هستم که از من کمک می خواهند و افکار صادقانه و صریح شماست که باعث می شود تعابیر صحیحی بدست بیاورید). شما می خواهید پای اعتقادات خودتان بایستید و نشان دهید که قوی و مقتدر هستید. می خواهید در زمانهای سخت هم سرتان را بالا بگیرید و نشان دهید که مقاوم هستید و می توانید شخصیتی حمایتگرایانه داشته باشید. شما احساس می کنید که من در این فرایند شفا، با رفتاری سفت و سخت، موجب می شوم که شما تحت فشار قرار بگیرید و احساس کنید که جربزه ندارید و اعتماد به نفستان کم می شود. در عین حال می خواهید این موقعیت را سفت و سخت حفظ کنید و ارتباط تان را در رابطه با تعابیر، با من از دست ندهید. گاهی اوقات احساس می کنید که قسمتی از زندگی تان از کنترل خارج شده و دیگر نمی توانید احساسات قوی خود را نگه دارید و نیاز دارید که حرفتان را بدون اینکه شرایط را تحلیل کنید، سریع بیان کنید و یا اصلا نمی خواهید با این مسئله کنار بیایید که ممکن است خود شما باعث شده باشید که احساس منفی تان را به کسی انتقال بدهید. بنابر این، شما که در حالت عادی سعی می کنید که خیلی خودتان را کنترل کنید و هر حرف بدی را به زبان نیاورید، گاهی بیشتر از حد معمول مقید می شوید که احساسات منفی تان را کنترل کنید. حضور پدرتان در اینجا، به این دلیل است که او علیرغم اینکه روحش در کنار شماست، احساس شما را درک می کند و رازدار شماست. شما نگران هستید که وجهه ی شما خراب شده باشد و من تصویری اشتباه ومنفی از شما در ذهن داشته باشم. شاید شما در بیداری متصور شده اید که من از شما عصبانی هستم ولی در واقعیت اینطور نیست و صراحت من در بیان مطالب به این دلیل است که من در بیان احساسات و نظراتم، همیشه صداقت دارم و با کلمات بازی نمی کنم. هدف من کمک به شماست و هرگز نباید صراحت کلام من را منفی برداشت کنید. مضافا به اینکه در هنگام نوشتار لحن انسان کاملا مشخص نیست و هر کسی، منوط به شرایط روحی خودش، احساس طرف مقابل را ممکن است اشتباه برداشت کند. خوابتان در مجموع شامل 4 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۰۹:۰۴
رضا

رضا : سلام وقت بخیر. خواب دیدم همراه پدر(مرحوم) و مادرم در رستورانی بودیم. منتظر رسیدن تاکسی بودیم، تاکسی داشت فرد دیگری را میرساند و بعد از آن نوبت ما میشد با راننده اش تماس تلفنی داشتم و ازش خواستم که کلوچه ی کاشان بخرد.(قاعدتا ما به کاشان سفر کرده بودیم و در ادامه خوابم به خانه برمیگردیم) در آنجا روی صندلی دور میز نشسته بودیم،  مسئول آنجا غذایی را که خریده بودیم گرم کرده و سر میزمان آورد، من میخواستم آن غذا را با خودمان ببریم نه اینکه آنجا بخوریم. اول به آن خدمتکار گفتم که آنرا برگرداند اما نهایتا آنرا خوردیم، غذایش معمولی بود، نه خوشمزه بود و نه بدمزه، انتظار داشتم غذایش خوشمزه باشد چون غذایی خاص و گران بود. در میز کناری چند دختر و پسر جوان دور میز نشسته بودند، میگفتند و میخندیدند، میز های آنجا بزرگ و حالتی کروی بیضی شکل داشتند. از آن جوان ها، پسر جوانی در میز ما حضور داشت، ‌من به او از آن غذای گران تعارف کردم و همراه او غذا خوردیم. پدرم حواسش به دختری که در همان میز کناریمان بود، بود. آن دختر اختلاف سنی زیادی با پدرم داشت خیلی کم سن تر بود. پدرم رفت و همراه با آن جوان ها عکس انداخت، فیگور عکس انداختن پدر مسنم حالت شوخ طبعی داشت و باعث شادی یا خندیدن آن جوان ها هم شد. من و مادرم متوجه کار او شدیم ولی وقتی پدرم به میزمان برگشت، سکوت کردیم یا بهتر بگویم جلوی خودمان را گرفتیم تا حرفی نزنیم یا واکنشی‌ نشان ندهیم مخصوصا مادرم را به وضوح دیدم و احساس کردم که چقدر جلوی خودش را میگیرد و خودخوری میکند.

پاسخ
لینک۶ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۴۴:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روح پدرتان شاد. شما حس می کنید به شدت زیر بار فشار تصمیماتی که باید در زندگی تان بگیرید؛ قرار گرفته اید و دوست دارید که از نظر احساسی، بخوبی از شما حمایت شود تا بتوانید انتخاب های درستی در زندگی تان داشته باشید. شما می خواهید کسی به شما کمک کند تا به اهدافتان برسید و از اینکه در این رابطه با تاخیری موقتی مواجه می شوید، خوشحال نیستید. شما می خواهید کسی باشد که شما و فرهنگتان را درک کند و بر حسب همین فرهنگ، موجب شادی شما بشود. شما از اینکه بخواهید به صورت عمومی، از خدمات و سرویس حمایتی برخوردار شوید ( مثل سایت) زیاد خوشتان نمی آید و دوست دارید که به صورت خصوصی این راهنمایی و حمایت ها را دریافت کنید. اما در نهایت می پذیرید که به همین صورت عمومی به شما خدمات ارائه شود. روح پدرتان زنده است و در کنار شماست و از شرایط ذهنی و روحی شما و از تصمیمات و تلاشهایتان با خبر است ضمن اینکه خودتان هم سعی می کنید که مثل مادرتان خردمندانه تر و مجرب تر به شرایط موجود نگاه کنید. شما از حمایتی که دریافت می کنید، زیاد لذت نمی برید هر چند که می دانید که این حمایت ها به ضررتان هم نیست. شما در سایت شاهد گفتگوهای اشخاص جوانتری هستید که در رابطه با ازدواج و تولید مثل صحبت می کنند. بخشی از وجود خودتان هم با انرژی و جوان و سرشار از شور و شوق است. شما این تجارب را راحت کسب نکرده اید و بدست آوردن این تجارب برایتان گران تمام شده است. پدر شما ( روحش شاد) می خواهد به شما بگوید که شما هم باید مثل او، با انرژی تر باشید و شوخی کنید و از زندگی لذت ببرید چون این رفتار، خردمندانه تر است از اینکه عبوس و ساکت باشید ولی شما مثل مادرتان درونگرا هستید و وقتی چیزی ناراحتتان می کند؛ سکوت می کنید.

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۴۴:۲۱
Salsabil

Salsabil : با سلام و احترام خدمت خانم بزرگوار
با تشکر فراوان

پاسخ
لینک۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۰۹:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما به دستاوردها و مایملک مادی زیادی رسیده اید. شخصیتی مدرن، موفق و خردمند دارید. ذهن و جسمی قوی دارید، اعتماد به نفستان بالاست، جاه طلب و با انرژی هستید ولی در عین حال خیلی زیاد احساساتتان را در قید و بند نگه می دارید و حرف دلتان را آزادانه و راحت ابراز نمی کنید. شرایط مالی تان خیلی خوب است ولی اشخاص زیادی سعی می کنند که از شما سو استفاده کنند و یا به منافع خودشان فکر می کنند. شما دوستی های اینچنینی را نمی خواهید و دوست دارید که حرف دلتان را راحت بزنید و ثروتتان را خرج کسانی که خودخواهانه تلاش می کنند با شما ارتباط برقرار کنند، نکنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۴۹:۰۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.