کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دعوا (جدال)

تعبیر دعوا و جدال در خواب، دوستی و رفاقت در بیداری است. اگر خواب ببینید با عده ای دعوا می کنید دوستان فراوانی خواهید یافت و اگر مشاهده کنید که شما دسته جمعی با یک نفر سرگرم جنگ و دعوا هستید، انسان شریفی سر راهتان قرار می گیرد که همه مشتاق دوستی با او می شوند.

تعبیر دعوا با آشنا یا غریبه

اگر دعوا منحصر به عصبانیت و ابراز خشم باشد و با کسی دعوا کنید که او را نمی شناسید، از خویشاوند و عضوی از فامیل، آزردگی پیدا می کنید که بعد به صلح و دوستی می انجامد ولی اگر آن که با او دعوا می کنید آشنا و از اعضای خانواده بود، و او بود که با شما دعوا می کرد، از طرف بیگانه ای به شما خیر و نیکی می رسد و اگر شما با او دعوا می کردید شما هستید که به دیگری محبت و خدمت می کنید که ناآشنا و غریبه است. اگر دیدید دو نفر با هم دعوا می کنند، موردی پیش می آید که خوشحال می شوید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

451 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

bahar

bahar : سلام عزیزمراهنمایی کنید .لطفا خواب پنهان بمونه

پاسخ
لینک۲۸ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۲۴:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به دنبال اعتبار و حقیقت در مورد یک موقعیت هستید. دید شما وسیع است و درک بالایی نسبت به مسائل دارید و سعی می کنید که با مشورت دیگران مشکلاتتان را حل کنید و یا حتی به دیگران حمایت روحی و پشتیبانی برسانید. خواستگار قدیمی شما شخصیتی مغرور و حمایتگرایانه به خودش می گیرد و سعی می کند که نشان دهد که قدردان شما نیست و به نحوی شما را عصبانی کند یا به شما خیانت کند و شما را مجاب کند که از او تبعیت کنید. در حالی که شما می دانید که خیلی ها مثل شما مطیع او نیستند و بیشتر مردم نظرات شما را تصدیق می کنند و حق را به جانب شما می دهند. پدر و مادر شما دعا می کنند که همانطور که او شما را آزار داد، احساسات او جریحه دار شود و او هم به استرس و تنش عصبی دچار شود. پدر شما معتقد است که این آقا انسانیت نمی فهمد. مطلقا اینکار را نکنید و از او کمک نخواهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۳۶:۱۱
Zahra

Zahra : سلام عرض ادب۳شنبه صبح درخواب درآپارتمانی دریک مکان ناشناس بودم ک بایک دخترچینی هم اتاق بودم واون میخواست بره ووسایلشابذاره بمونه،بعدیهودرایوان خونه خودمون بودم ک گوشیم زنگ خوردوکسیکه ک دوسش دارم بامن شروع کردب دعواکردن و من فقط گوش میکردم بعدیهوشارژگوشیم تموم شدوتلفن قطع شد(موضوع دعوادرخواب معلوم بودولی وقتی بیدارشدم یادم رفته بودولی یادمه ک مشکلی براکارش پیش آمدبود ک فکرمیکردازجانب من هست ولی من کاری نکرده بودم)بعدآمدم داخل خانه ک گوشیم شارژبزنم وهم اینکه برادرم ک درایوان بودمتوجه نشه باکی حرف میزنم ولی وقتی داخل شدم یهوکارای دیگه پیش آمدک پاک یادم رفته بودگوشی قطع شده واون حرفاش نصفه مونده ومیخواستم تماس بگیرم ک دیگه ازخواب بیدارشدم(درواقعیت مامدت خیلی طولانی هستش باهم قهریم)

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۵۰:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما نسبت به مسئله ای بدبین هستید و دارید روی بد بینی تان قویتر می شوید.. کسی که دوستش دارید به فکر شماست و حرفهای ناتمام زیادی هست که در دل او مانده و فرصت بیانشان را پیدا نکرده است. شما احساس می کنید که فرصت و یا انرژی تان برای تلاش برای ارتباط مجدد با او تمام شده و یا موقعیت مناسبی ندارید که بخواهید این ارتباط را مجددا برقرار کنید. مسائل دیگری در زندگی تان پیش آمده که مجبور به انجامشان بوده اید و به نظر می رسد که کسی که دوستش دارید دیگر اولویت اول شما نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۱:۲۵
حسین

حسین : سلام
دیشب خواب دیدم که بایکی از دوستان صمیمیم بحث لفظی بسیارشدید داشتیم و به صورت لفظی بشدت دعوا میکردیم(دست به یقه و کتک کاری نداشتیم)
و درآخر باهم آشتی کردیم اما ازهم ناراحت بودیم
ممنون میشم تعبیرکنید ممنون

پاسخ
لینک۲۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۳۰:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید از خودتان دفاع کنید و از دوستتان هم به شدت حمایت کنید و دوست ندارید که کسی او را آزار بدهد؛ کما اینکه دوست ندارید که کسی هم از شما سو استفاده کند. احتمالا شما در باره ی موضوعی یا در یک موقعیت اضطراری از همدیگر به اندازه ی کافی حمایت نکرده اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۳۵:۵۷
علیرضا

علیرضا : سلام شنبه ۹ صبح دیدم رفتم خونه پدریم ورفتم طبقه سوم خونه برادرم اینا وقتی داخل حال شدم از یه مسیری تنگ وارد اتاق کوچیکه شدم واثاث مادرم تو اون مسیر واتاق کوچیکه بود ورفتم پیش مادرم و تلویزیون روباکنترل روشن کردو هی صفحه تلویزیون پر پر زد ومادرم باکنترل ور میرفت که روشن شه ومادرم میگفت وای خراب نشه بعد تلویزیون صفحه ش سیاه شد وخراب شد بعد برادرم اومد منو تواتاق مادرم دید وبامن دعوا کرد و باهم درحال نشسنه گلاویز شدیم بعد پسرم یا همسرم ما روجدا کرد بعد برادرم به مادرم گفت اگه این بازم بیاد اینجا خودمو میکشم

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۵۴:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به مادرتان و شرایط او فکر می کنید. به نظر شما مادرتان در سختی و ناراحتی به سر می برد و سلامت او در خطر است. مادرتان سعی می کند که اعصابش را کنترل کند و سلامت باقی بماند ولی شاید به خاطر سختی هایی که در منزل برادرتان با آن مواجه است و خودش را تحت فشار می داند، روحیه اش خراب شود و افسرده شود. شما و برادرتان به خاطر مادرتان با هم بحث خواهید کرد و اختلاف نظر خواهید داشت. برادر شما رفتارش را با فشار و دعوا بهبود نخواهد بخشید. شما باید از طریق رفاقت و دوستی با او کنار بیایید تا مادرتان هم آرامش بیشتری داشته باشد وگرنه برادرتان بداخلاق تر خواهد شد و متعاقبا مادرتان بیشتر آزار خواهد دید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۱۵:۴۳
رها محمودی

رها محمودی : من در خواب دیدم بعضی از فامیل های شوهرم اومدن با من دعوا کنن خیلی حرفهای بد به من گفتن ومن نمی تونستم جواب اونارو بدم و دیدم مرحوم پسرم از دور به من نگاه میکنه وشیر آب رو باز کرد و یک دل سیر آب خورد بعد قمه رو برداشت و اومد به سمت فامیلها قمه کشید مخصوصا روی خانواده عمه ناتنی پدرش و بهشون گفت چه خبرتونه من اینجا هستم هیچکس نمیتونه مادر و خانواده ام رو اذیت کنه وخانواده شوهرم هم برای من نقشه کشیدن و گفتند که آبروی منو می برن همشون یکجا بودند وبه من تهمت میزدن

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۱:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. فامیل شوهرتان با شما اختلاف عقیده دارند و شما را با افکار و رفتار بدشان آزار می دهند. اینکارشان روح پسرتان را آزرده کرده و البته روح او زنده است و از همه چیز با خبر است. شما باید مراقب باشید که تحت هیچ شرایطی اشتباه و خطایی از شما سر نزند که آنها در واقعیت اینجور با شما رفتار نکنند و روح پسرتان به خاطر شما ناراحت نشود. نفرین پسر شما پشت سر کسانی خواهد بود که به ناحق شما را آزار می دهند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۴۵:۱۲
مهربان

مهربان : سلام و عرض ادب. دو هفته پیش هم براتون نوشتم که بیش از ۳ ماهه که از دوست پسرم خبر ندارم و باهاش خداحافظی کردم. دوباره امروز (۳شنبه) خواب دیدم تو خونمون بود و انگار داشت لپ تاپ من که مشکل داشت رو درست میکرد و یه جایی فک کنم تو خونه یاتالار بود مهمون زیاد بود. بعد زن پسر عموم اومد پیشم و مثل همیشه آراسته و زیبا و موی بلوند، باهام سلام و احوالپرسی گرم کرد و دستش رو دراز کرد و باهام دست داد و من کمی بیشتر تعجب کردم بعد دختر عموم رو یکمی اونورتر دیدم اونم با کلی احترام و محبت باهام سلام و احوالپرسی کرد( تو واقعیت سالهاست خونه هم نرفتیم و میانه خوبی با هم نداریم و فقط تو مراسمی چیزی همدیگرو میبینیم). یه جای دیگه از خوابم خودم و دوست پسرم رو دیدم روی یک نیمکت فضای بیرون نشسته بودیم. یه مرد میانسالی هم نزدیکمون بود. بهم گفت خب بگو برنامه ات چیه گفتم تو بگو بعد گفت تو اول بگو ببینم یه چیزی خرج کنیم و بیاییم (منظورش خواستگاری و ازدواج بود). شروع کردم به صحبت در مورد آرزو و علایقم بهش و یه سری حرفهای دیگه و میخواستم بهش بگم از اولم هدفم این بوده نامزد باشیم و تو کارها بهم کمک کنیم تا امتحانم رو بدم ( آیلتس) بعد به امید خدا کارامون جور بشه و مردی هم که نزدیکمون ایستاده بود همش میگفت بهش بگو شیر بها هم میخام و من میخاستم حرف این مرد رو نشنوه. یکدفعه چشمم به چند تا پسر افتاد ازم پرسیدن سی دی ها اونجاست، دوست پسرم اشاره کرد که بگم نه و منم خیلی عادی گفتم نه چیزی نیست. بعد دوست پسرم رفت یکم دورتر و پسرها اونو دیدن و اومدن باهاش دعوا کردن و یکدفعه اونو هل دادن زمین ونگذاشتن تکون بخوره و یک نفرشون ببخشید بی ادبیه شلوارش رو از پاش درآورد و منم خیلی ناراحت شدم و روم رو برگردوندم که نکنه شلوار زیرش هم دربیارن و آبروش بره و یکمی گذشت و اومد کنارم و یه شلوار محلی خودمون مشکی و مرتب پاش بود و گفت خب بقیه حرفاتو بگو و یکم حرف زدم و دوباره خواستم مطلب اصلی رو بگم یکی دو تا دیگه پسر دیدم و باز رفت دعوا. بعد منتظر شدم و خودم رو تو یک کوچه دیدم و پسر جوانی که میدونستم در مورد زبان میدونه و تو تلگرام تعریفش رو شنیدم. رفتم پیشش که ازش سوال بپرسم که چجور زبانم رو تقویت کنم و دیدم انگار به یه مرد میانسال تبدیل شد و منم ولش کردم . اومدم ببینم دوست پسرم اومده. ندیدمش و انگار منتظر شدم برگرده و حرفهامون رو بزنیم که بیدار شدم. ببخشید طولانی شد.

پاسخ
لینک۱۴ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۴۶:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام خواب شما از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. تشکر.

پاسخ
لینک۱۴ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۲۵:۲۷
م ح

م ح : با سلام و خسته نباشید
خواب دیدم پدرم با با دوتا پسر عمه ها دعوا کرد و اونا را ناراحت کرده بود. بعد من به پسر عمه هام کمک می کردم که تلویزیونش که جدا شده بود از وسط بست هاش محکم بکنند (تلویزیون به جای پیچ یه پلاستیک داشت که بعد از گذاشتن لبه ها روی هم با اون با پایین آوردن اون پلاستیک به هم چفت میشدن لبه هاش). فکر میکردم که می خواهن شبکه ۳ رو ببیند بعد فهمیدم می خواهن شبکه ورزش ببینید.
ممنون

پاسخ
لینک۷ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۴۶:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. پدر شما روش زندگی پسر عمه هایتان را نمی پسندد. عزم و اراده ی پسر عمه هایتان برای قوی ساختن ستون زندگی شان کم است و آنها همه چیز را سر سری گرفته اند. آنها می خواهند یاد بگیرند چطور زندگی کنند و مهارت هایشان را گسترش بدهند ولی ثبات و قدرت شان در ساختن زندگی شان ضعیف است و خیلی با قدرت و اقتدار رفتار نمی کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۴۸:۰۸
م ح

م ح : با سلام و خسته نباشید
دیشب دعا میکردم که بار خطا ها اشتباهات و گناهانی که در زندگی داشتم از زندگی کم بشه و بتونم زندگی بهتری برای خودم و دیگران داشته باشم چه معنوی و چه مادی بعد این خواب دیدم
خواب دیدم با خاله ام و دخترخاله هام دارم بیرون میگردم جای کوهستانی بود فصل
تابستان کمی خشک بود ولی هوا خنک و آفتابی
بعد از گذشت گذار با ماشین برگشتم شهر
رفتیم خانه دختر عموی من که توی یه محله
نسبتا تازه ساز که بعضی از خونه ها ساخته نشده بود. دختر عموی من شلوار تن نداشت ولخت بود براش شلوار لی نو آبی رنگ کم رنگ گرفتم وبرای دختر عمه هم همینطور.
خونه دختر عمو من خیلی کوچک بود
خونه جالبی نبود توی یه منطقه بود که اصلا ساخت ساز نداشت و نزدیک اون منطقه تازه سازه بود. حالت حاشیه شهر بود. برادرش اونجا نشسته بود با پسر خاله هایش وضعشون بد نبود ولی فقط نظاره گر بودن کاری نمی تونستم بکنند یا نمی کردن.
بعد رفتیم خونه با دختر خاله های خودم
مادر بزرگ که فوت شده نشسته بود و پشتش به پشتی تکه داده بود با چادر مشکی اعلای
سرش بود تو سن میان سالی بود(سن بالا فوت کرده بود)
بعد من با اونی که دختر خاله ام در باره پروژه که می خواستم انجام بدم صحبت میکردم(ایده ای دارم که با ایشون مشورت می کنم) که پدرم اومد پشت خط تلفن
گوشی قطع کردم که صحبت کنم گفت با خواهر می خواهد صحبت کن . من به خواهر گفتم اگه امکان داره کمی زودتر صحبت کن که من بتونم صحبت ام ادامه بدم با دختر خاله ام.
که شروع کرد با اعصبانیت شدید و حالت گریه گفت که تو نمی خواهد و حق نداری به من چیز بگی
خیلی ناراحت و اعصبانی بود و گفت من هر چقدر می خواهم صحبت کنم
دیگران سعی کردن آرامش کنند ولی هم چنان ناراحت عصبی و گریان بود که از خواب بیدار شدم
با تشکر

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۸:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. قبل از تعبیر خوابتان از شما استدعا می کنم هرگز خوابتان را اینطوری سطر به سطر ننویسید و همه ی خواب را بلافاصله پشت سر هم تایپ کنید چون من در هنگام پاسخ در باکس تعبیر نمی توانم همه ی خوابتان را یکجا مشاهده کنم و نوشته ها طولانی تر از این می شود که در مانیتور یکجا قابل مشاهده باشد. شما می خواهید که چشم انداز مثبت تری در زندگی داشته باشید و درکتان را بالاتر ببرید. دختر عموی شما نیاز دارد که روی جسم و ذهنش بیشتر کار کند و خودسازی داشته باشد. او به دنبال این است که نقش خودش را در زندگی بیشتر درک کند و شرایط بهتری داشته باشد و شما می خواهید که او خردمندانه فکر کند و نسبت به آینده اش خوشبین باشد و سخت بکوشد تا به اهدافش برسد. روحیه ی او خوب نیست و ایده های خوبی در ذهنش ندارد و از جانب برادر یا پسرخاله هایش حمایتی دریافت نمی کند. روح مادر بزرگتان شاد. او روحش آزاد و زنده است و آمرزیده شده. شما تمایل دارید که افکارتان را با خانواده تان در میان بگذارید و با صمیمیت با آنان رفتار کنید و از ایشان حمایت و پشتیبانی دریافت کنید. اما خواهر شما بر خلاف شما فکر می کند که باید مستقل عمل کندو از اینکه او را راهنمایی کنید اصلا خوشش نمی آید. حالا دلیل این رفتار او چیست؟؟ از خوابتان مشخص نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۳:۳۷
پرنیان

پرنیان : سلام خانم هراتی عزیز، لطفا خوابم پنهان بشه.

پاسخ
لینک۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۸:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اینکه او دیده که کتکش می زنند به این تعبیر است که او مرتکب گناه شده و باید در شخصیت خودش تغییرات اساسی ایجاد کند. او باید سعی کند که آگاهانه و درست فکر کند و شرایط را ارزیابی کند و اینکه می خواسته اسم شما را روی کاغذ بنویسد؛ به این تعبیر است که او او در حق شما بد کرده، قضاوت خطا کرده و اشتباه کرده و او می خواسته به شما اعتراف کند که در حق شما بد کرده است. اما به او اجازه داده نشده که بتواند روی شما تاثیر ماندنی بگذارد. خیر دوست عزیز هیچ طلسمی در کار نیست. هیچ طلسمی بر مومن کارساز نیست. طلسم فقط بر کسانی کارساز است که قدرت شیطان را از قدرت خداوند بالاتر می دانند و اگر کسی واقعا ایمانش قوی باشد و بداند که هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر به اذن خداوند، هرگز هیچ طلسمی به او موثر واقع نخواهد شد. اگر شما از آن جمله افرادی هستید که قدرت خداوند را کوچک می دانید، آنوقت طلسم به شما موثر واقع می شود. ولی در صورتی که شما شخصیتی با ایمان داشته باشید، کتک خوردن او به این تعبیر است که او می خواسته مدتی با شما باشد، از شما سو استفاده کند، با احساساتتان بازی کند و بعد برود و شما را بگذارد در تنهایی و افسردگی بمانید و خداوند نخواسته که این اتفاق برای شما بیافتد. به او گفته شده که کافیست و نباید در حق شما نامردی کند. به همین دلیل او ترسیده و با شما کات کرده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۴۵:۵۵
abas

abas : سلام عرض ادب خواب دیدم در کتار اوتوبانی دعوا هست و خیلی ها میرن میان اون ور این فرار میکنند و من و چهار نفر دیگه که کنار جاده بودیم چند نفری ریختن و انها را سر دست و پاشان را قطع کردند و هی بع من میگن تو هم بودی من هم یه مقداری با ترس میکم نه که میرن ولی از بریدن و جدا کردن دست پای سر انها خونی ندیدم اصلا

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۵۴:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما در مسیر زندگی تان شاهد این خواهید بود که کسانی که با موضوعی مخالفت می کنند، با مشکلاتی مواجه می شوند و مجبور می شوند که فکر نکنند اقدام به انجام کاری نکنند و از تماس و ارتباط با دیگران هم خودداری کنند!! حالا برنده ی این دعوا چه کسیست از خوابتان مشخص نیست ولی شما دوست ندارید که حق فکر و ارتباط و عملتان از شما سلب شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۲:۴۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.