تعبیر خواب دوست
اگر در خواب دوستان خود را شاد و سرحال ببینید درحالی که قهقهه خنده به راه انداخته اند، نشانة آن است که بزودی از طرف دوستان اخبار ناخوشایندی به دست شما می رسد. اگر در خواب دوستان خود را درمانده ببینید ، علامت آن است که دوستانتان بیمار و پریشان خواهند شد.
اگر در خواب چهره دوستان خود را سیاه ببینید ، نشانه آن است که بیماری یا حادثه بسیار بدی برای شما یا دوستانتان اتفاق خواهد افتاد . اما اگر آنها را در هیئت ببینید ، علامت آن است که دشمنان ، شما را از دوستان و نزدیکان جدا خواهند کرد.
اگر خواب ببینید دوستانتان چون مجسمه روی تپه ای ایستاده اند ، نشانة آن است که عقاید خود را مبنی بر داشتن انصاف و آگاهی حفظ خواهید کرد . اگر سکویی که پیکر دوستان بر آن قرار گرفته، بلند نباشد، علامت آن است که پس از پیشرفت و ترقی در کار، دوستان قبلی خود را از یاد می برید.
اما اگر پیکر دوستانتان بر سطح زمین قرار گرفته باشد، نشانه آن است که برای رسیدن به درجات بالاتر شکست می خورید. اگر درخواب بخواهید از کنار مجسمة دوستانتان بگذرید، نشانة آن است که دوستی را مورد سرزنش قرار می دهید و او را وادار می کنید تا در زندگی خود تغییراتی بدهد .
اگر خواب ببینید با دوستی که در حق شما بد کرده، دست می دهید و او بی اعتنا و غمگین به راه خود می رود، نشانة آن است که با یکی از دوستان خود اختلاف پیدا می کنید و ممکن است نسبت به هم دلسرد بشوید.
ملاقات با یک دوست در خواب و گفتگو با او، نشانة آن است که کارهایتان به شکل دلخواه انجام خواهد گرفت.
اگر در خواب با دوست خود جرو بحث کنید و سر او فریاد بکشید، نشانة آن است که دچار حقارت و تزلزل و نگرانی خواهید شد ولی رابطه شما با دوستتان گرم و صمیمی خواهد شد.
اگر در خواب با دوست از دیدن دوستی احساس شرمساری کنید یا او را در وقت نامناسبی ملاقات کنید، دلالت بر آن دارد که به خاطر مرتکب شدن خلافی، گناهکار شناخته خواهید شد و هم دستان شما همه چیز را لو می دهند.
اگر زن جوانی خواب ببیند دوستان فراوانی دارد، نشان می دهد که به منافع زیادی دست خواهد یافت . و محبوبش ارزش تصاحب دارد. اما اگر خواب ببیند دوستانی اندک دارد، از محبوبیت اجتماعی نصیبی نخواهد برد.
لوک اویتنهاو می گوید :
دیدن دوست خوب در خواب، نشانه رسیدن خبرهای شادی بخش است. دیدن کسانی که به ظاهر دوست هستند، اعلان خطر و هشدار به شماست که مراقب اطرافیان خود باشید. اگر خواب ببینید با دوستی، دیدار اتفاقی دارید، اتفاقی غیر منتظره در پیش رویتان قرار می گیرد.
اگر خواب ببینید دوست خود را ترک می کنید، از سختی به شادی خواهید رسید. آشنا شدن با دوستان جدید نشانه خوشبختی و مرگ یک دوست نشانه رسیدن خبری غیر منتظره است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مهر : سلام خسته نباشید، دوتا خواب دیدم دیشب
خواب 1:
خواب دیدم با عشقم (من دخترم و هنوز ازدواج نکردیم) رفته بودیم یه جایی، مهمونی بود انگار و عشقم خیلی قشنگو خوش تیپ شده بود، بعد یه دختره اونجا بود که تقریبا لختی بود و لباس قرمز پوشیده بود و هی به عشقم نگا میکردو عشوه میومد، و یادم نیس واکنش عشقم چی بود فقط میدونم دختره خیلی عصبیم کرده بود و من دندونامو فشار میدادم بهم و صبح که پاشدم دندون درد داشتم
خواب 2:
اول اینو بگم که ما شوهرخالمو شاید هفت هشت سال یه بار ببینیمش و من خواب دیدم که شوهرخالم با دونفر که انگار محافظاش بودن همش میرفت مسجد و اونجا زیاد رفتو آمد داشت و نمیدونم چرا، و همشم شب بود و هوا یه حالت خاصی داشت، و آسمون کهکشانیو اینا بود، نمیدونم چرا وقتی شوهرخالم پیشمون بود من تظاهر به نماز خوندن میکردم و اومد بهم گفت که امشب نمازاتونو بخونین که از فردا قراره کلا نماز خوندن تغییر کنه !!! و فکرکنم میخواست یه کادویی چیزی بهم بده و من درگیر این بودم که بگیرمش یا نه و یادمم نیس که گرفتمش یا نه.
و خیلی قسمتای خوابمو یادم نمیاد و طولانی بودن
من آخرین بار سه تا خواب برای شما ارسال کردم و کاراکتراشون جمعا 4 تا خواب شدن ولی نمیدونم چرا شما از من 5 حق خواب کسر کردید لطفا پیگیری کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما این خواب را فرستاده اید که در کل با توضیحات اول خوابتان 5 حق خواب از شما کسر شد. به شمااطلاع رسانی شده که فقط اندازه کاراکترهای یک خواب می توانید خواب ارسال کنید نه بیشتر. بنده هم هرگز 3 خواب یک نفر را یکجا تعبیر نمی کنم. ولی چون شما تقاضا کردید که تحت هر شرایطی خوابتان را تعبیر کنم بنا به تقاضای خودتان خوابتان را تعبیر کردم و با توجه به تقاضای خودتان که به هر صورت که شده تعبیر کنید چون فکرم ناراحت است، بنده 5 حق خواب از شما کسر کردم چرا که به شما خارج از قوانین ارفاق شده و الان شاکی هستید که چرا!! اینبار دیگر به هیچ وجه بیشتر از یک خوابتان را در هر کامنت تعبیر نمی کنم. لطفا فقط یکی از خوابهایتان را ارسال کنیدونه بیشتر.
مهر : سلام وقت بخیر، من خوابی دیدم که دو قسمت بود، ینی درواقع یه خواب بود، قسمت اولش رو تعبیر کنید، قسمت دوم رو هم هرجوردلتون میخواد، و این قانونم نمیدونستم شرمنده
خواب دیدم با عشقم (من دخترم و هنوز ازدواج نکردیم) رفته بودیم یه جایی، مهمونی بود انگار و عشقم خیلی قشنگو خوش تیپ شده بود، بعد یه دختره اونجا بود که تقریبا لختی بود و لباس قرمز پوشیده بود و هی به عشقم نگا میکردو عشوه میومد، و یادم نیس واکنش عشقم چی بود فقط میدونم دختره خیلی عصبیم کرده بود و من دندونامو فشار میدادم بهم و صبح که پاشدم دندون درد داشتم
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما بازتاب افکارتان در مورد بیداری و احساسی است که به عشقتان دارید. اما اگر آن دختر در خوابتان را نمی شناسید، عشق شما می خواهد که به ثروت برسد و شور و شوق زیادی برای این مسئله از خودش نشان می دهد و حسابی به فکر پول درآوردن است و البته پولدار هم خواهد شد. شرط اول ازدواج اعتماد است. شما هرگز نمی توانید عشقتان را همیشه کنترل کنید و نباید جوری رفتار کنید که او حس کند زندانی شماست. باید حتی اگر حسادت می کنید رفتاری معقولانه و اعتماد به نفسی بالا داشته باشید که عشقتان را جذب خودتان کنید. شک ها و تردیدهای بد فقط روابط شما را خراب می کنند. تشکر از همراهیتون.
مهر : سلام خسته نباشید، هرچقدر که خواستید حق خواب کم کنید، من این خواب هارو توی یک شب و پشت سر هم دیدم، یک خواب بود ولی سه قسمت داشت
ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. در نوبت هستید. 5 حق خواب از شما کسر شد.
مهر : سلام خسته نباشید، دیروز سایت بسته بود، شب قبلش این خوابارو دیدم، اگه امکانش هست سه تا حق خواب کم کنید چون سه تا خوابن،
خواب دیدم من با عشقم تو پارک بودیم و من یکم شیطونیم گرفتو به جاهای حساسش دست زدم اونم یکمی خجالت کشیدو اینا بعد یهو دیدم سه تا پسر که دور نشسته بودن مارو دیدن و داشتن میخندیدنو با اشاره و دست یه چیزایی بمن میگفتن، بهش که گفتم خیلی خجالت کشید عصبی شد سریع پاشدیم رفتیم، خونه که رسیدیم از دستم عصبانی بودو لج کرده بود چون تو محلشون مارو دیدن منم خواستم از دلش دربیارم... (تموم)
این خوابو بلافاصله بعدش دیدم، کلا سه تا خواب رو باهم دیدم:
با عشقم رفتیم توی حیاط دبیرستان قدیمی من، واردش شدیم و نمیدونم چرا جفتمون رو ویلچر نشسته بودیم، و داشتیم میرفتیم توی یکی از کلاسا که ناظمی که میشناختمش مارو باخنده و خوشرویی برگردوند و از ساختمون رفتیم بیرون، و اینکه خیلی به مدرسه رسیده بودن و فرق کرده بود،خواستیم از حیاط خارج بشیم این دفعه فقط عشقم رو ویلچر بودو من میبردمش، بش گفتم میخوای بریم اون بالا و از اون شیـبه با سرعت بیارمت پایین گفت نه، ولی من بردمش،میخواستم خوش بگذره بهش،توراه که میومدیم پایین سرعت زیاد شدو فهمیدم ترمزم نداره خلاصه نزدیک بود بیوفته رو زمین (تموم)
بعدش
(ما دیشب با پرواز اومدیم مشهد)وقتی شب خوابیدم خواب دیدم دوباره قراره با هواپیما بیایم مشهد با این تفاوت که خونه عشقم بودیم منو داداشمو پسرعمم و قرار بود با عشقمو مادرشو آجیش بریم! درحالیکه ما هنوز با خونواده های هم آشنا نشدیم و من خونوادشو هنوز کامل ندیدم، توی خونشون نشسته بودیم دورهم و باهم شوخی میکردیم سربه سر همدیگه میذاشتیم، مثلا داداشم سربه سر عشق من میذاشت، باحال بود، و یهو دیدم آجیش که کوچیکتر از خودشه وسط خونه بین همه لباساشو دراورده بود (فقط لباس زیر داشت) و عوض کرد فکرکنم! و خلاصه رفتیم تو هواپیما و وقتی بلند شد خلبان بلافاصله وسط خیابون اضطراری فرود اومد و گفت آرامش خودتونو حفظ کنید، فلان چیزا(یه اسم مسخره ای داشتن که بعید میدونم لازم باشه گفتنش)به هواپیما حمله کردنو گفتش که سریع خارج بشید و از هواپیما دور بشید، من داشتم دور میشدم یهوو برگشتم منتظر عشقم که بیاد بیرون و تا اومد خیلییی ترسیده بود،من از پشت شوناشو گرفتمو فرار کردیم، و فکرکنم مادرشو اینا جاموندن و نتونستن فرار کنن، راستی توی عالم خوابم اسم اون چیزایی که بهمون حمله کرده بودن فامیلی عشقم بود، توی واقعیت نه ها،بعد تو راه که فرار میکردیم ازش پرسیدم مگه فلان چیز فامیلی تو نیس؟! و گفت آره، رسیدیم به خونه(نمیدونم خونمون بود یا دبیرستانی که قبلا توش درس خوندم)و سریع رفتیم تو و یهو دیدیم پسرعمم نیستش که بعد دیدم تو ایوون داشته لباس عوض میکرده و اومد تو، من رفتم پنجره رو قفل کردم در هال رو که قفل کردم یهو یکی با ناخون تیزو زور عجیبش زد به کمرم یهو برگشتم دیدم همون فلان چیزان، اول فکر کردم داداشمه چون لباسای اونو پوشیده بودو هیکلش کپی داداشم بود، ولی دیدم قیافش فرق داره و خیلی وحشتناکه و شبیه زامبیا بود بمن گفت یا تورو فلان چیز میکنم یا ازبین میبرمت و خیلی کم وقت داشتم، من میخواستم بگم از بین ببرتم که یادم به عشقم افتاد، عشقم گفت ببین راه دیگه ای نداره؟! باهاش حرف بزن، و من هرچی حرف زدمو اینا راهی پیدا نکردم و انگار خواستم باهاش درگیر شم که از خواب پریدم... میدونم خوابای بنظر مسخره ای بودن ولی فکرم درگیر نبود قبل خواب و خب راحت خوابیدم
خیلی ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. خیر خوابهایتان به هیچ وجه مسخره نبودند بلکه در سه صورت متفاوت سعی داشتند که به شما یک مفهوم واحد و مهم را در رابطه با عشقتان مطرح کنند و توجه شما را به نکات مهمی در رابطه با او جلب کنند. اول اینکه شما نسبت به عشقتان شخصیتی برونگراتر و شاید مدرنتر دارید و می خواهید ریلکس باشید و شاد باشید و عشق شما سنتگرا تر از شماست. او از اینکه شما در بیان افکارتان و یا با رفتارتان در بعضی زمینه های خیلی باز و بی پرده رفتار یا صحبت کنید خوشش نمی آید و اینکار، شما را از چشم او می اندازد. خواب دوم گویای این است که شما می خواهید مدلی که خودتان در زندگی درست گرفته و آموخته اید، عشقتان را وادار کنید که مطابق افکار شما فکر کند و شما را درک کند. شما خودتان را مجبور می کنید که به او بیاموزید و او را مجبور می کنید که نظرات شما را درک کند. در حالی که سعی می کنید اینکار را بسیار عجولانه و بدون برنامه ریزی و تعمق، به او تحمیل کنید. این عدم تامل شما و سرعت بی منطقی که در تحمیل نظراتتان به او، بروز می دهید، نه تنها باعث نمی شود که درک او بالاتر برود، بلکه ممکن است باعث شود که او به کل احساس کند که دارد در زندگی شکست می خورد و ممکن است رابطه اش با شما تحت تاثیر این بی خیالی و بی دقتی شما، خراب شود. و دقیقا خواب سومتان گویای این مسئله است که شما می خواهید متوسل به امام رضا ع شوید که رابطه تان با عشقتان بهبود پیدا کند و می خواهید مشکلاتتان را پشت سر گذاشته و به جاه طلبی ها و افکار و آرزوهای بالایی که برای خودتان در نظر گرفته اید برسید. شما فرهنگ و سنت های خودتان را پشت سر خودتان به عنوان پشتوانه دارید و او هم سنت ها و فرهنگ خودش را پشتوانه ی خودش می داند. اگر الان او بخواهد یک سری مسائل را رک و پوست کنده با شما در میان بگذارد، که مغایر با سنت های اوست، شما از اینکارش تعجب خواهید کرد و آن را نمی پسندید. او هم با سنت های شما بیگانه است و آنها را نمی پسندد. برای رسیدن به هدف مشترک و زندگی عاشقانه با عشقتان، صرفا دوست داشتن کافی نیست. شما باید از یک تبار باشید. وگرنه در رسیدن به اهدافتان شکست خواهید خورد. تبار عشق شما، همان هیولاها و چیزهایی است که در خوابتان به هواپیما حمله کرده اند و مانع رسیدن شما به خواسته هایتان و اوج گرفتن شما به سمت اهدافتان می شوند. این سنت های او با شما مغایرت دارد. شما حتی اگر بتوانید خود او را مجاب کنید که خودش را به فرهنگ شما تطبیق دهد، نمی توانید خانواده ی او را مجاب کنید که از فرهنگشان چشم پوشی کنند. برای این است که دیده اید او را از حمله ی آن چیزهای مسخره ( سنت های او) فراری داده اید ولی خانواده اش جا مانده اند. برای حل این مشکل، شما سعی می کنید که درک خودتان را بالا ببرید و رفتار خودتان را عوض کنید. اما نمی خواهید که خانواده و دوستانتان بفهمند که دارید تغییر رفتار می دهید و به مدرنیته ی خودتان به خاطر عشقتان پشت پا می زنید. در نتیجه شما فشاری را از عملکرد سخت و تند و تیز رفتار های سنت گرایانه ی عشقتان، بر پشتتان حس می کنید که برایتان ناخوشایند است. شما به این فکر خواهید کرد که اگر مجبور شوید مطابق با سنت های عشقتان رفتار کنید، دیگر این آدم امروز نخواهید بود. شما از نظر فیزیکی و یا احساسی، از مردم و موقعیتی که الان دور و برتان هستند و احاطه تان کرده اند جدا خواهید افتاد و دیگر در دسترس آنها نخواهید بود. شما نمی توانید راحت با خانواده و دوستانتان در ارتباط باشید و این کم کم باعث خواهد شد که شما از درون احساس مرگ کنید ( زامبی) شما فقط قادر خواهید بود که زنده وار حرکت کنند ولی از درون خواهید مرد و زندگی شما صرفا روزمرگی بیش نخواهد بود. پس باید توجه کنید که اختلاف فرهنگی شما و عشقتان اصلا بی اهمیت نیست و دست کم گرفتن آن، یا او را از بین می برد و یا شما را به نابودی می کشاند. تشکر از همراهیتون.
masumehh : سلام.من(چندروزپیش)خواب دیدم که با پدرم جایی بودم که یک پاساژ بزرگ شیک هم اونجا بود(باعشقم کات هست الان رابطمون.بخاطر مساعل مالی از من جدا شد)در خواب میدونستم محل کار دوست پسرم طبقه آخر این پاساژ هست(شغل ایشون چیز دیگه ایه.فروش دارن ولی مغازه ایی نیست مدلش اصلا)به پدرم گفتم تو برو من میام .نرفت.ساعتمو نگاه کردم دیدم 12 شب بود و گفتم دوست پسرم الان خونه اشونه.ولی رفتم سرک بکشم محل کارشو که دیدم عه تو مغازه است و تا اون موقع داشته کار میکرده.یواشکی نگاهش کردم و تو دلم گفتم پس راست گفته و این مدت که با من نبوده واقعا فقط کار کرده حتی تا این موقع شبم سرکارشه.بعد پدرم شک کرد و گفت من فهمیدم چی و نگاه کردی.بعدش همه رابطه از اول تا اخر رو تعریف کردم براش.و به بابام گفتم حالا ایشالا برمیگرده برای ازدواج.و بابامم هیچی نگفت و از نگاهش معلوم بود راضیه
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که خردمندانه فکر و رفتار کنید و به انتخاباتی که پیش رویتان دارید نگاه می کنید. دوست پسر شما از لحاظ مالی قویست یا نهایت سعیش را می کند که به تمول مالی برسد. ساعت 12 شب سمبلی از پاداش، شادی، عشق، پول، موفقیت و خلاقیت است. به ملاحظات و تعاملات شما با مردمی با جایگاه و قدرت بالا اشاره دارد یعنی به معاشرت تان با افراد بالا دست اشاره دارد. این عدد ممکن است به شما بگوید که در عشق یا موفقیت، زیادی متکبر هستید. او سعی می کند که قوی باشد و شما هم به این مسئله که او تلاش می کند که احتیاجات شما را فراهم کند، باور دارید. از نظر شما حالا که او به ثروت بیشتری رسیده، ازدواج با او خردمندانه تر است. تشکر از همراهیتون.
masuumee : سلام.وقتتون بخیر.لطفا متن خوابم نمایش داده نشود..ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. خواب هفتم و هشتم ماه معمولا راست است. شاید دوست پسرتان از دوری از شما پشیمان شده و می خواهد به شما برگردد. به دل مادرتان برات شده که او برمی گردد. اگر واقعا عاشق شما بوده بعید است که بعد از چند سال، برود و هرگز به شما فکر نکند. تشکر از همراهیتون.
g m : سلام و وقت بخیر. خواب دیدم که رفتم پیش یکی از بستگانمون که دکتر جراح معروفی هست و ازش کار می خوام(دلم می خواد تو جمع باشم و از تنهایی خسته شدم) گفت هرکاری باشه می کنی؟ مثلا تو کافی شاپ؟ گفتم آره و اونجا استخدام شدم. تو ایران مثل اونجا رو ندیدم خیلی بزرگ و مجهز وبروز بود. آدمای خیلی شیکی حضور داشتن و منم اونجا صرفا گارسن نبودم؛ هم کار یاد می گرفتم هم خودمم استراحت می کردم(مثل خونه دومم بود)سر هر میزی میرفتم انگار دوست بودیم حتی می رفتم روی صندلی ماساژ مثل بقیه ازش استفاده می کردم. دیدم دختر همون آقای دکتر که سالهاست ایران نیست اومد سر میز من نشست و یه 10-12 نفری دوست بودیم.(من خانواده اونا رو کلا چند بار تو عمرم بیشتر ندیدم)ازش پرسیدم دخترات چی می شن؟گفت پرستار و مامانم هستن پیششون.کمی دلتنگ بود ولی انگار به خاطر من اومده بود کلا و دوستم شده بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواب شما می گوید که برای اینکه فکرتان راحت باشد، و ناامیدی را از زندگی تان بیرون کنید، زمانش رسیده که با دوستان قدیمی تان بیشتر بگردید. دور همی های اجتماعی و نشاط و شادی بیشتری برای خودتان فراهم کنید. لزومی ندارد که شما خیلی به دیگران سرویس بدهید و خیلی مطیع آنها باشید. همانطور که همیشه زندگی می کنید، همانگونه جلوی دوستانتان هم رفتار کنید و تهیه تدارک زیاد نبینید. بگذارید که به خودتان هم خوش بگذرد. شما باید از سرمایه و ثروتی که در دست دارید برای خودتان و شادی خودتان هم خرج کنید. همه اش نمی توان فکر خانواده و یا اهداف و پروژه های زندگی یا فکر بچه ها بود. شما هم سهمی از زندگی دارید و این روشی است که آدمهای مدرن در هر جای دنیا، در زندگی شان به کار می برند تا روحیه شان قویتر باشد. تشکر از همراهیتون.
Mahtab : سلام خسته نباشيد،من براي باردوم خواب ديدم كه باكسي كه مدت هاست قهرهستيموجداازهم هستيم همديگرراملاقات كرديم ولي اون خيلي ناراحت بودخيلي و من اونوبغل كردم ولي بازهم حالش خوب نشد ولي كلي بااون حرف زدمو باز بغلش كردم تابهتربشه حالش كه به مروربهترشد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او به شما فکر می کند و از اینکه شما را از دست داده ناراحت است. اگر با او ارتباط داشته باشید و آشتی کنید و از او حمایت کنید، او کم کم مانند گذشته حالش خوبتر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
ستاره ها : سلام.خواب منتشرنشه.. باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما فکرتان ناراحت است و از قبول مسئولیت هایتان سرباز می زنید. فکر می کنید که شرایط ایجاد شده، تقصیر شما نیست و نمی توانید آن شرایط را عوض کنید. ضمن این که اگر در بیداری بیماری خاصی دارید، این بخش از خوابتان بازتاب افکارتان و استرسی است که تمام مدت با خودتان حمل می کنید. شما سعی می کنید که روابط اجتماعی قوی با دیگران داشته باشید و به نهایت خوشبختی و تعادل در زندگی و سعادت خانوادگی برسید. اما دوست ندارید که کراشتان احساس کند که شما توانایی حل مشکلاتتان را ندارید و مسئولیت پذیر نیستید. عده ای از شما حمایت می کنند و شما هم از عده ای حمایت روحی می کنید و در رابطه با نارضایتی هایتان از زندگی و چشم انداز ناراحت کننده ای که برایتان وجود دارد صحبت می کنید. شما می خواهید سعی کنید که برای آینده تان برنامه ریزی کنید و به پیش بروید. دوست شما شخصیتی دورو دارد و هر چند که در ظاهر نشان می دهد که می تواند کمکتان باشد ولی در اصل خودش را می زند به کوچه علی چپ و خیرش به شما نمی رسد. شما نگرش تازه ای نسبت به مسائل پیدا می کنید و سعی می کنید که شرایط زندگی تان را تحلیل و بررسی کنید ضمن اینکه امیدوار هستید که اتفاقات خوبی برایتان بیافتد. می خواهید استرس و نگرانی را از خودتان دور کنید و دوست ندارید که حریم خصوصی تان شکسته شود و دیگران از مشکلات یا افکارتان چیزی بدانند. اما به هر جهت، احساس می کنید که تحت نظر هستید و نمی خواهید که با کسی درد دل کنید. شما می خواهید که در زندگی تان متعهد باشید و به ازدواج فکر می کنید. می خواهید زندگی مدرن و ساده ای داشته باشید و تصویر ذهنی تان نسبت به خودتان این است که ساده و کم توقع و شفاف و بی شیله پیله خواهید بود. می خواهید که نشان دهید که با کرامت و صادق هستید. می خواهید نشان دهید که زن زندگی و آدمی بدردبخور هستید و افکار قدیمی و سنتی درست را هم حاضرید بپذیرید. سعی می کنید که تصویر تازه ای از خودتان جلوی کراشتان ارائه دهید و می خواهید که نظر خواهرتان را هم در این مورد بدانید. تشکر از همراهیتون.
ستاره ها : سلام خواب منتشرنشه..باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما در مسیر زندگی تان سعی می کنید که ارتباطتان را با کراشتان حفظ کنید. شما اهدافی در رابطه با او دارید که می خواهید به آن اهداف برسید و یکی از هدفهایتان را بدست آورده اید. شما نمی خواهید که موقعیت را از دست بدهید و کاری کنید که رابطه تان با او بد شود. شما بدون احتیاط عمل می کنید و به سرنوشت خیلی معتقد هستید و مسئولیت تصمیم ها یا کارهاتان را به عهده نمی گیرید. شما ریسک می کنید و می خواهید که شانس خودتان را در رابطه با او امتحان کنید. اما افکارتان در این رابطه درست نیست. شما به او تمایلات و اشتیاقات غریزی بسیاری دارید و سعی می کنید که همه جوره در رابطه با این مسائل فکر کنید و فانتزی هایتان به شما لذت ببخشد ولی در عین حال از اینکه او را در واقعیت ندارید غصه می خورید. شما سعی می کنید که به نحوی در کار او دخالت داشته باشید تا ارتباطتان را با او قوی کنید. از جهت دیگر هم توکل به خدا و دعا می کنید تا به کراشتان برسید. شما توانسته اید توجه او را به خودتان جلب کنید. تشکر از همراهیتون.
Saina : سلام وقت به خیر.
ساعت4:45صبح پنج شنبه خواب دیدم. رفیقم گفت دیشب با محمد حرف زدی "که قبلا دوست پسرم بود اما دیگه ارتباطی باهاش ندارم و جدا شدیم چند ماهی میشه" به رفیقم گفتم نه برای چی گفتش محمد خیلی ناراحته گفتم چرا انگار گفت به خاطره تو که از هم جدا شدین گفتم باهاش حرف زدی گفت نه توی بیوگرافیش دیدم، منم کنجکاو شدم تو خواب که برم ببینم چی نوشته و بعد از خواب بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست شما معتقد است که شما آنقدر خوب هستید که بعد از قطع ارتباط تان با محمد، او الان دلتنگ شما شده باشد و البته این واقعیت است و محمد خوشحال نیست که شما را از دست داده است. تشکر از همراهیتون.