تعبیر خواب دوست
اگر در خواب دوستان خود را شاد و سرحال ببینید درحالی که قهقهه خنده به راه انداخته اند، نشانة آن است که بزودی از طرف دوستان اخبار ناخوشایندی به دست شما می رسد. اگر در خواب دوستان خود را درمانده ببینید ، علامت آن است که دوستانتان بیمار و پریشان خواهند شد.
اگر در خواب چهره دوستان خود را سیاه ببینید ، نشانه آن است که بیماری یا حادثه بسیار بدی برای شما یا دوستانتان اتفاق خواهد افتاد . اما اگر آنها را در هیئت ببینید ، علامت آن است که دشمنان ، شما را از دوستان و نزدیکان جدا خواهند کرد.
اگر خواب ببینید دوستانتان چون مجسمه روی تپه ای ایستاده اند ، نشانة آن است که عقاید خود را مبنی بر داشتن انصاف و آگاهی حفظ خواهید کرد . اگر سکویی که پیکر دوستان بر آن قرار گرفته، بلند نباشد، علامت آن است که پس از پیشرفت و ترقی در کار، دوستان قبلی خود را از یاد می برید.
اما اگر پیکر دوستانتان بر سطح زمین قرار گرفته باشد، نشانه آن است که برای رسیدن به درجات بالاتر شکست می خورید. اگر درخواب بخواهید از کنار مجسمة دوستانتان بگذرید، نشانة آن است که دوستی را مورد سرزنش قرار می دهید و او را وادار می کنید تا در زندگی خود تغییراتی بدهد .
اگر خواب ببینید با دوستی که در حق شما بد کرده، دست می دهید و او بی اعتنا و غمگین به راه خود می رود، نشانة آن است که با یکی از دوستان خود اختلاف پیدا می کنید و ممکن است نسبت به هم دلسرد بشوید.
ملاقات با یک دوست در خواب و گفتگو با او، نشانة آن است که کارهایتان به شکل دلخواه انجام خواهد گرفت.
اگر در خواب با دوست خود جرو بحث کنید و سر او فریاد بکشید، نشانة آن است که دچار حقارت و تزلزل و نگرانی خواهید شد ولی رابطه شما با دوستتان گرم و صمیمی خواهد شد.
اگر در خواب با دوست از دیدن دوستی احساس شرمساری کنید یا او را در وقت نامناسبی ملاقات کنید، دلالت بر آن دارد که به خاطر مرتکب شدن خلافی، گناهکار شناخته خواهید شد و هم دستان شما همه چیز را لو می دهند.
اگر زن جوانی خواب ببیند دوستان فراوانی دارد، نشان می دهد که به منافع زیادی دست خواهد یافت . و محبوبش ارزش تصاحب دارد. اما اگر خواب ببیند دوستانی اندک دارد، از محبوبیت اجتماعی نصیبی نخواهد برد.
لوک اویتنهاو می گوید :
دیدن دوست خوب در خواب، نشانه رسیدن خبرهای شادی بخش است. دیدن کسانی که به ظاهر دوست هستند، اعلان خطر و هشدار به شماست که مراقب اطرافیان خود باشید. اگر خواب ببینید با دوستی، دیدار اتفاقی دارید، اتفاقی غیر منتظره در پیش رویتان قرار می گیرد.
اگر خواب ببینید دوست خود را ترک می کنید، از سختی به شادی خواهید رسید. آشنا شدن با دوستان جدید نشانه خوشبختی و مرگ یک دوست نشانه رسیدن خبری غیر منتظره است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
b : سلام روز بخیر خانم هراتی نازنین.
خواب دیدم دیوار به دیوار ملک صنعتیمون ، دوستم با شوهرش و دوست شوهرش و خانمش اومدن ویلاشون . ولی اونجا ویلا نداره و فقط زمین کشاورزی سادس تو بیداری.
مت ابتدا رفتم یکم سرک بکشم ا همسر دوستم منو ندید ولی متوجه شد کسی داره اونهارو چک میکنه .یکم جابجا شد و منم ازونجا کاملا جابجا شدم و منو ندید. بعد از مدتی دیدم تلفنم زنگ میخوره و دوستم پشت تلفن به طور ضمنی داشت منو دعوت میکرد برای کمک درسی برم پیشش و من جواب سربالا دادم بهش و گفتم خوابم میاد و میخوام برم بخوابم. وقتی تلفنم قطع شد دیدم از تاریکی داره منو نگاه میکنه وقتی داره تلفنی حرف میزنه این لحظه همزمان دیدم تو ملکمون جشن و پایکوبی هست . داداشم که وکیله بهمراه خانومش و خواهر کوچیکمم بود.داداشم روی یه صندلی نشسته بودو خانمش یکم اونورتر وایساده بود .دوستم رو دیدم که بعد از چشم وایسادن موقع تلفن حرف زدن با من، اومد داخل و رفت سمت برادرم راجب یه موضوع وکالت باهاش حرف زد و چنتا لیوان یکبار مصرف که توهم بودن، گرفت داد دستم و تو دستش ویسکی زرد بود برام ریخت و ظرفش رو روی میز جلوم گذاشت . حال خودشم مست و یکم عصبانی و خراب بود . من یکم خوردم دیدم خیلی خوبه برای همین ظرفش رو برداشتم و برای خودم ریختم . یک لیوان کوچک بود روی میز که دوستم ریخته بود و خواهر کوچیکمم بدون مکث سرکشید .
من ارتباطم با این دوستم یکم بهم ریخته هست تو بیداری. نمیدونم با این قضیه ارتباطی داره یا خیر.
ممنون از وقتی که میزارید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست شما گشایش کار می یابد و تصمیم دارد به انجام کاری دست بزند که باعث توسعه و پیشرفت زندگی او شده و به آرامش برسد. دوست شما ابتدا شما را در جریان کارش قرار نمی دهد ولی بعد نیاز پیدا می کند که شما او را در موردی راهنمایی کنید و شما هم از اینکه از ابتدا مخفی کاری کرده ناراحت هستید و بنابراین خودتان را به بیخیالی می زنید. دوست شما به مشکلی برخورده و نیاز به راهنمایی دارد و می خواهد که اگر نه حتی از شما بلکه از یک وکیل کمک بگیرد. ممکن است بین برادر شما و کسی مشکل و اختلافی پیش بیاید و برادرتان جایگاه قرص و محکم خودش را حفظ خواهد کرد. دوست شما ، دوست واقعی نیست و دوستی شما را برای نفع یک بار مصرف ( موقتی) می خواهد. شما هم از این دوستی باید همینطور استفاده کنید و تا جایی که برایتان سود داشته باشد از ارتباطتان با او منتفع شوید. خواهر شما هم به ثروت خواهد رسید. تشکر از همراهیتون.
b : سلام و روز بخیر .
خواب دیدم یکی دوتا شهر بالایی توی خواب شورش یا جنگ شده و دارن تمام ادمایی توی خیابون رو میکشن . من فرار کردم اومدم به دوستم خبر دادم . دیدم دوستم درگیر دخترشه و به من و حرفام محل نمیده . من دوبار بهش اطلاع دادم ولی هردوبار با بی محلی و بیعلاقگی به حرفم از روی اجبار گوش داد . من بعدش سوار ماشینم شدم و تخته گاز ازون جا فرار کردم..
البته اینم بگم اخیرا روابط من با این دوستم به تیرگی گراییده .
ممنونم از وقتی که خالصانه مثل همیشه میزارید .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نگران جریانات اخیر هستید و حتی نسبت به کسی که با شما رابطه اش خراب شده احساس دلسوزی و حمایت دارید. اما وقتی کسی به شما و افکار و نظراتتان اهمیت نمی دهد، مسئولیت و عواقب کارهای او به عهده ی شما نیست. شما دقیقا همین احساس را روی کسانی دارید که نسبت به شما بی تفاوت هستند. تشکر از همراهیتون.
masumehh : سلام خانم هراتی عزیز.من همونطور که تو خواب قبلیم هم بهتون گفته بودم بنا به دلایلی یک ماهه من و دوست پسرم که برنامه ازدواج باهم داشتیم از هم جدا شدیم.دیشب مادرم تو همین شرایطی که با هم کات هستیم خواب دیدن که بعد از اینکه با دوس پسرم کات کردیم اون تو خانواده ما و خانواده ی پدریم حضور داشته(یعنی تو خواب مادرم میدیدن که کاتیم و حرف نمیزنیم ولی اون همه جا هست) و حتی تو همه ی مهمونیا شرکت میکنه و حتی مامانم میگه تا مهمونیه خونه ی عموی پدرم هم بوده.که توی خواب مامانم ب من گفته اون که گفته بود پول ندارم پس چرا نمیره کار کنه.چرا همش اینجاست پیش ماست؟؟؟و توی خواب مامانم تو دلش میگفته خب الان این همش همه جا هست فامیل نمیگن این غریبه کیه؟؟؟و مامانم میگه تو خواب همه جا بود .هرجا ما بودیم بود.ولی احسان سمت من که دخترشم یعنی نمیومد اصلا و ما تو خواب هم با هم حرف نمیزدیم و همچنان کات بودیم.یعنی احسان هرجا بودیم بود ولی حرف اصلا باهم نمیزدیم.حتی اونم نمیزد حرف با من تو خواب. ولی همه جا میومد.ولی مامانم میگه من(دخترش) تو خواب خوشحال بودم و احساس رضایت میکردم از اینکه احسان حضور داره با اینکه باهم حرف نمیزنیم. و با لبخند رضایت به مامانم نشون دادم تو خواب ک یعنی راضی ام از اینکه هست با اینکه حرف نمیزنیم.ببخشید هی پیچ دادم حرفمو.به سختی بیان کردم منظورمو.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. دوست پسر شما خیلی به شما فکر می کند ولی عملا وانمود می کند که با شما کات کرده است. شما از این موضوع احساس رضایت می کنید. تشکر از همراهیتون.
masuumee : سلام خانم هراتی عزیزم،وقتتون بخیر باشه،من همونطور که در خواب قبلیم هم بهتون گفتم با دوست پسرم که چند سال باهم بودیم و برناممون هم برای ازدواج بود کات شده رابطمون و جدا شدیم دو ماهه،مادرم دیشب خواب میبینن که مامانم به نظر تو خونمون بوده و از پنجره بیرون و نگاه میکنه یک منظره ی خیلی سرسبز و و قشنگی و میبینه رو به روش،بعد میبینه من (دخترش)پشت پنجره بیرون نشسته بودم و دوست پسرم بیرون کمی اونورتر ایستاده بود و میدید من و اون داریم باهم حرف میزنیم،بعد مادرم میبینه که از دور قطاری در حال حرکت هست و داره عبور میکنه،و وقتی من(دخترش)قطار و میبینم اعصابم بهم میریزه و میگم که هروقت قطار و میبینم یاد خاطره های بد میفتم،و ب دوست پسرم ناراحتیمو ابراز میکنم،و بهش پرخاش میکنم،پدرم که در منزل بوده صدای من و دوست پسرمو میشنوه و میاد دم پنجره،تو این فاصله دوست پسرم قایم میشه و بابام با ناراحتی ب من میگه معلوم هست داری چیکار میکنی؟بعد دوست پسرم از پشت دیوار که قایم شده بود خم میشه تا مارو نگاه کنه بابام سرشو میبینه،و مامانم تا میبینه بابام دیدش بهش میگه بیا بیرون ازون پشت،فرار نکن،بعد اومد جلو دوست پسرم.و مامانم به بابام میگه من در جریان همه چیز هستم و اینا دارن باهم اشنا میشن برای ازدواج،و دوست پسرم میاد جلو و مادرم موهاش و کمی و مقداری بلند تر از حد معمول میبینه و هیکلشو توپل تر از واقعیتش میبینه،و بعد بابام بهش میگه بریم طبقه بالا(که یعنی صحبت کنیم).تا اینجای صحنه اش رو دیده مادرم و احساسش در خواب از اینکه پدرم اون و دیده و احتمالا میخاد باهاش حرف بزنه در خواب مادرم از درون راضی بوده و حسش خوب بوده.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شما به شما فکر می کند و اینکه نگران هستید که سرنوشت تان به کجا می رود و هر وقت شما به زندگی فکر می کنید و گذران عمر را می بینید ناراحت می شوید که دوست پسرتان رابطه اش را با شما خراب کرده است. او هم فکرش ناراحت است و مشکلاتی دارد که می خواهد به آنها رسیدگی کند ولی در عین حال توانایی مالی یا احترام او نسبت به قبل بالاتر رفته و قویتر شده است. پدر شما هم کمابیش از شرایط روحی شما با خبر است یا متوجه خواهد شد و سعی می کند که موقعیت را درک کرده و به شما کمک کند تا با دوست پسرتان به توافق برسید. سبزی محیط بیرون اخباری خوش است و انشالله که تعبیرش زود عملی شود چون خواب دیشب 29 ماه از خوابهای راست است. تشکر از همراهیتون.
masuumee : نه خانم هراتی عزیزم،بخدا اینجور نیست،من خیلی التماسش حتی کردم که جدا نشیم،مادرم باهاش صحبت کرد که زندگی و اسون بگیر،خودش میگفت من نمیتونم،خودش خواست بره،خیلی تلاش کردم با حرف،ولی گفت از خودم بدم اومده.مادرم حتی باهاش حرف زد ک نمیخاد خونه بخری یه جای کوچیک اجاره کنید زندگیتونو شروع کنید ولی حالش خوش نبود و ب من گفت برو
فریبا هراتی
: دوست خوبم در اینصورت شماباید باز هم با محبت با او روبرو شوید و او را از افسردگی و این احساس خجالت و سرخوردگی که دارد بیرون بیاورید. مبارزه کنید و با او حرف بزنید. او شرمنده است و شما باید به او قوت قلب بدهید. حقیقت این است که در بدن هر مرد یک بُعد زنانه و در بدن هر زن یک بُعد مردانه وجود دارد. مردها هم گاهی نیاز دارند که دلداریشان بدهید. برای او مبارزه کنید و انشالله به آرامش کنار هم خواهید رسید.
masuumee : شرمنده فراموش کردم بگم تو واقعیت ایشون سیبیل نداره ولی تو خواب ک شبیه پدرم دیدمشون سیبیل هم تو صحنه اخر خوابم یک لحظه دیدم داره.ممنون
masuumee : سلام خانم هراتی گل.دیشب خواب دیدم اول تو یک خیابون بودم ک مغازه دار اب گذاشته بود ک مردم بخورن،منم اب خوردم و بعد یارو افتاد دنبال من و اسممو صدا میزد که فلانی کیه چرا بدون خرید از مغازه اب خورده،در ب در دنبالم بود،هیکلی بود و قیافه بسیار ترسناک داشت،منم از ترس داشتم سکته میکردم ولی میدویدم و فرار میکردم و ب برادرم گفتم خب اینکه جنبه نداشت چرا اب گذاشت برا مردم تا رسیدم بالاخره ب یک جای امن،
(من و عشقم ۸ سال باهم بودیم و الان یک ماهو نیم کات هستیم و از هم جداییم،قلبم شکسته شده و ازش ناراحتم،برناممون ازدواج بود ولی گفت کم اوردم بس کار کردم و پول ندارم ک بتونم زندگی و بسازم و ترکم کرد گفت زندگیتو خراب کردم هی دنبال خودم کشوندمت و هیچی پول ندارم ک بتونم خونه بگیرم و ...)و رفت. بعد صحنه بعد خوابم دیدم خونمون بودم،و خودم زنگ زدم دوست پسرم،درجا جواب داد،و گفتم زنگ زدم حالتو بپرسم،اونم باهام کلی حرف زد و گفت همون روز ک انقد فشار روم بود خواهر زادمو دزد برده بود و الانم هنوز پیدا نشده و شاید بکشنش(من تو خواب دوس پسرم ک اینارو میگفت تو دلم میگفتم مثلا منظورش اینه ک چقد اتفاقای بد براش افتاده و برای همین نبوده این چند وقت،بعد دیدم یه هو خونمون بود خودش،چهره اش بسیار ناراحت و برافروخته و قرمز بود،و شبیه پدرم دیدمش،بعد سرشو گذاشت پشت من و گفت بزار گریه کنم اروم شم،منم گفتم باشه.بعد من جلوش بودم و اون پشتم و همونطور سرشو گذاشت و به شدت گریه میکرد،شدید و بلند.بعد با اینکه باور نداشتم ک خواهر زادش گم شده و فک میکردم الکی میگه ولی تو خواب بهش گفتم ب امام رضا متوسل شو،یا به امام حسین متوسل شو و امام حسین و به حضرت رقیه دختر سه سالش قسم بده ک پیدا شه بچه.بعد ما خانوداگی شام دعوت بودیم خونه عموم و اونم اومد باهامون،همچنان چهره اش و شبیه پدرم و بسیار بهمریخته و قرمز و اشفته میدیدم.شام برنج بود همه خوردیم و مامانم تا دوست پسرم و دید سریع شروع کرد که باید رسمی کنی و عروسی و بگیری،اونم جواب خاصی نمیداد و گفت خودتون بگیرید و ناراحت بود.منم با دست ب مامانم اشاره کردم ک هیچی نگو دیگه خودم و کوچیک نمیکنم اگه خواست خودش باید بیاد،تو نگو.بعد رفتم ب دختر عموم گفتم پیگیری کنه ببینه واقعا راست گفته و خواهرزادش واقعا دزد برده؟ممنون
فریبا هراتی
: سلام. اینکه مغازه دار اول خوابتان به شما گفته که بدون اینکه خرید کنید آب خورده اید، ودنبالتان افتاده به این تعبیر است که شما بدون اینکه دوست پسرتان را با شرایطی که دارد ( شرایط واقعی اش) بپسندید، او را وابسته و عاشق خودتان کرده اید و از احساس او خورده اید ( حمایت احساسی شده اید- عشق از او گرفته اید) و حالا چیزی نخریده اید! ( شرایط او را نپسندیده اید- گذاشته اید برود) . حالا این سختی ها شما را دنبال می کنند ( به صورت مردی زشت و آینده ای نگران کننده). دوست عزیزم شما به اندازه ی دوستتان مقصرید. شما شرایط همدیگر را می دانید و هردو با این شرایط با هم مانده اید. حالا گیرم او خسته شده که نمی تواند عروسی بگیرد و خانه بخرد و رفته. اما شما که او را دوست دارید چرا گذاشتید برود؟ در خواب هم مادرتان گفته که باید عروسی بگیری... و این یعنی افکار شما در بیداری اینطور است که او خودش را تحت فشار می بیند. 8 سال یک زندگی است!!! یکی دو روز نیست که زود بشود فراموشش کرد. حرف مردم مهمتر است یا عشق شما به هم؟ بروید با هم زندگی کنید و بی خیال تمام قوانین سخت و دست و پاگیری باشید که برای خودتان وضع کرده اید. باور کنید که اگر هر 8 سال بخواهید تحمل کسی را امتحان کنید بعد از 80 سال هم با این شرایط بد اقتصادی، کسی نمی تواند مثل گذشته رویایی ازدواج یا زندگی کند مگر اینکه از ابتدا پولش از پارو بالا برود و شرایط اقتصادی خوبی داشته باشد. سبیل گذاشتن او به مخفی کردن احساساتش اشاره می کند. او پشت سر شما گریه می کند و ناراحت است و انتظارش این است که شما نمی گذاشتید که برود. شکست اقتصادی او نباید مانع از این می شد که شما او را دوست داشته باشید. اگر دوستش دارید از این باید فلان کنی باید ... دست بردارید. بروید کنار هم زندگی تان را بکنید! عمر در گذر است و شما خوابید. تشکر از همراهیتون.
Khatereh : سلام من در اموزشگاهی به عنوان معلم زبان مشغول بکارم این اموزشگاه یک منشی اقای بسیار متین و صبوری دارد.اما دیشب خواب دیدم با دوستم جایی رفتیم که این اقا و دوستش هم هست دوست من بطری اب را پاشید تو صورت این اقا و این اقا به طور غیرقابل باوری عصبی شد جوری که من حس میکردم جنون گرفته انگار میخواست بیاد سمت دوستم و اونو بکشه خودمو انداختم جلو و مانعش شدم اما بهم گفت اگه میخوای کاریش نداشته باشم فردا بیا بیرون تا بهت بگم.فرداش رفتم بیرون یادم نیس چه شرطی گذاشته بود برام اما خیلی سخت بود و من ناراحت که چرا اینو ازم میخواد اما خودش خوشحال بودواحساس پیروزی میکرد.این همه خواب من بود.ممنون میشم تعبیر فرمایین
فریبا هراتی
: سلام. دوست شما ممکن است بخواهد به این آقا ابراز علاقه کند و او را به چالش وادارد تا او احساسات بیشتری از خودش نشان دهد. اما این آقا از کسانی که بخواهند برای او دلبری کنند و ابراز علاقه کنند و خودی نشان دهند متنفر است! چنین رفتاری باعث خواهد شد که رابطه ی شما و این آقا هم به هم بخورد. اگر دوست شما در واقعیت این آقا را ندیده و اصلا ارتباطی در بیداری با او ندارد، دوست شما در خواب در واقع به خصلت های مشابه اخلاقی شما و دوستتان اشاره می کند و به خودتان بر می گردد. و در اینصورت خواب و مفهوم آن اشاره به خودتان دارد که اگر چنین رفتاری از خودتان نشان دهید که بخواهید به او بفهمانید که به او علاقه دارید، رابطه شما با هم خراب خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام خانم هراتی گرامی
(لطفا متن پیام مخفی باشه)
فریبا هراتی
: سلام. شما و همسرتان نظرات منفی و نگرانی هایتان را راحت برای هم مطرح می کنید و از شرایط موجود احساس نارضایتی دارید. هر دو دلتان برای هم تنگ شده. او مهارتهای خودش را ورز و تمرین داده و سعی می کند که درست رفتار کند و قوی و با اراده تر به نظر برسد. از اینکه با هم رابطه ای ندارید اما احساس بدی دارد. شما هم البته دوست داشتید که روابط صمیمانه تری با او داشتید. وقتش رسیده که این شرایط را عوض کنید و دوره ی جدیدی از زندگیتان را شروع کنید. شما احتمالا از جانب او خبری خواهید شنید و شما کوتاه می آیید و او هم سعی می کند که خردمندانه تر رفتار کند. او سعی می کند که با کرامت و صلح طلبانه رفتار کند و از ابراز تنفر و کینه و کدورتها خودداری کند. تشکر از همراهیتون.
Maya : عرض سلام و ادب و احترام
خواب دیدم مردی که بهش علاقه دارم دفترشونو انتقال دادن به یکی از واحدهای خونه پدری من. من و یکی از دوستان صمیمیم وارد اون واحد میشیم دوتا میز بهم چسبیده و سه چهار تا صندلی دورتادور میز گذاشته شده اون آقا خودشون پشت میز نشستن و منو دوستم روبروی مرد مورد علاقه من و کنارهم نشستیم روی میز یک دفتر بود که انگار توش شماره تماس نوشته شده بود و دوتا تلفن مثل این بود که منو دوستم برای همکاری با مرد مورد علاقه من رفتیم و ایشون مقابل دوست من رفتارشون کاملا معمولی و اداری بود(در عالم بیداری ایشون در کار و مقابل دیگران رفتارشون به همین شکله و سعی میکنه جذبشو در کارحفظ کنه) منو دوستم شروع کردیم به زنگ زدن با شماره هایی که تو دفتر بود که دوستم نتونست یک از اسامی رو در دفتر بخونه داد به من و نگاه کردم به حالت مزاح گفتم عربی نوشتین و به لحن عربی خوندم ومرد مورد علاقم از اون حالت جدی بودن دراومد و نتونست جلوی خودشو بگیره و همه باهم به حرف من خندیدیم بعد در جای دیگه خوابم به یاد دارم بامادر مرحومم جایی بودیم که به من میگه برو به پدرت میعام منو بده و من میرم خونه دوباره وارد همون واحد شدم منتها اینبار جوری بود که مرد مورد علاقم اسبابکشی کرده به اون واحد منتها اسبابش شبیه به اسباب منزل بود تا دفتر و کار دیدم پدرم و برادرام و مرد مورد علاقم هرکدوم یک طرفی نشستن روی زمین و کاملا خودمونی دارن باهم گپ می زنن بعد دیدم هر کدومشون بلند شدن تا یه گوشه کارو بگیرن یکی از برادرام داشت آشپزی میکرد اون یکی بهمراه مرد مورد علاقم داشتن وسایلو جمع و جورمیکردن و منم تو اشپزخونه مشغول چایی ریختن بودم و در اخر خوابم هم یک تماس تلفنی از مرد مورد علاقم داشتم که اولش داشت با شوخی سربه سرم می داشت و بعد ازم خواست یسری مدارکو براش ببرم سپاسگزارم
فریبا هراتی
: سلام. ادب و احترام متقابل. این آقا شخصیت شما و دوستانتان را ( برای شناخت بیشتر شما) مورد بررسی قرار می دهد و شما هم با دوستتان راجع به او احتمالا صحبت می کنید و شخصیت او را ارزیابی و قضاوت می کنید. دوست شما نمی تواند به خوبی شما او را درک کند ولی شما می دانید که او به خاطر مسئله ای عصبانی است و از اینکه شما این موضوع را به او یادآور شوید هم بیشتر عصبانی خواهد شد و عکس العمل منفی نشان خواهد داد. روح مادرتان شاد. آقایی که به او علاقه دارید با شما آشتی خواهد کرد و خانواده تان هم او را خواهند پذیرفت چون از نظر زندگی و روحیات شما شبیه به هم هستید. دعوای شما تمام خواهد شد و او می خواهد که شما به او اثبات کنید که دوستش دارید. تشکر از همراهیتون.