تعبیر خواب دوست
اگر در خواب دوستان خود را شاد و سرحال ببینید درحالی که قهقهه خنده به راه انداخته اند، نشانة آن است که بزودی از طرف دوستان اخبار ناخوشایندی به دست شما می رسد. اگر در خواب دوستان خود را درمانده ببینید ، علامت آن است که دوستانتان بیمار و پریشان خواهند شد.
اگر در خواب چهره دوستان خود را سیاه ببینید ، نشانه آن است که بیماری یا حادثه بسیار بدی برای شما یا دوستانتان اتفاق خواهد افتاد . اما اگر آنها را در هیئت ببینید ، علامت آن است که دشمنان ، شما را از دوستان و نزدیکان جدا خواهند کرد.
اگر خواب ببینید دوستانتان چون مجسمه روی تپه ای ایستاده اند ، نشانة آن است که عقاید خود را مبنی بر داشتن انصاف و آگاهی حفظ خواهید کرد . اگر سکویی که پیکر دوستان بر آن قرار گرفته، بلند نباشد، علامت آن است که پس از پیشرفت و ترقی در کار، دوستان قبلی خود را از یاد می برید.
اما اگر پیکر دوستانتان بر سطح زمین قرار گرفته باشد، نشانه آن است که برای رسیدن به درجات بالاتر شکست می خورید. اگر درخواب بخواهید از کنار مجسمة دوستانتان بگذرید، نشانة آن است که دوستی را مورد سرزنش قرار می دهید و او را وادار می کنید تا در زندگی خود تغییراتی بدهد .
اگر خواب ببینید با دوستی که در حق شما بد کرده، دست می دهید و او بی اعتنا و غمگین به راه خود می رود، نشانة آن است که با یکی از دوستان خود اختلاف پیدا می کنید و ممکن است نسبت به هم دلسرد بشوید.
ملاقات با یک دوست در خواب و گفتگو با او، نشانة آن است که کارهایتان به شکل دلخواه انجام خواهد گرفت.
اگر در خواب با دوست خود جرو بحث کنید و سر او فریاد بکشید، نشانة آن است که دچار حقارت و تزلزل و نگرانی خواهید شد ولی رابطه شما با دوستتان گرم و صمیمی خواهد شد.
اگر در خواب با دوست از دیدن دوستی احساس شرمساری کنید یا او را در وقت نامناسبی ملاقات کنید، دلالت بر آن دارد که به خاطر مرتکب شدن خلافی، گناهکار شناخته خواهید شد و هم دستان شما همه چیز را لو می دهند.
اگر زن جوانی خواب ببیند دوستان فراوانی دارد، نشان می دهد که به منافع زیادی دست خواهد یافت . و محبوبش ارزش تصاحب دارد. اما اگر خواب ببیند دوستانی اندک دارد، از محبوبیت اجتماعی نصیبی نخواهد برد.
لوک اویتنهاو می گوید :
دیدن دوست خوب در خواب، نشانه رسیدن خبرهای شادی بخش است. دیدن کسانی که به ظاهر دوست هستند، اعلان خطر و هشدار به شماست که مراقب اطرافیان خود باشید. اگر خواب ببینید با دوستی، دیدار اتفاقی دارید، اتفاقی غیر منتظره در پیش رویتان قرار می گیرد.
اگر خواب ببینید دوست خود را ترک می کنید، از سختی به شادی خواهید رسید. آشنا شدن با دوستان جدید نشانه خوشبختی و مرگ یک دوست نشانه رسیدن خبری غیر منتظره است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Amin : سلام خانم هراتی ؛ تو خواب یکی از دوست های قدیمی رو دیدم که خیلی وقته خبری ازش ندارم با یه ماشین پاترول دو درب کرمی رنگ امده بود که داخلش سفید بود ماشین تمیز و قشنگی بود بعد با هم رفتیم یه جایی دم درب اونجا یه ماشین مشکی بزرگ امریکایی بود انگار قرار بود با اون مسابقه بده که من حس میکردم شکست میخوره رفتیم داخل یه دختر اونجا بود که انگار مسیر مسابقه رو تعیین میکرد خلاصه رفیتیم ببرون دیگه خبری از دوستم نبود فقط سه تا دختر کنارم بودم نشسته بودیم روی نیمکت یکی که کنارم بود انگار همون دختر بود که مسیر مسابقه رو داشت نشون میداد با موهای خرمایی روشن و چشم های خرمایی و مانتوی سیاه یدف از جیبش یه سیگار دراورد ! که یکم مچاله شده هم بود بعد دستم که پشت سر دخترا بود روی شونه نفر سوم که اصلا چهره ش ندیدم فقط مانتو سیاه به تن داشت شونه فشار دادم اصلا واکنشی انجام نداد ولی دختری که وسط بود برگشت با یه لبخند نگاه کرد بم خوشکل زیبا بود چشم ابرو و موهای مشکی با لب های صورتی شناختم ش تو خواب خیلی خشکل تر از واقعیت بود ... ببخشد که طولانی شد سپاس و درود فراوان
فریبا هراتی
: سلام. دوست شما به مقام و ثروت رسیده و شخصیتی رقابتی دارد و سعی می کند که با پرستیژ و قدرت زندگی اش را کنترل کند و همیشه بالاترین باشد. شما باور نمی کنید که او بتواند قدرتش را حفظ کند یا در راهی که به پیش می رود همیشه بالاترین باقی بماند. میزان موفقیت او بستگی به ثروتی دارد که او کسب کرده است و البته دلش هم شور می زند که نتواند همیشه موفقترین باقی بماند. شما هم به ثروت خواهید رسید و امکانات مالی قوی ای خواهید داشت. کسی که در خوابتان می شناختید، سعی می کند که محبت و عشقش را به شما ابراز کند و البته مرموز و رازدار به نظر برسد. تشکر از همراهیتون.
amir : یه مسافرت بود ته یه منطقه کوهستانی.چنتا از دوستامم بودن.اون هتلی که تو بودیم کلی پله داشت و بالای کوه بود.یه بار که داشتم از پله ها پایین میومدم خسته شدم خواستم بپرم و سه چهارتا پله رو یکی کنم ولی وقتی پریدم ده دوازده تا پله رفتم پایین ارتفاع پله ها هم زیاد بود و حدود 10مترپریدم پایین رو هوا که بودم میترسیدم وقتی فرود میام پاهام بشکنه یا خیلی درد بگیره ولی وقتی رو زمین اومدم اصلا درد نگرفت و یکم تعجب کردم.دوستام که صحنه رو دیدن هم تعجب و تحسین کردن ولی من پشت سرمو(که اونا اونجا وایساده بودن نگاه نکردم)بعدش داشتم رو زمین قدم میزدم که یهو یه مار کبری زیر یه بوته کدو بود و بهم حمله کرد(قیافه مار و صحنه حمله یادم نیست ولی این جمله که یه مار کبری از یه بوته کدو بهم حمله کرد کاملا یادمه).یه قانونی هم بود که میگفت امکان نداره که داخل بوته کدو مار باشه.یکی ازدوستام که توی واقعیت میشناسمش(شخص 1)انگار تو خواب تو این چیزا زیاد سررشته داشت.با تعجب و یه جوری که انگار خیلی کار محالی انجام دادم بهش گفتم یه مارکبری از یه بوته کدو بهم حمله کرد و من اتفاقی برام نیفتاد.حرفمو باور کرد ولی گفت امکان نداره مار تو بوته کدو باشه.بعد همینطور که داشتیم رو زمین راه میرفتیم من یکم سریعتر راه رفتم(فبل از اینکه سریعتر بشم هم شخص1 تو کل طول مسیر و حتی وقتی حرف میزدیم پشت سر من راه میومد و موقع حرف زدن من سرمو برمیگردوندم عقب و اونم همش سرش پایین بود) و دنبال بوته کدو میگشتم و همش جونور و حشره میدیدم و هی وایمیسادم و دوباره سریع میشدم که پام روشون نره.یه بارم نزدیک پام بره رو یه بزمچه(مارمولک بزرگ)که وسط یه بوته(کدو نبود)که پامو رو هوا نگه داشتم و روش نرفت.بعدش با یه دوست دیگم که توی واقعیت میشناسم و ازش بدم نمیاد ولی شدیدا معتقدم که خیلی بدجنس و شیطان صفته و فقط به فکر خودشه(شخص2)تو یه ماشین پراید متروک تو همون کوهستان بودیم و انگار کار خیلی خطرناک و شاخی میکردیم که سوارش شدیم و منم میگفتم تازه این که چیزی نیست یه مار کبری ازیه بوته کدو بهم حمله کرد(این جمله رو خیلی تو خواب گفتم).صحنه ی بعدی ربطی به اینا نداشت و اشخاصش عوض شدن.زیاد از این بخش خواب یادم نیست ولی یادمه ازهمون اول خواب یه صدایی ویژگی های خون آشام هارو تو ذهنم زمزمه میکرد.بعد یکی ازدوستام که اونم تو واقعیت میشناسم(شخص3)خون آشام بود.من این موضوعو وسط خواب وقتی بهم حمله کرد فهمیدم.مثله تو فیلما دندوناشو فرو کرد تو گردنم و خونمو خورد.شب بعد دوباره تو همون مکان قبلی اومد سراغم و خواست دندوناشو فرو کنه تو گردنم و منم یه حسی بهم میگفت که باید مقاومت کنم و بهش اجازه ندم وای میدونستم که زورم بهش نمیرسه و حس قویترم بود که حالت مازوخیستی داشت(تو واقهیت هم این حسم خیلی قویه)ومیخواستم دردشو احساس کنم وای وقتی دندوناشو فروکرو دردش خیلی کمتر از انتظارم بود و همون موقع یه دوست دیگمم که تو واقهیت میشناسمش(شخص4)مارو دید (شخص 3 و4 ومن همدیگرو میشناختیم )و به شخص3(خون آشام)گفت که نباید خون منو بخوره(بخاطر دوستیمون که باهم داشتیم)و به منم گفت که نباید اجازه بدم خونمو بخوره.البته شخص3 تو یه خواب دیگمم بود که بهش اعتماد داشتم ولی سهی کرد آبرومو ببره و منو جلو جمع شرمنده کنه وای زیاد موفق نشد.تاهمیین قدر یادم هست.بی زحمت اگه میشه متنای درمورد این اشخاص 1تا4رو یه خلاصه کوچولو و جدا ازتعبیر کلی برام بگین.میدونم وقتتون تنگه ولی لطف میکنین.ببخشید طولانی شد.
فریبا هراتی
: سلام. شما و دوستانتان می خواهید که در زندگی تان پیشرفت کنید و به اوج موفقیت برسید. شما مجبور می شوید که عادات و رفتارهای قدیمی تان را عوض کنید، زندگی تان را متحول کنید و طرز فکرهای قدیمی تان را رها کنید. شما به مشکلات و موانعی که قبلا در زندگی تان وجود داشته فکر می کنید و چیزی در گذشته تان هست که تاییدش نمی کنید. با این وجود سعی می کنید که ریسک کنید و زندگی تان را عوض کنید. کسی هست که می خواهد شما را بفریبد و برایتان دردسر درست کند و این شخص به احتمال قوی می تواند یک خانم باشد. کسی که اصلا از او انتظار نمی رود که بتواند بد باشد و بد رفتار کند. دوست شماره یک شما در این مورد مجرب تر از شماست و او با این وجود نمی خواهد قبول کند که این شخص با این سابقه ی مثبتی که دارد بتواند به شما آسیبی برساند. به هر جهت از افکار شما تبعیت می کند و به نوعی دنباله روی شماست. شما نمی خواهید که اشتباه کنید و با این دوست شماره یک تان الکی توافق کنید و هر چه او گفت چشم و گوش بسته بپذیرید. دوست شماره 2 شما می خواهد کنترل کارها را به روشی خطرناک به دست گرفته و شما را به جهتی که دوست دارد هدایت کند. شما باید با توجه به شناختی که از او دارید این اجازه را به او ندهید و به او اعتماد نکنید. دوست شماره 3 شما شخصیتی هوسران و اغواگر دارد که به دیگران برای منافع خودش صدمه می زند. شما می دانید که او برای شما خوب نیست ولی با این وجود، پاز گول او را می خورید و اجازه می دهید که او افکار شما را به دست بگیرد و نتوانید درست و منطقی فکر کنید و یا باعث می شود که شما بین عقل و منطق و قلبتان فاصله بیافتد و افراطی عمل کنید ( یا خیلی منطقی و یا خیلی احساسی). او حتی ممکن است سعی کند که شما را معتاد کند و شما با وجودی که می دانید که عاقبت بسیار بدی در انتظارتان است ولی فکر می کنید که بدون او تهی و خالی هستید و عقلتان را باو می سپارید تا شما را بدبخت کند. شما می خواهید چیزها را تا سرحد نهایت تجربه کرده و حس کنید. دوست دارید خودتان را قربانی کنید و بعد به حال خودتان تاسف بخورید و دوست دارید که به خاطر اشتباهات گذشته تان رنج ببرید. شخص 4 شخصیتی منطقی دارد و اجازه نمی دهد که عقل و شعورش به خاطر اکثریت تحت الشعاع قرار بگیرد و وقتی که در یک جمع قرار می گیرد، خودش را نمی بازد و دست کم نمی گیرد و شخصیت خودش را خورد نمی کند. تشکر از همراهیتون.
amir : واقعا ممنون بخاطر این تعبیر زیبا و دقیقتون.ببخشید شما تو شبکه های اجتماعی در بحث سوالات و این چیزا هم فعالیت میکنید آیا؟
فریبا هراتی
: خواهش می کنم. خیر فقط اینجا هستم.
Amir : سلام.یه خواب دیدم که ترجیحا متنش پنهان باشه.ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. اگر بین خوابهایتان بیدار شده باشید، دیگر یک خواب محسوب نمی شود و در اینصورت باید بفرمایید تا به تعداد دفعاتی که بیدار شده اید از شما حق خواب کسر شود تا مدیون سایت و کارمندان آن نباشید. شما می خواهید در زندگی تان خیلی خوش بگذرد و مشکلی برایتان پیش نیاید که از آرامشتان کسر شود. شما سعی می کنید که اهداف و استعدادهایان را بشناسید و یاد بگیرید که بتوانید با گروه کار کنید و هارمونی و هماهنگی در خودتان به وجود بیاورید. اهمیت کار گروهی برای رسیدن به موفقیت در زندگی تان بالاست. دیگران ممکن است اقتدار و قدرت و مهارت های شما را دست کم بگیرند و یا برعکس از شما بت بسازند. ممکن است سعی کنند رقابتی نسبت به شما فکر کنند شما هم رقابتی فکر خواهید کرد و سعی می کنید که قوی عمل کنید که دیگران در مقابل قدرت و توانایی های شما کم بیاورند و جا بزنند. موفقیت و توانایی شما برای رسیدن به ثروت بسیار قوی و چشمگیر خواهد شد و دوست شما بعدا سعی خواهد کرد که شما را یک آدم عادی و نسبتا" موفق جلوه دهد و وانمود کند که شما خیلی هم موفق نبوده اید. تشکر از همراهیتون.
Amir : بینشون بیدار نشدم.فقط یه سوال درمورد اون دوستی که شکلات بهم داده بود میخواستم ببینم چیزی نداشت آخه اشاره ای بهش نکردین.خیلیم ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. بنده هیچ قسمتی را بی پاسخ نگذاشته ام. ولی به خاطر کمبود وقت و کثرت کاربران هرگز نمی نویسم این .... در خوابتان = است با آن. شکلات دوستتان در واقع این احساس شماست که عرض کردم : شما می خواهید در زندگی تان خیلی خوش بگذرد و مشکلی برایتان پیش نیاید که از آرامشتان کسر شود. تشکر.
F : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم شخصی رو که مدتی قبل با او قطع رابطه کردم به صورت اتفاقی دیدم و یکی از دوستام واسطه شده بود که با او صحبت کنم.
و آن شخص کنار من توی ماشین نشست تا با هم صحبت کنیم. و من نسبت به این مسئله نه ناراحت بودم و نه راضی بودم.
حرفایی که میزد رو دقیق یادم نیست اما تصمیم داشت من و متقاعد کنه که باهم باشیم و رفتارهای قبلش رو موجه جلوه بده.
و مسیر طولانی همراه من بود و حرف میزد.
فریبا هراتی
: سلام. او به شما فکر کرده و احتمالا دوست دارد که مشکلات و مسائل حل نشده ی بین شما را رفع و رجوع کند. شما نسبت به او احساس گذشته را ندارید و به او بی تفاوت شده اید. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام روز بخیر.خواب دیدم یه جای بزرگی هستم که مثل تالار بود شیک و بزرگ که دو طبقه بود فکر میکنم اونجا محل کارم بود یا قرار بود کار کنم دخترای زیادی اونجا بودن ما طبقه بالا بودیم و چندین میزو صندلی بود که دخترای زیادی نشسته بودن هرکس پیش گروه دوستای خودش نشسته بود ،یه میز 4،5 نفر دختر سیاه پوست نشسته بودن که زشت بودن و دماغ یکیشونم بزرگ و مدل عقابی بود و حجاب کاملی با شال داشتن، من رفتم سر میزشون باهاشون حرف میزدم و انگار بهم پیشنهاد همجنسبازی دادن من قبول نکردم و بدم اومد و رفتم و به بقیه دوستام داشتم میگفتم که اونا چه پیشنهادی دادن بعد از پله هاش رفتم طبقه پایین دو سه تا از دوستای زمان راهنماییم رو هم دیدم که اونجا بودن و بهشون نگاه میکردم یکیشون اومد گفت بیا همه باهم باشیم بریم بازی کنیم منم خیلی خوشحال بودم از پیشنهادش و یکی از همکلاسی های قدیمم رو دیدم( که در واقعیت خیلی برام جذاب بود و شاگرد زرنگ بود ولی هیچوقت نشد که باهاش دوست بشم ) دیدم رد شد از کنارم باهام شوخی کرد که سر آشنایی رو باز کنه منم خیلی خوشجال بودم.و رفتیم طبقه بالا سفره غذا انداخته بودن همه نشسته بودن منو دختر عمم پیش هم نشستیم دوتا پسر جوان که قبلا در واقعیت میشناسیمش روبه رومون نشسته بودن و به دختر عمم نگاه میکردن منم غبطه میخوردم که اونو نگاه میکنن.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زندگی شما تحولات مثبتی خواهد داشت و دنیا به شما رو می آورد و به ثروت می رسید. جایگاه خودتان را در زندگی پیدا می کنید و شرایط تان را ارزیابی می کنید. شما دوست ندارید که خبیث و بدجنس و موذی باشید. دوست ندارید که دروغ بگویید و این خصلت ها را از خودتان می رانید. می خواهید که درستکار باشید و وجهه ی خوبی داشته باشید. شما گاهی نیاز به راهنمایی و همفکری دارید و می خواهید مثل دوست گذشته تان با هوش و با سیاست و موفق باشید. شما قادر خواهید بود که از دوستانتان حمایت کنید و از ایشان هم حمایت روحی بگیرید. دختر عمه ی شما گشایش کار خواهد یافت و یا به او پیشنهاد رابطه یا ازدواج می شود و شما به شرایط او غبطه خواهید خورد. اما اگر درست فکر کنید حسادت لازم نیست چون اگر شما شخصیتی قوی و مصمم داشته باشید و ایمانتان را بالاتر ببرید، خدای متعال از شما حمایت خواهد کرد تا در زندگی تان موفق باشید. تشکر از همراهیتون.
majinaz : باسلام خدمت خانم هراتی بزرگوار . وقت بخیر . ممنون میشم متن خواب مخفی گردد.
با تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست شما ممکن است بخواهید به دوستتان نصیحت و راهنمایی کنید ولی او به حرف شما گوش نمی دهد و کاری را می کند که خودش دوست دارد. او در پس زمینه ی ذهنش تصمیم درستی برای آینده اش نگرفته و خودش هم نمی داند که باید چه کار کند ولی زمینه ی درستی برای اجرای برنامه های زندگی اش ندارد. همانطور که گفتید او ساده و کم عقل است و مسائل شخصی خودش را نمی تواند به تنهایی حل و فصل کند. او تحت تاثیر کسی است که عقلش درست کار می کند ولی متملق و بدجنس است. مادر شما آرزوی خوشبختی برادرتان را دارد و می خواهد که او به عشقش برسد. شما هم او را کمک می کنید که به خواسته اش برسد. شما به مسائل مالی تان فکر می کنید و اینکه کم کم به ثروت برسید و ثروتتان افزایش پیدا کند. شما ممکن است مسائل کوچکی در زندگی تان پیدا شود که فکرتان را ناراحت کند ولی نباید با منفی گرایی مشکلاتتان را بزرگتر کنید. به اسم دوستی به زندگی تان می آیند و در عوض مشکلاتتان را زیاد می کنند. هر چیزی را برای هر کسی نباید تعریف کرد. مضمون خواب هر سه ی شما هستید. تشکر از همراهیتون.
Ali Reza : درود بر شما خانم هراتی...در خواب دیدم دوست قدیمی و همکار کاریم که سالهاست به خاطر مشکلاتی که بین ما پیش اومده و با هم قهریم به همراه خانم و فرزندش اومده مشهد پیشم و من در ترمینال یا فرودگاه منتظرش بودم ولی دوست نداشتم با خانمش بیاد...ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست شما به شما فکر می کند. زندگی شما متحول خواهد شد و شما رابطه قبلی و موقعیت قبلی تان را با دوستتان پشت سر می گذارید و مسیر جدیدی را در زندگی تان پیش خواهید گرفت. ارتباط شما انشالله ترمیم خواهد شد و هر چند که شما دوست ندارید که با خانم او از نو صمیمی شوید یا به هر طریق ارتباطی داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
Shahrzad : با سلام.من چند روزی است با نامزدم قهریم.در بیداری با دوستش زندگی میکنه.در خواب دوستشو دیدم که او نور خیابان وایساده بود کنار یک درخت سبز.من وسط یک خیابان دوطرفه وایساده بودم روی چمنا که خیلی سبز بود روسریمم رنگای صورتی داشت.دوستش هی میخواست به من چیزی بگه با حرکات دست.هی میخواست حرف بزنه نمی تونست خیابان شلوغ بود ماشین هی رد میشد از جلومون.
فریبا هراتی
: سلام. دوست او امیدوار است که شما مسیر درستی را در زندگی تان انتخاب کنید و رفتار درستی داشته باشید. شما مثبت اندیش و صلح طلب و خوش بین هستید و افکار مهربان و دوستانه ای در سرتان دارید. اما دوست او می داند که با وجود نظرات مختلفی که در مسیر زندگی شما به شما گفته می شود، او نمی تواند نظرش را به شما به راحتی بیان کند. شما از خیلی ها احتمالا نظرخواهی می کنید که چه کار کنید. تشکر از همراهیتون.
shiimaa : سلام خانم هراتی.من شیما هستم که گفتم تازه عضو پیجتون شدم و همینجا خواب قبلی مال منه. داستان جداییمو با دوست پسرمو براتون تعریف کردم که چند سال باهم بودیم و شما گفتید منم به اندازه اون مقصرم و...دیشب به تاریخ 17 بهمن خواب دیدم که دوست پسرم با پدرش رفتن تو یک مغازه و دارن تلویزیون میخرن برای خونه زندگی من و عشقم.(پدرش در واقعیت اصلا حامیش نبود ولی تو خواب دیدم باهاش رفته تو مغازه و داره برای ازدواج دوست پسرم کمکش میکنه و تلویزیون میخره)منم از پشت ویترین اونارو نگاه میکردم و تو دلم میگفتم چی شده باباش هم باهاش اومده خرید خداروشکر باباش هم داره تو ازدواجمون کمک میکنه.میدیدم تو خواب که هنوز رسمی نشدیم و خاستگاری نیومده ولی داشت خریداشو میکرد برای آیندمون.یه تلویزیون خرید که قابش به رنگ قهوه ایی تیره و قهوه ایی روشن ترکیبی بود.بهم نشون داد گفت برا خونمون خریدم/گفتم چرا مشکی نخریدی؟گفت تو اگه مشکی دوست داری خب عوض میکنم مشکی میخرم.گفتم اشکال نداره همین خوبه.دیدم مارک ال جی و سامسونگ نبود تلویزیون.بهش گفتم چی شده مارکه متفرقه خریدی تو که میگفتی من تلویزیونم باید فلان باشه چنان باشه.گفت دیدم خیلی پول میخاد اونجوری بخام پیش برم حالا حالاها به هیچی نمیرسم گفتم زودتر جمع و جور کنم خودمو اینجوری.بعد دیدم رفت یک آبگرمکن خرید.گفت این و میزارم تو آشپزخونه.یه میز کوچیکم گفت میزاریم آشپزخونه من و تو که همیشه غذامونو (یعنی بعد از ازدواج)تو آشپزخونه میخوریم.منم خیلی تو دلم خوشحال بودم از اینکه میدیدم همش داره راجع به آینده و ازدواج حرف میزنه.میدیدم یعنی داره خرید میکنه و خودشو آماده میکنه.
انتهای خوابم نمیدونم چ ربطی به این تیکه خوابم داشت دیدیم با خالم و دختر خالم تو طبیعت نشسته بودیم و خالم برنج درست کرده بود ناهار و آورده بود داشتیم میخوریم که سرمو آوردم بالا دیدم چپ و راستم پر از زمینای خیلی خیلی سبزززززز بود که تا هرچی چشمم کارمیکرد زمینای پر از سبزی میدیدم.نقطه ایی حتی به رنگ دیگه نبود.نمیدونم چی بود فقط زمینای کشاورزی سبز سبز و خوشگل.به خالم گفتم بازم برام غذا بکش میخام اینبار به این سبزیا نگاه کنم و همزمان غذامو هم بخورم.ما روی زمین نشسته بودیم و زمین میدیدم مرطوبه و دست میزدم میگفتم چه زمین نرمی.ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. بله عزیزم . البته اینچا پیج نیست و سایت است. او مسائلی را که در زندگی اش در رابطه با شما پیش آمده را با پدرش مطرح کرده است. او می گوید که به خاطر مسائل مالی آمادگی ازدواج را نداشته. شما انتظار داشتید که او شما را به کل فراموش کرده و از شما جدا شده باشد و اگر اصرار شما به این است که از او به صورت کامل جدا شوید او هم حرفی ندارد! او به اندازه ی توانی که دارد می تواند برای زندگی مشترکش با خانمش مایه بگذارد و شما نمی توانید از او انتظار داشته باشید که زندگی لوکسی برایتان فراهم کند. او سعی می کند که ناراحتی و استرس یا خشم خودش را در مقابل کاری که شما کرده اید ( راه دادن خواستگار) کنترل کند و آن را ابراز نکند. خاله ی شما از شما حمایت خواهدکرد و اگر شما سعی کنید که خیلی به لوکس و مادیات فکر نکنید و خاکی باشید و زندگی را سخت نگیرید، چشم انداز مثبت و مرفه و سرشار از احساس خوبی در زندگی خواهید داشت. خواب شما گویای این نیست که او به شما بر می گردد و نباید منتظر باشید که او قدم اول را بردارد هر چند که خلاف این را هم نگفته و شاید خودش قدم اول را بردارد. اما اگر دوستش دارید اشتباهتان را می توانید جبران کنید! تشکر از همراهیتون.
shiimaa : سلام خانم هراتی.من تازه با سایت شما آشنا شدم.من از کودکی خواب میدیدم و همه ی خواب های من صادقه هستند و کوچکترین چیز در آینده رو تو خواب میبینم.کسی شمارو ب من معرفی کرد و ازتون خیلی تعریف کرد.گفتم منم ازین به بعد مزاحمتون بشم تا بیشتر مفهوم خوابامو بدونم.حقیقتش من و پسری عاشق هم بودیم و چند سال رابطه داشتیم.بخاطر مساعل مالی ایشون با اومدن یک خاستگار برای من بهم ریخت و گذاشت رفت و رابطه رو یک طرفه تموم کرد چند ماه پیش.من هرچی باهاش صحبت کردم که اعتماد به نفس از دست رفتش و بهش برگردونم فایده نداشت.چون مادرم خیلی از ایشون شاکی بود که چرا چند ساله جمع نمیکنه قضیه رو و نمیاد ک ازدواج کنیم.اونم از بی پولی(حرف خودشه)بهم ریخت و ما بدون هیچ خدافظی ایی الان چند ماهه بیخبریم بعد از این همه سال.ولی میدونم داره هنوز سخت کار میکنه.ببخشید پرحرفی کردم.
امروز خواب دیدم که ما طبقه بالایی خونه دوست پسرم اینا زندگی میکنیم و انگار تازه رفته بودیم اونجا و منم خوشحال بودم که به به بهم نزدیک شدیم.دیدیم مادرم اومد بهم گفت که پسری از همسایه ها به بابام لو داده که ما با هم ارتباط داریم و بابام هم گفته این چرا خاستگاری نیومده پس اینجوری دوستی نمیشه باید از این خونه بریم.منم تو خواب میدونستم که انگار من و دوست پسرم جدا شده بودیم و حالا مجدد آشتی کردیم.بهش گفتم ک بابام فهمیده و میگه باید بریم.اون دیدم از پشت من و بغل کرد(اینجا هیکلشو درشت تر از واقعیتش دیدم) و به شدت تموم زار میزد گریه میکرد.جوری که تموم بدنش میلرزید.هیچوقت اشکاشو ندیدم تو واقعیت ولی تو خواب گفتم وای چه اشکی میریزه مرد به این گندگی.زار میزد و من و تو بغلش فشار میداد.بهش گفتم خب بیا خاستگاری(اینجا حرفای آخرین بارمون بین ما تو خواب مرور شد.همون حرفای که راجع به نداشتن پول چند ماه پیش برای آخرین بار بهم زد و بیخدافظی حرفی نزدیم).دیدم همون حرفا رو با گریه گفت.بعد رفت تو خونشون.و دنبالش رفتم که خدافظی کنم باهاش.(دیدیم سر نمازه)ایشون نماز نمیخونن ولی من میخونم.و دیدم مثل خانوم ها چادر سر کرده سر نماز.واینجا این تیکه از خوابم خیلی ظریف و به شکل زنونه دیدمش.اومد نشست جلوم و باهم حرف میزدیم.گفت تو جوری حرف زدی که میخواستی بری.منم دستاشو محکم گرفتم و باز اون اشک کیریخت و گریه میکرد.و نمیدونم چرا اینجاها به شکل زن میدیدمش.گفت چون میخاستی بری من رفتم.منم دستاشو فشار میدادم و با گریه میگفتم من نمیخاستم برم هیچوقت.من فقط مامانم میگفت چرا بعد از این همه سال نمیاد خاستگاری فقط باهات در میون گذاشتم که بگم چقد تو خونه روم فشاره کاری بکن.گفت من اهل رفتن نبودم میخواستم کار کنم تلاش کنم پول در بیارم بعد بیام جلو.دیگه کلی باهم درد و دل کردیم و جفتمون اشک میریختیم.تو صحنه ی اول اون و هیکلشو وقتی بغلم کرد و گریه کرد از خودم قوی تر دیدیم.ولی تو صحنه ی دوم که من دستاشو گرفتم من خودمو هیکلمو قوی تز از اون دیدم.ممنون.شرمنده طولانی شد.چون اولش مجبور شدم توضیحات بدم.قول میدم از دفعه بعدی کوتاه بنویسم.
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. شما از نظر مالی از دوست پسرتان بالاتر هستید و به او فکر می کنید. درکتان هم بالاست و بیشتر به مسائل واقفید. اما پدر یا مادرتان دوست ندارند که شما مجددا در دور باطل بیافتید و به او که استطاعت ازدواج ندارد فکر کنید. دوست پسر شما نسبت به شما شخصیتی حمایتگرایانه داشته و معتقد است که شما هستید که با پذیرفتن خواستگارتان، او را پشت سر گذاشته اید و از این بابت ناراحت است ولی می داند که هیچ کسی نمی تواند به اندازه ی او به چشم شما بیاید. او دلتنگ شماست. او با خدای بزرگ صحبت می کند و احساس خفت و خواری دارد که چرا استطاعت ازدواج ندارد. او شخصیتی بسیار احساساتی از خودش بروز می دهد و این خصلتی زنانه است که مردها هم دارند ولی بروز نمی دهند برای همین او را به صورت زن مشاهده می کردید. شما از اینکه ارتباطتان با او قطع شده ناراحتید.او از شما بسیار احساساتی تر است. مسئله اینجاست که شما قبل از اینکه به کسی دل ببندید باید اول تحقیق می کردید که آیا در صورتی که عاشق او بشوید توان ازدواج با شما را دارد یا خیر. شما نمی توانید فقط فقر او را بهانه کنید و بگویید که چون پول نداشت من را ول کرد رفت. شما به همان اندازه ی او مقصرید چون اول انتخاب ناآگاهانه کرده اید و دوما با علم به اینکه او عاشق شماست کسی را به عنوان خواستگارتان معرفی کرده اید و این یعنی اینکه آمدی که امدی، نیامدی یکی دیگه هست!!! و این در عشق مساوی است با خیانت!! و هیچ مرد یا زنی که عاشق کسی باشد نمی تواند درک کند که کسی که ادعای عشق می کند، بگوید اگر نیامدی یکی دیگه هست! اگر هم بخواهید این را تقصیر مادرتان بیاندازید هم باز اشتباه است چون شما خانواده ی خودتان را می شناختید ولی او آنها را نمی شناخت. پس لطفا قبل از اینکه در مورد او قضاوت کنید، کارهای خودتان را با دقت بیشتری بررسی کنید و دیگر اشتباه نکنید. تشکر از همراهیتون.