تعبیر خواب دوچرخه
اگر معمولا دوچرخه سواری نکنید و خواب ببینید که سوار دوچرخه هستید، کاری انجام می دهید که لازمه آن دقت و پشتکار و هوشیاری است. اگر ببینید پشت دوچرخه کسی دیگر سوار شده اید، با کمک آن شخص موفقیت به دست می آورید و اگر شما دوجرخه را می راندید، آن شخص که پشت دوچرخه شما نشسته از شما کمک می گیرد. دادن دوجرخه به دیگران و یا گرفتن دوجرخه از آنان، دادن و گرفتن امکانات برای رسیدن به اهداف شما است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
elnazi : با سلام.مادرم خواب دیدن که همراه خواهرم سوار دورچرخه هستن که نان بخرن.بین راه تصمیم میگیرن برن خانه باغی که بچگیشو اونجا بزرگشده و الان فروختن.به اونجا که میرن از باغ ی میوه ازگیل میچینه که همون لحظه صاحب خونه میرسه و با روی گشاده بهش میگه بخور نوش جانت
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما می خواهند که در زندگی به تعادل برسند و در تعهدات و کارهایشان موفق باشند. او با تکیه بر اعتقادات و سنت های قدیمی خودش رفتار می کند و خوشبخت و سربلند خواهند شد. به سلامتی و مال و ثروت می رسند. تشکر از همراهیتون.
الناز : با سلام . روزتان بخیر و شادی. خواهرم خواب دیده که سوار بر دوچرخه به سمت فروشگاه میرود و دوچرخه خود را بیرون از مغازه قرار میدهد. بعد از خرید وقتی از فروشگاه بیرون میرود متوجه میشود که کسی دوچرخه اش را عوض کرده و دوچرخه ای که جای آن قرار داشت کمی کهنه تر بود و خودش به اطرافش نگاه میکرد که چه کسی آن را جابجا کرده است. با تشکر
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز برای تعبیر ثبت شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.
Ommolbanin : سلام.خدا قوت.خواب دیدیم در خیابان محل تولدم(که الان آنجا ویلا دارم)سوار دوچرخه ایی هستم که سایزش کوچک است.داشتم رکاب می زدم،وسایلی هم همراه بود؛که چند تا پسر بچه پنج و شش ساله با لباس های ارزان قیمت و قیافه ژولیده و یک پسر 10 دوازده ساله که لباس و قیافه مرتبی داشت،من را دنبال می کنند و ظاهراً من دوچرخه را نگه می دارم و می بینم این بچه ها می خواهند وسایلم را بدزدند و آن پسر مرتب هم به کیف پولم که در جیب پشتی شلوارم است و بخشی از آن از جیبم بیرون زده نظر داره و من مواظبم که کیفم را نبرند.(البته من در عالم واقع هیچ وقت کیف پول در جیب پشتی شلوار قرار نمی دم)با این بچه ها بحث می کنم و بعد متوجه می شم که بخشی از وسایل همراه ام را برده اند؛می رم به خانه این بچه ها که به والدین آنها بگم وگله کنم که متوجه می شم این ها بچه های افغانی هستند و در خونه مادرشان (دو تا زن )بود.جلوی خونه،سر چاه آب؛نایلونی که وسایلم در آن بود به آنها نشان دادم و گفتم بچه های شما بخشی از بارم را دزدیدند فهمیدم این ها بی پول و محتاج هستند؛یکی از آن خانم ها به سر چاه آمد و نمی دانم چطوری شد که گفتم حالا پول که نداری حداقل با من ارتباط جنسی داشته باش؛ظاهراً خانم راضی بودند ولی نگاهی به دور و بر و خانم دیگه کرد و فضا عوض شد؛ خودم را در ویلای خودم دیدم که یک ناودانی در قسمت بالای پله ها بود که در اون آب ریختم و هر چی آشغال در آن جمع بود خارج کردم؛وارد پذیرایی شدم در یک لحظه اون خانم را همراه اون بچه ها در آشپز خونه و پذیرایی می بینم.بچه ها سمت تلویزیون ایستاده بودندو اون خانم سر سینک ظرف شویی. نزدیک اون شدم و در حالی که خانم لباس کامل سفید مایل به کرم پوشیده بود؛اون را از پشت بغل کردم و یک چند بار خودم را به پشت ایشان مالیدم و باز خانم به من اشاره کرد که بچه ها هستند و از خواب بیدار شدم.(عذر و بخشش بابت..)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که تعادلتان را در زندگی حفظ کنید و با امکاناتی که دارید ، که از نظر خودتان هم این امکانات زیاد نیست، به هدفی برسید. خوابتان می گوید که برای رسیدن به موفقیت باید صدقه بدهید و به فقرا خیلی کمک کنید. در این صورت شما به ثروت خواهید رسید. قسمت دوم خوابتان هم همین را می گوید که آب در ناودان ریخته اید و آشغالها رفته است یعنی با پخش ثروت و بذل و بخشش، سختی و بلا از زندگی تان دور می شود و شما نباید از این بترسید که فقیر شوید زیرا ثروت خودش به سمت شما خواهد آمد. در خوابتان 2 بار تاکید شده که برای رسیدن به موفقیت صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام خانم هراتی عزیزم.صبح بخیر
من دیشب خواب دیدم که تو کوچه خونمون دارم با ماشینم رانندگی میکنم میخواستم بیام تو خیابون که یه مرد قد کوتاه یه نورافکن خاموش گرفته بود دستش وسط کوچه و انگار میخواست به من بزنه و یا مرا متوقف کنه .من ازش رد شدم دیدمش نسبتا پیر و زشت بود .تو خیابون که پیچیدم دیدم ماشینم دوچرخه شده و من به سختی رکاب میزنم .یه شیر پیر کمی جلوتر از خیابون رد شد و من ترسیدم که نکنه بیاد دنبالم .ولی اون انگار منو ندید رفت .منم سعی میکردم تند رکاب بزنم از خلاف مسیرش فرار کنم که تو این حال دوتا سگ دیدم که کمی جلوتر به سمت مخالف شیره داشتن میرفتن.خیلی بزرگ بودن .البته اونا هم رد شدن و انگار ندیدنم.من به یه میدون اطراف خونمون رسیدم و اونجا به بعد خودمو تو یه خونه دیدم با شوهرم و یه خانم .تو خواب احساس کردم همون خانمیه که قبلا شوهرم میخواسته باهاش چند سال قبل ازدواج کنه.شوهرم بین من و اون بود و اون زن اومد با شوهرم دعوا ودست به یقه شدن .اون خانم میگفت تو آدم بدی هستی اون زمان که با من صحبت میکردی با چند تا زن دیگه رابطه داشتی اومدم انتقام.من متعجب بودم که شوهرم با دیگران رابطه داره؟تو فکر این بودم که این زن شاهد خو بی برا من میتونه باشه و ازش اطلاعات خوبی از شوهرم میگیرم. .و شوهرم انگار سعی در کشتن اون زن داشت و ایستاده سخت با هم درگیر بودن. ولی من که پشتشون بودم و تو دیوار گیر کرده بودم دیدم دستهای شوهرم پشت بدنشه و نمیتونه زنه رو با دستاش بگیره ولی میخواست با همون حالت با دستاش منو بگیره که فرار نکنم.من خیلی ترسیده بودم و سعی کردم از پشتش بیام بیرون و فرار کنم .چون حس میکردم اونو که بکشه میاد منو هم که به این رازش پی بردم و همینطور به کشتن اون زن .خواهد کشت و از این هول و هراس فرار کردم و تو این حال بیدار شدم خوشبختانه.
لطفازحمت تعبیرشو بکشید.سپاس بیکران.
فریبا هراتی
: سلام. صبح شمام خوش. شما سعی می کنید که کنترل زندگی تان را در شرایطی که بغرنج و سخت است به دست بگیرید و احساس می کنید که بد آورده اید و هدایت و راهنمایی برایتان نیست و بعد احساس می کنید که مثل قبل کنترل زندگی تان را در دست ندارید و امکانات شما کمتر شده و خودتان را بی پناه تر و ضعیفتر از قبل می بینید. اما خطراتی که شما احساس می کنید، گذرا هستند و شوهرتان درگیریهای مالی دارد که فعلا مشغول دست و پنجه نرم کردن با آنهاست. او فکرش از شما مشغول تر است و از شما بیشتر نگران آینده اش است. تشکر از همراهیتون.
navid : سلام.خواب دیدم سوار دوچرخه هستم و پدرم پشت من نشسته.من به سرعت رکاب میزدم و پیش میرفتم اما مسیرهای سربالایی را به سختی بالا میرفتم.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید در زندگی تان تعادل به دست بیاورید و پدرتان به صورت منفعل از شما پشتیبانی و حمایت می کند. شما باید برای اینکه در تعهدات فعلی زندگی تان موفق شوید، در کار و تفریحتان تعادل برقرار کنید . می خواهید با سرعت و قدرت به سمت جلو بروید و زودتر به موفقیت برسید. شما امروزه شخصیت پدرتان را بیشتر از قبل قبول دارید و سعی می کنید او را در خوشی خودتان سهیم کنید ولی برای خودتان هم وقت بگذارید تا روحیه تان هم قوی شود و خسته نشوید. تشکر از همراهیتون.
همسفر : با سلام و تشکر بابت تعبیر زیبایتان،
همسفر : سلام خانم هراتی عزیز، خواب دیدم تو به مجتمع خیلی بزرگیم،پارکینگ خیلی بزرگ بود و پسر من هم دائما چرخ سواری به صورت حرفه ای میکرد و یه مرد زیر نظرش داشت که حالا بعدش بخواد مثلا اذیتش کنه یا دعواش بده ولی من حواسم به پسرم و حرکات این آقا بود. بعد انگار آمدیم بازار یه خانم ۳۸_۴۰ساله غریبه با پوشش روستایی همراه من بود یه چیزی رو جا گذاشته بود از خودشون، مجبورش کردم برگرده بیارش، در همین حال کیف دستی مشکی پر از وسیله اش رو گرفتم که بارش سبک شه و دختر معلول ۱۵-۲۰ساله اش روکه تقریبا خوش چهره بود رو مثل بچه در پتو پیچیده بودش، گرفتمش بغل. در همین حین یه دختر ۲۰و چند ساله آمد در پتوی این دختر معلول شروع کرد به گشتن و پیدا کردن کفشای خودش، من گفتم ببین فقط کفشهای این دختر معلول خودش اینجاست به رنگ خاکستری روشن تا سبز خیلی روشن، و اذیتش نکن کفشای تو نیستن، دست بردار نبود ،یهو گوشه لپ و دهانش رو گرفتم که باعث شد جزئی خون و زخم شه و با دختر معلول به بغلم فرار کردم. اونم سنگی کوچک پرتاب کرد خورد به سر من.منم در جوابش سنگی پرت کردم خورد به سرش و فرار کردم در همین حین پسرم هم با دوچرخه بود و شب بودباهم آمدیم نزدیک خونه پدر شوهرم که در خواب جای مسجد جامع شهر بود. صاحبخونه ۵سال پیشم که فردی مذهبی بود داشت انگار در مورد اون شب و فضیلتش باهامون صحبت میکرد فکر کنم مثلا شب قدر بود تا رسیدیم کنار مسجد جامع،قرار بود درش رو باز کنند و جمعیت بیاد بیرون، این آقا سریع رفت قسمت در آقایان که خدای نکرده کسی برداشت بد نکنه بعد انگار در خونه ما بودیم دوتا از خواهر شوهرام بودن، یکیشون النگوی بدل زرد رنگش رو که زیبا ونگین دار و محکم بود در آورد گفت تنگ شده بیایید با الگوهای بدل هم معامله کنیم دست من پر از النگو بود النگوی ظریف ومفتولی ،النگوی خواهر شوهرم رو پوشیدم سایز دستم بود گفتم اندازش مثل بقیه النگوهامه بعد دختر عموم دوتا نگین به رنگ عقیق یمنی با یه مقدار رنگ سفید و اندازه سکه ۲۰۰تومانی داشت. میگفت بهش میگن نگین عقربی و دونه ای ده هزار خریدم و در همین حین خانواده شوهر خواهر شوهر بزرگم که رابطه مون بهم ریخته آمدند خونه من. منم راحت برخورد کردم و میخواستم غذا براشون درست کنم. ببخشید که طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. پسر شما تعادلش را بین کار و درسش حفظ خواهد کرد و رفتاری نمی کند که شما او را مواخذه کنید. شما افکار منفی ای دارید که می خواهید به افکارتان سروسامان دهید و آرزوها و افکار سرکوب شده تان را به دوش می کشید و نیازها و خواسته های جدیدی برای شما پیش می آید که مجبور می شوید از نیازها و خواسته های قدیمتان چشم پوشی کنید ولی نمی خواهید که کلا از فکر نیازهای قبلی تان دور شوید و مصر هستید که به آنها برسید. هر چند این چسبیدن شما به افکار سرکوب شده قدیمتان باعث می شود که به شما استرس وارد شود و فکرتان ناراحت شود. شما برای حاجت روایی تان باید در شبهای قدر دعا کنید و حاجاتی که به نظرتان نشدنی می رسد را خواهید گرفت. شما با خانواده تان رفتاری خوب خواهید داشت و مشکلاتتان تمام می شود و آشتی می کنید. روزیتان زیاد می شود و ایمان و گشایش کار بیشتری خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
Ramin : سلام ، خواب ديدم با يه موتور موتور سوارى ميكردم همش ميترسيدم از موتور بيوفتم چند بارى نزديك بود بيوفتم با موتور به جاى اينكه رو به جلو برم يه چند مترى رو دنده عقب ميرفتم البته ناخواسته، هرچقدر هم ترمز ميگرفتم موتور واى نمى ايستاد چند نفر اونجا بودن ميگفتن الان ميوفتى ولى خدا رو شكر نيوفتادم و موتور وايستاد ، ( در ضمن من اصلا موتور ندارم و علاقه اى به موتور سوارى ندارم ) لطفا تعبير كنيد ، ممنون
فریبا هراتی
: سلام. دیدن یا راندن موتور سیکلت در خوابتان نمادی ازین است که تمایل دارید آزاد باشید و نیاز به ماجراجویی دارید. شما ممکن است تلاش کنید از موقعیت یا مسئولیت دیگری، در زندگی بیداری تان فرار کنید. تعبیر دیگر این است که موتورسیکلت نمادی از تمایلات غریزی خام است. اینکه کنترل روی سرعت ندارید شاید به این دلیل است که زیادی سریع جلو می روید و همه اش دلتان می خواهد کارها زودتر تمام شود. عقب رفتن با موتور هم پس روی و شکست در کارهاست به جای پیشبرد آن.
Ramin : سلام، خواب ديدم با يه موتور از يه كوه كه شيب زيادى داشت بالا ميرفتم و تونستم با موتور به قله ى كوه برسم ، وقتى به قله ى كوه رسيدم دوباره ميخواستم پايين بيام ولى احساس كردم كوه داره ريزش ميكنه زير پام يه كم تكون ميخورد و سنگ هاى زير پام تكون ميخوردن منم تونستم موتور رو كنترل كنم و خدا رو شكر چيزى نشد و تكون خوردن و ريزش كوه متوقف شد ، لطفا تعبير كنيد ، ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما آزادانه و بی مسئولیتهای سنگین، به سرعت به سمت موفقیت در زندگی بالا می روید. وقتی به اوج موفقیت رسیدید شرایطی پیش می اید که حس می کنید ممکن است شکست بخورید ولی کنترل و تعادل زندگی تان را به دست خواهید گرفت و خدارو شکر، در زندگیتان شکست نمی خورید. تشکر از همراهیتون.
termeh : سلام خانم هراتی عزیز.
خواب دیدم در خانه قدیمی بابابزرگم هستم و در حیاط خونشون بودم که یه عالمه چیز تو حیاطشون بود من هم سوار یه دوچرخه بودم و در حیاطشون دوچرخه سواری میکردم و اون وسایل رو از جلوم کنار میزدم و به دوچرخه سواری ادامه میدادم و از این دوچرخه سواری بسیار لذت میبردم و برام عجیب بود که چطور انقدر خوب دارم دوچرخه سواری می کنم این رو هم بگم که من تا حالا دوچرخه سواری نکردم و اصلا دوچرخه سواری بلد نیستم.
با تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. شما به عقاید و سنت ها و روحیات پدربزرگتان فکر می کنید که از بین این عقاید قدیمی و سنتی چقدر قشنگ توانسته اید تعادلتان را در زندگی حفظ کنید و چیزهایی را که به نظرتان خوب آمده بپذیرید و چیزهایی را که دوست نداشته اید رد کنید و قبولشان نکنید. شما بدون اینکه تنش و مشکلی برایتان پیش بیاید راه خودتان را پیدا کرده اید. تشکر از همراهیتون.