تعبیر خواب دوچرخه
اگر معمولا دوچرخه سواری نکنید و خواب ببینید که سوار دوچرخه هستید، کاری انجام می دهید که لازمه آن دقت و پشتکار و هوشیاری است. اگر ببینید پشت دوچرخه کسی دیگر سوار شده اید، با کمک آن شخص موفقیت به دست می آورید و اگر شما دوجرخه را می راندید، آن شخص که پشت دوچرخه شما نشسته از شما کمک می گیرد. دادن دوجرخه به دیگران و یا گرفتن دوجرخه از آنان، دادن و گرفتن امکانات برای رسیدن به اهداف شما است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
کیمیا : سلام، من پنج روز پیش دوستمو با دختری دیدم که باهم رفتن گردش و تعقیبشون کردم دیدم باهم خوشن، نمیشه اینطور تعبیر کرد که به باورها و نگرش های خیلی ها بی حرمتی کرده؟ من هنوز بهش نگفتم که با دختری دیدمش، موندم بهش بگم یا نه
فریبا هراتی
: بله در اصل تعبیر همان است که عرض کردم اینکه شما متوجه شده اید که او با کسی بیرون بوده ، تعادلش را از دست داده و حالا باید بنشیند این رابطه شما و خودش را درست کند. اگر قطعا می دانید که او به شما خیانت کرده و یک دوستی اجتماعی ساده نبوده، باید به رابطه تان دقت بیشتری کنید و تکلیف خودتان را روشن کنید تا او شما را به بازی نگیرد.
کیمیا : با سلام خدمتتون، توی خواب خانه های ویران شده زیادی دیدم و با یه حس کنجکاوی بهشون نگاه میکردم که بدونم چی هستن وبعد کنار جاده دوست پسرمو دیدم که دوچرخه اش خراب شده و نشسته باهاش ور میره اونو درست کنه، دوست پسرم در واقعیت گاهی تفننی دوچرخه سواری میکنه، تشکر از تعبیرهاتون
فریبا هراتی
: سلام. دوست پسر شما احساس می کند که تعادلش را در زندگی ( به صورتی موقتی) از دست داده و به او و خیلی های دیگر بی حرمتی شده و باورها و نگرش های آنان را خراب کرده اند. او سعی می کند که افکارش را منظم کند و مجددا خوشبینانه در زندگی حرکت کند. تشکر از همراهیتون.
Lia : با سلام پسرم خواب دیده خواب از زبان پسرم تعریف میشه در ویلای مادربزرگ ی سوسک دراز از در ورودی هی میره بیرون تو حیاط هی میاد داخل (بتازگی دزد زده بود ب ویلا در واقعیت) سوسکه فرار می کنه بخشی از دیوار رو هم ک دزد کنده بود حالا دیگه سالمبود (تو خواب نمی دونست ک دزد قبلا ب ویلا زده). صحنه عوض دیدم پدرم سه تا دوچرخه اورده بود تو حیاط ک خیلی وقت بود تو ویلا بودن می خواست ببینه ک درست کار میکنن یا نه اولی رو خودش سوار شد و تا انتهای حیاط رفت دو تای بعدی رو من و برادرم سوار شدیم من کنار اولین پایه چراغ برق سمت چپ در حیاط افتادم زمین دوچرخه رکاب نمی زد و برادرم هم کمی جلوتر رفت و افتاد قبلا از تعابیر خوبتون سپاسگزارم
فریبا هراتی
: سلام. شما مراقب هستید که مجددا دزد به منزل مادر بزرگتان نیاید ولی نگرانی در مورد دزد در فکر مادر بزرگتان همچنان وجود دارد و او از فکر دزد می ترسد. مضافا به این که خود دزد هم بارها به این موضوع فکر می کند که اینبار چطور می تواند به خانه مادر بزرگتان بیاید و دزدی کند. پدر شما می خواهد که شما و برادرتان بتوانید در زندگی تان به تعادل برسید و در کارهایتان موفق باشید. شما باید بین کار و تفریحتان تعادل برقرار کنید. اینکه رکاب دوچرخه خراب است و شما با زور آن را می رانید، به این معنی است که می خواهید با سرعت و قدرت خودتان به سمت جلو بروید ولی قدرت های خارج از زندگی تان، مانع پیشرفت شما می شوند. شما نمی توانید کاری را که دوست دارید انجام دهید و مانع بزرگی سد راه موفقیت شماست. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
نرگس : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم دوچرخه ای دارم و در حال دوچرخه سواری هستم و خونه مادر بزرگم زندگی میکنم خانه مادر بزرگم کاهگلیه دیدم در حال دوچرخه سواری بودم که چرخ روچرخه ام بادش خالی شد دنبال جایی بودم که دوچرخه رو تعمییر کنند شب بود و ادرس جایی رو دادن که باید پله های زیادی رو بالا میرفتی و محله پرتی بود و نتونستم اعتماد کنم و برم با پای پیاده به سمت خونه مادر بزرگ حرکت کردم که یکهو برادرم به کمکم اومد و چرخ رو برام درست کرد شکلش گرد نبود اما خیلی عالی حرکت میکرد به خونه رسیدم با شیطنت داشتم پله ها رو با دوچرخه پایین میومدم و شیطنتم باعث میشد پله های کاه گلی بیشتر از بین برن اما میگفتم اینها باید اساسی تعمییر بشه و نباید کاهگلی باشه وقتی اومدم پایین مادر بزرگم میهمان داشتن خانم افسانه بایگان و یک سینی بزرگ پر از گوشت سیخ زده شده بود و میخواستن کباب کنند و من اومدم با ذوق به طرفش اما مادر بزرگم گفتن باید اول دستات رو بشوری و منو به سمت روشویی هدایت کردن و من دستام رو شستم
در جایی هم دیدم دنبالم اسباب بازی برای خواهر زادم وارد اسباب بازی فروشی ها میشدم که هر کدوم قیمت یک اسباب بازی رو یک رقمی میگفتن نهایتا من رقم ۲۳ رو پیشنهاد دادم صاحب مغازه اون اسباب بازی رو از یخچال برام آورد اما شریکش راضی به اون مبلغ نمیشد و مدام میگفت سی تومن یا ۲۶ تومن اما من بالاخره اون رو با قیمت ۲۳ تومن خریدم داخل اسباب بازی پنیر داشت و من طاقت نیاوردم و تکه ای از پنیر رو خوردم و فکر میکردم حالا چطور اونو بدم به خواهر زادم
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید در زندگی بین کار و تفریح تعادل به وجود بیاورید و تعادلتان را در همه حالات زندگی تان حفظ کنید. اما با مشکلات و ناراحتی های زیادی مواجه هستید و رمقتان کشیده شده است. شما ناامید و خسته شده اید ولی به کمک برادرتان خواهید توانست بر مشکلاتتان غلبه کنید. شما خواهید توانست شرایط سخت زندگی امروزتان را تحمل کنید و با امید به بهتر شدن اوضاع، روزها را سپری می کنید. دنیا به مادر بزرگتان رو می آورد و به ثروت می رسید. شما ناامیدی و ناراحتی هایتان را می شویید می رود. 26 نمادی از کارما است و به این معنی است که اگر به کسی محبت کنید، به خاطر کار خوبی که کرده اید پاداش خواهید گرفت. شما به خواهر زاده تان محبت می کنید و سرمایه خودتان زیاد خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
زهرا : با سلام و عرض ادب. بعد از طلوع در خواب دیدم انگار ساعت حوالی هفت و نیم ـ هشت صبح است، در خانه تنها من و خواهرم هستیم و خواهرم در اتاقش خواب است. من از پلههای طبقه دوم پایین میآیم و به پارکینگ جایی که (در عالم بیداری هم ) درب خانه به درون باز میشود میروم، که با کمال تعجب میبینم درب خانه کاملا باز است، من از داخل پارکینگ با حس خوشایندی، کوچۀ روشن از آفتابِ اول صبح را میبینم، و ناگهان متوجه میشوم که یک دوچرخه داخل پارکینگ آورده شده و به فریزری که در بیداری در آنجا قرار دارد، تکیه داده شده. (در بیداری هیچ دوچرخهای در خانه نداریم). هیچکس در پارکینگ یا نمایی از کوچه که مقابل درب خانه بود دیده نمی شد، روشنی آفتاب اول صبح و سکوت محض؛ من با هراس فراوان از اینکه در بیخبریِ من و خواهرم احتمالا دزد یا غریبهای به خانه وارد شده، با نگرانی و اضطراب فراوان پلهها را به شتاب بالا میدوم تا به پشت در اتاق خواهرم برسم و او را صدا کنم و با گریه از او کمک بخواهم، تا همۀ خانه را بگردیم مبادا غریبه / دزد /صاحب دوچرخه، جایی در خانه پنهان شده باشد. از نهایت ترس و نگرانی، سعی داشتم فریاد بزنم یا گریه کنم، اما بغض بسیار سنگینی گلوی من را بسته بود و صدایم هیچ درنمیآمد. با تشکر از لطف و توجه شما
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما نیاز دارید زمانی را به فراغت و استراحت اختصاص دهید و بین زندگی و کارتان تعادل ایجاد کنید. باید سعی کنید که منابع درونی تان را و توان و سلامتتان را با تکیه بر حفظ تعادل در زندگی قویتر کنید. احتمالا شما سخت کار می کنید و گاهی احساس می کنید که کسی شما را درک نمی کند. تعبیر دیگر این است که احتمال دارد از جایی که خبر ندارید برایتان خواستگار بیاید و دل کسی را ربوده اید. تشکر از همراهیتون.
Mahsa : سلام و عرض ادب.دیروزخواب دیدم رفتم توی کوچمون یک دوچرخه توی کوچه بود.من بالباس خونه سواردوچرخه شدم اولش تعادل نداشتم ولی بعدش خوب بود بعدوارد خیابون اصلی شدم و جلوی یک مسجدایستادم دوچرخمو گذاشتم و رفتم توی مسجدولی نمازخوندنمو ندیدم.بعدش که کارم تموم شداومدم بیرون دنبال دوچرخم.باخودم میگفتم نکنه دزدبرده باشه.بعدچشمم به دوچرخه خوردجلوی مسجدبودویک پسرجوان هم کنارش بودوبه من گفت من مواظب دوچرخت بودم منم بهش گفتم بریم داخل بهت پول بدم(کیفم داخل مسجدبود)بعد ۲تایی واردمسجدشدیم وازکیفم ۵۰۰۰تومن پول درآوردم بهش دادم بعد توی حیاط ایستاد.بعدش خواهرم ودخترش اومدن توی مسجدمن بهشون گفتم که من با دوچرخه اومدم و۲تایی تعجب کردن وخواهرزادم گفت پس اون دوچرخه که دیدم مال توبود(من درواقعیت دوچرخه ندارم و دوچرخه سواری نمیکنم).درضمن من مجردم.ممنون ازتعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما سعی می کنید که از محدودیت هایی که دارید بیرون بیایید و تعادلتان را در زندگی به دست بیاورید. در عین حال سعی می کنید که توکل به خداوند داشته باشید تا پشتوانه ی اعمالتان باشد و به اهدافتان برسد. شما می دانید که باید برای رسیدن به خواسته هایتان تلاش هم بکنید و نه اینکه صرفا دست روی دست بگذارید و دعا کنید. شما گشایش کار خواهید یافت و می توانید خوب حواستان را جمع کنید، از خودتان جسارت بیشتری به خرج دهید و درست تر و انسانی تر رفتار کنید تا مسیر زندگی تان عوض شود. خواهر شما و دخترش مثل شما فعال نیستندو صرفا با توکل به پیش می روند اما کار شما عقلانی تر و خداپسندانه تر است. تشکر از همراهیتون.
Mb : ممنون از تعبیرتون عزیزم، یعنی به خاطر این موضوع امکان نداره بیاد سمتم یا باهاش ازدواج کنم؟ چون من اونو برای ازدواج و رابطه ی سالم میخوام، نه یه رابطه ی ناسالم، این منو نگران کرده که نکنه کلا به خاطر این موضوع نیاد سمتم
فریبا هراتی
: دوست عزیز عرض کردم او تمایلاتش با شما جور نیست او می خواهد با شما رابطه آزاد داشته باشد. خوابتان بیشتر از این نمی گوید.
Mb : با سلام، خواب دیدم از پسری که دوستش دارم شماره ی یه چیزیو خواستم که الان یادم نیست که شماره ی چی بود و انگار داشتم با دختر عمه م که توی بیداری باهاش ارتباطم قطع هست یه بازی میکردم و اون شماره رو برای اون بازی میخواستم و دختر عمه م ازدواج کرده و متاهله و بعد دیدم انگار پسری که دوستش دارم توی خونمونه و دیدم برای اینکه مثلا اون شماره که ازش خواستمو بهم بده یه دوچرخه دستشه و گفتم این برای چیه؟ انگار چون شماره ازش خواسته بودم اون دوچرخه رو آورده بود که انگار مثلا از طریق اون دوچرخه به من شماره رو بده و گفت ولی این دوچرخه خرابه، من متوجه نشدم که دوچرخه چیش خرابه فقط انگار گفت که بابام اون دوچرخه رو بهش داده بوده در حالی که توی بیداری بابام اصلا اونو ندیده و نمیشناسه، و میدیدم که روی دوچرخه رو خاک گرفته بود و رنگ قسمتهای میله ای دوچرخه هم نارنجی بود نه اینکه زنگ زده باشه بلکه رنگش نارنجی بود، من یه دختر مجردم و پیشاپیش ممنونم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. کسی که دوستش دارید به خاطر ترس از پدرتان نمی تواند راحت به خواسته اش برسد و با شما روابط آزاد و باز داشته باشد و از این جهت خاطرش مکدر شده و احساس میکند که تعادلش را در رابطه با شما از دست داده. شما می خواهید که با او به رابطه ای مثبت برسید و به دختر عمه تان نشان دهید که خیلی راضی و خوشبختید اما این آقا نمی تواند با شما روابطی داشته باشد که دوست دارد. تشکر از همراهیتون.
صادق صفرزاده : سلام خانم دیشب تو خواب دیدم میخواستم برم شهر پیش یک دکتر یا برای کار دیگری با خوم گفتم با ماشین مشکل است دو چرخه راحته و جا هم نمی گیره بنا بر این با دوچرخه رفتم ولی می ترسیدم دوچرخه رو جایی بذارم ممکن بود ببرند اولین جاییکه می خواستم برم جای مناسبی برای گذاشتن دوچرخه نبود رفتم جای دیگری - ولی در محل جدید نیز همین که از انجا دور شدم متوجه شدم یک نفر کنار دوچرخه است برگشتم دیدم یکی با تلمبه دستی انجا بود و میگفت می خواهم لاستیک جلوی دوچرخه را باد بزنم گفتم برای چی؟ و با دوچرخه از انجا رفتم محل دیگری که مطب دکتر توی ساختمان بود جای مناسب تری نیز بود درب انجا نیمه باز بود وارد شدم و دوچرخه را کنار راه رو گذاشتم هنگام برگشتن چنین بنظر می رسید که راه را گم کردم و توی شهر بدنبال جایی بودم که دوچرخه را گذاشته بودم مسیر را پیدا کردم وبا نگرانی خودم را به دوچرخه رساندم هنوز سر جایش بود امدم بیرون تعدادی در حال وارد شدن به مطب دکتر بودند و نشانی تابلو دکتر را از هم می پر سیدند از انجا خارج شدم سوار بر دوچرخه در حال عبور از خیابان بودم از طرف راست کامیونی در حال عبور بود گفتم باید زود رد بشم بنا بر این در حالی که دوچرخه هم برای چرخ عقبی و هم برای چرخ جلویی پا رکاب داشت با عجله روی چرخ جلویی که کمی هم مشکل تر بود رکاب زدم و قبل از اینکه کامیون برسه به زحمت از خیابان عبور کردم ممنوم و متشکرم ا ز اینکه تعبیر می فرمایید
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به اهدافتان برسید و زندگی تان را ارتقا ببخشید. زیاد سخت نمی گیرید و همینکه تعادل زندگی تان را به دست بیاورید برایتان کافی است و خیلی جاه طلبانه فکر نمی کنید. اما مراقب هستید که قطعا به خواسته هایتان برسید و حاضر نیستید که از این خواسته ها کوتاه بیایید. شما اجازه نمی دهید که کسی فکرتان را منحرف کند یا زندگی تان را مختل کند یا کنترلتان را از شما بگیرد. بلکه به نهایت سعی و تلاش می کنید و موفق هم خواهید بود. شاید در این راه مدتی گیج باشید که کاری که انجام می دهید درست است یا خیر، اما در نهایت مسئولیت های سنگین زندگی یا بارهای فکری زیاد مانع از این نخواهند شد که شما به هدفتان برسید. شما موفق خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Hamid : سلام
خسته نباشید
خواب دیدم که سربریدن دوچرخه همراه با دخترم که۲.۵سال داره سوار بر یک دوچرخه هستم.که جای مانند یک کوهستان رانندگی میکردم که هرلحظه فکر میکردم می افتیم ولی از موانع عبور میکردم.تابه مکانی رسیدم
که اتاقی بود زمانی که از اتاق خارج شدم دیدم چرخ اوراق شده وفکرمیکردم الاغی داشتم نیست . افرادی آنجا بود ن که آنها را باعث این مشکلات میدانستن که درکل آدمهای
ازنظر من خوبی نبودند.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که کنترل زندگی تان را بدست گرفته و در زندگی بین کار و تفریح تعادل به وجود بیاورید ولی تعادلتان به هم خورده و خسته هستید و عجولانه تصمیم می گیرید. شما احساس می کنید که زندگی تان چالشی بزرگ برای شماست ولی در نهایت سعی می کنید که به هدفتان برسید. شما در نهایت احساس می کنید که خوب به هدفم رسیدم ولی چی از خودم مانده! شما شاید فکر کنید که شانستان را از دست داده اید و خستگی ها و ناکامی هایتان را تقصیر آدمهای بد می اندازید که در زندگی جلوی دیگران مانع تراشی می کنند. البته این خواب احساس امروز شماست و وحی منزل نیست که شما در نهایت احساس افسردگی کنید. خوابتان می گوید که آرامش بیشتری داشته باشید تا بعدا خودتان سلامت جسم و روحتان به خطر نیافتد. تشکر از همراهیتون.