تعبیر خواب دکان (مغازه)
اگر کسی خود را در حال خرید مایحتاج خود در دکانی ببیند، تعبیر خواب بستگی دارد به تعبیر آن چیزی که می خرد. فروختن نیز منوط به چیزی که فروخته می شود تعبیر می شود ولی همیشه خریدن یک چیز در خواب تعبیر بهتری از فروختن است.
یوسف نبی علیه السلام می گوید: دیدن دکان، خوشحالی است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افسون : خيلي تعبيرتون جالب چون ي فرد عصباني و تند خو وجود داره ، كه فكر مي كنم به اون فرد برمي گردد.
فریبا هراتی
: خواهش میکنم.
افسون : ببخشيد در مورد شخصي كه نوشته ايد بسيار عصباني و تند خوست ، آدم خوبي ؟ و فكر مي كنم منظورتون مردي هست كه لباس قرمز پوشيده ، آيا من نيز در قلب او هستم؟ و آيا خطرات هر دوي ما را تهديد مي كند؟ معذرت مي خوام خيلي سوال كردم ، چون تعبيرتون يكم برام نامفهوم بود.
فریبا هراتی
: دوست خوبم رنگ قرمز برای لباس در بدن یک مرد به عصبانی بودن و تندخو بودن تعبیر می شود. مغازه خالی در واقع احساس خالی بودن ذهن را در تعبیر دارد و اینکه او توانسته از لای در به داخل بیاید، نشان می دهد که چنین شخصی در زندگی شما هست. اما خواب شما بیشتر از این نگفت و من صرفا از روی نوشته های شما تعبیر خوابتان را عرض کردم. البته اگر کلا خوابتان از روی آشفتگی ذهنی نبوده باشد و تعبیر حقیقی داشته باشد.
افسون : با سلام و سپاس از شما . خواب ديدم در ي جايي كه مثل مغازه رو به خيابان بود ، با دايي ام بودم . آنجا داخل اش شبيه مغازه نبود مثل خانه بود پرده داشت و درب شيشه اي داشت و خالي از وسيله بود . در خوابم انگار ي عده حمله كرده بودند و داييم سعي مي كرد در را به سرعت قفل كند و پرده ها را بكشد كه ما را نبينند و به ما حمله نشود و در اين حين يك مرد كه او هم به دنبال نجات پيدا كردن بود خيلي راحت و به سرعت در حين اينكه داييم مي خواست در را قفل كند وارد مغازه شد و لباس قرمز رنگ تنش بود و ما حس بدي بهش نداشتيم. در يك جاي ديگه خوابم هم ي مرد بود كه انگار تنش از بدنش جدا شده بود يا بريده بودند ، خون نمي اومد ولي بدنش و سرش كه جدا بود و در فاصله ي كمي از هم بود خيلي تكان مي خورد و جان مي داد.
فریبا هراتی
: سلام. شما از نظر ذهنی خسته هستید و چیزی به ذهن و مغزتان نمی رسد ولی باید در مورد چیزی که مردم به شما می گویند احتیاط کنید. شاید چیزی بگویند که می خواهید بشنوید ولی این الزاما واقعیت نیست !! پس حرف کسی را باور نکنید. پرده ها در خواب به مشکلات تعبیر می شوند و خطراتی از جانب عده ای شما را تهدید می کند که ترجیح می دهید با کسی صمیمی نشوید و در قلب خود را به روی کسی باز نکنید. شخص دیگری هم هست که بسیار عصبانی و تندخوست و او در قلب شما جا دارد و مورد اعتماد شماست و کسی هم هست که از فکر و سر خود استفاده نمی کند و کلا آدم بی خیالی است و همه خیال می کنند که هیچ غم و مشکلی در زندگی ندارد این آدم بی عقل و بی غم هم مورد اعتماد شما واقع می شود و یا شما ناظر بر کارهای او خواهید بود. او خیلی کارها انجام می دهد و مرتب در تکاپوست اما مغزش کار نمی کند!! تشکر از همراهیتون.
leili : سلام خانم هراتی نازنین
خواب دیدم یه آقای مجردی که در بیداری کارمند بانک مرکزی هست یه مغازه لوازم آرایشی بهداشتی بزرگ داره ومن همش در خواب فکر می کردم داروخونه هست و از جلوی مغازش رد شدم دیدم دوربین مدار بسته داره و من دوست نداشتم داخل مغازش برم، درواقع دودل بودم.
ممنون از لطف شما
فریبا هراتی
: سلام. شما فکر می کنید که این آقا مشکل گشاست و می تواند مشکلات و افکار منفی را از زندگی شما دور کند در حالی که او بیشتر به ظاهر سازی می پردازد و خیلی نمی تواند در عمق مسائل یار و دوست کسی باشد... بلکه آدم سطحی ای است و خیلی خود را درگیر مشکلات کسی نمی کند. یا مثلا متملق و عوام فریب است. شما هم دوست ندارید که به او اعتماد کنید. تشکر از همراهیتون.
کاظمی : سلام خواب دیدم دوست آقا پسری که دوسش دارم تو خیابون میبینم بهم میگه بیا بریم مغازه پوریا یعنی پسری که دوسش دارم رو نشونت بدم ایشون سید هستن .بعد میریم ته کوچه کلید میندازه به در مغازه ش در رو برام باز میکنه بعد داخل مغازه رو میبینم بعد خیلی میترسم میگم چرا اومدیم اینجا چون چند تا مرد دیگه هم بودن اونجا بعد پسری که میخوامش تو یه اتاق بود خواستم برم باهاش حرف بزنم نشد اون موقع بیدار شدن یهو
فریبا هراتی
: سلام. کسی که دوستش دارید مشغولیات فراوانی دارد و در موقعیتی نیست که بتوانید با او رابطه ای برقرار کنید ولی به دلیل دعاهایی که برای رسیدن به او کرده اید گشایش کار خواهید یافت و تا اندازه ای راه برایتان باز خواهد شد و مشکل شما تا حدودی حل می شود.
بابک : سلام من خواب دیدم یکی از دوستانم مغازه سوپری دارد در حالی که در واقعیت این طور نیست و به مغازه ایشان رفتم و در همان موقع پدر و دختری وارد مغازه شدند و دختر جنسی را برداشت و موقع حساب کردن که شد پدرش گفت این دیگر چیست که گرفتی،گران است(گران نبود البته)،دخترش گفت شما خیلی خسیس و جهان سومی هستید ،بعد دختر خانم رو به من کرد و گفت شما انگلیسی بلد هستید و من در جواب گفتم بله،گفت از این جوان بپرسید،که ایا این گران است،پدرش به او گفت من یک سرهنگ مملکت هستم تو نمیخواهد از این جوان بپرسی،این تعبیرش چیه؟پ (در ضمن ان مغازه اشنا بود و نسبت به واقعیت بسیار خالی بود و من دو تا لواشک برداشته بودم و نمیدانم که چرا پول همراه من نبود و میخواستم نسیه بگیرم)
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما صرفا آشفتگی ذهنی است و تعبیری ندارد.
رضا : دکان خودم بود وبرای قطع برق امده بودند
فریبا هراتی
: کسی سعی می کند در کار شما خللی به وجود آورد. برای دفع سختی ها صدقه بدهید.
فاطمه : سلام وقت بخیر بزرگوار خسته نباشی. من عشقمو تو خواب دیدم. البته تو شهر ما یه امامزاده هست که اطرافش مغازه های میوه و تره بار و لباس فروشی زیادی وجود داره . بعد تو خواب دیدم با مادرم و خواهرم پیش همون امامزاده بودیم اومده بودیم برای خرید من تو خواب یه کم ناخوش احوال بودم به مادرم اینا گفتم من میشینم کنار امامزاده شما برید خرید کنید برگردید. مادرموخواهرم رفتن نون بگیرن بعدش یکی از مغازه دارا مادرم و صدا زد و گفت تمام مغازه های اینجا مال یه نفره صبر کن صاحبش بیاد.بعد صاحبش اومد دیدم عشق خودمه و یه ماشین سانتافه سفیدرنگ داشت(البته تو واقعیت همچین ماشینی هم داره ولی من خبر نداشتم) از ماشین پیاده شد مادر و خواهرمو آورد چادرشونو از سرشون برداشت گذاشت رو دستش و اونارو سوار ماشینش کرد. البته خواهرم تو واقعیت اصلا چادر نمیپوشه. بعد اومد سراغ من که دیگه از خواب بیدار شدم. آیا تعبیری داره؟خیلی ممنون
فریبا هراتی
: سلام. سلامت باشید. اینکه در خواب کنار امامزاده نشسته اید به این تعبیر می شود که ازدواج شما نزدیک است و نان خریدن به دنبال برکت و ثروت رفتن تعبیر می شود. سوار ماشین شدن مادر و خواهرتان، به علاقه آنان به این شخص معنی می دهد. خیر است انشالله. ته خوابتان مشخص نیست.
یا امام رضا : سلام اینا رو من تو بیداری میشناسم و بی عفتی هاشون و اینکه شئونات اخلاقی رو رعایت نمیکنن به چشم خودم دیدم در ضمن من هیچ وقت روی کمک بچه های بسیج حساب نکردم من فقط توکل و امیدم به خداست
فریبا هراتی
: سلام. چیزی که در خواب دیده اید به صورت کلی عرض کردم نه تک تک اشخاصی که دیده اید. حمله در خواب به دفاع تعبیر می شود و بنابراین به کمک به شما تعبیر شد. خیر پیش.
یا امام رضا : سلام یه شب خواب دیدم یه مغازه زدم بعد بچه های مخالف بسیج مرتب به مغازم حمله میکردند و بچه های بسیج هم داشتن میدیدن اما نمیومدند کمکم و یادم نیست توی خواب ازشون کمک میگرفتم که بیان یا نه
فریبا هراتی
: سلام. شما به کاری دست خواهید زد که برایتان خوشحالی می آورد و دیگران شما را کمک و تحسین خواهند کرد. آدمهایی که فکر می کنید از موفقیت شما ناراحت می شوند، برعکس تصور ذهنی شما دوستان شما هستند و کسانی که فکر می کنید دوستانتان هستند، در اصل برایشان بی تفاوت هستید. این خواب به منزله هشداری برای شماست که قضاوت بیجا نکنید و از روی ظاهر افراد آنان را کافر و مسلمان نخوانید. شاید انسانها در دل بهتر از چیزی باشند که به نظر می آیند.