کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دکان (مغازه)

اگر کسی خود را در حال خرید مایحتاج خود در دکانی ببیند، تعبیر خواب بستگی دارد به تعبیر آن چیزی که می خرد. فروختن نیز منوط به چیزی که فروخته می شود تعبیر می شود ولی همیشه خریدن یک چیز در خواب تعبیر بهتری از فروختن است.

یوسف نبی علیه السلام می گوید: دیدن دکان، خوشحالی است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

61 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

bahar

bahar : سلام خانم هراتی عزیزم.دوستون دارم و براتون بهترینهارو از خدا میخوام. دیشب خواب دیدم قبل طلوع آفتاب بیدار شدم.دیدم یک جایی شبیه بازار مشهد یا بازار جای دیگه نمیدونم دقیق یک مغازه تازه باز کرده بودم و توش مهرو تسبیح و سجاده و انگشتر فیروزه میفروختم. تو ذهنم میگفتم: باید مغازرو فلان تغییر بدم که بدونن بقیه بیان ازم خرید کنن.مادرم دیدم که از دیدن این کارم گفت:ممکنه برادراش بفهمن بعد اون خاستگارش این کارو کرده دوست نداشته باشن(یک خاستگار دارم که موافقت نکردن و الانم بابت این موضوع خانوادم ناراحت هستن)ممنون میشم تعبیرشو بهم بگید و راهنماییم کنید. خیلی سعی کردم خلاصه بنویسم

پاسخ
لینک۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۹:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر عزیزم. منم دوستتون دارم. شما ترویج کننده ی پاکی و خانمی و نجابت هستید و مردم را به راه درست تشویق می کنید و می خواهید انرژی مثبت به زندگی شان بدهید. قدرت روحی روانی شما بالاست و خویشتندار و خوش اخلاق هستید و بر اعصابتان مسلطید. من متوجه نشدم که کی مخالف ازدواج شما بوده اگر منظورتان این است که خانواده ی داماد مخالف ازدواج شما هستند، لیاقتتان را ندارند. چیزی از ارزش شما کم نمی شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۸:۲۵
fahime

fahime : سلام من خواب ديدم براي خريد به مغازه اي رفتم كه ديدم دارن اون مغازه را رنگ قرمز ميكننن و اون اقاي كه اونجا بود گفت اجناس مغازه را به مغازه روبرو بردن اون هم در طبقه بالا من نگاه كردم معازه را ديدم و گفتم بعد ميام خريد كنم .ميشت تعبيرش را بگيد

پاسخ
لینک۲۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۰:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما ایده های تازه ای به ذهنتان رسیده و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید ولی برای رسیدن به اهدافتان مضطرب هستید و یا استرس و شور و هیجان زیادی دارید و می خواهید صبر کنید تا به آرامش برسید بعد اهدافتان را دنبال کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۳۸:۴۷
فاطمه

فاطمه : سلام وقت به خیر
خواب دیدم بازار میوه ها فروش ها هستم بعدش مردی که بهش علاقه دارم هم اونجاست و یه گوشه داره میوه میفروشه اصلا سمتش نرفتم که میوه بخرم چون زیاد میوه نداشت اما دفعه بعدش رفته بود داخل یع مغازه میوه ها ش گذاشته بود و شیک اش کرده بود گفتم این دفعه میرم از ش میخرم انگار مغازه بزرگ بود و مال ما هم بود میخواستیم بریم داخل مغازه که دیدم سیم کشی برق کرده بود به مامانم گفتم حواست باشه برق نگیردت واینکه ببین چقدر خوب برق کشی کرده
ممنون میشم تعبیرش لطف کنید

پاسخ
لینک۳۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۳:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. کسی که به او علاقه دارید کم کم به ثروت و مقام خواهد رسید و توجه شما بیشتر به او جلب خواهد شد ولی به همان نسبت که مقامش بیشتر می شود، افتادگی و منیت او هم کمتر خواهد شد و انتظار احترام بیشتری از شما دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۹:۱۴
آنیتا

آنیتا : سلام خانم هراتی عزیزم وقت شریفتون بخیر. خواب از زبان خواهرم هست. خواب دیدم با خواهرم مهدیس درحال بالا رفتن از پله های فروشگاهی بسیار بزرگ هستیم. فروشگاه دو طبقه و خارج از شهر بود. نور داخل کم و سفید بود. انگار تازه تاسیس بود و هنوز کامل نشده بود. قفسه ها مثل فروشگاه های بزرگ وسط چیده بود و خالی به نظر میرسید. وقتی وارد طبقه دوم شدیم پسری رو دیدیم که هم دانشگاهی خواهرم بود (همشهری هستیم. به خواهرم خیلی توجه میکرد ولی همصحبت نشدن. الان کمتر همدیگرو میبینن). پشت قفسه ها پسره درحال بحث با دختری بود. متوجه حضور ما نشد. عصبانی بود و داد میزد و به حرف دختره گوش نمیداد. انگار دختره میگفت یه لحظه بزار حرف بزنم و پسره همش با تشر میگفت برو. حالتش جوری بود که دختره حکم مزاحم رو براش داشت و میخواست بیرونش کنه و از حضورش عصبانی بود. دختره از پشت قفسه ها بیرون اومد و از پله ها پایین رفت. پسره وقتی ما رو دید تعجب کرد و بادستپاچگی جلو اومد. تیشرت مشکی تنش بود. خواهرم برگشت که بیرون بره ولی اون باعجله به سمت خواهرم اومد و مانعش شد (فکر میکنم آروم بازوی خواهرمو نگه داشت که نره). بعد شروع کرد به توضیح درمورد اینکه با دختره رابطه ای نداره و خواهرم باناراحتی و عصبانیت به حرفهاش گوش میداد. من تنهاشون گذاشتم که باهم حرف بزنن و پایین اومدم. توی فروشگاه غیر از ما کسی نبود. توی اتاق مدیریت پدر و برادر پسره نشسته بودن و انگار فروشگاه متعلق به خودشون بود. وارد حیاط فروشگاه شدم و همون دختر رو دیدم. پراید نقره ای داشت و بالبخند گفت بیاین برسونمتون. گفتم باشه و منتظر اومدن خواهرم شدم. وقتی با خواهرم سوار شدیم، وارد جاده ی عادی نشدیم. انگار دختره راه رو بلد بود ولی راه برای من آشنا نبود. از حیاط خونه ای خرابه رد شدیم. ابتدا و انتهای حیاط دیوار نداشت و افرادی هم توی خونه بودن. بعد وارد جنگل شدیم که راه مشخصی وجود نداشت و از بین درختها و علفها و از یک سرازیری گذشتیم.

پاسخ
لینک۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۸:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و خواهرتان با هم صحبت می کنید و به آینده و انتخاب هایی که پیش رویتان دارید نگاه می کنید. شما احتیاجاتی برای زندگی تان دارید که متمایز از احتیاجات اکثر مردم است و درکتان با آنان تا اندازه ای فرق می کند. شما خیلی اهل رفت و آمد و دوست و آشنا بازی و مراوده ی زیاد با مردم نیستید ولی از لحاظ عقل و فراست درکتان بالاست. شما راجع به پسری که هم دانشگاهی خواهرتان است صحبت خواهید کرد یا کرده اید و به این فکر می کنید که خیلی از افکار هم آشنا نبوده اید و خبر نداشته اید. از لحاظ مالی شرایط زندگی او زیاد جالب نیست و اوضاع به نفعش پیش نمی رود و یا شما روابط احتمالی او را با دیگران بررسی می کنید. رفتار این آقا خشک و بسته و منفی به نظر می رسد و او دوست ندارد که راجع به او نظرات منفی داشته باشید کما اینکه خواهرتان از اینکه او با کسی در ارتباط باشد هم خوشش نمی آید. کسی در ذهن او نیست و او خیال ندارد با کسی ازدواج کند. حتی اگر کسی واقعا خواهان این باشد که با او ازدواج کند اما او قصد ازدواج ندارد. شما در شرایط جاضر در رابطه با این آقا احساس بی ثباتی و نبود کنترل در زندگی تان را دارید و از شرایط موجود راضی نیستید. نمی دانید چطور باید رابطه تان را با او بهبود ببخشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۱۰:۳۸
مینا

مینا : سلام وقت بخیر وشادی
خواب دیدم یکی از دوستای خانوادگیمون که قبلا پسرش با همسرمن کار میکرد ولی الان دیگه همسرم همکاریش و با پسر شون کات کرده یه نون بزرگ باگت گرد دستشه وبه طرف من میاد ومیگه بچه ها مغازه دار شدن بیابریم انگار نون و برای کادوی مغازه گرفته بود من باخودم میگفتم خوب دست خالی زشته عیب نداره ۵۰ تومن پول میدم وقتی رفتیم داخل مغازه یه مغازه بزرگ بود که هم شبیه شیرینی فروشی بود وهم شبیه ساندویج فروشی وقتی پسرش و دیدم بهش تبریک گفتم ولی زیاد تحویلم نگرفت انگار به غیرازمن یه تعدادی ادم ازدوست و فامیلاشون اونجا بودن که برای افتتاح امده بودن

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۶:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. کارهای ایشان خوب پیش می رود و می خواهند که شما ببینید که با سخت کوشی چقدر موفق شده اند. شما هم ایشان را تحسین می کنید که توانستند به خواسته هایشان برسند و موفقیت کسب کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۱:۳۱
Yara

Yara : سلام
من خواب دیدم یک مغازه را که در نظر دارم اجاره کنم و محل کارم را به اونجا منتقل کنم و نمیدانم به من میدهند یا نه و یا مستاجر قبلی تمدید خواهد کرد یا نه ؟
خواب دیدم که از بیرون از پشت شیشه سکوریت به مغازه نگاه میکردم و مغاره خالی و تاریک و متروکه شده بود و حتی راه پله زیرزمین که در قسمت آخر مغازه بود بسته شده و یک راه پله در قسمت جلویی برای زیرزمین درست شده و در خواب یه خورده احساس امید میکردم که دیگه میتونم مغاره را اجاره کنم . ممنون میشم تعبیر کنید . باتشکر

پاسخ
لینک۱۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۰۴:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تغییر و تحولاتی در جریان است که هر چه که پشت سر و پشت پرده بوده و شما از آن خبر ندارید، تمام شده و هر چه از این به بعد هست در حضور شما انجام می شود. و این یعنی شما امکان اجاره ی این مغازه را دارید و مسئله ی قبلی تمام شده است. احتمالا مستاجر قبلی تمدید نخواهد کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۱:۳۳
سوگندم

سوگندم : سلام وعرض ادب خدمت خانم هراتی عزیز.صبح خواب دیدم که جلوی خانه دخترعمویم هستم .در واقعیت با هم رفت وامد زیادی نداریم بعد دو تا شورت زنانه سفید وقرمز که کهنه بود انجا بود با تعدادی تی شرت که حس می کردم مال منه ومی خواستم بیاندازمش که دیدم زیاد شده .بعد دختر عمویم امد وانجا پیژامه ایی بود که مال همسر مرحومم بود وراه راه سفید وقهوه ایی داشت من می خواستم با ان شورتی برای پسرم درست کنم دختر عمویم پیش دستی زد وان را برداشت وگفت برای پسرش شورت درست می کند واز قسمت کش پیژامه ان را پاره کرد من چیزی نگفتم .بعد من یکدفعه به فکرم افتاد که این لباس های کهنه را پاره کنم وبه عنوان دستمال استفاده کنم .رفتم به دختر عمویم بگویم دیدم لباس ها را بسته بندی کرده ووقتی گفتم عصبانی شد.ولی من توجهی نکردم وبر داشتم وشروع به قیچی کردن کردم .انجا یک لحظه همسر مرحومم را می بینم در کوچه هستیم ومن در اغوش او ولی هیکلم درشت وچاق است وهمسرم در بغل من کوچک به نظر میرسد ..بعد دیدم در جمعی هستم مادر همین دختر عمویم در واقعیت فوت شده بود وانجا می گفتند که او باید فسنجان درست کند .خودش هم گفت من باید فسنجان درست کنم در انجا دو تا اقا که یکی نماینده. مردم بود اسم می نوشتند برای دادن مغازه واسم همسر مرحومم را نوشت ومن سرم را بلند کردم وان اقای نماینده با حالت تاسف گفت :اِه وسرش را تکان داد .بعد ان اقای بغل دستیش که پسر عموی همسر مرحومم بود گفت. که می خواستیم این مغازه را به خواهر ومادرش بدهیم ولی من گفتم زنش مناسب تر است وبه تو می دهیم من هم تشکر کردم .ولی من از انجا بیرون امدم وتا اخر نماندم وانجا گفتند انهایی که قبلا اسم نوشته بودند به انها مغازه می دهند وانهایی که جدید اسم نوشتند باید یک دوره ایی بگذرد که من جز انها بودم .من از دور نگاه می کنم مغازه دو تا بود وقرمز بود وبه دختر عمویم هم مغازه دادند چون قبلا اسم نوشته بود بعد مادر همین دختر عمویم که در بالا صحبتش را کردم وفوت شده داشت با گوجه سبز لواشک درست می کرد داخل تشت بود وزیاد .من چند تا استکان چای که خالی شده بود را برمی دارم وکمک می کردم به زن عموم و دختر عمویم می اید وانگار راضی نبود من به مادرش کمک کنم ووظیفه خودش می دانست مادر مرحومش داشت روی گوجه سبز ها نمک میزد......ممنون

پاسخ
لینک۳ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۳:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. دختر عموی شما از شما صحبت می کند و از اینکه قبلا که همسرتان ( روحش شاد) زنده بود شما چطور رفتار می کردید و احتیاجات زنانه تان و تمایلاتتان را می توانستید با شور و شوق بیان کنید. او از همسر شما که شخصیتی محافظه کار و مهربان داشته که با کرامت بوده و سعی می کرده که از خانواده اش حمایت کند، حرف می زند. شما می خواهید که پسرتان مثل پدرش رفتار کند و اجتماعی و برونگرا باشد و اخلاق او را داشته باشد و دختر عمویتان هم این آرزو را برای پسر خودش دارد. شما ترجیح می دهید که بعد از مدتی گذشته تان را فراموش کنید و خاطرات قدیمی را از ذهنتان پاک کنید و دیگر زمانی که به ثروت رسیدید و توانستید که از خودتان به خوبی حمایت کنید، همسرتان پیش شما از ارزش و اعتبار اولیه اش کم خواهد شد و مثل قبل او برای شما مهم نخواهد بود و کمتر به او فکر خواهید کرد. روح این خانم شاد. او معتقد است که دخترش باید زندگی گرم و سرشار از ثروت داشته باشد و از خودش حمایت کند. شما مدتی طول می کشد که به ثروت برسید و باید صبور باشید. دختر عمویتان زودتر از شما از لحاظ مالی قوی خواهد شد. زن عموی شما در دنیا مرتکب اشتباهاتی شده بوده و الان نگران آخرتش است و شما باو محبت می کنید و برایش دعای خیر می فرستید. دختر عموی شما دلش نمی خواهد که دیگران بگویند که او فکر مادرش نیست و برایش خیرات نمی دهد ولی زن عموی شما خیلی دلش شور می زند. لطفا به او کمک کنید و دعاهای خیرتان را از او دریغ نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ دی ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۲:۰۶
Sahar

Sahar : سلام خسته نباشید
خواب دیدم رفتم کانادا بعد دوست پسرم یه مغازه کوچولو ولی نوساز برام خریده بعد یکم زیورآلات مصنوعی اوردم توش که بچینم بفروشم بعد میگم خدا کنه بخرن دوست پسرم میگه اینجام اینجور چیزارو دوست دارن گوشواره ها و سنجاق سرارو یادمه داشتم میچیدم بعد گفتم کوچیکه اینجا یکمی دوست پسرم گفت ولی جای خوبیه خیلی..

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۵۷:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید در روابط عمومی تان با مردم به موفقیت برسید ولی نمی خواهید که خیلی خودتان را در مشکلات آنان دخیل کنید و نمی خواهید که خیلی احساسات گرمی از خودتان مایه بگذارید. دوست پسر شما به شما اعتبار می دهد و افکارتان را تحسین می کند. شما سعی می کنید که خوشی های سطحی و ظاهری را به مردم پیشنهاد کنید و نصایحی که به آنها می دهید در حدی است که خوش باشندو بگذارند و بگذرند ولی چیزی به مردم نمی گویید که پایه اساس زندگی شان به صورت جدی و کاملی متحول شود و مشکلاتشان را ریشه ای نمی توانید حل کنید. خیلی از مردم هم دوست دارند نصایحی بشنوند که روحیه شان را شاد کند و افکارشان را جوری رده بندی کنند که حتی به صورت سطحی از نگرانی بیرون بیایند. اکثر مردم سطحی نگر هستند و به عمق مطالب توجهی ندارند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۳:۱۶
تیرداد

تیرداد : سلام خواب دیدم رفتم مغازه پدر کسی که دوستش دارم خرید کنم یک کارگری در واقعیت دارن من بدم از اون میاد اون نبود یک کارگر دیگه داشتن خرید کردم شد 8 هزار کارت دادم کارت بکشه گفت 10 تومن بکشم 2 تومن واسه خودم گفتم 11 بکش 3 برا خودت که 10 کشید بعد دیدم عشقم وارد شد گفتم بزار طولش بدم چیزای دیگه هم بخرم . دختره رو که نکاه میکردم شبیه عشقم نبود ولی خودش بود . بعد دیدم رفتم خونه اونها واسشون کار کنم خواهر و برادرش رو هم که دیدم اصلا شبیح قیافه واقعیشون نبودن زشت بودن و سه تا سگ داشتن یکیشون سیاه و بزرگ بود بعد مادرش غذا واسم اورد برنج با یک کاسه لوبیا اورد با بی احترامی سینی رو گذاشت و رفت غذا ها رو سینی بود منم با خودم گفتم بزار غذاش بمونه همونجا منم ازش نمیخورم . این دختر رو خیلی دوست دارم . و گفتم بدم از کارگرشون میاد احساس میکنم اون فهمیده واسه چی میرم اونجا خرید اون خوشش نمیاد برم اونجا .

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۳۷:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به این فکر می کنید که به ایده ها و خواسته هایی که در مورد این خانم دارید برسید و در این رابطه به غرایز و شهودتان اعتماد دارید. کارگر 10 تومن کشیده به این معنی است که به دستاورد بزرگی هم در این مورد خواهید رسید و اوضاع برایتان خوب پیش خواهد رفت. ولی فقط موضوع رسیدن شما به اوست؟؟ شناخت کافی از او و خانواده اش دارید؟ خوابتان می گوید که نه!! شما شناخت کافی از او ندارید. شما از ظاهر او خوشتان می آید ولی آنها افکار و رفتاری دارند که شما واقعا نخواهید پسندید. غرور و تکبر و بی محلی و بی احترامی و وجهه های زشتی در مورد آنها وجود دارد که شما هنوز نمی شناسید و حتی خود این دختر هم جور دیگریست که با فرضیه ها و فانتزی ها و تخیلات شما جور در نمی آید. قبل از اینکه خیلی بخواهید احساس قویتری در این مورد نشان دهید تا ته قضیه را برای خودتان روشن کنید چون اگر زندگی تان را دستی دستی به کسی بسپارید که هیچ شناختی از او و خانواده اش ندارید شکست خواهید خورد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۳:۰۶
تیرداد

تیرداد : سلام خواب دیدم وارد مغازه دختری شدم که دوسش دارم . تا خرید کنم هر چه که به دختره میگفتم فلان چیز رو میخام اصلا محل نمی گذاشت و نگاه نمیکرد و با دو پسر دیگه مشغول صحبت بود و پدرش هم داشت همونجا مواد مخدر میفروخت . و من دیگه رفتم . یک زن که اشنا بود رو دیدم رفتم نان ازش بگیرم تا زیر زانو رفتم تو لجن . شاید هم اب و گل بود . نون ازش گرفتم داشتم میرفتم تعارف کردم کسی یک نون بود و گفت چرا کثیفه سیاه شده بود یک تیکه ازش بهش گفتم دست خودت کثیف بود گرفتی دست سیا شد و بقیه نونا تمیز بودن . لطفا تعبیری که مربوط به اون دختر رو جدا بنویس بدونم .

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۳:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به این فکر می کنید که از این دختر خواستگاری کنید و او را برای زندگی تان انتخاب کنید ولی او توجهی به شما ندارد و به شما علاقه ندارد. کارهای دیگری دارد که سرش به آنها گرم است. پدر او هم آدم شری است که برای دیگران دردسر درست می کند و باعث ناراحتی آنان می شود. شما برای رسیدن به ثروت از راهی اشتباه اقدام می کنید و احساس شرم یا گناه خواهید داشت و اعتماد به نفستان کم می شود. اگر کسی به شما بگوید که روزی تان حرام است ( خواهد بود) باور نمی کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۴:۵۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.