تعبیر خواب دکتر
اگر در خواب دیدید که خودتان بیمار هستید و به نزد دکتر رفته اید، جایی در زندگی دچار مشکلی هستید که برای حل آن مشکل از شخصی کار آمد یاری و کمک خواهید گرفت و مشکل شما حل خواهد شد. اگر در خواب از دکتر ترسیدید، آن شخص دشمن شماست و نباید مشکل خود را در بیداری با او مطرح کنید ولی اگر از او نترسید، او دوستتان است و کسی است که به شما کمک می کند.
همین حالت است اگر از دکتر دارو بگیرید. اگر فقط نسخه دکتر را در خواب دیدید و احساس کردید آن نسخه محتوی دارویی شفابخش است، خبری خوش به شما می رسد که خوشحالتان می کند و اگر احساس خلاف داشتید خبری نامطلوب خواهید شنید.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند طبیب بیماری را علاج کرد، دلیل که یکی را از راه فسق به راه صلاح آورد. اگر بیماریِ آن کس زیاده شود، تاویلش به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند طبیب بیماری را دارو داد و نافع بود، دلیل که علم گوید و مردم به علم او کار کنند. اگر دارو نافع نبود، تاویل به خلاف این است و طبیبی کردن به خواب، مردم مصلح را دلیل بر راه آخرت کند و مردم مفسد را، دلیل بر صلاح تن و کسب معیشت است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سایه : سلام خانم هراتی
دیشب خواب دیدم سوار تاکسی هستم پیاده شدنی یک آقای پیاده شد دنبالم افتاد نمی دونم به چه نیت ولی حس خوبی نسبت بهش نداشتم دم در یک ساختمان بود نگهبانان مداخله کردن و من کیفم را محکم چسبیده بودم ولی فکر می کنم دزد نبود رفتم طبقه ۴ ، طبقه ۴ یک حیاط سبز مثل حیاط یک بیمارستان بود و من پشت وانتی سوار بودم رسیدم به یک صف طولانی ، پیاده شدم جمعیت زیادی تو صف بودن فکر کنم همه هم خانم بودن و چادری توشون زیاد بود چادری ها پررنگ بودن من نفر ۵۱ یا ۵۲ بودم بعد از من هم خیلی ها بودن به خاطر شلوغی صف می خواستم انصراف بدم ولی وقتی رفتم داخل هیچ کس نبود ۳ تا اتاق بودن که تو هر اتاق یک دکتر بود من رفتم اتاق یکی از پزشک ها ، پزشک مسنی بود که آشنا بود رو میزیش ظرف های کریستال بی رنگ که رنگ بنفش تیره هم توش کار شده بود روی میزش بود دکتره باهام خوش و بش کرد انگاری کسی همراه من بوده یک خانم که رفته اتاق یک دکتر دیگه ، قرار بوده زیر بغل و سینه اش را برای غده معاینه کنه بعدش رفتم بیرون منتظر موندم زیر یک درخت انجیر که انجیرهای رسیده داشته فکر می کنم هم چیدم ولی نخورم فکر می کنم انجیر زرد هم بود بعدش دیدم که آقای که دوستش دارم تو دایرکت اینستا پیام های که برام فرستاده بود را داشت پاک می کرد پیام های عاشقانه نبود یک آهنگ هم بود که متنش این بود من مریض و خسته ام ولی آهنگش را پاک کرد انگار ترسیده بود کسی به غیر از من ببینه یا من به کسی نشون بدم ، آن آهنگ شرح حالش بود ولی انگاری از من پنهان می کرد سوار اتوبوسی بودم جای غریبی بودم تو یک باغی یک پیرمرد را نگه داشته بودن به سرش میخ می کوبیدن می خواستن از بچه هاش اخاذی کنن ، و من سعی کردم به بچه هاش زنگ بزنم که بیان پدرشون را ببرن پیرمرده را تو یک باغی نگه می داشتن که یک خونه روستایی قدیمی بود تو بیداری تو اینترنت گشتم فقط یک آهنگ با این مضمون بود که آهنگ هایده که عاشقه
فریبا هراتی
: سلام. شما انرژی منفی و ناراحتی ها را پشت سر می گذارید و افکارتان را متمرکز می کنید ودلتان را قرص و محکم کرده و به خدای بزرگ رو می آورید و مثل خیلی از مردم در انتظار هستید که خدای بزرگ به شما آرامش و سلامتی و خوشبختی عطا کندو مشکلاتتان را از بین ببرد. شما به تعادل و هماهنگی در زندگی می رسید و مسیر زندگی تان به کمال و هارمونی خواهد رسید. حوادث برای شما به صورت مثبتی تغییر خواهد کرد. کسی که دوستش دارید هم می خواهد از منفی بافی دست بردارد و اشتباهات گذشته اش را پاک کند. شما مثل خیلی از مردم خودتان را به تقدیر سپرده اید و منفعل می نشینید که ببینید اخرش چه می شود. همه فکرشان ناراحت است و خرد و عقلانیت را با اشتباهاتشان اسیر کرده اند و دل توی دل کسی نیست و همه همدیگر را با خبرهای بد یا ناامیدی هایشان می ترسانند و روحیه همدیگر را از بین می برند. اما شما متوجه می شوید که منفی بافی دشمن شماست و نباید اینطور باشید. شما می دانید که باید عشق را در وجودتان قوی کنید و از زندگی لذت ببرید. باید مثبت اندیش باشید و از همین الانتان استفاده کنید که امشب شب عشقه! مثبت اندیش باشید و به خدای بزرگ توکل کنید. تشکر از همراهیتون.
Azita : سلام خانم هراتي عزيزم
خواب ديدم وارد مطب دكتر شدم و بِه منشي گفتم من دهانم را جراحي كردم و حالا مي خواهم دكتر بخيه هام را بكشد. وقتي بيرون آمدم با خانمي سوار اسانسور شدم كه روي صورتش ( تخم شربتي ) زياد چسبيده بود و باردار بود، در حين بالا رفتن گفت تنبلي تخمدان داشته و بِه سختي باردار شده. به نظرم طبقه بالاي كلينيك پزشكي خانه من بود. من كلي بذر تو گلدانهاي بزرگ آپارتماني كاشتم كه همه سبز شده بود و بسيار زيبا بود. البته خيلي مبهم يادمه دوست پسرم هم بود و نگرانم بود.
ممنون از شما بانو جان
فریبا هراتی
: سلام. شما یاد گرفته اید که درست صحبت کنید و مراقب باشید که حرفهایتان باعث ناراحتی کسی از شما نشود و ارتباط شما را با دیگران خراب نکند. شما انشالله در زندگی تان پیشرفت خواهید کرد و موفقیت هایتان را مرهون پایه های ایمانی خودتان می دانید. درست است که بعضی مسائل شما را ناراحت می کند ولی شما امیدوار هستید که مشکلاتتان به خوبی رفع شوند. شما رفتاری مهربانانه و خالصانه از خودتان بروز می دهید و بذر محبت را در دل کسانی که در زندگی تان هستند قرار می دهید. رابطه ی شما و دوست پسرتان انشالله بهتر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Bahar : باسلام خدمت خانم هراتی گرامی
خوابی دیدم که نزد یک پزشک خانم بسیار مسنی رفتم تقریبا ۶۰ یا ۷۰سال را داشتند یک جو کاملا درمانی بود مانند بیمارستان در کنار ایشان چندین انترن و پرستار بودند من هم همانند آنها یک لحظه خودم را دیدم با روپوش سفید و مقنعه ایستادم من به خاطر بیماری برادرم خیلی اصرار داشتم که درمانش کنم و گویا توی خواب حالش زیاد خوب نبود (البته من دانشجویی دکترا که البته انصراف دادم هستم و به دلایلی نمیتوانم ادامه تحصیل بدهم و برادرم هم ناراحتی کلیوی دارند و تقریبا نزدیک دیالیز هستند و ایشان بسیار لجباز هستند) من خیلی پیگیر کارش بودم و مداوم سوال میکردم از دکتر و انترن ها ولی هیچ کدام به من جوابی ندادن فقط دکتر به من گفت خودت میدونی باید چیکار کنی متوجه منظورش نشدم!!! رفتم دنبال دکتر ...تقریبا از بیمارستان دور شد و خانه رفت من نزدیک اش شدم گفتم من چیکار کنم مشکلش چیه؟ برگه ای دستم بود فکرکنم سونو و آزمایش بود نگاهم کرد بی توجه بود ولی صورت سفید و بسیار نورانی داشت با دخترانش داشت غذا میخورد نگاهی به برگها انداخت یادم نیست چی گفت انگار جواب خوبی به من گفت ... بعد دیدم دریا روبرویم هست آبی با موجی آرام انگار توی یک شهری بودم که دریا داشت...
خانم هراتی گرامی توی خواب یک احساس قوی منو هدایت میکرد و هدفی داشتم وبا خودم میگفتم باید بفهمم چاره ی کار چیست... یک بار دیگر هم به یک نوع دیگه از این خواب دیده ام.البته( برادرم) چون ایشان داروی گیاهی می خورند وضعیتشان بهتر هست احتمال داره این خواب به وضعیت خودم برگردد منظورم زندگی خودم هست ؟؟
باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. دنیا به شما رو می آورد و زندگی تان خوب خواهد شد به سعادت خانوادگی می رسید و مشکلاتتان همه حل می شود منوط به اینکه رفتارتان همیشه با کرامت و ایمانتان همیشه قوی باشد. شما حاجتتان را خواهید گرفت و به آرامش می رسید اگر فقط توکل به خدای بزرگ کنید. احساسات مثبت در زندگی تان جریان خواهد یافت منوط به اینکه ناامید نشوید و توکلتان را به خدای بزرگ قطع نکنید. رابطه تان را با خدا قویتر کنید و در اینصورت کارتان را به خدای بزرگ واگذار کرده و دیگر دلشوره نخواهیدداشت. خواهید دید که خداوند مشکلاتتان را حل می کند. تشکر از همراهیتون.
فهیمه فروتن : سلام وقتتون بخیر
خانم هراتی عزیز خواب دیدم که با چند نفر رفتم مطب روانشناس ایشون که مرد هم بودن اومدن بیرون و گفتن همگی باهم بیاین داخل ما همه رفتیم داخل هیچ کس اعتراضی نمیکرد من توی دلم میگفتم اخه چرا برداشتم روی یه برگه نوشتم ما که 80 تومن پول ویزیت دادیم چرا باهم باید بیایم داخل و دادم به یکی از مراجعینی که همراهم بود اونم بی اعتنا بود به نوشته من خلاصه همه دردشونو گفتن و رفتن به من که رسید روانشناسه رفت و من هم دنبالش که وایسا مشکلمو بگم برگشت گفت تورو که میدونم و انچنان بغلم کرد و خودشو بهم چسبوند که انگار میخاست بهم تعرض کنه من هم خودمو از بغلش کشبدم بیرون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در بعضی از جنبه های فکری و ذهنی تان نیاز به راهنمایی دارید. شما در قضاوتی خطا کرده اید و می دانید که اشتباه کرده اید و سعی می کنید که از تجاربتان استفاده کنید. خیلی ها هستند که مثل شما نیاز به راهنمایی دارند. می خواهید که در زندگی تان بتوانید با موفقیت به پیش رفته و اهدافتان را عملی کنید ( یا به خواسته تان رسیدید و دلتان خنک شد که هدفتان را عملی کردید). فکر می کنید که بهای این اشتباه و قضاوت غلطی را که در گذشته مرتکب شده اید را پرداخته اید و یا اینکه منتظر هستید که تقاص اشتباهتان سرتان بیاید و کسی شما را در معرض عمل انجام شده قرار دهد و به شما زور بگوید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام
من خواب ديدم براي چكاپ رفتم بيمارستان و تو همين دوره ي بيماري كرونا بود.يك خانم پرستاري همراه من بود كه خيلي با مهرباني با من رفتار ميكرد،يكسري عكسبرداري انجام دادم و اون خانم به من گفت چيزيت نيست سالمي و من عكس ها رو گرفتم كه ببرم به دكتر خودم نشون بدم(در واقعيت تحت نظر دكتر هستم).بيرون بيمارستان مادرم منتظرم بود و جمعيت خيلي زيادي بودند كه دقيق يادم نيست انگار كسي فوت كرده بود.به موبايل مادرم زنگ زدم تا پيداش كنم ،مادرم گفت من اينجا دارم صحبت ميكنم الان نميام،من بين جمعيت يكسري كوچه ها رو بالا پايين رفتم تا مادرم و پيدا كردم رفتيم دكترم،دكترم خيلي خوش اخلاق شده بود و ازمايشاتم رو نگاه كرد براي يك مشكلم گفت نگران نباش اما بايد دارو بخوري تا خوب بشي چيزه مهمي نيست و عكس هاتم خوبه .من خيلي نگران بودم و هي از دكتر سوال ميپرسيدم.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید نگاه عمیقتری به شرایط سلامتتان بیاندازید و مطمئن باشید که همه چیز خوب پیش می رود و دلتان شور می زند ولی باید سعی کنید مثبت اندیش باشید، توکل به خدای بزرگ کنید و دلشوره بیخود به خودتان راه ندهید. هیچ مشکلی برای شما پیش نخواهد آمد. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام.(من به مدت چند روز آزمایشی حسابداری کردم و دو شب پیش رعیسش که خیلی تو مصاحبه از هم خوشمون اومد، به من پیامک داد که فعلا نیا تا بین شما و بقیه که ازمایشی اومدن یکی رو انتخاب کنیم.و منتظر جوابشونم). دیروز صبح ساعت۸ یا ۹،خواب دیدم که همون رعیس بمن ۹ تا پیامک داده که هنوز باز نکردم و عدد ۹ رو دیدم که تو یه مربع کوچیک قرمز بالای پیامکا بود. و دیدم یه جایی مثل مطب دکتر نشستم و خانمای زیادی هم اونجان و دو سه تا خانم دکتر پشت میزن و همه تو نوبت بودیم و من تو ذهنم میگفتم شاید این دکتر سن بالاهه دکتر روانشناسه و رفتم یه سمت دیگه نشستم دیدم پشت یه میزی یه زنی که شاید دکتر یا منشی بود نشسته بود و چهرش خیلی ترسناک بود و بالای سرش یه تومور دراز داشت که از سرش درومده بود و نوکش پیچ خورده بود و کرمی رنگ بود همه پوستش و چهرش انگار سوخته بود پوستش.و من به خودم میگفتم ببین این با این وضعیت اومده کار میکنه که بگه چقدر فعالو قویه.و یه زن دیگه هم پشت میز بود که به یه خانم محجبه که خیلی حرف میزد میگفتن اون مدیر اینجاست پس زیاد حرف نزنید ساکت باشید. و دیدم برادر همون رعیسه که در واقعیت اونم مدیر همون کارخونس ولی همدیگه رو ندیدیم فقط عکسشو دیدم، منو تو خیابون یا تو محیط بیرون همون مطب دید و سوار ماشینش که شاسی بلند سفید بود شدم و بمن گفت از فردا بیا سر کارت منم گفتم پس شما گفتید نیام دیگه گفت نه از فردا بیا دیگه و یه جوری نگام میکرد زل میزد بهم و هیزی میکرد و شل حرف میزد که بدم اومد و من فهمیدم خوشش اومده ازم.و منو سر خیابونمون پیاده کرد و رفتم.(ببخشید الان متوجه شدم تعداد حق خوابم یه دونه مونده ولی اگه میشه لطف کنید تعبیر کنید از حق خواب بعدیم کم کنید).ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. عدد ۹ نمادی از طول عمر، احیا، تولد دوباره، الهام بخش بودن و تهذیب است. احتمالا او شما را انتخاب کرده است. ولی اگر بخواهید در اینکار بمانید باید خیلی قوی باشید و ثبات داشته باشید و هیچ شکایتی نکنید. در واقع این کار اصلا کار راحتی نیست و به شما هشدار داده شده است که کسانی که در این محیط کار می کنند، شما را تحت نظر خواهند گرفت و مراقب همه ی حرکات شما خواهند بود. آدمهایی که بسیار منفی باف و عقده ای هستند و وجهه ی بدی دارند، خودخواه و بی عاطفه هستند در آن محیط کار می کنند و شما حتی نمی توانید راحت حرف بزنید و یا اینکه ممکن است بخواهند غیر اخلاقی رفتار کنند.... همه به قیمت اینکه شما شغل رده بالایی داشته باشید و تامین مالی باشید. اگر دوست دارید در چنین محیطی کار کنید، احتمالا شما را خواهند پذیرفت. تشکر از همراهیتون.
Lia : با سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم همکلاسیم ی مغازه تو محله ما میخره برای کار املاک ک با رشته اش تاریخ نقاشی خوب هماهنگه. بعد زنداییمو دیدم در یک اشپزخانه کوچک و کثیف غذا درست میکنه یا غذا هست. ایشون ی دکترو بمن معرفی میکنه ک براش خوب کار کرده.من از پله ها بالا میرم نزد اون پزشک. اما اون پزشک و منشی شون بسیار کند کار میکنن و من خوشم نمیاد .خواب مال ۵۰روز قبله. درواقعیت هفته گذشته اتفاقی فهمیدم ک زنداییم ی پزشک خوب تو زمینه موردنظر من سراغ داره. قرار شد ایشون شماره اون پزشک رو بمن بدن. ک هنوز ندادن. سرشون خیلی شلوغه. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. همکلاسی شما به این فکر می کند که کارش را توسعه دهد. زندایی شما می خواهد به دیگران کمک کند و از آنها حمایت و پشتیبانی کند ولی از روشی اشتباه و غیر منطقی برای اینکار استفاده می کند. شاید خواب شما صادقه بوده باشد. اگر زندایی تان بخواهد به شما کمک کند، روش او ناکافی و یا غیر اصولی خواهد بود بین تعبیر غذا درست می کنه و غذا هست اختلاف زیادی در تعبیر هست و اشتباه شما باعث اشتباه در تعبیر خواهد شد. اگر خودش درست می کرده می خواهد از کسی حمایت کند و نمی تواند اگر کسی برای او درست کرده بوده او نصیحت بدی را قبول خواهد کرد که به ضررش می شود. تشکر از همراهیتون.
Reyhan : سلام خانم هراتی عزیز پیشاپیش ولادت حضرت مهدی عج بر شما بانوی مهربان مبارک باشه: ))) پریشب خواب دیدم انگار تو میدون شهر روی یک سکویی ایستادم لباس پرستارا تنم بود و یک گوشی دکتری دورگردنم بود.یک کیسه اونجا بود که پودر سفیدی توش بود انگار یه پلاستیک هم اونجا بود که توش باز یه قرص های سفیدی بود دور میدون مردمی بودند که انگار مشکل روحی داشتن عصبی بودن من بهشون گفتم من یک دکترم میتونم درمان تون کنم البته در بیداری من هیچی از پزشکی نمیدونم:))) ازشون خواهش می کردم که بیان درمانتون کنم ولی یه گوشه کز کرده بودند و از من می ترسیدن یا اینکه خیلی مقاومت می کردند بهشون گفتم من میتونم خوبتون کنم ولی کسی نیومد و همه تو حال خیلی بدی بودن و من خیلی ناراحتشون بودم.خانم هراتی عزیز من چند روزه نیت کردم از شب نیمه ی شعبان به نیت سلامتی و فرج آقا صاحب زمان علیه السلام از همه ی کسانی که میشناسم دعوت کنم چله بگیریم و زیارت عاشورا رو بخونیم به نظرتون خوابم ربطی به این نیتم داره؟ممنون از وقتی که میزارید و تعبیرای زیباتون
فریبا هراتی
: سلام. همینطور به شما. بله عزیزم. شما می خواهید که انرژی مثبت و شفا و سعادت و خوشبینی را بین مردم مستاصل و ناامید رواج دهید و کمتر کسی هست که ایمانش قوی باشد و در سختی ها از مشکلات نترسد. پودر مثبت همان چله ی زیارت عاشورایتان است که نذر کرده اید. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام فریبا خانم عزیز، خواب دیدم دکترم که بهم گفت برم نون بخرم، منم با دوستم که نمیشناختم رفتیم بین راه احساس کردم که دکتر ویکی دیگه که باهاش بود، میخوان منو دوستم رو بدزدن وما در حال فرار بودیم ومن ترسیده بودم، به یه سراشیبی رسیدیم سر خورديم پایین، بقیش یادم نیست، فقط میخوام بدونم نقش دکتر اینجا چیه؟
فریبا هراتی
: سلام. شما فکر می کنید که برای رسیدن به خوشبختی بیشتر، باید به ثروت بیشتر برسید ولی کسی که به شما پیشنهادی می دهد که به این واسطه به ثروت برسید، قصد دارد سرتان را کله بگذارد و شما نمی خواهید اجازه دهید که برایتان محدودیت بوجود بیاورند و جلوی رسیدنتان به موفقیت را بگیرند. شما با موانعی برای رسیدن به موفقیت مواجه خواهید شد. نقش دکتر راهنمای متقلب است. تشکر از همراهیتون.
Seyamak : باسلام.
در خوابم در اتاق انتظار مطب دکتر بودم. روی میز بطری آب و روی آن یک موز بود.(یادم نیست که موز را خوردم یا خیر ) یک قطعه شیرینی هم بود که آن را خوردم.
منشی دکتر به من آدرسی را در تهران برای گرفتن تخفیف انجام آزمایشات و یا پزشکی در تهران داد که در صورت تمایل بعداز اخذ تخفیف به آدرس دوم(پزشک و یا آزمایشکاه) که داده بود بروم. (با خودم گفتم مبلغ تخفیف ارزش رفتن به آدرس اول رو داره؟) تقاضا کردم فعلا دکتر نتایج آزمایشاتم را ببیند . دکتر (همان جایی که در مطب منتظر بودم)نتایج رو دید و گفت داخل آزمایشات چیزی نشون نمی ده و احتما زیاد شما سالم هستید.
فریبا هراتی
: سلام. شما نیاز به بنیانی قوی و جاپای سفت و سختی در زندگی تان دارید تا بتوانید خواسته هایتان را بدست بیاورید. ممکن است فکر کنید که تا به حال به تمایلاتتان نرسیده اید و سخت کوشیده اید ولی دستاورد کمی داشته اید. ( منوط به اینکه موز را خوردید یا خیر - اگر موز خوردید اینطور فکر می کنید). شما از زندگی تان راضی هستید. زندگی شما بهتر از گذشته شده و متحول شده و با احساسات و باورها و ترسهای درونیتان آزمایش می شوید. باید سعی کنید که در زندگی تان جرات بیشتری داشته باشید و ماجراجو تر باشید. در شرایط حاضر هیچ مشکلی در زندگی تان وجود ندارد. تشکر از همراهیتون.