تعبیر خواب دکتر
اگر در خواب دیدید که خودتان بیمار هستید و به نزد دکتر رفته اید، جایی در زندگی دچار مشکلی هستید که برای حل آن مشکل از شخصی کار آمد یاری و کمک خواهید گرفت و مشکل شما حل خواهد شد. اگر در خواب از دکتر ترسیدید، آن شخص دشمن شماست و نباید مشکل خود را در بیداری با او مطرح کنید ولی اگر از او نترسید، او دوستتان است و کسی است که به شما کمک می کند.
همین حالت است اگر از دکتر دارو بگیرید. اگر فقط نسخه دکتر را در خواب دیدید و احساس کردید آن نسخه محتوی دارویی شفابخش است، خبری خوش به شما می رسد که خوشحالتان می کند و اگر احساس خلاف داشتید خبری نامطلوب خواهید شنید.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند طبیب بیماری را علاج کرد، دلیل که یکی را از راه فسق به راه صلاح آورد. اگر بیماریِ آن کس زیاده شود، تاویلش به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند طبیب بیماری را دارو داد و نافع بود، دلیل که علم گوید و مردم به علم او کار کنند. اگر دارو نافع نبود، تاویل به خلاف این است و طبیبی کردن به خواب، مردم مصلح را دلیل بر راه آخرت کند و مردم مفسد را، دلیل بر صلاح تن و کسب معیشت است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آسیه : سلام 20 دقیقه پیش خواب دیدم که داداشم زیر کیس کامپیوتر یک دکمه داره که باهاش غیب میشه یعنی هست اما من نمیبینمش و اگر از اونجا بلند شه دوباره میبینمش که پسر عمو مامانم چند ظهر همش برا ناهار و حرف میومد خونه ما و من تو اتاق میموندم که نیام بیرون دیده شم بعد رفتیم یه جایی که یک گنبد بزرگ آبی رنگ که توش جاهای خالی داشت و کبوترا اونجارو پر کرده بودن که من دلم میخواست اونا بلند شن و هنوز چیزی نگفته بودم بابام سریع از اون راه پله داخلش رفت بالا ولی من نمیدیدمش صداشو میشنیدم انگاری یکم سرشو بالا میورد رو گنبد میدیدمش ولی ندیمدمش همرو پرواز داد و من نگران بودم یکم بالاتر بیاد از رو این گردی گنبد لیز نخوره چیزیش بشه و بابام همینطور صداش میومد که به مادرم میگفت اینجارو فلانی ساخته که قدیما براش کار میکردم داخل گنبد هم همش مغزن آب و محل زندگی کبوتراس و یکبار همون ارباب از درامدش گفت بهم بعد هم شک کرد نکنه دزد باشم که یکهو خودم رو تنها بدون مامان بابام تو خیابونای کرمان دیدم ولی من رفسنجانی ام که آقای حمید لولائی مغازه کلاه و کفش فروشی داشتن و من اومدم تو پیاده رو راه برم یهو دیدم یه چادر رو سرمه پام گیر کرد خوردم رمین گفتم ای بابا چادر چیه پوشیدم درش بیارم و در دنیای واقعی من برای کنکور میخونم که دیدم یک روپوش سفید تنمه و منم دانشجو پزشکی ام و دارم به سمت بیمارستان با خوشحالی میرم و همش تکرار میکردم من عضو بورد تخصصی آسیه... هستم که رو محوطه بیمارستان رفتم به سمت چپ و وارد یک جای تاریکی که انگاری شب بود شدم و یک چاه آب اونجا بود که خواهرم که دانشجو پرستاری هست باهامون بود ولی تو خوابم نمیدونم دقیقا چرا با ما بود دوستام که تو خواب مثلا هم رشته من بودن ولی من تو واقعیت ندیدمشون گفتن چادرامونو بذاریم اینجا الودگیشون کم شه و من دیدم یکیشون یه چیزی انداخت تو چاه بعد که نگاه کردم دیدم چاه تا نزدیک لبه ها پر زباله اس و من چادرم گذاشتم رو لبه چاه و یکهو همه ترسیدن که چه طور برگردیم ما می ترسیم و راه برگشت از راهی وارد شدیم نبود و روبه روی چاه بود که بینشونم درخت و همه جاهم تاریک و شب بود.من با شجاعت گفتم بیاین بریم ولی تو دنیای واقعی ترسوام و من جلو و اونا با خواهرم پشت سرم بودن که من صلوات میفرستادم بلند بلند همه جارو نگاه میکردم میرفتم جلو و به در چوبی که رسیدم درو باز کردم دیدم بیرون هم تاریک و جنگلیه انگار شایدم کوهستان یک روستا بود به هرحال من پشت در رو نگاه کردم و دیدم چندتا دیگه از همکلاسی ها پشت در برای ترسوندن ما قایم شدن و من برا اینکه خواهرم نترسه سریع اونارو لو دادم که چرا پشت در واستادین مارو بترسونین و بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما نگران این هستید که نکند که برادرتان که اینقدر دوستش دارید، به یکباره از زندگیتان به خاطر دیگران ناپدید شود، و یا همه ی حواسش را به دیگران بدهد و شما را نادیده بگیرد. از جهتی حس می کنید که شاید تمایل ندارید که با بعضی از فامیل مثل پسر عموی مادرتان تعاملی داشته باشید. شما می خواهید حمایت روحی و روشنگری بیشتر در زندگی تان دریافت کنید و به آرامش بیشتری برسید. شما از اینکه بعضی اخبار به شما برسد خوشتان نمی آید و از غیبت ها و حرفهای دیگران شاید احساس خوبی ندارید. پدرتان از خاطرات قدیم اش می گوید و اینکه باید بعضی از آدمها را از زندگی تان خارج کنید تا آرامش به زندگی تان برگردد و اینکه نباید خودتان را به خاطر کارهای دیگران مقصر بدانید. شما سعی می کنید که نگرانی ها و افکار منفی را از زندگی تان خارج کنید و نگذارید که این افکار منفی باعث شکست شما شوند. شما رفتاری شایسته و با کرامت و آرام از خودتان بروز می دهید و به اهدافتان می چسبید و برای تحققشان پافشاری می کنید. شما نباید به حرف دیگران که می خواهند دلتان را خالی کنند و شما را از شرایط بترسانند باشید. عده ای همیشه منفی بافی می کنند و از شکست ها می گویند ولی شما باید مراقب خودتان و روحیه تان باشید. وجود خواهرتان در خواب در واقع وجهه ی حمایت گرایانه ی خودتان است که باید مراقب خودتان باشید و از افکار منفی دیگران پیروی نکنید که می خواهند دلتان را خالی کنند. به خدای بزرگ توکل کنید و راه های تازه ای برای رسیدن به اهدافتان پیدا کنید. مشکلات را یکی یکی کنار بگذارید و بعدا می فهمید که آدمهای بد تعمدا می خواهند شما را از رسیدن به هدفتان ناامید کنند. شما باید درستان را خوب بخوانید و توکلتان به خدای بزرگ باشد و دیگر از هیچ چیز نترسید. تشکر از همراهیتون.
Azita : سلام خانم هراتي عزيز. عرض ادب و احترام. اميدوارم سلامت باشيد.
خواب ديدم چادر سرم كردم و رفتم دكتر و دارم توضيح ميدهم كه بيمار بودم و خوب شده ام و مي خواهم دكتر معاينه ام كند. اون بين هي چادرم رو باز و بسته مي كردم و زيبايي م رو به دكتر نشون ميدادم. (به نظرم تو خواب خيلي جذاب بودم) بعد دكتر از من يك عكس براي پرونده م خواست. من هم از پوشه اي كه همراهم بود و پر عكس بود، يك عكس شخصي به دكتر دادم. دكتر كه گويي عاشقم شده بود، در اتاقي تنهايي من را با مهربان بوسيد و در آغوش گرفت. ( تو ذهنم اونجا دوست پسرم شده بود كه مدتيه با هم قهريم) بعد در صحنه اي ديگر ديدم، دارم با خوشحالي يك ماشين را مي شويم و مامانم مي گويد:(خانم همسايه، نان هايي كه برايشان گذاشتي را خيلي دوست داشتند).
با تشكر از شما بانو جان
فریبا هراتی
: سلام. ادب و احترام متقابل. تشکر. شما سعی می کنید که در نمازتان به خدای بزرگ رو بیاورید و به او بگویید که کم عقلی از خودتان نشان می داده اید و ایمانتان کم بوده اما الان خوب شده اید و خداوند می تواند این خوبی شما را به معرض آزمایش بگذارد. می خواهید خداوند بداند که شما عوض شده اید. خداوند می خواهد که شما تصویر ذهنی تازه ای از خودتان را به او نشان دهید و پاکی شخصیت شما را تایید خواهد کرد. خداوند شما را دوست دارد و از شما حمایت می کند. شما در رابطه با دوست پسرتان هم گشایش کار خواهید یافت. اما به هر جهت سعی می کنید که روش زندگی تان را عوض کنید و گناهان و اشتباهاتتان را بشویید برود. باید سعی کنید که در راه خداوند به مردم مهربانی کنید و صدقه دهید ( تا خداوند هم حاجاتتان را براورده کند). تشکر از همراهیتون.
گلی : سلام دوست مهربونم❤این متن مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. منظور من از پاسخ مثب بوده، همانطور که در تعبیر هم عرض کرده ام و دقت نکرده اید!! این است که شما پرسیده اید که خوب است که مرحله ی درمانی تان را ادامه دهید و پیش روانشناس بروید یا خیر، که پاسخ مثبت است. شما از من نپرسیده بودید خانم! از حضرت علی ع سوال کرده بودید و تعبیر خوابتان این است که پاسخ مثبت است یعنی خوب است که بروید پیش روانشناس. دوم اینکه باید بدانید که شما پیش روانشناس می روید تا راهنمایی بگیرید. اما روانشناس جادوگر و خدا نیست که زندگی شما و احساسات شما را از قبل بداند و علم غیب ندارد. شما باید راجع به چیزی که فکرتان را ناراحت می کند بی پرده با روانشناس صحبت کنید و از او چیزی را مخفی نکنید. اگر حتی از روش او خوشتان نمی آید، باید صریح ولی آرام به او بگویید که شما احساس می کنید او برایتان وقت کم می گذارد و لازم است که بیشتر با او صحبت کنید. رودرواسی با روانشناس مثل این است که شما بروید دکتر و به جای اینکه بگویید فلان جای بدنم درد می کند بگویید آقای دکتر، حدس بزن کجایم درد می کند!! دکتر نمی تواند در یک ربع ویزیت شما، تمام بیماری های دنیا را در مقابل شما حدس بزند و بفهمد که به کدامیک مبتلا هستید. این شما هستید که باید بگویید کجایتان درد می کند. روانشناس هم همینطور است. در نهایت اگر او به حرفتان گوش نداد و نتوانست قانع تان کند، دکترتان را عوض کنید. تشکر از همراهیتون.
گلی : سلام لطفا خوابم مخفی بمونه !ممنونم ازتعابیرتون و راهنماییتون
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم شما پرسیده اید که خوب است بروید پیش روانشناس یا خیر و اینکه مرحله ی درمانی تان را ادامه بدهید یا خیر، پاسخ هم مثبت بوده است. اما حضرت علی ع هرگز در خواب شما اسم روانشناس شما را نیاورده اند و تاکیدی روی او ندارند بلکه منظور مرحله ی درمانی شماست که باید تحت نظارت یک دکتر دلسوز باشید. این که دیده اید روی گوشتان چیزی گذاشته اید به این تعبیر است که شما نمی خواهید که روانشناستان را بشنوید یا باورش کنید و احساستان این است که او هم به اندازه ی کافی صحبت نمی کند. او گاهی با شما تندخویی می کند و حالت سلطه جویانه دارد. اگر پیش او راحت نیستید می توانید دکترتان را عوض کنید. من اصلا نمی دانم شما برای چه منظوری پیش او می روید ولی شرط اول مداوا این است که ارتباط خوبی بین شما و دکترتان وجود داشته باشد. شاید او حرفهای شما را زیاد شنیده و روحیه تان را حفظ شده است. ولی به هر جهت وقت ویزیت هر دکتر ثابت است و او نمی تواند اگر قبلا مثلا با 100 تومان در ساعت شما را می پذیرفته الان 100 تومان برای یک ربع از شما بگیرد. اگر اینطور است، دکترتان را عوض کنید. همه ی پزشکان درامدهای بالایی دارند ولی باید به اندازه ی کافی وقت برای شما بگذارند. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام عزیزم
١/دیشب میدیدم رفتم طبقه۴-۵ساختمونی.باواحدی کارداشتم که بسته بود.برگشتم دیدم در واحد بازه و توش پره آدمه که نشستن و منتظرن!(اونجا مطب دندانپزشکی بود)رفتم تو دیدم دکترش نیست،امابقیه منتظرن و شلوغه. فرداش دوباره رفتم اونجا(بعنوان منشی و دستیار)روپوش و مقنعه سفید تنم بود.دکتر هم آدم آرومی بود و کمحرف و روپوش سفید بلند تنش بود.تراکم مریضها مثل مطب قبلیم زیاد نبود.ساعت ٧عصربود که من گفتم دکتردیگه چه کاری انجام بدم؟گفت هیچی،تو برو،من تا دیروقت اینجام،خودم بقیه کارها رو انجام میدم!!تو دلم تعجب کردم.چون روز کاری آروم و کمکاری بود،تازه٢ساعت زودتر هم بهم گفته بود برم خونه!هیچ تمیزکاری هم انجام نداده بودم!برعکس مطب قبلی.با خودم گفتم فقط درمورد حقوق و ایناصحبت نکردیم.آخرش دکتر قبلیم با روپوش سبز اومد داخل.سربه زیرچیزی گفت.انگارمطبش روبروی اونجا بود/٢/بعدش میدیدم تو خونهای هستم، طبقه١بود.من بودم و مهدی پاکدل بازیگر!! انگار کسی بود که من باهاش تو رابطه بودم!خیلی مهربون و متین و آروم بود.داشتیم صحبت میکردیم.باخودم گفتم چیکارکنم حوصلهاش سر نره؟رفتم چایی بریزم.بعد دیدم خونه شد خونه مادربزرگم تو شمال.یه خانم چادری به عنوان مهمان اومده بود.اما کسی نبود!سرشو گرم کرد اما بازم مادربزرگم اینا نیومدن.رفت تو اتاق تا نمازبخونه.برای او هم چایی بردم(تو فنجون گلسرخی)گذاشتم کنار سجادهش.بعد دیدم جلوش نشستم روبروی حیاط و تابهای جلومه.توش۴-۵تا تخممرغ شکسته بودم و همونجا روی فرش میخواستم بپزمش!یه قسمتهاییش هم کمکم داشت سفید میشد.کل زردهها به صورت اُریب در راستای هم بودن!اما انگارکمی بیشتر شور شده بود!
-مطمئن نیستم.اما فکرکنم بین٢قسمت بیدار شدم
-قرار بود حق خواب کسر کنید.الان شارژ کردم
فریبا هراتی
: سلام. وحیده ی عزیزم قبل از تعبیر خوابتان لازم به ذکر می دانم که خواب اولتان معادل 760 کاراکتر یا دو خواب و خواب دومتان یک خواب محسوب می شود. یک خواب هم بدهکار بودید در مجموع 4 خواب از شما کسر می شود. شما به یک فاز جدید در زندگی تان وارد شده اید. دوست دارید که تعهدات جدیدی را شروع کنید و دوروبرتان شلوغ باشد. می خواهید که سبک فعال زندگی گذشته تان را ادامه دهید و با این سکوت و حالت آرامش فعلی زیاد آشنا یا راحت نیستید. می خواهید نشان دهید که آماده و قوی هستید و نگران این هستید که اگر کار جدیدی را شروع کنید مثل گذشته، شرایط خوبی خواهید داشت و آرامش گذشته را خواهید داشت یا نه. شما سعی می کنید که بسیار خردمندانه رفتار و فکر کنید. شما مشکل اقتصادی ندارید و به خاطر داشته هایتان خدای بزرگ را شکر می کنید. شخصیتی آرام و صلحدوست دارید و از خلوتتان هم رنج نمی برید. گاهی اوقات سکوت لذتبخش است هر چند که شاید دلتان برای دوران شلوغ گذشته تنگ می شود. اما در حال حاضر به نوعی احساس آسیب پذیری و شکنندگی در زندگی بیداری تان دارید. شما می خواهید که پوسته ی خودتان را بشکنید و خود واقعی تان را نشان دهید. شما با کسی که واقعا هستید راحت هستید و "خودتان هستید" و برای کسی نقش بازی نمی کنید. هر چند که اگر بخواهید اینکار را بکنید، توانایی هایتان برای وانمود کردن به اینکه احساس دیگری دارید، بسیار بالاست. شماشخصیتی قوی و مصمم و با اعتماد به نفس دارید. زندگی تان مزه و جرقه ی تازه ای را تجربه می کند و از لحاظ مالی شرایط بهتری خواهید داشت. همیشه که نباید به شدت کار کرد. از زندگی لذت ببرید. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام خانم هراتی عزیزم
خواب میدیدم/١/خواهر شوهرم(هستی)از گانهای آبی رنگ پزشکی که ماتو مطب میپوشیم پوشیده وماسک آبی زده وشبیه پرستارها ایستاده تو سالن بزرگی که کلی دکتر و کادر درمانی نشسته بودن پشت میزها!اکثرا همونطور گان آبی تنشون بود.خرسند میخواست وارد اون جمع بشه/٢/دختر همسرم(فاطیما)رو میدیدم. چادری سرش بود که میدونستم برای حرم امام رضا میپوشه، ولی وسط کنسرت بود. مردم بودن اما سِن خالی بود!!! /٣/هوا ابری بود و حسابی بارون میومد. جایی نزدیک دانشگاه تهران بودیم.میدونستم پدر و مادرم بودهن باهام . طبقه٢م خونهای بودم که تتلو و یکی دیگه اونجا بودن.آرنجشون رو حالت خاصی گرفته بودن.من تو راهپله بودم با بولیز و شلوارسفید.اونجا مردی بود با کت وشلوار قوهای تیره،سربه زیر،منتظر نشسته بود و انگارخسته شده بود از انتظار کشیدن برای من!!
(خوابها متصلن)
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شوهرتان می خواهد از خودش در مقابل مشکلات دفاع کند و سعی می کند که رفتار درستی داشته باشد. او برادرش را که به شما ظلم کرد دیده و می داند که برادرش تقاص کارهای بدش را پس خواهد داد بنابر این او می خواهد که خودش را از بدیها محفوظ نگه دارد. دختر همسرتان دست به دعا برداشته که زندگی شان خوب شود ولی هیچ اتفاق مثبتی برای او نخواهد افتاد. او بشدت ناراحت و ناامید است. شما درکتان بالاتر رفته و حمایت بیشتری از خانواده تان دریافت می کنید. رفتار شما با کرامت و حاکی از آرامش و صلح درونی شماست. اما فکرتان به خاطر مسائل منفی گذشته مشغول و ناراحت است. نیاز به آرامش و خلوت بیشتری دارید. شما باید دست به کار شده و برای پیشبرد اهداف مالی تان اقدام کنید. دست روی دست نگذارید و اجازه ندهید که شانس و گشایش کار از دستتان بپرد. تشکر از همراهیتون.
کردیا : باسلام و عرض ادب ، خدا قوت
این خواب رو پنج شنبه دیدم ، رفتم پیش یه دکترروانشناس(دکترهولاکویی)مشاوره،ایشون خیلی من رو بازخواست و سرزنش میکرد یعنی مشاورش اینطوری بود اصلا خوب صحبت نمی کرد بعد یکدفعه عصبانی شدم گفتم نمیخوام بسه خواستم برم بیرون وسایلم رو جمع کرد بعد اومد سمتم تو اتاق روی میز من رو خوابوند بحالت معاشقه اومد روی بدنم در همون حین یه دکتر دیگه اومد تو اتاق حالت ما رو دید من کمی خجالت زده شدم رفتم به اون دکتر گفتم تقصیر من نیست اقای دکتر هم گفت می دونم دکتر هولاکویی آمریکایی فکر می کنه. مرکز مشاوره مثل یه خونه بزرگ حومه شهر بود و من از خونه اومدم بیرون دیدم شب شده ولی چراغهای خیابان و پیاده رو روشن بود و من کفش تابستانی پوشیده بودم با ناخنهای پدیکور شده و همچنین موهای رنگ شده طلایی البته در واقعیت موهام مشکیه . ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما می خواهید خردمندانه فکر کنید و همه چیز را با ذهنی باز مورد قضاوت و بررسی قرار دهید. شما می دانید که اشتباهاتی در رفتارتان دارید و سعی می کنید که حرفهای دکتر هلاکویی را آویزه ی گوشتان کنید و به راهنمایی های او توجه کنید. شما در واقع خودتان را وادار می کنید که طبق افکار او رفتار کنید و نظرات او را به خودتان تحمیل می کنید. شما نیاز به راهنمایی و مشاوره دارید و می خواهید که از قالب و الگو بیرون بیایید، یک روش جدید را برای زندگی تان انتخاب کنید و به موفقیت برسید. شما می خواهید روشنفکرانه تر، اجتماعی تر، آزاد تر رفتار کنید. شما راه درست را انتخاب می کنید، اعتماد به نفستان را تقویت می کنید، دوست دارید که همه پیشرفت شما را تصدیق کنند و به خواسته های شما رسیدگی کنند. تشکر از همراهیتون.
Golnesa : سلام. دیروز خواب دیدم کسی که دوستش دارم پزشک شده بود و مطب داشت و بیمار ویزیت میکرد. شغلش هیچ ربطی به پزشکی نداره. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. او به مشکلات دیگران رسیدگی می کند و از نظر روحی ایشان را حمایت می کند و به زخمهای عاطفی و احساسی دیگران التیام می بخشد. تشکر از همراهیتون.
sajede : سلام خانم هراتی عزیز، زحمت بکشید این خواب را نعبیر کنید ممنون میشوم.
در خانه کسی وارد شده بودم که میشناسمش. بعد انگار بخاطر مساله ی یا دردی توانم خیلی کم شد نیمه بیهوش شدم و روی زمین خوابیدم. اورا میدیدم که از دور با دقت و کنجکاوی بمن خیره شده است و یک مرد هم پشت سرش بود. کت شلوار سیاه یا قهوه ی بتن داشت.بعد گفت و دکتر امد. بین دو کتفم از پشت درد شدیدی میکرد و دکتر ان قسمت را معاینه میکرد.
فریبا هراتی
: سلام. شما به کسی که او را می شناسید فکر می کنید و مستاصل هستید که چطور او با شما بد رفتاری کرده و می دانید که حواسش به شما هست و خودش هم می داند که شما را آزرده است. او شخصیتی کینه توزانه و مادیگرایانه دارد و به رفاه و راحتی خودش فکر می کند. شما از اینکه او پشتتان را خالی کرده و از شما دفاع و حمایتی نکرده است بسیار ضربه ی روحی خورده اید و خداوند همه چیز را می بیند! هر کسی به هر کسی بد کند، تا خداوند تقاص کارش را به او پس ندهد، او را رها نخواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
Yaseman : سلام خدمت خانم هراتی عزیزم. ان شاءلله خوب باشید. لطفا متن خواب را نمایش ندید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید که همه ی خانواده و دوستانتان بتوانند روی مشکلاتشان کار کنند و از مواجهه با مسائلی که دارند، اجتناب نکنند. شما معتقدید که همه باید بتوانند احساساتشان را جایی ابراز کنند و با کسی حرف بزنند تا به آرامش برسند. شما می خواهید که از خواهرتان حمایت کنید تا او احساس امنیت شدیدی در زندگی داشته باشد ولی او معتقد است که زیاد هم نباید بدبین بود و اینکه رفتارش به اندازه ی کافی خوب هست که بتواند از پس خودش بربیاید. همکار شما یکی که بدون جوراب بوده، از لحاظ مالی متمول است ولی احساس امنیت و گرمی در زندگی ندارد و حرفهای زیادی در دلش مانده که باید برای کسی مطرح کند. دومی هم طرز فکرش عجیب است. شما یاد گرفته اید که افکارتان را دسته بندی کنید ولی با کسی که نمی تواند درکتان کند، زیاد صحبت نکنید و غرورتان را نشکنید. امینت و آرامش در زندگی شما بیشتر شده ولی نسبت به مسائل اجتماعی، بدبین هستید و یا کینه به دل گرفته اید. فکر شما آرامتر از آنچیزی است که در ظاهر وانمود می کنید. تشکر از همراهیتون.