تعبیر خواب رانندگی
راننده درخواب کسی است که برای مدتی کنترل زندگی شما را به دست می آورد. اگر خواب ببینید با کسی سوار اتومبیلی شده اید و او رانندگی می کند، در مقطعی از زندگی شما، آن شخص دست به اعمالی می زند که بخشی از زندگی شما را متاثر می کند.
اگر خودتان رانندگی کنید، کنترل زندگی خویش را به دست دارید. اگر ببینید به آرامی رانندگی می کنید، از انجام وظایف خود در زندگی نتایج مساعدی را به دست می آورید. اگر ببینید با سرعت ماشین می رانید، با گذشتن از مراحل خطرناکی در زندگی، به نتایج مطلوبی دست خواهید یافت و به کامیابی خواهید رسید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Röya : سلام
دیدم در جاده هوا روشن من و خواهرام و مامانم با هواپیما که یک بار من کنارش تمرین نظامی داشتم یک مسیر کوتاه میخایم طی کنیم،قبل از سفر دختری که میخاست سفری خارجه باهمون هواپیما داشته باشه، سر تا پا مشکی شیک بود ،با ما حرف میزد که سرد هوا کت برداشتید که من گفتم ما اونجا نمیریم مال ما نزدیک،گفت از هواپیما برای همچون مسافت کوتاه استفاده میکنین من که شلوار فرم این هواپیما پام بود نمیخاستم دیده بشه،بعد دیدم دوست پسر اجتماعیم بامسئول هواپیما ک پسر جوان وخوش چهره بود در خواب میشناختمش باهم بودن تو یک ماشین، و یهو ماشین دوست بنده دست ما بود، لحظه خواهر بزرگم از ماشین دور شد خواهر کوچکم 24 سالش راننده شد من و دختر رفتیم عقب ماشین من ترسیده بودم چون رانندگی بلد نبود سر از ماشین در اوردم کی یطوری به ماشین عقبی بگم که مسئول و دوستم باشن،کنترل ماشین نداشت از پیچ پرواز کرد به پیچ قبلی ماشین ایستاد! دوستم خواهر بزرگم رسیدن گفتن چیکار میکنید دوستم بخاد محیط آروم کنه گفت رانندگی فقط یک کلاچ و فرمون، من گفتم دنده نمی دونه چی میگی، خاهر بزرگم گفت تو نقاشی این منحنی بلد نیس ، بعد خاهر بزرگم راننده شد کوچکم کنارش ، میخاستم برم جلو ولی نرفتم ،دوستم گفت ساعت 7 live دوربین ماشین، منم برام سر وضعم مهم بود، به خواهر بزرگم که اونهم تند میرفت سرپیچا گفتم یواش برو تو دیگ گفت برو بابا ! ولى از رانندگیش مطمئن بودم!
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما یاد میگیرید که در کارهایتان نظم و دیسیپلین داشته باشید و میخواهید بر چالشهای پیش رویتان پیروز شده و به اهدافتان برسید. دنیا به شما رو می آورد و دوست پسر اجتماعی شما هم شرایط زندگی خوبی خواهد داشت و گشایش کار می یابد. خواهرتان سعی می کند کنترل زندگی تان را به دست بگیرد ولی فقط عوض پیشرفت باعث پسرفت کارهایتان می شود ولی خواهر بزرگتان خیلی سریع به شما کمک خواهد کرد و با هدایت و راهنمایی او زندگی تان به سرعت پیشرفت می کند. تشکر از همراهیتون.
elmira : سلام.وقت شمابخیر. مادر عزیزم را که به رحمت خدارفته اند خواب دیدم.
در خواب دیدم سوار ماشینی هستیم و مادرم رانندگی می کردند. در جاده بسیار عریضی بودیم. مادرم با مهارت و بسیار راحت رانندگی می کردند. مثل آب خوردن.جاده سربالایی بود با شیب بسیار بد. یعنی اگر توقف می کردید یا به خاطر ماشین جلویی سرعت را کم می کردید امکان داشت شیب باعث شود در حرکت مجدد ماشین خیلی به سمت عقب حرکت کنید. اما مادرم نیم سانت هم در توقف ها یا وقتی ماشین های جلویی سرعتشان کم می شد ماشینشان عقب نمی رفت و باز هم به راحتی حرکت می کردند. خیلی هم راحت نشسته بودند.کنار جاده مغازه ها به فواصل بودند و بعضی از مردم هم کنار جاده جلوی مغازه یا درخت ها نشسته بودند. در ذهنم وقتی از جلوی یک رستوران سر راه رد شدیم گذشت که تشنه هستم. اما حرفی نزدم. کمی بالاتر یک رستوران بود که کنارش تعداد زیادی درخت بود وجای قشنگی بود. مادرم به سمت کنار جاده آمدند و من فهمیدم می خواهند نگه دارند. گفتم چون من تشنه بودم دارید نگه می دارید می خواهید برایم آبمیوه بخرید.(می دانستم می خواهند این کار را بکنند اما حرفی نزده بودند) مادرم خندیدند و گفتند چطور؟من گفتم شما که می دانید من فوری متوجه می شوم چکار می خواهید بکنید. یعنی مادرم ذهن راخوانده بودند و من هم متقابلا. همین طورمی خندیدیم و مادرم از آینه به من نگاه می کردند. ممنونم از وقتی که برای تعبیر می گذارید.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. دعای خیر مادرتان به شدت پشت سر شماست و او به قدرت دعایش کاری می کند که شما هرگز در زندگی شکست نخورده و عقب نروید و اگر تا حالا هم به خواسته هایتان نرسیدید، اما مادرتان می داند که شما امیدوارید که به سلامت روح و جسم و غنا و شادی در زندگی تان برسید و به زودی امکانات و رفاه لازم برای شما فراهم خواهد شد. شما و مادرتان همروح هم هستید و قدرت درکی بسیار بالا نسبت به روحیات هم دارید. تشکر از همراهیتون.
elmira : خانم هراتی عزیز ممنونم بابت این تعابیر دلگرم کننده
فریبا هراتی
: خواهش میکنم
Batol : سلام.وقت بخیر.
خواب دیدم دخترخواهر شوهرم توی یه ماشین پشت فرمون بود ومامانشم صندلی عقب نشسته بود.بعد یه مسیری رو با شتاب بسیار زیاد دایم میرفت وبرمیگشت وسرعت رانندگیش اینقدر زیاد بود که من که نظاره گر بودم وحشت میکردم ومیگفتم الان یه اتفاقی میفته .یه جایی هم انگار خاله همین دختر سوار ماشین شد(ولی این صحنه خیلی مبهم بود)پس از چند بار رفت وبرگشت به یه ماشین برخورد کرد و کلا ذره ذره وپودر شدند.صحنه بعد یه اعلامیه درگذشت دستم دیدم مربوط به همین حادثه که اسم۵نفر توش نوشته شده بود ولی اسامی یادم نمیاد.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. دختر خواهر شوهرتان کنترل زندگی خودش را به دست می گیرد و مادرش منفعل حرف گوش کن اوست . هر چه دخترش بخواهد همان خواهد شد و دختر خواهر شوهرتان بسیار عجول و بی فکر و لجباز و خودسر است و نهایتا با انجام یک اشتباه، زندگی خودش و مادرش را تباه خواهد کرد و هرکسی از آنان پیروی کند، همین بر سرش خواهد آمد به صورتی که کاملا زندگی شان متحول شده و مجبور هستند از صفر شروع کنند. تشکر از همراهیتون.
Zohre : سلام
روزتون بخیر ؛ پسرم خواب دیده که در کلاس آموزش رانندگی(در واقعیت هم کلاس میره) شخصی میزنه روی توپ قرمز رنگ و میگه از خدمت سربازی معاف شدی .
با تشکر از لطف همیشگی تون
فریبا هراتی
: سلام. پسر شما در جایگاه خوبی قرار می گیرد و چیزی را که زندگی برای او می آورد با آغوش باز می پذیرد. او از سختی ها معاف می شود و کسی نظرات خود را بر او تحمیل نمی کند. زندگی بر او راحت خواهد گذشت. تشکر از همراهیتون.
همسفر : با سلام و تشکر خانم هراتی عزیز
همسفر : ممنونم خانم هراتی عزیز، بله پسرم معمولا در برابر حرف های من یا نصیحت های من در زمینه درس خواندن و نوشتن یا اذیت نکردن ، جبهه میگیرد، نمیدانم چجوری رفتار کنم که حرف گوش کن و مطیع باشد در مواردی که به نفعش هست، اما حرف پدرش رو راحت تر می پذیرد، از طرفی هم استرس دارد نکنه آینده
خدای نکرده بچهه سر براهی نشود
فریبا هراتی
: خواهش میکنم. خوب است با همسرتان صحبت کنید و از او راهنمایی بگیرید.
همسفر : سلام خانم هراتی عزیز، خواب دیدم داشتیم از یه جاده با ماشین می رفتیم جاده بیشتر متمایل به حالت سر پایینی داشت، من و آقام تو ماشین خودمون بودیم برادرم و خانمش هم پشت سرش تو ماشین خودشون بعد انگار پسر برادرم که ۷ساله تو ماشین قدیمی پراید ما که فروختیمش تنهایی پشت فرمون رانندگی میکرد، ما با بردارم کنار هم داریم روستا خونه باغ میسازیم برادرم میبایست به مشورتی از پدرم بگیره در زمینه جور کردن دستگاه برا ساخت خونه، روش نمیشد میگفت باید آقام صحبت کنه با بابام،آقام در خواب عصبانی بود میگفت یعنی چی؟, باید خودش یاد بگیره با بابات صحبت کنن بعد ما از برادرم سبقت گرفتیم و دیدیم پسر ۸ساله خودمان پیاده فکر کنم چوبی هم دستش بود یه سر چوب دستش یه سر چوب هم رو جاده داشت میرفت، تا رسیدیم به شهری پسر برادرم نمیدونم چجوری سبب شد یه پراید هاش پک که در خونه ای پارک بود شیشه هاشم پایین آتش بگیره بعد ترسید رفت زیرش قایم شد پسر منم هم رفت زیر ماشین آتیش گرفته قایم شد عروسمون رسیدند از دور جیغ میزد و میگفت محمد پسرش رو صدا میزد، من هم خیلی ناراحت بودم اما سریع رفتم پسرم و پسر برادرم رو از زیر ماشین کشیدم بیرون گفتم چرا رفتید زیر ماشین آتیش میگیرید بعد صاحب هاشمی پک یه مرد مسن تقریبا مو جو گندمی بود آمد در خونه ماشینش رو دید آتیش گرفته چیزی نگفت، به انگار با یه خانم باردار سبزه آشنا شدم گفتم صیغه پسری شدم ازش باردارم رفته سربازی بیاد عروسی رسمی بگیریم بعد انگاررفتیم خونه یکی از این خانواده ها انگار آبادان بود، و زنه گله کرد پسرم رفته کسی رو صیغه کرده و طرف باردار شده پسرم رفته الان سربازی، منم نصیحتش میکردم حالا طرف بچه دار شده شما هم زیر پرو بالش بگیرید، پسرتون دوستش داره ، انگار مادره داشت قانع میشد از خواب بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما در مورد کار خاصی کنترل زندگی تان را از دست داده و احساس بی ثباتی می کنید. برادرتان که آزادی زیادی به پسرش می دهد و کنترل خاصی روی او ندارد و اینکار او باعث می شود که باعث ناراحتی و ضرر زدن به دیگران شود. پسر شما هم از شما زیاد تبعیت نمی کند و به فکر این است که مثل پسر برادرتان آزاد باشد و نقشه می کشد که چطور می تواند روی پای خودش باشد و ( مرد شود) و این دو دست به اشتباهاتی خواهند زد که در اصل به خاطر نوع اشتباه تربیت شما شکل می گیرد. برادر شما در باره زندگی اش کلا بی خیال است و کارهای سخت را به عهده دیگران می گذارد و شما سعی می کنید که مشکلات را حل کنید و زمینه مالی رسیدن به اهدافتان را فراهم کنید. هر چند میدانید که شرایط سخت است ولی با پادرمیانی می خواهید پول بیشتری برای هدفی که دارید فراهم کنید. تشکر از همراهیتون.
passerby : سلام خسته نباشید. خواب دیدم حرم امام رضا هستم یه جا کلاهی به من دادن و روی سرم گذاشتم انگار از کلاه های خدام امام رضا بود ولی انگار برعکس رو سرم گذاشته بودم و خیلی از اون کلاه خوشم اومد جای دیگه اون دیگه سرم نبود و چادری رو سرم بود و توی صحن داشتم به شدت گریه می کردم و دعا می کردم. از حرم اومدنی بیرون دیدم مادرم راننده ماشین شدن و رانندگی میکنن و مسافرکشی میکردن و من و برادرزاده ام و یک مسافر دیگه تو ماشین بودیم و من علاوه بر کرایه کلی پول خرد به مامانم دادم گفتم راننده ها پول خرد لازمشون میشه و از اونجا میخواستم برم سرم یا آمپول بزنم با این که حالم خیلی خوب بود. ممنون از وقتی که برای تعبیر خواب صرف می کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما برای حاجاتتان باید متوسل به امام رضا ع شوید زیرا با دعای خیر او شما به گرمی و آرامش خواهید رسید. حاجت روا خواهید شد و شادی می کنید. مادرتان می تواند به خوبی کنترل زندگی خودشان را به دست بگیرند و حتی دیگران را هم هدایت کنند و به راه درست برسانند. شما مشکلات کوچک مردم را به مادرتان می گویید و او آنها را برای ایشان حل خواهد کرد. انرژی و قوه الهی به وجود شما خواهد رسید و در راه خدا انرژیتان را صرف میکنید و خدا انرژی مضاعف به شما می بخشد. تشکر از همراهیتون.
Ramin : سلام ، خواب ديدم سوار يه تاكسى شدم ميخواستم يه بسته اى رو به شركتمون برسونم جلو نشسته بودم تو راه هوا يه كم گرم بود راننده كولر رو روشن نكرده بود گفتم كولر رو روشن كن روشنش كه كرد ماشين ميلرزيد گفت بخاطر اين كولر رو روشن نكردم چون زياد بنزين نداريم گفتم خوب ولش كن بزار به مقصد برسيم من حاضرم گرما رو تحمل كنم ولى به مقصد برسم تو راه سر پيچ ها خيلى تند ميرفت صداى لاستيك ماشين رو ميشنيدم منم دستگيره ى در رو محكم گرفته بودم يهو سر يكى از پيچ ها اشتباهى فرمان ماشين رو زيادى پيچوند و ما ٢ و ٣ دور ، دور خودمون چرخيديم بعد رفت تو يه كوچه ى تقريبا باريك سر بالايى خيلى رفتيم بالا ، وقتى رسيديم به قسمت بالايى كوچه يه شهرك مسكونى لوكس اونجا بود گفتم شما راست ميگيد ولى قبلا شركت ما اينجا بوده الان ديگه اينجا نيست شما واقعا كل شهر رو بلديد ولى اونجا ماشين تبديل به ٢ تا موتور شد يكيش من سوارش شدم و اون يكى همون راننده، به پايين كه نگاه ميكردم شيب كوچه خيلى تند بود راننده رفت پايين ولى من اونجا تنها موندم نميتونستم بيام پايين چند نفر از اونجا رد شدن و به انگليسى بهشون گفتم كمكم كنن ولى رفتن بعد از چند دقيقه ٢ خانم و يه پسر جوان از اونجا رد شدن بهشون گفتم كمكم كنن اول رفتن ولى بعد يكى از دخترا كه خيلى هم زيبا بود از پسرِ خواست كه كمكم كنه و اون پسر جوان كمكم كرد كه با موتور آروم از اون شيب تند چند مترى بيام پايين ، پسر جوان و يكى از دخترا رفتن پايين ولى اون دختر زيبا اومد پيشم انگليسى صحبت ميكرديم و گفت منم اصالتا كُرد هستم گفت اين شماره منه ولى نبايد اون پسر بفهمه ( نميدونم برادر يا دوستش بود ولى خيلى ازش ميترسيد ) همش خدا خدا ميكردم كه زود بيام پايين و بهش زنگ بزنم چون يه جورايى به دلم نشسته بود و يهو ديدم همون راننده اومد گفت موتورم رو ميخوام منم گفتم اگه بستم رو نرسونده باشى شركت منم موتور رو بهت نميدم ، لطفا تعبير كنيد ، ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما خود را به دست تقدیر سپرده اید که به اهدافتان برسید و با توجه به مشکلاتی که در کار یا جامعه ای که شما در آن زندگی می کنید به وجود آمده است، رسیدن به این هدف بسیار سخت است شما با شرایط بغرنجی مواجه خواهید شد و انگار شما به بیراهه کشیده می شوید و از جهتی احساس می کنید که کسی حمایتتان نمی کند مگر اینکه خودتان کنترل امور را به دست بگیرید. ولی نگران هستید که کسی شما را درک نمی کند و نمی توانید افکارتان را با دیگران در میان بگذارید و این حس آزادیخواهی شما و مسئولیت نپذیرفتن شما که قبلا داشته اید حالا گریبانتان را گرفته است. اما کسی به زندگی شما می آید که از جنس خودتان است و شما را درک می کند و کمکتان خواهد کرد که روحیه تان قوی شود و شرایط اجتماعی و کاری شما هم مجددا خوب خواهد شد و تا کارتان خوب نشود دیگر از زیر مسئولیت ها فرار نمی کنید و الکی خوش نخواهید بود. تشکر از همراهیتون.
hemyari : با سلام و احترام؛ من در خواب دیدم درحال رانندگی یک کامیون بزرگ هستم و مانند یک راننده ماهر رانندگی می کنم حتی پاهایم به پدالهای گاز و کلاج نمی رسید اما کامیون در جاده به جلو می رفت این در حالی است که من اولاً رانندگی بلد نیستم و دوماً از رانندگی به شدت می ترسم. لطفاً برایم تعبیر کنید. با تشکر فراوان
فریبا هراتی
: سلام. شما خیلی کار می کنید و وظائف زیادی را به عهده می گیرید که حس می کنید زیر بار مسئولیت ها کمر خم می کنید ولی کم نمی آورید و ماهرانه نقشتان و مسئولیت هایتان را انجام م یدهید. اگر خانم متاهل هستید احتمال دارد شما باردار باشید. تشکر از همراهیتون.