تعبیر خواب رانندگی
راننده درخواب کسی است که برای مدتی کنترل زندگی شما را به دست می آورد. اگر خواب ببینید با کسی سوار اتومبیلی شده اید و او رانندگی می کند، در مقطعی از زندگی شما، آن شخص دست به اعمالی می زند که بخشی از زندگی شما را متاثر می کند.
اگر خودتان رانندگی کنید، کنترل زندگی خویش را به دست دارید. اگر ببینید به آرامی رانندگی می کنید، از انجام وظایف خود در زندگی نتایج مساعدی را به دست می آورید. اگر ببینید با سرعت ماشین می رانید، با گذشتن از مراحل خطرناکی در زندگی، به نتایج مطلوبی دست خواهید یافت و به کامیابی خواهید رسید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
babak : سلام.من خواب دیدم که در یک جاده خشک و کویری داشتم با سرعت زیاد و با یک ماشین لوکس رانندگی میکردم و مادرم هم در کنار من نشسته بود.و پس از مدتی از یک گردنه عبور کردیم که پشت آن بسیار سرسبز و جنگل بود و جاده از وسط جنگل عبور میکرد.
فریبا هراتی
: سلام. شما در مسیر زندگی تان، مدتی احساس رکود و بد شانسی خواهید داشت در حالیکه ثروتمند هستید و با سرعت به سمت موفقیت پیش می روید ولی از درون احساس می کنید که فقط مادرتان دوستتان دارد و بس. از درون احساس خشک و خالی بودن می کنید و فکر می کنید که دیگران شما را کنار گذاشته اند. اما بعد از مدتی، خوشی و آرامش به زندگی تان راه می یابد و دوروبرتان خیلی شلوغ می شود و آنقدر دوست خواهید داشت که فرصت نمی کنید سرتان را بخارانید. تشکر از همراهیتون.
Eli : خانم هراتی فراموش کردم بنویسم که من و ایشون با هم الان قهریم...تشکر از شما
Eli : سلام خانم هراتی روزگارتون خوش...خواب خیلی کوتاهی دیدم...دوست پسرم قبلا یه پراید سورمه ای داشت اما الان ازش استفاده نمیکنه و همچنان نگهش داشته ... و یه ماشین گرانتر خریده و این ماشین جدیده زیر پاش هست....خواب دیدم که توی یه خیابون یا جاده ای داره با همون پراید قدیمی اش رانندگی میکنه منم توی ماشین خودم دارم پشتش رانندگی میکنم....سرعتمون هم متوسط بود و بین ماشین من و ایشون یه ماشین دیگه ( سفید رنگ) هم بود... ممنون از تعبیر شما
فریبا هراتی
: سلام. او همان اخلاقیات سابقش را دارد و در اخلاق او فرقی به وجود نیامده. خوشبختی او را تعقیب می کند و چشم شما هم دنبال اوست. تشکر از همراهیتون.
لیلا : سلام خانم هراتی عزیز.یه خوابی دیدم که درست یادم نیست فقط اون صحنه هایی رو که یادمه مینویسم.خواب دیدم باشوهرم توی ماشین نشستیم و تو یه جاده که خیلی هم عرضش زیاد بود وطولانی وکسی هم تو جاده نبود شوهرم رانندگی میکرد ولی ماشینمون سر وته بود صندوق عقب ماشین رو به جلو بود.بعد انگار داشتم به یه آدمی که نمیشناختمش هم دعا میکردم که خوب بشه نمیدونم یادم نیست ما کاری کرده بودیم که اون شخص مریض بشه یا بمیره درست تو خواب مشخص نبود.بعد تو یه صحنه دیگه خودمو توصحن حضرت زینب دیدم ولی گنبد و ضریح ندیدم وبعد گنبد امام حسین رو دیدم.باتشکر ببخشید این خوابی بود که دیدم با تشکر از وقتی که میگذارید.
فریبا هراتی
: سلام. شما و همسرتان سالهای زیادی پیش روی خود دارید و در مسیر زندگی تان با هم خواهید بود. شما کنترل و اختیار زندگی تان را به همسرتان سپرده اید ولی همش ا ز گذشته ها حرف می زنید و تجارب و خاطرات گذشته را جلو چشمتان دارید. یاد میگیرید که با گذشت و بخشش باشید. ایمانتان قوی است و می دانید که بزرگی و شخصیت حضرت زینب س به ایمان و احترام او نزد خداوند است و نه به گنبد و بارگاه و او را در قلبتان حفظ می کنید. برای رسیدن به حوائجتان متوسل به امام حسین ع خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
اسماعیل : سلام من خواب میدیدم با یک کامیون تو یک جاده داشتم رانندگی میکردم با خانمی که دوستش دارم و با هم قرار گذاشتیم با هم ازدواج کنیم البته من زن دارم این خانم فعلا صیغه موقت داریم با هم بعد تو جاده داشتیم میرفتیم یه جاده ای خشک و بدون آب و سر سبزی بعدش به یک جایی رسیدیم دیدم من که پاهام به ترمز و گاز و کلاج نمیرسه خودم رو کشید پایین و پاهامو به ترمز رسوندم و ماشین رو کنار جاده نگه داشتم بعدش دیدم یک 7 یا 8 نفری اومدن دور و بر ماشین بعدش دیگه ازخواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. شما مسئولیت های زیادی به دوش می کشید و احساس می کنید که خانمی که دوستش دارید در مسیر زندگی شما همراه شماست. اما از نظر احساسی شما احساس خشک و خالی بودن می کنید و احساس می کنید که همدیگر را درک نمی کنید. شما کنترل زندگی تان از دستتان دارد خارج می شود و باید از این روشی که پیش گرفته اید دست بکشید چون ادامه این روند به شکست شما در زندگی ختم می شود. اما اگر رابطه تان را با این خانم تمام کنید زندگی تان خوب می شود و به دستاوردهای مادی و معنوی زیادی خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Ommolbanin : سلام روزتون بخير و نيكو
خواب از زبان همسرم
خواب ديدم خونه سي سال پيش خواهر بزرگم درساري هستم صبح زود از خواب بيدار ميشم و سوييچ ماشين شوهر خواهرم رو بر ميدارم و ميرم سوار ماشين بشم مي بينم يه ماشين جديد نقره اي رنگ هست
بعد با ماشين كلي تو شهر دور ميزنم و جايي هم موقع دور زدن جلوي ماشين به يه پلاك آهني برخورد مي كنه و مي گم واي ماشين نو زخمي شد ولی چیزی نشده بود سرعتم زياد بود بعد بر مي گردم كه ماشين رو پارك كنم دقيقا جلو خونه جا پارك بود مي خوام پارك كنم كه ترمز نمي گيره و ماشين همينطور جلو ميره پام رو پدال هاي گاز و ترمز جابجا ميشه و مي گم نكنه پام رو دارم اشتباه ميذارم كه با فشار زياد روي ترمز ماشين وا مي ايسته ولي خيلي نزديك ماشين جلو و دور از خونه بعد دوباره دنده عقب ميام از لاي پياده رو و چند ماشين پارك شده كه اصلاً نديده بودم رد ميشم و عاقبت شانسي و با فشار زياد به ترمز نگهش ميدارم
يهو شوهر خواهرم با پالتو قهوه اي رنگ مياد و من مي گم ماشين دست من بود باهاش دور زدم ولي پياده ميشم مي بينم ماشين كلي زخمي هست و قهوه اي رنگ ( از اول نو نبود اینطور بوده)
انگار چندبار رنگ شده بود
خواهرم هم مياد و مي شينه جلوش و بهش مي گم ماشينو تازه خریدن و بعد مي گه با پولاي اون اينو خريد خودش كه هيچ نداشت
كمي وسيله پشت ماشين بود ( انگار وسايل داخل ماشين من بود كه اونجا ديده ميشد)مث گردنبندهاي بدل دختر كوچكم و كيف و ....
اونهارو بر ميدارم
ساعت ٧ از خواب بيدار ميشم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواهرتان به اصول و اعتقادات قدیمش معتقد است و زندگی او سرشار از عدالت و خلوص است و او و همسرش حامی هم هستند. شما آنها را خیلی بی عیب و نقص می بینید و فکر می کنید که آنها این قابلیت را دارند که به سرعت در زندگی پیشرفت کنند. ولی حقیقت این است که زندگی آنان می تواند از کنترل خارج شده و زیاد هم ثبات نداشته باشد. هردوی شوهر خواهرتان و خواهرتان اشتباهات زیادی را مرتکب شده اند و در روحیه آنها خاطرات کوچکی از اشتباهاتشان نقش بسته و در زندگی شان اثر گذاشته است. از لحاظ مالی شوهر خواهرتان مشکلی ندارد و احساس امنیت می کند. شما سعی می کنید نصایح غیر عملی و اشتباه به خواهرتان ندهید و بگذارید که خودشان برای زندگی شان تصمیم بگیرند.
آيدا موسوي : با سلام
من ديشب خواب ديدم كه دارم رانندگي ميكنم.خيابوناي محلمون بودقصد داشتم برم خونه.سرعتم خيلي زياد بود و هركاري ميكردم تا سرعتم كم شه نميشد،نسبت به ميزان فشاري كه به پدال گاز مياوردم سرعتم خيلي بيشتر بود.ترمز هم كه ميگرفتم خيلي دير عمل ميكرد به طوري كه ميخواستم وارد يه كوچه بشم كه ترمز اينقدر دير عمل كرد تا كوچه رو رد كردم.(كوچه اي كه رد كردم،كوچه اي هست كه بابام داره توش خونه ميسازه و قراره چند ماه ديگه بريم اونجا).يدفعه بارون گرفت يادم نيست چقدر شديد بود.ولي ماشينم سقف نداشت انگار،چون جلوي موهام خيس شده بود(در حدي نبود كه آب چكه كنه فقط نم داشت).صحنه عوض شد و من ديدم با ماشين نميتونم برم و سوار كالاسكه شدم.چون اول صبح بود احساس كردم دهنم بو ميده و سعي ميكردم حرف نزنم.يه خانوم كه به نظرم افغان ميومد،مسئولش بود و اسب رو هدايت ميكرد.من مسيرم خيلي كوتاه بود و زود پياده شدم(مسيرم خونمون بود).كرايش دوهزار تومن شد كه به نظرم اومد زياده .همه ي اينها در روز اتفاق افتاد،و به نظرم مياد كه صبحم بود
سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. شما دوست دارید زودتر کنترل زندگی تان را به دست بگیرید و زندگی تان را متحول کنید ولی خیلی عجول و کم طاقت هستید و کارهایتان را از روی بی فکری انجام می دهید و تمرکز کافی روی کارهایتان ندارید. از جهتی هنوز زمان آن نرسیده که به آرزویتان برسید و عجله بکنید یا نکنید فرقی نمی کند پس بهتر است روی اعصابتان مسلط باشید. شما گاهی احساس می کنید که از حمایت کافی برخوردار نیستید و احساساتی شده و غصه می خورید. فکر می کنید که حرفتان خریدار ندارد و مجبورید با اخلاقیات سنتی و قدیمی که از گذشته بر زندگی تان حکمفرما بوده کنار بیایید. تضادها و تناقضاتی در زندگی شما هست که از آنها خسته شده اید و می خواهید زودتر زندگی تان را مدرن و قوی و شاد کنید. به زودی به خواسته هایتان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
محسن : سلام.
خواب دیدم با پسر عموم که ده سال از من کوچکتر هست ولی ارتباط عاطفی نسبتا نزدیکی با هم داریم تو یک ماشین هستیم. اون سمت راستم نشسته بود و انگار رو صندلی عقب نشسته بودیم ولی در عین حال داشت رانندگی میکرد. فرمان ماشین دست پسر عموم بود. من دستم رو دور گردن اون مینداختم. یا سرم رو روی شانه اش می گذاشتم.
داشتیم میرفتیم منزل ما. رسیدیم سر کوچه. خواست بپیچه داخل کوچه که یک دفعه خوابش برد. نزدیک بود بخوریم به یه درخت که فرمون رو کج کردم. ماشین داشت وارد حیاط خونه همسایه میشد. سعی کردم کنترلش رو به دست بگیرم و نذارم ماشین بره تو خونه همسایه ولی نشد. آخرش ماشین وارد حیاط خونه همسایه شد و تو حیاط ایستاد. چند بار سعی کردم با دنده عقب ماشین رو ببرم بیرون ولی بازم نشد.
تو صحنه بعد من و پسر عموم رو تخت خواب اتاق خونه همسایه دراز کشیده بودیم. یه پتو هم تقریبا رومون بود. اون هنوز خواب بود. یکی دو بار سعی کردم بیدارش کنم. چشمش رو باز میکرد ولی دوباره میخوابید. خوابش خیلی عمیق بود. صدای خر و پفش رو میشنیدم. بعد یکی از اعضای خونه همسایه که پسر جوانی بود اومد تو اتاق و ناراحت بود. میفهمیدم که میخواد اعتراض کنه و مثلا بگه به چه حقی سرتون رو انداختین پایین اومدین تو خونه ولی قبل از اینکه بخواد حرفی بزنه من به پسرعموم اشاره کردم و با زبان بی زبانی میخواستم بهش بگم که پسر عموم خوابش برد وسط رانندگی و عمدی در کار نبوده.
تو صحنه بعد چند تا عکس از پسر عموم و فکر کنم چند تا عکس از یه دختری دیدم که چهره هاشون خندان بود. تصویرشون تو عکس با هم نبود. عکس ها جدا جدا بود. تو هر کدوم یا عکس چهره پسر عموم بود یا اون دختر. و یک مرتبه بیدار شدم. ساعت بیست دقیقه به دو نصف شب بود.
فریبا هراتی
: سلام. سلام. شما و پسر عمویتان از اهداف و جاه طلبی هایتان برای هم می گویید و در مسیر زندگی تان یکدیگر را همراهی و راهنمایی می کنید و شما به او اعتماد دارید که منطقی فکر می کند ولی در جایی از زندگی او احساسی برخورد می کند و واقعیات را نمی بیند و خودش را به خواب می زند!! در نتیجه رفتاری از خودش بروز خواهد داد که آرزوها و ایده های دیگران متاثر از رفتار بد او می شود و شما هم نمی توانید مانع این طرز فکر اشتباه او شوید یا اشتباهاتش را جبران کنید. پسر عموی شما نمی خواهد واقعیت را بپذیرد و تعمدا خودش را به کوچه علی چپ زده است!! او احتمالا عاشق کسی شده که امیدوار است به او برسد. تشکر از همراهیتون.
Sara : عذر میخوام دوباره مزاحم میشم، ممکنه این اتفاقی که فرمودین برای قبل بوده باشه؟ همیچین اتفاقی برای من قبلا افتاده ممکنه دوباره اتفاق بیافته؟
فریبا هراتی
: بله عزیزم بعضی خوابها شرایط گذشته را دوباره مطرح می کنند و تشخیص این امر با شماست که از زندگی تان با خبر هستید که مربوط به گذشته است یا امروز. در صورتی که این اتفاق قبلا در گذشته افتاده باید مراقب باشید که دوباره اشتباهتان را تکرار نکنید و می تواند به عنوان هشداری برای شما باشد.
ساره : سلام خانم هراتی عزیز
دیشب خواب دیدم در یک ون در حال رانندگی هستم انگار ماشین تازه گرفته بودیم و هنوز با آپشناش کامل آشنایی نداشتم. یه جا توقف کردم اما بعد ماشین انگار متوقف نشده بود و داشت با سرعت می رفت نمی تونستم متوقفش کنم که یه آقای جوون کمکم کرد ماشین نگهداشتیم. بعد یکی از همکاران آقام صندلی جلو نشسته بود می خواستم جایی برم ولی آدرس نداشتم شهرستان همسرم بود. من صندلی عقب نشسته بودم به همکارم گفتم آدرس نمی دونم گفت من بهت می گم. همکارم اسمش اکبر بهش گفتم عمو اکبر اسم بابای منم اکبر. انگار تو خواب واقعا عموم بود. همکارم ماشین بدون سوییچ روشن کرد ماشین داشت خودش می رفت گفت بیا بشین پشت فرمون دیگه من بهت آدرس می دم. رفتم نشستم پشت فرمون.
ممنون می شم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. شما مسئولیت های درگیر مراقبت از خانواده و تامین خانواده تان را به عهده می گیرید و به ارزش های خانوادگی و دورهمی های خانوادگی اهمیت می دهید. شخصیت شما محافظه کار است. برای رسیدن به اهدافتان عجله می کنید و بی فکری می کنید ولی گشایش کار می یابید و اشتباهی رخ نخواهد داد. شما سعی می کنید که اهداف خودتان را در زندگی مشخص کنید و راه کار رسیدن به اهدافتان را هم بیاموزید. خدای بزرگ، زندگی شما را هدایت و رهبری خواهد کرد و شما با تکیه بر او، با آرامش در زندگی به پیش خواهید رفت. نگران نباشید که در زندگی لنگ مانده یا گمراه شوید چون خدا با شماست. از شما حرکت، از او برکت. تشکر از همراهیتون.