کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب زایمان

زایمان کردن در خواب نشانه بر آورده شدن آرزو و فارغ شدن از غم ها است. اگر زنی خواب دید دختری زاییده، ثروتمند خواهد شد و یا گشایشی در کار او و شوهرش پیدا می شود و دنیا به او رو خواهد آورد و اگر دید پسری زاییده، حمایت و رحمت خداوند شامل حال او و شوهرش خواهد شد و بلا از آنان دور خواهد شد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

308 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

مهتاب

مهتاب : سلام خواب دیدم که زایمان کردم و همسرم منو در زایمان کمک میکرد بند ناف بچه رو نگه داشتم و اون برید و بچه رو بغلم داد بچه یک دختر بود و دقیقا شبیه خود من ،با خودم فکر میکردم چطور ب مادرشوهرم بگم حامله بودم در حالی که تا همین شب قبل بهش گغغحامله نیستم ، با بچه بازی میکردم بعد چند ساعت احساس کردم یکی از دست هایش بزرگه اما گفتم مهم نیست گرچه کمی نگران شده بودم

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۴۹:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که همسر شما به شما کمک می کند که از نظر مالی مستقل باشید و ثروت و سرمایه ای که انتظارش را دارید و آروز داشته اید به شما خواهد رسید. اختیارات و توانایی های شما برای پیشبرد اهدافتان بیشتر خواهد شد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۰۸:۵۱
eliham

eliham : سلام،متاهل هستم!خواب ديدم از شوهرم ناراحت شدم و بحث الكى و كوچكى كرديم بيدارشدم دوباره خوابيدم ديدم كه در بيمارستان با مادرم هستم شكمم كمى بزرگ شده و دكتر چك ميكنه ببينه وقته زايمانم هست يا نه كه ميگه اگه پهلوت به فشار اومد و بچه رو حس كردى يعنى وقتته كه من بچه رو احساس كردم سراسيمه با ترس به سمت اتاق عمل رفتم شلوغ بود اما اونجا حتى به لباس عروس هم نگاه ميكردم كه بعد زايمان بپوشم در عين حال كمى درد و خيلى زياد استرس داشتم شوهرمم اومد اما انگار ازش دلچركين بودم.وقتى بيدار شدم دقيقا همون پهلوم درد ميكرد

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۴۶:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. قبل از تعبیر خوابتان لازم به یاداوری می دانم که شما فقط یک حق خواب خریده اید و وقتی بین خوابهایتان بیدار می شوید، دیگر یک خواب محسوب نمی شود حتی اگر چند ثانیه بیدار باشید! شما باید یک حق خواب شارژ بفرمایید و به بنده یادآوری کنید که از شما کسر کنم چون 2 خواب را همزمان ارسال کرده اید و اینکار شما خلاف مقررات سایت است و خدای نکرده شما را مدیون سایت و کارمندان آن می کند. تعبیر بخش اول خوابتان این است که شما می دانید که اشتباهات کوچکی دارید ولی از قبول آن اشتباهات خودداری می کنید. در خواب دومتان، شما می خواهید مشکلاتتان را حل و فصل کنید و احساسات خودتان را با مادرتان مطرح می کنید ( یا خرد و عقلانیت بیشتری به خرج می دهید و خودتان شرایط احساسی و نگرانیهایتان را با خردمندی بررسی می کنید). وقتش رسیده است که شما هدفتان و پروژه ای که مد نظرتان هست را عملی کنید و از پنهان کردن آن در دلتان، دست بردارید. شما روابط شخصی تان را با همسرتان ارزیابی می کنید و گاهی احساس گناه می کنید و فکر می کنید که از اعتبار و ارزش تان پیش او کاسته خواهد شد. گاهی خواب ها با شرایط فیزیکی انسان در حالت خواب ادغام می شوند و درد شکم شما در خواب به شما تصور درد زایمان را داده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۰۷:۱۱
فاطمه

فاطمه : سلام من متاهلم و یه بچه دختر دارم امروز موقع اذان ظهر خواب دیدم که یهو در حال زایمان هستم تو خونه ماما اومده بود پیشم و میگفت یبار خم شو درد بکش و زایمان انجام میشه بعدش راحت میشی یهو نشستم و عذر میخام مدفوع خارج میشد و بدون درد بچه بیرون اومد اما وقتی بچه بدنیا اومد پا نداشت و اینکه بچه لباس مشکی به تن داشت و یه روسری سفید ب حالت کلاه بسته شده بود و من تنها فکرو ذکرم گریه ام این بود که بچه ام پا نداره احساس کردیم ک یه پا تشکیل شده ولی یدونه دیگه نداره اما چیزی ک مشخص بود پا نداشت و با خودم.میگفتم شاید بدون پا هم موفق بشه تو زندگیش ماما رفت سمت دیوار ب حالت گریه گفت لباسش لباسش تازه ب خودم اومدم که چرا یه نوزاد باید لباس تنش باشه اونم مشکی و یاد امام حسین افتادم جنسیت بچه معلوم نبود گریه هم نمیکرد شوهرم کنارم بود ولی اصلا توجهی بهش نداشتم

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۰۹:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما ایده و پروژه یا هدفی در ذهنتان هست که می خواهید آن را عملی کنید و شاید با کمک کسی بتوانید این ایده را اجرایی کنید. شما حریم خصوصی تان را در حضور کسی می شکنید و راجع به مسائل مالی و یا مسائلی مانند غرور و شرم و خجالت در مورد خاصی صحبت می کنید. اما دوست ندارید که کسی از این تصمیم و هدف شما با خبر شود و یا نسبت به موفق شدن خودتان در کارتان بدبین هستید. شما نگران هستید که پیامد تصمیم شما خوب نباشد و برایتان دردسر آفرین شود. نگران هستید که نتوانید روی پای خودتان بایستید و مشکلاتتان را حل کنید. شما نگران هستید که همسرتان یا دیگران از نظرات شما حمایت نکنند یا نگران هستید که خطری برایتان وجود داشته باشد و یا نگران هستید که مرتکب گناه شوید. متوسل به امام حسین ع شوید و از او بخواهید که با دعاهای خیرش شما را یاری کند که انشالله در عملی کردن اهدافتان موفق شوید و مشکلاتتان ختم به خیر شوند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۲۸:۰۰
Aslani

Aslani : سلام وعرض ادب واحترام،،امروز صبح زود خواب دیدم 2تا3بچه پشت سر هم زایمان کردم وزیر کرسی خوابیدم تاسرحال بشم چون خون زیادی ازمن رفته بود وبچه اخریمم مشکل ستون فقرات داشته که دکتر تواتاق عمل همون موقع عمل کرد وخوبش کرد،ولی بچه ها پیشم توخونه ای که خواب بودم/خونه مامانم/نبودن،قرار بود مامانم ازمن مراقبت کنه ولی هیچ کاری نمیکرد حتی بهم غذا نمیداد من بهش گفتم این گوشتا خودم خریدم بزار یه کم کباب کنم ولی نذاشت ،،ایشون فوت شدن وقبلن ها مریض میشدم خیلی پرستاری نمیکردند،،،توخواب خواهرمم هی میگفت این چطور چندتا زایمانکرده ؟چطور اینقد سرحاله؟وهی تعجب میکرد که من چطور تونستم.ولی کسی ازمن پرستاری نمیکرد حتی دختر بزرگم،بازم میگم هیچ بچه ای کنارم نبود ووهیچ دردی نداشتم فقط تعجب میکردم چرا ازمن پرستاری نمیکنن وغذا بهم نمیدن،،درضمن من مجردم،ممنون از شما❣️

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۰۵:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. تعبیر خوابتان این است که شما تحولات بزرگ و شروعی تازه را در زندگی تان تجربه خواهید کرد. باورهایتان عوض می شود یا طرز فکر تازه ای را تجربه خواهید کرد. شما می خواهید رشد کنید و همه ی ایده هایتان را عملی کنید. می خواهید خلاقیت به خرج بدهید و اهدافتان را بدست بیاورید. گاهی ایده های شما در تضاد با هم هستند و دو دل و مردد هستید که نظراتتان درست است یا خیر یا نمی دانید که دقیقا چه می خواهید و گاهی نگران هستید که آیا می توانید در کارهایتان به دیگران تکیه کنید یا خیر. شما می خواهید به امنیت در کار و شادی در زندگی تان برسید و همه ی جنبه های فیزیکی، احساسی و معنوی یک موقعیت خاص را در زندگی تان مد نظر قرار می دهید. گاهی فکر می کنید که شاید در مورد یکی از اهدافتان، قدرت استقامت و مسئولیت پذیری کافی در وجودتان نداشته باشید ولی نگرانی شما بی مورد است و اگر پای اعتقاداتتان بایستید و استوار باشید، می توانید با قدرت زیاد اهدافتان را عملی کنید و به همه اثبات کنید که جربزه ی کافی برای رسیدن به موفقیت دارید. روح مادرتان شاد. بخشی که در مورد او خواب دیده اید بازتاب افکارتان از گذشته است. خواهرتان هم از اینکه این همه کار می کنید و اهداف مختلفتان را عملی می کنید، تعجب می کند. شما گاهی حس می کنید که تجربه ی کافی برای موفق شدن ندارید و اعتماد به نفستان کم می شود. اما نگرانیهایتان همه بی مورد هستند و می توانید بخوبی در کارتان موفق باشید منوط به اینکه توکلتان به خدای بزرگ باشد و تکیه تان فقط به خودتان! تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۵۰:۵۰
Allah lover59

Allah lover59 : باسلام وتشکر از تعبیرهای دقیق ودلسوزانتون خانم هراتی عزیز ،جمعه صبح دیدم به همراه دوستان دانشگاهیم بودم وبعد به اتاق زایمان رفتیم ومن در زایمان دوتا زن کمک کردم وبچه هاشونو به دنیا آوردم وبعد دیدم مادر بزرگ مادریم (که در واقعیت تازه از یه بیماری سخت نجات پیدا کرده)تپل وسالم شده بود وحالش خیلی خوب بود واومده بود به دیدن من ویه مانتوی سرمه ای کاربنی رنگ من رو که خیلی در واقعیت دوستش دارم داشت برمیداشت که اتو کنه وببره ولی یه جاش رو نمیتونست اتوکنه ومن براش اتو کردم که ببره ویادم نیست که برد یا نه

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۰۶:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما درکتان نسبت به مسائل بالاتر می رود و از تجارب خودتان در زندگی تا استفاده می کنید. تحولات تازه و بزرگی در زندگی تان در جریان است و شما نقش بزرگی در ایجاد این تحولات دارید. شما به عده ای کمک می کنید که به دستاوردهای بزرگی برسند و مشکلاتشان حل شود. شما آنقدر خردمندانه و با بصیرت رفتار خواهید کرد که همه به خاطر شما خوشحال می شوند. اما هیچ منیت به خرج نخواهید داد. مشکلاتتان به خاطر بصیرت شما و شخصیت خردمندتان و نیز به خاطر دعاهای خیر مادربزرگ مادری تان،حل و فصل خواهد شد و خودتان هم سعی می کنید که با آرامش در رفع مشکلاتتان بکوشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۱۷:۵۰
Nstrn

Nstrn : سلام خانم هراتی من مجردم و خواب دیدم زایمان کردم و نوزاد رو توی آغوشم گذاشتن مادرمم کنارم بود وقتی میخواست بچه رو بغل کنه بچه به سمت من برمی‌گشت و انگار نمی‌خواست از آغوشم جدا شه.توی خوابم میدونستم که مجردم

پاسخ
لینک۳۰ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۳۶:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما از غم رها می شوید و کار یا پروژه ای را تقبل می کنید که باید خودتان تمام و کمال برای آن وقت بگذارید و انجامش دهید و نباید وظائفتان را به عهده ی مادرتان بگذارید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۰ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۲۱:۰۹
زینب

زینب : سلام دیروز در خواب دیدم که مادرم حامله اس و صحنه عمل را دیدم مادرم سزارین شد و نوزاد پسر خیلی زیبایی که سفید و تپل بود به دنیا اورد من از وجود بچه خیلی خوشحال بودم و بچه کلا تو بقلم بود وقتی تو بقلم میخوابوندمش بی قراری میکرد که اونو به حالت ایستاده بگیرم صحنه عوض شد خودم تو یه حموم دیدم که گویا عمومی بود و من چندشم میشد اونجا خانمی بود که تو اینستا بلاگر ناگهان حلقه طلا زرد نگین داری در دست دیدم که احساس میکردم مال خانم بلاگر سعی میکردم متوجه نشه این حلقه در دست چپ من هست از طرفی میترسیدم موقع استحمام از دستم سر بخوره و بیفته تو چاه بالاخره حمام کردم و سرم شامپو زدم ولی اتفاقی هم برای حلقم نیفتاد بعدش دیدم تو یه مکانی مثل هتل هستم من و همسرم و برادر کوچکم سر میز نشسته بودیم و ناهار میخوردیم نمیدانم سر چه موضوعی قهر کردم و گفتم من ناهار نمیخورم نوشابمو گرفتم دستم و از سر میز بلند شدم همونطور که داشتم نوشابه میخوردم وارد اتاق شدم به مقدار خیلی زیاد سالاد فصل تو اتاق بود پشت سرم همسرم وارد اتاق شد با غذاش که کباب بود منم بهش گفتم تو حتی. به من تعارف نکردی که غذا بخورم و شروع کردم به گلایه از مادرش که در واقعیت حرف دروغی پشت سر خانوادم گفت اولش انکار کرد بعد با لبخند ملیحی پذیرفت همش تو ذهنم بود که چرا با اینکه تنها هستیم برای رابطه جنسی بهم نزدیک نمیشه بر خلاف واقعیت من خودم بهش پیشنهاد دادم برای رابطه ولی بازم زیاد راغب نبود باهام شروع کرد به رابطه مدت کمی بود که پاشد بره کرم بیاره که برادر بزرگم وارد شد و رابطه جنسی قط شد (در واقعیت با همسرم و خانوادش قهرم) با خودم میگفتم با اینکه ارضا نشدیم ولی باید غسل کنیم یک جعبه شیرینی خامه ای هم بود که ازش خوردم

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۰۰:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر شما هدفی دارد که به کمک دیگران خواهد توانست به آرزویش برسد و گشایش کار خواهد یافت. شما به مادرتان کمک می کنید که کار و پروژه ای که آرزویش را دارد را بخوبی به پیش ببرد. شما می خواهید مشکلاتتان را بشویید برود ولی نمی خواهید که حریم خصوصی تان جلوی دیگران از بین برود. شما به سبک زندگی خانم بلاگر اینستا توجه کرده و فکر می کنید که زندگی او خوب است ولی زندگی شما نه، پس آرزو دارید که همسر شما مثل همسر او عاشقتان باشد و یا شما هم بتوانید کاری را که او انجام می دهد را انجام دهید. شما به صورت موقت به عادات و روشهای قدیمی زندگی تان پایان داده و روش جدیدی را پیش می گیرید و هویت تازه ای از خودتان بروز می دهید. شما دوست دارید که مصمم و قوی و با اراده با همسرتان حرف بزنید و شرایط خودتان را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهید. دوست دارید که همسرتان باعث نشاط شما شود و سبک زندگی سالمی داشته باشید. همسرتان به منافع خودش فکر می کند و خودش هم می داند که رفتاری اشتباه داشته است ولی با این وجود، تمایلی به دعوا یا جدایی از شما ندارد. او شاید سعی می کند که شما را به سمت نظرات خودش راغب کند تا کارها برایش روانتر به پیش بروند و اگر هم بخواهید جدا شوید، مطابق با میل او باشد. شما اشتباهات گذشته ی خودتان را جبران می کنید و سعی می کنید که زندگی خوب و شیرینی داشته باشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۱۹:۱۵
Kiana

Kiana : سلام خانم هراتی، مادر من ۵ ساله که فوت شدن. دیشب خواب دیدم که در حال زایمانه و خیلی بیقراره و درد داره، روی تخت بیمارستان بود و پرده ای کشیده شده بود. من همان موقع سر رسیدم و در حال دلداری مادرم بود و قربان صدقه اش میرفتم و متوجه شدم که مادرم کفش به پا دارد و او را نشاندم و کفشهای سیاه او را از پایش درآوردم . بعد از آن مادرم احساس راحتی کرد ولی بچه ای را ندیدم که به دنیا بیاید و از خواب بیدار شدم
ممنون

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۲۱:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. مادر شما در زمان حیاتش مرتکب اشتباهاتی شده بوده و الان شما از پشت پرده خبر ندارید که او نگران است. اما اگر شما برای مادرتان در این ایام محرم دعای جوشن کبیر بخوانید ( همان قربان صدقه رفتن برای مادرتان تعبیر می شود)، آنوقت مادرتان احساس می کند که جاپای قرص و محکمی در زندگی پس از مرگش دارد و دیگر نخواهد ترسید چون خدای بزرگ اشتباهات او را می بخشد و گناهان او را پاک می کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۵۶:۲۹
شایگان

شایگان : سلام
من دقیقا قبل اذان صبح خواب دیدم شاهد زایمان دوقلو خواهرم بودم که فقط دکتر رو دیدم و یکی از این دو قلوها که به دنیا آوردن که بلافاصله که از خواب بیدار شدم ودیدم اذان صبح رو میگین.ممنون میشم تعیبرش رو بفرمایید

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۳۴:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهر شما به دستاوردهای بالایی در زندگیش خواهد رسید و حاجت روا خواهد شد. اگر دختر بدنیا آورده پولدار می شود و اگر پسر به دنیا آورده گشایش کار خواهد یافت و اوضاع به نفع او تغییر خواهد کرد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۴۴:۴۷
Zosati

Zosati : سلام من متاهلم و یه دخترم11سالشه دارم دیشب خواب دیدم منزل قبلی مادرم هستم، منزلشون دوبلکس بود در یکی ازاتاق های بالابودم، و مادرم پایین منزل بودشکمم گنده بود انگار تازه بارداربودم، یه دفعه دیدم ... میخواستم داد بزنم مامانم بیاد بندناف رو ببره، که یه دفعه دیدم بچه رو تخته، مامانمم اومده میگه خوبه کوچیک بود راحت تونستی زایمان کنی، مامانم پرسید بچه چیه گفتم نمیدونم رفتیم دیدیم پسره وزنشم خوب بود3کیلو بود قدشم از بچه ی اولم درزمان به دنیآمدنش بزرگتر بود،بااینکه زودبه دنیاآمده بود، شبیه همسرم بود، ولی میگفتن به خودت رفته وتعجب میکردم که چرااین بچه کلا گریه نمیکنه فکرمم درگیردخترم بود که داداش دا شدا

پاسخ
لینک۸ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۰۰:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما گشایش کار پیدا می کنید و یک موردی که از قبل آرزویش را داشتید، برایتان به راحتی فراهم خواهد شد. شما مدرنتر از مادرتان هستید؛ از غم رها می شوید و دلشوره ها و نگرانیهایتان از بین خواهند رفت. شما خودکفا خواهید شد، روی پای خودتان می ایستید و به خوبی از خودتان حمایت خواهید کرد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۸ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۴۰:۲۴
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.