تعبیر خواب زدن (حد زدن)
اگر کسی در خواب ببیند که او را حد می زنند، تعبیرش آن است که از کاری خطا، توبه می کند و از اعمال زشت دست بر می دارد. اگر کسی ببیند که خودش دیگری را حد می زند، تعبیرش این است که از سخنانی که می گوید، شخصی که مرتکب گناه و کج روی شده است تحت تاثیر قرار می گیرد و به راه راست هدایت می گردد.
اگر کسی ببیند کسی او را با دست می زند، از جانب آن شخص به او حمایت و پشتیبانی و یاری خواهد رسید. اگر کسی در خواب ببیند بدون اینکه گناهی داشته باشد ماموران حکومتی او را می زدند، به او سود خواهد رسید.
اگر بدون اینکه دست و پای او را به جایی ببندند با شلاق او را می زدند، اگر خون از جای ضربه ها جاری می شد و اندام وی خون آلود شده بود، مال حرام به دست می آورد و اگر بر پشت او می زدند و نمی دانست ضربه زننده کیست، امور دینی و دنیایش خوب خواهد شد و اگر ضربه زننده را می دید و می شناخت، پشت سر او غیبت می کنند و تا حد هلاکت برایش توطئه می کنند.
اگر کسی ببیند، کسی او را با کلوخ زد، و صدمه ای به او وارد نشد، از جایی بی گمان سود خواهد برد. اگر دید شخص معروفی او را می زد و این زدن حالت خصومت ندارد، بلکه می خواهد او را ادب کند، از آن شخص، به او سود مالی و یا سودی در جهت افزایش علم و دانش خواهد رسید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: زدن در خواب بر شش وجه است:
- شفاعت،
- مجادله،
- روشن شدن کار مشکل،
- سفر،
- شرف و بزرگی،
- مال حرام.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند که او را با تازیانه زدند، چنانکه اثر زدن بر او نمودار شد یا دست و پایش سخت ببستند و چنان زدند که خون از تن او روان شد، تاویل این جمله بد باشد و دلیل کند که کسی به زبان او را برنجاند و از آن غمگین شود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که او را تازیانه زدند، بی آن که دست و پای او را ببندند، اگر از تن او خون روان شد، دلیل که او را مال حرام حاصل گردد. اگر ببیند نشان خستگی از زخم پیدا گشت، دلیل کند که به قدر آن از کسی فایده ببیند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند کسی تازیانه بر پشت او زد و از جای آن خون بیرون آمد، دلیل است که از آن کس مال حرام یابد، یا زننده را به گناهی متهم کند. اگر بر پشت خود زخم ببیند و نداند چه کسی او را زد، چنانکه پاره پاره گردید، دلیل که اهل خاندان او پراکنده گردند.
اگر ببیند کسی او را به چوب زد، دلیل که غمگین و مستمند شود به سبب مردی بد دین و منافق. اگر ببیند محتسب او را برد و بزد، دلیل که او را سلطان یا حاکم شغلی دهد و کارش نیکو گردد. اگر ببیند که کسی او را با کلوخی زد، دلیل که او را منفعتی حاصل شود. اگر مشت زد، دلیل که به قدر آن وی را رنج رسد از زننده. اگر ببیند کسی او را طپانچه زد، دلیل است که از کسی سخنی زشت شنود و آبروی او برود.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که یکی وی را بزد و نداند برای چه زد، دلیل است که مال یابد و جامه نو پوشد و بهتر آن است که زننده را نشناسد و به وقت زدن دست و پای او بسته باشد. اگر ببیند که یکی وی را با چوب یا تازیانه بزد و دانست که شخصی معروف است، دلیل است که از او چیزی بدو رسد و بیننده را نیک نباشد.
اسماعیل بن اشعث می گوید: اگر ببیند که مرده ای او را می زد، دلیل است که از سفر منفعت یابد و یا چیزی که از دستش رفته باز به دستش آید. اگر ببیند که او مرده بود و او را می زدند، دلیل که او را در دین قوت است و بعضی از معبران گویند: وامش گذارده شود. اگر ببیند که مرده می زد و از آن زدن راضی بود، دلیل که حال آن مرده در آخرت نیک باشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
3480 : سلام وقتتون بخير
چند روزي هست سر مسئله ايي با همسرم قهريم و پدرم چندسالي ميشه فوت كردن ،من بعد از فوت ايشون ازدواج كردم تو جلسه اشنايي بودن ولي تو عقدو ازدواج نبودن
تو خواب ديدم كه پدرم سر يه مسئله الكي ،منو تو جمع خانواده داره ميزنه با يه چيزي مثل سيم يا كابل مانند ؛فكر كنم دستامم از پشت بسته بود ،وبعد برادرمو مجبور ميكنه به زدن من ،من از برادرم خيلي ناراحت ميشم به همه ميگم نگاه كنين من اينهمه بهش خوبي كردم حالا با يه كينه ايي منو ميزنه ،بعد اينكه تموم شد زدنشون جاي چندتاش ميمونه پشتم،بعد با همسرمم حرف نميزنه اصلا بهش محل نميزاره،به مامانم ميگم نگاه كن بادخترمم حرف نميزنه ،
ممنون از تعبيرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پدر شما روحشان شاد، به شما تاکید می کند که از اقدام به کاری خودداری کنید! اینکه دستتان بسته بوده یعنی شما می خواهید کاری انجام دهید که پدرتان با آن مخالف است اما زدن او و برادرتان به معنای حمایت شماست. در واقع آنها می خواهند به زور شما را از انجام کاری که در سرتان است منع کنند چون می دانند آن کار به ضرر شماست. روی سخن پدرتان و حمایت او به شما بر می گردد و نه به دختر و همسرتان. تشکر از همراهیتون.
پریماه : سلام ضمن تشکر از استاد گرامی
من امروز توخاب احساس کردم بازوم و یکی نیشگون گرفت البته حس درد نداشت یا اذیت فقط نمیدونم چرا یکی رو دیدم بالای سرم نشسته که حتی بیدار شدم اینقدر واقعی به نظرم اومد اما اگر این فرد یک بزرگوار به نظر بیاد یا ائمه چه تعبیر ومفهومی داره متشکرم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر.اینکه کسی شما را نیشگون می گیرد بیانگر این است که نیاز دارید واقعیت را بررسی کنید. شاید اهداف و ایده آل های شما خیلی بلند و رفیع است. به تعبیر دیگر، چیزها برای شما هموار پیش می رود. شما ممکن است حتی حس کنید که چیزی انقدر خوب است که بعید است واقعی باشد. تشکر از همراهیتون.
کیمیا : ببخشین میتونم بپرسم از کجای خواب گفتین که اون از خوشگذرانی لذتی نبرده و دیگران رو هم رنجانده؟
فریبا هراتی
: از آرایش غلیظ زن و موهای کوتاه او.
کیمیا : سلام. وقتتون بخیر
من مدتیه با دوست پسرم کات کردم، دیشب خواب دیدم با اسنپ رفتم جلوی دفترش یواشکی ببینمش، دیدم نشسته و قیافه اش غصه داره و رفته توی فکر، کامل نمیدیدمش واسه همین به راننده گفتم دور بزنه برگرده دوباره ببینمش مارو دید، سوار ماشین شدم با سرعت رفتیم، راننده سر خیابون پیاده شد رفت و دیدم خودم دارم رانندگی میکنم ( من در واقعیت رانندگی بلد نیستم)، رفتم اونور خیابون پیاده شدم دیدم با یه دختر که حتی روسری هم نداشت داره در مورد من با دختره حرف میزنه و دختر خوشگلی بود که ارایش نسبتا غلیظی داشت و موهاش کوتاه و پسرانه بود،جلوی یه سوپر مارکت داشت به دختره میگفت که من اومدم جلوی مغازه اش و بهتان زدم و ابروشو بردم، طوری حرف میزد که خودشو مظلوم جلوه بده و از من بد میگفت درحالیکه همچین اتفاقی نیفتاده بود، اینو که شنیدم قاطی کردم و بهش حمله کردم و یقه شو گرفتم، ساکت بود و من میزدمش چیزی نمیگفت، گفتم این همه سکوت کردم و خیانت کردی و ادا سرم اوردی چیزی نگفتم حالا این حرفهارو پشت سرم میزنی، یه آقا هم اونجا بود ولی از دوست پسرم دفاع نمیکرد، دیدم قیافه اش تبدیل به یه زن شده و دارم میزنمش، با خودم گفتم این که یه زنه و دوست پسرم نیست ولی دقیق که نگاه میکردم میدیدم خودشه، یقه اش رو گرفتم کشیدم داخل سوپر مارکت و داد میزدم سرشو و بلاهایی که سرم اورده بود رو داد زنان بهش میگفتم و از ترس چیزی نمیگفت و حرفی برای گفتن و دفاع نداشت و دختره هم تماشا میکرد که یهو دیدم ساعت ده و نیم شب شده و من عروسی خواهر زاده ام باید میرفتم و دیر شده(امروز عروسی خواهرزاده ام بود) ، خواهرمو دیدم که گفت سهیلا توی جشن چی رقصیدی؟ فیلم گرفتی بیار ببینم؟ گفتم نه واسه رقص فرصت نشد، یکی از همکاران خانمم رو اونجا دیدم بهش گفتم با ماشینتون منم برسونین گفت جا نداریم و فکر کردم دروغ میگه، نگاه کردم داخل ماشینشون دیدم اره فقط واسه اون جا دارن و بعدش سوار ماشین داداش کوچیکم بودمو و گفتم کجا میری؟ گفت تورو میرسونم خونه و داشتم براش تعریف میکردم که با دوست پسرم چیکار کردم ،
ممنون از تعبیرهاتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به دوست پسرتان فکر می کنید که آیا حالا که شما در زندگی اش نیستید آرامش دارد یا ناراحت است و واقعیت امر این است که او از خوشگذرانی با دیگران هم لذتی نبرده و دیگران را هم رنجانده. او شخصیتی ضعیف النفس و پست دارد که فقط فکر پول و خوش گذرانی است و در زندگی اش هم حرمت و احترامی برایش نخواهد ماند. شما دلتان می خواهد که از کسی که عاقل است راهنمایی بگیرید و بفهمید که کجای کارتان غلط بوده که اینطور شده ولی احساس می کنید که مردم خودشان آنقدر مشکلات دارند که دیگر جایی برای درددل کردن شما باقی نمی ماند. شما به این درک می رسید که باید راجع به او خونسرد باشید و احساسی نداشته باشید. اما برادر کوچک شما راهنمای شماست و سعی می کند که تا جایی که از عهده اش برمی آید شما را حمایت کند و خواهرتان هم نگران و دلسوز شماست. تشکر از همراهیتون.
نگار رضوانی : خیلی ممنونم از تعبیرتون. بغض تو گلوم نشسته. دوماه و نیم پیش هم بعد از اینکه تو جلسه دوم اداره کار نیامدند. خوابی دیدم که اون هم خیلی شفاف و روشن بود و واقعا حس داشت ... خواب دیدم. با همون آقا میخوام برم یه جایی اما نمیدونم کجا ولی با ماشینم رفتم دنبالش، تمایلی به رفتن نداشتم به زور بود انگار.که نمیدونم کجا بود از یه جایی شبیه خونه خودش ولی یه خیابون دیگه اومد بیرون، من یه پیراهن صورتی تنم بود با یه روسری بزرگ تقریبا نارنجی، رسیدم دم خونه اش، اومد پایین بهم اشاره زد که خودش بشینه پشت فرمون، منم تعجب کردم که چطور جرات کرده جلوی اونهمه ادم اینو بهم میگه، ولی من پیاده شدم، حتا کفی ماشینمو درست کردم، که پدال گاز گیر نکنه به کفی، ولی در تعجب اون ادم رفتم عقب نشستم، اونم نشست پشت رل ماشین من و پاهامو از پشت گذاشته بودم رو صندلی شاگرد و اصلا به اون آدم توجه نمیکردم، هر چی حرف میزد، تو خواب همونطور که من صندلی عقب ماشین خودم نشسته بودم و لم داده بودم و پاهام به صندلی شاگرد گداشته بودم، اون حرف میزد و من فقط بیرون رو نگاه میکردم، یهو من بهش گفتم شما که خارج رفته بودی گفتی برای همیشه میرم، گفت نه بابا خارج کجا بود( درصورتیکه واقعا ایران نیست کشور استونی هست) گفتم پس چرا دادگاه اداره کار نیومدی،خندید گفت کی دادگاه اداره کار رو شرکت میکنه یهو دیدم از پهلوی صندلی ازون طرف راننده خودشو کشیده عقب و شروع کرد به خندیدن و تعریف و تمجید از منو خوشگلم خوشگلم گفتن و دست زد که سینه منو بگیره، من یهو جیغ زدم که دستتو بکش، و دستامو مشت کردم که بزنمش یهو برگشت سر جاش، من داد زدم گفتم خودت زن داری، با یه حالت ناراحت روبه رو رو نگاه کرد، گفت اون که هیچی، گفتم به من چه و دیگه از خواب بیدار شدم. بازم خیلی شفاف بود حتا بوی داخل ماشینم توی دماغم بود و حتا اینکه زدمش رو هم حس میکردم. ببخشید که طولانی شد ولی اونقدر این دوخواب شفاف بودن که مثل بیداری بودن. اخر مهرماه جلسه دادگاه دارم و نگرانم که بازهم نقشه جدید و تهمت های ناروای جدید داشته باشه. البته طلا که پاکه منتی به خاک نداره . به خدا سپردم خودم رو. ممنون میشم که تعبیر خواب دوماه و نیم پیش رو هم بهم بگید.
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. او سغی می کرده که شما را وادار به انجام کاری کند که به نظرتان عقلانی نبوده و مجبور به انجامش شده اید. شما شخصیتی برون گرا و اجتماعی و رفتاری مهربان دارید. او می خواسته اختیار افکار شما را به دست بگیرد و شما صرفا از او تبعیت کنید. او می خواسته سرتان را کلاه بگذارد و پولتان را بدزدد. شما خشمتان را به این رفتار او ابراز کرده و به او گوشزد می کنید که نمی تواند شما را گول بزند. نباید به او هیچ آوانسی بدهید و گولش را بخورید. ممکن است مصلحتی به ایران بیاید یا کسی را به وکالت از خودش به دادگاه بفرستد. تشکر از همراهیتون.
نگار رضوانی : با سلام. چند وقت پیش خوابی دیدم که خیلی خواب روشن و شفافی بود و روز هم بود ....خواب دیدم که، تو یه پیاده روی پهن و باز با دوستم که وکیلم هست، هستیم، (اواخر مهر جلسه حل اختلاف اداره کار رو دارم)
آقایی که ازش شکایت کردم (که باهاش کار میکردم و سر من کلاه گذاشتن و وقتی مطالبه حقم رو کردم بهم گفتن حقی نداری و کلا از ایران رفتند)، اومده بود، قدم میزد داشت میومد سمت ما، من به وکیلم گفتم:دیدی گفتم این برمیگرده، برای جلسه آخر مهر اومده، وکیلم گفت آره اومد منم گفتم میاد، داشت میومد سمت ما ولی من رومو برگردونم و با وکیلم نمیدونم که کجا رفتیم، در همین حین همون یکی از اقاهایی که تو محل کارمون بود و خیلی هم بهم نظر داره، کیف بدست از کنارمون رد شد و زیر زیرکی منو نگاه کرد اما من دیدم و رومو برگردونم و توجهی بهش نکردم . بعد دیدم اومدیم تو خونه، اما خونه ما این خونه نبود، یه خونه نورگیر بود، با پنجره های بزرگ، دیدم اون آقا با زن و بچه اش هم تو خونه ما هستن،به مامانم میگم مامان برای چی اینا رو راه دادی تو خونه، مامانم میگه اشکال نداره مامان، خیلی بدبختن اینا،گفتم یادت رفته تهمت هاشو؟ من رفتم تو پذیرایی، دیدم زنش با بچه اش دراز کشیدن، من رفتم و همش میزدم زنشو، چک میزدم تو صورتشو اون هیچی نمیگفت ،چشاشو میبست اخم میکرد هیچی نمیگفت، بچه اش نگاه میکرد، فقط تعجب کرده بود، من اونقدر چک بهش زدم،حتا نرمی پوست صورتش و تپلی تنش رو حس میکردم واقعا، انگار بیداری کامل بود، همه چی حس داشت ولی اون هیچی نمیگفت و شوهرش هم نیومد نجاتش بده
بعد اومدم تو حال، نمیدونم که کی بود کنارم ولی مامانم و خواهرام نبودن، منم روسری سرم بود، دیدم اون اقا که هیچی هم نگفت که اینهمه زنش رو زدم، اومده کنار کسی که کنار منه نشسته بود و خم شده که ببینه اون چیکار میکنه، جوری که باسنش رو گرفت سمت من، من بدم اومد، گفتم الان حتما میخواد بیشعور باد در کنه، ولی اینکارو نکرد،یادم نیست اومد باهام حرف بزنه یا نه، ولی من رومو ازش برگردوندم و پریز برق رو رو دیوار دیدم، و تصمیم گرفتم گوشیمو شارژ کنم که، از خواب بیدار شدم... خیلی خواب شفافی بود و همه چی روشن بود و همه چی حس داشت حتا ضربه هایی که با دستم به اون خانم میزدم رو در بیداری حس میکردم..... باید بگم که اون آقا به من بدهی داشت که نپرداخته بود و وقتی اداره کار شکایت کردم اون اقا به من مسیج زد و بهم توهین کرد و منو تهدید کرد که رفتم ازشون شکایت کردم و بخشی از بدهی که به من داشتن، غیر از حق و حقوق کارکردنم رو گرفتم با مصالحه کردن ولی در اون جلسه خودش و همسرش تهمت های ناروایی به من زدن و همسرش به من حمله کرد و تهمت های بسیار زشتی جلوی مامانم به من زد. بعد هم که از ایران رفتند و جلسات بعدی اداره کار رو شرکت نکردند و فقط جلسه اول رو بودن که اداره کار هم حق رو به اون داده بود ولی من بارها اعتراض کردم و منتظر جلسه اخر مهر ماه هستم. اون اقا و همسرش رو هرگز به خاطر تهمت های ناروایی که بهم زدن نمیتونم ببخشم و خود اون اقا رو بابت حقی که از من ضایع کرد هم همینطور. شاید خوابم تعبیری نداشته باشه اما از بس زنده و شفاف بود تمام جزییات خواب به یادم مونده . ممنون میشم اگر تعبیر داره برام تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. خشم زیادی در وجود شما نسبت به ایشان هست که حق هم دارید. شما آرزو داشتید که کاش می توانستید آنها را وادار کنید که شخصیت بد خودشان را عوض کنند و دوست دارید که دیدگاه ها و نظراتتان را به آنها تحمیل کنید. اما این احساس نامرادی و بی انصافی که در حق شما شده باعث شده که این خشم در وجودتان تلنبار شود. اما موضوعی که هست این است که اینها به دلیل زایل کردن حق شما در درگاه خداوند محکوم هستند و کارما، تقاص کارشان را به ایشان برخواهد گرداند. این آقا در خارج از کشور چنان به فقر و دست تنگی گرفتار خواهد شد که مادر شما آنها را بدبخت خطاب خواهد کرد و این آقا پیش شما شرمنده خواهد شد که رویش نمی شود به شما بگوید که به چه فلاکتی افتاده. هر کسی به کسی ظلم کند همین بلا سرش خواهد آمد. او سر شما را کلاه گذاشت و کسی حالا سر او را کلاه گذاشته است. ای کشته چرا کشتی تا کشته شوی زار- تا باز کجا کشته شود آنکه تو را کشت. لطفا در ادامه خوابهایتان را کمی خلاصه تر ارسال بفرمایید. تشکر از همراهیتون.
Fati : سلام.چن شب پیش خواب دیدم یه جایی هستیم و مادر شوهرم داره با پدر و مادر من صحبت میکنه البته نمیدونسم درباره چی.وقتی دیدمش خیلی عصبانی شدم و رفتم و کشیدمش و انداختمش رو زمین.موهاشو کشیدم و همینطور که تو دستم بود بهش گفتم یادته پسرت به من گف یه روزی میری اون روز بهترین روز زندگی منه.حالا من اینو به تو میگم.اون هیچی نمیگف و عکس العملی نمیتونس داشته باشه.این جمله مال سالها پیشه و من تو بیداری فراموش کرده بودم ولی تو خواب عینا گفتم.
فریبا هراتی
: سلام. شرایط به نحوی پیش خواهد رفت که شما بر او غلبه می کنید و حرف شما سر خواهد بود. شما مقام و بزرگی می یابید و مادر شوهر شما پیش شما احساس استیصال و ناتوانی پیدا می کند. تشکر از همراهیتون
Sahar1392 : ممنونم از تعبیرتون خانم هراتی عزیزم فقط اینکه من در واقعیت کودکم رو کتک نمیزنم حتی یک سیلی ساده ... و اینکه درست فرمودید من خشم و استرس زیادی دارم وهمیشه نگرانم اتفاق بدی برای خودم و زندگیم بیفته... فقط یک سوال خانم هراتی عزیزم اینکه اون قسمت خوابم در مورد صدای موشها و ماهی های مرده کدام قسمت از تعبیر خوابم بود که فرمودید... شرمنده که مجدد سوال پرسیدم...
فریبا هراتی
: خواهش. نگرانی های زیادی دارید که هر چند با آن ها مواجه نشده اید ولی از فکرشان و خبرشان می ترسید و فکر می کنید که خیلی از آرزوهایتان نقش بر آب شده.
Sahar1392 : سلام خانم هراتی عزیز... من بعداز ظهر بود که خوابم برد و خواب دیدم پسر ۶ سالم رو بخاطر بی احترامی که توی جمع کرد به یکی از دوستانم بردم توی اتاقش و کتکش زدم توی اتاقش هم انکار خالی بود هیچ وسیله ای توی اتاقش نبود خیلی بد وحشتناک کتکش میزدم بلندش میکردم و به اینورو اونور میکوبیدمش اما اون اصلا گریه نمیکرد و انگار خونسرد بود که یهو با عصبانیت سرش داد زدم و گفتم میفرستمت از همونحایی که اومدی گاهی اوقات هم که از پشت به سرش میزدم به جای پسرم یک مرد هیکلی با گردن کلفت میدیدم... بعد یهو دیدم با چند نفر رفتم یک جایی شبیه به کارخونه که میگن از ماشین پیاده شدی مراقب موش ها باش از کنار برو من هم پیاده شدم و رفتم داخل وسریع دوباره نشیتم توی ماشین روی زمین پر از ماهی های ریز شبیه به کیلکا بود که بعضیاش در حال جون دادن بودن موش ها رو هم نمیدیدم اما صداشون رو میشنیدم.... خیلی فکرم بهم ریخته ممتون میشم تعبیر کنید برام
فریبا هراتی
: سلام. احتمال قوی خوابتان باطل است ولی اگر تعبیری داشته باشد این است که شما می خواهید دیدگاه ها و نظراتتان را بازور به پسرتان تحمیل کنید. خشم شما و خستگی شما در زندگی زیاد است و این را به این صورت در خواب دیده اید کتکی بی رویه. هر چه نزدیک اذان مغرب شما خواب ببینید و به شب نزدیک تر باشد احتمال باطل بودن آن زیاد است. شما فکرتان ناراحت است و نگرانی های زیادی دارید که هر چند با آن ها مواجه نشده اید ولی از فکرشان و خبرشان می ترسید و فکر می کنید که خیلی از آرزوهایتان نقش بر آب شده. مراقب باشید که پسرتان را در واقعیت کنک نزنید چون او همیشه بچه نمی ماند و بزرگ می شود و خاطره ای کار شما را همیشه با خودش یدک خواهد کشید. شما که دوست ندارید فردا یک آدم عقده ای و عصبی تحویل جامعه دهید؟ امیدوارم خوابتان باطل باشد. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : سلام ببخشید که مجددا مزاحم میشم ...ازتون عذرخواهی میکنم خواستم بپرسم که آیا میشه گفت این خوابم به همین صورت تعبیر میشه ومن اونو خواهم زد ...آخه بهم وعده دادن که حتما دستگیرش خواهند کرد ....میشه لطف کنید جوابمو بدید
فریبا هراتی
: خواهش می کنم. خوب زدن حتی اگر حق با شما باشد بر خلاف قانون است ! او حتی می تواند علیه شما شکایت کند. پس عقلانی نیست که اینکار را انجام دهید. او را به خدا بسپارید که چوب خدا صدا ندارد، وقتی بزند دوا ندارد!!