تعبیر خواب زنبور
اگر کسی در خواب دید که زنبوری او را گزید، آدمی آزار رسان او را ناراحت می کند و یا سخنان ناپسند از او می شنود. اگر کسی ببیند که تعداد زنبورها زیاد بود، تعبیر آن است که از جمعی از مردم فرومایه گرفتار و از آنان آزار می بیند. به تعبیر دیگر اگر مردی دید که در خانه او زنبورهای زیادی رفت و آمد می کنند، تعبیرش این است که زنانی سخن چین در خانه او رفت و آمد دارند و همسر او را به کجروی و بدکرداری تشویق می کنند و از شوهرش با وی بدگویی می کنند.
تعبیر خواب زنبور عسل
زنبور عسل حشره ای سود رسان است و دیدن زنبور عسل در خواب اگر بر روی گلی نشسته بود و عصاره گل را می مکید، دلیل بر این است که به بیننده خواب از شخص ناشناسی سود خواهد رسید. اگر دید از کندویی طبیعی عسل جمع آوری می کند، از کاری حلال منفعت بسیار بدست می آورد.
محمد ابن سیرین می گوید: زنبور درخواب، مردی سفله و دون همت است. اگر ببیند زنبور او را بگزید، دلیل که او را از مردی دون، رنج و آزار رسد، یا سخنی ناخوش شنود. اگر ببیند زنبور بسیاری بر وی جمع شدند، دلیل که در میان مردمان دون گرفتار شود، خاصه چون زنبوران او را می گزیدند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی ببیند زنبور وی را بگزید، دلیل که از زنی بد، وی را آزاری رسد. اگر زنبور بسیار در خانه خود جمع ببیند، دلیل که او را با زنی سخن چین شغلی افتد. اگر ببیند زنبور را بکشت، دلیل که بر دشمن ظفر یابد. اگر ببیند از هوا زنبوران بسیار جمع آمده اند، دلیل که لشگری در آنجا جمع شود.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن زنبور درخواب، بر شش وجه است:
- غوغا،
- مردم دون،
- لشگر،
- ملخ،
- دشمن،
- فرزندان.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
بهزاد : سلام وقت بخیر و خسته نباشید
خواب دیدم در طبیعت هستم با برادرانم که یک دفع پشتم سوزش عجیبی احساس کردم روی زمین افتادم برادرم محل سوزش دید گفت روی سه بند نخای زنبور نیش زد که من به خانه بردن بعد در خانه روی زمین داشتم خودم می کشیدم که لباسم بالا رفت و بردارم دید که زنبور هنوز روی کمر من هست و با دست خودش اون برداشت که دیدم دو تا نیش بسیار بلند دارد.
بعد به خانه یکی از اقوام رفتم و استقبال گرمی روبرو شدم اما چهار دست پا وارد خانه شدم و دیگران کمکم می کردن.
در حالت گیچی و خواب دیدم دختر داییم (بهشون علاقه دارم ) با چادر سفید و ظرف سیب درختی قرمز وارد اتاق شد کنارم نشست که سیب ها بسیار کوچیک بودن که تو ذهن خودم گفت این ها رو زن داییم خرید.
بعد دوباره به خواب رفتم بیدار که شدم حالم خوب بود راه می رفتم و داشتم لباس عوض می کردم
با سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام تشکر. شما می خواهید برادرانتان از شما حمایت کنند ولی دلتان به خاطر مسئله ای می سوزد و از حرفهای نیش دار کسی یا عدم حمایت کسی به شدت ناراحت می شوید. شما می خواهید پای اعتقاداتتان بایستید و استوار باشید و استقامت داشته باشید ولی پشت سرتان حرفی می زنند که احساس ضعف می کنید. شاید شما را متهم به انجام خطا و اشتباهی می کنند. شما می خواهید به سمت اهدافتان به پیش بروید ولی احساس می کنید که نمی توانید انتظارات دیگران را برآورده کنید و از پس برآورده کردن انتظارات دختر دایی تان بر نمیایید. شما ممکن است. دختر دایی تان با آرامش و نیت پاک به شما ابراز محبت می کند ولی شما این را می گذارید پای اینکه زن دایی تان او را وادار کرده که به شما محبت کند. ( باورتان نمی شود که دختر دایی تان به شما محبت کند- و البته این را بدانید که هیچ کسی نمی تواند کسی را وادار به دوست داشتن دیگران کند. احتمالا دختر دایی تان هم شما را دوست دارد ولی شما باور نمی کنید). اما کم کم ذهنیت شما عوض می شود و می توانید استقلال و قدرت خودتان را دوباره بدست بیاورید. شما رفتار و تصویر تازه ای از خودتان به دیگران ارائه خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Elnaz : سلام خسته نباشید سه چهار روز پیش خواب دیدم من و مادرم تو روستای بابام بودیم به مادر و دختری بود ازشون در مورد پسر مورد علائم پرسیدیم گفتن یه ساله از دخترم جدا شده و امروز هم سالگرد طلاقشونه ما رو هم دعوت کردن من رفتم تو یه بلندی نشستم بعد یه خانمی هم بود یه زنبور اومد طرفم با گوشیم میکردمش تا نیشم نزنه خاتمه گفت اگه کرم دست و صورت بمالی سمتت نمیاد ولی یهویی پسر مورد علائم اومد احوالپرسی کرد بهش گفتم زنبور بگیر با انبور قفل گرفت داد به من من باز انداختمش زمین لطفا تعبیرشو بگین
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پسر مورد علاقه ی شما بیکار است و اوضاع مالی خوبی ندارد. شما می دانید که اگر با سخت کوشی و مجاهدت بخواهید در زندگی فعالیت کنید به موفقیت می رسید ولی نگران هستید که اینطور نشود. به شما می گویند که مثبت اندیش باش و ایمان داشته باش که به موفقیت می رسی. پسر مورد علاقه ی شما هم سعی می کند که همینطور رفتار کند تا به ثروت برسد ولی شما احتمالا او را رد می کنید چون نمی خواهید که به خاطر بی پولی دلتان بسوزد. تشکر از همراهیتون.
Elnaz : سلام خانم هراتی خسته نباشید ممنون میشم تعبیرشو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام نظر به اینکه خواب شما از حد مجاز طولانی تر بود و بعد از اطلاع رسانی به شما و تقاضای تمدید شارژ خوابتان از تمدید آن اجتناب کردید، از تعبیر خوابتان معذور هستم. یک حق خواب به شما عودت داده می شود. تشکر.
zahra : سلام خانم هراتی امیدوارم بهبودی حاصل شده باشه.سلامت وعزتمند باشی.دیشب در خواب زنبور تقریبا بلند و زیبایی در خانه ما درحال پرواز بود.و به طرف من میامد که مرا نیش بزند.من هم با شی نوک تیزی به شکمش زدم و افتاد و با دستم گرفتم و توی حیاط پرتش کردم .ولی دوباره برگشت و به من نگاه میکرد.من هم به چهرش نگاه کردم چهره زنی زیبا با چشمانی عسلی داشت.تعجب کردم گفتم چقدر قشنگه حیفه بزنمش. شبیه به زنبور توی شخصیت کارتونها را داشت.ولی چون دوباره هی اذیت میکرد.فکر کنم دوباره زدمش وبه داخل حیاط انداختم..ممنون خانم هراتی بزرگوار
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شخصیتی خلاق، خوش شانس، و با ارزش دارید که سعی می کنید هارمونی و هماهنگی در رفتارتان وجود داشته باشد، سخت کوش هستید و سعی می کنید که به سعادت و برکت برسید. اما زنی در زندگی تان وجود دارد که مسلط و ماهر است و سعی می کند به شما بگوید که شما خطا کرده اید و باید تنبیه شوید! تعبیر دوم برای بخش چهره ی زنبور می تواند اشاره به خودتان داشته باشد و به این تعبیر است که شما علیرغم تمام کوشش هایتان عذاب وجدان دارید که خطا و اشتباهی را مرتکب شده اید و وجدانتان می خواهد به شما فشار بیاورد تا دلتان بسوزد و مجازات شوید. تشکر از همراهیتون.
Mahy : سلام امیدوارم خوب باشید عزیزم. دیشب خوابم خیلی شلوغ و درهم بود اول دیدم با برادرهام رفتیم یه مکان تفریحی. سرکوه مثل نمک آب رود در مازندران. اونجا پر از زنبور عسل بود من کف یک پامو بالا گرفته بودم و پابرهنه روی سنگهای صاف راه میرفتم و دوبار کف پامو زنبور نیش زد و دردش رو حس کردم. البته خیلی زیاد نبود مثل سوزنی که یبار میزنی روی پوست. از سر کوه تا پایین رو با سنگ حالت پله پله درست کرده بودن و روشون آفتاب خورده بود، تصمیم گرفتیم برگردیم پایین. بعدش دیدم دارم با وکیلم صحبت میکنم وکیلممیگفت مشکل اینجاست که همسرت پیش همه میگه زن باید چنین باشه و چنان. منمجواب دادم آره می دونم پیش همه این رو هم میگه مرد باید اینطوری باشه یعنی اینکه با جذبه باشه. ولی تو دلم می دونستم شوهرم برای اینکه غرورش نشکنه منو محکوم میکنه پیش بقیه و ته دلش منو دوست داره.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید فکرتان راحت باشد و چشم انداز تازه ای در زندگی تان بدست بیاورید. شما در گذشته خطاها و اشتباهاتی داشته اید که مانع پیشروی شما به سمت اهدافتان شده ولی حالا سعی می کنید که دقت عملتان را بیشتر کنید و با احساس تر رفتار کنید، مقاوم تر باشید و با دید باز و روشنفکرانه تر رفتار کنید. شما برای بهبود زندگی تان به دنبال مشاوره و راهنمایی هستید و سعی می کنید که رفتار شوهرتان را با دقت بیشتری مورد قضاوت قرار دهید و افکارش را بیشتر بررسی کنید تا زود از او ناراحت نشوید. دوست عزیز یک نصیحت به شما بکنم از آنجایی که دنبال مشاوره هستید و این نصیحت بسیار مهم است که آویزه ی گوشتان کنید. هرگز در زندگی تان سعی نکنید که با همسرتان کشتی کج بگیرید و نشان دهید که چه کسی قهرمانتر است و می تواند پشت دیگری را به خاک بکشد. بلکه سعی کنید در زندگی تان عصای دست شوهرتان باشید تا او یاد بگیرد که می تواند به شما تکیه کند و تنها شما هستید که به درد او می خورید. اگر اشتباهی داشت در خفا به او گوشزد کنید آنهم با ملایمت و ابراز عشق و نه با قهر و دعوا و خیط کردن او! بگذارید به شما وابسته شود و متقاعد شود که تنها کسی که در زندگی اش به دردش می خورد شما هستید. زن و شوهر در رینگ بکس نیستند که بخواهند همدیگر را بکوبند بلکه باید پاتی ناژ و رقص روی یخ را یاد بگیرند که از افتادن هم ممانعت کنند و نشان دهند که چقدر هارمونی و هماهنگی در رفتارشان هست. تشکر از همراهیتون.
مسعود : سلام خواب دیدم تو خونه قبلیمون که حیاط داشت وایستاده بودم و یه زنبور پشت پنجره در ورودی پذیرایی خانه بود که هر کاری میخواست بکنه وارد خونه بشه نمیشد و به پنجره میخورد بعد وارد توالت شدم که اونم اونور حیاط خونه بود و وارد شدم دیدم یه زنبور هم اونجاست که میخواستم بیرونش کنم که تا دم در دستشویی دنبالش کردم تا میومدم درو ببندم دوباره در رفت اومد تو!
فریبا هراتی
: سلام. شما در روابط عمومی تان با همسایه های قبلی تان حرفهای نیش داری را از کسی می شنیده اید که سعی می کرده از زندگی شما سر دربیاورد و بفهمد که چه اتفاقاتی در زندگی شما در جریان است. کسی هم در باره ی مسائل مالی شما یا احساسات شما کنجکاوی به خرج می داده است. اما اگر زنبور عسل دیده اید، سخت کوشی شما نتیجه ی شیرینی برای شما داشته و توانسته اید که زندگی تان را عوض کنید. تشکر از همراهیتون.
mirhadi : سلام.خواب دیدم ک به اتفاق مادر و خواهر زاده هایم به منزل پسری ک دوستش دارم مهمان رفته ایم و منزل ایشان ک همیشه تمیز و مرتب میبود در خوابم شلخته و بی نظم شده و ترشی خرما در ظرفی هست و من از آن یه عدد خوردم و روی زمین هویچ و پوست هویچ بود و هویچ رنده کرده بودن ولی جمعش نکرده بودن.شخصی ک در خانه پسر کار میکرد به منزل تشریف آمد و هادی به ایشان گفت که صفیه خانم مهمان دارم بعدا برای نظافت تشریف بیاور.صفیه خانم رفتند و من خواهر زاده هایم را بغل کرده و زیر پتو خواستیم بخوابیم ک مامان هم به طبقه بالا رفته بود که هادی برگست و گفت من میروم ماشین را بیاورم و شماهارا به منزلتان ببرم هادی رفت ولی یکو دیر کرد ک من دیدم یه شخص به اسم سلمانی که از همکاران هادی هستش با اسلحه به منزل ایشان آمدند و گفتند ک ما سو قصد جان هادی را داریم و من به آشپزخانه رفته و ماهیتابه در دست پست در قایم شدم و بعدش پدر هادی و چند تا سرهنگ اینا اومدن ک من با ماهیتابه به سر سلمانی زدم و خواهر زاده ی کوچکم از ترس خودشو خیس کرد.من هم به هادی پیام میدادم ک کجایی بیا،و ایشان میگفتند ک نگران نباش و من میخواستم از رابطمون به پدر هادی بگم که از خواب بیدار شدم
و اینکه صفیه خانم بهشون اطلاع داده بود ک سو قصد داریم از نظر خودش و بخاطر شغل هادی اینجوری برداشت کرده (خواب را یک همکار خانوم برایم دیده) متشکرم
فریبا هراتی
: سلام. شما به کسی که دوستش دارید فکر می کنید و شاید راجع به او با مادر و خواهر زاده هایتان صحبت کنید. الان شما می توانید مسائل را شفاف تر و واضح تر متوجه شوید و از نگرانی های او و دلیل اصرار او برای صبر کردن در ارتباط با رابطه ی شما؛ که باعث شده شما ناراحت باشید و ترش کنید؛ با خبر شوید. مسائلی هست که شما از آن با خبر نیستید و او همه ی افکارش را با شما مطرح نمی کند. ذهن او ناراحت است و تمرکزش را از دست داده. امیدوار است که زندگی اش سرو سامان بیشتری گرفته و بتواند نگرانیهایش را از بین ببرد. مادر ما درک بالایی دارد و شما به این فکر می کنید که به امنیت بیشتری برسید. هادی دوست ندارد که شما خودتان را درگیر مشکلات او کنید. شما سعی می کنید که به دوستتان کمک کنید و عشقتان را به او اثبات کنید. می خواهید خردمندانه رفتار کنید. دنیا بر وفق مراد دوست پسرتان خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
mirhadi : سلام.خواب دیدم ک به اتفاق مادر و خواهر زاده هایم به منزل پسری ک دوستش دارم مهمان رفته ایم و منزل ایشان ک همیشه تمیز و مرتب میبود در خوابم شلخته و بی نظم شده و ترشی خرما در ظرفی هست و من از آن یه عدد خوردم و روی زمین هویچ و پوست هویچ بود و هویچ رنده کرده بودن ولی جمعش نکرده بودن.شخصی ک در خانه پسر کار میکرد به منزل تشریف آمد و هادی به ایشان گفت که صفیه خانم مهمان دارم بعدا برای نظافت تشریف بیاور.صفیه خانم رفتند و من خواهر زاده هایم را بغل کرده و زیر پتو خواستیم بخوابیم ک مامان هم به طبقه بالا رفته بود که هادی برگست و گفت من میروم ماشین را بیاورم و شماهارا به منزلتان ببرم هادی رفت ولی یکو دیر کرد ک من دیدم یه شخص به اسم سلمانی که از همکاران هادی هستش با اسلحه به منزل ایشان آمدند و گفتند ک ما سو قصد جان هادی را داریم و من به آشپزخانه رفته و ماهیتابه در دست پست در قایم شدم و بعدش پدر هادی و چند تا سرهنگ اینا اومدن ک من با ماهیتابه به سر سلمانی زدم و خواهر زاده ی کوچکم از ترس خودشو خیس کرد.من هم به هادی پیام میدادم ک کجایی بیا،و ایشان میگفتند ک نگران نباش و من میخواستم از رابطمون به پدر هادی بگم که از خواب بیدار شدم
و اینکه صفیه خانم بهشون اطلاع داده بود ک سو قصد داریم از نظر خودش و بخاطر شغل هادی اینجوری برداشت کرده (خواب را یک همکار خانوم برایم دیده) متشکرم
فریبا هراتی
: سلام خواب شما از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. تشکر.
محسن : خواب دیدم نماز خوندم، بعد رفتم مزرعه بابام، میوه هاش خیلی پربار و عالی بودن،البته بزرگ. داخل دو تا از میوه های بزرگ، شانه زنبور عسل رو بیرون آوردم، داخل شانه ها، دنبال ژل رویال بودم، پیدا کردم و با هم خوردم
فریبا هراتی
: سلام. شما اول به خدای بزرگ توکل می کنید و بعد با راهنمایی پدرتان ( یا به خاطر خرد و عقلانیتی که دارید)، و یا بواسطه ی امکانات پدرتان از طریقی به ثروت زیاد و سلامت و خوشبختی بسیار زیادی خواهید رسید. فرصت های عالی زیادی برای شما وجود دارد که در زندگی تان پیشرفت کنید. شما سخت می کوشید و به اوح موفقیت خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
سارا : سلام وقت بخیر
پسرخالم خواب دیده مادرم تو حیاط خونش نشسته و یه درخت سرسبز تو حیاط بوده و یه زنبور بزرگ تو درخت لو نه داشته بالای سر مادرم بوده و پسر خالم ازش می ترسید ه و می خواسته زنبور و بکشه ولی مادرم نمیزاشته و می گفته ولش کن خاله اینکه کا ری به من ند اره
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شما شخصیتی احتماعی، برونگرا، امیدوار، خلاق، سخت کوش و فداکار دارد و سخت کوشی او در نهایت، نتایج شیرینی خواهد داشت. او مسلط و چیره دست است و از تلاش کردن دست بر نمی دارد تا به خوشبختی و موفقیت برسد. شاید پسر خاله تان از این همه تلاش مادرتان خسته شده است و یا دلش برای او می سوزد. تشکر از همراهیتون.