تعبیر خواب زندان
اگر کسی در خواب دید در زندان است و در پاهایش غل و زنجیر است در کار و شغلی که دارد، زمان طولانی می ماند و اگر دید او را به زندان می برند، از غم رهایی می یابد. اگر کسی دید در زندان است و زندان برای او نا آشنا است، احتمال مرگ او نزدیک است. اگر زندانی که در آن است، زندانیان را شکنجه می کنند و او را هم شکنجه می دادند، از گناه پاک می شود. اگر کسی خواب دید از زندان آزاد شده از غم و اندوه آزاد می شود.
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن زندانبان درخواب، چون معروف است، خلاصی یافتن و عاقبتِ نیکو باشد. و چون مجهول بود، دلیل کوری و غم و اندوه است. زندان به خواب دیدن گور و بلا است و آزمایش کردن دوستان و خرم کردنِ دشمنان. اگر کسی ببیند که به زندان رفت و زود از زندان در آمد، دلیل آن است که خداوند را با تمام وجود درک می کند.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیند در زندان بود و آن زندان هرگز ندیده بود، دلیل بر هلاک است، زیرا که زندان مجهول گور است. اگر زندان معروف ببیند، دلیل بر اندوه و مضرت کند. اگر ببیند در زندان زنجیر بر پای داشت، دلیل که در عملی که باشد، دیر بماند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر صاحب خواب خود را در زندان معروف ببیند، دلیل که بزرگی و جاه یابد. اگر زندانبان را نشناسد، ازجهت شغلهای دنیا او را غم و اندوه است. اگر ببیند با مردی زندانبان با بند می رفت، دلیل که کار بسته او گشایش یابد.
تعبیر خواب ملاقات زندانی
اگر خواب دیدید که کسی در زندان به سر می برد و شما به ملاقات او می روید، از کاری که آن شخص در آن ماندگاری دارد، آگاه می شوید. اگر زندان آشنا بود، خبر از موفقیت آن شخص می گیرید و اگر زندان جایی بود که شما آنجا را نمی شناختید، از اندوه و غمی که آن شخص در دل دارد آگاه خواهید شد.
تعبیر خواب دستگیر شدن
اگر کسی خواب ببیند که دستبند به دست او زده و یا زنجیر به پای او بسته اند و او را دستگیر کرده اند، مرتکب گناه یا معصیتی شده و دین کسی به گردن او است. اگر دید دستبند او باز کردند، توبه کرده و به درگاه خداوند باز می گردد.
تعبیر خواب آزاد شدن زندانی
اگر کسی خواب دید که از زندان آزاد شده، از غم و اندوه خلاص شده و رهایی می یابد.
تعبیر خواب حبس شدن
اگر کسی در جایی حبس شود که آنجا را می شناسد، در کار خود ماندگار خواهد بود و اگر آن جا را نمی شناخت، از موردی اندوهگین است و احساس مضرت و زیان می کند.
تعبیر خواب مرده در زندان
اگر خواب ببینید که کسی در زندان مرده است، در کار و شغلی که دارد به مدت زمان طولانی می ماند و عمر او دراز است. همین تعبیر برای کسی است که شما ببینید که در زندان مرده است.
تعبیر خواب فرار از زندان
اگر کسی دید که از زندان فرار کرده است، از غم و اندوه فرار می کند و به شادی و خلاصی می رسد.
تعبیر خواب زندانی شدن در خانه
اگر کسی خواب ببیند که در خانه خود زندانی شده است، در زندگی زناشویی خود، ماندگار خواهد بود و بزرگی و جاه یافته و عاقبت او نیکو است انشالله.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
alirezaee : سلام خانم هراتی وقت بخیر
ممنونم تعبیر کنید و در سایت نمایش ندین لطفا
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به خاطر مسئله ای احساس می کنید که گیر کرده اید و مستاصل هستید و نمی توانید بیشتر از یک نقطه ی خاصی در زندگی تان به پیش بروید. شاید باورهای دمده و قدیمی شما جلوی پیشرفت شما را می گیرد و از این جهت شما بسیار عصبانی هستید و نمی توانید بیشتر از این احساسات منفی را در درون خودتان تلمبار کنید و راجع به آن ساکت باشید. شما سعی می کنید که محدودیت ها را کنار بزنید و آزادانه به اهدافتان دست پیدا کنید، کاری می کنید که مطابق با فرهنگ خانوادگی شما نیست و شاید دیگران از ارتباطات شما با کسی، یا نسبت به کاری که می کنید، احساس نارضایتی کنند. شما اما می دانید که رفتارتان اشتباه نیست. شما بسیار باوقار و درست زندگی می کنید و از خودتان هم به خوبی حمایت خواهید کرد ولی نمی خواهید که دیگران متوجه ی قدرت مالی شما بشوند و وانمود می کنید که مثل همه ی مردم عادی هستید. تشکر از همراهیتون.
Armii : درود بانو.مادرم با من سر ازدواجم مخالف بود و با من قهر بودند.بلاخره بعد از مدت ها آشتی کردیم.دوم اینکه ما در خانه مان چند سگ داریم.خواب دیدم در خانه مان تعداد زیادی سگ داریم که هیچکدام سگ هایی ک در واقعیت داریم نبودند و ناخواسته من و شوهرم چند سگ را کشتیم، آدم کشتیم همه چیز آشفته بود و بعد هم ب من گفتند مرخصی ات تمام شده و دوباره باید ب زندان برگردی.آشتی با مادرم در حد تلفنی بوده و ایشان دائم سعی دارند بگویند من چه خطایی مرتکب شدم و چه حرفهایی در فامیل پشت سرم زدند و من بسیار اضطراب و استرس گرفتم.آیا خوابم ناشی از فکر است یا ک این آشتی ب صلاح من نیست؟تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما دوستان جدیدی را به زندگی تان می آورید که با طرز فکر و رفتار شما مخالفت می کنند و شاید تمایل دارند که شما مانند آنان رفتار کنید ولی شما با عملکردتان، باعث ناامیدی و دل شکستگی آنان می شوید. در نتیجه باز ممکن است احساس انزوا و تنهایی کنید. دوست خوبم!! فکر نکنید که آشتی کردن شما یک شبه همه ی مشکلاتتان را هم از بین برده است. شاید سالها طول بکشد که شما با خانواده تان دوباره صمیمی شوید. ولی همین که قدم اول را برداشته اید می تواند باعث رسیدن شما به آرامش و موفقیت بیشتر بشود منوط به اینکه عجله نکنید و به یک باره فراموش نکنید که به شما چه گذشته است. خیلی خیلی با مراقبت و کم کم به آنها نزدیک شوید. درست مثل زمانی که شما می خواهید یک سگ را رام کنید! اگر اول به سرعت سمت او بروید، پاچه تان را می گیرد! باید هر بار نیم قدم بروید جلو، و به سگتان پاداش بدهید... و صبور باشید تا نگاهتان کند و رفتار تان را ارزیابی کند... و باز نیم قدم جلوتر و پاداشی تازه تر.. تا بفهمد که شما قصد آزارش را ندارید. رام کردن غرایز انسان، کلید برق نیست که سه سوته خاموش روشنش کنید. تربیت کردن انسان، طول می کشد. زرنگ و باهوش و صبور باشید. تشکر از همراهیتون.
firuze mehrabani : درود بانو هراتی عزیزم خدا بد نده، حالتون بهتره؟ بیماری از تنتان دور باد امیدوارم به زودی زود تندرستی کامل بدست بیارید با اینکه شما رو ندیدم ولی خیلی نگران حالتون شدم تو این روزا بسیار مراقبت کنید. یه لطفا نمایش داده نشود. سپاسگزارم
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر الهی شکر. به علت ساعات زیادی که پیوسته جلوی مانیتور می نشینم با ناراحتی و درد چشم مجبور شدم چند روزی استراحت کنم. تعاریف شما بنده را هم بشدت شوکه کرد!منظور از 24م میام این است که زمانی که به پول و ثروت و جایگاه بالایی که برای زندگی ام در نظر گرفته ام، برسم، آنوقت می آیم. شاید واقعا زندان باشد! شاید هم ماموریتی است که گیر است و مستاصل و نمی تواند بگوید که کجاست!! " اگر برای نظام به ماموریتی مخفی رفته باشد" منظور او از شاهنامه خوانی این است که آخرش خوش بشود. او دوست دارد که آخرش خوش بشود. ( شاهنامه آخرش خوشه). خواب 26 آبان یا 30 ماه راست است. اما کاش می گفتید که آیا خود حمید بوده که با شما تماس می گرفته یا کسی دیگر!؟ من احساسم این است که اگر او در زندان باشد و دیگران به شما گفته باشند که حمید مرده، با رضایت خود حمید نبوده و دل او پیش شماست. اگر او مرتکب جرم عقیدتی شده بود، او را مرده جا نمی زدند! چون در اینصورت خانواده بی خیال او می شدند. تشکر از همراهیتون.
آهنگ : سلام بانو جان لطفا خوابمو نمایش ندین؛با تشکر از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. اگر این خواب را دیشب یا پریشب دیده است، مشکل او به زودی حل می شودو انشالله فکرتان راحت می شود. زمان خواب در تعبیر موثر است. تشکر از همراهیتون.
پری : سلام. دیدم سوار اتوبوسی شدم که به محل کار برم. اما از یک جایی از مسیری رفت که نمیشناختم پیاده شدم پرسیدم گفتن اون مسیر رو بستن و اتوبوس از یک مسیر دیگه به همون مقصد میره. ولی دیگه به اتوبوس نرسیدم.انگار تو خیابون جشن بود. همه آدما یک شیطنت خاصی داشتن پیاده از کوچه ها سعی کردم برم ولی وارد خونه عجیبی شدم داخل خونه مثل فضای غار بود سنگا لجن گرفته بود آب بود یک گوریل دیدم که اونجا به یک چیزی حمله کرده بود و داشت میخوردش سریعتر رفتم و از پله هایی بالا رفتم که انتهایش به یک پنجره میخورد. پنجره هم نرده داشت . صدای بسته شدن و قفل شدن درب ها اومد. یک مردی که فکر میکردم میشناسم تو حیاط خونه که سر سبز بود داشت گلها رو هرس میکرد . گفتم من چرا اینجام گفت زندانی من شدی. و من فکر میکردم باید خودم رو برای جنگیدن با گوریل آماده کنم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید همرنگ جماعت شوید ولی اگر جماعت اشتباه کردند چه؟!! شما مجبور خواهید شد راه خودتان را انتخاب کنید و نمی توانید همیشه تابع مردم باشید و هر چه همه گفتند درست است، همان را قبول کنید. شما مجبور می شوید که خودتان فکرتان را به کار بیاندازید و در زندگی تان با مشکلات بزرگ و آدمهای شیاد مقابله کنید. باید ذهنتان را باز نگه دارید و عاقلانه برای زندگی تان تصمیم بگیرید. باید سعی کنید که اشتباهات گذشته تان را تکرار نکنید و بهترین تصمیمات را برای زندگی تان اتخاذ کنید. شما تا زمانی که در دنیا زندگی می کنید، باید از خودتان در برابر حماقت ها دفاع کنید و نگذارید که دیگران با موذیگری سرتان را کلاه بگذارند. تشکر از همراهیتون.
Javad : سلام وقت بخیر،خواب دیدم با یه مجرم دعوامون شد و من بهش فحاشی کردم توی خواب حس میکردم میشناسمش،ازم شکایت کردمن توحیاط همون زندان بودم میدونستم داره حکمم میاد همون شاکی حکم منو اوردتادیدم بهم ریختم نه سال و نیم حبس بریدندخود شاکی هم زندانی بود،زندانیاروازقبل دیده بودمشون و میشناختم یکی از دوستان رواوردن که تصادف کرده بود حکمش قتل بود هعی گریه میکرد بی گناهم،مادرم با یه مردکه میشناختم ولی یادم نیست کی بود اومده بود زندان که چطور من آزاد میشم توی زندان هم کاملاازادبودم و همه جا میرفتم زندان مثل یه مدرسه بود که من بیشتر تو حیاطش بودم و داخل ساختمان اتاق داشت ولی اصلا مثل زندان که سلول داره نبود،اومدم با مادرم پیش رئیس زندان که چطورمیشه ازاد شد رئیس گفت باید مقداری از حبس بگذره بعد یه مشخصات به من دادتوی سایت زندان بود گفت تماس میگیری ایشون کمک میکنه ازاد بشی،مادر بزرگ وپدربزرگ من هم اونجا بودن واسه کمک،اومدنشون رو من ندیدم ولی میدونستم اونجا هستن این زندان اتاقهایی داشت مثل سوئیت که به مردم میداد من رفتم تو یکی اتاقها پیش مادربزرگ وپدربزرگ،مادربزرگ داشت تلفنی با عمه ام حرف میزد عمه نمیدونست من زندانم نمیخواستمم بدونه بعد گوشی رو داد من باهاش صحبت کنم عمه گفت تلویزیون رو ببینم داره حرم امام حسین و بین الحرمین رو نشون میده داشتم میدیدم یه لحظه نگام افتاد به پدر بزرگم،خواب بود رفتم کنارش پتوش رو زدم کنار نگاهش میکردم لذت میبردم از مادربزرگ پرسیدم پدربزرگ بخاطر فراموشی نمازش میخونه گفت صبح رو نه میخوابه ولی ما بقیش رو اره بعد مادربزرگم بهم گفت پدر بزرگ خورده زمین پاش اسیب دیده ناراحت شدم میخواستم برم دکتربیارم که ساعت ۴.۵ صبح ازخواب بیدار شدم(پدر بزرگ و مادر بزرگ در قید حیات نیستن)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در بعضی از جنبه های زندگی تان، نمی توانید آزادانه نظراتتان را ابراز کنید. شما به این جهت عصبانی هستید. می خواهید از خودتان دفاع کنید و نمی خواهید که کسی در زندگی تان از شما سو استفاده کند. شما در زندگی تان احساس محدودیت می کنید و خودتان را سرزنش می کنید. شما خودتان را دست کم می گیرید و شاید بعضی وقتها فکر می کنید که محق هستید که این بلاها سرتان بیاید. شما نباید افراطی فکر و رفتار کنید. باید خویشتندار باشید و تمرکزتان روی اهدافتان باشد. از اینکه دیگران نظراتشان را به شما تحمیل کنند بدتان می آید و نمی خواهید مرتکب گناه و اشتباه شوید. شما سعی می کنید که خردمندانه و با احساس رفتار کنید. تمایلی ندارید که این افکار و احساسات شما برای دیگران مطرح شود و هر وقت که گیر می کنید به امام حسین و حضرت عباس ع متوسل می شوید و نه اینکه به مردم رو بیاندازید و از آنها تقاضای کمک کنید. روح امواتتان شاد. پدر بزرگ شما در زندگی اش مرتکب اشتباهاتی شده بوده و احساس استیصال می کرده ( کنایه از اینکه انسان جایز الخطاست و هر کسی هر قدر هم که خردمند باشد، ممکن است اشتباه کند). شما برای او دعای خیر می کنید و اگر می خواهید که به سرنوشت او دچار نشوید و استقلال و آزادی خودتان را در زندگی حفظ کنید، باید از نماز صبح غفلت نکنید و خدا را با عشق در سحرگاه صدا کنید و با او راز و نیاز و درددل کنید چون دعای صبح ( نه صرفا بخاطر حاجت روایی بلکه وقتی از روی عشق شما به خداوند باشد)؛ خیلی زود مستجاب خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
معصومه احمدی 2 : سلام خانم هراتی عزیز.. من یه برادر دارم که چند سال پیش تصادف کرده و از نظر حرکتی آسیب دیده و کم توان هستش.. خواهرم خواب دیده که همین برادرم در زندان هستش و به ملاقاتش رفته.. اونجا خانمی اجازه ملاقات نمیده و خواهرم بهش میگه ما یه جورایی همکاریم... خواهرم پرستاره و توی زمانی که برادرم کما بود ایشون ازش مراقبت می کرد... خلاصه زندانبان رو راضی م یکنه و به اتاق برادرم میره... می بینه که موهای برادرم خیلی بلند و سیاه و وضعیت کثیف و بیمارگونه ای داره.. به خواهرم می گه کاش یه برس میاوردی موهامو شونهذمی کردم و خواهرم میگه اتفاقن آوردم و بهش میده و شروع به گریه کردن می کنه تا از خواب بیدار میشه.. ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. برادر شما به خاطر شرایطی که دارد، احساس استیصال می کند. او احساس می کند که گیر افتاده و چاره ای برای حل مشکلاتش نیست. می خواهد از این شرایط سخت رها شود. خواهر پرستار شما، می تواند در قلب برادرتان و ذهن او جا باز کند و از زبان او ناراحتی اش را بیرون بکشد. برادرتان با او درددل می کند و شما متوجه می شوید که چقدر او خودش را تحت فشار می داند. او امیدوار است که خواهرتان بتواند او را از این سختی ها بیرون بکشد و باعث آرامش خاطر او بشود. خواهرتان هم به او کمک خواهد کرد و او از نگرانی بیرون آمده و خوشحال خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
محسنم : سلام خسته نباشید
من نزدیکای صبح روز پنج شنبه خواب دیدم توی ی بازداشتگاه هستم که خودم تنها بودم و قرار بود فردا صبح اعدامم کنن . داخل بازداشتگاه داشتم قدم میزدم. تنها بودم و خیلی گریه میکردم و خیلی نگران پدر مادرم بودم ، میگفتم بفهمن منو میخوان اعدام کنن دق میکنن
جرمم قتل بود ولی نمیدونستم کی رو کشتم. ک دیگ از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما مجبور شده اید که زیادتر از حد خویشتندار باشید و خودتان را کنترل کنید اما به نظر می رسد که تصمیمات شما زیاد هم صحیح نیستند و باید دوباره زندگی و تصمیمات خودتان را ارزیابی کنید. شما به عادات و طرز فکر های قدیمی تان پایان می دهید. تشکر از همراهیتون.
محسنم : سلام خسته نباشید
من خواب دیدم ک سرباز زندان هستم و یکی از زندانیان داخل بند خواسته خودشو بکشه ک مامورین زندان ب همراه چندتا از سربازا میرن داخل بند ولی منو راه ندادن برم داخل
بعد چند دقیقه میان بیرون و بقیه سربازا میگن که نذاشتن خودکشی کنه و همه سربازا کتکش زدن
ولی من متوجه نشدم ک زندانیه کیه که می خواسته خودشو بکشه
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که در زندگی تان نظم و دیسیپلین داشته باشید و نگرش های شما نسبت به مسائل سفت و سخت است. به اعتقاداتتان پایبند و وفادار هستید و از باورها، ارزشها و نظراتتان دفاع می کنید. ضمن اینکه خودتان هم در زندگی تان احساس می کنید محدود شده اید و نمی توانید آزادانه بعضی از جنبه های فکری تان را بیان کنید. نگرانی شما این است که اگر نظراتتان را بخواهید بدون سیاست و آزادانه مطرح کنید، به شما اعتراض شود و یا با شما بدرفتاری شود. شما می خواهید زندگی تان و روش فکری تان را عوض کنید ولی به خاطر نگرانی تان از مواجهه با عواقب این تغییر رویه، قادر به اینکار نیستید. شما شاید احساس می کنید که طرز فکر قدیمی تان راجع به یک مسئله یا سیستم فکری خاص، جلوی پیشرفت شما را می گیرد. تشکر از همراهیتون.
رها اصغری : سلام من خواب دیدم کسی که دوستش دارم رو لو میدم و اون به زندانمیوفته و در عین حال داشت تلفنی به من خیانت میکرد بعد من هم نمی دونم به چه دلیلی زندانی شدم ولی بعد آزاد شدم ولی ایشون هنوز توزندان بودن تعبیرش چیه؟
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید کسی را که دوستش دارید را محدود کنید و آزادیهای او را از او بگیرید. او به شما متعهد می شود و در کنارتان می ماند ولی شما به او اعتماد ندارید و خودتان را دست کم می گیرید! شما فکر می کنید که او به شما خیانت می کند و بعد خودتان را محدود می کنید و یا او شما را محدود می کند و آزادیهای شما را سلب می کند. شما احساس می کنید که گیر کرده اید و نمی توانید پیشرفت کنید. می خواهید آزاد باشید ولی او هنوز به شما متعهد باقی می ماند. تشکر از همراهیتون.