کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب زندان

اگر کسی در خواب دید در زندان است و در پاهایش غل و زنجیر است در کار و شغلی که دارد، زمان طولانی می ماند و اگر دید او را به زندان می برند، از غم رهایی می یابد. اگر کسی دید در زندان است و زندان برای او نا آشنا است، احتمال مرگ او نزدیک است. اگر زندانی که در آن است، زندانیان را شکنجه می کنند و او را هم شکنجه می دادند، از گناه پاک می شود. اگر کسی خواب دید از زندان آزاد شده از غم و اندوه آزاد می شود.

امام صادق (ع) می فرماید: دیدن زندانبان درخواب، چون معروف است، خلاصی یافتن و عاقبتِ نیکو باشد. و چون مجهول بود، دلیل کوری و غم و اندوه است. زندان به خواب دیدن گور و بلا است و آزمایش کردن دوستان و خرم کردنِ دشمنان. اگر کسی ببیند که به زندان رفت و زود از زندان در آمد، دلیل آن است که خداوند را با تمام وجود درک می کند.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیند در زندان بود و آن زندان هرگز ندیده بود، دلیل بر هلاک است، زیرا که زندان مجهول گور است. اگر زندان معروف ببیند، دلیل بر اندوه و مضرت کند. اگر ببیند در زندان زنجیر بر پای داشت، دلیل که در عملی که باشد، دیر بماند.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر صاحب خواب خود را در زندان معروف ببیند، دلیل که بزرگی و جاه یابد. اگر زندانبان را نشناسد، ازجهت شغلهای دنیا او را غم و اندوه است. اگر ببیند با مردی زندانبان با بند می رفت، دلیل که کار بسته او گشایش یابد.

تعبیر خواب ملاقات زندانی
اگر خواب دیدید که کسی در زندان به سر می برد و شما به ملاقات او می روید، از کاری که آن شخص در آن ماندگاری دارد، آگاه می شوید. اگر زندان آشنا بود، خبر از موفقیت آن شخص می گیرید و اگر زندان جایی بود که شما آنجا را نمی شناختید، از اندوه و غمی که آن شخص در دل دارد آگاه خواهید شد.

تعبیر خواب دستگیر شدن
اگر کسی خواب ببیند که دستبند به دست او زده و یا زنجیر به پای او بسته اند و او را دستگیر کرده اند، مرتکب گناه یا معصیتی شده و دین کسی به گردن او است. اگر دید دستبند او باز کردند، توبه کرده و به درگاه خداوند باز می گردد.

تعبیر خواب آزاد شدن زندانی
اگر کسی خواب دید که از زندان آزاد شده، از غم و اندوه خلاص شده و رهایی می یابد.

تعبیر خواب حبس شدن
اگر کسی در جایی حبس شود که آنجا را می شناسد، در کار خود ماندگار خواهد بود و اگر آن جا را نمی شناخت، از موردی اندوهگین است و احساس مضرت و زیان می کند.

تعبیر خواب مرده در زندان
اگر خواب ببینید که کسی در زندان مرده است، در کار و شغلی که دارد به مدت زمان طولانی می ماند و عمر او دراز است. همین تعبیر برای کسی است که شما ببینید که در زندان مرده است.

تعبیر خواب فرار از زندان
اگر کسی دید که از زندان فرار کرده است، از غم و اندوه فرار می کند و به شادی و خلاصی می رسد.

تعبیر خواب زندانی شدن در خانه
اگر کسی خواب ببیند که در خانه خود زندانی شده است، در زندگی زناشویی خود، ماندگار خواهد بود و بزرگی و جاه یافته و عاقبت او نیکو است انشالله.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

213 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

مهیا

مهیا : مثلا چه کاری.میشه بیشتر توضیح بدید.چون من هیچ شغلی ندارم.ممکنه خوانندگی باشه؟چون فک میکنم گناهه و انجام نمیدم.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۴:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شاید خوانندگی باشد. من از زندگی تان با خبر نیستم. صرفا مفهوم خوابتان و پیام آن را به شما انتقال دادم.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۰۵:۱۹
مهیا

مهیا : دیدم چند تامرد با چهره های.نشون ندید.ممنونم

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۱۸:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شیطان شما را گول می زند و می خواهد به شما وعده ی رسیدن به ثروت از طریق راه های گناه آلود را بدهد. شما فکرتان مدتی درگیر این مسئله می شود و احساس می کنید که نمی توانید از این افکار گناه آلود بیرون بیایید. شما آرمانهای بلندی برای خودتان دارید و جاه طلب هستید ولی احساس می کنید که جاپای سفتی در زندگی ندارید و نمی توانید به این وعده های شیطانی دلخوش باشید. مجددا شیطان تلاش می کند که شما را اغوا و وسوسه کند که کاری را انجام دهید که به نظرتان " خردمندانه" می رسد. البته این به این معنی نیست که انجام اینکار واقعا خردمندانه است بلکه شما طبق تحلیل خودتان یا خانواده تان شاید فکر می کنید که این کار عقلانیست. شما دو دل هستید و مردد می شوید که طبق حرف دلتان به انجام اینکار متعهد شوید و یا خیر؛ و بروید دنبال آنچه که خداوند برایتان صلاح می داند. شاید مادرتان ( یا خرد و عقلانیت شما) شما را مجاب می کند که به انجام کاری متعهد شوید که رضایت خداوند را به همراه ندارد و شما نمی خواهید که در معرض عمل انجام شده قرار بگیرید و خلاف میل خودتان کاری را انجام دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۰۷:۲۳
firuze mehrabani

firuze mehrabani : درود بانو جان روز نیمه شعبان ساعت هفت صبح خواب دیدم که همراه پدرم سوار ماشین قدیمی پدرم بودیم و ایشان رانندگی میکردن. یه لحظه توقف کردیم که عوارض پرداخت کنیم که خانم بازیگر و دخترشون سوار ماشین شدن و کنار من نشستند. من حس کردم که کلکی تو کارشون هست برای همین بهانه کردم که حالت تهوع دارم، به محض اینکه ماشین توقف کرد خانم بازیگر و دخترش پیاده شدند، من هم در ماشین را بستم و با پدرم فرار کردیم. خانم بازیگر با تاکسی ما را تعقیب کردند ولی دستشان به ما نرسید. در سکانس بعدی در مدرسه دختر خانم بازیگر بودم. مدیر مدرسه، خانم با قد بسیار بلند و غیرمعمول بود و بهم گفت که خانم بازیگر و دخترش کشته شدند و شما مقصر هستید. من براش توضیح دادم که ما مقصر نبودیم ولی هیشکی گوش نمی‌داد. از مدرسه خارج شدم که پدرم همراهم بود، در این حال دوتا از پسردایی های پدرم به سمت پدرم حمله کردند و داد و بیداد می‌کردند و شاکی بودند.(انگار خونخواه خانم بازیگر بودند.) من جلوشون رو گرفتم و مانع شدم به پدرم نزدیک بشوند و مدام در حال توضیح واقعیت بودم که پدرم مقصر نیست و ما اصلا کسی رو نکشتیم، که به یکباره سرمو برگرداندم دیدم پدرم نیست و انگار بردنش زندان. بعدش در خواب دیدم که با مادرم تماس گرفتم (انگار مادرم همراه پدرم به زندان رفته بود) مادرم بهم گفت که فقط باید بدهی های پدرت رو تسویه کنیم(انگار که دور از جونشون دیگه پدرم محکوم میشه و کاری نمیشه براشون انجام داد.) من به مادرم گفتم نگران نباش من اجازه نمیدهم که اتفاقی بیفته و در کل خواب در حال تعریف کردن واقعیت بودم. مادرم بهم گفت سازمان زندان ها هستیم و من آدرس رو از گوگل پیدا کردم که همراه برادرم برای کمک پدرم به زندان بریم. بانو جان در واقعیت پدرم بدهی نداره و دلخوری با پسردایی هایش هم نداره، فقط چند سال پیش نوه دایی پدرم با پسرعمم ازدواج کردند که علیرغم تلاش وافر پدرم از هم جدا شدند و با اینکه هردو مجدد ازدواج کردند ولی ته دلشان هنوز از هم دلخورند. معنی خوابم رو متوجه نشدم سپاسگزارم

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۱۵:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. شما مانند سابق می خواهید خردمند باشید و کنترل زندگی تان را بدست بگیرید و از پدرتان تبعیت کنید. اما کسی قصد دارد مشکلات زندگی امروزش را به نحوی به پدر شما مربوط کند تا پدرتان را وادار کند که از او حمایت کند. شما هم به نحوی ظاهرسازی می کنید و او را به اشتباه می اندازید تا دستش از شما کوتاه شود و خودتان را نسبت به تمایلات آن شخص، بی اعتنا نشان می دهید یا به افکارش اهمیتی نمی دهید. این خانم خیلی ماهرانه برای همه فیلم بازی می کند و جوری وانمود می کند که از زندگی درس بزرگی گرفته چون شما به احساسات او پشت پا زده اید و باعث شکست او در زندگی اش شده اید. این خانم بازیگر احتمالا یکی از اقوام پدرتان است که با دروغگویی باعث می شود که دیگران نسبت به شما جبهه بگیرند. آنها می خواهند که به پدرتان عذاب وجدان بدهند و او احساس استیصال کند. ایشان به احتمال قوی همان نوه دایی پدرتان هستند که هرازگاهی مشکلاتی را که از زندگی گذشته اش با پسر عمه تان دارد، تقصیر پدر شما می اندازد. اینکه چرا او این جدایی یا حتی ازدواجش را تقصیر پدر شما انداخته از خوابتان مشخص نیست. اما شما و برادر و مادرتان به خوبی از پدرتان حمایت خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۲۵:۴۶
Maysa

Maysa : سلام وقت بخیر
شبی خواب دیدم من و مادرم در یک زندان هستیم (انگار تازه به زندان برده بودن ما رو) از شرایط و امکانات موجود در انجا ناراحت بودیم و من به زندانبان گفتم حداقل بگذارید دمپایی های شخصی خودمان را برایمان بیاورند تا در زندان اونا رو بپوشیم. زندانبان هم قبول نمیکرد
زمان خواب را دقیق نمیدانم قبل اذان صبح بود یا بعدش
اگر تعبیرش مرگ است لطفا بهم بگویید نارحت نمی شوم :)
ممنونم

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۰۷:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و مادرتان احساس می کنید که در جایی از زندگی تان گیر افتاده اید و مستاصل هستید که چطور می توانید شرایط زندگی تان را عوض کنید. شما می خواهید راحتی و رفاه نسبی و زندگی آرام خانگی تان برایتان محفوظ بماند ولی به خاطر فشارهای اجتماعی این راحتی و آرامش شما سلب شده است. به هیچ وجه تعبیر خوابتان مرگ نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۲۵:۴۵
Mina

Mina : سلام وقت بخیر،من ماه اولی که نامزدم فوت شده بود خواب دیدم که اومده بودن خونه پدرم برای صرف ناهار لباس های همیشگیشو پوشیده بود یهو گوشیش زنگ خورد رفت توی اتاق اما من میشنیدم خالشون بودن به خالشون گفت مامانم منو از زندان آزاد کرده اول قرار بوده خواهر بزرگم بره بعد من، مامانم مارو جابجا فرستاده اول من رفتم بعد اون من خیلی خوشحال بودم که آزاد شده خودشم خیلی حالش خوب بود سفره رو پهن کردم و ناهار قرمه سبزی داشتیم.ممنون از شما

پاسخ
لینک۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۶:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روحشان شاد. تعبیر خوابتان این است که همسر شما در دنیای آخرت شرایط بسیار خوبی دارد و اصلا محدود و اسیر نیست بلکه برای او، این دنیا در مقایسه ی با آخرت، مثل زندان است. اینکه مادرش او را آزاد کرده یعنی مادر او راضی به رضای پروردگار است و روح پسرش را به خدای بزرگ سپرده است. برای دفع شر از سر خواهر بزرگ او بگویید که برایش یک گوسفند قربانی کنند تا مادر او، شاهد فوت او هم نباشد. روح نامزدتان آزاد و در کنار شماست و شما هم از خاطرات سبز و آرامشی که داشته اید صحبت می کنید ولی همزمان ترش می کنید و کمی غصه می خورید که همسرتان حضور فیزیکی اش را در کنار شما از دست داده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۰۷:۵۱
محسنم

محسنم : سلام وقتتون بخیر من ساعت شیش صبح امروز خواب دیدم داخل زندان شهرمون هستم بعد با مامانم سمت آسایشگاه سربازها هستیم و داریم باهم میخندیم. بعد یکی از دوستامون کارمند هست اونم پایین محوطه بود و سر پستش بود. بعد یکی از زندانی ها ک پزشیکار زندانم هست اومد بیرون بره دستشویی ک دوست کارمند ما کلا شوخ هست و اومد بره اون پزشیکار رو ی خورده از شوخی اذیت کنه ک منم اومدم پایین نگاه کنم
توی دنیای واقعی چهار سال پیش من سرباز همان زندان بودم و اون دوستمون هم کارمند اونجاست

پاسخ
لینک۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۰۸:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما صرفا" از خاطرات قدیمتان در آسایشگاه خاطراتی را برای مادرتان تعریف می کنید و به خاطر آن احساساتی شده گاهی می خندید و گاهی حرص می خورید. شما در خاطرتان از این که دوستتان این پزشکیار را به شوخی اذیت می کرده، یاد می کنید . مسخره کردن این پزشکیار توسط دوست شما، در تعبیر به عدم اعتماد به نفس دوست شما اشاره دارد و اینکه او با تحقیر دیگران احساس قدرت می کرده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۵۳:۰۳
رویا

رویا : سلام خانم هراتی من مرد هستم اسمم رویان هستش به اشتباه رویا ثبت شده.بله خانم بنده چندروز پیش خواب دیده که عموی من و پسر عموم اون رو کشان کشان به زور بردن زندان یعنی خانم بنده رو بردن تحویل زندان دادن همین.ممنون میشم اگه تعبیر کنید

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۴۴:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عمو و پسر عموی شما ( یا از نظر فرهنگی به صورت کلی، خانواده ی پدری شما) سعی دارند که خانمتان را محدودتر کنند و او را مجاب کنند که خیلی زیادتر از معمول، در قید و بند باشد و به سنت های خانوادگی تان پایبند باشد. شاید آنها معتقدند که خانم شما رفتار بی ملاحظه ای از خودش نشان داده و یا در احترام گذاشتن به باید ها و نبایدها ( در حوزه ی رسومات خانوادگی) و انجام وظائفش شکست خورده است. آنها می خواهند خانمتان مطیع بی چون و چرای حرفها و اعتقادات آنان باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۱۱:۳۸
سحرم

سحرم : سلام خانم هراتی عزیز متنم مخفی باشه

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۱۰:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خانم همکار سابق شما اطلاعات و اخباری در رابطه با شرکت سابقتان به شما می رساند. اما او هیچ دخالتی در زندگی شما نمی کند. شما خودتان تصمیم می گیرید که با این آقا تماس بگیرید و بفهمید که دلیل استیصال و مشکلات او چیست و چرا گیر کرده و چطور می توانید به او کمک کنید. شما به او به نحوی کمک می کنید که گشایش کار پیدا کند. خانم او نسبت به مشکلات او بی تفاوت است ولی شما به حل مشکلاتش کمک خواهید کرد و باعث شادی او می شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۰۵:۳۸
Yazdan

Yazdan : سلام خانم هراتی جمعه صبح دیدم در زندانم وزندانبانها هی می آمدن سرکشی میکردن و برای سیگار‌ کشیدنم گیر میدادن ولی من سیگار میکشیدم وجاسیگاری من شبیه قندون بود و خاک سیگار ریخته بودم و هم سلولیم شبیه یکی از همکارهام بود موقع سرکشی جاسیگاریم رو به هم سلولیم دادم پشت پنجره کوچک گذاشت وقتی بازرسیشون تموم شد به من مرخصی دادن ومن اومدم از وسط بازاری رد شدم که یه خانمی را دیدم که یه ساک بزرگ خالی آورد وکنارم گذاشت و به من گفت بیا بریم خونه ما ومیلک شیک درست کنم بخوریم وگفتم چرا باید این کار را کنم .خانمه گفت من در اختیار تو هستم و من گفتم برو بابا دلت خوشه ورفتم وبعد از چند قدم پشیمون شدم و برگشتم و باخودم گفتم برم خوش بگذرونم و هر قدمی که به سمت خانمه برمیداشتم یه دلیلی به ذهنم میرسید ونمیتونستم قدم بردارم و در نهایت قانع شدم که اینکار درست نیست و گفتم خدایا شکرت که آلوده نشدم بعد برگشتم رفتم دنبال کارم بعد دیدم که به زندان برمیگردم ولی زندان را پیدا نمیکردم و از یه رهگذری پرسیدم وگفت این دیواری که پشتت هست رو ادامه بدی به زندان میرسی ومن رفتم و یکی از زندانبانها رو دیدم که کلید داشت و همکارم بود واز پشت شیشه منو دید وخندید ودر را باز کرد و گفت سلام آقای (فلانی) ودیدم یه مادر و دختر زندانی از زندان دارن میرن بیرون وآزاد شدن ومنم رفتم داخل زندان ولی محدودیتی نداشتم و هروقت میخواستم میتونستم مرخصی برم که از خواب بیدار شدم.
ممنون ازتعبیر خوبتون.

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۴۱:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به دلائلی در زندگی تان احساس استیصال می کنید و عادت کرده اید که در گذشته زندگی کنید و حسرت گذشته ها را بخورید و احساس ناامیدی بکنید، و جوری این حرفهای ناراحت کننده را می زنید که انگار برایتان بیانشان "خوشایند" است. شما همه اش رفتار خودتان را کنترل می کنید و مراقب هستید که چیزی نگویید که به ضررتان تمام شود و احساسات خودتان را سرکوب می کنید و احساس محدودیت می کنید. به همین نسبت، شاید این برای شما عادت بشود که نه تنها خودتان بلکه دیگران را هم کنترل کنید. اگر همین امروز به شما بگویند که می توانید تغییری در زندگی تان بوجود بیاورید و شروعی دوباره داشته باشید، خودتان زیر بار نخواهید رفت. شما به خود سانسوری عادت کرده اید و خوشی ها و کسب ثروتی را که به واسطه ی آن بتوانید زندگی مادی بهتری داشته باشید را برای خودتان حرام می کنید. زن بدکاره در تعبیر ثروت و مال دنیاست و نه تمایل شما به فحشا. شما دیگر اهل خود کنترلی و خود سانسوری شده اید و این قوانین جوری در وجودتان تثبیت شده که آزادتان هم بگذارند که هر کاری خواستید بکنید، باز همینطور زندگی خواهید کرد که الان زندگی می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۵۶:۴۴
zahrarostami

zahrarostami : سلام همسرم ک ۹۹ ساله عقد کردیم و هنوز عروسی نکردیم و ایشان زندانی هستن و در مرخصی به سر میبرند پشت میله های سبز رنگی ک در یک خیابان نصب شده و ایشان اون ور میله ها و من این ور میله ها داریم با هم صحبت میکنیم تعبیرش را میفرمایید

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۰۴:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست خوبم شما یک مدلی خوابتان را نوشته اید که من نفهمیدم کجایش خواب است کجایش بیداری! ولی اگر درست درک کرده باشم و خط دوم به بعد خوابتان باشد، همسر شما در بخشی از مسیر زندگی اش با محدودیت هایی مواجه است ولی سعی می کند که ارتباطش را با شما حفظ کند تا زمان آزادی او انشالله برسد. همیشه خوابتان را جوری تعریف کنید که من هم که در ذهن شما نیستم بفهمم چه می گویید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۲:۰۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.