تعبیر خواب زن
تعبیر دیدن زن به طور کلی، امور دنیوی و ثروت است. دیدن زن در خواب بستگی به پیری و جوانی آنان دارد. اگر کسی در خواب دید زن جوانی را که نسبت به او روی خوش نشان می دهد از اصالت خانوادگی هم برخوردار است، در زندگی ظاهری و امور دنیوی برای بیننده خواب، خوشی و شادکامی پیش خواهد آمد. دیدن زن خوش اندام و گشاده رو دلیل بر گشایش کار و روزی و زن زشت و لاغر اندام دلالت بر فقر و قحطی دارد.
دیدن زن فاسد در خواب برای طالبان دنیا خیر و منفعت است و برای افراد صالح دلیل بر افزونی علم است. اگر مردی ببیند کسی به زن او دست درازی کرد، بستگان آن زن ثروتمند می شوند و اگر کسی به زن او نیزه و شمشیر داد، پسری به دنیا می آورد. اگر زنی در خواب خود را مثل مردان دارای آلت مردی دید، یا آبستن است و یا آبستن می شود و یا به او چیزی که انتظارش را ندارد می رسد. اگر دید مانند مردان، با آلت مردانه جماع می کند، عمل زشتی از او سر می زند. اگر زن جوانی خود را در خواب پیر دید، عاقبت به خیر می شود و دین و دنیای او اصلاح حواهد شد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن زن درخواب بر شش وجه است:
- شادی و مقصود،
- دنیا،
- شغل این جهان،
- فراخی نعمت،
- قحطی و تنگی،
- توانگری.
محمد ابن سیرین می گوید: زن جوان درخواب، شادی و مقصود مرد باشد و زن پیر، دنیا باشد و شغل این جهان و نیز دیدن زنان بر قدر و نیکویی و جمال و فربهی و لاغری و زشتی است. بهترین زنان را که در خواب ببیند، زنانی باشد که معروف نباشند و زن خوب فربه، فراخی نعمت باشد. زن زشت لاغر، قحطی و تنگی است و زن شادمان آراسته، مرادهای این جهانی است و پیرزن ترش روی چرکین، بدحال و بد مرادی باشد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر زنی ببیند که او را چون مردان قضیب بود، دلیل بر خیر و صلاح دین و دنیای او است. اگر زنی ببیند که او را قضیب بود و مجامعت می کرد، دلیل که او فرزندی بود یا آبستن شود و فرزند آورد. اگر زنی جوان ببیند که پیر شده بود، دلیل که از او کاری زشت در وجود آید.
اگر مردی ببیند زنش از سوی پس با او جماع می کرد، دلیل است حرمت و بزرگی او زایل شود. اگر زنی ببیند که مرد شد و جامه مردان را پوشید، اگر آن زن مستور بود، دلیل خیر و صلاح او است. اگر زن مفسد باشد، دلیل است بر شر و فساد او.
جابر مغربی می گوید: زن مفسد درخواب، اهل دنیا را زیادتیِ دنیا باشد و اهل صلاح را، زیادتیِ صلاح و علم و زن غریب بهتر از زن آشنا باشد. اگر مردی ببیند کسی دست درازی با زن او کرد، دلیل باشد که اهل آن زن توانگر گردند. اگر ببیند زن او به نزد مردمان بیگانه به فساد باشد، دلیل است که به او منفعت و نیکی رسد. اگر ببیند کسی زن او را نیزه یا شمشیر داد، دلیل که پسری آورد، اگر ببیند که کسی او را دوا داد، دلیل که دختری آورد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Ali : سلام و ادب
قبل از اذان صبح خواب دیدم که دختر جوان ناشناسی به خاطر اینکه به او و علاقه‌اش توجه نمیکنم از من ناراحت است و وارد خانه‌ای که من هم بودم شد و رفت در یکی از اتاقها و در را بست. و بعد هم او را باز انگار ناراحت از همان موضوع قبلی آواره و شلخته در خیابانهای شهر دیدم. به نظر میرسید عشق او به من و بی‌توجهی من به او، او را چنین آواره و شلخته کرده بود.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما شخصیت و ارزش و قدر خودتان را می دانید و به خاطر رسیدن به مادیات حاضر نیستید در زندگی تان مرتکب خطایی شوید. شما قوی و در عین حال با احساس و خردمند هستید و نیاز ندارید که کسی بخواهد شما را تایید کند. این افسردگی ها و ناامیدی هایی که در جامعه شاهد آن هستید، نتیجه ی عدم اعتماد به نفس کافی و فقر است که از هر دو جهت، شما احساس کامل بودن دارید. تشکر از همراهیتون.
نورالله : سلام.من متاهلم .خواب دیدم که خانمم کلا چهره و قیافیه اش عوض شده به نحوی که هیکلش مثله مانکنها ست و کمر باریک و باسن خیلی بزرگی داره و روی کمرش تا پایین باسنش تتو هست و برهنه بود و یه شال گلدار روی شونه اش بود و داشت تو آینه خونه ام (که توی خواب خونه بزرگ و قشنگی بود)خودش رو نگاه میکرد و میخندید .ومنم همش داشتم بهش نگاه میکردم و ذوق میکردم.ممنون از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. خانم شما احساس خوشبختی می کند. اعتماد به نفس او و قدرت مالی او قویست. شما به خوبی از او حمایت می کنید و او تمام تصورات و رویاهایی که در رابطه با عشق و حمایت از جانب شما دارد را دریافت می کند. او زندگی شاد و آرامی دارد و به زندگی اش مغرور است و افتخار می کند. تشکر از همراهیتون.
Anwr1360 : : سلام استادديشب خواب ديدم كه دخترى كه دردوران مجردى دوستش داشتم وقصدازدواج داشتم اماقسمت نشدديدم روبرودرفاصله نزديك ديدم كه خيلي زيبابودميخنديدروبه روم
فریبا هراتی
: سلام. او به شما فکر می کند و وقتی یاد شما می افتد احساس خوب و مثبتی از شما در او به وجود می آید. شما برای او ارزش قائلید. اما او از اینکه شما را از دست داده ناراحت است. تشکر از همراهیتون.
Manley : درود بر شما، خواب دیدم جایی هستم نمیدونم کجا بود عباس شوهرم هم بود یک زن موبلوند هم دیدم اونجا هست اینطوری به نظر میومد که رابطه ای بینشون هست من اون زنو هل دادم و پرت شد تو خیابون روی زمین
فریبا هراتی
: سلام. شوهر شما به ثروت خواهد رسید و سعی می کند که با احساس و خونسردتر باشد. اما شما مانع رسیدن شوهرتان به پول و ثروت می شوید و باعث شکست او خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
هنگامه : سلام خانوم هراتی عزیز عید شما مبارک، شوهرم تو خواب دیده که من براش زن جوان باقیافه معمولی گرفتم اما اون بهش نزدیک نشده و بعد از یک هفته طلاقش داده،فامیلا شوهرمو سرزنش میکردن که چرا طلاقش دادی زنت که خودش گرفته بود شوهرم هم گفته دو زنه بودن خوب نیست،بعدش اون زن داشته تو خیابون راه میرفته و میرقصیده و من عصبانی میشدم که شوهرم میگه تو که خودت برام گرفته بودیش پس چرا حرس میخوری در ادامه دیده یه قطعه زمین خریده اما زمینم پس میده به صاحبش
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. عید شما هم مبارک. شما امیدوارید که شوهرتان به ثروت بیشتری برسد و ممکن است شرایطی برای او جور کنید که بتواند امنیت مالی بیشتری داشته باشد ولی شوهرتان از پیشنهاد شما صرفه نظر می کند و شما از اینکه دیگران ثروت بیشتری دارند ولی همسرتان تلاشی برای حفظ این موقعیت نکرده است، لجتان می گیرد. شوهرتان ایده ای به ذهنش می رسد که بتواند زمینه ی کار و فعالیتش را تغییر داده و یا آن را گسترش دهد ولی بعد از این ایده منصرف خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
H : با سلام من پریشب خواب دیدم که داخل یه سالن امتحانی هستم اما هیچی نخونده بودم‌برای امتحان و به خیلی نکران بودم این موضوعم با دوستم درمیون گذاشتم اما بعد فهمیدم که اون ازمون بصورت عملی هست البته داخل همون شلوغیها سه تا خانم هم بودن که ظاهر عجیب غریبی داشتن و در کل ازمون خب اسون تر بودبعدش دیدم که داخل یه سالن هستیم و تازیک هم بودیجورایی مثل سینما من میخواسم صندلی جلوبشینم اماپرشده بودمجبورشدم برم یکم عقب تر و رویه یه صندلی مشستم اون صندلی من نزدیک به اون سه تا خانم بود ظاهر اون خانم هاخیلی پر از ارایش بود و با شلوارک کوتاه و تاپ و اینا نشسته بودن بهشون میخورد که بدکاره باشن داخل خواب یه همچین فکری کردم بعد دیدم یکیشون اومد پیشم و من ازشونم میترسیدم یکم اما دیدم خیلی ادمای شوخ طبعی هستن و یکیشون اومد بهم گفت چه بازوی قشنگی داری و بازومو گرفت اون خانمو بعد از اینکه یکم صحبت کردیم فهمیدم مادر اون دختریه که اومد اول سمت من و خب خیلی جوان هم بودن و ازینکه من شنیدم اون خانم مادر هست خیلی تعجب کردم بعدشم یجورایی باهم دوست شدیم اما من مواسم بود ک تحت تاثیر اونا قرار نگیرم در اخر هم شماره یکیشونو ازش گرفتم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید توانایی های خودتان را به دیگران اثبات کنید ولی احساس عدم امنیت می کنید و می ترسید که نتوانید انتظارات دیگران را برآورده کنید و شکست بخورید. فکر می کنید که همه ی چشمها روی شماست و اعتماد به نفستان کم است. ولی با همه ی این اوصاف شما عملا قادر خواهید بود که توانایی های خودتان را به همه اثبات کنید و در کارتان موفق می شوید. شما به ثروت زیادی هم خواهید رسید. در زندگی تان سعی می کنید که برنده باشید. شاید نتوانید که بهترین باشید ولی دنیا به شما رو می آورد و همیشه مرفه و راحت زندگی خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Zahra : خواب دیدم همسرم با یک زن ( به ظاهر خواهرم) به مدت یک هفته عازم سفر مشهد است. در این یک هفته قرار است اصلا تلفن هم جواب ندهد. ( همسر من معمولا تلفن زیاد صحبت می کند). من و‌پدرم با هم در حال بدرقه بودیم ولی پدرم به من زنگ زد که کد ملی همسرم را بپرسم که من گفتم من که اینجام چرا زنگ می زنی! دم رفتن خواهر یک دسته گل عروس جلوی شومینه گذاشت و رفت. من در عالم خواب فکر می کردم حالا که اینا مجبور شدن با هم برن نامحرم اند چطوری می خوان اتاق بگیرن؟! که از خواب بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. اگر همسر شما در واقعیت زیاد سفر می کند، سفر کردن او در خوابتان ممکن است بازتاب افکارتان در بیداری باشد. یا تعبیر دوم این بخش این است که همسر شما برای گشایش امور مالی اش، متوسل به امام رضا ع خواهد شد و سعی می کند که سخت بکوشد تا به ثروت بیشتری برسد. شما سعی می کنید که نسبت به او خردمندانه رفتار کنید، ولی ته دلتان به خودتان نهیب می زنید که آیا از ذات و هویت واقعی همسرتان با خبر هستید یا خیر. شما نگران هستید که همسرتان به بهانه ی کار زیاد، بخواهد به شما کم توجهی کند. خواهر شما برای شما و زندگی تان احترام زیادی قائل است و شما شاید از اینکه او زیاد بخواهد همسرتان را تحسین کند، خوشتان نیاید و به این فکر کنید که چرا او براای همسرتان احترام قائل است. این گونه خوابها را معمولا خانمهایی که همسرانشان دنبال کسب درامد زیاد هستند می بینند و شک می کنند که همسرشان نکند به دنبال خیانت به ایشان است ولی در واقع اینطور نیست. تشکر از همراهیتون.
Mhdse : سلام خانم هراتی عزیز خسته نباشید..خوابی دیدم می خواستم لطف کنید برام تعبیر کنید ،قبلش یه توضیح بدم ک یه اقا پسریه ک داخل کوچمون مغازه داره ودر مورد تبلیغات امام زمان با من همکاری میکنه وایشون را مثل پسر خودم دوس دارم صبح خواب دیدم کوچه مامانم سر کوچمونه،دیدم ازاون کوچه رد میشم یکی از همسایه ها بنر زده بود هیئت عزاداری میشینم دم درشون،شروع میکنم گریه کردن ومی گم یا فاطمه زهرا ،بعداز اون می گم یا مرتضی علی ،دیدم روی چادر مشکیم انگار چایی ریخته ،یه پسر بچه روبه روم بود بهم شکلات داد ،من دادم به خودش،راه افتادم خونه ،دیدم اون اقا پسر مغازه اش را جمع کرده وجاش یکی دیگه است،ناراحت شدم گفتم کاش بهش زنگ می زدم کجا رفته،بعد دیدم خونه ام،وانگار با دخترم ازدواج کرده ومحرم شده ،هممون راحت نشستیم وگوشی دستمه میبینم تاریخ ازعاشورا گذشته ،یادم میاد ک روز عاشورا برا امام زمان صدقه نزاشتم کنار به ایشون میگم من یادم رفته شما هم ننداختید ومیگه نه..فک کنم من چیزی می دوختم وروم نمیشد باهاش حرف بزنم ولی اون راحتتر بود ،دخترم هم دراز کشیده بود میخواستم بگم بلند شو بشین زشته ،جلوی پسره روم نمیشد بگم،همسرم هم خیلی راحت اومد پیشم نشست ومرا بوسید،گفتم پاشم ناهار داغ کنم شاید گشنه است روش نشه بگه ،نگاه به ساعت کردم اونم انگار ک گشنه بود روش نمی شد بگه ویه نگاه کرد ..روم نمی شد باهاش حرف بزنم گفتم ساعت پنجه گشنتون نیست...اونم راحت گفت اره منم گشنمه،خیلی یادم نیست فکرکنم بهش گفتم چرا نگفتی وایشونم گفت روم نشد بگم...بی زحمت لطف کنید خوابم راتعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما تمایل دارید که چنین شخصی با دخترتان ازدواج کند و برای خوشبختی دخترتان و خانواده تان متوسل به امام زمان ع می شوید. شما برای رسیدن به هدفتان سازماندهی و برنامه ریزی می کنید و حاجتتان را هم خواهید گرفت. محبت شما به ائمه ی اطهار دو جانبه است و آنها نیز مجبان شما هستند. انشالله دخترتان با کسی ازدواج می کند که مانند این آقا با ایمان و مهربان است ( یا حتی با خود او.) همسر شما عاشق شماست و دخترتان احساس رفاه و آرامش خواهد کرد. شما سعی می کنید که با جان و دل و از صمیم قلبتان برای حمایت از خانواده تان تلاش کنید. رمز موفقیت شما این است که اعتماد به نفستان را بالاتر ببرید و برای رسیدن به خواسته هایتان قاطعانه تر و جسورتر رفتار کنید! اگر از این آقا خوشتان می آید جوری رفتار کنید که او متوجه شود که شما تمایل دارید که دامادتان شود! بگذارید که او این احساس را در شما ببیند. چون او هم اعتماد به نفسش کم است و حجالتیست. تشکر از همراهیتون.
محسنم : سلام خسته نباشید
مامان من خواب دیده من با ی دختر قد بلند و خوش هیکل و سفید رنگ ازدواج کردم
ک مامانم خیلی خوشحال بود ب این خاطر
من الان مجردم چ تعبیری داره این خواب
فریبا هراتی
: سلام. شرایط اقتصادی شما پیشرفت خوبی خواهد داشت و احساس مقام و قدرت خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
smamb : با سلام خسته نباشید.صبح خواب دیدم به خونه جدید رفتیم من تو حیاط وسط باغچه با لحاف تشک سفید میخوابیدم.در کل تو حیاط بودم.در حیاط نرده های کوتاه بود.داخل خونه از بیرون دیده میشد لوسترای خونه روشن بود و خونه خیلی شیک بود.هروقت خیابونو تماشا میکردم دختری از جلوم چندبار پشت سر هم با لباس های مختلف که کلاهشو کامل میکشید سرش با کوله پشتی و نیشخند به من با سرعت رد میشد.یعنی در عرض یک دقیقه سه چهار بار.با این کار قصد اذیت منو داشت.این کارش مضحک و عجیب بود برام.یه بار در باز بود ترسیدم ولی گفتم دختره نمیاد تو.ده دوازده تا پسر سیاه پوش که کلاه سرشون بود از طرف دختره ریختن تو حیاط که منو اذیت کنن.دویدم سمت خونه مامانم و چند نفر دیگه بدو بدو اومدن تو تراس ایستادیم.یه مرد تقریبا 50 ساله با چشمای آبی که کاپشن سیاه تنش بود.نمیدونم پدرش بود یا برادرش با مامانم صحبت میکرد و عذرخواهی میکرد راجبه این کار پسرا.تلاش میکردم به مرده بگم دخترت هرروز چیکار میکنه.و این کاره دخترته.ولی حواسش به مامانم بود.صدامو بلند کردم بهم توجه کرد.گفتم دخترت هرروز با لباسای مختلف میاد از جلو در رد میشه.مرد اینو که شنید به کار احمقانه دخترش خیلی تعجب کرد وشرمنده و ناراحت شد سرشون انداخت پایین و کلی معذرت خواهی کرد.دیدم تو اتاقم با شوخی به زنداداشم گفتم بیست تماس بی پاسخ داشتم.زنداداشم با شوخی گفت خفه شو.گفتم گوشی خودمو میگم باز گفت خفه شو مگه میشه.دیدم با حرص میگه.از پله ها پایین میرفت دنبالش رفتم بهش گفتم تو چقدر بی ادبی.یه چیزایی زمزمه میکرد با صدای بلند میخندید که فکر کنم شوخی کرده.از خرپشته یکی وارد شد فکر کردم زنداداشمه ترسیدم گفتم اینکه رفت پایین دنبالش دویدم صداش کردم دیدم بدو بدو میاد بالا شنیده بود یکی اومده تو.فهمیدم همون دخترست که یه موجود سیاه پرمو شده که صدای خیلی وحشتناک بلندی درمیورد.و اومده بود سراغ من.نمیدیدمش ولی میدونستم اونشکلیه.صداش خیلی خیلی وحشتناک بود.با ترس شدید دویدیم پایین.گوشی مامانم و گوشی خودم تو راه پله بود برداشتم.بعد دیدم با وجود ترس شدید دوباره داریم میدویم بالا که ببینیمش.جدیدا این دومین باره که میبینم یه دختره تو خواب باهام دشمنی داره.ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. ایده های تازه ای به ذهن شما می رسد و شما می خواهید روابط عمومی تان را با دیگران تقویت کنید یا مشکلاتی را که در این خصوص دارید از بین ببرید. زندگی شخصی شما آرام است و مشکلی ندارید ولی ضمیر ناخودآگاه شما نسبت به دیگران در دل شما احساس شک و بدبینی را تقویت می کند. شما به دیگران بدبین شده اید و فکر می کنید که کسی سعی می کند با رفتارهای مختلف، مرموزانه شما را اذیت کند و به روشهای مختلف با استفاده از تجاربی که دارد، اعصابتان را خورد کند؛ فکر می کنید که او بد ذات و بدجنس است و شما سعی می کنید که مثل مادرتان مهربان و خردمند باشید و نشان دهید که درکتان از او بالاتر است و یک سرو گردن از او بالاتر هستید. اما در واقع چنین کسی وجود ندارد! شما برای مبارزه با این بددلی خودتان، سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و نشان دهید که مهربان و دلسوز هستید، هر چند که ته دلتان هنوز نسبت به بعضی اشخاص کینه دارید و تلاش دارید به خودتان بقبولانید که دیگران می خواهند شما را آزارتان دهند. شما در مقابل این احساس منفی درونی تان، نمی خواهید سکوت کنید و سعی می کنید که با نفس منفی خودتان مقابله کنید. مثلا در زندگی شخصی تان، شما سعی می کنید که نسبت به خانم برادرتان با کنایه حرف بزنید و به او می گویید که او برایتان ارزشی قائل نیست و از شما حمایت نمی کند. البته او زیر بار این حرف شما نمی رود. شما پاپیچ او می شوید تا در نتیجه ی رفتار اشتباه شما، او عصبانی می شود و از شما ناراحت می شود. وقتی که او را ناراحت کردید، آنوقت دوباره افکار منفی دوباره به ذهنتان راه می یابد و باز شما به شک ها و تردیدهایتان اجازه می دهید که ذهنتان را خراب کند؛ و فکر می کنید که همه با شما دشمن هستند. شما باید سعی کنید که خردمند باشید و زندگی تان را تحولی مثبت ببخشید و اینطوری به شک هایتان دامن نزنید! تشکر از همراهیتون.