کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب ساختمان

اگر کسی در خواب ساختمانی نوساز از ملک خود دید که آماده بهره برداری و استفاده بود، کاری را به اتمام می رساند و از آن سود می جوید. اگر عمارتی نیمه کاره از ملک خود داشت، کاری را نیمه تمام گذارده و اگر عمارتش کهنه و قدیمی بود، به کارهای سنتی راغب است.

اگر درب ساختمانش بزرگ و وسیع بود، وسعت رزق و روزی است و اگر کوچک بود، معنی برعکس دارد. اگر عمارتی برای کارهای عام المنفعه درست می کرد، در کارهای خیر مشارکت می کند و اگر ساختمان تکمیل شده بود، خیر دنیا و آخرت را خواهد برد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن عمارت کردن درخواب بر چهار وجه است:
  1. صلاح این جهانی،
  2. خیر و برکت،
  3. کامرانی،
  4. گشایش کارهای بسته.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

138 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Mahboobeh

Mahboobeh : سلام
من چند ماه پیش خواب دیدم که تو خواب ، به محل کارم که دفتر پیشخوان بود داشتم میرفتم و از کوچه عبور کردم و به محل کارم رسیدم.ولی تو خواب ساختموتش خیلی بد بود و وضع ناجوری داشت.یکی از همکارام پشت میزش مشغول کار بود که فامیلش آقای محمودی بود.بعد یهو غیب شد ، بعد دنبالش گشتم و بارها صداش زدم ، حتی تو دستشویی هم نگاه کردم ولی نبودش.بعد از خواب که بیدار شدم ، حتی تو بیداری ، صدای خودم که آقای محمودی رو صدا میزدم داشت تو سرم میپیچید و صدای خودم رو میشنیدم که میگفت : " آقای محمودی" . اونم چندین بار.
در ضمن تو همون خواب هم دو نفر عین خودمو دیدم (هم شکل خودم) ولی لباسهای متفاوت پوشیده بودن.ولی انگار با یکیشون ، درگیری جزئی پیدا کردم.

در ضمن ، من مجرد هستم و اون موقع تو دفتر پیشخوان کار میکردم و به آقای محمودی هم علاقه داشتم.
میخواستم بدونم تعبیرش چیه؟؟
با تشکر

پاسخ
لینک۲۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۳۵:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی دمدمی مزاج، حساس و بهانه گیر پیدا کرده بودید که روی تصمیماتی که می گرفتید ثبات عقیده نداشتید. نمی توانستید که تشخیص دهید که تصمیماتتان درست است یا خیر. در آن واحد که از کارتان بدتان می آمده ولی از همکارتان خوشتان می آمده. شما اما نمی دانستید که آیا او خوب است یا خیر. باید دوستش داشته باشید یا خیر. او دوست شما هست یا خیر. شما تمایل به ارتباط قویتر با او داشتید ولی او به شما توجه خاصی نداشته. شما گاهی در دلتان به او علاقمند بودید و گاهی بی تفاوت و هر باز یکجور متفاوت نسبت به این شرایط رفتار می کردید و خودتان از این کار خودتان راضی نبوده اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۱۸:۰۲
Zahra

Zahra : با سلام یکی از همکارای من دیشب بین ساعت ۱۲تا چهار خواب میبینن که با یکی از دوستاشون اومدن شهرستان خونه پدر من بعد زنگ ایفون که زدن من نیومدم دم در از پشت ایفون شروع کردم سوالاتی رو راجع به ی ساختمان در حال احداث توی کوچه مون
از ایشون پرسیدم.ایشون میگن توی خواب ناراحت نشده بودن که من نرفتم به استقبالشون و از همون پشت ایفون جواب سوالات من رو دادن.زمانی که ایشون رسیده بودن ساعت حدود دوازه و نیم ظهر بوده.با تشکر

پاسخ
لینک۳۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۵:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همکار شما می خواهد وظائفش را انجام دهد و خیلی احساساتی رفتار نکند. او کاری خواهد کرد که شما زیاد خوشتان نمی آید و با او موافقت نمی کنید. نقشه هایی که همکارتان برای پیشبرد کارهای شرکتتان در دست انجام دارد با اهداف شما زیاد سازگار نیست و شما از آن ها استقبال نمی کنید. اما نمی خواهید که نظراتتان را رودررو با آنها مطرح کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۵۱:۵۹
Foroozan

Foroozan : با سلام و احترام، ديشب خواب ديدم ساختماني كه در خواب منزلمون هست داره شروع به ريزش ميكنه كه من زود اومدم بيرون و اعضاي خونوادمو با فريتد صدا ميزدم كه بيان بيرون و يادمه پدرمو صدا ميزدم كه همه اومدن بيرون و خونه ريزش كرد بعد ديدم مامانم بيخياله و لبخند ميزنه،بعدشم فهميدم فقط طبقه ٥ كه منزل ماست و طبقه شش كه همسايمونه سالم مونده طبقات زيرش خراب شده، خونهو وسايلش بزرگ و شيك بودن، بعد من با يك آسانسور رفتم پايين كه شايد ببينم منزل همسايه ها چقد خراب شده و وسايلشون چي شده،كه روباز بود آسانسورش و سريع با همون اومدم بالا

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۹:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما نگران هستید که موقعیت اقتصادی تان خراب شود و تمام آرزوهایتان از بین برود. اما زندگی شما دستخوش این شرایط نابسامان اقتصادی قرار نخواهد گرفت و امنیت مالی شما قویست. شما قادر خواهید بود در زندگی تان با سرعت پیشرفت کنید و تصمیمات و اهدافتان را عملی کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۰۲:۳۶
Vahideh

Vahideh : سلام خانم هراتی عزیزم
خداقوت
چند شب پیش خواب میدیدم با دوستم نیلوفر وارد ساختمون مطب شدیم(محل کار سابقم) عجیب غریب میخواستیم وارد مطب بشیم ولی خب کلید نداشتم چون به دکتر تحویلش دادم. بعد رفتیم واحد طبقه پایین.اونجا خیلی تر و تمیز و مرتب و پارکت بود. جلوی آسانسورِ استیل که شیک و براق هم بود یه خانوم قد بلندی دیدم که مانتو و شال بلند سفید پوشیده بود و با حالت خاصی برق‌ میزد! بعد برگشتیم بالا. رفتیم تو مطب!شلوغ بود، آدما نشسته بودن تو سالن، یه خانوم قد بلندی هم که گویا اون در رو باز کرده بود برامون، با لباسایی غیر از لباس فرم مطب باهاشون صحبت می‌کرد.مهربون بود.نمیدونم منشی جدید بود،یا از مریضا بود.اما سعی می‌کرد اون جمع شلوغ رو به آرامش دعوت کنه. چون اون جمع از دکتر و کارش شاکی بودن انگار.بعد ما رفتیم تو اتاق دکتر. انگار که اونجا علی اینا (همسر سابق) هم رفت و آمد داشتن.ما میخواستیم چیزی برداریم گویا..من هی استرس داشتم که اونا ما رو نبینن و هم اینکه دکتر نفهمه ما رفتیم اونجا (چون خودش نبود) نیلوفر هم کُند عمل می‌کرد. کلا انگار ذهنش جای دیگه بود و تو باغ نبود زیاد.همینکه داشتم میگفتم خانواده علی نیاد یه وقت، مادر علی اومد! تا ما رو دید، گفت وااای! (انگار که نخواد داستان من باز شروع بشه) بعدش رفت پیش زن برادرش. بعد از اون نمیدونم چرا نیلوفر غش کرد کف مطب! یه بولیز کله‌غازی هم تنش بود. برعکس منکه مانتو مقنعه مشکی پوشیده بودم.تو بغلم گرفتمش. هی تکونش دادم، گفتم نیلوفر پاشو، نیلوفر پاشو باید بریم.اونم همینجوری بی‌حال و بی‌هوش بود.چند بار سیلی زدم بهش که دختر پاشو، نیلوفر پاشوووو...که دیگه یادم نیست و نمیدونم چی شد

پاسخ
لینک۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۵۶:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. تشکر. شما وقتی که به گذشته تان فکر می کنید، تا ته ته مطلب، همیشه پاکی و صداقت و خوبی در رفتارتان بوده و پاک و برازنده و بی گناه هستید. در شرایط حاضر نیلوفر از رفتار علی و خانواده اش می ترسد و نمی تواند راجع به مسائلی مانند خیانت و فریب و عدم صداقت با کسی صحبت کندو ترس او از علی به اندازه ای زیاد است که صحبت عقلانیت و یا احساسات علی که مطرح شود، پاک خودش را می بازد و احساس استیصال می کند. استرس او از اینکه علی برای او مزاحمت ایجاد کند و شر بتراشد بسیار بالاست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۴:۲۹
کبری

کبری : سلام.وقت شما بخیر.من در گیر مشکلات خانوادگی زیادی هستم که از همه راهها ناامید شدم و فقط به خدا و ائمه متوسل شده ام.دیشب فردی برای من نیت کرده و در خواب دیده که من مشغول ساختن ساختمان و خانه ای هستم از همان شالوده و ابتدای کارهایی که لازم است انجام شود برای ساختن خانه.و ایشان هم با کلیدی که در دست داشته یکی از درها را برای من باز کرده است.ممنون از لطف شما

پاسخ
لینک۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۵۷:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما روی خودتان کار می کنید و ذهن و جسمتان را بهتر می کنید تا ایده هایتان را عملی کنید. کسی که برای شما نیت کرده، دعای خیرش پشت سر شماست و این دعا کلید حل مشکلات شماست و انشالله گشایش کار خواهید یافت و شرایط موفقیت شما کم کم فراهم خواهد شد یا در حل یکی از مشکلات شما به شما کمک خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۱۰:۱۲
مهدیه

مهدیه : ببخشید تعبیر 4خوابمو هنوز منتظرشم

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۲۷:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : :سلام شما به این فکر می کنید که به مقام بالا برسید و جاه طلبی ها و ایده آلهایتان را بدست بیاورید و دوستتان می خواهد که شروعی تازه داشته باشد و فکر می کند که از شما با ایمان تر است و تلاش می کند که با وصل شدن به ایمان ، و عبادت زیاد ناراحتی های دنیا را فراموش کند. شما از او ایمانتان قویتر است و مقام و درک بالاتری دارید و از خیلی از مردم دیگر هم خردمندتر هستید. شما هم درک بالایی نسبت به خداوند دارید و هم به جاه طلبی هایی که دارید خواهید رسید و زندگی موفقی خواهید داشت. این تعبیر کل خوابتان است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۲۲:۵۱
مهدیه

مهدیه : ببخشید یادمرفت بگم ‌و خواب اخرم چندایهتو چند خط اومد برام انگار سوره کافرون بودیا اخرای سوره فجر ظاهرش انگار ولی در حال خواب بیدار خوندم ان یکاد ا....

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۶:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : انشالله در کارتان موفق خواهید شد و باید ان یکاد زیاد بخوانید تا چشم زخم نخورید.

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۵۷:۲۰
مهدیه

مهدیه : سلام..ببخشید خوابام ب هم ربط دارن نمیشه جدا از هم بگم .خوابی دیده بودم قبلا ک از ی عمارت بزرگ سفیدچند طبقه درحال رفتنم تو حیاطشم منتظردوستمم اما اون نمیادو سرشو با کلی کاغذو ورق ک روی میز جلوش بودن گوشه حیاط گرم کرده و توجهی ب هیچکس نداره یکیاز اساتید قدیمیمو دیدم ک گفت برو اون نمیاد ی خانمی هم از پنجره طبقه سوم گفت اون نمیاد برو یهو صدا اومد ی غزل خونده شد ک مصرع دومش*از غم ای زاهدان لباس شب بیرون کنید خواب بعددیدم همون دوستم داره از کنار خونه خدا میگذره
ولی من رو خونه خدام و دارم بهش نگاه میکنم خواب بعدم رو خونه خدا هستم مردم کوچیکو من خیلی بزرگ چشمم ب مردم پایین خود حیرون شدم ک رو سقف خونه خدا چیکار میکنم بارون میومد تو آبریز سقفش قطره های آب و قطره های درشت شیری رنگ درخشان میدیدم یهو دوباره غزلی خونده شد ک مصرع دوم*تا ازتو هر آنچه را که پوشیده شده است بزداید، نگاهم ب پرده خونه خدا و نوشته های طلایی روش بود باز خواب دیدم ک با سرعت در حال دویدنم بسمت همون عمارت سفید خواب اولم سرعتم اونقدرزیاد شد ک پرش خیلی بلندی کردم روسقفشو تو خود ساختمون عمارت فرود اومدم
خواهش میکنم اینارو برام باهم تعبیر کنیدبرام مهمه حق خواب همه رو یکجا حساب کنید یدنیاممنون

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۶:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام شما به این فکر می کنید که به مقام بالا برسید و جاه طلبی ها و ایده آلهایتان را بدست بیاورید و دوستتان می خواهد که شروعی تازه داشته باشد و فکر می کند که از شما با ایمان تر است و تلاش می کند که با وصل شدن به ایمان ، و عبادت زیاد ناراحتی های دنیا را فراموش کند. شما از او ایمانتان قویتر است و مقام و درک بالاتری دارید و از خیلی از مردم دیگر هم خردمندتر هستید. شما هم درک بالایی نسبت به خداوند دارید و هم به جاه طلبی هایی که دارید خواهید رسید و زندگی موفقی خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۲:۴۳
Maryam

Maryam : سلام وقت بخير خداقوت ، ديشب خوابي ديدم كه فقط قسمتهايي از اون رو يادمه ، خواب ديدم داشتم از وسط يه عمارت خيلي بزرگ با ديوارها و سقف بلند كه در بعضي قسمتهاش درهاي بلند و چوبي بسته بودو اطراف راهروي عمارت يه عالمه ادم نشسته بودندوانگار منتظر بودن يا استراحت ميكردن( ساختمونش خيلي شبيه داخل حرم امام رضا كه مردم اطرافش ميشينند بود با همون سنگ كف و ديوارهاو درهاي بزرگ و باشكوه)از وسط راهروها و ساختمون رد ميشدم تا رسيدم به يك در بزرگ چوبي كه در زدم و خيلي راحت در رو برام بازكردن (اين صحنه رد شدن از وسط عمارت رو دوبار ديدم انگار كه براي انجام كاري بيرون اومده بودم و دوباره برگشته بودم وهمون صحنه ها و بازكردن در رو ديدم و فقط من سراغ اون در رفتم وهردوباردربازشد)صحنه داخل رو خيلي يادم نيست ولي صحنه يك ميزبزرگ چوبي كه يك بار سه نَفَرپشتش باشند كه حالت سوْال پرسيدن و اينا داشته باشن كه كارشون تموم شد رفتند (اون ميز رو هم دوبار ديدم بك بار ادمايي پشتش نشسته بودند و دفعه دوم پشت ميز خالي بود)، ممنون ميشم اگر تعبيري داره بفرماييد ، تشكر از شما

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۵:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید به اهداف بلندتان برسید و در زندگی تان رشد و پیشرفت کنید. فرصت های جدیدی پیش روی شما قرار می گیرد و زندگی تان متحول می شود. شرایط شما مورد بررسی و قضاوت قرار می گیرد و خدای بزرگ انشالله حاجاتتان را براورده می کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۳۳:۲۶
یاشار

یاشار : سلام و عرض ادب و احترام فراوون.. خواب دیدم من و گروهی از آشنایان وارد یه ساختمانی شدیم که در ورودش از بالا به پایین بود و ما همینطور طبقات رو میرفتیم پایین و پایین‌تر تا مشکلی را که در زیرین ترین طبقه وجود داشت رفع کنیم، آخرش هم متوجه نشدم موفق شدیم یا نه ولی به سمت طبقات بالا برمی گشتیم و تو هر طبقه تعدادی کتاب جایزه میگرفتیم و من خوشحال بودم بابت کتاب‌های رنگارنگ و مختلفی که بودش، طمع برداشتن کتاب بیشتری داشتم و مثلا قرار بود دوتا برداریم من سه چارتا بر می‌داشتم و آخرش که رسیدیم به طبقه سطحی یا همون بالایی من دیگه کوله پشتیم از کتاب پر شده بود و جا نداشتم. تا همبینجاش یادمه. با تشکر از شما بابت تعبیرتون

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۵:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب و احترام متقابل. شما و فامیل و آشنایتان با هم راجع به عمق مسائلی که برایتان پیش آمده صحبت خواهید کرد و در باره ی ذهنیتی که در سختی ها داشته اید صحبت می کنید و ریشه ی مسائل را بررسی می کنید و در هر مرحله از این سختی ها شما مجرب تر و آگاهتر و خردمند تر می شوید. نتیجه ی این سختی ها این است که شما می توانید آینده ای روشنتر و بهتر برای خودتان بسازید و بسیار خردمند تر و عاقلتر از گذشته فکر خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۰۹:۵۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.