تعبیر خواب ساختمان
اگر کسی در خواب ساختمانی نوساز از ملک خود دید که آماده بهره برداری و استفاده بود، کاری را به اتمام می رساند و از آن سود می جوید. اگر عمارتی نیمه کاره از ملک خود داشت، کاری را نیمه تمام گذارده و اگر عمارتش کهنه و قدیمی بود، به کارهای سنتی راغب است.
اگر درب ساختمانش بزرگ و وسیع بود، وسعت رزق و روزی است و اگر کوچک بود، معنی برعکس دارد. اگر عمارتی برای کارهای عام المنفعه درست می کرد، در کارهای خیر مشارکت می کند و اگر ساختمان تکمیل شده بود، خیر دنیا و آخرت را خواهد برد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن عمارت کردن درخواب بر چهار وجه است:
- صلاح این جهانی،
- خیر و برکت،
- کامرانی،
- گشایش کارهای بسته.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مهدخت : سلام و وقت بخیر
من مجرد هستم اما دیشب خواب دیدم شوهرم فوت کرده بود و یه پسر 14، 15 ساله دارم و اوضاعم خوب نیست؛ و پدر خودم پدر شوهر شده بود تو خواب و چند تا برادرشوهر هم داشتم و با اونا تو یه مغازه که مال خودمون بود کار میکردیم. بعد پدرشوهرم که همون پدرم بود گفت به ما که بیایید روی این مغازه رو، هر کدومتون یه طبقه خونه برا خودش بسازه. منم یه خونه از ارثیه پدری داشتم که پیش خودم گفتم اونو میفروشم و با پولش اینجا یه طبقه میسازم و زندگی میکنم. بعد دیدم خونه رو روی مغازه ساختم بعد پیش خودم گفتم خدا کنه بقیه هم زود بسازند چون هی بنایی میکنند و من اذیت میشم. بعد به پدرشوهرم گفتم شما کجا زندگی میکنید گفت من یه جای خیلی کوچیکی دارم همون جا میمونم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید که حمایت درست و حسابی ندارید و دلتان گرم نیست. اما کار و پروژه ای به شما واگذار شده که برای موفقیت در آن شما باید سعی کنید با مسائلی که هر لحظه در حال تغییر هستند و اتفاقاتی که در حال رخ دادن هستند، انطباق پذیر باشید. شما افراطی رفتار می کنید و به تمایلاتتان زیاد توجه می کنید در حالیکه نیاز دارید که بیشتر خویشتن داری کنید و تمرکزتان روی اهدافتان باشد. در اینصورت مشکلات شما به زودی پایان خواهند یافت و شرایط سخت برایتان حل و فصل خواهد شد. پدر شما می خواهد حامی شما باشد تا شما به خواسته هایتان برسید و از کمک به شما دریغ نمی کند. شما می خواهید روحتان را قوی کنید و برای رسیدن به خواسته هایتان تلاش کنید. اگر پدر شما فوت شده در واقع دعای خیر پدرتان پشت سر شماست و او کمکتان می کند که به موفقیت برسید. شما غمهایتان را کنار می گدارید از تجاربتان استفاده می کنید. پدر شما از شما چیزی نمی خواهد جسمش در همانجای کوچکی که دارد راضی است و رحمتی برایتان ندارد. اما شما باید برای جبران محبت های او برایش صدقه و خیرات بدهید و دعا بفرستید. (توضیح شما در باره پدرتان کافی نیست و ننوشته اید که ایشان زنده هستند یا خیر. اما استنباط من از نوشته های شما این است که ایشان فوت شده اند. اگر اینطور نیست ارث پدری به دعای خیر اموات شما اشاره می کند که پشت سر شماست. ) تشکر از همراهیتون.
b : سلام روز بخیر .
خواب دیدم که داحل یه سالن یا هال خیلی بزرگی هستم و اونجا میز و صندلی های بزرگی وجود دارن . از میزهای خیلی بزرگ با تزیینات میوه و کیک و آماده ی پذیرایی از مهمونای زیاد که صاحب مجلسش منم . من اومدم از روی میز یه کیک ی وردارم بخورم . یه تیکه کیک خیلی بزرگی برداشتم ووخوردم بعدش اومدم باقالی پولو گرفتم که یخورم دیدم خواهرم و پسرش منو دور کردن و پسر خواهرم هی منو سوال پیچ میکنه . انگار از داشته های من راضی نیس یا میخواد همه چیز منو زیر سوال ببره یا انگار چیزی میخواد از من ...اینجوری که مشخص بود هال برای من بود . توش میزو صندلی های گرون قیمتی بودن که خیلی خاص بودن و خیلی گرون بنظر میرسیدن ،معلوم بود مال منن یا با پول من اونجا بودن بعد بازم دختر خواهرم رو میبینم که منو دور کرده بهمراه خواهرم و خواهرم میگه اگه گاوت زایید باید بدونی ما کمک کردیم و بهش غذا دادیم و بدونی که اگه گاو ما نزایید باید سهم دختر منم بدی . خواهرزاده ی دخترمم میگه باید سهم منو بدی . زیاد متوجه حرفشون نشدم ولی گویا توی خواب از من چیزی میخواستن و هرطور شده میخواستن از من اوکی بگیرن بابتش.
ممنون بابت تعبیر خوبتون پیشاپیش.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تحولی مثبت در زندگی شما به وجود خواهد آمد و شما را به بزرگی و ثروت زیاد خواهند شناخت. دوستان زیادی خواهید داشت و شرایط بسیار مثبتی برایتان به وجود می آید که هم خودتان راحت زندگی می کنید و هم اینکه به دیگران با مهربانی رفتار خواهید کرد. خانواده ی شما از شما انتظار دارند که وقتی به این مرحله از زندگی تان رسیدید، از ثروتتان به آنان هم ببخشید. انشالله همیشه خوش خبر باشید. تشکر از همراهیتون.
b : سلام خانم هراتی ..
روزتون بخیر و خسته نباشید.
من خواب دیدم بالای یه ساختمونی هستم که به نظر درون ساختمون قسمت بالاش تعمیر و ساخته شده هست ولی پایین ساختمون مخصوصا پله هایی که منتهی به پایین میشه، صعب العبور و کاملا خراب و غیر قابل عبور عادی میباشد . خواب دیدم خواهرم جلوی من براحتی داره میره و من بسختی دارم پشتش این پله ها رو به سمت پایین میرم و دیدم که اون زودتر رسبد پایین و منتظر من موند تا برسم پایین و منم با هر مشقتی بود رسیدم پایین و بعد بهش گفتم چرا اینجوری بود پله هاش؟ گفت سخت نبود پایین اومدنش که.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما ذهنتان خوب کار می کند و نقشه های خوبی می کشید و حاه طلب هستید ولی رویکرد و موضع گیریتان راجع به یک موقعیت یا رابطه های بنیادین کاملا اشتباه است و نیاز به تغییر دارید. در مسائلی بنیادین و اعتقادی و یا فرهنگی تان اشتباهاتی وجود دارد و باید خودتان را از نو بسازید. خواهر شما می تواند حامی شما و راهنمایتان باشد تا مسائلی که نادیده گرفتیدشان هم برایتان مشخص شود و راه را به شما نشان می دهد که بتوانید مسائل دیگر را هم بهتر درک کنید. تشکر از همراهیتون.
مهسا : سلام
خواب دیدم در پیاده رو با پسری که نمیشناختمش قدم میزدم و چاک سینه ام هم پیدا بود. بعد بهش گفتم بیا بریم بهت نشونشون بدم.(من تقریبا مذهبی هستم و هیچ دوست پسری هم تا به حالا نداشتم) در همان پیاده رو از چندین پله پایین رفتیم. ولی پسره دیگه ناپدید شد. بعد من وارد یه عمارتِ متروکه شدم که انگار قبلا بسیار مجلل بوده و برای افراد سلطنتی بوده و حالا تبدیل به یه موزه شده. بعد افرادِ زیادی اومدن برای دیدن موزه. همه جای موزه سرک میکشیدیم. البته گفتم اونجا کاملا متروکه و قدیمی بود. بعد چندین مجسمه کاملا با ابعاد طبیعی و واقعی که انگار مجسمه صاحبان اون عمارت بود پیدا کردیم مجسمه آقا و خانم اون عمارت بیشتر تو ذهنمه. من یه کتابخونه پیدا کردم و چون در واقعیت هم عاشق کتاب هستم؛ چند کتاب از کتابخونه برای خودم برداشتم. کتابها همگی قدیمی بودند و قایمشون کردم تا کسی نفهمد. موقع بازگشت از ساختمان به ما گفتن باید چیزهایی که برداشتین را پس بدهید و من هم ترسیدم و کتاب ها را تحویل دادم.
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که به آرامی در مسیر زندگیتان پیشرفت کنید و قدرت و توانایی های مالی و مهارتی شما بالاست. شما به درون خودتان و افکارتان فکر می کنید و می خواهید که از گذشته ی ارزشمندی که خانواده شما دارد و یا سنت های شما برای شما به یادگار گذاشته اند درس بگیرید. گاهی اوقات احساس می کنید که باید ریسک کنید و مسیر متفاوتی را در زندگی تان پیش بگیرید. شما ایده آل هایی دارید و می خواهید افرادی را الگوی خودتان برای رسیدن به موفقیت در نظر بگیرید. شما تنشنه ی دانش و ایده های خوب هستید و سعی می کنید که معنی جدیدی به زندگی تان بدهید. می خواهید دانشتان را بالا ببرید و همه چیز را خوب ارزیابی و بررسی کنید. شما اهداف خیلی بالایی برای خودتان در نظر گرفته اید و می دانید که خیلی از آنها هنوز عملی نشده اند و شاید هیچوقت هم امکان عملی شدنشان نباشد. تشکر از همراهیتون.
داریوش : سلام . خانم هراتی ممنون میشم متن خواب قبلیم در خصوص ساختمان که همینجا فرستادم را غیر قابل نمایش کنید . با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. عذر بنده را بپذیرید به علت کثرت کار تمرکز کافی برای درخواست شما مبنی بر حذف خوابتان نداشتم.
داریوش : ببخشید خانم هراتی ادامه خوابمو یه جا نوشته بودم
ممنون
مری : سلام خسته نباشید خواب دیدم با یکی از اقوام دور سوار ماشین هستیم اون خانوم به من گفت وایسم گفت یه چی می خواد برای دخترش بخره وقتی پیاده شدیم دیدم وارد یه ساختمان شده که 4 طبقست هیچکی توش نیست و حالت تقریبا متروکه داره اون خانوم اصرار که بزار بریم تو من دوس نداشتم برم بالا وارد ساختمون که شدیم تقریبا بعد یه مدت اون خانوم گم کردم من تنها موندم که یه صدایی شنیدم صدای یه زن بود همش دوس داشت با من حرف بزنه من خلاصه من تا طبقه چهار مجبور شدم برم بعد کلی عذاب از اونجا فرار کردم تونستم وارد حیاط خونه بشم نور افتاب بهم خورد یهو دیدم اون کسی که صداش میومد تبدیل به یه زن جوون شده جلوی در ساختمان به من گفت خوب تونستی جون سالم در ببری شانس اوردی می خندید همون موقع یه دختر دیگه هم دیدم وارد اونجا شد گفت می خواد بالا بره من گفتم جات بودم نمی رفتم چیز خوبی اونجا نیست اما اون گفت می خواد بره. بعد اونجا یهو یه افرادی دنبالم اومدن منو به یه خونه دیگه بردن یه خونه ویلایی قدیمی با یه حیاط شلوغ اونجا جشن بود مثل یلدا همه قرمز پوشیده بودن اما وقتی ساعت از یک شب گذشت دیدم داره حال یکی از دخترای اونجا بد می شه حالت عادی نداشت می خواست با چاقو حمله کنه انگار چیزی کنترلش می کرد که جلوشو گرفتن همه چی تموم شد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. کسی سعی می کند که خودش را به شما نزدیک کند و شروع کند به نصیحت کردن شما. که بگوید شما را اندازه دختر خودم دوست دارم و همانی را برای تو می خواهم که برای دخترم می خواهم. او می خواهد شما را فریب دهد و شما را به راه بدی بکشاند و گولتان بزند. افکار منحط و قدیمی و پیش پا افتاده ای را با شما مطرح می کند و یکباره زمانی که شما نیاز به حمایت و هدایت و راهنمایی او داشته باشید پشتتان را خالی خواهد کرد. شما سعی می کنید که منطقی فکر کنید و درکتان را نسبت به مسائل بالا می برید و سریعا تصمیم می گیرید که به پیشنهاد او نه بگویید. این شخص و امثال او دوست دارند مردم را به بدبختی و انزوا بکشانند. برایشان ناراحتی درست کنند و کاری کنند که تمام عمر عصبی و روانی و مضطرب و پریشان باشند. بار منفی خوابتان خیلی زیاد است. مطلقا گول کسی را که الکی کاسه ی داغتر از آش می شود و خودش را خیلی به شما نزدیک می کند را نخورید. برای دفع شر هم صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
پپری : سلام روز بخیر
دیدن مکرر یه خانه یا مکان خاص نشونه ی چیه؟
من یه خیابون که توش خونه های سفید رنگ هست رو چندین مرتبه دیدم حتی گاها خواب دیدم محل زندگیم اونجاست و برای خرید بیرون میرم.یعنی انگار واقعا اونجا زندگی میکنم.
نه این خواب بلکه چندین خواب مشابه این رو دارم که هی تکرار میشن
یه ساختمان تازه ساز خارج از شهر
یا یه ایوان خیلی زیبا رو به دریا که این مورد رو خیلی زیاد دیدم
یا یه جاده ی که یه پیچ خیلی بد داره و هر بار یه اتفاقی سر اون پیچ میفته
خواب اولی رو چند وقت پیش به صورت واقعی دیدم تو یه عکس... یعنی بلافاصله بعد از دیدن عکس اون خیابون به نظرم اشنا اومد و یادم اومد همه ی خوابامو
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. بستگی به نوع جایی که می بینید تعابیر متفاوت است. خانه ای که شما در خوابتان می بینید به روحیه شما و نظر شما راجع به ایده و فکری که در سرتان هست اشاره می کند؛ به امنیت ، نیازهای اولیه و ارزشهای شما اشاره می کند. شما شخصیتی با کرامت و پاک و صلح طلب دارید. شما ایده ی تازه ای به ذهنتان می رسد. نیاز به استراحت و زندگی لوکس و سرشار از ثروت دارید. اما برای رسیدن به این خواسته تان شما مجبور هستید در مسیر زندگی تان کار خطرناکی انجام دهید که با پاکی شما منافات دارد. تشکر از همراهیتون.
Seyamak : با سلام. در خوابم مادر بزرگم را که سالها قبل فوت شده دیدم.
در یک محله و ساختمان قدیمی که قسمت هایی از آن تخریب و بازسازی مجدد شده بود زندگی می کرد.
مغازه هایی کوچک که مجددا احداث بنا شده بودند دیده می شد. در انتها منزل مادر بزرگم را که آنهم بازسازی بود و در اطراف خط کشی پی ساختمانهایی که قرار به احداث بود وجود داشت. کمی کنار تر طبقه دوم ساختمانی که مدتها ساخته و رها شده بصورت متروکه بود داخل شدم در داخل آن یک اتومبیل که مدتها بصورت متروکه و با لایه خاک متروک روی بدنه داخل ساختمان قرارداشت. با تشکر از تقبل تعبیرخواب
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما قبرستان را در خوابتان دیده اید و اینکه ارواحی که از قدیم فوت شده اند و گناهانی داشته اند ولی با دعای خیر زندگان در حق ایشان، دوباره آنها توانسته اند زنده باشند و روحشان ترمیم و بخشیده شده . مادر بزرگ شما هم مثل همه ی انسانها اشتباهاتی داشته ولی خدای مهربان او را بخشیده و برای همین دیده اید که خانه اش بازسازی شده و ساختمانهایی که قرار است احداث شود، افرادی هستند که دور از جان ...فوت خواهند کرد. اتومبیل متروکه نیز نماد جاه طلبی ها و خواسته ها و آرزوهایی است که راننده ای ندارد... کنایه از جسم انسان که بدون روح است و در یک قبر دو طبقه قرار داده شده ولی کسی برای او فاتحه ای نمی خواند و به او سر نمی زند. شاید چنین کسی در نزدیکی قبر مادر بزرگتان مدفون است. لطفا برای مادر بزرگتان که فاتحه می خوانید برای بد وارث و بی وارث هم فاتحه بخوانید چون قبرهای متروکه و خاک خورده را دیده اید و این یعنی ارواحی که کسی را ندارند تا برایشان دعا کند حال خود را به شما نشان داده اند که برای ایشان هم دعا کنید و از شما التماس دعا دارند. تشکر از همراهیتون.
چکاوک : سلام خانم هراتی روزتون بخیر و شادی ....من امروز صبح خواب میدیدم تو به عمارت سنگی هستم که از سنگهای مکعبی ساخته شده بود ....حیاط بزرگ خاکی داشت ...من بالای پشت بامش بودم و داشتم حیاط رو نگاه میکردم که مردی رو دیدم که سابقا دوسش داشتم دست پسر چهار سالش رو گرفته بود و داشت به سمت بیرون عمارت میرفت ...از سن واقعیش خیلی کمتر نشون میداد و سرش رو پایین انداخته بود و کاملا مشخص بود خیلی ناراحته و یجورایی سرد و بیروح بدون کلام داشت با بچه ش بیرون میرفت در همون حال خواهرش که زنی جا افتاده با موهای بلند و کمی پریشون کنارم اومد و در حالیکه با نگاه پر از تاسف و ناراحتی به برادرش نگاه میکرد با لحن بسیار غمناکی از زندگی سخت برادرش گفت کلماتش یادم نیست ولی میدونم به اختلافات اون و زنش اشاره میکرد و خیییلی ناراحت و متاثر بود ... اما راستش من فقط بیینده بودم و هیچ حس دلسوزی و ناراحتی و یا خوشحالی نداشتم ...جالب اینجا بود که قبلش شنیده بودم اینا میخوان عروسی هم بگیرن که کمی هم تعجب کردم عروسی و اختلاف جور درنمیاد اونم بعد بچه دار شدن!!! .در جای دیگه تو همون عمارت زنش رو دیدم که داشت از دست یه قاتل فرار میکرد تو خواب حس میکردم کاری کرده که خانواده شوهرش براش قاتل اجیر کردن فرار کرد رفت تو یه اتاق درو بست ولی قاتل که همدست هم داشت با گلوله هایی که داشت یه بمب درست کرده بود میخواست بندازه تو اتاقش ...که من از اونجا اومدم بیرون ...یجورایی بنظرم مسخره اومد ... با تشکر از تعبیرتون ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما جایگاه محکمی در زندگی تان دارید و ظرفیتتان بالاست. سعی می کنید که تحت چهارچوب خاصی فعالیت کنید و شخصیت شما محافظه کار است. شما به اوج موفقیت خواهید رسید. کسی که قبلا دوستش داشتید در زندگی اش شکست خورده و کم عقل است و جایگاه محکم خود را از دست داده و جاپایش قرص نیست. خواهر او دلش برای او می سوزد. ممکن است او بخواهد از همسرش جدا شود. همسر او هم احساس می کند که با آدمهای بی وجدانی طرف است که می خواهند او را بدبخت کنند. تشکر از همراهیتون.