تعبیر خواب ساعت
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: در رویاهای ما ساعت دوستی است صدیق که دروغ نمیگوید ولی ممکن است اشتباه کند. ساعت هشداری است به بیننده خواب درباره نقشی که در جامعه و وظیفه ای که از جهت شخص خویش دارد. اگر دیدید ساعت متعلق به دیگری را برداشتهاید به کسی خیانت میکنید و اگر دیدید کسی ساعت شما را برداشته و باز پس نمیدهد حقی از شما ضایع میگردد.
خانم ایتانوس میگوید: ساعت برای جوان و نوجوان پدر و مادر است که دائم تذکر میدهند و می گویند این کار را بکن و این کار را نکن. کجا بودی؟ و کجا میخواهی بروی؟ و باز خواست میکنند که چرا دیرآمدی یا وقت کار و مدرسه گذشته است. برای زن جوان مادر شوهری است دل سوز و مهربان که بر مبنای دل سوزی و علاقه مندی ایراد میگیرد و تذکر میدهد، برای مردان جوان کار فرمای سخت گیر و علاقه مند به نظم و ترتیب در کار است و برای مرد احساس مسئولیت نسبت به شخص خودش و جامعه و خانواده.
آنلی بیتون میگوید: دیدن ساعت در خواب، نشانه خطر از سوی دشمنان است.
تونی کریسپ در کتاب خود به نام فرهنگ تفسیر رویا می نویسد:
ساعت، ساعت مچی: محدودیتهایی که خود را گرفتار آنها کردهایم، وظیفه شناسی و زمان بندی، درک فرق میان حالات اضطراری و وقت زیاد داشتن.
تیک تاک کردن ساعت: ممکن است به قلب اشاره کند، زندگی که هر ثانیهاش از دست میرود.
ساعت بزرگ: زندگی شخص، اینکه چقدر زمان برای او باقی مانده است.
ساعت با عقربههای از کار افتاده: مرگ
ساعت با عقربههای در حال کار: زمانی که رو به اتمام است، وضعیت اضطراری
تعبیر خواب هدیه گرفتن و خریدن ساعت
منوچهر مطیعی تهرانی گوید:
اگر در خواب دیدید که کسی ساعتی به شما داد یا ساعتی خریدید نشان آن است که با دوست خوبی آشنا میشوید که راهنمای شما خواهد شد و تذکرهای مفید میدهد و اشتباهات شما را متذکر میشود.
اگر بیننده خواب ساعت بزرگی مانندساعت برج لندن ببیند خواب او خبر میدهد که در تشکیلات عظیمی به خدمت گرفته میشود یا وظیفه ای بسیار بزرگ به عهده او محول خواهند کرد.
تعبیر خواب ساعت خراب
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر دیدید که ساعت کار نمیکند و خراب است نقصی در کار خودتان هست و در جایی اهمال کرده و قصور کردهاید.
اگر دیدید صفحه ساعت شما سیاه است و هیچ رقمی بر آن دیده نمیشود با مسئله ای بغرنج روبه رو خواهید شد که قادر به حل آن نیستید.
اگر دیدید ساعتی را خودتان خراب کردید و نتوانستید دوباره آن را به کار بیندازید دوست خوبی را از خود میرنجانید و موجب قطع رابطه صمیمانه ای میشوید.
تعبیر خواب ساعت دیواری
آنلی بیتون میگوید: شنیدن ضربههای ساعت دیواری در خواب، علامت مرگ دوستی است و شنیدن اخبار ناخوشایند.
تعبیر خواب ساعت مچی
مطیعی تهرانی: اگر در خواب دیدید که ساعت همیشگی خویش را به مچ دست بستهاید یا در جیب دارید خواب شما میگوید در کارهایتان دقت عمل نداشته و روی سهل انگاری و اهمال فرصتهایی را از دست میدهید.
برایت میگوید: دیدن ساعت مچى در خواب، نشانه دیدار از دوستان قدیمى است. دیدن ساعت مچى در دست خودتان، نشانه انجام كارهاى بیهوده است. دیدن ساعت مچى در دست دیگران، نشانه پیشرفت در انجام كارها است. هدیه دادن ساعت مچى در خواب، نشانه داشتن روزهاى خوب است.
آنلی بیتون میگوید:
دیدن ساعت مچی در خواب، نشانه آن است که معاملات شما با پیروزی همراه خواهد بود.
اگر خواب ببینید برای دریافت زمان به ساعت مچی خود نگاه میکنید، نشانه آن است که کوشش و تلاشهای شما را در اثر رقابت به شکست میانجامد.
اگر خواب ببینید ساعت مچی شما به زمین میافتد و میشکند، نشانه آن است که به اضطراب و پریشانی دچار خواهید شد.
اگر خواب ببینید شیشه ساعت مچی شما به زمین میافتد، نشانه آن است که در امور زندگی و انجام کارهای خود بی دقت خواهید بود.
اگر زنی خواب ببیند ساعت مچی خود را گم کرده است، نشانه آن است که آشفتگیهای خانواده او را ناراحت و اندوهگین میسازد.
اگر در خواب از جایی ساعتی بدزدید، نشانه آن است که دشمنی سرسخت به خوش نامی و شهرت شما حمله خواهد کرد.
اگر خواب ببینید به کسی ساعت مچی هدیه میدهید، نشانه آن است که از تفریحات پست و زودگذر پرهیز خواهید کرد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
abbas : سلام خانوم هراتی بزرگوار.
خواب دیدم وارد یک مغازه ساعت سازی یا ساعت فروشی شدم. ساعت مچی ام رو بردم برای احیاء. ساعتم بند نداشت و همینطور مغزی و عقربه و... نداشت. بدنه اصلی ساعت چوبی بود. و درب پشتی هم نداشت. فقط یک مکعب چوبی بود. بدون هیچ بند و مغزی.
به خانومی که پشت پیشخوان مغازه بود گفتم برای ساعتم مغزی( هسته ساعت که شامل صفحه اعداد و عقربه هاست) بزارین.
در این حین صاحب مغازه که انگار داداش دوقلوش هم روی صندلی نشسته بود در حالی که سیگار روشنی به دست داشت وارد صحنه شد و به من سیگار داد. خیلی ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید دوستانی داشته باشید که قدرتان را بدانند، قدر زندگی را بدانند، خشک و سرد و بی روح و تقلبی و مصنوعی رفتار نکنند، صداقت داشته باشند و رفاقت شان واقعی باشد. شما متوجه شده اید که اکثر آدمهایی که اطرافتان هستند، دو دل و دمدمی مزاج هستند و حرف و دلشان یکی نیست. آنها از زندگی شان نارحتند و غصه می خورند و شما را هم می خواهند مثل خودشان ناراحت کنند. شما باید در انتخاب دوستانتان عاقلانه رفتار کنید. هر کسی که فکرتان را ناراحت می کند، از زندگی تان حذف کنید. به دوستانتان اخطار دهید که خیلی منفی بافی نکنند و خلاصه مراقب باشید که فقط خداست که دوست واقعی انسان است پس به او توکل کنید و منفی باف و وابسته به آدمها نباشید. تشکر از همراهیتون.
Amin : با عرض سلام و ادب خدمت خانم هراتی محترم . خواب دیدم تو خیابون با یه فرد ناشناس داریم راه میریم از جلو یه مغازه رد شدم بعد یه زن میان سال چادر مشکی دیدم تو مغازه داشت لباس پرو میکرد یه جوراب شلواری نازک مشکی داشت می پوشید که جسارتن باسن ش نمایان شد و به اونی که بام بود هم گفتم نگاه کن بعد در ادامه راه یه موتور کنار خیابون بود روی فرمونش یه ساعت به رنگ نقره ای و با صحفه سفید که عقربه ای بود پیدا کردم ساعت نو و قشنگی بود ورداشتم دستم کردم ممنون از توجه تون.
فریبا هراتی
: سلام. ادب متقابل. شما نیاز به ازدواج دارید و تمایلات جنسی تان را نمی توانید نادیده بگیرید. اما این که بخواهید که خیلی زود به این هدفتان برسید، بدون فکر و تعقل و صرفا از روی تمایلاتتان بخواهید زود و بدون مسئولیت پذیری با کسی رابطه برقرار کنید، موجب پشیمانی شما خواهد شد. عطش تان که خوابید تازه عقلتان بیدار می شود. به شما پیشنهاد می شود که با کسی رابطه برقرار کنید که همیشه برایتان بماند و آدم خوبی باشد ولی شما هم باید متقابلا برای او چنین باشید و فکر نکنید که این دوست را از سر راه پیدا کرده اید! تشکر از همراهیتون.
elham : با سلام وعرض ادب
خواب دیدم که زنی که نمیشناختم دنبال ساعت مچی روی زمین میگشت من و یک شخص اشنا انگار خواهرم بود قصد کمک بهش داشتیم که میگفت ساعت افتاده در نهر اب کنار خیابون که اب رونده داشت مشابه جوب و ما چشمچشم میکردیم ک پیداش کنیم و اون زنمیگفت تو آبه ..تا اینکه همراه من که مثل اینکه خواهرم بود دید ساعت طلایی روی تکه تنه درخت کنار نهر میباشد و بهمون میگه اونجاست ومن دیدم ساعت خودمه (که در بیداری هم دارم ساعت فلزی طلایی)وقتی اونا برش داشتن اون زن خواست دستش کنه که گفتم این ساعته منه!
و در دستم انداختم ولی همونحوالی و اطراف پر از ساعت مچی بود که اون زن نمیپسندید تا اینکه من یک ساعت پیدا کردم و بهش دادم وخوشش اومدو گفتم اینجا بود ندیدیش؟!گفت نه عجیبه که خیلی همگشتم!
و دستش کرد
محبت میکنید تعبییرش را بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. کسی شریک احساسی اش را در جریان یک مورد احساسی از دست می دهد و ارتباطش را با او قطع می کند. شما اما دوست و یا شریک احساسی تان را که باعث خوشحالی تان بوده است را دوباره پیدا می کنید و اجازه نمی دهید که دوباره کسی بیاید و روابط شما را به هم بزند. خیلی ها هستند که در مسیر زندگی شان، دوستان خوبی را از دست می دهند و اگر به دنبال حفظ و برقراری روابط شان باشند، قادر خواهند بود که مشکلاتشان را با همدیگر حل کنند و به دوستی هایشان ادامه دهند ولی باید به این منظور، جستجوگر باشید و بخواهید که روابط تان را حفظ کنید. با دست روی دست گذاشتن و بی تفاوتی و انتظار، هیچ اتفاق خاصی برای بهبود روبط شما و کسانی که قبلا در زندگی تان دوست مهم و تاثیر گذاری بوده اند، نخواهد افتاد. تشکر از همراهیتون.
فرزان : سلام خواب دیدم که با خواهرم رفتیم پیش عشقم وخواهرم مشکلش را به او گفت و ایشون توصیه هایی که در واقعیت به من کردند را به گفت (اصلا با من صحبت نکردن) وقتی داشت نسخه می نوشت من روی دستشون یه ساعت مچی با بند چرم قهوه ایی باریک دیدم صفحه ساعت هم کوچک بود(مثل دستبد باریک بود) .بعد خودم وبا عشقم و خانواده را دراتوبوس مسافرتی دیدم(مقنعه سرم بود) و ایشون به من با اشاره گفت که دیدی؟ من گوشیم ودیدم به من پیام داده من اول پروفایلش دیدم که نوشته بود خدا یا فقط خدا بعد که صفحه اش و بازکردم نوشته بود مادر.من از اتوبوس پیاده شدم که جواب پیامش و بدم اول رفتم سمت جایی که کثیف بود ولی بعد برگشتم ورفتم جای دیگه که جواب پیامشو و بدم وبعد ایشون و دیدم که درحیاط خونمون هستن وگفتن مشکل خاصی نیست زود خوب میشه یا اینکه خوش خیم(درواقعیت پزشک هستن) هست نگران نباشید.
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما نگران شماست و عشقتان می خواهد به او دلداری بدهد که نباید او نگران رابطه ی شما باشد. او به دوستی شما متعهد و پایبند است هر چند که شما ارتباطتان با او خیلی قوی نیست و خیلی در مقابل او شاید متمول نباشید ولی او به تعهداتش پایبند است. برای او اول خدا عشق است و بعد مادرش. شاید شما از این افکار او خوشتان نیاید ولی بعدا نظرتان عوض خواهد شد و متوجه می شوید که او حق دارد اول خدا را دوست داشته باشد و بعد هم مادرش را و شما نباید حسادت به خرج دهید. ارتباط خانوادگی شما قویتر خواهد شد و خواهرتان هم از نگرانی در میآید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم روزتون بخیر. تا زمانی که شما دو خواب را کسر نکرده بودین نمیشد مجدد شارژ کنم. شرمنده الان که دیدم صفرش کردین شارژ کردم عزیزم. ممنون از تعبیر صائب شما. تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر.
فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم.در خواب انگار سامان (عشق و خواستگار خواهرم) پوریا پورسرخ شده بود(بازیگر)،با کت و شلوار سبزآدامسی منتظر آجیم بود باهم عقد کنند ولی به جای آجیم من آمدم و من هم کت و شلوار تنم بود با همان رنگ. روسری ساتن ک رنگ قرمز داشت سرم بود.یکهو باد شدیدی شد و پلیس ما را به همدیگر دستبند زد که باد ما را جدا نکند.دیدم در بازاریم و دیگر آن لباس عقد تنمان نبود، از خرید برگشتیم سامان(پوریا پورسرخ) رفت تاکسی گرفت و جلو نشست و من پشت در کنار دو زن چادری نشستم. یک ساعت مچی فلزی سیلور دستم بود که یکی از زنها میخواست آرام و زیرکانه ساعتم را بدزدد. من و پوریا پورسرخ متوجه شدیم ولی کمکم نکرد انگار کاری از دستش بر نمی آمد. ولی من هم زیرکانه ساعتم را در کیفم گذاشتم. راننده تاکسی پیاده شد ماشینش را تعمیر کند زن دوم هم پیاده شد و میخواست از زیر درب بند کیفم (صورتی)را بکشد و بدزدد ولی موفق نشد.به مقصد رسیدیم کرایه را دادم پنج هزار تومان و انگار یک کیف مشکی دیگر هم داشتم. یکهو رفتم جایی شبیه جزیره که همه حیوانها سیاه بودند و فضا شب بود. یک پسر غریبه که لب دریا ایستاده بود ب یک پسر نوجوان میخندید و تمسخر میکرد یهو ی حیوانی بین نهنگ و کوسه از دوپایش او را گرفت مردمانی ک آنجا بودن او را نجات دادن. در قلعه بودیم و اسبهای بالدار سیاه رنگ در آسمان پرواز میکردند که بالهایشان شبیه خفاش بود.از دیدنشان خیلی تعجب کردم. در قلعه میخواستم چیزی درست کنم که خواهرم گفت گردو آوردی؟از این فضا خارج شدیم و با خواهرانم در شهر بودیم میدانستم ک خرداد ماه است و میگفتم سالگرد والدینمان است ولی هم ما و هم مردم برای سیزده بدر بیرون بودیم! دشمنم شراره را هم دیدیم ک پسر جوانش ی کودک دو سه ساله شده بود و آب میخواست. به خانه برگشتیم.سامان (اینجا دیگه چهره خودش بود) در خانه ما داشت با وسایل آشپزخانه برای خودش و خواهرم گلیم فرش درست میکرد. ابزارش دیگ هم بود که در آن پلو پخته شده بود! اول با نخ محکم بهم وصلشان کرد و جاهای خالی را با پشم پر میکرد.تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. سبز آدامسی؟؟!!! :))))) از آن دسته آدرس دادن هایی است که آخرش آدم سر از کوچه ی بن بست در می آورد. سبز کمرنگ و پر رنگ و زیتونی و سبز آبی داریم ولی سبز آدامسی !! درک درستی روی آن ندارم. سامان سعی می کند که با سیاست رفتار کند و می خواهد که شما به قدرت او توجه کنید. شما هم متقابلا خودتان را قوی نشان می دهید و برای رسیدن به موفقیت هر دوی شما با هم همکاری خواهید کرد. شما در واقعیت سعی می کنید که هر کدام به نوبه ی خودتان نقش درستی در رابطه با مشکلاتی که دارید ایفا کنید تا اوضاع سروسامان پیدا کند. او نمی تواند به شما کمک کند ولی شما باید خردمندانه رفتار کنید. اجازه ندهید که دوستی های شما با افکار منفی یا بدگویی های دیگران خراب شود، اجازه ندهید که ذهنتان را خراب کنند. باهوش باشید. شما می خواهید احساس آرامش داشته باشید ولی فکر می کنید که همه ی آدمها با غرایض وحشیانه و بدشان شما را محاصره کرده اند و اوضاع به ضرر شماست. سعی می کنند که عملکرد شما را مورد تمسخر قرار دهند و شما را از رسیدن به هدفتان ناامید کنند. ولی شما قادر خواهید بود که به کارهای بزرگی دست بزنید و اجازه ندهید که مسخره تان کنند. نباید احساساتی رفتار کنید و یا عصبانی شوید. شما به موفقیت خواهید رسید ولی ارتباط شما با دیگران قطع خواهد شد و دشمنان زیادی دارید که متکبرانه و با درنده خویی سعی می کنند اعصابتان را خراب کنند. شما روی یک موقعیت ناشناخته، شانس خود را امتحان می کنید یا قمار می کنید. شما
مقدر کرده اید که به جایگاه قدرت و ارزش و پرستیژ برسیدو نیاز مبرمی به امنیت و حمایت خواهید داشت تا نقطه ای که ممکن است خودتان را از دیگران ایزوله کنید. شما خودتان را در حالت دفاعی قرار می دهید. مشکلاتتان تمام خواهد شد. فرزند شراره کم عقلی خواهد کرد و برای او مشکل به وجود می آورد و نیاز به حمایت او دارد. سامان به دور از سیاست و با جرات بیشتری خود واقعی اش را اثبات خواهد کرد و سعی می کند با امکانات مالی ضعیفی که در اختیار دارد زندگی خواهرتان را تامین کند. او به اندازه ی توانش برای خواهرتان رفاه و آرامش فراهم خواهد کرد و سعی می کند که زندگی اش را حفظ کند. تشکر از همراهیتون.
Sami : سلام آرزو سلامتی براتون دارم خواب دیدم دختر خاله و پسر خاله هام اومدن خونه ما من میخوام غذا درست کنم براشون تخم مرغ برداشتم یکی از تخم مرغها شکست زرده اش پخش شد بعد در حال کار بودم پسر خاله ام به شوخی به باسنم سیلی زد من اعتراض کردم بعد یهو دیدم دارم دارو گیاهی درست میکنم روی اجاق دختر خالم دو تا میوه به
و دو تا انار با پوست انداخته داخلش گفتم که این تو دستورش نبود خواستم در بیارم فقط یه انار درسته مونده بود اون یکی باز شده بود کارم که تموم شد یهو صدا از ساعت دیواری اومد از اون صدا ها که یه ساعت مشخص نشون میده نگاه کردم ساعت ۱۲:۳۰ رو نشون میداد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر از محبت شما. شما سعی می کنید که به دختر خاله ها و پسرخاله هایتان کمک کنید و از آنان حمایت روحی کنید. شما سعی می کنید که خلاقیت بخرج بدهید و تلاش می کنید که کارها را به سمت مثبت به پیش ببرید ولی احساس آسیب پذیری و شکنندگی می کنید. شما پوسته ی خودتان را می شکنید و شخصیت و احساسات واقعی خودتان را بروز می دهید ولی ممکن است که آنان در قبال شما اینطور نباشند و به موقعیت و امکانات مالی شما حسد ببرند و چشمتان بزنند. ( باید برای خودتان و سلامتی تان صدقه بدهید). شما سعی می کنید به آنها بفهمانید که مشکلاتشان موقتی است و در دراز مدت، نتیجه ی خوبی از عملکردشان بدست خواهد آمد. دختر خاله تان نظراتی شاید مخالف نظر شما را ابراز می کند و شما ممکن است حس کنید که او می خواهد تا حدی از شما سو استفاده کند. شما یک کشمکش درونی را در رابطه با آنان تجربه خواهید کرد که باعث می شود شما به شدت نگران شوید. شما ممکن است، تصمیماتی را که گرفته اید، مورد سوال و بررسی مجدد قرار دهید. خوابتان به شما هشدار می دهد که باید توجه کنید که سرتان کلاه نرود و به سرعت اقدام کنید. شما در حالی که سعی می کنید که معنویت و کمال را در رابطه با آنان قوی کنید، اما آنان با شما سطحی هستند و خیلی با شما صاف و صادق نیستند. تشکر از همراهیتون.
Seyamak : سلام و عرض ادب. در خوابم آب بینی ام بصورت زکام سرازیر بود شیر آب کنار کمد کتابخانه شخصی ام (در واقعیت شیر آبی نیست) بینی ام را تخلیه و شستم. دخترم را دیدم که گفت کلاه ام را که مدتها پیش گم کرده بودم پیدا کردم . سپس ساعت دیواری منزل پدرم را دیدم (چند سال پیش با دستکاری خودم چرخ دنده ها ی ساعت ازکارافتاد و بصورت دکوری روی دیوارمنزل پدرم نصب شده این ساعت برای خانواده خاطره انگیز است)عقربه های ساعت را حرکت دادم . (انگار چرخ دنده ها سالم بود و فقط بدون باطری باقیمانده بود و من کمی عقربه ها را به جلو حرکت دادم) و در محوطه ای هم چند دانشجو را درحال توزیع دیگ بزرگ برنجی دیدم.(برنج مربوط به رستوران دانشجویان بود) اما تراکم دانشجو نگذاشت و دیگ بزرگ برنج را به جای دیگری برای توزیع بردند.باتشکر از تقبل تعبیرخواب
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما تلاش می کنید که نظرتان را نسبت به مسئله ای که فکرتان را درگیر کرده است، آزادانه ابراز کنید. سعی می کنید که درست و منطقی فکر کنید و با استناد به واقعیت ها حرفتان را بزنید. دختر شما یاد می گیرد که افکارش را متمرکز کند و به هر کسی رازها و افکارش را نگوید. شما سعی می کنید که خودتان را مدرنتر و به روزتر کرده و با زمان به پیش بروید. شما می خواهید در زمینه ای دانشتان را بالاتر ببرید و به دیگران کمک کنید ولی حجم بالای کارهایتان و یا حجم بالای افکاری که ذهنتان را مشغول کرده نمی گذارد که در کارتان کاملا موفق باشید و تصمیم می گیرید که به صورت دیگری از افراد حمایت کنید. تشکر از همراهیتون.
شهرام : سلام .دیشب خواب دیدم در شهر کرند غرب که شهر اجدادی م هست و تمام مردم انجا همدیگرو میشناسن ازطرف یکی که زیاد اشنا نیود یک هدیه که شاید عتیقه های خیلی قدیمی ویا زیر خاکی خیلی زیبایی بود که بیشتر شکل ساعت میداد ولی حالت خانه خدا کعبه رو میداد به من داد و نام یکی از پولدارهای این شهر رابرد وگفت که اگر پرسید که از کجا اوردی بگو همانجایی که شما اوردی منم خدا برام فرستاده و رفت و من و پسرم سوار بر ماشینه زیبایی شدیم و قصد برگشتن به خانه را داشتیم که از خواب بیدار شدم حدودا ساعت ۵ صبح بود ،.ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما گشایش کار پیدا می کنید و شخصیتی با فرهنگ و اصیل هستید. استعدادها و توانایی های شما زیاد و ایمانتان قویست. شما در زندگی تان به کمال خوشبختی و آرامش و سعادت خواهید رسید و اگر کسی از شما پرسید که چطور به این مقام و رفاه رسیدید، شما پاسخ خواهید داد که خداوند اینطور مقدر کرده بود. شما قادر خواهید بود که زندگی تان را به بهترین صورت کنترل کنید و پسرتان تابع و مرید شماست. زندگی سرشار از لوکس و پرستیژ و افتخار خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
شهرام : سلام خواب دیدم همراه کسی روی پشت بام خانه ها در حال عبور هستیم که سر از خانه یی که چند نفر بصورت دایره نشسته بودند در اوردیم متوجه شدم که حرف این جمع باب میل من نیست و از دیوار خانه بالا کشیدم و روی پشت بام ساعت سفید و براقی که اندازه گوشی موبیلی بود دیدم که اول قصد بردنش را داشتم که بعد پشیمان شدم که حتماخدا میبینه و از کنارش رد شدم و بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما درک بالایی نسبت به مسائل پیدا می کنید و از جمعی که ادعای کمال و عقلانیت درستی دارند، ولی تفکراتشان مشابه شما نیست، دوری می کنید. شما سعی می کنید که به موانع و مشکلاتی که در راه رسیدن به اهدافتان دارید غلبه کنید و با کسی که به نظر می رسد دوست خوب و منصفی است، ارتباط قویتری ایجاد کنید. شما قدر وقتتان را می دانید و سعی می کنید که از زندگی تان استفاده کنید ولی حاضر نیستید که به خاطر رسیدن خودتان به آرامش، اعتبار کسی را از او بگیرید و برای او دردسری درست کنید ( یا رفاه عده ای را سلب کنید). تشکر از همراهیتون.