تعبیر خواب سر بریدن (گردن زدن)
محمد ابن سیرین می گوید: اگر دید او را گردن زدند و سرش از تن جدا شد، اگر بیننده بنده بود آزاد شود، اگر بیمار است شفا یابد. اگر وام دار است وامش داده شود و حج اسلام کند. اگر کافری ببیند مسلمان شود.
اگر ببیند در وقتِ گردن زدن سرش از تن جدا نشد، دلیل که آن چیزها که گفتیم از گردن زننده به وی رسد. فی الجمله دیدن گردن زدن به خواب، درویشان را نیکو و توانگران را بد است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Ali : سلام خانم هراتی وقت بخیر
خواب دیدم من و یک دختر زیبا که خدمتکار مون بود و یک زن آشنا(یادم نمیاد کی بود) در خونه بزرگی بودیم.از پشت بام صدا میومد.خدمتکار یه نگاه زیبایی به من کرد و رفت ببینه چیه که بعد من رفتم و دیدم یه قاتل سرش رو بریده.بعد دیدم یه سری افراد فامیل به شدت ناراحتند چون سر مادربزرگم بریده شده(تبدیل خدمتکار به مادربزرگم؟؟!).و من در بیمارستان(محل کار کنونی)دنبال کارهای اداری بعد از مرگش هستم.استرس زیادی بود.بعد یه مرد مشکوک دیدم.کمی نگذشت که پشت سرم رو دیدم و دیدم دستش چاقو هست و میخواد سرم رو قطع کنه!!.ولی وقتی دید من دیدمش کاری نکرد.
و من در فکر از بین بردنش بودم که از خواب بیدار شدم.
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در بیداری تان نقشی فعال و مختار دارید و کارها بر طبق خواسته تان انجام می شود. متمول هستید و از دیگران زیاد سرویس و خدمات می گیرید. باید سعی کنید که مستقل تر باشید و در انجام کارهایتان بی فکری نکنید ( کارتان را به دیگران واگذار نکنید). اگر تصور کنید که می توانید بی خیال باشید، در کارتان به شما ضربه خواهند زد و اول مال و ثروتتان را از دست می دهید و بعد اعتبار کارتان از دست خواهد رفت. شما باید خردمندانه فکر کنید و از تجاربتان در کارتان استفاده کنید. البته شانس اینکه اعتبارتان را از دست بدهید کم است و منوط به این است که به نصیحتی که در خواب به شما الهام شده گوش می کنید یا خیر. تشکر از همراهیتون.
نورالله : سلام.خانمم مدتیه که بیماره الان خواب دیدم تو یک محیط اداری هستم و سر بریده خانمم رو زمین افتاده افتاده بود.ممنون و آیا تعبیرش به بیماری یا شفای خانمم مربوط میشه
فریبا هراتی
: سلام. با آرزوی شفا برای ایشان. اگر اداره ای که در خوابتان دیده اید در واقعیت وجود نداشته باشد، تعبیر این است که شما خودتان را با دیگران مقایسه می کنید و احساس می کنید که پیش دیگران کم آورده اید و به پای استانداردهای دیگران نمی رسید. شما فکر می کنید که دیگران خوشبخت ترند. و اگر محیط آشنا بوده، زیاد کار می کنید، زیاد فکر می کنید و به دستاوردهای بالایی در زندگی تان خواهید رسید. شما به این خیلی فکر می کنید که چطور می توانید همسرتان را از سختی ها برهانید و او را مجاب کنید که بی خیال و خونسرد باشد. انشالله خانمتان از غم فارغ خواهد شد و بی فکر و بی خیال می شود. تشکر از همراهیتون.
زهره : خابم کامل یادم نیس جاهایی بر اساس ذهنم در واقعیت بدد چون پرستار هستم و گزارش کار پزشکمون دادیم ی خورده باهامون لج کرده اما با من خیلی نه بیشتر با همکارام.خاب دیدم انگار ی خانواده چار نفره اومدن محل کارم دکتر در تایم بدی ک ساعت خابم بود نصف شب. برای لج با من برای همشون سرم نوشت ک گفتم لج کرده بعد دیدم تو مسیر خیابان بغل خونمونم ب دکتر میگفتم نکن لجبازی بعد با ی دکتر دیگه تو نانوایی بودم و رفتیم جلو یکی ا ز بچه های دوران مدرسه رو نانوایی بود ک ب دکتر نان داد بعد ی بچه حول ۷ ساله دیدم ک گفتن اموزش دیده تو لبنان با ی حرکت رزم منو میخوابوند ب شکم اماده سربریدن ی جا دیدم با نگهبان محل کارم ی حرکت رف من ب شکم زمین افتادم صدای کشیدن کارد ب سوهان میشنیدم ک کند بود(نمیدونم چرا داستان حضرت اسماعیل میاد ذهنم)و میخاستن تیز کنن من فرار کردم و نگهبانمون دنبالم بود دوست قدیمیم دیدم گفتم برم برسم بهش بگم ک اقای فلانی تو سربریدن من نقش داشته یهو انگار ی موتور بود سوار شدم بلد نبودم انگار اون همکار مرد بهم رسید و من ب دوستم سریع داستان بهش میگفتم قراره سر منو ببرن ی جا هم یادمه همین دوستم بسته جواهراتی داشت ک بازش کرده بود و قلابهایی بهش زده بود میگف طلاهام میزارم و شستشوش میدم منم یهو مقداری طلا ریختم رو طلاهای اون گفتم شستشو بده بعد گفتم وای من طلاهام کامل نمیشناسم اون گف من میشناسم .در واقع این قسمت ک ی پسر بچه ۷و ۸ ساله مسیول زدن ب زمین من و سر بریدن من بود تقریبا برام جالبه بدونم تعبیر داره یا نه اخرش از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. اینکه دیده اید که دکتر به این خانواده 4 نفره سرم نوشته است به این تعبیر است که او سعی می کند که شما را تحت فشار بگذارد تا کارهای سخت را انجام دهید و یا اینکه از نظر مالی هم تحت فشار قرار بگیرید. دکتر شما می خواهد که شما متوجه ی این مسئله باشید که اگر خیلی راحت با احساس دیگران بازی کنید و خودتان را متعالی نکنید و اشتباهات خودتان را از بین نبرید، نگرش های منفی در مورد شما بوجود خواهد آمد. او سعی خواهد کرد که دیدگاه های خودش را به صورتی منفی و ناخوشایند به شما تحمیل کند. شما در مسیر رسیدن به اهدافتان، با محدودیت ها و شرایط بغرنجی مواجه خواهید شد. دکتر خیلی راحت به درامد بالاتر رسیده و غنی می شود. او در در کارش موفق عمل می کند و چون قبلا برای رسیدن به مقامش، سختی های زیادی را متحمل شده، سه سوته می تواند بر شما و شرایطی که برای او درست شده، مسلط شود و اصلا مسئله ای برای او پیش نمی آید که بخاطرش بخواهد فکرش را ناراحت کند. ممکن است او حتی قدرت داشته باشد که خیلی راحت از فکر شما بیرون بیاید و کاری کند که اصلا مزاحمتی برایش نداشته باشید. احساسات شما به این دلیل جریحه دار می شود ولی شما نگرانیها و ترسهایتان را از او مخفی می کنید. شما نمی خواهید که قربانی شرایط باشید. شما به دنبال امنیت در زندگی تان هستید و باید بدانید که القا کردن حس عدم امنیت به دیگران می تواند به ضرر خودتان تمام شود. شما می خواهید که سه سوته به اهدافتان برسید و بدون احساس مسئولیت، خواسته هایتان را خیلی راحت محقق کنید ولی تصمیمات عجولانه ای می گیرید. دوست شما شخصیتی شرور و فریبکار دارد و می خواهد هر طور شده منافع مادی خودش را برای خودش حفظ کند و اگر شده از دکتر معذرت خواهی کند، تقصیر را گردن دیگران خواهد انداخت. شما هم می خواهید همینطور از موفقیت های خودتان دفاع کنید ولی ممکن است سرتان کلاه برود. بچه 8 ساله گشایش کار دکتر است و او به راحتی می تواند به شما پیروز باشد و شما را که علیه او گزارش داده اید شکست دهد. تشکر از همراهیتون.
زهره : شارژ کردم لطفا تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم فاصله ی حروف کاراکتر محسوب نمی شود و شما لازم نیست برای اینکه حق خواب کمتری پرداخت کنید جملات را مانند دو خط اول خوابتان اینقدر فشرده و بی فاصله بنویسید. فکر چشم بنده را هم بکنید که اگر تحت فشار زیاد این سبک نوشتن، چشمم آسیب ببیند، اصلا قادر نخواهم بود خوابتان را تعبیر کنم.تعبیر خوابتان این است که شما هنوز درسهای زیادی هست که از زندگی بیاموزید. شما نیاز دارید که با نشاط تر باشید و از افسردگی و خمودی بیرون بیایید تا بتوانید با همکارتان بخوبی رفتار کنید و با هم بخوبی تعامل کنید. پس همکارتان نباید با شما خشک و بی احساس رفتار کند. شما در پس زمینه ی ذهنتان می خواهید که تصویر تازه ای از خودتان بروز دهید ولی اینکه خیلی بخواهید مراقب عملکرد و رفتارتان باشید، برایتان خسته کننده است و می خواهید راحت باشید، و خودتان را به خاطر دیگران معذب نکنید. فکر می کنید که مهربانی زیاد و صمیمیت زیاد هم به ضرر شماست. شاید خیلی ها تمایل داشته باشند که مثل شما رفتار کنند و شما را الگوی خودشان قرار دهند و کمی آزادتر باشند. شما می خواهید در محیط کارتان از شما حمایت شود ولی مسئول محل کارتان بی خیال و نسبت به شرایط کارمندان بی تفاوت است و نمی تواند پروژه هایی که به او واگذار می شود را بخوبی به پیش ببرد. شما انتظار دارید که مسئولین و روحانیون از شما حمایت کنند. هیچ فرقی ندارد که امروز به مردم ظلم شود یا زمان امام حسین ع. همه ی بچه ها معصوم هستند و هر کسی که تحت هر عنوانی، با ظلم کردن به زندگی مردم، باعث شود که فرزندان آنان تحت فشار باشند و سختی را متحمل شوند و یا از فرط گرسنگی و فقر بمیرند، همانقدر گناهکار هستند که قاتلین حضرت علی اصغر ع گناهکارند. ظلم، ظلم است! تشکر از همراهیتون.
زهره : سلام.یادمهانگارتومدرسهزماندبیرستانمبودمهمهبودندر هرسنیمنهمکارمدیدمیهودیدمتواشپزخانهگوشتقرمزهسبهشگفتمکیذرهگوشتگوسالهبهمبدهمیخامکوفتهقلقلی درستکنمباگوشتکهرهبتنهاییخوبنمیشهگفباشه اما انگاراخرشبرنداشتممکانعوضشدانگارتو ی ساختمونی ک فقط زیر بناش کار شده بود حالت غرفه لباس زده بودن من ی مانتو حریر دیدم قصد خرید داشتم به دوستم گفتم بپوش بینم خوبه من بخرم دوستم پوشید گفتم تو با قد بلندت ایقدر برات بلنده واسه من دیگه خیلی نابوده دیگم بهش گفتم شاید اون لباس خریر ک زیرش پوشیدی بخاطر اون بلند میزنه (اما اون لباس حریر سفیداصلا از اول خواب ندیدم ک بخاد دوستم بپوشه) لباسه ک من قصد خریدش داشتم کوتاه بود اما تن اون تقریبا زانو یا زیر زانو میزد بعد یهو ی دختر غزیبه اومد گف من این لباس میخام بزور خاست از مون بگیره اخرش مهره های دور گردنش ی خورده کشش شل شد بعد دوباره مکان عوض شد داخل مغازه همسایه محل کارم بود اما تقریبا شبیع اونجا بود ی مینی بوس بود عده ای سوار شدن یهو بهم گفتن که مسیول محل کارم میخاد ی بچه سر بُبره ی مرد دیدم دهشت از دیدن صحنه گریه میکرد همهمه زیاد شده بود من رفتم از درب کوچک اون مغازه نگاه کردم دیدم اره بیرون ی بچه برهنه (اندازه تازه متولد شده بود)دستشونه بدن اون اقا سرببره انگار گوشت اون بچه مورد نیاز بود و هیچ کس جریت نداشت اینکار کنه اون مسیول قبول کرده بود من دیدم دستای طفل گرفته میخاد کنه زیر پاش تا بتونه سر ببره طاقت نیاوردم اشکام اومد پایین همه اروم و قرار نداشتن یهو دیدم امام جمعه ک سید هستند با ی روحانی دیگه اومدن مردم دورش جمع شده بودن شنیدن امام جمعه گف تعجبم میخاد اینکار کنه ی ذره اروم شدم الان جلوش میگیره دیدم سوار اون مینی بوس پُر شد انگار قصد رفتن سفر زیارتی داشتن یهو نمیدونم چرا همه میگفتن اون بچه علی اصغر هس علی اصغر هم از پشت خیمه بهش ضربه زدن یهو تو خیالم تو خواب ی خیمه خیلی کوچیک دیدم ک انگار یکی از پشت بنظرم شمشییر زد و تو بدن علی اصغر رفت اینجور صحنه ای بنظرم تصور کردم دیگه نمیدونم سر برید یا نه دیگه بیدار شدم و اخر صحنه یادم نیست
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که در تمام صفحات تعبیر خواب ذکر شده است هر 750 کاراکتر معادل یک حق خواب است و خواب شما شامل1828 کاراکتر و 3 حق خواب و از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود. تشکر.
Haniye : سلام مادرم خواب دیدند، من یعنی دخترش در خواب کوچک بودم حدود پنج شش ساله و شخصی میاد و لباس یک بچه پنج ساله که مرده رو بهش میده و میگه به من بپوشاند یک لباس لی آبی بوده.
فریبا هراتی
: سلام. شما از نظر مادرتان نیاز به حمایت و پشتیبانی او دارید و شاید اشتباه کنید و یا کم عقلی از خودتان در مورد موضوعی به خرج دهید. کسی می خواهد به مادرتان یاد بدهد که چطور شما را آموزش دهد تا درست رفتار کنید ولی متاسفانه خود کسی که قرار است به مادرتان نصیحت کند، رفتاری منحط و به درد نخور را که دیگر ارزش و فایده ای ندارد به مادرتان می آموزد! مادرتان به شما می آموزد که سخت کوش باشید و مقاوم باشید ولی نوع رفتاری که او به شما یاد می دهد، به جز همین بخش سخت کوشی اش، هیچ خاصیتی برای شما ندارد. باید مادرتان طرز فکرش را مدرن تر کند و از کسی چیز یاد بگیرد که مجرب و عاقل است نه اینکه هر حرفی که هر کسی زد را باور کند. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام.خواب دیدم دنبال تاکسی بودم که برم دانشگاه ودیرم شده بود.یه ماشین دیدم که داخلش خانمی روی صندلی کنارراننده نشسته بودو راننده که فکرکنم شوهرش بودبیرون از ماشین رفته بودکارش رو انجام بده و برگرده.من به اون خانم گفتم عجله دارم و او گفت من رو میرسونه.نشستم داخل ماشین که دیدم چند نفر دیگ هم میخوان بیان دانشگاه.و من که گفتم در بست ماشین گرفتم رفتند.یه دختری که نمیشناختمش و چهرهش هم الان یادم نیست اومد و ایستاده سوار ماشین شد.نمیدونم چجوری ولی توی ماشین ننشسته بود،ایستاده بود.من بهش گفتم ماشین دربست گرفتم و او گفت:باشه صدبار گفتی.
در راه که میرفتیم بعضی جاها اسفالت بود بعضی جاها گِلی که حرکت ماشین رو کند میکرد. یه ماشین جلوی ما بودکه بزرگ بود و یادم نیست چه ماشینی بود.راننده دیر ماشین رو دید وقتی فرمون را داد سمت راست که دیگه دیر شده بود.خودِ راننده از سمت راست افتاد بیرون و نجات پیدا کرد .من از وسط ماشین مستقیم افتادم بیرون و چیزیم نشد حتی درد هم احساس نکردم و افتادنی هم ندیدم.حتی شیشه هم ندیدم ک خرد شده باشه فقط متوجه شدم که ازبین دو تا چیز مستقیم امدم بیرون ونجات پیداکردم امااون دختری که با منوراننده میخواست بیاددانشگاه سَرِش بریده بود.نمیدونم چجوری ولی ازگردن سرش جداشده بودو سرش پیش خود بدنش بود و چشماش هم بسته بود.من گفتم زنگ بزنیم امبولانس بیاد.خانم راننده گفت بیا بریم ماشین اتش نشانی اینجاهست.یکم جلوترماشین اتش نشانی بود.ناراحت شدم بابت این تصادف و اون صحنه.خلاصه با راننده رفتیم پیاده تا دانشگاه .مسیر رو دیگ ندیدم و راننده رو هم ندیدم.فقط خودمو دیدم که رفتم دانشگاه.همه اماده میشدن برای یه مراسمی و بعضی سپاهی هاهم خانم هم اقاامده بودن. بعضی دوستامو دیدم ولی از تصادف نگفتم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید درکتان را نسبت به مسئله ای بالاتر ببرید و تمایل دارید که از کسی کمک بگیرید و با استفاده از امکانات مالی و یا نیروی فکری کسی، در زندگی تان پیشرفت کنید. شما برای رسیدن به خواسته تان ایستادگی و مقاومت می کنید و بدون توجه به عواقب کارتان فقط می خواهید که حرف خودتان را به پیش ببرید. در حالی که به قضاوت کسی تکیه می کنید که خودش هم عقل درست و حسابی ندارد و باور ها، شیوه ی زندگی و اهدافتان این شخص با هم تعارض دارد!! نه تنها او مرتکب اشتباه و گناه می شود و حقوق دیگران را نادیده می گیرد، بلکه شما هم به خاطر قضاوت نادرست یا تصمیم بدی که در زندگی تان می گیرید، متاسف خواهید شد. شما واضح فکر نمی کنید و از روبرو شدن با حقایق خودداری می کنید. شما می خواهید که هر جور شده به هدفتان برسید و تمایل دارید که قبل از اینکه فکر کنید، عمل کنید. پیروی از کسی که در سختی ها و پیچ و خمهای زندگی اش قادر نیست مشکلات خودش را هم از بین ببرد، به حال شما سودی نخواهد داشت. شما فقط نشسته اید تا در موقعیت هایی که از کنترل تان خارج است، مطیع و تابع باشید و به این اعتماد کنید که کارها در اخر سر بالاخره خودشان درست می شوند. حتی در نهایت تلاش می کنید که هدفتان را عملی کنید ولی از بیان واقعیت ها و احساسی که از درون دارید، خودداری می کنید و صرفا با نظم و دیسیپلین زیاد وانمود می کنید که اصلا هیچ خطا و اشتباهی رخ نداده است. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام عیدمبارک انشالله سال خوبی داشته باشین سحر روز نیمه شعبان داشتم پشت میز ناهارخوری نماز میخوندم(من پاهام ناراحته نشسته میخونم)نمیدونم قبل از اذان بود یا بعد از ادان ولی یه لحظه حالت خلسه بهم دست داد یگهو دیدم همسرم روصندلی اونطرف میز نشسته وسرش ناگهانی قطع میشه وپرت میشه کنارش نه ابزاری بود ونه کسی اونجا بود فقط یگهو سرش قطع میشه وکاملا جدا میشه فقط چند ثانیه بود ودر واقع من داشتم دعا میخوندم وخواب نبودم ولی درست یادم نمیاد که دقیقا بین فاصله نماز شب ونماز صبح بوده ویا بعد از اذان بود ولی توی همین لحظه ها که عرض کردم بود ممنون از تعابیر دقیق شما انشاالله خداوند بهتون خیر سلامتی وطول عمر عنایت کنه به دعای امام زمان.
فریبا هراتی
: سلام. عید شما هم مبارک. همسر شما قضاوت نادرست و بی فکری از خودش نشان می دهد و تصمیم بدی می گیرد و بی خیال خواهد بود. او درست و واضح فکر نمی کند و از روبرو شدن با حقیقت خودداری می کند. او تمایل دارد که قبل از اینکه فکر کند، عمل کند. اگر در واقعیت اینطور نیست و او کاملا خردمند است، تعبیر می تواند این باشد که همسرتان از نگرانی بیرون می آید و فکرش راحت خواهد شد. تشکر از دعاهای خیر و همراهیتون.
مینا : سلام و عرض ادب سال نو شما مبارک
خواهرم خواب دیده کنار شوهرش خوابیده بعد یه دفه می بینه بجای شوهرش پدر خدابیامرزم خوابید بعد می بینه همینطور که پدرم خوابیده انگار از بالای سرش دارن سرش و می بریدن خواهرم گفت از ترسم سعی می کردم چشمام و باز نکنم بعد مادرم و می بینه که اون طرف تر خوابیده اولش فکر می کنه مادرم هم مرده ولی بعد می بینه که نه مادرم زندست و داره نفس می کشه و تکون می خوره بعد با ترس به سمت پدرم نگاه می کنه با تعجب می بیبنه که پدرم هم زندست و نمرده با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. سال نوی شما هم مبارک. خواهر شما با شوهرش همفکر است و روح پدرتان شاد. پدر شما هم همفکر خواهرتان است و حامی اوست. خواهر شما از اینکه فکر زیاد بکندو غصه بخورد و دلش شور بعضی کارها را بزند، خلاصی یافته و همانطور که زمان حیات پدرتان، او مراقب خواهرتان بود و خواهرتان از فکر و دلشوره ی خیلی کارها معاف بود الان هم از فکر و ناراحتی بیرون می آید. روح پدر شما زنده است و او فقط حضور فیزیکی اش را در دنیا و در کنار شما از دست داده است ولی در کالبد روح کاملا آزاد و شاد و بی گناه در کنار شما زندگی می کند. دعاهای خیر پدرتان پشت سر شماست. تشکر از همراهیتون.
آسمان : سلام وقتتون بخیر
چن شب پیش خواب دیدم ک در یک حریان مافیاییو پیچیده ای کل خانواده ام از خاله هام و مادرم گرفته تا من ، درگیر بودیم
یک دفعه وارد یک اتاق تاریکی شدیم و با تن بدون سر خاله کوچیکم رو ب رو شدیم
ک لباس بلند دامن دار سفید ب تن داشت و بالا تنه اش پر از خون بود و سر نداشت
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و خانواده تان به خاطر خاله تان فکرتان ناراحت می شود. او آدم خوب و پاکدامن و باکرامتی است ولی بی عقلی و بی خیالی از خودش نشان می دهد و همین باعث می شود که مشکل بزرگی برای او بوجود بیاید که نه تنها خودش استرس شدید می گیرد و مستاصل می شود بلکه شما هم همگی فکرتان درگیر خواهد شد. خواب هشداری به خاله تان است که کم عقلی را کنار بگذارد. برای دفع شر یک مرغ قربانی کنید و گوشتش را به فقرا ببخشید. ( قربانی در دفع شر بسیار مجرب است ). تشکر از همراهیتون.