تعبیر خواب سقف
اگر کسی ببیند در زیر سقفی مرتفع و محکم نشسته، امنیت می یابد. اما اگر ببیند که سقف شکسته است ، تعبیرش این است که آینده نامطمئنی در انتظار او است. اگر در خواب دیدید که سقف روی سر شما خراب شد به هیچ وجه خوب نیست. اگر دیدید که سقف می زنید و خودتان سازنده سقف هستید به شخص بزرگی خدمت می کنید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ریهام : قسمتی از خواب رو یادم رفت بنویسم کهاز شدت بارون خونه عمه که تو خواب همسایه عموم بودن سوراخ های ایجاد شد واب وازد شد که البته تونستن اون سوراخ هارو بپوشونن
فریبا هراتی
: آنها قادر خواهند بود مشکلاتشان را حل کنند.
ریهام : با سلام خواب دیدم در اثر بارندگی زیاد سقف خانه عموم ریزش کرد ودختراش میرن بالای پشت بوم وپدرشون که فوت کرده بهشون میگه
من چندین بار بهتون گفتم سقف نم داره وخرابه شما گوش ندادید در ادامه خوابم داییم که تازگیا فوت کرده کسی رو فرستاده تا بهمون خبر بده که زمین خانوادگیمونو دارن میفروشن
بجنبید وحواستون باشه
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. عموی شما از اینکه به خاطر ناراحتی های زیاد، که احتمالا ناشی از فوت ایشان است، در زندگی خانواده اش حواسپرتی، نارضایتی و اثرات ناخواسته و مشکلاتی به وجود آمده است ناراحت است. او نمی خواهد که ایده آلهای خانواده ی او روی سرشان خراب شود و ناامید شوند. آنها باید راجع به انتظارات و اهدافی که برای خودشان وضع کرده اند، مجددا فکر کنند و مثبت اندیش باشند. روح دایی تان شاد. او می خواهد بگوید که شما باید اصالت خودتان را حفظ کنید و واقع گرا باشید. امنیت و ثبات شما در معرض خطر قرار گرفته است. شما خودتان را دست کم می گیرید و خیلی راحت سازش و مصالحه می کنید. تشکر از همراهیتون.
Behnaz : سلام خانم هراتی عزیزم
من خواب درهم ودیدم که خیلی قسمتهاشو درست به یاد ندارم اول خانواده همسر سابقمو دیدم و خود همسرم که دوباره توی یک خونه با هم بودیم و من توی دلم به خودم میگفتم بمونم بیشتر تا خوب به یادمبمونه چقدر ازدواج بده و دوباره ازدواج نکنم،توی خواب همسرم پسر خوبی بود(در بیداری هم هست ولی اصلا مرد محکم و تکیه گاه برای شخصیت من نبود)در خواب باهاشون اذیت نبودم ولی منتظر اون نفرته بودم که جدا بشم در ادامه خودم رو توی یک خونه جدید که مامانم خریده بود دیدم که داشتم به زیر پای خودم،من بالا بودم و خونه پسره زیر پای من،من درست یادم نیست چه کار میکردم که به سقف اون اسیب میرسید،سقف خونه اون خاستگارم بود اسیب میزدم و اصلا یادم نمیاد چطور .و ممکن بود از بالا با سقف بیوفتم توی اتاقش..توی یکی از اتاقها رفتم و کامل سقف رودور تا دور از دیوار جدا کردم و مامانم بهم گفت این اتاق امام زمانه که تاج پسره توی یک گوشه همون اتاق بود (اصلا پسر مذهبی نیست)وگفت اگر این سقف رو خراب کنی روی سر پسره امام زمان هیچ وقت نمیبخشت و خوشبخت نمیشی باش،من سقف رو بلند میکردم و دوباره سر جاش قرار میدادم ولی این صحنه ها رو پسره نمیدید،بعد انگار همش یک خونه بود ولی من از خونه بالایی سقفو خراب میکردم بعد همون خونه که توش بودم انگار همونی بود که به دور تا دور سقفش ترک ایجاد کرده بودم و مامانم گفت این خونه رو خریدم و میزنم به نام تو و تو پول از اون پسر بگیر برای تعمیرات خونه چون تو دیگه همسر اون هستی و من نمیتونم برای خونه تو خرج کنم و توی فکر محکم کردن و تعمیرات سقف خونه بودم وفکر کردم اگر تعمیر بشه ممکنه بیایم داخلش و این خونه برای ما کوجیک به نظرم اومد مخصوصا قسمت حال و پذیراییشولیذمامتنم گفت میدم دست مستاجر و نترس توی خونه خودمون میمونیم در ادامه با مادرم رفتم توی شلوغی بازار و مامانم نشست جایی تا من برگردمو یک خانم ضعیف رو دیدم که التماس مادرم میکرد که مامانم برسونش خونش و من با نگرانی برگشتم به مامانم گفتم با خانمه نری وترسیدم خریدهامون رو بدزده و گم بشه ،،(یک جای همین خواب همسرمو خودمو یک بچه رو به شکل سگ دیدم ولی من جلو بچه وسط اون پشت سر و صحنه نزدیکی ندیدم ولی انگار سگ ماده با بچه نزدیکی انجام میداد) خانم هراتی عزیزم من شب قبل هم خودم رو بگروی سر همون خاستگارم دیدم و گفتم :رفتم روی پشت بوم ۱۰ تا انا انزلنا خوندم توی خواب پشت بوم و سر اون یکی بودن این خواب رو فردا در قسمت سوره قدر مینویسم،من فکر میکنم اون موقیعیت خیلی بهتری از من داره ولی الان در دو خواب پشت سر هم خودم رو روی سرش و خانه بالا سریش میبینم
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما زندگی و احساساتتان را که از گذشته در پس زمینه ی ذهنتان دارید، مرور کرده اید. به این فکر می کنید که بد هم نیست که از تجارب گذشته آنقدر احساس قوی داشته باشید که دیگر به سرتان نزند که بخواهید مجددا ازدواج کنید. مادر شما به شما کمک کرده تا روحیه ای قویتر و شخصیتی بالاتر از خواستگار سابقتان داشته باشید. او گاهی به شما فکر می کند و شما احساس می کنید که بنیان سفت و سخت و یا جای پای محکمی پیش او نداشته اید و اینکه نمی توانید به او تکیه کنید و از جهتی شما نمی خواهید که ایده آلها و آرزوهای او را روی سرش خراب کنید و فکر می کنید که نباید او را نفرین کنید یا برایش بد بخواهید یا کاری کنید که منصفانه نباشد. عقلانیت به شما حکم می کند که کاملا آرامش داشته باشید و خداپسندانه رفتار کنید. شاید شما می توانید که جوری او را پیش دیگران خراب کنید که احترام و ارزشی که برای او قائلند، از دستش برود و این کار صحیح نیست. شما ته دلتان شاید هنوز خودتان را متعهد به او می دانید و دوستش دارید و مادرتان نمی خواهد که پل های پشت سرتان را خراب کنید که البته شما قلبا می دانید که ارزشتان بیشتر از این حرفهاست. شما نمی خواهید که مادرتان روحیه اش تضعیف شود و آرزوهای خوب آینده تان به این دلیل، نادیده گرفته شود. شما اهدافی دارید که می خواهید به خاطر آن با بینش قوی و وفاداری و سخاوت از خودتان مایه بگذارید و آن اهداف را عملی کنید. شما روحتان از او بزرگتر است و موفق تر هستید. تشکر از همراهیتون
فیروزه : عرض سلام و ادب خدمت خانم هراتی
من دیشب خواب دیدم که یه جایی هستم همراه با همسرم زیر یک سقف ایستادیم به همراه چند نفر غریبه من هی احساس میکنم سقف میخواد بریزه و بهشون میگم توجه نمیکنن تو لحظه اخر دست همسرم گرفتم کشیدم و همون لحظه سقف اوار شد ما نجات پیدا کردیم ولی اون غریبه ها موندن زیر اوار و یه کپه خاک شد من شروع کردم به کندن که اونا رو نجات بدم ولی همسرم گفت که مردن بعد خودم رو در خانه ای دیدم بزرگ که همسرم برام خریده بود و خیلی زیبا و مثل قصر بود و توی این خونه روی همه چی مروارید کار شده بود روی پرده مبل و همه ی وسایل حتی لباس های من
ممنون میشم تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما و همسرتان از کسانی پیروی می کنید یا با کسانی کار می کنید که آرزوهایشان ماندگاری ندارد و آینده ای ندارند. اما شما به همسرتان گوشزد می کنید که از این افراد تبعیت نکند و به همین دلیل زندگی شما متحول خواهد شد و خواهید دید که آنان همگی با شکست مواجه خواهند شد و زندگی شان دستخوش تحولی منفی خواهد بود. اما در عوض روحیات شما و همسرتان متحول و بسیار مثبت خواهد شد و به اوج موفقیت خواهید رسید. زینت این افکار جدید همسرتان، نصایح ناب و خردمندانه ی شماست که او به هر چه نگاه کند خواهد گفت همه ی اینها را به خاطر فضل و شعور و درک بالای شما بدست آورده است. شما روحی زیبا پاکدامن خالص و خردمند دارید. تشکر از همراهیتون.
فیروزه : ممنونم خانم هراتی عزیز
ستایش اسدی : سلام خانم هراتی عزیز ، روز بخیر ، ببخشید من چون کلمه طاق رو پیدا نکردم خوابم رو اینجا نوشتم .. من دو یا سه شب پیاپی خواب دیدم که من با عده ای آشنا یا اعضای خانواده (راستش همه خواب و جزئیاتش یادم نیست ) دارم با ماشین توی خیابون حرکت می کنم که رسیدم به دو یا سه طاق نصرت بزرگ مثل طاق پیروزی فرانسه.. البته بسیار باشکوهتر و با ابهت تر بودن با یک معماری خاص با ستون ها و پایه های بلند و با رنگ سفید درخشان و و بسیار نو هم بودند و ما با ماشین از زیرش رد شدیم و من از داخل به سقفش که نگاه می کردم یه معماری خاص و زیبا داشت که خیلی لذت بردم .. ما مثلا در خواب به سمت خونه خواهرم حرکت می کردیم اما شهر و مکان کاملا متفاوت با دنیای واقعی بود..
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز سرعت نت شما کم است نباید تند تند روی ثبت کلیک کنید!! الان شما 16 بار خوابتان را در سایت ثبت کرده اید و من مجبورم با همین سرعت کم 15 بار آن را از سایت حذف کنم که کاری بسیار زمانبر است!!! لطفا هرگز بیشتر از یکبار خوابتان را ثبت نکنید. تشکر. در نوبت هستید.
ستایش اسدی : سلام خانم هراتی عزیز ، روز بخیر ، ببخشید من چون کلمه طاق رو پیدا نکردم خوابم رو اینجا نوشتم .. من دو یا سه شب پیاپی خواب دیدم که من با عده ای آشنا یا اعضای خانواده (راستش همه خواب و جزئیاتش یادم نیست ) دارم با ماشین توی خیابون حرکت می کنم که رسیدم به دو یا سه طاق نصرت بزرگ مثل طاق پیروزی فرانسه.. البته بسیار باشکوهتر و با ابهت تر بودن با یک معماری خاص با ستون ها و پایه های بلند و با رنگ سفید درخشان و و بسیار نو هم بودند و ما با ماشین از زیرش رد شدیم و من از داخل به سقفش که نگاه می کردم یه معماری خاص و زیبا داشت که خیلی لذت بردم .. ما مثلا در خواب به سمت خونه خواهرم حرکت می کردیم اما شهر و مکان کاملا متفاوت با دنیای واقعی بود..
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. فرصت های عالی و جدیدی در زندگی شما پیش می آید و در مسیر و فازی متفاوت نسبت به امروز، وارد خواهید شد. از شما به گونه ای تازه حمایت خواهد شد و از ساختار زندگی تان و آینده تان راضی خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
Maryam : میگه اصلا خواهرم یهو از یه تایمی انگار دیگه نبود
Maryam : گفت خواهرش انگار غیب شد نیست شد و او دیگه ندیدتش و راجع بهش نمیتونه توصیف کنه چون پایین اومدنو ندیده
Maryam : سلام، لطفا دقیق بخونید، شوهرم خواب دید
خونه مادرش که دوطبقه ست، سقف طبقه بالا از بارون زیاد و مُخرّب نم زده و گچش اینا ریخته آجر و و سیمان سقف دیده میشه،دیوارها هم نم زده بودن، انگار طبقه بالای خونه ش دیگه برا زندگی مناسب نبود. آب بارون به توی خونه نفوذ کرده و داره از پله ها میریزه پایین،پله ها هم هرلحظه هم کوچیکتر و کوتاه کوتاهتر میشدن،
من و شوهرم و مادرش و خواهرش یعنی ۴نفر اونجا بودیم،(من مانتو مقنعه و یه دمپایی چرمی پام بود، ولی مادر و خواهرش بی روسری بودن)، همه مون میخواستیم بیایم پایین. انگار فرار کنیم از اونجا. من و شوهرم نترسیده بودیم ولی مادر و خواهرش ترسیده بودن و ناراحت بودن، من خیلی راحت و بدون ترس دویدم اومدم پایین رفتم دم در تو کوچه ایستادم، شوهرم هم خیالش راحت بود و داشت میومد پایین و نگران نبود، خواهرش یهویی نیست شد یعنی شوهرم اصلا تو خواب، پایین اومدنِ خواهرشو ندید،
مادرش میترسید بیاد پایین، داشت سُرمیخورد که دست شوهرمو گرفت که نیفته شوهرم دستشو پس زد و گفت "ولم کن ببینم".مادرش لیز خورد افتاد و یکی دو تا پله افتاد پایین و ،
چندنفرم از بیرون خونه ایستاده بودن تماشا میکردن.
لطفا دقیق بگید تعبیرو، یا بهتره بگم تکلیف ما چهار نفرو
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. کسی سعی می کند که افکار و نظراتش را به شما تحمیل کند و شما را وادار کند که نظراتتان را نادیده بگیرید. حواسپرتی، نارضایتی و اثرات ناخوسته ای به زندگی شما وارد می شود. شما کم کم متوجه مسائلی می شوید که ایده آل هایی که برای خودتان ساخته اید، روی سرتان خراب می شود و با مشکلاتی مواجه خواهید شد. شما مجبور خواهید شد روی اهدافی که در زندگی تان دارید، دوباره خوب فکر کنید و همه چیز را بررسی کنید. شما به موانعی که برایتان به وجود می آید فکر می کنید و اعتماد به نفستان به خاطر مسائل احساسی که فکرتان را درگیر کرده است کم خواهد شد. شما ممکن است فکر کنید که راههای زیادی برایتان باقی نمانده و فکرتان به جایی قد نخواهد داد. شما فکرتان نسبت به مادر و خواهر شوهرتان منسجم تر است و امنیت مالی بیشتری دارید ولی مادر شوهر و خواهر شوهرتان که تحت تاثیر مستقیم این ناراحتی قرار دارند، راجع به افکارشان راحت با شما صحبت خواهند کرد. مشکلات موجود بیشتر مربوط به مادر و خواهر شوهرتان است ولی شما و همسرتان با آنان همدردی می کنید و به خاطر آنان ناراحت خواهید شد. خواهر شوهرتان می ترسد که با یک سری واقعیات روبرو شود و مادر شوهرتان اعتماد به نفس کافی برای مواجهه با یک سری مشکلات را ندارد. دلیل مشکلاتتان و راه حل آن از خوابتان مشخص نیست. تشکر از همراهیتون.
mohsen : با عرض سلام
من حدودا بعد از ساعت ۷ صبح در خواب دیدم سقف اشپزخونه خونمون خوابیده و سقفشم هم کاهگلی با تیر چوبیه که شباهتی به سقف اشپزخونه خونمون هم نداره ومن توخواب میگم باید جلوشو گرفت تا به جای دیگه سرایت نکنه
فریبا هراتی
: سلام. امنیت و گرمی زندگی شما در معرض خطر قرار دارد و مشکلات بزرگی دارید که باید سعی کنید زود جلوی آن را بگیرید و راه چاره ای بیاندیشید. شما می خواهید از خانواده تان حمایت کنید و تحولی منفی در جریان است که این تحول منفی منوط به شرایط زندگی تان که خودتان می دانید، اقتصادی یا احساسی می تواند باشد. تشکر از همراهیتون.