تعبیر خواب سلام
سلام کردن در خواب وجوهات نیکو دارد. اگر دوستی به او سلام کرد، صلح و رفع خصومت می شود. اگر غریبه ای به او سلام کرد، با ناشناسی طرح دوستی می ریزد و از عذاب الهی ایمن می شود. اگر فرد مسنی به او سلام کرد، ازدواج او با زن دلخواهش خواهد بود و اگر همسر داشت، همسرش به او نیکویی می کند.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی به خواب ببیند که دوستی به او سلام می کرد، دلیل نماید که دشمن با وی صلح کند، اگر ببیند کسی مجهول بر وی سلام کرد، دلیل نماید که غریبی با وی دوستی و آشنائی کند. اگر دید سری به او سلام کرد و هرگز آن کس را ندیده بود، دلیل است ایمن شود از عذاب حق تعالی. اگر ببیند که پیری معروف بر وی سلام نمود و او را می شناخت، دلیل که زنی خوب روی بخواهد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر دید کسی به او سلام کرد که در میان ایشان شرکت و تجارت بوده و جواب سلام آن کس بازداد، دلیل که در میان ایشان تجارت پایدار نباشد. جابرمغربی می گوید: اگر ببیند زنی بر وی سلام کرد، دلیل که از کسی شادمان شود. اگر زنی پیر مجهول بر وی سلام کرد، اقبال دنیائی یابد. اگر ببیند درنماز است و سلام دست چپ داد، دلیل که کارهای او شوریده گردد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: سلام دادن درخواب بر چهار وجه است:
- ایمنی،
- شادی،
- اقبال،
- منفعت مال.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Anwr1360 : سلام امشب خواب دیدم باپسرصاحب کارم که پسرعموی بابام هست میانه خوبی باهم نداریم یک سلام علیک خوب کردم ودست دادم باهاش دستشوگرفته بودومنم دست دادم وگفت سلام برادرقشنگ کف دستشودیدم ودستم روتوی دستش گذاشتم
فریبا هراتی
: سلام. روابط شما با او گسترش خواهد یافت و با هم به توافق خواهید رسید. احتمال قوی شما شروعی تازه با همدیگر خواهید داشت و رابطه تان بهبود پیدا می کند. تشکر از همراهیتون.
amininia : سلام. قبل از هر چیز اینو بگم که من و شوهرم بدون حضور و رضایت قلبی خانواده شوهرم ازدواج کردیم و منرو به عنوان عروس نپذیرفتن هنوز.نزدیکای صبح خابدیدم شب تولد حضرت زهرا به همسرم گفتم برای بابات روز پدر هدیه خریدیم میخوام برای مامانت هم فردا هدیه بخریم.رفتم در خونه مادرشوهرم دیدم دم در واساده سلامش کردم سرسنگین جواب سلاممو داد. همسرمم خونه مادرش بود و داشت به مادرش میگفت چرا امشب و با عجله تصمیم گرفتی بری مشهد؟ اونم با روسری تو خونه ای و تو این وضعیت کرونا ولی مادرش اصرار داشت بره و مادربزرگم هم که فوت کردن همراهشون میخاست بره خلاصه سوار ماشین شدن و رفتن مشهد. من تو خواب احساس میکردم چون فهمیده من میخوام برم خونشون گفته میرم مشهد.شوهر خواهر و خواهر همسرمم هم همراهشون رفتن که تنها نباشه.نزدیکای نوروز بود و گفتن شوهر خواهرش زودتر برگشته کار داشته
فریبا هراتی
: سلام. نظر مادر شوهرتان نسبت به شما عوض خواهد شد و او از اینکه شما را نپذیرفته و رویتان قضاوت اشتباهی کرده پشیمان شده است. شما پدر او را درک کرده اید و در مقابل رفتارهای بد او چیزی نگفته اید و حالا می خواهید مادرش را هم درک کنید و دلتان برای آنها می سوزد. متقابلا مادر شوهرتان خردمندانه رفتار می کند و با شما خوشرفتار خواهد شد و از امام رضا ع می خواهند که زندگی شما خوب شود و شما زن خوبی برای همسرتان باشید. زندگی شما تحولی مثبت پیدا خواهد کرد و شوهر خواهر همسر شما، زودتر از خانم و مادر خانمش، به خوبی شما باور دارد و می داند که شما خانم شایسته ای برای همسرتان هستید. تشکر از همراهیتون.
شهزاد : سلام طاعات قبول بعدازادان صب خواب دیدم که تو خواب شنیدم کسی رو که دوسش دارم قرارروزیکشنبه بیان محل کارمن(یکسال پیش محل کارمون باهم بود.من منزل پدرم تواشپزخونه بودم یه دفعه دیدم این اقا بلند سلام داد وارد اتاق شد تو دستش یه ساک پارچه ای بود و خیلی پوشه و برگه بود منم باورم نمیشد که ایشون گفتن یکشنبه میان واومدن.حس خوبی داشتم خوشحال بودم روی مبل پیش پدر و مادر و برادرم نشستن.من از اشپزخونه اومدم بیرون که برم پیششون تو پاهام کتونی رنگ شاد بود به پام بزرگ بودولی سخت ازپام دراوردم وارداتاق شدم سلام دادم جواب داد ولی به پام بلند نشد.پدرم یه جوری نشسته بودن انگاری پشتشون به این اقا بودن من ازطرز نشستن پدرم خیلی ناراحت شدم ولی داشتن همه باهم صحبت میکردن.جو خوب و صمیمی بود مامانم اومد سمت اشپزخوته این اقا دنبال مامانم اومد یه سوالی پرسید مامانم جواب نداد ولی لبخند میزدمنم سیب زمینی نگینی کرده بودم و با جوی خیس شده ریختم تو سوپ داشتم به مامانم کمک می کردم. بعد براشون چای دم می کردم دوتا قوری بود یکی با چای معمولی واون یکی با تی بگ داشتم دم می کردم هول کرده بودم یه خانمی داشت کمکم می کرد ولی من حرص میخوردم که داره دیر میشه.توی سینی چن تا استکان بود چای پررنگ و کم رنگ بودن. این آقا توی کوچه بودن انگاری میخواستن برن منم برادرمو بعل کرده بودم همش به این اقامیگفتم این همون برادرم هست که براتون میگفتم که خیلی دوسش دارم واینا داشتن باهم حرف می زدن.ممنون از تعابیر زیباوپرانرژیتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. کسی که شما دوستش دارید، قبلا مشکلات روحی را تجربه کرده است و بنابراین الان سعی می کند که احساساتش را سازماندهی و دسته بندی کند. او می خواهد خردمندانه و با سیاست رفتار کند، مسئولیت پذیر باشد و به زندگی اش نظم بدهد. در شرایط حاضر، شما در آرامش و رفاه به سر می برید. او هم به شما ابراز علاقه یا تمایل به شناخت بیشتری خواهد داشت ولی او شما را برای خودش در شرایط حاضر؛ بزرگ نکرده و تقدیستان نمی کند. او منطقی فکر می کند. پدر شما ( یا خرد و عقلانیت شما) به او پشت کرده - یعنی اگر عاقل باشید شما هم نباید دنبال او بدوید! باید به او با سیاست رفتار کنید و خودتان را خیلی مشتاق او نشان ندهید. شما او را خیلی دوست دارید و به او ارزش زیاد می دهید. باید سعی کنید که ملایم و خردمند رفتار کنید. زود اشتیاقتان را به او نشان ندهید ( مادرتان فقط لبخند زده - یعنی شما هم باید ناز کنید). بگذارید تا او شما را خوب بررسی و قیاس کند و عجولانه نظر ندهید. شما شخصیتی خاکی و بی شیله پیله و ساده دل دارید. اما باید سعی کنید که پخته تر و خردمند تر و زیرک تر باشید. در ابراز علاقه به او نه خودتان را خیلی مشتاق نشان دهید نه بی حس و حال و بی حوصله!! تعادل داشته باشید. استقلال خودتان را حفظ کنید، مقاوم و صبور باشید و سعی نکنید که به او تکیه کنید. بگذارید که او شما را همانطور که هستید بشناسد و بداند که با شما هماهنگ هست یا نه تا بعدا برایتان مشکل بوجود نیاید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام وقتتون بخیر
ابتدا بگم که من تو دانشگاه به پسری علاقه داشتم راستش اونم تو رفتارش انگار منو میخواست ولی هیچ وقت اتفاقی بینمون نیفتاد منم تقریبا فراموشش کردم ولی الآنم بهش احساس دارم از وقتی هم ترم تموم شده ندیدمش امشب نزدیکای صبح خواب دیدم که از در خونمون رفتم بیرون یه جفت پوتین سیاه دارم اونارو پوشیدم بعد باخودم گفتم کاش کفشامو میپوشیدم بعدش همین که رفتم تو کوچه دیدم یه پسر داره از دور میاد باخودم گفتم اینکه خودشه بعد که نزدیک شدیم دستشو آورد جلو خواست باهام دست بده منم باهاش دست دادم بعد بهم گفت سلام خوبی منم خیلی تعجب کردم جواب سلامشو دادم بهم لبخند میزد خیلی گرم باهام احوال پرسی کرد بعد انگار ما همسایه اونا بودیم چون بهم گفت شما داشتید کابینت خونتون رو وصل میکردید صداش تا خونه ما میومد منم گفتم نه صدای کابینت نبوده بعدش از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید قدمهای محکمی در راه هدفتان بردارید ولی به اینکه این رابطه شکل بگیرد یا خیر بدبین هستید. هر بار که شما به او فکر می کنید، او می تواند از طریق تله پاتی احساس شما را دریافت کند و او هم به یاد شما می افتد. اما دست دادن شما در خوابتان به احتمال قوی به خاطر زمان خوابتان برعکس است و نمی توان روی این قسمت مطمئن بود که با هم ارتباط پیدا می کنید یا خیر. تشکر از همراهیتون.
samin : روز بخیر.خواب دیدم.با خواهرم رفتیم خانه عشقم.فقط خواهر و زن برادرشون بودن.خواهرشون از شهری دیگر امده بودن.گفتم شما که گفتید مادر هستن.ناراحت بودم از رفتارشون .چون بیشتر رفت و امد من به انجا فقط برای دیدن مادر است.گفتن مادر رفتن به مامانشون تو این شرایط کرونایی تنهایی سر بزنن (مزار مادر ایشون در قم هست)در خواب فکر میکردم مادر بزرگ زنده هستند و تنها زندگی میکنند.ناراحت بودم که چرا وقتی مامان نیستند خواسته بودند ما بریم اونجا.در زدند عشقم با نفراتی که خودش مربی و انها اعضای تیمش حساب میشدند در خواب امدند داخل نگران بودم که میاد داخل به من سلام نمیکنه کمی تپل تر شده بود رنگ ابی و زرد لباسها و کمی رنگ زرد روی مویش زده بود که باخودم میگفتم در شان او نیست این گونه مویش را رنگ کرده با کمال تعجب به من که نزدیک شد بهم سلام کرد.همه نگاهم میکردند و منتظر واکنش من بودند.
فریبا هراتی
: سلام. شما ننوشته اید که از رفتار چه کسی ناراحت بودید!! خواهر و زن برادر عشقتان که در خانه بوده اند که انتظار دیدنشان را نداشته ایدو عشقتان که خودش با گروهی دیگر آمده داخل منزل !! دوست عزیز من علم غیب ندارم که بدانم چه در سر شما می گذرد. لطفا خوابتان را درست توضیح دهید و اگر در تعبیر اشتباه شود بنده اصلاح خوابتان را به عنوان کامنت نمی پذیرم. شما احساس می کنید که کسی که دوستش دارید خردمندانه رفتار نمی کند چون از شما ناراحت است. اما او دوست دارد که مشکلاتش را حل و فصل کند. عشق شما سعی می کند که رفتاری خردمندانه و مجرب تر و آرام و از خودگذشته از خودش نشان دهد. و اجتماعی تر و خونسردتر از واقعیت به نظر بیاید. اگر بین شما دشمنی و یا اختلاف وجود دارد، احتمالا او تمایل دارد که با شما آشتی کند. تشکر از همراهیتون.
Leila : سلام،به مسجدی شلوغ وارد شدم خاله مسنم و دختر خاله مادرم که جفتشون ۸۰سال به بالان وسط جمعیت دراز کشیده بودن رد شدم ازشون دیدم مادرم و خواهر بزرگم اونورتر نشستن به مادرم گفتم کیک درست کردم گذاشتم تو فر نسوزه؟گفت شعلش ملایمه مادرم بهم گفت برو پیش دکتر داروهامو بگیر میخوام برم پیش مادربزرگت(که فوت شدن)با خواهرم خواستیم بریم که دخترخاله مادرم بهم سلام کرد خواهرم گفت جوابشو نده رفتیم پیش یه آقای دکتر جوان دوتا قرص تو همون حال تو دهنم بود افتاد از دهنم بیرون،داروهای مادرم نوشت و به من گفت چرا از مردها هراس داری گفتم طرفم میان استرس می گیرم دکتر به نیت امتحان کردن وضعم دستشو به سمتم آورد به حالت قلقلک به همراه دوتا مرد که روپوش سفید پوشیده بودن و اونام همون حرکتو انجام دادن که واکنشم چیه و من مانع شدم دستمو گرفتم سمت صورتش و کف دستمو نشون دادم که عرق کرده بود و گفتم اینجوری میشم آقا دکتر ،به دکتر گفتم من ویزیت ندادم برم پرداخت کنم که گفت نمی خواد پول بدی برام نسخه نوشت تو راهرو بیمارستان چن تا از دوستای مدرسمو دیدم که اونجا کار می کردن ولی خودمو نشون ندادم رفتیم پیش مادرم و دیگه نرفتیم خونه مادربزرگم،(من همسرم دو ساله فوت شدن و واقعا از مردها هراس دارم و رابطه منو خواهرم در باطن اصلا خوب نیست) تعبیرش چی میشه سپاس
فریبا هراتی
: سلام. لطفا همیشه زمان خوابتان را ذکر کنید چون ممکن است در تعبیر موثر باشد. شما خانواده ای با ایمان دارید و تمایل دارید که از خانواده تان حمایت و حفاظت کنید ولی نمی توانید همه ی کارها و مسئولیت ها را یک تنه قبول کنید و گاهی خودتان را تحت فشار می دانید. خواهر شما برعکس شما زیاد به خواسته های دیگران اهمیت نمی دهد. دختر خاله و خاله ی مادرتان شرایط روحی خوبی ندارند و احساس می کنند که مردم زیاد به آنها اهمیت نمی دهند. مادر شما سعی می کند که خردمندانه رفتار کند و از شرایط سختی که گاهی با آن مواجه است دور شود. او گاهی ممکن است آرزوی مرگ کند. شما برای آرامش مادرتان دعا می کنید و می خواهید که او احساس مثبتی از زندگی داشته باشد ولی خودتان استرس می گیرید و به دلائلی اعتماد به نفستان پایین می آید. دلتان نمی خواهد که هیچگونه نگرانی به زندگی تان بیاید و می خواهید از قید و بند هر چیزی که فکرتان را به هم می ریزد، رها باشید. این اعتماد به نفس پایین شما باعث می شود که دیگران برایتان خیلی اعتبار قائل نباشند. شما به نحوی احساس می کنید که از زندگی تان جا مانده اید و نتوانسته اید تحولات مثبتی که انتظارش را داشته اید را در زندگی تان بوجود بیاورید. اما همین که به مادرتان و فرزندتان احساس مثبتی ببخشید و افکار منفی را از ذهن مادرتان دور کنید، برایتان آرامبخش است. تشکر از همراهیتون.
مريم : سلام. وقت بخیر. پسرم که دانش اموز سال اخر دبیرستان (کنکوری) و بسیار درسخوان هست، به خواب دیده که به همراه همکلاسیها در جایی مشابه اعتکاف در مسجد بودند و شهید قاسم سلیمانی رو می بینه که "دوبار" به پسرم سلام می کنه و پسرم جواب میده. یکبار پسرم با "پیراهن قرمز" (موقع خواب و در عالم واقع هم لباس پسرم قرمز بود) و در حالت دراز کشیده روی شکم، سرش بالا بود که ایشون رد می شدند و به پسرم سلام کردند و پسرم جواب دادند و بار دوم انگار موقع اقامه نماز جماعت صبح بود که به پسرم سلام می کنند و پسرم جواب می دهند. در یک قسمت از خواب هم در همون مکان، هندزفری در گوش پسرم بوده و موسیقی گوش میداده که روحانی جوان مدرسه، میاد و هندزفری پسرم رو در میاره و ضدعفونی می کنه و بهش برمی گردونه و میگه اینکار رو کردم تا کرونا نگیری. ممنون میشم تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پسر شما برای رسیدن به موفقیت در زندگی به خدای بزرگ توکل می کند و قدرت و احساس مثبت در زندگی او جریان خواهد یافت. او با تکیه بر خداست که این احساس قدرت را عملا تجربه می کند و شهید سلیمانی در خواب پسرتان به رسیدن او به قدرت و موفقیت اشاره دارد. بینش پسر شما قویست و نباید به منفی بافی های دیگران گوش کند. تشکر از همراهیتون.
میترا : سلام و وقتتون بخیر
خواب دیدم مادرم تلفنی با بابام حرف میزد و فقط گفت سلام عزیز،خداحافظ
مامانم به بابام میگه عزیز
ببخشید شما کلمه خداحافظی رو در کلمات تعبیر خواب ندارید
از بچگی به صورت ذاتی و خدا دادی تعبیر خواب میکنم و خودم تعبیر کردم که یعنی بابام میمیره
البته معذرت میخوام جسارت کردم و پیشاپیش از پاسختون ممنونم
فریبا هراتی
: شلام. وقتی که خودتان خواب را تعبیر می کنید، انرژی منفی که به خاطر اعتقادتان به تعبیر خودتان، ارسال می کنید به حدی قوی می شود که تعبیر بنده شاید نتواند جبران اشتباه شما را بکند! هرگز خوابتان را بد تعبیر نکنید. خواب شما منوط به شرایط پدرتان تعبیر می شود. اگر او بیمار است و یا خیلی پیر، شاید تعبیر شما صحیح بود ولی در شرایط عادی خداحافظی کردن مادرتان با پدرتان، می تواند به سپردن پدرتان به دست خدای بزرگ تعبیر شود و یعنی مادرتان آرزو می کند که همیشه پدرتان سلامت باشد. همیشه گفته اند خوابتان را برای هر کسی تعریف نکنید ولی شما خودتان این اشتباه را در حق خودتان کردید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
Reza : با عرض سلام و وقت بخیر.خواب دیدم که وارد مجتمع شدم و تووپله های بلوک همسایمونو دیدم بهش دست دادم البته با مشت به خاطر کرونا سلام و احوال پرسی کردم و بهش گفتم که با خانومتون کار دارم اون آقا هم رفت خانومشو صدا کنه من اونجا وایستاده بودم خانومشون اومدن سلام کردن من هم جوابشونو دادم و ی چیزی گذاشتن رو پله و رفتن نفهمیدم چی بود.بعد اون دیدم تو محیط دیگه هستم تو کلاس درس هستم ولی همکارام پیشم هستن که سرپرستمون من رو با فامیل صدا کرد و گفت بیا پای تخته.پای تخته رو پاک کردم و ی جمله نوشتم.ممنون میشم که خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید که امور مالی تان تقویت شود و برای رسیدن به خواسته تان تلاشتان را می کنید. به ثروت و گشایش کار خواهید رسید. زندگی تان در حال تحولی مثبت است. درسهای زیادی هست که هنوز باید از زندگی تان بیاموزید و باید سعی کنید که با پرستیژتر و قویتر برخورد کنید و خیلی با دیگران قاطی نشوید و خودمانی رفتار نکنید. شما اشتباهات گذشته تان را پاک خواهید کرد و شروعی تازه خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
Marals : سلام وقت بخیر
خواب دیدم که در حال نماز خواندن بودم و آقایی که قبلا دوستشون داشتم و خواستگارم بودن روبروی من نشستن. من نمازم تموم شد و وقتی سلام نماز را دادم به این آقا سلام کردم و ایشون در حالی که با اشتیاق به من نگاه میکردن متوجه سلام من نشد و گفت بله؟ و من دوباره سلام کردم و جواب سلام منو داد. من چادر نمازمو از سرم برداشتم و توی خواب معذب نبودم که اون داره منو بدون حجاب میبینه و اون هم با اشتیاق به من نگاه میکرد. ممنون میشم تعبیرش رو به من بگین
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواستگار شما به شما فکر می کند و سعی می کند که رفتار شما را تحلیل کند. او باورش نمی شود که شما مطلقا به او تمایل داشته باشید و اگر بداند که به او علاقه دارید، شوکه و سورپرایز خواهد شد. شما از زندگی تان راضی هستید و افکارتان را هم رک و پوست کنده با او مطرح کرده اید و یا اگر او را ببینید حاضرید افکارتان را صریحا و صادقانه به او بگویید. او احتمال قوی به شما هنوز علاقمند است. تشکر از همراهیتون.