تعبیر خواب سوزن
تعبیر سوزن در خواب بدین وجوهات است که اگر کسی شغل خیاطی دارد و دید که سوزن در دست او یا در چرخ خیاطی شکست، وقفه و ناکامی در کارش حاصل می شود. ولی اگر سوزن در دست داشت و با مهارت برای دوختن لباس، آن را استفاده می کرد، بر رونق کارش افزوده می شود. سوزن کاربرد و تنفیذ است. اگر در خواب ببینید که سوزن یا سوزن هایی دارید، امکانات متعددی در اختیارتان قرار می گیرد که کارها را پیش ببرید و موفق باشید.
اگر کسی که خود خیاط نبوده در خواب ببیند که سوزن در دست دارد و آن را به کار خیاطی هم بکار نمی برد، یا اگر چیزی می دوخت، کارش خوب از آب در نمی آمد، به کاری که در آن مهارت ندارد مشغول خواهد شد و زیان خواهد دید. اگر دید که کسی به او سوزنی داد و او از آن سوزن استفاده شایان کرد، نفعی از آن شخص به وی می رسد و اگر سوزن را در بدن کسی که خصومتی هم با وی ندارد فرو برد، بدون جهت برای خود دشمن تراشی می کند. اگر کسی سوزنی را در بدن او فرو کرد بدون اینکه با او دشمنی داشته باشد، ازآن شخص به وی زیانی هر چند اندک خواهد رسید.
اگر سوزنی را دزدیدند مالی از او به هدر می رود و یا ارتباط وی با اطرافیانش به خصومت می انجامد. اگر در خواب ببینید که با سوزن می دوزید به خصوص اگر مشاهده کنید که دو قطعه را به هم وصل می کنید امور متفرق خویش را سر و سامان می بخشید و کاری را بر روال مطلوب انجام می دهید. اگر خواب ببینید سوزنی را گم کرده اید و به دنبالش می گردید زیان می کنید و امکاناتی را از دست می دهید.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که جامه می دوخت، احوال او نیکو شود و به مراد رسد. اگر ببیند سوزن گم شد، احوال او بد شود و امیدی که دارد برنیاید و احوالش پراکنده شود. اگر ببیند سوزن او بدزدیدند، کارش بد شود. اگر ببیند سوزن به جایی فرو برد، سرانجام کارش به خیر و خوبی و خرمی خواهد بود و کام دل یابد.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که سوزنی به او بخشیدند، آن کس مشفق احوال او خواهد بود. اگر دید سوزن بسیار داشت، دلیل بر خیر و صلاح او است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Berkee : سلام.خواب دیدم ی مکانی بود که یادم نمی اد کجا بود ولی چند نفر از اقوام اونجا بودن.روی زمین چند تا اسمارتیز پیدا کردم و داشتم اسمارتیزارو جمع می کردم بریزم تو ی جعبه یهووو دیدم تو اون جعبه ی عالمه سوزن ته گرد بود.و همینطوری که داشتم به داخل جعبه با تعجب نگاه می کردم انگاری که ی اهن ربا نامرئی اون سوزنارو کشید بالاتر از ته جعبه.و من همچنان در تعجب بودم.ممنون از شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید در زندگی تان خوش باشید ، منابع شادی و موفقیت هایتان را افزایش دهید و با سختی های زندگی در موقع لزوم مبارزه کنید. شما مسیر زندگی تان را تنظیم می کنید و دوست ندارید که از برنامه هایتان منحرف شوید. سختی های زندگی تان از بین می روند و انگیزه ی شما برای رسیدن به کمال و موفقیت بیشتر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Fateme : سلام کتاب قرآن دارم قبلا کسی بهم هدیه داده خواب دیدم کتاب قرانم جلد روش پوسته پوسته و کهنه شده و باز میکنم و وسط تمام صفحاتش ی سوزن ته گرد بهش چسبیده نه اینکه به سوزنا چسب زده باشنا ی صفحه اشم دیدم ک دوتا سوزن ته گرد وسطش بود .انقدر اعصابم خورد شد چرا قرانم اینجوری شده و کی این بلارو سر قرانم اورده
فریبا هراتی
: سلام. شما از اینکه خرد و عقلانیت و ایمان و دانشتان را نادیده بگیرند و شما را از روی جلد و ظاهرتان قضاوت کنند، بشدت ناراحت می شوید. شما حس می کنید مورد تقدیر واقع نشده اید و اینکه به خاطر سخت کوشی تان و دخالت مثبتتان در یک کار، شناسایی نشده اید. مهم نیست که دیگران راجع به شما چه نظری دارند. خداوند همه چیز را می بیند!!! به او عشق بورزید. تشکر از همراهیتون.
Heydaragha : سلام این خواب ازقول مادرم هست خواب دیدم بایک خانم که مثلا دوست منه (درواقع همچین دوستی ندارم)وارداتوبوس شدم بعدازماچندنفردیگه هم اومدن یک اقای بلند قد که موهای پر وفرفری مشکی داشت هم واردشد شب بود واتوبوس درحال حرکت اون اقا خودش روبه من نزدیک کردومن به اون بدوبیراه گفتم یهوبلندشد سرمنو سفت به سینش چسبوند ویک سوزن که من فکرکردم آمپول هست ازپشت تو رگ گردنم فرو کرد ومن بی حس شدم دویاسه باراین اتفاق تکرارشد ومن حسابی ترسیده بودم و دوستم واکنشی نشون نمیداد.
فریبا هراتی
: سلام. شما سرمایه ای دارید که با وجودش تا حدودی احساس امنیت و آرامش می کنید و می خواهید که امنیت مالی داشته باشید و مثل باقی مردم خودتان را به تقدیر سپرده اید تا ببینید که آخر کار چه می شود. مشکلات اقتصادی در راه است و فکر شما را ناراحت کرده است. شما به بطن این مشکلات و این که چطور این مشکلات واقعی و قوی هستند فکر می کنید اما عقلتان به جایی قد نمی دهد که چطور می توانید این شرایط را بهبود ببخشید و از نگرانی های اقتصادی بیرون بیایید. تشکر از همراهیتون.
ستایش اسدی : سلام ، روزتون بخیر . خواب دیدم با همسرم و نوزاد سه ماهه م در خانه هستیم که خانواده مادر شوهر و خواهر شوهرم بصورت سرزده می خوان برای ناهار بیان خونه ما .. خونه خیلی نامرتب بود همه جا پر از سوزن نخ بود نخهای تکه تکه همراه سوزن خیلی جا ها بود و یک چرخ خیاطی هم وجود داشت ( دربیداری ما اصلا خیاطی یا دوخت و دوز نمی کنیم ) من برای اینکه سریع خونه رو جمع کنم نوزادم رو خواستم یه کناری بزارم گذاشتم کنار چرخ خیاطی . بعد اومدم سر بزنم دیدم یه سوزن خیلی درشت که انتهاش سوراخ نداشت و پنج پر ریز داشت که بنظرم سوزن صنعتی یا سوزنی عجیب می آمد درون کمر دخترم فرو رفته بود که من خیلی ناراحت شدم گفتم من احمال کردم تقصیر من ،سوزن رو بیرون کشیدم خون فواره زد بیرون دخترم اول درد شدیدی احساس کرد بعد آرومتر شد نمی دونم همسرم یا کس دیگه یادم نیست بغلش کرد من خیلی ترسیدم کمرش خیلی خونی باشه بعد دیدم نه یه قسمتی از کمرش کمتر از انتظارم خونی شده ولی بچه حالش خوب بود و دست و پاهایش رو تکون می داد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما فکرتان خیلی ناراحت است. سعی می کنید که تمام مدت با صرفه جویی و اقتصادی رفتار کردن در رابطه با فرزندتان مراقب باشید که هزینه هایتان زیادتر از حد نشود. مادر شوهر و خواهر شوهرتان احتمالا در کارتان دخالت می کنند . شما ممکن است که احساس می کنید که آنها از دختر شما حمایت و پشتیبانی نمی کنند و شاید فکر می کنید که به خاطر این که فرزندتان دختر است، قدر او را نمی دانند. شما می دانید که سرنوشت و مسیر زندگی تان را خداوند تعیین می کند و شما انتخابی برای اینکه فرزندتان دختر باشد یا پسر نداشته اید. سعی می کنید که از جایگاه و نفوذ خودتان برای اینکه از فرزندتان حمایت کنید استفاده کنید. در حال حاضر موقعیت شما در رابطه با آنها از دست شما خارج شده است و می خواهید که این درد احساسی را التیام ببخشید. حرفهای بیخود در مورد موضوعات کوچکی مطرح می شود که پیگیری در مورد آنها بی نتیجه و بی فایده است. همسر شما از دخترتان حمایت و پشتیبانی می کند و این استرس ناشی از عدم علاقه یا بی تفاوتی را نسبت به او از بین می برد. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام،خانمی استاد
"لطفا نمایش دادهنشود"
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خواب شما این است که او نظراتی را با دیگران به اشتراک می گذارد که صحت ندارند و در خیلی از آنها عدم صداقت و دروغ نهفته و به اسم درمان و کمک، به دیگران صحبت هایی و مشاوره هایی می دهند که پوچ و توخالی است. متاسفانه او به جای توسل به ائمه ی اطهار به شیاطین و جنیان متوسل می شود و مطلقا اینکار او مطابق با دستورات قرآن کریم نیست. بنده ادله ی قرآنی در رابطه با کمک گیری از شیاطین و جادوگران را که مخالف خواست خدا و گناهی بزرگ است برایتان عرض می کنم تا در صورت تمایل مطالعه بفرمایید:
سرکتاب باز کردن و دعانویسی در اصل توسل به جنیان و شیاطین کردن است و هر چند که آنان از بعضی مسائل با خبر باشند اما کمک گرفتن از ایشان، گناه است و اگر جز این بود، امام حسین ع از جماعت جنیان کمک می گرفت و به جای شهید شدن تمام کفار کشته می شدند، عیسی ع مصلوب نمی شد، امام رضا ع مسموم نمی شد، اگر کمک گرفتن از جنیان جایز بود در قرآن کریم این کار نکوهش و مذموم حساب نمی شد. از شما تقاضا می کنم به این مطلب که بنده با استناد به قرآن کریم فراهم کرده ام با دقت توجه کنید و آن را مطالعه کنید تا نظر قرآن را راجع به جادو بدانید. همانطور که در قرآن آمده هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه خدا بخواهد. جادو فقط برای کسانی موثر واقع می شود که به جادو ایمان دارند و قدرت آن را بالاتر از قدرت خدا می دانند. آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ). آنها اخباری به شما می دهند که درست و راست است ولی در ازای آن شما را می فریبند که خیال کنید هر چه به شما می گویند راست است و باور کنید که آنها دوستان شما هستند و بعد شما را به راه غلط و کفر هدایت می کنند. در جای دیگری در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! حالا جای سوال است که مگر خدا می خواهد؟ مگر خدا دوست دارد که کسی بد بخت شود؟ حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید.((( تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند.))) (((خداوند به واسطه جن ها، باور انسانها را نسبت به قدرت خودش آزمایش می کند. تا بفهمد که چه کسانی به او توکل می کنند و چه کسانی به اجنه!! این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند.))) اگر کسی به خدای بزرگ و ارحم الراحمین ایمان داشته باشید و مطمئن باشد که عشق او شامل حال بندگانش است، هرگز آسیبی از هیچ جنی نخواهید دید. تشکر از همراهیتون..
سوگندم : سلام .وعرض ادب خدمت خانم هراتی عزیزم سال نوی شما مبارک .همراه با سلامتی وارامش انشااله ،عزیزم ممنون می شم خوابم رو تعبیر کنید .خواب دیدم دم صبح که خانه ایی هست که دوطبقه هست بزرگ ونمای ان همه سفید بود وپنجره داشت با حیاطی بزرگ که انگار خانه ام بود درحیاط باز بود ومن در کوچه بودم روبرویش در اتاقکی نشسته بودم که در نداشت وروبروی خانه ام بود .من داشتم با نخ مشکی وسوزن چیزی می دوختم بعد خواستم جمعش کنم که بعدا انجام بدهم .که اقایی امد که در واقعیت قصاب محله امان هست وزیاد نمی شناسمش وبه من گفت با سوزن نخی که داری شلوارش را بدوزم دمپای شلوارش را می خواست که پس دوز کنم .من گفتم باشه اشکال نداره وشروع به دوختن ان با سوزن کردم گاهی نخ عوص می شد به رنگ کرم وقهوهایی ومن ان را داخل سوزن می کردم ومی دوختم بعد انگار ان شلوار تبدیل به چیز دیگری مثل متکا یا بالش شد ومن داشتم رویه اش که سرخابی وصورتی رنگ گل هایش بود می دوختم انگار مال مادرش بود من در حین تمام کردن کارم متوجه مادرش شدم. انگار تمام صورتش را عمل کرده بود ولاغر بود من متکا را به او دادم وخانمی کنارم بود وگفت سوزن خورد به گردنم گفتم عقب تر برو بعد که نخ را بریدم همه فهمیدند حق با من بوده وچند سانت نخ را زیادتر هم بریده ام بعد صحنه عوص شد ومن در کوچه بودم دوباره وخانه ایی بود که دختری داشت نمای ان را سرامیک می کرد واقایی که صاحب کارش بود هم ان جا بود بعد من با خودم گفتم چه خوبه که بهش بگم خانه ما را هم درست کند. انگار در محوطه خانه ام مهمانی بود ودیگ بزرگی از برنج پخته شده بود که البته ته دیک هم داشت وخانمی که سرامیک می کرد پخته بود وموهایش باز بود وبرنج ها را در دیس می کشید ومن می دادم که سر سفره بگذارند ومهمانان که دور سفره بودند ووزرشک هم بود ولی شبیه کشمش بود ومن در کنار سفره دیگری نشسته بودم همراه با خواهرم وافراد دیگر که بیشتر زن بودند وخانوادگی بود ومن غذایی از سفره اصلی برداشتم وسر سفره خودمان گذاشتم ومن دیدم همه می خورند وگفتم وای به شما نرسید منظورم مرغ بود چون برنج داشتند ولی نمی دانم کی گفت ولی فقط تو نداری همه زیر برنجشون مرع دارند بعد کسی به من دیسی داد که سینه مرغ داخلش بود که خیلی بزرگ بود وپخته وخوشرنگ بود من هم ان را تکه تکه کردم وبه اقایی که روبرویم بود ومی شناسم تکه ایی دادم وبه بقیه وچند تکه خوب را هم خودم برداشتم .تشکر وممنون از زحمتتون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل و سال نوی شما هم مبارک. ایده های تازه و روحیات تازه ای خواهید یافت. رابطه ی شما با کسی بنا به خواست او، بهبود خواهد یافت و شما جنبه های مختلفی از یک مسئله را گردهم آوری کنید و به تمام جزئیات و عناصر آن موضوع خوب فکر کنید و درک بالاتری نسبت به آن داشته باشید. شما موقعیتی را بخوبی کنترل می کنید و رابطه تان را باکسی قوی می کنید و زن دیگری هست که فکر می کند این کار شما باعث می شود که او نتواند رابطه ی خوبی با کسی که شما خیال دارید ارتباطتان را با او قوی کنید، داشته باشد. شما به حمایت و گرمی زندگی کسی که رابطه جدیدی با او می سازید فکر می کنید و به جنبه های مختلف رابطه تان فکر می کنید و مادر او وجهه ی واقعی خودش را به شما بروز نمی دهد و از بابت رابطه ی شما غصه می خورد. شما به ثروت می رسید و از شما حمایت مالی می شود و شور و نشاط به زندگی تان راه می یابد. انشالله به احتمال قوی دوباره ازدواج می کنید. تشکر از همراهیتون.
sanaz noori : دو روز پیش صبح خواب دیدم
فریبا هراتی
: سلام. او می خواهد به شما بگوید که خودتان اگر دوست دارید رابطه ی با او را ترمیم کنید و او دیگر خودش برای نزدیک شدن به شما اقدامی نخواهد کرد. شما احساس می کنید که مورد تقدیر واقع نشده اید و از اینکه ارتباطتان با او قطع شود زیاد ناراحت نخواهید شد. تشکر از همراهیتون.
sanaz noori : سلام ، وقتتون بخیر ، یک سوال فنی ! خوابهایی که توی روزای شهادت ائمه هستن تعبیرشون چطوره ؟
فریبا هراتی
: سلام. در تعبیر فرق نمی کند.
ساره : سلام خانم هراتی عزیز چند شب پیش خواب دیدم یه مرد جوان خیلی خوش قیافه و با موی تیره و چشم و ابرو مشکی قرار که آرایشم بکنه. مرد جوون موهای پری داشت ولی پشت سرش اندازه یه دایره کچل بود. مرد انقد جذاب بود که چشم ازش برنمی داشتم و اونم به من حس داشت انگار شیفته هم شده بودیم. وقتی می خواست آرایشم کنه منو خوابوند روی زمین و کنارم دراز کشید و نوازشم می کرد و دستش دور کمرم بود و با حالتی که می خواست لبهامو ببوسه صورتشو بهم نزدیک کرد. ولی من مقاومت می کردم نمی ذاشتم بهم زیاد نزدیک بشه. وقتی کنار هم دراز کشیده بودیم اول یه سوزن نخ کوچیک از گوشت باسن رد کرد و گذاشتش روی میز ولی دردم نگرفت خونی هم نیومد بعد یه سوزن بزرگ لحاف دوزی نخ کرده از باسنم رد کرد انگار اثرش مثل طب سوزنی بود و بی حس شدم و دیگه جلوی نوازشش مقاومت نکردم. نشستم یکی از پاهام اولش بی حس شده بود ولی خوب شد. ولی هیچ آرایشی روم انجام نداد. ما توی سالن یه خونه بودیم که به اوپن آشپزخونه هم دید داشت. مرد جوون آبگوشت درست کرده بود و یه سفره بزرگ تو سالن انداخته بود تا دوتامون آبگوشت بخوریم. آدمای دیگه ای هم توی خونه و دور و بر اوپن آشپزخونه بودن که من گفتم اونا چرا نمیان سر سفره غذا بخورن؟ مرد گفت اونا همونجا سر اوپن غذاشونو می خورن. می خواست دوتایی با هم تنها باشیم.
راستش خانم هراتی وقتی این خواب دیدم دیشبش یکی از همکارام که اقا هستن و مدتی رییسم شده راجع به یه سری مسائل شخصیش با یکی از همکارای خانم برام درد و دل کرد. این آقا ظاهرا خودشو حامی و دوست نشون می ده ولی به خاطر سهل انگاریش حقوق من از همیشه کمتر شده ولی من به خاطر اخلاق صلح طلبم باهاش رفتارم تغییر نکرده با این حال بهش اعتمادی ندارم. نمی دونم ربطی داره به خوابم یا نه (در ضمن خوش قیافه هم نیست). ببخشید طولانی شد. ممنون می شم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. شما مهربان و زیبا هستید و وجهه ی خیلی خوبی دارید و سعی می کنید که خیلی قاطع و مصمم و رقابتی کار کنید و به اهدافتان برسید و مثل یک مرد روی پای خودتان بوده و استقلالتان را حفظ کنید. اما به شدت احساس تنهایی می کنید و نمی خواهید که نگرانی تان را به دیگران بروز دهید و احساستان را مرموزانه از دیگران مخفی می کنید. اما فکر می کنید که فقط خودتان به درد خودتان می خورید و خودتان هستید که می توانید بفهمید چه احساسی دارید و دیگران درکتان نمی کنند. شما نمی توانید دروغ بگویید و سیاست مدارانه رفتار کنید ولی دوست داشتید که از شما حمایت می کردند و قدرتان را می دانستند. احساس شما این است که رئیس جدید شما از شما تقدیر و قدردانی نمی کند و سخت کوشی و دخالت مثبتتان را در کارتان نادیده می گیرد. از حقوقتان کم می کند ولی شما نسبت به این مسائل احساس می کنید که سر شده اید و دردتان نمی گیرد و خوب می توانید خودتان را قوی نشان دهید هر چند که در دلتان این مسئله هرگز تمام نشده و شما هم جور دیگری این کار آنها را تلافی خواهید کرد. هر وقت بتوانید برای خودتان کار می کنید و سودش را به خودتان خواهید داد تا به گرمی و امنیت و رفاه بیشتری برسید چون آنها قوانین کار تیمی و گروهی را رعایت نکردند و حالا شما هم به نفع خودتان کار خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Gandom : با سلام و وقت بخیر خدمت شما بانوی عزیز. دیروزبعد از نماز صبح خواب دیدم که پدر مادر همسر سابقم به پدرم زنگ زدند و دارن میگن که میخوان بیان دیدنمون و مخصوصا متوجه شدم که احوال منو هم دارند میپرسند، پدرم هم گفت: که بله تشریف بیارید. مدل صحبت کردن پدرم و همینطور اونا مثل واقعیت نبود، انگار صمیمیتر بودند.
بعد من هم که روبه روی پدرم نشسته بودم و در حال خوردن میوه بودم، متوجه شدم کلی سوزن منگنه داخل سینی میوه هست و من یه مشت از اونو گزاشتم تو دهانم وکمی جوییدم و خواستم که قورت بدم، امابعد همرو تف کردم بیرون. پدرم هم که انگار نگرانم شده بود که مادرم بعد از تف کردن من گفت نگران نباش هیچی نشد و حل شد.
در واقعیت دو سال است که جدا شدم، و هیچ رابطه ای با آنها ندارم و پدر شوهر و مادر شوهر خوبی هم بودند. ولی خواستگاری دارم که احتمال میدم ادمای زیادی با این وصلت مخالفن.
فریبا هراتی
: سلام. پدر و مادر همسر سابقتان به شما فکر می کنند و دوست داشتند که می توانستند دوباره شما را راضی به ازدواج با همسر سابقتان کنند. شما و پدرتان سعی می کنید که بهترین همفکری و تلاشتان را بکنید که به ثروت و سلامت و موفقیت در زندگی تان برسید. شما می دانید که برای رسیدن به خواسته هایتان، نیاز دارید زندگی تان را سازمان دهی کنید و همه چیز را با نظم و ترتیب به پیش ببرید. حتی شما سعی می کنید که احساسات خودتان را اول در ذهنتان منظم کنید و بعد آنها را به زبان بیاورید و حرفی نزنید که بعد باعث پشیمانی تان بشود. شما می خواهید نیازها و ضروریات زندگی تان فراهم باشند و سعی می کنید که خشم و کینه و نگرانی ها و احساس حقارت را در رابطه با خواسته ها و احساستان، از وجودتان دور کنید. شما دارید حساب کتاب می کنید که چه بگویید و چه نگویید که بعد به ضررتان تمام نشود. تشکر از همراهیتون.