تعبیر خواب سگ
اگر در خواب خود سگی دیدید که مطیع و رام است و به دنبالتان می آید، دوستی از شما حمایت می کند. سگ آشنا و مطیع و رام دوست وفادار است. سگ اگر آشنا و رام باشد و بانگ و صدا راه بیندازد فحش و ناسزا است و خواب شما می گوید با یک نفر برخوردی نا مطلوب خواهید داشت که او نسبت به شما سخنان زشت می گوید و دشنام می دهد.
تعبیر خواب حمله سگ

تعبیر دیدن سگ ناآشنا و وحشی که قصد حمله به او را دارد، وجود دشمنی است که فرومایه و پست است. اگر حمله سگ را دفع کرد، بر دشمن غلبه می کند. اگر سگ بیماری هاری داشت، دشمن وی نیز بیماری روحی دارد. اگر کسی ببیند که سگ لباس او را پاره کرد، دشمن او باعث می شود تا دوستی او و دیگران بوسیله بدگویی هایی که انجام می دهد به دشمنی تبدیل شود. اگر کسی دید که گوشت سگ می خورد، حرام خوار و ربا خوار است.
اگر سگی ماده به خانه اش وارد شد، و بیننده خواب مردی مجرد باشد، زنی پست با خصایص زشت به ازدواج وی درمی آید. اگر سگ شکاری داشت، دشمن بیننده خواب، دشمنی اش را آشکار می کند. اگر کسی خواب دید که سگی در جایی پنهان شده بود و پارس می کرد، دشمن وی در پنهانی از او غیبت می کند و دیگران را علیه او می شوراند. اگر بیننده خواب، سگی را دید که سگ دیگر را در مشاجره و پارس کردن و منازعه از پای درآورد، و یکی از آنها فرار کرد، یکی از دشمنانش از میدان خارج می شود.
اگر کسی سگ نگهبان به او هدیه داد، او به محافظت از شخص پلیدی روی می آورد که از او منفعت ببرد. اگر دید که سگ شکاری، شکاری را آورد و جلوی او انداخت، دلیل که ارثیه ای به او می رسد که از مال حرام بدست آمده است.
تعبیر خواب گاز گرفتن سگ
اگر سگی لباس او را گاز گرفت و قسمتی از بدنش نیز آزرده شد، از دشمن زیان سخت می بیند.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سگ درخواب بر چهار وجه است:
- دشمن،
- پادشاه طامع،
- دانشمند و خادم بدکار،
- مردمان غماز (سخن چین).
محمد ابن سیرین می گوید: سگ در خواب دیدن، دشمن پست فرومایه است و سگ ماده در خواب زن فرومایه است. تعبیر خواب سگ سیاه دشمنی است از عرب، و سگ سفید ، دشمنی است از عجم. اگر ببیند که سگ بر وی بانگ می کرد، دلیل که از دشمنی سخنی زشت شنود. اگر ببیند که سگ او را بگزید، دلیل که او را از دشمن گزند رسد. اگر دید جامه او به آب دهان سگ آلوده شد، دلیل است از دشمنی خسته شود. اگر دید جامه او بدرید، دلیل که در مالش نقصان پدید آید.
اگر ببیند که گوشت سگ می خورد، دلیل که دشمن را به دشمنی دیگر دفع کند. اگر ببیند سگی را نان می داد، دلیل است که روزی بر وی فراخ شود. اگر ببیند سگ با وی نزدیکی نمود، دلیل که دشمن در وی طمع کند. اگر ببیند که سگ بر وی تکیه کرده بود، دلیل است بر دشمنی فرومایه اعتماد کند و کار او را نصرت دهد. اگر دید که شیر سگ می خورد، دلیل که ترس و بیم سخت به وی رسد و باشد که با دشمن او را خصومت افتد.
اگر ببیند که سگ از وی می گریخت، دلیل است دشمن از وی برحذر باشد. اگر ببیند که سگی ماده درخانه او درآمد، دلیل که زنی فرومایه را به زنی کند. اگر دید که سگی جامه او را به دندان بگزید، دلیل است مکروهی بر وی رسد.
اسماعیل بن اشعث می گوید: سگ شکاری در خواب، دشمن است. اگر ببیند که به سگی شکار می کرد، دلیل که از دشمنی دعوی دانش کند و خیر و منفعت یابد. اگر ببیند گوشت شکار می خورد، دلیل که میراث یابد. اگر ببیند که سگ شکاری از خود دور نمود، دلیل است از دشمنی با منفعت جدا شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مارال : سلام لطفا خوابم پنهان بمونه
فریبا هراتی
: سلام. خوابتان می تواند دو تعبیر داشته باشد. اول اینکه شما مهربان و خانواده دوست، وفادار و محافظه کار هستید و دوست دارید که مستقل و قوی باشید. و دوم اینکه کسی با این شرایطی که عرض کردم، و با این خصوصیات اخلاقی به زندگی تان راه می یابد و او را دوست خواهید داشت. تشکر از همراهیتون
الناز : با سلام و خسته نباشید. من خواب دیدم در پارکی هستم که یه سگ سیاه به من حمله کرد و با فرار من به سرعت به دنبالم میومد. به هر قسمتی که میخواستم فرار کنم یه سگ سیاه دیگه بود که اگه من رو میدید به جای سگ قبلی این سگ جدید به دنبالم میافتاد. همهی سگ ها یک شکل یک اندازه و عصبی بودن، سایز متوسطی داشتن و با حالت پرخاش و پارس کردن سر جای خودشون وایستاده بودن تا این که منو میدیدن و دنبالم میکردن. در انتها حین فرار کردن از سگی که دنبالم بود از خواب پریدم. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما تلاش می کنید که در آرامش زندگی کنید ولی دوستی دارید که جنبه های منفی و بدی در وجود اوست و او تلاش می کند که مرتب شما را کنترل کند و به شما با حالت دستوری صحبت کند. شما با چنین اشخاص بداخلاقی که می خواهند مرتب به شما امر و نهی کنند که چه بکنید و چه نکنید، همه جا مواجه می شوید. تعبیر دوم این است که علیرغم اینکه بینش و شهود در شما قویست ولی اخلاقتان بد است و می خواهید با همه حالت دستوری صحبت کنید و باید همه جا و همیشه سعی کنید که خویشتندار باشید و کنترل کاملی روی رفتارتان داشته باشید تا از کوره در نروید. تشکر از همراهیتون
فاطمه : سلام یکشنبه شب(هفته پیش) خواب دیدم یک سگ بالغ یک توله نسبتا بالغ داخل کیسه شکمش نگه داشته(منو یاد کانگورو انداخت) بعد انگار صحنه عوض شد و چند تا توله سگ تازه متولد شده دیدم دقیق تعدادشو یادم نیست انگشت شمار بودن اما رنگ یکیشون فکر میکنم قهوهای تیره بود اونا آروم دراز کشیده بودن رو زمین و یه فیل کوچیک سیاه رنگ یا شایدم سورمهای، آبی تیره(دقیق یادم نیست) هم بینشون دیدم تا چشمم بهش خورد دیدم که سریع بالا پایین میپرید کله ملق زد و شیطنت و بازیگوشی میکرد این خواب رو دوشنبه باید میفرستادم که متاسفانه بخش دیدگاه ها بسته بود سپاس.
فریبا هراتی
: سلام. پدر یا مادر شما سعی می کنند که به شدت از شما حمایت کنند و گاهی با شما تحکمی صحبت می کنند. شما می خواهید خودمختار و مستقل باشید و اصیل و خانواده دوست و عملگرا هستید. شما عاقل و صبور هستید و سعی می کنید که دیگران را درک کنید و کمی درونگرا هستید و سعی می کنید که محافظه کارانه اهدافتان را عملی کنید. تشکر از همراهیتون
بینام : سلام ،مجردم.از خونمون میریم خونه مادربزرگم ب بابام غر میزنم هیچ جارو کامل نمیسازی میگه برای رفاهتون هرکاری میکنم میگم اره اماکامل انجام نمیدی. میرسیم اونجاپسرداییم هست توی بغلش دراز کشیدم همسرشم هست، مامانم ازش آهنگ گرفته گوش میکنه یهویی همسرش غیب میشه .ب مامانم میگم پسرداییم داره منو اذیت میکنه مامانم بابامو صدا میزنه.همه متوجه میشن پسرداییم مسته.بابام که میخواد بزنتش میترسه وزیر تخت قایم میشه.میریم از اونجا بیرون وسایلامون جامیمونه،مامانبزرگم وسایلارو از پنجره میفرسته بیرون کیف منو هرکاری میکنه نمیتونه،میگم از پسر داییم میترسم که برم داخل خونه، شما برین کیفمو از داخل خونه بیارین کسی قبول نمیکنه،بابام میگه اتفاق تقصیرتوئه.خودم میرم داخل خونه و کیفمو میارم.بیرون از حیاط میبینیم ماشین پسردایی بزرگمه فک میکنیم اونه تا بابام بره درمورد داداشش صحبت کنه اماداداش وسطیه هستش که عصبیه و سیگاردستشه اما در واقعیت سیگاری نیست،بعدمیبینیم بابام با ماشینمون نیست.میریم خونه همسایه اونجا عروسیه،دخترمومیبینم که داره میدوه چندتا پر دستشه دخترعمش میگه یکی بده نمیده ازش بزورمیگیره. متوجه میشم تیشرت دخترم تمیزه شلوارش کثیفه، میگم کی تورو پیش بابات فرستاده با این لباس ،چرا عوض نشده؟عمش میگه؛از دیروز این لباس تنشه. میرم سمت عمه دخترم باخودم میگم چراصورتش خرابه قبلا صاف بود! میخوام دخترشو بغل کنم نمیده،بعد بهم میده، دخترشو که میبینم با خودم میگم،دخترش یه چهره دیگه داشت الان شکل دیگست. بچه رو بهش میدم میگم شیر میخواد. میرم دنبال بابام ب جایی میرسم خانوما قلیون میکشن مامانمو نمیبینم ولی انگاراونجاست میپرسم بابام کجاست. یهویی یه جوونومیبینم سگ پهلوشو گازگرفته فک میکنم همسر قبلیمه متوجه میشم اون نیست، سگه میاد دوباره گازش بگیره یکی از خانوما سنگ پرت میکنه میگیم نکن ،سگه میاد پیشمون،به خانوما میگم رمزمون اتحاده همتون سنگ بهش بزنین،همه بهش میزنیم و سگه میمیره.ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. تعبیرخوابتان این است که شما می خواهید خردمندانه و درست زندگی کنید تا به امنیت و رفاه برسید و معتقدید که به خاطر افکار اشتباه پدرتان که به خیال خودش سعی می کند که از شما حمایت و حفاظت کند، شما در زندگی تان با کم و کاستی هایی مواجه هستید. شما به این فکر می کنید که پسر دایی تان شاید آن خصلت های ایده آلی را که شما بعنوان همسر، از یک مرد، انتظار دارید را می تواند برای همسرش فراهم کند. مادرتان خیال می کند که پسردایی تان آدم خوبیست که می تواند هارمونی و آرامش را به خانواده اش برساند. ولی در واقعیت، همسر او هم از پسرداییتان راضی نیست. شما نمی خواهید قربانی شرایط موجود شوید و اجازه دهید که کسی مثل پسردایی تان شما را ناراحت کند یا با کسی که از فرهنگ و سنت های مشابه با او برخوردار است؛ نمی خواهید ازدواج کنید. پسر دایی شما بی دقت و بی حس و حال رفتار می کند، واقعگرا نیست، کنترل زندگیش را از دست داده و آدم خوبی نیست. خرد و عقلانیت شما ( یا مادربزرگ شما) سعی می کند که مخفیانه به شما این موضوع را بفهماند که مطلقا نباید به این آقا اعتماد کنید. پدرتان معتقد است که این شما هستید که خودتان پسردایی تان را برای خودتان خوب جلوه داده اید و تقصیر شماست اگر او به شما گیر بدهد. شما به این درک می رسید که این خودتان هستید که باید فکرتان را از او دور کنید و اجازه ندهید که او به شما نزدیک شود. پسردایی شما عصبانیست و یا غصه می خورد و نیاز دارد که به خاطر اختلافاتی که با همسرش دارد، به آرامش برسد و شما نباید در این زمان، به او اجازه دهید که شما را الکی به خودش امیدوار کند و از شما سو استفاده کند. پدر شما فکرش به دنبال کنترل مسئولیت های خودش است و شما و مادرتان راجع به مشکلات همسایه و یا دیگران صحبت می کنید. شما سعی می کنید که از دخترتان حمایت مالی کنید ولی عمه ی دخترتان مانع از این می شود که دخترتان مرفه باشد و در تربیت دخترتان هم کوتاهی می کنند و این باعث می شود که دخترتان وجهه ی بدی پیدا کند. او به دختر خودش هم نمی رسد و کلا بچه داری و تربیت بچه ها برایش کار راحتی نیست و به بچه ی خودش هم اهمیت نمی دهد. شما می خواهید خردمندانه رفتار کنید و مادرتان غصه خوار غمهای دیگران است. شما از اینکه کسی به خاطر عشق و احساسات ضربه بخورد و آسیب ببیند ناراحتید و فکر می کنید که باید مراقب خودتان باشید و اجازه ندهید که کسی از عواطف و احساسات شما سو استفاده کند و به همه هم یاد می دهید که اجازه ندهند که کسی احساساتشان را به بازی بگیرد. تشکر از همراهیتون
بینام : سلام،از خونمون میریم خونه مادربزرگم ب بابام غر میزنم هیچ جارو کامل نمیسازی میگه برای رفاهتون هرکاری میکنم میگم اره اماکامل انجام نمیدی میرسیم اونجاپسرداییم هست توی بغلش دراز کشیدم همسرشم هست مامانم ازش آهنگ گرفته گوش میکنه یهویی همسرش نیست ب مامانم میگم پسرداییم داره اذیت میکنه بابامو صدا میزنه متوجه میشن پسرداییم مسته اذیت میکنه ت بابام میخوادبزنتش میترسه زیر تخت قایم میشه میریم بیرون وسایلامون جامیمونه مامانبزرگم وسایلا رو از پنجره میفرسته کیف منو هرکاری میکنه نمیتونه میگم میترسم کسی قبول نمیکنه بابام میگه اتفاق تقصیرتوئه میرم میارم، بیرون حیاط میبینیم ماشین پسردایی بزرگمه فک میکنیم اونه ک بابام بره درمورد داداشش صحبت کنه اماداداش وسطیه عصبیه سیگاردستشه اما سیگاری نیست بعدمیبینیم بابام با ماشینمون نیست میریم خونه همسایه عروسیه دخترمومیبینم داره میدوه چندتا پر دستشه دخترعمش میگه یکی بده نمیده ازش بزورمیگیره متوجه میشم تیشرت دخترم تمیزه شلوارش کثیفه میگم کی تورو پیش بابات فرستاده با این لباس چرا عوض نشده عمش میگه از دیروز این لباس تنشه بعدمیرم سمت عمه دخترم باخودم میگم چراصورتش خرابه قبلا صاف بود میخوام دخترشو بغل کنم نمیده بعد بهم میده دخترشومیبینم میگم دخترش یه چهره دیگه داشت الان شکل دیگست بچه رو بهش میدم میگم شیر میخواد میرم دنبال بابام ب جایی میرسم خانوما قلیون میکشن مامانمو نمیبینم ولی انگاراونجاست میپرسم بابام کجاست یهویی یه جوونومیبینم سگ پهلوشو گازگرفته فک میکنم همسر قبلیمه متوجه میشم اون نیست سگه میاد دوباره گازش بگیره یکی از خانوما سنگ پرت میکنه میگیم نکن سگه میاد پیشمون ب خانوما میگم رمزمون اتحاده همتون سنگ بهش بزنین همه بهش میزنیم و سگه میمیره.
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز متاسفانه شما بین جملات خوابتان هیچ نقطه گذاری نکرده اید و نمی توان از خوابتان تشخیص داد که منظورتان چیست. مثلا اینجا ((پسرداییم مسته اذیت میکنه ت بابام میخوادبزنتش میترسه زیر تخت قایم میشه میریم بیرون وسایلامون جامیمونه مامانبزرگم وسایلا رو از پنجره میفرسته کیف منو هرکاری میکنه نمیتونه میگم میترسم کسی قبول نمیکنه )) کاملا نامفهوم است ت بابام؟ !!! الان این جا ت یعنی چه؟ میترسم کسی قبول نمی کنه یعنی چه؟ چه چیزی شما را ترسانده؟ مادربزرگ، پسردایی ؛ پنجره ؟؟ هر چه که دم دستتان آمده را نوشته اید بدون اینکه فکر کنید اصلا برای خواننده، مشاهداتتان مفهوم هستند یا خیر. اول خوابتان باید توضیح دهید مجردید متاهلید یا خیر. بین کلمات هم فاصله نگذارید. اخر جملات مثل من که الان نوشتم، کاما یا نقطه بگذارید. در غیر اینصورت از تعبیر معذورم. فقط وقت بنده را حرام کردید وبس. حق خوابتان عودت داده شد. تشکر
Hediye : سلام.شوهرم خواب چندتا سگ دیده که دنبالشن و از دستشون فرار میکرده و یکیشون بهش حمله کرده و پاش رو تا زیر زانو تو دهنش کرده و هرکار میکرده نمیتونسته دربیاره!به زور پاش رو میکشه بیرون و زخمی و تیکه تیکه میشه پاش.سگ قهوه ای یا کرم بوده..
فریبا هراتی
: سلام. همسر شما شخصیتی حمایتگرایانه و بینشی قوی دارد. او با سخاوت و وفادار و درستکار است اما با کسانی تعامل می کند که عادت دارند که دیگران را مرتب کنترل کنند و تند تند دستور می دهند و به صورت غیر دوستانه ای با او رفتار می کنند. همسر شما به دنبال حس تعلق است و شخصیتی خانواده دوست دارد. او محافظه کار، عملگرا، مادیگرا، اصیل و با ریشه است. ممکن است همسرتان در مقابل این اشخاص نتواند خویشتندار باشد و خودش هم عصبانی شود و یا کسی هست که مانع از این می شود که همسرتان بتواند روی پای خودش مستقل بایستد و تعادلش را در زندگی حفظ کند. همسرتان ممکن است نسبت به پیشبرد یک موقعیت جدید، یا هدف جدیدی در زندگیش، مردد شده باشد و یا نتواند هدفش را دنبال کند. ممکن است کسی همسرتان را به بیراهه بکشد و بخواهد به او خیانت کند. تشکر از همراهیتون
Golnesa : سلام. وقتتون بخیر. پنجشنبه صبح فکر کنم درست قبل از اذان صبح بود خواب دیدم روی حیاط خونه بچگی مون بودیم. اونجا خونه مون بود. با مامانم و خواهرم بودیم که یه سگ کوچولوی ناز اومد رو حیاط. فک کنم رنگش روشن بود. بعد یه سطل خوراکی رو حیاط بود داشت میرفت سمت اون که ازش بخوره ولی من نذاشتم گفتم یه کمش رو میخوره بعد ما دیگه نمیتونیم ازش بخوریم. به مامانم گفتم چیزی داریم بدیم بخوره گشنشه؟ گفت آره دو تا تیکه گوشت هست برو بیار بدش بخوره. رفتم که بیارم براش که بیدار شدم. ممنون از تعابیر خوبتون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در زندگی تان در گذشته، دوست خوب و با وفا و خالصی داشته اید که با سردی با او رفتار کرده اید و او را از حمایت خودتان محروم کرده اید. چون مادرتان فکر می کرده که او به دنبال ارضای غرایز خودش بوده و نه اینکه برای شما یک دوست واقعی باشد. تشکر از همراهیتون
محدثه محبی : سلام، ۲۵ شعبان خواب دیدم، میخواست مهمان بیاد خونمون و خونه تمیز نبود، یه قسمتی از خونه پلاستیک های نایلون خرید ریخته بود، شروع کردم به تمیز کردن خونه، بعد رفتم در هال رو باز کردم دیدم پشت در یه سگ بزرگ با پوز سیاه سرش رو روی دستش برگردانده بود گردنش رو به من بود ولی صورتش رو میدیدم،چشم هاش بسته بود. ترسیدم و چند مرتبه چخش کردم ولی تکون نمیخورد، متوجه شدم سگه مرده و با خودم گفتم این سگه اینجا بو میکنه زنگ بزنم به شهرداری یا کسی بیاد این سگه رو ببره که از خواب بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. تحولات تازه ای در زندگی شما در جریان است و کسی سعی خواهد کرد که با شما ارتباطی تازه داشته باشد. ذهن شما ناراحت است و تلاش می کنید که خاطرات بدردنخور قدیمی را از ذهنتان پاک کنید و روابط اجتماعی قویتری با دیگران بسازید. اما کسی که تلاش می کند که به شما نزدیک شود، بینشی ضعیف دارد، اعتماد به نفسش کم است و احساس ناامیدی می کند. شما دعا می کنید که چنین کسی از زندگی تان برود. تعبیر دوم این است که شما سعی می کنید که ذهنتان را تمیز کنید و مثبت اندیش باشید ولی ناامیدی به شما رو می آورد و می خواهد دوباره به ذهن شما مسلط شود ولی با دعا، می توانید احساس عدم امنیت و ناامیدی را از ذهنتان بیرون کنید. تشکر از همراهیتون
Ma : سلام من خواب دیدم به باغ همسایه رفتم و خانه قدیمیش که مخروبه شده رادارمی بینمریکی از افراد خونه داره به من باغو نشون میده خونه قدیمی ولی کنارش یه خونه بزرگه که میگه مواظب سگ باش سگ بزرگ قهوه ای مایل به خاکستری با زنجیر بزرگ نگه داشته به من میگه فرار کن من فرار میکنم تا دم در میرم ولی ه ر کار می کنم نمیتونم واردشم در حالی که در بازه ولی سگم من رو نمیگیره انگاره با من نمیتونه برسه باینکه من دم درم
فریبا هراتی
: سلام. شما به دلائل عدم موفقیت همسایه تان ( یا دلائل عدم موفقیت دیگران) کنجکاو هستید و دوست دارید که از کارشان سردربیاورید. اما باید سعی کنید که خویشتندار باشید و در امور مالی دیگران دخالت نکنید. خوابتان به شما می گوید که اگر دوست ندارید که تعادل را در زندگی تان از دست بدهید، دنبال ایرادها و مشکلات مردم نباشید و کنجکاوی و تفحص در کارهایشان نکنید. تشکر از همراهیتون
یاسمن : امروز با نیت خوابیدم که حمید بهم علاقه دار یا کسی تو زندگیشه خواب دیدم در حیاط دانشگاه با درختان سبز بودم و عروسی دانشجویی بود دختران لباس عروس پوشیده بودن در دانشکده با موزیک آرام بیکلام زیبا می رقصیدن
از دانشکده خارج میشدم که صدای ناله دختری رو شنیدم خواستم بی تفاوت برم اما برگشتم از پله بالا رفتم شیشه شکسته روی زمین بود خانومی با من بالا آمد
پشت بام، پشت در شیشه ای سگ سیاه وقهوهای دندوناش رو بهم نشان میداد خانومی با روپوش و مقنعه سیاه جلوی سگ دراز افتاده بود پاش رو گاز گرفته بود
هدفون روگوش سگ بود خانومی که همراهم بود گفت گوشیت رو بده براش موزیک پخش کنم که اروم بشه گفتم صداش رو زیاد نکنی حمله کنه
جایی پر از مغازه و انتشارات دانشگاه بود فریاد زدم حراست آقایی گفت بیا اینجا اما حراستی نبود
خانوم چادی گوشی رو به من داد زنگ زدم و کمک خواستم
فریبا هراتی
: سلام عرض کردم! شما در زندگی تان هنوز از تجارب کافی برخوردار نیستید و سعی می کنید که از تعامل با دیگران بیاموزید. تحولات تازه ای در زندگی تان در جریان است. شما می خواهید هارمونی و آرامش بیشتری را در زندگی تجربه کنید و به همین دلیل به مشکلات دیگران توجه می کنید تا از این مشکلات بیاموزید. شما نگرانید که مثل بعضی از دوستانتان دلشکسته شوید. شما از این نگرانید که دوستی به شما خیانت کند و مانع رسیدن شما به اوج موفقیت شود. شما نگرانید که موفقیت هایتان را جایی جار بزنید و چشمتان بزنند و نگذارند که مستقلا و خودمختار، به اهدافتان برسید بنابراین سعی می کنید که بینش تان را تقویت کنید. از جهتی اگر بخواهید مرموزانه همه ی کارهایتان را به سرانجام برسانید هم؛ مطمئن نیستید که نیاز به راهنمایی کسی نداشته باشید. کسی نیست که بخواهد به شما بگوید که خوب و بدتان چیست و مجبورید به قضاوت خودتان تکیه کنید و یا حرف دلتان را به همه بگویید تا راهنماییتان کنند. تشکر از همراهیتون