تعبیر خواب سگ
اگر در خواب خود سگی دیدید که مطیع و رام است و به دنبالتان می آید، دوستی از شما حمایت می کند. سگ آشنا و مطیع و رام دوست وفادار است. سگ اگر آشنا و رام باشد و بانگ و صدا راه بیندازد فحش و ناسزا است و خواب شما می گوید با یک نفر برخوردی نا مطلوب خواهید داشت که او نسبت به شما سخنان زشت می گوید و دشنام می دهد.
تعبیر خواب حمله سگ

تعبیر دیدن سگ ناآشنا و وحشی که قصد حمله به او را دارد، وجود دشمنی است که فرومایه و پست است. اگر حمله سگ را دفع کرد، بر دشمن غلبه می کند. اگر سگ بیماری هاری داشت، دشمن وی نیز بیماری روحی دارد. اگر کسی ببیند که سگ لباس او را پاره کرد، دشمن او باعث می شود تا دوستی او و دیگران بوسیله بدگویی هایی که انجام می دهد به دشمنی تبدیل شود. اگر کسی دید که گوشت سگ می خورد، حرام خوار و ربا خوار است.
اگر سگی ماده به خانه اش وارد شد، و بیننده خواب مردی مجرد باشد، زنی پست با خصایص زشت به ازدواج وی درمی آید. اگر سگ شکاری داشت، دشمن بیننده خواب، دشمنی اش را آشکار می کند. اگر کسی خواب دید که سگی در جایی پنهان شده بود و پارس می کرد، دشمن وی در پنهانی از او غیبت می کند و دیگران را علیه او می شوراند. اگر بیننده خواب، سگی را دید که سگ دیگر را در مشاجره و پارس کردن و منازعه از پای درآورد، و یکی از آنها فرار کرد، یکی از دشمنانش از میدان خارج می شود.
اگر کسی سگ نگهبان به او هدیه داد، او به محافظت از شخص پلیدی روی می آورد که از او منفعت ببرد. اگر دید که سگ شکاری، شکاری را آورد و جلوی او انداخت، دلیل که ارثیه ای به او می رسد که از مال حرام بدست آمده است.
تعبیر خواب گاز گرفتن سگ
اگر سگی لباس او را گاز گرفت و قسمتی از بدنش نیز آزرده شد، از دشمن زیان سخت می بیند.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سگ درخواب بر چهار وجه است:
- دشمن،
- پادشاه طامع،
- دانشمند و خادم بدکار،
- مردمان غماز (سخن چین).
محمد ابن سیرین می گوید: سگ در خواب دیدن، دشمن پست فرومایه است و سگ ماده در خواب زن فرومایه است. تعبیر خواب سگ سیاه دشمنی است از عرب، و سگ سفید ، دشمنی است از عجم. اگر ببیند که سگ بر وی بانگ می کرد، دلیل که از دشمنی سخنی زشت شنود. اگر ببیند که سگ او را بگزید، دلیل که او را از دشمن گزند رسد. اگر دید جامه او به آب دهان سگ آلوده شد، دلیل است از دشمنی خسته شود. اگر دید جامه او بدرید، دلیل که در مالش نقصان پدید آید.
اگر ببیند که گوشت سگ می خورد، دلیل که دشمن را به دشمنی دیگر دفع کند. اگر ببیند سگی را نان می داد، دلیل است که روزی بر وی فراخ شود. اگر ببیند سگ با وی نزدیکی نمود، دلیل که دشمن در وی طمع کند. اگر ببیند که سگ بر وی تکیه کرده بود، دلیل است بر دشمنی فرومایه اعتماد کند و کار او را نصرت دهد. اگر دید که شیر سگ می خورد، دلیل که ترس و بیم سخت به وی رسد و باشد که با دشمن او را خصومت افتد.
اگر ببیند که سگ از وی می گریخت، دلیل است دشمن از وی برحذر باشد. اگر ببیند که سگی ماده درخانه او درآمد، دلیل که زنی فرومایه را به زنی کند. اگر دید که سگی جامه او را به دندان بگزید، دلیل است مکروهی بر وی رسد.
اسماعیل بن اشعث می گوید: سگ شکاری در خواب، دشمن است. اگر ببیند که به سگی شکار می کرد، دلیل که از دشمنی دعوی دانش کند و خیر و منفعت یابد. اگر ببیند گوشت شکار می خورد، دلیل که میراث یابد. اگر ببیند که سگ شکاری از خود دور نمود، دلیل است از دشمنی با منفعت جدا شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
b : سلام روزتون بخیر...
خواب دیدم داخل ملک خصوصیمون هستیم و خواهرم هم هست و یک نفر دیگم هست که بخاطر نمیارم مادرم بود یا کسی دیگه . یه جایی تو این ملکمون رو بخاطر میارم که یه لوله بزرگی بود و ازش آب شفاف و خیلی زلالی میومد و خواهرم داشت سرشو میشت زیرش . من سر چیزی عصبانی شدم و از اونجا بیرون اومدم .بیرون ملکمون دیدم سگی با با رنگ مشکی ذغالی هست . اول فکر کردم گرگه و میخواد حمله کنه و گاز بگیره برای همین چنبار سعی کردم بترسونمش تا فرار کنه . بعدش که نزدیک اومد دیدم حالت بازی داره با من و میخواد رام من باشه بهش چیزی نگفتم
ممنون از وقتی که میزارید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواهر شما به این فکر می کند که با دیگران ارتباط داشته باشد و ایده ی جدیدی به ذهنش رسیده که باعث آرامش و رفع نگرانی های او می شود. شما شاید از اینکه خواهرتان بخواهد با کسی در ارتباط باشد ناراحت می شوید. شما تحت تاثیر دوستی هستید که جنبه های منفی او روی شما اثر می گذارد و باعث می شود که عصبانیتتان را بروز دهید. او به جای آرام کردن شما تاثیر منفی روی رفتار شما دارد و بیشتر تحریکتان می کند که رفتار تندی از خودتان نشان دهید. شما نباید خیلی تحت تاثیر او باشید چون نیات او کاملا خالص و درست نیست. تشکر از همراهیتون.
عسل صادقی : سلام خانم هراتي عزيز
خواب ديدم تو فروشگاه بزرگ مشغول خريد كردن هستم ، چند بار سگ هاي وحشي كه اونجا نگهبان بودن يا ولگرد بودن و ميبينم ، تو خواب هم انگار يه سگ سفيد زيبا داشتم ولي بهش اهميت نميدادم يا ترجيح ميدادم نباشه ، بعد مدتي كه با تذكر فروشنده ها كه مواظب سگت باش روبرو شدم ديدم سگم اومده پيشم ولي زخميه ، سگاي بزرگ اونجا ، سگمو ضخمي كردن طوري كه يه قسمتايي از چشم و دست و و بدنشو كنده بودن . گريه و ناراحتي ميكردم و خودمو سرزنش كه سگم تا چند وقت پيش چقد زيبا و سالم بود و من قدرشو ندونستم . تو خواب مي دونستم كه بر اثر مراقبت خوب ميشه دوباره . با اينكه زخمي بود خيلي خودشو واسم لوس ميكرد و اين عذاب وجدانمو بيشتر ميكرد . قبلا هم همين اتفاق افتاده بود ولي چون سطحي بود توجه نكرده بودم ولي اين دفعه زحماش عميق بود . من هم همش نگران اينم بودم كه الان به مامانم چطوري بگم نتونستم از سگم مراقبت كنم ( سگم اشنا بود و همون سگي بود كه من در واقعيت قبلا داشتم ولي به علت اينكه ديگه شرايط نگه داريشو نداشتم سپردم به فرد ديگه اي )
با تشكر
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید دنبال علایفتان بروید و زندگی تان را بسازید ولی بیشتر از اینکه به اهداف آینده تان فکر کنید باید به سلامت روح و روان و جسمتان فکر کنید. شما آنقدر حواستان دنبال ساختن زندگی تان است که کلا خودتان را فراموش کرده اید. اجازه داده اید که دیگران روحتان را آزرده کنند و زخمهای عاطفی عمیقی روی شما باقی بگذارند. شما باید به خودتان برسید. سعی کنید که شاد باشید و به خودتان جایزه و پاداش بدهید ورزش کنید و خوش باشید تا روحتان ترمیم شود. در آنصورت شما با فکر بازتری خواهید توانست برای اینده تان برنامه ریزی کنید. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام
خواب دیدم داخل یه محوطه وسیعم که یکدفعه کلی سگ با رنگ های متفاوت سفید وسیاه وغیره که حدود ۱۵ یا ۲۰ تایی بودن به سمتم حمله ور شدن منم خیلی ترسیدم از دستشون در رفتم واونجاچند تاتوالت عمومی بود وارد یکی از توالت ها شدم و درو بستم ولی سگ ها مگه ول کن بودن شروع کردن به کندن زمین کنار توالت که بیان داخل منم فرصت و غنیمت شمردم از سقف دستشویی عمومی رفتم بالارسیدم بالا پشت بوم چند تا خونه یکی از سگ ها ول کن نبودحدود دومتر میپرید هوا تا بتونه خودشو به بالا پشت بوم برسونه ولی نتونست منم از بالا پشت بوم این خونه میپریدم رو بالا پشت بوم خونه دیگه چند خونه که دور شدم پریدم داخل یه کوچه خیلی پهن و کوتاه بعد یه دفعه صدای سگ هارو از دور شنیدم ترسیدم دوباره بهم برسن سریع وارد یه خونه نزدیک شدم که به حسب اتفاق خونه همسایه قدیمی مون بود دختر همسایه قدیممون رو دیدم کلی خوشحال شدم و خوش و بش کردم وصد البته از دست سگ هام خلاص شدم . در واقعیت دختر همسایه مون که دختر خیلی خوبی هم هست ازدواج کرده و ۲تا بچه داره.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما دوست و آشنایان زیادی دارید که نمی خواهید به آنها متعلق و وابسته باشید و می خواهید نگرانی هایتان را برای خودتان حفظ کنید و با کسی درددل نکنید ولی آنها در کارتان دخالت می کنند. شما هم تقاضاهای زیادی از دیگران دارید و خیلی ممکن است دعوا کنید و طلبکارانه و تندخو با آنان صحبت کنید. شما می خواهید در زندگی تان به اوج موفقیت برسید و می رسید. شما به سمت اهدافتان حرکت می کنید و همه ی پل های پست سرتان را خراب می کنید و نمی خواهید به شرایط گذشته برگردید. در نهایت شما متوجه می شوید که گزینه های محدودی دارید و باید سعی کنید که روشنفکر باشید و به خاطر وظائف و مسئولیت های معمولیتان از اهدافتان منحرف نشوید. خودتان را در شرایط بغرنجی خواهید دید و سعی می کنید که ایده و هدفی را که به خاطرش این همه سختی کشیده اید را عملی کنید. راه شما برای رسیدن به موفقیت باز است و به ثروت خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام
خواب دیدم داخل یه محوطه وسیعم که یکدفعه کلی سگ با رنگ های متفاوت سفید وسیاه وغیره که حدود ۱۵ یا ۲۰ تایی بودن به سمتم حمله ور شدن منم خیلی ترسیدم از دستشون در رفتم واونجاچند تاتوالت عمومی بود وارد یکی از توالت ها شدم و درو بستم ولی سگ ها مگه ول کن بودن شروع کردن به کندن زمین کنار توالت که بیان داخل منم فرصت و غنیمت شمردم از سقف دستشویی عمومی رفتم بالارسیدم بالا پشت بوم چند تا خونه یکی از سگ ها ول کن نبودحدود دومتر میپرید هوا تا بتونه خودشو به بالا پشت بوم برسونه ولی نتونست منم از بالا پشت بوم این خونه میپریدم رو بالا پشت بوم خونه دیگه چند خونه که دور شدم پریدم داخل یه کوچه خیلی پهن و کوتاه بعد یه دفعه صدای سگ هارو از دور شنیدم ترسیدم دوباره بهم برسن سریع وارد یه خونه نزدیک شدم که به حسب اتفاق خونه همسایه قدیمی مون بود دختر همسایه قدیممون رو دیدم کلی خوشحال شدم و خوش و بش کردم وصد البته از دست سگ هام خلاص شدم . در واقعیت دختر همسایه مون که دختر خیلی خوبی هم هست ازدواج کرده و ۲تا بچه داره.ممنون
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون
شعله فروغی : سلام خانم هراتی عزیز خواب دیدم جلوی کوچه بچگیام تکیه داده بودم به دیوار مغازه و روی یه چیزی نشسته بودم و یه کتاب دستم بود که داشتم میخوندمش و مدت خیلی طولانی به اون حالت بودم و خودمو میدیدم و تقریبا کتاب رو نصف بیشترش رو خوندم یهو از سمت راست یه موتور اومد نزدیکم که از پشت اون موتور یه سگ به رنگ قهوه ای تیره بود و خیلی کثیف و نامرتب بود و بدنش انگار یجا پشم داشت یجا نداشت مثل گوسفند پشم داشت که یهو به من حمله کرد و پارس میکرد و من خیلی ترسیدم و کتاب رو گداشتم پشت سرم روی یه چیزی و فرار کردم و پشت سرمو نگا میکردم دیدم داخل چشماش انگار لیزر بود و برق میزد یه نور خیلی زیاد به رنگ آبی تقریبا و من خیلی ترسیدم وحشتناک بود و اومد جلو ولی من سنگ برداشتم و اونو از خودم دور کردم رفت اون طرفتر وایساد پشتش به من بود و آروم منم با سنگ هی میخاستم بزنمش که سنگ هام بهش نمیرسید فقط یه سنگ بهش برخورد کرد که خیلی آروم برخورد کرد و دوباره اون به سمتم اومد و یه سگ رنگ تیره ی دیگه هم از اون ور پارس کنان اومد و بهم حمله کرد که از خواب بیدار شدم ....
فریبا هراتی
: سلام. شما به مشکلاتی که در زمان کودکی تان داشتید و شرایط بغرنج و محدودیت هایی که داشتید فکر می کنید و دنبال این بوده اید که چطور می توانید امکانات خودتان را بهتر و وسیعتر کنید و می خواسته اید که خیلی زود به خواسته هایتان برسید. شما به دنبال رفاه مالی و گرمی در زندگی و حمایت دوستانتان بوده اید که البته اینطور نبوده که کاملا این امکانات رفاهی را نداشته باشید ولی می خواستید که شرایطتان را بهتر کنید. شما مدتی خیلی به دیگران با حالتی دستوری صحبت می کردید یا نسبت به مسائل قر می زدید و گله شکایت زیاد می کردید هر چند که ساده و بی تکلف زندگی می کردید ولی خیلی سعی می کردید که موقعیت های اطرافتان را کنترل کنید و تند تند به همه دستور می دادید. همینطور دوست بدی داشته اید که می دانستید نیات حقیقی او مثبت نیست و او میخواسته که شما را به بیراهه بکشد. شما در پیشبرد اهدافتان شک داشته اید و دلتان به حال خودتان می سوخته. شما شخصیتی احساساتی و دلسوز دارید که عملگرا هستید و می خواهید به سعادت خانوادگی برسید و آرامش داشته باشید و تا اندازه ای محافظه کار و دنیا پرست هستید. تشکر از همراهیتون.
Narges : سلام
روزگارتون پر از نیکی
من دیشب خواب میدیدم ۴تا توله سگ کوچیک دارم و با شیشه شیر به اونها شیر میدادم
ناگفته نمونه مدتی هست خیلی دچار درگیری با مادر نامزدم هستم و این افکار منو شدیدا آشفته کرده
در حدی که یک شب خواب میدیدم خدای ناکرده دارم ایشان رو خفه میکنم
خیلی از خودم شرمنده شدم بابته این خواب...
ممنونم از لطفتون برای پاسخگویی
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با ثبات و پایداری قادر خواهید بود که کارهای سختی را انجام دهید و با موفقیت، مسائل مادیگرایانه تان را حل و فصل کنید. شما از خواهر برادر یا اعضای خانواده یا بچه ها حمایت می کنید و با خلوص و صداقت می خواهید که آنها موفق باشند و احساس تعلق خاطر به آنها دارید. خانواده دوست هستید و از اطرافیانتان مراقبت می کنید و آنها را پرورش می دهید. اینکه دیده اید او را خفه می کنید به خاطر این است که شما ار حرفهایی که از ایشان می شنوید ناراحت هستید و می خواهید جلوی بعضی از حرفهایش را بگیرید. تشکر از همراهیتون.
مریم محقق : سلام فریبای عزیو مهربونم
من خواب دیدم تو کوچه دارم راه میرم که یه سگ سیاه دیدم پاش با یه طناب زرد بسته شده بود به جایی و من رفتم جلو آزادش کنم که دیدم طناب دور پوزه ش بسته شده و اول ترسیدم بعد به آرامی بازش کردم درهمون انگشتمو یه گاز ملایم زد از رو غریزه ولی من بازم طناب و باز کردم و دوید رفت بعد من اومدم خونه دیدم مهمون دارم و خودش غذا درست کرده منم گفتم کم نباشه دوباره خودم تکه های درشت و زیاد مرغ و همینطور ماهی رو تو قابلمه گذاشتم و برنج نیم پز روش ریختم که بزارم دم بکشه دیدم در قابلمه بسته نمیشه یه مقدار از برنج سرقابلمه خالی کردم که بتونم درش رو ببندم
ممنونم بابت تعبیرهای قشنگتون مثل همیشه
دوستون دارمممم
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما یک دوست صمیمی دارید که شاید مثل سایه دنبال شماست ولی اخلاق خیلی بدی دارد و شما نیات حقیقی او را خواهید فهمید. شما دلتان برای او می سوزد و می خواهید به درد دلهایش گوش کنید و نگرانی و ناراحتی را از وجود او دور کنید ولی او قدر نشناسی خواهد کرد. او کسی است که خودش را با شما خیلی راحت می داند و می خواهد که به شما نشان دهد که حامی شماست. شما هم تا می توانید از ترس ها و سردیهای روابطی که داشته اید برای او می گویید و نظرات و نگرش های خودتان را حسابی و با آب و تاب در اختیار او قرار می دهید. شما سعی می کنید که با او صمیمی تر و گرم تر باشید و از موفقیت و دوستی های خودتان برای او مایه می گذارید. اما دهان او چفت و بست ندارد!! یا خودتان زیادی از خودتان حرف می زنید و از اشتیاقات و هیجاناتتان با او مطرح می کنید. که باید اگر می خواهید شرایط بین شما خراب نشود، کمتر هیجانی باشید و هر چیزی را نگویید و کمتر از موفقیت هایتان برای او بگویید. منم دوستتون دارم خانمی. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانم هراتی.ممنون بابت وقتی که میذارید.دیشب دم صبح خواب دیدم در محله مادر بزرگم بودیم. من و خانواده ام. کوچه تاریک بود.شب بود.دوسگ در کوچه بودن.یکی قهوه ای.یکی مشکی.من ترسیدم و یک تکه سنگ برداشتم و به سمت سگ سیاه پرتاب کردم، ترسم بیخود بود چون کاری با من نداشت. واکنش کم نشون داد نسبت به سنگم ،متوجه من شد و آروم آروم اومد سمتم من به داخل خونه مادربزرگم پناه بردم. دیدم دایی مجردم فوت کرده. به داخل اتاق رفتم خانم های فامیل نشسته بودن. خواستم قرآن بردارم که کتابها از روی میز کوچک و کوتاه به زمین افتادن. در همین حین خاله ام باهام جر و بحث میکرد یادم نیست چی میگفت. بهش گفتم اگر واقعا برادرت برات مهمه براش قرآن بخون نه اینکه الکی گریه دروغین کنی. مادربزرگم برای طرفداری از خالم وارد اتاق شد من پوزخند مادربزرگمو برا بقیه الم کردم که نشون بدم اصلا فوت دایی براش اهمیت نداره. از چونه اش گرفتم و نشون زن ها دادم که ببینن داره میخنده. تو گوشش گفتم حداقل سوره توحید و حمد که بلدی رو حداقل بخون. خواستم به دستشوئی برم. دستشوئی بیرون رو انتخاب کردم اما چون پر از لوح و چوب بود نتونستم برم. از اون فضا خارج شدیم خونه خودمون بودیم.پسر عمه معشوقم خونمون اومد نیخواست با خانواده من در مورد خانواده معشوقم صحبت کند. من امتحان داشتم برای زبانکده. در اتاق خودم بودم با بلوز و شلوار بودم و روسری بلند سرم بود.کتابم دستم بود.یکی از عموهای پدرم با بچه هاش خونمون بود.من رفتم کلاس بیرون با ماشین شاسی بلند بزرگ کرم رنگ.نمیدونم مال من بود یا پدر.موقه برگشت یک موتوری مبخواست جلوم بپیچه با اشاره گفت همین الان پیاده شو و ماشینت تحویل میدی وگرنه دنبالت میام و تا مزاحمت بیشتری برات ایجاد میکنم و ماشینتم بلاخره میبرم.یه جورایی بدون کلام فقط با اشاره میگفت با زبون خوش ماشین بده. ایستادم بدون هیچ ترسی و با اعتماد بنفس کامل پیاده شدم موبایلمو گرفت و به دروغ گفتم پدرم سردار هست.الان تماس میگیرم و ببینم چطور میتونی ماشین دختر یک سردار بدزدی؟ وحشت همه وجودش گرفت و فرار کرد. با چادرنمازگلدار و آرامش برگشتم خونه.هنوز مهمانها بودن.تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با شرایط بغرنجی مواجه می شوید و درست و دقیق نمی دانید که چرا اینطور شده ولی به خاطر اخلاق و عادتهای بدی که شخص خاصی در زندگی تان دارد فکرتان ناراحت می شود. دایی شما دچار افسردگی یا شکست در زندگی اش می شود و همه به خاطر او ناراحت هستند. اگر شما بخواهید به او نصیحت یا راهنمایی کنید، خاله تان و مادر بزرگتان با شما برخورد بدی خواهند داشت. شما در معرض ازمون قرار دارید و شما را زیر ذره بین می گیرند و کارهایتان را می سنجند. شما باید سعی کنید زبان مردم را بهتر بفهمید و بیشتر آنها را درک کنید. این خیلی مهم است که آدم در زندگی مسائل را بتواند از بعد و نقطه نظرات دیگران هم ببیند. خانواده ی شما احتمالا راجع به اصالت خانوادگی معشوقتان کنجکاو هستند و شما سعی می کنید که با پرستیژ و قوی عمل کنید و کنترل زندگی تان را به دست بگیرید. شما اجازه نمی دهید که افکار منفی یا بی مسئولیتی ها یا بی خیالی های دیگران و تصمیمات عجولانه ای که می گیرند، کنترل و اختیار زندگی تان را از شما برباید. شما می دانید که چطور باید سیاستمدارانه و با اعتماد به نفس بالا رفتار کنید تا پوزه خیلی از دشمنانتان را به خاک بمالید. شخصیتی مغرور و شاد و اجتماعی دارید. تشکر از همراهیتون.
sara : سلام خواب دیدم با مردی ک دوستش دارم به ی مهمونی دعوت شدم موقع برگشت داخل آسانسور تبدیل به ی یک سگ کوچولو شد و قهوه ای رنگ همش بهم میچسبد ازم جدا نمی شد یلحطه حواسم نبود یا پرتش کردم از لای آسانسور پرت شد ترسیدم بمیره اما نجاتش دادن
فریبا هراتی
: سلام. شما و این آقا می خواهید روابط عمومی تان را با دیگران گسترش دهید و شما از حرکت صمیمانه و زیاده از حد خودمانی او ناراحت خواهید شد و او خودش را پیش شما کوچک می کند. او شما را دوست دارد و می خواهد از شما حمایت کند ولی شما او را پس می زنید و این کار شخصیت خود شما را زیر سوال خواهد برد. سعی کنید که سطحی نگر نباشید تا در زندگی تان افت نکنید. تشکر از همراهیتون.
sara : ببخشید متوجه نشدم سطحی نگر نباشم منظورتون چیه؟
فریبا هراتی
: مسائل را عمیقا بررسی کنید و نه صرفا از روی ظاهر امر.
Shima : سلام وقت بخیر و شادی
نزدیکای ساعت ۱۰ صبح این خواب دیدم ،خونه با مادر بحثم شد سر سفره بودیم باقی مانده غذارو لای سفره یکبار مصرف گذاشت گفت ببر واسه سگ ،به سگ مشکی پایین آپارتمان هست غذارو می بردم واسش که توی مسیر دوتا سگ سیاه ناآشنا که صاحبشونم پشت سرشون بود و قلادشونو باز کرد به حالت حمله با پارس اومدن سمتم انگار واسه غذا یا اسیب زدن بود نزدیکای من که رسیدن دست و پاشون خورد شد و افتادن زمین و مردن -منم غذا هارو دادم به اون سگ اشنا ممنون می شم تعبیرش کنید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نسبت به حالت حمایتی مادرتان از کسی، با او توافق ندارید و او معتقد است که شما باید از کسی حمایت کنید. شاید دوستان شما جنبه های بد خودشان را به شما نشان دهند و دستشان پیش شما رو شود ولی شما کاری را که درست است انجام می دهید و از کسی که مادرتان می گوید حمایت می کنید. تشکر از همراهیتون.