کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب سیب

خوردن سیب در فصل و یا چیدن آن از درخت و خوردنش در فصل آن نیکو و در غیر فصل، بد است. سیب سبز نشانه برکت، سیب زرد نشانه بیماری، سیب سرخ هیجان و نشاط و سیب سفید تعبیرش سود بردن است.

محمد ابن سیرین می گوید: چون سیب به خواب سبز و سرخ باشد، بیننده خواب، منفعت از پادشاه یا حاکم خواهد برد و چون سفید باشد، منفعت از بازرگان است و چون زرد باشد و به طعم ترش باشد، دلیل رنج و بیماری است. اگر ببیند که سیب سفید را به دو نیم کرد، دلیل است که با کسی که شرکت دارد از او جدا شود. اگر ببیند سیب سرخ از درخت ببرید و بخورد او را دختری آید.

ابراهیم کرمانی می گوید: سیب در خواب خبر است، از غایبی یا از کسی دور. اگر در خواب سیب ترش خورد، دلیل که خبر ناخوش شنود. اگر شیرین ببیند، خبر خوش شنود.

حضرت دانیال می گوید: سیب در خواب همت بیننده خواب در شغل و صنعت است. اگر پادشاه، سیب به خواب ببیند، تاویلش مملکت او است. اگر بازرگان ببیند، تجارت او است، اگر بزرگی این خواب را دید، حراست او است و هم بر این قیاس. اگر ببیند که سیب داشت و از آن بخورد، دلیل است که به قدر آن که خورده بود او را همت خواهد بود، در آن شغل که دارد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سیب در خواب بر هشت وجه است:
  1. فرزند،
  2. منفعت،
  3. بیماری،
  4. کنیزک یا خدمتکار،
  5. مال و خواسته،
  6. فرمانروایی،
  7. همت بیننده،
  8. خیر غایب و حاضر.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

175 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

ali

ali : با سلام خدمت خانم هراتی.
چند شب قبل خواب دیدم که من و چند نفر دیگر مشغول جمع آوری سیب درختی از زمین زراعی هستیم(یک زمین زراعی بدون درخت و خشک که به جای برداشت سیب زمینی، سیب درختی از آن می چیدیم) که یک نفر از آنها گفت به اون قسمت زمین که ابعاد آن نیم متر بود دست نزنید و آن را خراب نکنید چون آنجا سر امام حسین(ع) دفن شده است. من هم در عالم خواب نگاه کردم و دیدم که دور اون قسمت نیم متری پارچه های سبز امام حسین(ع) است که وسط آن مربع هم کلافه خود امام حسین(ع) گذاشته شده بود. سپاس از شما

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۵:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در زمانی که ناامید هستید و به نظر می رسد که حاجتتان را نمی گیرید، به جای ساده دلی کردن و بی فکری و دست روی دست گذاشتن، متوسل به حضرت امام حسین ع می شوید و به عشق و ثروت و سلامت و نعمت بسیار زیادی در زندگی تان خواهید رسید منوط به اینکه افکار شما مغایرتی با افکار امام حسین ع نداشته باشد و کاری خلاف شئونات و اخلاقیات او انجام ندهید. اگر شما همفکر با او باشید و به او توسل کنید قطعا حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۲:۰۸
الهام

الهام : سلام خانم هراتی بزرگوارم, خواب دیدم که دوستم اومده خونه ما البته بدون همسرشون من و همسرم و پسرم هم بودیم با همسرم داشتن صحبت میکردن و جلوش میوه گذاشته بودیم, نمیدونم چرا اصلا حال نداشتم از جام بلند بشم و برم میوه تعارف کنم اما بلند شدم و رفتم کنارش و بهشون گفتم که میوه بفرمایید بهم گفت نارنگی ترشه نمیخوام همسرم بهم گفت سیب بده بهشون منم سیب قرمز و برداشتم و گفتم ارگانیک هستش انگاری تازه چیده بودن از درخت , بهش دادم , بعدش باهام در موردهمسرش صحبت کردیم از همسرش تاراحت بود , بعدش دیرم که من وارد استخر چتد طبقه شدم که برای خاله ام بود و دختر خاله هام هم بودن ولی زیاد تنیز نبود من دنبال پسرم رفتم ببینم که کجا رفته و یه آقای اونجا بلیط میداد که من بلیط هم گرفتم بعدش که رفتم دیدم مورچه یه قسمت استخر زیادن , ممنونم از تعبیر همیشه عالی شما.

پاسخ
لینک۳۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۰:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست شما احساس می کند که بی حس و حال و ناراحت است و نیاز به مشورت با شما دارد. شما شاید دوست نداشته باشید که در کار او دخالت کنید ولی همسرتان می خواهد که شما به او کمک کنید که او هم به خوشی و هماهنگی در زندگی و به خرد و دانش کافی برسد. شما می خواهید با خاله تان در مورد مسائل احساسی صحبت کنید و فکر می کنید که باید گذشته ها را شست و می خواهید شروعی تازه داشته باشید. شما هزینه ی رسیدن به خوشبختی را پرداخت کرده اید و در زندگی تان نهایت سعیتان را کرده اید که مشکلی برایتان پیش نیاید اما از "حرف" زیاد نگران هستید. خیلی چیزها هست که در زندگی ممکن است که ناراحتی به وجود بیاورد ولی باید سخت بکوشید و تلاش کنید تا بتوانید مشکلات زندگی تان را حل کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۹:۵۸
farzanee

farzanee : سلام خانم هراتی گل..خواب دیدم اول اینکه من متاهل هستم..خواب دیدم دارم ازجایی رد میشدم با فامیل اینام توخواب بودن حتی خواهرمم من سیب سبزی.یعنی بردرختی پر بود دلم خواست سیب بچینم بخورم یدونه که دستمم بهش نمیریسید جوانی اونرو واسم چید بعد من یادمه که گاز زدم به سیبه خیلی ابدار وخوشمزه بود ودوباره هم خودم از اون شاخش یه دونه چیدم که خواهرم گفت ماله مردمه من خودم گفتم یدونه عیب نداره..مرسی

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۰۹:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما گشایش کار پیدا می کنید و اوضاع بر وفق مرادتان به پیش خواهد رفت. خردمندانه تر از قبل و با دانش کافی، قدمی مثبت برای رسیدن به کامیابی و موفقیت در زندگی تان بر خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۷:۵۱
شعله فروغی

شعله فروغی : سلام خانم هراتی خیلی ممنون ازتون بخاطر زحماتتون و منم همیشه خوابهامو طولانی مینویسم ببخشید دیگه شرمنده ...واقعا ممنون بخاطر اینکه قسمت آخر خوابمم تعبیر کردین ممنونم واقعا ....خانم هراتی یه سوالی ازتون داشتم این سوالمو جواب بدین لطفا و این کامنتمم یه خواب حساب کنید چون خیلی وقتتون رو میگیرم خیلی ممنون ....خانم هراتی اونجایی که گفتم من و همسر سابقم چسبیده به هم نشسته بودیم و اون از جیبش یه سیب سبز درآورد بعد شما گفتین اون هنوز هم عاشق منه اما اون رفتاراش جوری بود انگار منو دوس نداره و از من فاصله میگرفت همیشه (البته فک میکرد منو اونو دوس ندارم )تو خواب هم سیب رو به من نداد همین جوری سیب رو از جیبش درآورد و نگاش کرد من خودم فک کردم نکنه عاشق یه خانم دیگه ای شده و ...البته میدونم به من ربطی نداره.. اما چون سیب رو به من نداد بخاطر همین فک کردم اینجوری باشه ....میشه راهنماییم کنید ....

پاسخ
لینک۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۳:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهش می کنم. او به عشقی که به شما دارد فکر می کند. اگر عاشق کسی دیگر بود سیب را جلوی شما نگاه نمی کرد. از نظر من رابطه ای که بین شما دونفر وجود دارد، مطرح است. سیب را به شما داده بود که الان آشتی کرده بودید. به هر جهت بعد از این مسائل و طلاق آدم نمی تواند سه سوته بیاید و دوباره انگار نه انگار از نو شروع کند. باید زمان بگذرد و متوجه شود که تصمیم قطعی او بر جداییست یا بر برگشت به شما. امیدوارم به شما برگردد و در خوشحالیتان سهیم باشم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۱:۴۰
شعله فروغی

شعله فروغی : سلام خانم هراتی ببخشین من اون خوابهارو با هم دیدم یعنی چند خواب نبود اون بشقاب موزها که در ادامه همین خوابم بود فقط مورد آخری رو نمیدونم در ادامه بود با قبلش بخاطر همین با هم نوشتم خوابمم که دوباره فرستادم معدرت میخام فک کردم ارسال موفقیت آمیز نبوده بار اول بخاطر همین دوباره فرستادم اما اگه میشه این قسمت از خوابمو تعبیر کنید ممنون ...خواب دیدم با شوهر سابقم حرف میزدیم و من داشتم بهش از حرفا و دلتنگیام میگفتم و نمیدونم تو خواب جدا شده بودیم یا نه ... قرار شد با هم بریم جایی و هردو سوار ماشین شدیم اما شوهر سابقم پشت فرمون ننشست اونم با من عقب ماشین نشست و چسبیده به هم نشسته بودیم و من حرف میزدم و گفتم قرار بود برام نامه بنویسی اونم گفت خب ننوشتم نمیتونم بنویسم من دور کمرشو گرفته بودم انگار بغلش کردم اونم منو بغل کرده بود و دستش دور کمرم بود که از جیبش یه سیب سبز درآورد ...(ما یه ماه هست که جدا شدیم ولی من همش به همسرم پیام میدم و باهاش درددل میکنم و همش بهش میگم من دوستش داشتم اون همیشه فک میکرد من دوسش ندارم ولی من بهش میگم دوسش داشتم و الان ناراحتم و اونم جواب پیامامو میده و میگه نه تو دوسم نداشتی که اون کارارو میکردی...همون شب که این خواب رو دیدم بهش میگفتم چرا بچگی های منو تحمل نکردی و صبر نکردی تا عاشقت بشم و زود از من خسته شدی ...

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۳:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مجدد خانم گل. در صورتی که همه را با هم دیده اید وظیفه ی بنده تعبیر همه ی آنهاست جز بخش آخر. شما ببخشید که برایتان دوباره کاری شد. شما و همسرتان الان در شرایط حاضر با تقدیر پیش می روید و هیچ کدامتان در کنترل اوضاع رابطه ی مشترکی که با هم دارید ابتکاری به خرج نمی دهید. هر دوی شما احساس می کنید که چیزیست که گذشته و تمام شده و به نگرشهای همدیگر، بارهایی که حمل می کنید و فشاری که بر دوشتان است، نقاط قوت و ضعف همدیگر، استرس و فشاری که بر دوش شماست و به موضع و جایگاهی که الان در این دنیا دارید فکر می کنید و سعی می کنید همدیگر را بهتر درک کنید. او بیشتر از شما متقاعد است که طلاقتان درست بوده و شما بیشتر امیدوارید که او برگردد. او اما همچنان ته دلش عاشق شماست. موز در خوابتان استعاره از تمایلات سرکوب شده ی شماست و شما می خواهید که سعی و تلاشتان برای برقرار کردن ارتباط با همسرتان، دستاورد کمی نداشته باشد و سهم بیشتری از خوشبختی نصیبتان شود. شما یاد گرفته اید که باید قدر عشق را دانست و دیگران را هم ترغیب می کنید که زندگی هایشان را حفظ کنند. بخش آخر هم اشانتیون برای اینکه به زحمت افتادید. همسر شما مهرتان را از دلش خارج نکرده. ۳۵ به این معنی است که شما برای مسیرتان می خواهید برنامه ریزی کنید و راه را تنظیم کنید چون در زندگی امروزتان هارمونی وجود ندارد. می خواهید تکلیفتان را کامل بدانید. پدر او در خواب شما به عقلانیت او اشاره دارد و نه به پدرش ( روحش شاد) و به این تعبیر است که جاری شما عقلش به جایی قد نمی دهد که جطور می تواند شما را کمک کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۵۳:۳۹
شعله فروغی

شعله فروغی : سلام خواب دیدم با شوهر سابقم حرف میزدیم و من داشتم بهش از حرفا و دلتنگیام میگفتم و نمیدونم تو خواب جدا شده بودیم یا نه ... قرار شد با هم بریم جایی و هردو سوار ماشین شدیم اما شوهر سابقم پشت فرمون ننشست اونم با من عقب ماشین نشست و چسبیده به هم نشسته بودیم و من حرف میزدم و گفتم قرار بود برام نامه بنویسی اونم گفت خب ننوشتم نمیتونم بنویسم من دور کمرشو گرفته بودم انگار بغلش کردم اونم منو بعل کرده بود و دستش دور کمرم بود که از جیبش یه سیب سبز درآورد ...(ما یه ماه هست که جدا شدیم ولی من همش به همسرم پیام میدم و باهاش درددل میکنم و همش بهش میگم من دوستش داشتم اون همیشه فک میکرد من دوسش ندارم ولی من بهش میگم دوسش داشتم و الان ناراحتم و اونم جواب پیامامو میده و میگه نه تو دوسم نداشتی که اون کارارو میکردی...همون شب که این خواب رو دیدم بهش میگفتم چرا بچگی های منو تحمل نکردی و صبر نکردی تا عاشقت بشم و زود از من خسته شدی ....که جواب نداد... و در ادامه اون خواب دیدم که تو کلاس هستم و دارم درس میدم که تعدادی خانم اومدن که میخاستن به بچه ها موز بدن موزها به شکل بریده شده بود مثلا توی ی بشقاب چنتا موز بود که از وسط نصف شده بودن تو یه بشقاب دیگه فقط ی تیکه موز کوچیک بود و منم گفتم کدوم بشقاب موز بزرگتر و بیشتری داره بدین به من و داشتم انتخاب میکردم که از خواب پریدم .... همون شب یادم نیست ادامه این خواب بود یا قبلش اما دیدم که شوهرم مهریمو بهم نداده و من داشتم میرفتم که ازش بگیرم (در واقعیت مهریمو کامل داده ) رفتم ازش بگیرم که نمیداد بعد جاریمو دیدم که با مادرش اونجا بودن و منم رفتم پیش جاریم و گفتم پس تو مهریمو بده توروخدا حداقل 35 میلیون بهم بده که اونم مادرشو بغل کرد و یه عالمه گریه کردن و یکی گفت پدرش تازه فوت کرده یعنی پدر جاریم (اما پدر جاریم سال ها پیش شهید شدن )بعد منم رفتم بغلش کردم و گفتم ببخش تو این موقعیت ازت چه انتظاری داشتم اونم با یه حالتی بدی انگار ناراحت شده بود (در واقعیت من و جاریم خیلی باهم خوب بودیم و الان هم ارتباط داریم )

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۷:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. در نوبت هستید لطفا مجددا خوابتان را ارسال نکنید.

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۳:۴۹
شعله فروغی

شعله فروغی : سلام خواب دیدم با شوهر سابقم حرف میزدیم و من داشتم بهش از حرفا و دلتنگیام میگفتم و نمیدونم تو خواب جدا شده بودیم یا نه ... قرار شد با هم بریم جایی و هردو سوار ماشین شدیم اما شوهر سابقم پشت فرمون ننشست اونم با من عقب ماشین نشست و چسبیده به هم نشسته بودیم و من حرف میزدم و گفتم قرار بود برام نامه بنویسی اونم گفت خب ننوشتم نمیتونم بنویسم من دور کمرشو گرفته بودم انگار بغلش کردم اونم منو بعل کرده بود و دستش دور کمرم بود که از جیبش یه سیب سبز درآورد ...(ما یه ماه هست که جدا شدیم ولی من همش به همسرم پیام میدم و باهاش درددل میکنم و همش بهش میگم من دوستش داشتم اون همیشه فک میکرد من دوسش ندارم ولی من بهش میگم دوسش داشتم و الان ناراحتم و اونم جواب پیامامو میده و میگه نه تو دوسم نداشتی که اون کارارو میکردی...همون شب که این خواب رو دیدم بهش میگفتم چرا بچگی های منو تحمل نکردی و صبر نکردی تا عاشقت بشم و زود از من خسته شدی ....که جواب نداد... و در ادامه اون خواب دیدم که تو کلاس هستم و دارم درس میدم که تعدادی خانم اومدن که میخاستن به بچه ها موز بدن موزها به شکل بریده شده بود مثلا توی ی بشقاب چنتا موز بود که از وسط نصف شده بودن تو یه بشقاب دیگه فقط ی تیکه موز کوچیک بود و منم گفتم کدوم بشقاب موز بزرگتر و بیشتری داره بدین به من و داشتم انتخاب میکردم که از خواب پریدم .... همون شب یادم نیست ادامه این خواب بود یا قبلش اما دیدم که شوهرم مهریمو بهم نداده و من داشتم میرفتم که ازش بگیرم (در واقعیت مهریمو کامل داده ) رفتم ازش بگیرم که نمیداد بعد جاریمو دیدم که با مادرش اونجا بودن و منم رفتم پیش جاریم و گفتم پس تو مهریمو بده توروخدا حداقل 35 میلیون بهم بده که اونم مادرشو بغل کرد و یه عالمه گریه کردن و یکی گفت پدرش تازه فوت کرده یعنی پدر جاریم (اما پدر جاریم سال ها پیش شهید شدن )بعد منم رفتم بغلش کردم و گفتم ببخش تو این موقعیت ازت چه انتظاری داشتم اونم با یه حالتی بدی انگار ناراحت شده بود (در واقعیت من و جاریم خیلی باهم خوب بودیم و الان هم ارتباط داریم )

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۳۸:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیزم طبق قوانین سایت شما فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت و در هر کامنت هستید. الان در این کامنت شما 3 خواب مجزا نوشته اید که با وجودی که در یک شب دیده اید ولی 3 خواب است و اینکار نه تنها خلاف مقررات سایت است و کاربران دیگر هم که خوابتان را می خوانند معترض خواهند شدکه چرا شما از قانون تخطی کرده اید و بنده هم تعبیرش کرده ام بلکه اینکار شما و بنده را مدیون سایت می کند. از شما تمنی می کنم لطفا یکی از خوابهایتان را انتخاب کنید و مجددا برایم ارسال کنید تا تعبیرش را عرض کنم. برای ارسال مجدد خوابتان از شما حق خواب مجددی کسر نخواهد شد. تشکر.

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۷:۰۸
Pariya

Pariya : سلام من خواب دیدم با دوستم رفته بودم بیرون صندلی جلو نشسته بودم اون رااننده بود خیابونا خیلی شلوغ بودن من تو این شلوغیه تنها چیزی ک خریده بودم سیب سبز بود پیادم ک شدم هر قدمی ک میرفتم کلی سیب جلو خودم میدیدم ک درشت بودنو زرد...باز یه جا ایستادم ب قصد خرید دوباره سیب ک نارنگی خریدم رفتم خونه سر کوچمون بابام ک پیره با لباس خونگی نشسته بود ظرف میوه جلوش بود ک منم ۲ تا نارنگیامو پوست کندم تو بشقابش گذاشتم...(بابام تو حالت عادی اصلا از خونه بیرون نمیره همش دراز کشه استراحته خونه)

پاسخ
لینک۱۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۰۶:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از دوستتان پیروی و تبعیت می کنید و عشق و سلامتی و امید به زندگی تان راه می یابد. شما می خواهید کاری کنید که پدرتان سریع و ساده به انرژی و خوشحالی برسد و احتمال دارد که با او از ازدواج رک و پوست کنده صحبت کنید و خبر ازدواجتان را به او بدهید. اگر چنین برنامه ای ندارید، امیدوار هستید که پدرتان خیلی زود به انرژی و زنده دلی و خوشحالی برسد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۲۷:۳۵
مجید

مجید : سلام.
من ۳ شب پیش تقریبا ۲ ساعت قبل از اذان خواب دیدم توی باغمون هستیم(در واقعیت باغی پدری داشتیم که چندین سال پیش تبدیل به زمین خالی شده) و زیر یکی دو تا درخت نهال خاک نرمی بود که من با تیشه کمی کندم و تعداد زیادی سیب قرمز که بخش کمی از هرسیب سبز بود از زیر خاک در می آوردم.در خواب اینطور بود که این سیبها رو قبلا از ما دزدیده بودند و زیر خاک مخفی کرده بودند و انگار جاهای دیگه باغ هم بود.
چند تا زن و دختر هم اطرافم بودند که من نمیخواستم متوجه بشن که ما اینقدر زیاد سیب داریم.
بعد از توی بشقاب یه سیب قرمز بزرگ که پوست کنده شده بود برداشتم و خوردم.
توی خواب خیلی خوشحال بودم.
متشکرم.

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۰۹:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که واقع گرا باشید و سخت می کوشید تا حقیقتی در مورد حقوق تان را کشف کنید. شما حق خودتان را خواهید گرفت و مالی که احساس می کردید از شما غصب شده به شما برگردانده خواهد شد. ثروت، خبر خوش و هیجان و نشاط زیادی به شما خواهد رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۱۲:۵۵
vahideh

vahideh : سلام وقت بخیر.
من تو خواب دیدم که اولش در باغچه خیلی کوچک سبزی هستم و در حین چیدن سبزی شاهی هستم و بقیه سبزی ها کنده شدن ولی مشخص هستند که چه نوع هایی هستند مامانم میاذ اون شاهی هایی که کندم رو ازم میگیره و من ولی از ته دل راضی نیستم و ناراحت میشم وبعدش خواهرم میاد بهم میگه بیا بریم به یک شهری برای مسافرت(الان اسم شهر یادم نیست ) منم قبول می کنم و میریم اونجا دنبال آدرس یک آرایشگر رو می گردیم که وقتی اونجا میرسیم تعطیله که وقتی اینجوری میشه تا می خواییم برگردیم آرایشگر همسایه اش میاد خواهرم به ایشون میگن تا کار مارو راه بندازه و قبول میکنن ولی میگن فامیلمون فوت شدن باید زود برن همینجوری سرپایی صورت خواهرمو که بند می گیرن هرز گاهی به صورت منم بند می زنند (اصلاح صورت می کنند ) کار خواهرمو نصف نیمه میگه تمومه و خواهرم بدون اعتراض میره ولی من تو دلم ناراحت میشم و کار منو شروع میکنه بعد تموم کردن کارش ازش ماشینشو می خوام برای برگشتن که میگن کار دارم نمی تونم بهت قرض بدم ولی منتظر باش شاید کارم زود تموم شد و میره حین منتظر شدن یه آقا و ی دختر همه ش فندق میارن اونجا .یهو آرایشگاه شلوغ میشه و دارن پشت سر خواهر من بد میگن منم عصبانی میشم باهاشون برخورد فبزبکی میکنم جوری که اطرافیان به زور جدامون می کنند وقتی صاحب آرایشگاه میاد بهش میگم و میرم تو راه از باغ گردو و آلوچه رد میشم که هنوز نرسیده هستند و منم فقط نگاهشون میکنم وقتی نزدیک خونه میشم خونه یکی از همسایه ها (عمو مامانم میشن و زیاد باهاشون رفت و آمد نداریم در واقعیت) همه جمع شدن اولش فکر کردم جشن عروسی و مراسم عقد یکسری از مرد ها جمع شدند و انگار دنبال چیزی هستند که من نزدیکتر میرم مامانمو می بینم که گریه کنان از مراسم میاد بیرون می پرسم چیزی شده و بهت چیزی گفتند میگه نه فقط هرموقع مراسم عقد می بینم احساساتی میشم منو باخودش میبره خونه که تو راه انگار میبینم آدماشون دیگه تو عروسی نیستن بلکه عزادارن مامان منو میبره تو ی اتاق که یک گونی خیلی بزرگ داخلش سیب هستش که سرخ و سبزن بعضی شون کوچیک و به دردنخور و بعضی شون بزرگ و آبدار میگم اینو از کجا آوردین میگه صدا نکن بابات از مراسم دزدیده اون مردخادنبال این بودند و گونی رو باز میکنه میریزه رو زمین.
ممنون

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۵:۵۱:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به خاطر اینکه دلتان را شکسته اند و آرزوهایتان برآورده نشده ناراحت هستید و می خواهید غصه بخورید ولی مادر شما مانع افکار منفی شما می شود و می خواهد که مثبت اندیش باشید. خواهرتان می خواهد که زندگی شما متحول شود و چشم انداز جدیدی از زندگی پیدا کنید. او می خواهد که نگرانی های شما از بین برود و وجهه ی خوبی داشته باشید و آرامش به زندگی تان برگردد. با وجودی که خودش هم مشکلاتی دارد که تمایل به حل وفصل آنها دارد. شما سعی می کنید که با سیاست رفتار کنید و بنابراین وجهه ی بسیار مثبت تری نسبت به گذشته پیدا خواهید کرد. شما گشایش کار پیدا می کنید. به ثروت می رسید و هارمونی و عشق و سخاوت و اعتماد و دوستی وابسته و صادق به زندگی شما می آید. شما هم متقابلا می خواهید از خواهرتان حمایت کنید و اگر کسی از او بد بگوید جبهه می گیرید و با او تند رفتار می کنید. مادر شما آرزو دارد که شما زودتر ازدواج کنید ولی نه ازدواجی که ناموفق باشد بلکه ازدواجی که به موفقیت و شادی شما منحر شود. احتمالا کسی از فامیل عموی مادرتان ازدواجی ناموفق خواهد داشت. در نهایت هم شما از بین آدمهایی که به خاطر شخصیت خوب پدر و مادرتان به زندگی شما راه پیدا می کنند بهترین آنها را گلچین خواهید کرد و با کسی ازدواج می کنید که لیاقت و شایستگی شما را داشته باشد. شما به ثروت و خوشبختی خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۰:۴۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.