تعبیر خواب سیل
اگر کسی در خواب ببیند که باران شدیدی بارید و سیل جاری شد، نشانه غضب خداوند بر آن سامان است که یا به صورت سیل و یا فتنه جنگ و جدال خواهد بود و اگر دید سیل بدون خسارت گذشت، فتنه ای با کمترین زیان در می گیرد ولی زود می گذرد. اگر سیل ویرانگر بود، زیان بسیار خواهد بود و جاری شدن سیل نسبت به محل وقوع نیز بی تاثیر نیست. اگر در محل کوچکی همچون دهی کوچک سیل آمد، زیان کمتر است و اگر در جایی وسیعتر سیل آمد، زیان بیشتر خواهد بود.
اگر کسی دید که میان سیل گرفتار شده، به مشکل دچار می شود و اگر به سلامت از محل سیل بیرون آمد، از آن مشکل رهایی می یابد و اگر سیل او را با خود برد، خطر مرگ در کمین او است. اگر در خواب ببینید سیل جاری است اما آب آن روشن است، حادثه بدی اتفاق می افتد اما نیک فرجام است. هرچه آب سیل گل آلود وکثیف باشد خطر بیشتر و غم و اندوه حاصله از وقوع حادثه زیادتر است.
جابر مغربی می گوید: اگر در خواب ببیند سیل درجائی خرابی کرد، دلیل که مردم آنجا را از پادشاه یا حاکم، منفعت رسد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سیل در خواب بر چهار وجه است:
- دشمنی بزرگ،
- پادشاهی ستمگر،
- لشگر غالب،
- فتنه و بلا.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
roksana : سلام خانم هراتی خوب هستید؟شوهرم خواب دیده که عصر هست وما با ماشین خودمون برای دور زدن بیرون رفتیم.اولش هوا خوب بوده اما یه کمی دیگه بارون شدیدی میگیره اب داخل ماشین رو میگیره ولی آب تمیز بوده .انگار که سیل بوده .منو آب میبره .شوهرم دست میندازه منو بگیره ولی نمیتونه فقط بلوزم رو میگیره که بلوزم میمونه تو دستش ومنو اب میبره.بعدش شوهرم نگاه میکنه به آسمون میبینه آسمون سفیده وپر از ابره .خانم هراتی شوهرم از خواب پرید وگفت همین بلوزی که الان تنت هست تو خواب هم تنت بود.تعبیرش چی هست استاد ممنونم از شما .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زندگی شما متحول خواهد شد و احساسات مثبتی به زندگی تان راه می یابد که شرایط زندگی شما عوض خواهد شد. شما تمایل دارید که یک شروع تازه داشته باشید و از لحاظ احساسی، دیگران شما را تحت فشار می گذارند و تقاضاهای زیادی از شما خواهند داشت. شخصیت شما عوض می شود. اگر منظورتان از آسمان سفید، آسمان تمیز است، امیدها و فرصت ها ی تازه و صلح و آزادی به زندگی تان راه می یابد و اگر منظورتان صرفا ابری سفید است، خیر و برکت و علم و دانش شما بیشتر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
alireza : من نمیدونم این خوابم تعبیر داره یا خیر . من دیشب رو خیلی ناراحت خوابیدم . چون چند روز اخیر پول نسبتا زیادی از دست دادم واسعه کارم . ول خواب دیدم جایی ایستاده ام بی خبر انگار دیدم چند نفر دارن فرار میکنن بعد فهمیدم که داره سیل بزرگی میاد . من هم خیلی ترسیدم و با بقیه فرار کردم که برم سیل بهم نرسه . البته ندبدم آب رسیده باشه به من و کسایی که کنارم هستن البته حتی ندبدم آب چه رنگی داره ولی خیلی ترسیده بودم و از خواب بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. سیل در خواب شما همان فشار و استرس ها و تنش های عصبی است که فکرتان را ناراحت کرده و باعث شده که شما مجبور شوید تا بعضی تمایلات و خواسته هایتان را تحت این فشارها سرکوب کنید. شما در این مورد تنها نیستید و این نگرانی های مالی و اقتصادی عده ی زیادی را در بر خواهد گرفت. تشکر از همراهیتون.
b : سلام و روزتون بخیر.
خواب دیدم جایی تو یه شهرکی هستم که توش ادمایی زندگی میکنن و یسری خونه ها کنار ساحل دریایی بوده و از کنار اینسمت خونه ها رودخونه ایی با اب خیلی کم میگذشت . با دیدنش احساس میکردی قراره سیلاب بشه . من تو یکی از قسمتها ی این شهرک، با یک نفر که داشت روی زمین ماسه ایی بتون میکرد و بیل بدست زمین رو میکند، برخوردم که سوال پرسید که راجب خوردن و آشامیدن بود. که من مثل معروف رو براش گفتم ؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید . بعد حرف زدن با این آقا خودمو توی کشتی چوبی نسبتا بزرگی دیدم . انگار سیلاب بزرگی شده بود و این کشتی نجاتی بود . لبه ی این کشتی از بغل وایساده بودم که مار سیاه رنگ خیلی عظیمی اومد بالا و میخواست بره داخل آب با دست بدنشو به کشتی محکم نگر داشتم و مار تقلا نمیکرد. به دوستی اشاره کردم و اون با ساطور خیلی بزرگی اومد که بزنه مارو از وسط نصف کنه . وقتی اومد من پشیمون شدم . دم مار شبیه ماهی ها بود . سرش میتونست یک آدم رو بدون مزاحمت قورت بده . عظیم بود ولی ترسناک نبود . مار سیاهی بود که دوطرفش از زیر فکش مثل نوار زردرنگی تا دمش کشیده شده بود . ولش کردم توی آب و بهش آسیب نرسوندم . وقتی رفت توی آب یه پرش به بالای آب هم کرد که از ارتفاع کشتی هم بالاتر رفت و دوباره رفت زیراب و دیگه ندیدمش. تو کشتی، دریا اصطلاحا خراب بود و ابش انگار گلاالود و مایل به تیره یا همون آب سیلاب بود. راجب هوا بگم که توی شهرک یادمه کاملا هوا آفتاب بود و کشتی رو هم توش بودم هوا ابری بود .
ممنون از وقتی که میزارید .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با مردمی مواجه هستید که همه احساساتی شده اند و در حالی که سکوت می کنند اما احساسات خودشان را مخفی نگه داشته اند تا زمانی دوباره این احساسات سرباز بزند و موج عظیمی از احساسات خشمگین و ناراحتی های خودشان را بیان کنند. شما با کسی روبرو می شوید که سعی می کند خودش را برای آن زمان آماده نگه دارد و پایه های محکمی برای مقاومت خودش بنا کند. شما معتقدید که آدم باید میانه رو باشد و در هیچ کاری اصراف نکند. زمانی که مجددا احساسات منفی مردم طغیان کند شما سعی می کنید که سیاستمدارانه بر مشکلات غلبه کنید. شما می دانید که این نیروی منفی غظیم، ختم به خیر خواهد شد و نگرش های مثبتی را در پی خود خواهد داشت بنابراین تصمیم می گیرید که برای خودتان درگیری ایجاد نکنید. می دانید که در حال حاضر مشکلات زیادی در زندگی مردم وجود دارد که باعث شده که اعصابشان خراب شود ولی این مشکلات همیشگی نیستند پس سعی می کنید که با آن کنار بیایید. شما امیدوارید که مشکلات جامعه ختم به خیر شود. تشکر از همراهیتون.
ali : سلام خانم هراتی. خواب دیدم در خانه بودم که ناگهان احساس کردم میخواد زلزله بیاد( زمین نمیلرزید فقط صدای ریزش کوه ها به گوشم می رسید ) که فریاد زدم و خانواده را باخبر کردم و داشتیم از در خانه بیرون می رفتیم به سمت بیرون از حیاط که نگاه آسمان کردم که یک سیل عظیم داره از زمین و آسمان میاد با آب جوش داغ و گداخته که مادرم جلوتر از همه بود و برای این که این آب های داغ مادرم را نسوزانه فورا کشیدمش عقب و به سرعت رفتیم داخل خانه و درب را قفل کردیم اما با این وجود آن قدر شدت سیل گداخته زیاد بود که از لای درز در و پنجره آب داخل میومد اما نجات پیدا کرده بودیم. فقط مرحوم پدرم هم در خواب بود که مثل من و مادرم و برادرانم نترسید و مثل روزای آخری که زنده بود و با عصاهایی که بیمارستان به خاطر زخم پایش داده بود داشت با آسودگی حرکت میکرد و هیچ ترسی از این سیل آب گداخته نداشت حتی موقع فرار هم از خانه بیرون نیامد و اصلا ترسی نداشت.
روز ۱۵ ماه خواب را دیدم و فکر کنم بین یک شب تا پنج صبح بود که خواب را دیدم. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما در ضمیر ناخودآگاهتان می دانید که چیزی غیر منتظره در شرف وقوع است و بالاپایین های اجتماعی رخ خواهد داد. می دانید که افرادی که بسیار قدرتمند هستند، اعتبارشان را از دست خواهند داد و مسائل و تنش های احساسی شدیدی در راه است که موجب خواهد شد تا شما نگران شده و استرس و اضطراب را تحمل کنید. شما سعی می کنید که در زمان بروز اینگونه مشکلات اجتماعی، مطلقا دخالت نکنید و خودتان یا خانواده تان را با خطر مواجه نکنید. روح پدرتان شاد. او می داند که خطری شما را تهدید نمی کند. شما از خطرات مصون و محفوظ خواهید ماند. تشکر از همراهیتون.
Fereshte : سلام وقتتون بخير
چندروز پيش جمعه بود خواب ديدم كه ساعت ٨:٢٠ دقيقه شب هستش و بارون شديد ميخواد بياد و بارون اومد و خيلييييي زلال بود و همه خونه عمه ام جمع بوديم و آسمون قرمز رنگ بود
باز امروز روز جمعه خواب ديدم كه ٥ مهر هستش و سالگرد فوت همسرم رو تو مسجد گرفتيم( همسرم دقيقا ٥ مهر فوت كرده) و بابا و مامانم از مسجد اومدن من بيرون بودم و چادر مشكي پوشيدم و داشتيم من و مامانم برميگشتيم خونه تو راه يه مغازه ديديم پتو و لباس واسه نوزاد داشت كه ميخواستم بخرم واسه دخترم كه توجه شدم كيفم رو گم كردم زديم از مغازه بيرون كه باز ديدم آسمون قرمز طوفانيه و گرد و خاك هستش ميخواستيم بريم خونه كه متوجه شدم از بالاي مغازه اي داره آب گل آلود با شدت مياد پايين مامانم دستم رو محكم گرفته بود تا گفتم سيل ديدم سمت راست جاده ماشين هاييي كه حركت ميكردن به خاطر گرد و خاك شديد و سيل اصلا جايي رو نميديدن و ميخوردن به ديوار و فوق العاده صحنه ي وحشتناكي بود من و مامانمم داشتيم ميدويديم خيليي سريع و احساس ميكردم حسن همسر مرحومم داره كمكمون ميكنه اخه از دو طرف سيل و گرد و خاك شديد بود و حتي داشتيم سمت سيل ميدويديم و يكم آب بهمون خورد ولي يه جاي امن وايساديم و از خواب پريدم خيلي واقعي بود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نسبت به مسئله ای بینش روحی پیدا کرده اید و به شما هشدار داده شده. خطری نزدیک است و روح همسرتان شاد، دعای خیر او پشت سر شماست و کمکتان می کند که از این آشوب های همگانی و استرس های پیش رو در امان باشید. نگرانی هایی در راه است که همانطور که زود می آید زود هم می رود و شما باید مواظب باشید که کنترل زندگی تان را از دست ندهید. تشکر از همراهیتون.
گلی : سلام.وقتتون بخیر.عیدتون مبارک.
خواب دیدم با همسرو دوتا پسرم و مامانم ویکی از آشناهامون رفته بودیم مسافرت...انگار یکی از شهرهای جنوب بود. ما بالای یه تپه وایساده بودیم و یه عده ای مردم از بالای تپه تا پایین در رفت و آمد بودن که یه دفعه گفتن داره سیل میاد...من خیلی ترسیده بودم و پیش خودم میگفتم کل زمینو قراره آب بگیره و همه میمیریم.بعد انگار گفتن قراره سد بشکنه ویهو زمین زیرِ پایِ آدمایی که پایین تپه بودن انگار ترک خورد وآب از چندجا فواره زد بالا مثل ترکیدن مین... من گفتم بیاید تا خیلی شلوغ نشده فرار کنیم و با همه اونایی که گفتم سوار ماشینمون شدیم و فرار کردیم ....توراه به جوونایی برخورد کردیم که برای تبلیغ مغازه هاشون یه کارای عجیب غریب میکردن و من میترسیدم یه حرکتی بکنیم ناراحت بشن و مارو اذیت کنن...آشناهمون باهاشون درگیر شد ولی زود کشیدیمش کنار و از جوونادور شدیم و فرار کردیم....
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. عید شما هم مبارک. شما و خانواده تان احساس می کنید که زندگی تان سخت است و با مشکلات زیادی رودر رو هستید و از اینکه همیشه دیگران جای شما تصمیم بگیرند و اختیار زندگی تان را نداشته باشید خسته شده اید. از نظر شما بهترین کار برای رفع مشکلات، عدم مواجهه با مشکلات است و نه رودر رویی و مقابله با آن. شما حاضر نیستید شعار بدهید و افکار خودتان را به نمایش بگذارید بلکه صرفا از هر چیزی که برایتان تنش آفرین و ناراحت کننده باشد دوری می کنید. تشکر از همراهیتون.
Sepidesamimi : سلام خدا قوت جان و تن شما
خانم هراتی عزیز من خواب دیدم توی روستامون هستیم و جایی بودیم که زمینشو پر کرده بودن از گلبرگ گل و خیلی شیک بود درواقع حیاط تالار عروسی بود داشتیم روش راه میرفتیم که یه خانم سرمون داد کشید که چرا دارین رو گلبرگا راه میرین و وقتی فهمید همسرم امانتی ایی رو داد دستش اروم شد و منم گفتم انقد بداخلاق نباش و اومدیم بیرونو منو همسرم تو خیابون روستامون داریم راه میریم که یهو دیدم پشت سرمون یه رودخونه ی بزرگ داره به بزرگی دریا ولی آبش گلالوده و من ایستادم که ببینم و انگار صداش که مثل دریا بود برام قشنگ بود...یهو دیدم رودخونه طغیان کرده اول اروم بوده و منو همسرم اروم بودیم ولی بعدش شدت گرفت طوریکه اب پشت سرمون بود و ما در حال نجات دادن خودمون بودیم ...بعد دیدم همسرم نمیتونه راه بیاد درمونده شد من به زور کشیدمش و راه بردمش ...مسیر،مسیر خونه مادرم بود ولی تو کوچه ی خونه ی خواهرم بود کوچه ی سرازیری ولی آبی اونجا نیومده بود...زنگ در خونه خواهرم رو زدیم رفتیم بالا....وارد خونه که شدیم ...در و دیوارای منزل پدریم بود ..اولش خوب بود از اینکه منو همسرم سالم بودیم خداروشکر کردیم و داشتیم از سیل تعریف میکردیم که مردم بیچاره پس چیکار کردن؟؟بعد دیدم از دیوار خونه مامانم داره آب میاد داخل....ما همه بلند شدیم و من داد زدم و گریه کردم و به پدربزرگم که نذاشته بود پدرم پیشرفت کنه و یه خونه ی نو بسازه داشتم بد و بیراه میگفتم...
ببخشید که خیلی طولانی شده ولی دلنگرانم کرده این خواب...ممنونم از صبر و حوصلتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تحولی منفی در جریان است که زندگی شما از این تحول متاثر خواهد شد. شما و همسرتان زندگی ارامی دارید ولی مشکلات اجتماعی به صورتی سیل آسا در جریان هستند. طرز فکر شما مثبت تر از همسرتان است و با دلداری دادن او می توانید از افسردگی نجات پیدا کنید. خواهرتان مثبت اندیش است و اجازه نمی دهد که افکار منفی به زندگی اش جریان پیدا کنند. ولی خواهی نخواهی این نابسامانی های اجتماعی و فقر شما و خواهرتان را هم متاثر از خود خواهد کرد و شما پدر بزرگتان را مقصر می دانید در حالی که حتی خیلی از کسانی که آکادمیک و با سواد و پولدار هستند هم تحت این شرایط جدید زندگی های سختی در پیش خواهند داشت. تشکر از همراهیتون.
Shantia : سلام خانم هراتی عزیز
واقعا این که هستید و خواب ها را تعبیر می کنید، نعمت بزرگی است. من هر موقع خوابی می بینم که من را آشفته می کند فقط می توانم به تعبیرهای شما اعتماد کنم. دیروز خوابی دیدم که خیلی مرا ترساند.
خواب دیدم برای تفریح به کنار رودخانه رفته بودیم. من در بلندی نشسته بودم و رودخانه را تماشا می کردم. یکی از همکارانم را میدیدم که به همراه مادرش به نزدیک رودخانه می رفتند و او داشت درمورد نامزدش و تصمیم هایی که برای ازدواجش داشت برای مادرش صحبت می کرد و می گفت من می خواهم همه چیز را به همسرم الهام بدهم. مادرش هم او را تایید می کرد. آن ها کنار رودخانه رفتند و همکارم شروع به شنا در آب کرد و روی آب شناور ماند. ناگهان من از دور توده آب گل آلودی را دیدم که با سرعت نزدیک میشد و مردم داد میزدند قرار است سیل بیاید. من با سرعت دویدم و به پدر و مادرم گفتم باید فرار کنیم. در همین حال ناگهان یاد همکارم افتادم و دنبال گشتم. می خواستم ببینم چه اتفاقی برای او افتاده است ولی نتوانستم او را پیدا کنم. ما سوار ماشین شدیم و فرار کردیم. به یک خانه ای که انگار مال یکی از دوستان پدرم بود رسیدیم. بعد از مدتی ناگهان من دیدم که سیل به آن جا هم رسیده است و دور تا دور خانه را گرفته. من به خاله ام می گفتم باورت می شود که تمام این جا قبلا برف بود ولی الان به خاطر سیل مثل بیابان شده است؟ می خواستیم سوار ماشین شویم که پدرم گفت انگار ماشین را آب برده است. در آخر دیدم که من و فامیل های مان با سختی از یک سراشیبی بالا می رویم تا به ماشین های مان برسیم و از آن جا برویم. وقتی به بالا رسیدیم یک سرسره بازی بود که من سوار آن شدم و وقتی پایین می آمدم به این فکر می کردم که نکند دوباره سیل باشد و مجبور باشم این همه راه را تا بالا بیایم.
ممنون می شوم تعبیر این خواب را بگویید.
فریبا هراتی
: سلام. خواهش می کنم. برای دفع شر صدقه بدهید. دوست شما با مشکلات احساسی شدیدی مواجه خواهد شد و شاید باید سعی کند که به جای الهام دادن به نامزدش و القای همه چیز به او، اجازه بدهد که خود نامزدش نظر خودش را در مورد زندگی شان بگوید و با همفکری با هم به پیش بروند. مشکلات و نگرانی های اجتماعی در بعضی زمینه ها رو به گسترش است و باعث افزایش استرس و تنش ها می شود و شما سعی می کنید که با این مشکلات مواجه نشوید ولی نوعی بی ثباتی را در زندگی تان احساس می کنید و فکر می کنید که کنترلتان را روی بعضی مسائل از دست داده اید. این تنش ها بیشتر به مسائل اقتصادی مربوط می شوند و باید محتاط باشید. تشکر از همراهیتون
zahra : سلام خواب دیدم یه خونه داشتیم تو روستای همسرم که با خانوادم اونجا بودیم همسرم نماز میخوند من دیدم تو تلویزیون صحنه زایمان یک زن و داره نشون میده خیلی ناراحت شدم گفتم خوبه همسرم نمیبینه داره نماز میخونه بعد همسرم گفت قراره واسمون مهمون بیاد مامانمون اینا غریبه کسی نیست منم خوراک لوبیا سبز گذاشته بودم با هویج و سبزیجات بعد یه دسر با بستنی رفتم درست کنم یه تیکه از بستنی با شکلاتش و دادم برادرم خورد بعد گفت به خانومشم بدم که دیدم آب شده گفتم حالا درست میکنم بعد میدم یدفعه مادرشوهرم گفت مهمونای جدید هم داریم من ناراجت شدم که بدون هماهنگی با من دعوت کرده رفتم که یه دسر بیشتر و حاضری درست کنم بعدم به همسرم بگم غذا از بیرون بگیره که گفتن نمیخواد شروع کردم یه غذای دیک هم درست کردن پدرم سر کامپیوتر مدام داشت واسه بلیط سفر واسه کل خانواده جستجو میکرد و هی تاریخ مناسب میپرسید بعد مهمونا اومدن دایی ماماننم هم بود بعد شام گفتن غذات عااالی بود مخصوصا ماکارونی من تعجب کردم چون اصلا ماکارونی درست نکرده بودم بعد ظرف ماکارونی بهم نشون دادن انگار قبلا مامانم درست کرده بود فریز کرده بود واسه مهمونا گرم کرده بود ماکارونی شکلی و نارنجی بود یه کم خوردم چرب بود کمی ولی طعم خیلی خوبی داشت بعد که سفره جمع شد رفتم دم پنجره دیدم یه سیل عظیم تو روستا راه افتاده خونه روبرویی ما که جدید ساز هم بود از هم پاشید ما طبقه دوم اون خونه قدیمی بودیم و سیل تا پنجره اومده بود من گفتم لابد به کف اتاق هم رسیده که اومدم تو دیدم تو خونه سالمه ( گویا خونه قدیمی و محکم بود) ممنون
فریبا هراتی
: سلام. دنیا آبستن حوادث جدیدی است و اتفاقات زیادی در شُرُف وقوع است. اما ایمان شما و همسرتان قویست و اجازه نمی دهید که این اتفاقات بد ذهن شما را خراب کند. شما شخصیتی اصیل و خانواده دوست دارید و سعی می کنید که فرهنگتان را در خانواده تان زنده نگه دارید. شما سعی می کنید که به برادرتان کمک کنید که خونسردی خودش را در زندگی حفظ کند و می خواهید سعی کنید که به هر طریق پشتیبان خانواده تان باشید. مادر شما هم مثل شما مهربان است و از تمام منابع داخلی خود و سرمایه هایش برای پشتیبانی خانواده تان مایه خواهد گذاشت. همینطور مادر شوهرتان تمایل دارد که شما با کل خانواده تان مهربان باشید. این همبستگی و اتحاد شما مانع از این خواهد شد که سیل گرانی ها و نابسامانیهای اقتصادی جامعه، شما را از پا درآورد. تشکر از همراهیتون.
نسیم : سلام من باردار هستم و حدود ۱۰ صبح دبروز دوشنبه این خوب رو دیدم.خواب دیدم با خواهرانم برهنه (با اینکه لباسی بر تن نداشتیم برهنگیمان طوری نبود که عورت پیدا باشد انگار هاله ای روی پوست بوده باشه)در حمام در حال نظافت شخصی هستیم. نظرم به سمت پنجره میافته که سرتا سر آبی صاف و زلاله .. بعد که دقت میکنم میفهمم که سیل داره به سمتمون میاد ... با خودم میگم دیگه فایده ای نداره ..ولی بعد میبینم مردم در حال فرارند ... من هم بهشون ملحق میشم.... میبینم که برهنه هستم. برمیگردم به خانه و لباس هایم را هر کدام یکجا پیدا میکنم.... سیل همچنان سر جای خودش صاف و زلال و بی صدا ایستاده بود اونقدر زیبا بود که اگر سیل نبود به نظاره اش مینشستم. هول هولی لباسهایم را هرجور شده پیدا میکنم و به تن میکنم و از خواب بیدار میشم.
فریبا هراتی
: سلام. شما و خواهرانتان میخواهید شروعی تازه داشته باشید و نگرانی هایتان را دور بریزید و برای هم به صورت سربسته درددل می کنید. شما به داشتن آینده ای روشن امیدوار هستید ولی تحت تاثیر حرفهای مردم قرار می گیرید و اعتماد به نفستان کم است. رفتار شما به تبعیت از شرایط اجتماعی مشخص و تعیین می شود و تمرکزتان روی افکارتان کم است. چیزی وجود ندارد که شما بخواهید به خاطرش نگران باشید ولی به هر جهت تحت تاثیر افکار عمومی شما هم تا اندازه ای نگران آینده تان هستید. تشکر از همراهیتون.