تعبیر خواب شستن لباس
اگر کسی خواب دید در حال شستن لباسهای کثیف خود است، سعی دارد در بیداری خود را از آلودگیهای ظاهری و باطنی پاک کند و از غم و اندوه نجات پیدا خواهد کرد. اگر دید که لباس کسی دیگر را می شوید، آن شخص را راهنمایی خواهد کرد و باعث خواهد شد تا او از غم رها شود. شستشوی در آب زلال و تمیز، نشانه نجات از غم و اندوه است و اگر خود را در آب جاری می شست، از رنج بزرگی خلاص می شود.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن شستن سر و تن در خواب به آب جوی یا به آب حوض یا به آب دریا، دلیل است بر نجات از غم و خلاص از اندوه. اگر این خواب را محبوس ببیند، دلیل که خلاص گردد، اگر وام دار ببیند، وامش گذارده گردد، اگر بیمار ببیند، شفا یابد.
-
ابراهیم کرمانی می گوید: دیدن شستن درخواب خود را در آب سرد بر چهار وجه است:
- توبه،
- عافیت،
- خلاص شدن از زندان،
- ایمنی از ترس.
-
و شستن خود را با آب گرم، دلیل است بر اندوه و بیماری و دیدن دست و روی شستن، بر هشت وجه است:
- حصول مراد،
- شفای از بیماری،
- خلاص از زندان،
- حج اسلام،
- فرج از غم،
- دین پاک،
- ایمنی از ترس،
- روا شدن حاجات.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سایه : دخترم ديشب خواب ديدخ من و خواهر شوهر خواهرم تو رود خونه ي پشت خونه برادرم اينا داريم لباس ميشوريم بعد ديده كه برادرزاده ام لباس عروس تنشه بعد يه پلاك طلا گردنشه كه روش به فارسي نوشته بود علي ، علی اسم یکی دیگه از فامیل های ماست بعد ديده كه مامان من که در واقعیت فوت کرده با همون پيراهن آبيش اومده پيشم بهم ميگه كه پارسا و عماد رو آنبلاك كن بعد من بهش گفتم آخه ننه تو چه ميدوني بلاك و آنبلاك چيه گفت آدم رو حرف بزرگترش حرف نميزنه من همه چي رو بلدم بعد من گفتم من هيچكدومشون رو نه آنبلاك ميكنم نه باهاشون حرف ميزنم چون پارسا رفت به مامانم چرت و پرت گفت و عماد هم به خالم اينا چرت و پرت گفته بعد گفتش پارسا رو كه خواهرش مجبور كرده و خواهرش هم داره تقاص كار هايي كه كرده رو پس ميده و عماد هم حرفي به كسي نزده اون رو مادرش گفته بعدش رفت
فریبا هراتی
: سلام. روح مادرتان شاد. او از همه چیز با خبر است و می داند صلاح شما در چیست. شما و خواهر شوهر خواهرتان باید تمام گذشته ی بد خودتان و احساسات بدی را که داشته اید بشویید برود. برادر زاده تان ازدواج خواهد کرد و احتمال دارد با همان فامیلتان علی باشد یا با کسی به اسم علی. مادر شما می خواهد که شما حتی اگر در دلتان آنها را دوست ندارید در ظاهر دیگر بس کنید و قهر را کنار بگذارید. اینطوری روح او شاد است. شما برای شادی مادرتان اینکار را باید بکنید. تشکر از همراهیتون.
Dokhtare Ali110 : سلام خانوم هراتی نازنینم. روز جمعه شما به خیر و آرامش . بابت مهربونیها و انرژی های مثبت همیشگی شما بینهایت سپاسگزارم 3>
خواب دیدم دختر خالم خونمون بود و در یخچال رو باز کرده بود ( انگار یه یخچال جدید داشتیم با عملکرد عجیبی که نمیدونم چی به چی بود) و توی قسمت جایخی داشت یخ ها رو یا قسمت یخ ساز رو بررسی میکرد و میگفت ببین مامانت چقدر تمیز و خاص اینجا رو شسته . با تحسین نگاه کردم و گفتم آره واقعا . انگار آبنبات بسیار خوشبویی میخورد که بوش به مشامم میرسید و خیلی دوست داشتم این بو رو. بعد نشستم که لباس چرکامونو بریزم تو ماشین لباسشویی. دیدم اونم لباسهاشو گذاشته. لباسهای اون رو از لباسهای خودمون جدا کردم و بهش گفتم اگه اشکالی نداره اول لباسهای خودمون رو میشورم بعد لباسهای تو رو جداگانه میشورم. لباس زیرهامو هم ریختم تو ماشین ( شرت هام) . کاریکه هیچوقت انجام نمیدم.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. همینطور شما. دختر خاله شما احساس می کند که احساسات شما و مادرتان نسبت به او سرد شده و یک حدی را در رابطه با او نگه می دارید. شما سعی می کنید که خونسرد باشید و جوش نیاورید. می خواهید همه خوشبخت باشند و خبرهای خوش بیاورند. می خواهید که افکار منفی و اشتباهات گذشته ی خودتان را بشویید برود و رفتار جدید و درستی از خودتان ارائه دهید. او هم رفتارش نسبت به شما عوض خواهد شد و مثل گذشته برخورد نمی کند. شما سعی می کنید افکارتان راجع به روابط نزدیک و زناشویی را هم عوض کنید و ته و توی همه چیز را در آورید و درست فکر کنید. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : سلام. وقتتون بخیر. خواهرم خواب دیده که اومده کمک مادرم برای شستن ظرفها ولی متوجه میشه همه ظرفها تمیز هستن. و یک چراغ قدیمی هم توی منزل روشن بوده. که برادرزادم میگه قرار برای من خواستگار بیاد. ممنون از وقتی که میزارید
فریبا هراتی
: سلام. خانواده شما بهترین سعی خودش را برای داشتن زندگی ای خوب و سالم انجام می دهد و تلاش می کنید که روی دیگران تاثیر خوبی بگذارید. دلگرمی و عشق شما به خانواده تان از قدیم تا الان همیشه برقرار بوده و اصالت دارید. برادر زاده تان هم امیدوار است که همسر خوبی بیابد و تمایل به ازدواج دارد. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : سلام. وقتتون بخیر. خواهرم خواب دیده که اومده کمک مادرم برای شستن ظرفها ولی متوجه میشه همه ظرفها تمیز هستن. و یک چراغ قدیمی هم توی منزل روشن بوده. که برادرزادم میگه قرار برای من خواستگار بیاد. ممنون از وقتی که میزارید
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.
Mehrsa : سلام صبحتون بخیر و شادی خسته نباشید خواب دیدم بالای یه پاگرد ایستاده ام و پایین پله. ها در بود و من از بالای پله ها کلی لباس کثیف رو ریختم پایین که بشورم ولی جلوی در رو گرفت و نمیشد در رو باز کزد , رفتم لباس ها رو از هم جدا کردم که لباس روشنا رو توی یه ماشین لباسشویی بریزم و تیره هارو توی یه ماشین دیگه , یه تعداد عروسک که جنسش از خز بود باقی موند گفتم اینم توی یه ماشین دیگه میریزم ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زندگی شما در حال تغییر و تحول است و به افکار سرکوب شده تان و موانعی که در زندگی تجربه کرده اید فکر می کنید. شما می خواهید رفتارهای اشتباه خودتان را عوض کنید و اشتباهات گذشته را بشویید برود ولی به اندازه ای اشتباه داشته اید و خاطرات تلخ را تلنبار کرده اید که سد راه موفقیت شما شده است. شما باید سعی کنید افکارتان را دسته بندی کنید. رفتار درست خودتان را یکجا بگذارید، خطاهایتان را یکجا و فکرتان را نظم و ترتیب دهید و ایده الها و آرزوهایتان را برای رسیدن به لوکس و رفاه، نگه دارید تا بعدا به آن فکر کنید. تشکر از همراهیتون.
Mah11111 : سلام خانم هراتی شب بخیر
من چند سال پیش با آقایی ارتباط داشتم ولی بدلیل اینکه ایشون قصد ازدواج نداشتن رابطمون قطع شد. جدیدا باز هر از گاهی تماس داشتن و من برای یه سری کارها ازشون مشورت گرفتم ولی دیگه اصلا برای ازدواج بهشون فکر نمی‌کنم.
خواب دیدم با اون آقا داخل مغازه یا دفتر کارش نشسته بودیم. من یکم باش سرسنگین بودم، سرم پایین بود و زیاد صحبت نمی‌کردم. اسممو صدا زد و گفت من تو را میگیرم ولی الان نه.
دختر خالم و دوستش هم اومدن اونجا. اون آقا لباسای منو برده بود بشوره و دیدم یه جفت جوراب زمستونه بافتنی سوراخ، نشسته باقی مونده. رنگش قهوه‌ای بود و ساقش طرح داشت. تا دیدم خجالت کشیدم ازون جورابای سوراخ و بهش گفتم اینو نشستی؟ نمیخواستم بپوشمش، فقط میخواستم بشورمش و ساق جورابو بچینم بگیرم دور بدنه لیوان دسته‌دارا قشنگ میشه. بقیه هم استقبال کردن و گفتن چه ایده خوبی.
بعد با دختر خالم و دوستش اومدیم خونه و من نگران بودم نکنه به خانوادم در مورد اون آقا حرفی بزنن. دیدیم پدر و مادرم خوشحال از خرید برگشتن و یه کیسه بزرگ پر از ظروف سفالی با لعاب مسی رنگ یا قهوه‌ای روشن براق خریده بودن. چندین جفت کفش هم داخلش بود از هر مدل دوجفت با سایز مختلف. یکی که مشکی رنگ بود را من پوشیدم برام گشاد بود. مادرم گفتن دفعه بعد میتونیم عوضش کنیم.
فریبا هراتی
: سلام. شخصیت خانوادگی شما سرشار از خلوص و پاکدامنی و از خود گذشتگی است و انعطاف پذیر هستید و خودتان را با موقعیت ها وفق می دهید. کسی که او را دوست داشتید به شما فکر می کند ولی فعلا قصد ازدواج ندارد و سعی می کند که دید شما را نسبت به خودش خوب نگه دارد اما شما ته دلتان می دانید که او نمی تواند این خیانتی را که به شما کرده جبران کند و اینکه از شما گرمی و آرامشتان را گرفته را نمی تونید نادیده بگیرید. حتی اگر با او به عنوان یک دوست در تماس باشید، همیشه این موضوع را در ذهنتان خواهید داشت. شما خودتان را همیشه دست کم می گیرید ولی این شرایط عوض خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Mahy : سلام وقتتون بخیر. خواب دیدم رفتم خونه شوهرم. خونه تغییر کرده بود. مدل و اندازش طوری بود که من می پسندیدم و شبیه خونه برادرم بود. توی ظرفشویی ظرف نشسته بود. من با دستکش ظرفشویی شروع کردم ب شستنشون. البته در واقعیت هم به دستکش عادت دارم... دونه به دونه از بشقاب گرفته تا قاشق و چنگال رو میشستم. با خودم میکفتم من نبودم چقدر ظرف نشسته کردن. بعد دیدم شوهرم اومد کلی برای خونه مواد خوراکی خرید کرده بود. دقیقا یادم نیست چی بودن. توی یه پیاله کوچیک یکبار مصرف یه مقدار حلوا و یه نوع شیرینی و چندتا حلقه ی موز بود. حلواهاشو همسرم و بچه اش خوردن. بعدش بچه اومد سمت من گفت تو هم بخور. منم یه تیکه شیرینی برداشتم خوردم طعم خیلی خوبی داشت و شیرین و نرم بود. بهش گفتم این دو سه تا حلقه موز هم برای خودت و بابا، بخورید. بعد متوجه شدم دستکش ظرفشویی که دستم بود بین انگشت شستم و انگشت اشاره سوراخ شده داشتم غر میزدم که اینارو ک تازه گرفته بودیم. حالا باید التماس فلانی ( همسرم) بکنم که دوباره بخره.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید برای بهبود زندگی تان برنامه ریزی کرده و در این راستا قدم بردارید. شما قدرت خودتان و توانایی های ذهنی و فکریتان را زیادی بالا فرض کرده اید و اینطور نیست که بتوانید کارها را کاملا با موفقیت به پیش ببرید بدون اینکه شما را مقصر یا محکوم کنند. به هر جهت افکار تازه ای به ذهن همسرتان می رسد و روحیه ی او برای شما قابل قبول تر از قبل می شود. آرامش و راحتی بیشتری بین شما حکمفرما خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
ساره : خانم هراتی شاید این نکته در تعبیر خوابم بی تاثیر نباشه که ما به مهاجرت هم فکر میکنیم و بین اینکه اینجا بچه بیاریم یا بعد از مهاجرت دودلیم.
ساره : سلام خانم هراتی عزیز ایام بکام
دیشب خواب دیدم در آشپزخانه منزل مادرم مشغول جمع و جور کردن وسایل آشپزخانه و غذاها هستم. آشپزخانه بهم ریخته بود و یادمه یه کیسه بزرگ خیار توی یخچال جابجا کردم. خانه مادرم به شکل دیگری بود. برادرم که مهاجرت کرده هم با مادرم حضور داشت. یک بلیط هواپیما دستش بود و بی قرار بود که زودتر راه بیفته که پروازش دیر نشه من دائم بهش اطمینان می دادم که یکم صبر کنه دیر نمی شه و می پرسیدم پروازت ساعت چنده؟ گفت باید ۱۱ شب اونجام باشم و من اصرار کردم که بلیطشو ببینم تا ساعت دقیق پروازشو بفهمم ۱۱:۵۴ یا ۱۱:۵۵ دقیقه بود دقیق تو خواب معلوم نبود. بعد غذا که سبزی پلو با ماهی بود و برنجش روی اجاق یکم زیاد مونده بود و تهش برشته شده بود رو کشیدم توی ظرف که بخوره و بره. در ادامه خوابم منزل مادرشوهرم بودم. خواهرشوهرم که مجرد و کوچیکتره از من با لحن طعنه آمیز حرف می زد همسرم بهم گفت چون مامانم ناراحته(یعنی مادرشوهرم) اینم ناراحته. بعد فهمیدم مادرشوهرم می گه اگه بچه دار بشی من نمی تونم کمکت کنم و برای همین ناراحت بود. منم گفتم من که بچمو نمی ذارم پیش شما برم(چون اونا شهرستان زندگی می کنن) اگه یه موقعی پیشم بودین کمکم کنید. بعد همون لحظه صورت به دختربچه تو ماشین لباسشویی دیدم که می چرخید ترسیده بودم. یه سری تصویر گرافیکی هم از جلوی چشمم رد می شد که یکیش تصویر یه نوزاد پستونک ی بود. راستش خانم هراتی من چند وقته که به بچه دار شدن فکر می کنم ولی همسرم فعلا موافق نیست و می گه صبر کنیم. چون زیاد کسی پیشمون نداریم که تو نگهداری بچه کمک کنه. مادرشوهرمم چند سال که می گه بچه دار بشید و اینکه کمکم می کنه تعجب کردم از خوابم.
ببخشید طولانی شد. ممنون می شم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید که امنیت و گرمی در زندگی مادرتان کم شده و می خواهید از او حمایت کنید. شما در مورد ثروت و سلامت مادرتان و امکاناتی که او دارد نگران هستید. برادر شما هزینه ی رسیدن به اهداف بالایی که برای خودش در نظر گرفته بوده را پرداخته است. او می خواسته در زندگی اش به تعادل برسد و لذت و جشن و سرور در تمام زمینه های زندگی را به دست بیاورد. شما می خواهید فکر او راحت باشد و زیاد دلش شور نزند و احساساتی رفتار نکند. مادر شوهر شما از اینکه نتواند نقشی در اینده بچه تان داشته باشد ناراحت است. شما باید مسائل گذشته تان را حل کنید تا بتوانید شروعی تازه برای خودتان داشته باشید و تصور شما این است که بچه دار شدنتان از جمله نقشه هایی است که برای آن برنامه ریزی کرده اید. اینکه بعد از مهاجرت بچه دار شوید یا قبل آن بستگی به نوع مهاجرت شما و توانایی های شما دارد. بچه را نمی توان در هر شرایطی دنبال خود کشید. تشکر از همراهیتون.
zari : سلام خسته نباشيد پنجشنبه نيمه شب خواب ديدم خونه ي دوست پسرم هستم و مي رم دستشويي كه مي بينم يه بند رخت اونجاست و كلي از لباسهاي من روشه با تعجب مي گم اخي مامانش لباسام و شسته و تعجب مي كنم كه لباسهام اينجا چيكار مي كرده و شروع كردم به جمع كردن لباسها.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر دوست پسرتان غیبتتان را کرده و راجع به شما صحبت می کنند. آنها می خواهند که شما تمیز و خوب رفتار کنید و ایراد شما را به شما می گویند یا آن را رفع و رجوع می کنند. تشکر از همراهیتون.