تعبیر خواب شیرینی
اگر کسی در خواب شیرینی خورد و یا کسی به او شیرینی داد، شادی و روزی حلال و خشنودی و رضایت او را در بر خواهد داشت.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن شیرینی ها، دلیل شادی و روزی حلال باشد. اگر ببیند کسی شیرینی به وی داد، دلیل که راحتی به وی رساند.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن شیرینی به خواب بر شش وجه است:
- مال حلال،
- منفعت،
- علم و حکمت،
- فرهنگ،
- ثنای نیکو،
- کنیزکی خوبروی.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Azadeh : سلام. وقتتون بخیر. خواب دوبخشهای دیدم. در بخش اول خواب دیدم رفتم سفر به شهری شبیه وان با دریاچهای زیبا. هنگام برگشت متوجه شدم فراموش کردهام سوغات شیرینی و شکلات بخرم. وقتی این را فهمیدم که وارد ایران شده بودیم و شهری مرزی را هم (که میگفتند عین همان سوغات را دارد) رد کرده بودیم. با اینکه دم غروب بود تصمیم گرفتم برگردم. با تلاش زیاد توانستم مغازهای را که همان سوغات را دارد پیدا کنم. شروع کردم به انتخاب شیرینی و شکلات، از هر نوع که دلم میخواست و هر تعداد که دوست داشتم. برای دوستان و آشنایان و فامیل هم انتخاب کردم. فکر میکردم خیلی گران شود. اما نهایتا شد سیصدهزار تومان. متعجب و خوشحال از مغازه آمدم بیرون. بخش دوم خوابم شروع شد. در همان شهر مرزی انگار مردی بود که نمیدانم چطور با او آشنا شده بودم. از هم دور بودیم ولی با تلفن پیام رد و بدل میکردیم. جایی خاکی ایستاده بودم و انگار آنجا جایی بود که پدرم جنگیده بود. انگار لازم بود سنگ مزار پدرم را آنجا بازسازی کنیم. آنهم با قلوهسنگ. دست به کار شدم و با راهنمایی آن مرد توانستم جوری مزار پدرم را بازسازی کنم که شبیه عکسهای خودش در زمان جنگ باشد. از آن مزار عکس گرفتم و برای مرد فرستادم. تشویقم کرد. در خواب، میدانستم آن مرد و من قرار هست با هم باشیم. بیدار شدم. (توضیح در عالم واقعیت این هست که پدرم رزمنده بودند و چهارده سال پیش فوت کردند. در یک سال اخیر مردی را دوست داشتهام که من را یاد پدرم میاندازد و به دلیل مشغله زیاد از هم دور هستیم و به طور کامل از با هم بودنمان ناامید هستم. قیافهی آن مرد در خواب با وجود شباهتهایی به مرد واقعی، متفاوت بود و هویتی دیگر داشت.)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید آرامش بیشتری داشته باشید و نگرانیهایتان را فراموش کنید. می خواهید خبرهای خوشی را با دوستانتان به اشتراک بگذارید و تحولی تازه در زندگیتان در جریان است. شما برای آرامشی که دارید ارزش زیادی قائلید و خیلی خودتان را درگیر مسائل و مشکلات دیگران نمی کنید و احساسات سطحی تری نسبت به مردم نشان می دهید. هدف تازه ای در زندگی تان پیدا می کنید و گشایش کار می یابید. شما می خواهید اهداف و آرمانهای پدرتان را در زندگی تان عملی کنید و نشان می دهید که به اعتقاداتتان پایبند هستید. روح پدرتان شاد. شاید شما فکر می کنید که مردی که می شناسید با سلایق و نظرات پدرتان منطبق است و علاقه به او دارید ولی خوابتان بیشتر گویای این است که شما تلاش می کنید که مطابق با تربیت و سلیقه و اهداف پدرتان زندگی تان را طرح ریزی کنید. تشکر از همراهیتون
Allah lover59 : باسلام وتشکر از تعبیرهای خوبتون،امروز بعد ازنماز صبح درخواب دیدم شوهرم (که باهم اختلاف داریم وشما در جریان هستین) یک جعبه شیرینی زبان که من خیلی دوست دارم خریده بودو آورده بود خونه ولی جایی گذاشته بودکه من نخورم ولی من از اون جعبه که حدود۱۴پانزده تا شیرینی بود وبعضیهاش هم خورد شده بود یکی ویک نصفه بیشتر برداشتم وخوردم(من در واقعیت پیش قاضی رفتم ومسائلم رو گفتم وقاضی گفت برو مهرتو اجرا بذار ومن امروز میخوام اینکار رو بکنم)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که همسرتان سعی می کند زبان بازی کرده و نشان دهد که شما را دوست دارد ولی در عمل هیچ احساسی به شما بروز نمی دهد. اما شما قادر خواهید بود که حقتان را از او بگیرید و مشکلات شما به زودی پایان خواهند یافت. انشالله موفق می شوید. تشکر از همراهیتون
امیرحسین : سلام و احترام
پنهان بماند
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما می خواهید آرزویی که به آن علاقه دارید را برآورده سازید ولی به خاطر عدم حمایت خانواده تان کم کم دارید میلتان را نسبت به عملی کردن اهدافتان از دست می دهید یا دارید امیدتان را مبنی بر قبول تصمیماتتان از جانب خانواده تان از دست می دهید. دوست خوبم لطفا منطقی باشید. این زندگی شماست!!! شما باید شغلی را انتخاب کنید که در آن احساس خوشبختی می کنید و درسی را بخوانید که در آن استعداد دارید. اگر 20 سال دیگر از شغلتان راضی نباشید یا اصلا در کارتان مهارت های لازم را کسب نکنید چون حالتان از آن بهم می خورد، اصلا هیچ کدام از اعضای خانواده تان خودشان را مقصر بدبختی های شما نخواهند دانست! کسی که ترس از بلندی دارد نمی تواند خلبان خوبی شود. کسی که از خون می ترسد پزشک خوبی نیست. کسی که حفظیات او ضعیف است، وکیل خوبی از آب در نمی آید... ببینید استعدادتان در کجاست و همان را دنبال کنید. خونسردیتان را حفظ کنید. تشکر از همراهیتون.
آلاء : سلام و وقت بخیر ، همسرم
ممنون از تعبیرهای دقیقتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پدر همسرتان می خواهد که فرزندانش در زندگی خوش باشند و دور باطل نزنند. او می خواهد که فرزندانش به فرهنگ و تاریخشان پایبند باشند و به کمال برسند. همسرتان و پدر و برادرش به نتایج مطلوبی از عملکردها و تلاششان دست پیدا می کنند و خطری متوجه ی آنان نخواهد شد. تشکر از همراهیتون
لادن : سلام خانم هراتی عزیز
مادرم امروز خواب دیده یه عالمه شیرینی خشک برده خونه مادربزرگم،اونجا فامیلا هم بودن حتی زن پسرخالمم که باهاشون قطع رابطه ایم بوده،همه از این شیرینیا خوردن و خوششون اومده بود و تعریف میکردن و میگفتن چقدر تازه س، به مادرم میگن برو دوباره بخر و مادرم میره مغازه که دوباره بخره زن پسرخالمم باهاش میره که اونم بخره،وقتی میرسن مغازه بیدار میشه...
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. مادرتان مقدار زیادی حرفهایی که روی دلش مانده و دوست دارد بیانشان کند را برای مادربزرگتان و فامیل مطرح می کند و آنان از اینکه هنوز این حرفها برای مادرتان تازه مانده و جوری بیانشان می کند که انگار الان اتفاق افتاده، تعجب می کنند. زن پسرخاله تان هم به نوبه ی خودش حرفهایی را دوست دارد بیان کند که تا به حالا نگفته است. تشکر از همراهیتون
Zed : سلام دیشب خواب دیدم طلاهای ریز و کوچک دارم و تعدادشان رو میشمارم و به برادرم مشکوکم ک توشون چیزی برداشته بعد برادرم و پدرم و من رفتیم ی مزرعه خیلی بزرگ بعد من دنبال ی جاییکه طلاهامو خاک کنم دور از چشم همه بعد برادرم بجایی رو کند برا خودش رفت توش فقط سرش بیرون بود بعد یهو ی حالت تونلی شد ک کل بدنش افقی میرفت توش بابام درش و میبست انگار ی جای امنی بود برای چیز قایم کردن بعد یهو اومدم تو کوچه سراغ دختر عموم گرفتم ک اومد باهاش خیلی رفیق بودم سرکوچه ی عالمه زنهای فامیل با چادر سیاه بودن که از قبل پشت در خونشون براشون میوه و پولکی گذاشته بودن من اومدم طبقه پایین برادر کوچک من هم برای اون زنها کیک شاسخین بزرگ گرفته بود و لیوانهای کاپ کیک زیبا ک من ی گاز زدم ب گوش شاسخین .در اصل پدر همین دختر عموم چند ماهیست فوت شدن
فریبا هراتی
: سلام. شما از ابراز موفقیت ها، احساسات، تمایلات و توانایی هایتان جلوی برادرتان پرهیز می کنید چون دوست ندارید که او احساسات واقعی شما با خبر باشد و سعی می کنید که بعضی از موقعیت هایتان را لاپوشانی کنید. پدر شما هم بعضی از رفتارهای برادرتان را مخفی و لاپوشانی می کند و شاید این کار او باعث شود که دید برادرتان محدود باشد و یا فکر او بسته باشد. تعبیر دوم برای خوابتان این است که خدای نکرده خطری سلامت برادرتان را تهدید می کند و شما باید بگویید که برای سلامت او به اندازه ی وسعتان گوسفند یا یک مرغ برایش قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. انشالله با انجام قربانی دفع شر و خطر خواهد شد. شما دختر عمویتان را درک می کنید که شرایط سختی را پشت سرگذاشته و نیاز به همدردی بیشتری دارد. در انجام قربانی مطلقا کوتاهی نکنید!! تشکر از همراهیتون.
مینا : سلام پنهان باشد.دیدم با مادر و
فریبا هراتی
: سلام. شما و خانواده تان می خواهید به رفاه و ثروت برسید ولی با موانع و مشکلاتی در این راه مواجه خواهید شد. شما دوست دارید از شما بخوبی مراقبت شود و نگران چیزی نباشید مثل گذشته ها برگردید به زمانی که زندگی راحت تر بود. همه با مهربانی و محبت رفتار می کردند و در خیالتان می توانستید به همه ی رویاهایتان برسید. اما الان زندگی سخت است و باید برای رسیدن به خواسته هایتان بشدت تلاش کنید. باید از دیگران راهنمایی بگیرید و برای اینکه شاد و خوشحال و مرفه زندگی کنید؛ آنقدر اعتبار و پول کافی ندارید. بنابر این، باید سخت بکوشید و کار کنید تا بتوانید مرفه و خوب زندگی کنید. تشکر از همراهیتون.
silvia : سلام،صبح خواب ديدم توي ماهيتابه دارم كيك و شيريني درست ميكنم،داشتم با قاشق نرم و لهشون ميكردم و مزشونو ميچشيدم و طعم شيرين بودن يا نبودنشو امتحان ميكردم،صحنه بعد هم توي زيرپله مادربزرگم اينا كه در باريكي داشت پيك نيكي بود، روش كتري پر از آب گذاشتم زيرشو روشن كردم اما جاي كتري خوب نبود و دوبار افتاد و من هي برميداشتم ميذاشتم روي پيك نيك، جاشو درست ميكردم،اما همون دوباري كه افتاد مقداري از آب جوشيده ريخت روي موكت.
فریبا هراتی
: سلام. شما به عشق فکر می کنید و می خواهید پیامد کارهایتان را بپذیرید و از شرایطی که دارید لذت ببرید. شما می خواهید خردمندانه رفتار کنید و یواشکی تحولاتی را در زندگی تان ایجاد کنید ولی این کار خوب نیست و دچار استرس می شوید. تشکر از همراهیتون
Tara : سلام پنهان باشه
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید با یک دوست قدیمی راجع به نامزد سابقتان صحبت کنید و نیاز به حمایت روحی و همفکری و پشتیبانی روحی دارید. شما راجع به شرایط مالی و زندگی مخفیانه ی نامزد سابقتان صحبت می کنید و الان او متمولتر شده. شما او را دوست دارید و تمایل دارید که شرایط زندگی تان را مجددا مورد ارزیابی و بررسی قرار دهید. شاید به این فکر می کنید که قبلا مادرتان روی زندگی و رابطه ی شما دو نفر، تاثیر زیادی داشته و از این جهت که خودتان تصمیم گیرنده ی مطلق نبوده اید، ناراحتید. هیچکدام از شما همدیگر را فراموش نکرده اید ولی عشق شما در او بسیار کم شده و شما هم به او اعتماد ندارید. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید و منبعد، رازدارتر باشید و حرفتان را زود برای دیگران مطرح نکنید و تا زمانی که خودتان مطمئن باشید که شریک احساسی تان به شما وفادار است؛ راجع به او با کسی حرف نزنید. تشکر از همراهیتون.
Yaldaaa : سلام لطفا خوابم مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. انشالله در آزمون قبول می شوید و خبرهای خوشی به خانواده تان خواهید داد. احساس مثبتی در زندگی شما جریان می یابد و همه از شما تعاریف نیکو خواهند کرد. تشکر از همراهیتون.